مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تجرد مثالی
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۰ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
مبانی رابطه نفس و بدن در اندیشه صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مسئله چگونگی ارتباط نفس مجرد و بدن جسمانی و همچنین مسئله یگانگی یا دوگانگی نفس و بدن از محوری ترین پرسش های مطرح در مبحث رابطه نفس و بدن است. تبیینی که هر فیلسوف از دو مسئله فوق ارائه می دهد مبتنی بر مبانی ای است که آن فیلسوف در نظام فلسفی مورد پذیرش خود به آنها معتقد شده است.
نوشتار پیش رو به بررسی برخی از مهم ترین مبانی حکمت متعالیه که نقش اساسی در شکل گیری نظریه صدرالمتألهین در باب رابطه نفس و بدن دارند پرداخته است؛ مباحثی همچون ترکیب اتحادی نفس و بدن، حرکت جوهری و تشکیکی بودن وجود واحد انسانی، تجرد مثالی نفس، و چندوجهی بودن نفس از جمله مبانی اثرگذاری است که پیش زمینه نظریه صدر المتألهین در باب رابطه نفس و بدن را باید در آنها جست.
از خیال شناسی ابن عربی تا معرفت شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن عربی و ملا صدرا خیال را در معانی مختلفی به کار برده اند که خیال منفصل و متصل، از شایع ترین موارد کاربرد آن است. سایر کاربردها عبارت است از خیال، «نامی برای ما سوی الله»، «هریک از موجودات»، «مرتبه ای در صقع ربوبی»، «نفس»، «یکی از قوای نفس» و «مرتبه ای از مراتب تکاملی نفس». در ای ن مقاله که با عنایت به سه معنای اخیرشکل گرفته است، کوشش می شود تا تصویری از کارکردهای خیال در نفس شناسی و پس از آن در معرفت شناسی صدرا ترسیم شود. بدین ترتیب که یک بار از خیال شناسی تا نفس شناسی و سپس از آن تا معرفت شناسی حرکت می کنیم و بار دوم راه خیال شناسی را به طور مستقیم تا معرفت شناسی تعقیب می کنیم. با این بیان، خلاقیت نفس و حرکت جوهری آن که متأثر از حوزه خیال هستند خود پیامدهایی در باب معرفت شناسی دارند که از آن جمله است: رابطه صدوری نفس و صورت های ادراکی و حل اشکالات وجود ذهنی. به علاوه خلاقیت نفس در باب تعلیم و تربیت نقش برجسته ای ایفا می کند. تغییر در ملاک کلیت و جزئیت، علم به مادیات، اثبات و حل اشکالات وجود ذهنی و علم حضوری از جمله ثمرات تجرد مثالی در حوزه معرفت شناسی است. البته در تمامی این مباحث، توجه خاص نگارنده بر روشن نمودن تأثیر عرفان ابن عربی بر حکمت صدرایی است.
بررسی تطبیقی مبانی فلسفی ابن سینا و ملاصدرا در ارتباط با تکامل برزخی بر اساس متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در منابع دینی بنا بر منطق وحی، تکامل و ترقی نفس در عالم برزخ مطلبی قطعی و تردید ناپذیر است. اما کیفیت تکامل برزخی و تعارضات احتمالی آن با برخی مبانی و قواعد فلسفی، از جمله مسبوقیت هرگونه تکامل به استعداد و حرکت و اختصاص استعداد و حرکت به ماده، ایجاب میکند تکامل برزخی تنها از راه شرع میسر باشد و فیلسوف نتواند امکان تکامل برزخی نفوس را بر اساس مبانی عقلی اثبات کند. در ای ن ن وشت ار ابت دا شواهد نقلی تک امل برزخ ی ب ر اساس متون دینی بررسی میشود و سپس این امکان با توجه به مبانی دو فیلسوف بزرگ اسلامی ابن سینا و ملاصدرا مورد بررسی و تحقیق قرار میگیرد و ضمن مقایسه میان این دو فیلسوف بزرگ، به اثبات میرسد که بر اساس مبانی هردوی ایشان در باب حرکت، تکامل برزخی غیرممکن است، اما طبق نظر ملاصدرا در مورد تجرد مثالی نفس و اعتقاد وی به بدن مثالی اخروی، زمینه مناسبتری برای تکامل نفس بعد از مرگ تن فراهم میباشد ولی در حد کفایت نیست.
تبیین دیدگاه عبدالرزاق لاهیجی درباره عالم مُثل معلّقه و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد یا عدم اعتقاد به عالم مُثل معلّقه از جمله مسائل فلسفی است که بر نوع نگرش فیلسوف و روش وی در پژوهش فلسفی تأثیرگذار است، بنابرین لازم است با رویکردی جدید و با بهره گیری از منابع اصلی، بیشتر درباره آن تحقیق و بررسی شود. در همین راستا، مقاله حاضر تلاش میکند نخست، تصویری واضح و روشن از «عالم مُثل معلقه و تفاوت آن با «مُثل افلاطونی» نزد سهروردی ارائه دهد، سپس به تبیین دیدگاه حکیم عبدالرزاق لاهیجی و نقدهای وی بر عالم مُثل معلّقه شیخ اشراق میپردازیم و در مرحله سوم به نقدهای لاهیجی پاسخ میدهیم. نویسنده مدعی نیست که در این موضوع سخن آخر را گفته ولی میتواند ادعا کند که در مورد دیدگاه حکیم لاهیجی درباره نظریه مُثل معلّقه و نقد آن، پژوهش شایسته یی صورت نگرفته است. هرچند حکیم متأله ملاهادی سبزواری، پیش از این در کتاب اسرار الحکم به نقدهای لاهیجی پاسخ داده، لیکن پاسخهای وی جامع و فراگیر نیست؛ افزون بر اینکه مغلق و فهم آن دشوار است. امید است با این تلاش، راه پژوهش در این حوزه گشوده شود و کاستیهای احتمالی تحقیق حاضر در پژوهشهای آینده مرتفع گردد.
ارزیابی انتقادی نظریۀ ذهنمندی حیوان از نگاه دکارت، بر اساس فلسفۀ صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیات نفسانی مجرد برای حیوانات و برخورداری آنها از توانمندیهای ذهنی، همواره محل تردید و اختلاف میان فلاسفه بوده است. وجود برخی شباهتها میان حیوان و انسان، در عین تمام تفاوتهایی که با هم دارند، ارائه تبیینی دقیق از نحوه حیات حیوانی را دشوار کرده است. دکارت با توجه به اعتقاد به دو جوهر جسمانی و عقلی مجرد برای انسان، با تمسک به سه دلیل: «عدم توانایی کاربست زبان در حیوان»، «نفی خلاقیت»، و «نفی آگاهی از حیوان»، وجود اندیشه و تعقل در حیوان را نفی کرده و فقط حیات جسمانی را برای آن میپذیرد و در نتیجه حیوان را ماشینی پیچیده میداند که فاقد حیات ذهنی است. این نظریه دکارت به «نظریه ماشینی حیوان» موسوم است. اما ملاصدرا با قائل شدن به سه مرتبه مادی، مثالی و عقلی برای عالم، موجودات را متناسب با آن مراتب تحلیل میکند. بر همین اساس، او برای نفوس حیوانی، تجرد مثالی قائل بوده و ذهنمندی در مرتبه حیوانی را بر مبنای آن تبیین مینماید. نظریه ماشینی دکارت و ادله سه گانه آن، براساس مرتبه تجرد مثالی یی که ملاصدرا برای نفوس حیوانی اثبات میکند، رد میشود.
بررسی تحلیلی اثبات تجرد برزخی نفس از طریق ثبات نفس و تغییر بدن از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
تقسیم موجودات به مادی و مجرد ازجمله آموزه های فیلسوفان پیش از صدرالمتألهین است که گرچه مورد پذیرش او نیز واقع شد، در چارچوب مبانی فلسفی وی تفسیر تازه ای یافت. وی با تقسیم تجرد به برزخی و عقلی، برخی ادله فیلسوفان پیشین بر اثبات مغایرت نفس و بدن را برای اثبات تجرد برزخی نفس به کار برد که ازجمله آنها دلیلی از ابن سیناست که بر ثبات نفس و تغییر بدن مبتنی است. از این استدلال می توان دست کم سه تقریر ارائه داد که برخی از آنها در آثار صدرالمتألهین یافت می شود. با تحلیل استدلال، آشکار می شود که در مقام به کارگیری استدلال یادشده به منظور اثبات تجرد نفس، همه فروض محتمل توسط فیلسوفان بررسی نشده است. درعین حال با نظر به برخی آرای فیلسوفان می توان همچنان از این دلیل دفاع کرد. در نهایت گرچه این دلیل مستقیماً نوعی خاص از تجرد را ثابت نمی کند، از دیدگاه صدرالمتألهین باید آن را صرفاً مثبت تجرد برزخی نفس تلقی کرد؛ چراکه به باور او فقط کسانی از تجرد عقلی برخوردارند که کلی را درک کنند و افراد بسیار اندکی قادر به درک کلی اند. پس ادله ای که تجرد همه نفوس انسانی را ثابت می کنند، براساس دیدگاه صدرا، جز تجرد برزخی را شامل نمی شوند.
آثار تجرد مثالی در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغه های اصلی فلاسفه اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفه اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عقول و تجرد عقلی، منکر عالم مثال و تجرد مثالی بودند و قوه خیال را نیز مادی میدانستند، اما سهروردی و ملاصدرا، با توجه به مبانی فلسفی خود، به اثبات عالم مثال پرداختند؛ سهروردی قائل به عالم مثال منفصل بود، اما ملاصدرا علاوه بر عالم مثال منفصل، به عالم مثال متصل و تجرد قوه خیال نیز معتقد بود. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تجرد مثالی در فلسفه اسلامی و نقش آن در حل معضلات فلسفی است. در این مقاله، یازده اثری که قول به تجرد مثالی در زمینه های گوناگونی فلسفی، در پی دارد، مورد بررسی قرار گرفته که عبارتند از: حشر نفوس ناقص و متوسط، عدم نیاز به بحث افلاک و پذیرش تناسخ در بحث معاد، اثبات معاد جسمانی، تفسیر صحیح و معقول از عجب الذنب، تجرد نفوس حیوانات و حشر آنها، بقای ادراکات جزئی پس از مرگ، حلقه اتصال عالم عقول و عالم ماده، تفسیر دقیق از خواب و رؤیا و مکاشفات و معراج پیامبر(ص)، تفسیر صحیح از احوال قبر و برزخ و قیامت، تفسیر حقیقت جن در حکمت اشراق، قیام صدوری صورتها برای نفس.