مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
جوامع محلی
حوزه های تخصصی:
سواحل دریای عمان به عنوان یکی از مستعدترین نواحی در برابر بلایای آب و هوایی شناخته شده است. موقعیت جغرافیایی کشور در کمربند بیابانی و زلزله دنیا و همچنین منطقه گذار اقلیمی حارّه و جنب حارّه باعث شده است که مکرراً رویدادهای شدید محیطی مانند سیل، طوفان، خشکسالی بی بازگشت، فرسایش رودخانه، افزایش سطح دریا، گرم شدن بی بازگشت، شوری و غیره را تجربه کند. این منطقه در برابر تغییرات آب و هوایی و بلایای طبیعی ناشی از آب و هوا، انباشتی از آسیب پذیری ها را دارا است که زحمتکشان روستایی را در تله فقر گرفتار کرده است. این مطالعه، مخاطرات بالقوه ناشی از تغییرات آب و هوا، آسیب پذیری، ظرفیت، ریسک مرتبط با آن ها را در سواحل دریای عمان شناسایی کرده و استراتژی های موجود برای کاهش خطر بلایا را بررسی می کند. این پژوهش با روش ت وصی فی - تحلیلی و با استفاده از فنون میدانی و پرسشنامه ای و با استفاده از رویکرد مشارکتی به ارزیابی مخاطرات اقلیمی نواحی ساحلی پرداخته است و ابعاد آسیب پذیری، احتمال خطر، مخاطرات و ظرفیت جامعه محلی را مورد واکاوی قرار داده است. جامعه هدف روستاهای مستقر در نوار ساحلی دریای عمان از بندر کواتر تا غربی ترین نقطه ساحلی استان سیستان و بلوچستان بوده که تعداد این روستاها 15 روستا است. حجم نمونه 151 خانوار انتخاب گردید. نتایج نشان داد که مهم ترین مخاطرات اقلیمی این منطقه، سیلاب، طوفان و شور شدن منابع آب است و میزان آسیب پذیری در این روستاها بالا است. جمع آوری آب باران به وسیله هوتک ها، خلق ثروت محلی، بازتخصیص منابع، بانک آب و بورس آب در بخش کشاورزی، آگاهی از رفتار مخاطرات محیطی به ویژه اقلیمی، آموزش های فنی حرفه ای برای کسب و کارهای جدید و کمک دولت، استراتژی هایی است که می تواند آسیب پذیری این منطقه در برابر مخاطرات را کاهش دهد.
بررسی ادراکات و تمایل جامعه محلی برای مشارکت در توسعه گردشگری کشاورزی(موردمطالعه: شهرستان تربت حیدریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
135 - 161
حوزه های تخصصی:
گردشگری کشاورزی به عنوان فعالیتی مکمل می تواند در روستاهای با قابلیت های گردشگری، اثرات مثبتی را برجای بگذارد که مهم ترین آن تنوع سازی اشتغال و افزایش درآمد است. اما ارزیابی تمایل جامعه محلی به پذیرش گردشگر هدف اصلی این پژوهش است. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است که به روش کتابخانه ای و میدانی انجام گرفته است. ازمیان روستاهای دارای ظرفیت بالای گردشگری کشاورزی شهرستان، 424 کشاورز سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه با فرمول کوکران انتخاب شدند و مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها به دلیل نرمال نبودن از آزمون های ناپارامتری فریدمن و کروسکال والیس و آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده گردید. نتایج نشان داد، گرچه اگروتوریسم از نظر اقتصادی برای آنان درامد زاست و نتایج تحلیل عاملی تاییدی نیز نشان داد که بیشترین تاثیر را در بعد اقتصادی داشته و 93/17 درصد از واریانس کل را تبیین می کند، اما از بعد اجتماعی میزان تاثیر گذاری کمتر و 65/13 درصد واریانس کل را تبیین می-کند، زیرا جامعه محلی تمایل چندانی به حضور گردشگر درباغ و فضای خصوصی زندگی خویش ندارد و بیشتر به دنبال منافع اقتصادی گردشگری است تا تعاملات اجتماعی. لذا تلاش هایی برای افزایش آگاهی روستاییان نسبت به منافع اجتماعی نیز صورت گیرد.
تحلیل سازوکارهای جوامع محلی در سقزگیری از درختان بنه (Pistachia atlantica Desf) در جنگل های زاگرس (مطالعه موردی: منطقه جنگلی چیگو استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
37 - 75
دانش بومی، دانش انباشته شده، مهارت ها و تکنیک های جامعه خاص است که از تعامل مستقیم آن ها با محیط منتج شده باشد. این دانش نشان دهنده اندیشه، تجربه و عمل قدیمی است که باید مورد احترام بوده و همچون منبعی از معرفت محیطی حفظ شود. در پژوهش پیش رو سعی شد دانش بومی سقزگیری از درختان بنه در استان چهارمحال و بختیاری تدوین شود. در این تحقیق برای نمونه گیری از جامعه محلی از روش گلوله برفی و رویکرد شهرت استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات از افراد اولیه، افراد دیگری که در موضوع پژوهش اطلاعات داشتند توسط افراد اولیه معرفی و جمع آوری اطلاعات از آن ها انجام گردید. در این تحقیق مصاحبه ها به صورت نیمه-ساختاریافته انجام گردید. نتایج نشان داد که مردم محلی درخت بنه را یک گیاه اقتصادی دانسته و از قطع و خسارت به آن به شدت خودداری کرده و برای حفاظت و توسعه آن انگیزه لازم را دارا هستند. آن ها بیشترین استفاده از درخت بنه را مربوط به صمغ تولیدی آن می دانند که برداشت آن طی مراحل مختلف شامل انتخاب درخت، تیغ زدن، کاسه بندی، دوتیشه و سه تیشه، برداشت، تصفیه و پختن سقز انجام می شود. استفاده دارویی از سقز بیشترین سهم را در بین کارکردهای این محصول بین مردم محلی دارد.
تحلیل و ارزیابی سرمایه اجتماعی گروه های خرد در راستای توسعه پایدار روستایی با رویکرد تحلیل شبکه؛ مطالعه موردی: استان خراسان رضوی، شهرستان باخرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۷۶
۴۴-۳۱
حوزه های تخصصی:
اهمیت توسعه پایدار روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه بیشتر کشورهای درحال رشد، بر کسی پوشیده نیست و به باور کارشناسان و دست اندرکاران امر تحقیق، این مهم بیش از هرچیز در گِرو برخورداری از سرمایه مناسب، به ویژه سرمایه اجتماعی از طریق مشارکت و اعتماد اجتماعی امکان پذیر است. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل سرمایه اجتماعی به منظور توسعه پایدار روستایی در سه روستای شهید بهشتی و جیزآباد و مرادآباد از توابع شهرستان باخرز استان خراسان رضوی است که در آن، پروژه توان افزایی جوامع محلی عملیاتی شده است. جامعه هدف در این تحقیق 96 نفر (55 مرد و 41 زن) است که عضو گروه های خرد توسعه روستایی اند و در قالب 9 گروه شامل می گردد. در این مطالعه، میزان روابط اعتماد و مشارکت در شبکه ذی نفعان با استفاده از پرسش نامه های تحلیل شبکه ای و بر اساس مشاهده مستقیم و مصاحبه با تمام کنشگران، همچنین توجه به سنجش شاخص های سطح کلان شبکه (از جمله تراکم، دوسویگی، انتقال یافتگی و میانگین فاصله ژئودوزیک در دو مرحله قبل و بعد از اجرای پروژه) بررسی شده است و بیانگر میزان اعتماد و مشارکت و سرمایه اجتماعی متوسط قبل از اجرای پروژه توان افزایی جوامع محلی است. پس از اجرای پروژه توان افزایی جوامع محلی، میزان این شاخص ها افزایش پیدا کرده و به حد مطلوبی رسیده است. سرعت گردش و تبادل اعتماد و مشارکت بین افراد، پس از اجرای طرح، در مقایسه با قبل از اجرای آن افزایش یافته و اجرای طرح، انسجام، اتحاد و همبستگی و همکاری بین افراد را بیشتر کرده است. ازاین رو، اجرای این پروژه، میزان اعتماد و مشارکت و سرمایه اجتماعی را افزایش داده است و در نتیجه، بسترهای اجتماعی موردنیاز برای تحقق مطلوب توسعه پایدار روستایی را فراهم کرده است.
واکاوی رهیافت های برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
733 - 767
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، توجه به دو مقوله محله محوری و بازآفرینی اجتماع محور جوامع در برنامه ریزی ها مطابق با امکانات و شرایط فعلی در بین برنامه ریزان شهری افزایش یافته است. محلات به مثابه یک محدوده کوچک که دارای ساز و کارهای خاص خود است، طرح ریزی و برنامه ریزی ویژه خود را طلب می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مرور دو رویکرد برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور است. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. به منظور گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، اسنادی و دیجیتالی بهره گیری شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین دو رویکرد برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور جوامع شهری هماهنگی و تجانس وجود دارد. به نحوی که مقوله توجه به خواسته ها و نیازهای همگانی در هر دو رویکرد به عنوان اصلی اساسی و تعیین کننده مطرح می شود. برنامه ریزی مشارکتی، آموزش عمومی / آموزش برای تغییر اجتماعی و توسعه دارایی مبنا به عنوان مهم ترین نظریات پایه در رویکرد برنامه ریزی محله محور قلمداد می شوند. همچنین برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر چشم انداز که توسط جوامع محلی تعیین می گردد؛ رسیدن به توافق عمومی حاصل همکاری اجتماعات محله ای و در نهایت مشارکت و رهبری گروه های ذی نفع در فرآیند بازآفرینی شهری به عنوان مهم ترین مؤلفه های بازآفرینی شهری اجتماع محور تعیین می شوند. به طور کلی می توان گفت برنامه ریزان شهری امروزه لاجرم بایستی با بهره گیری از مدیریت محله محوری و همچنین بازآفرینی جوامع شهری مبتنی بر رویکرد اجتماع محوری با همکاری اجزا مدیریت محلی (مردم محلی، سرمایه گذاران محلی، گروه های محلی و مسئولین برنامه ریزی محلی) در راستای نیل به جوامع شهری دموکراتیک چاره اندیشی کنند.
تحلیلی بر نقش شورایاری ها و جوامع محلی بر ارتقاء و توسعه کارکردهای شهری با بهره گیری از روش دلفی فازی مورد پژوهی: شهر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
219 - 242
حوزه های تخصصی:
محیط شهری دارای کارکردهای متنوعی است که بدون توجه به مشارکت و حضور فعال مردم در فرآیند اداره و مدیریت شهرها به نحو مطلوب قابل دستیابی نخواهند بود؛ در این بین شورایاری ها به عنوان یکی از مصادیق مشارکت مردم در اداره و مدیریت شهرها و حلقه اتصال بین محلات و مدیریت شهری، در صورت بکارگیری مناسب می توانند ضمن کاهش هدرروی منابع، تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های شهری را سمت و سو دهند و موجبات توسعه کارکردهای شهری را فراهم سازند. بدین منظور، هدف از پژوهش حاضر، شناسایی نقش شورایاری های و جوامع محلی در توسعه کارکردهای شهری می باشد. روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش اجراء توصیفی- پیمایشی است؛ جامعه آماری این پژوهش را به تعداد 25 نفر از صاحبنظران دانشگاهی(اساتید جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه) و متولیان اجرایی حوزه مدیریت و برنامه ریزی شهری (کارمندان شهرداری، شورای شهر، اداره راه و شهرسازی) که به شکل غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شده اند، تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته است که روایی پرسش نامه با روش محتوایی و پایایی آن از روش ضریب آلفای کرونباخ با مقدار 93/0 تایید شد؛ با توجه به ماهیت این پژوهش، جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده به کمک روش دلفی فازی، Excel و Spss بررسی شد و کلیدی ترین و مهم ترین عوامل موثر شناسایی شده اند. یافته های این پژوهش نشان دهنده آن است که عدم وقوف مسئولان و مدیران شهری به جایگاه و نقش مهم شورایاری ها و جوامع محلی با نمره 3/8 : Defuzzy ، حائز بالاترین اولویت در میان مجموعه عوامل عدم شکل گیری این نهاد محسوب شده است و همچنین در نهایت بر اساس محاسبه شاخص های اجماع، اهمیت و اولویت در فرایند تکنیک دلفی، رضایت اجتماعی ساکنان محلات از مدیریت شهری و ایجاد انگیزه در میان مردم محلی در جهت مشارکت در طرح های توسعه محلات با نمره 1/8 : Defuzzy، از مهم ترین تاثیرات شورایاری بر توسعه کارکردهای شهری محسوب می شوند. از این رو به منظور تقویت مشارکت های مردمی و توسعه کارکردهای شهری؛ فراهم نمودن زمینه های مشارکت مردم در تصمیم گیری ها باید به عنوان یک اصل اساسی مورد توجه جدی مدیران شهری قرار گیرد.
تحلیل مقایسه ای رویکردهای حکمرانی مناطق تحت حفاظت و روند تکامل حفاظت سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۷
307 - 330
حوزه های تخصصی:
تأثیر حکمرانی بر پایداری مناطق تحت حفاظت بیش از تأثیر نوع طبقه بندی IUCN برای این مناطق است. ضعف بحث میان رشته ای مانع توسعه تحقیقات و بهبود عملکردها در حکمرانی این مناطق گردیده است. حفاظت سرزمین براساس جهان بینی های رقیب، گفتمان های متناقض و نگرش های ناسازگار درباره مناطق تحت حفاظت بسط یافته است؛ که رسیدن به فهم مشترک را دشوار می کند. هدف این پژوهش، تبیین تکامل رویکردهای حکمرانی مناطق تحت حفاظت است. روش این پژوهش، مطالعه مروری و تحلیل مقایسه ای است. با مرور بیش از 90 مقاله جدید، 45 کلیدواژه مهم گردآوری گردیده و با دو راهبرد (یکی براساس جهان بینی ها و گفتمان ها و دیگری براساس نگرش های ارتباط مناطق تحت حفاظت با سیمای سرزمین پیرامونشان) طبقه بندی شده است. کاوش مقالات مرور شده دو رویکرد اصلی را براساس راهبرد اول نشان می دهد: رویکرد منطقه گرا (پهنه بندی و نقشه سازی) و رویکرد فرایندگرا (مشارکت مبنا و نظام مند). حاصل تلفیق این دو رویکرد نقشه سازی مشارکتی است. براساس راهبرد دوم، حکمرانی مناطق تحت حفاظت از جزیره سازی، به سمت شبکه سازی، سیمای سرزمین و سپس رویکرد سیماهای سرزمین اکولوژیکی- اجتماعی حرکت نموده است. سیماهای سرزمین اکولوژیکی- اجتماعی به دنبال حکمرانی چندوجهی براساس ارزش های متعلق به مکان است که از مرزهای مدیریت سنتی فراتر می رود. حکمرانی مناطق تحت حفاظت پیوسته مدل های پیشرفته تری را شکل داده است. همچنین همواره تمایل به پوشش دادن کاستی ها، نارسایی ها و محدودیت های اثربخشی خود داشته است. اولویت های تحقیقاتی آینده به سوی مدیریت یکپارچه سیمای سرزمین، توانمندسازی مدیران، پشتیبانی معیشت های پایدار، بسترسازی مشارکت جوامع محلی و استفاده از ابتکارات آن ها است.
ارزیابی و تبیین ابعاد سرمایه اجتماعی مؤثر در فرآیند توسعه نواحی روستایی (مورد مطالعه: دهستان دشت ارزنه، شهرستان باخرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
98 - 112
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه روستایی مستلزم اهتمام ویژه به ذینفعان و بهره مندی از ظرفیت های جوامع محلی می باشد و این امر زمانی میسر خواهد بود که از سرمایه های اجتماعی در مناطق روستایی به نحو مطلوب استفاده نمود. در این پژوهش دو بعد سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد و مشارکت اجتماعی تعریف و مورد بررسی قرار گرفته است. دهستان دشت ارزنه یکی از دهستان های با ظرفیت بالای نیروی انسانی، اقتصادی، طبیعی و گردشگری در شهرستان باخرز است که کم توجهی به شاخص های اجتماعی همچون مشارکت، اعتماد، انسجام اجتماعی, تعهد و مسئولیت پذیری و .. زمینه ساز مشکلات متعدد در روستاها و حتی مهاجرت از روستاها، نارضایتی مردم، عدم احساس مسئولیت در زمینه جریانات روستایی شده است. که برنامه ریزی در این زمینه بسیار ضروری می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار روستایی دهستان ارزنه در شهرستان باخرز بوده و بر اساس آخرین سرشماری نفوس مسکن تعداد جامعه مطالعاتی 2779 خانوار می باشد و بر مبنای فرمول کوکران حجم نمونه مطالعاتی 300 نفر تعیین شده است. بمنظور بررسی ابعاد سرمایه های اجتماعی از آزمون های همبستگی اسپیرمن و مقایسه میانگین بین مؤلفه ها (تی مستقل) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که در بین مؤلفه های سرمایه های اجتماعی، مشارکت، احساس مسئولیت و اعتماد سازی تاثیر بسزایی در تقویت سرمایه های اجتماعی و دستیابی به توسعه روستایی در روستاهای مورد مطالعه داشته است و از بین 5 روستای مورد مطالعه، سه روستا توانسته اند به توسعه مطلوب بعد از انجام پروژه توان افزایی دست پیدا کنند، برمبنای یافته های پژوهش تقویت تشکل ها و گروه های مردمی از مهمترین راهبردهای تقویت سرمایه های اجتماعی و دستیابی به توسعه روستایی می باشد.