اندیشه دینی

اندیشه دینی

اندیشه دینی دوره 24 زمستان 1403 شماره 93 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تحلیل و بررسی تفاسیر مختلف از تعریف حرکت نزد ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارسطو حرکت قوه و فعل کمال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
از دیدگاه حکمت مشاء، ازآنجاکه دانش طبیعی در پی شناخت طبیعت، و طبیعت مبدأ و عامل حرکت است، پس شناخت حقیقت و ماهیت طبیعت، به شناخت حرکت گره خورده است. ارسطو درضمن مثال های متعدد، حرکت را چنین تعریف کرده است: «فعلیتِ (تمامیت/کمال) آنچه بالقوه است از آن جهت که بالقوه است». تعریف او از اختلاف تفسیری مفسرانش مصون نمانده است. این اختلافات در نهایت ریشه در این دارد که واژه فعلیت و قوه در تعریف ارسطو چگونه تفسیر شود. برخی فعلیت را روندی و برخی فعلیتی تفسیر کرده اند؛ چنان که برخی مقصود از قوه را قوه بودن و برخی قوه شدن دانسته اند. ترکیب این اختلافات منجر به سه دیدگاه متفاوت در تفسیر حرکت نزد ارسطو شده است: 1- روندی/ شدن 2- فعلیتی/ بودن 3- فعلیتی/ شدن. البته تعریف ابن سینا از حرکت، تعریفی مستقل است که آن را دیدگاه «فعلیتی/ بودن و شدن» نامیده ایم؛ گرچه می توان آن را به عنوان تفسیر چهارم از تعریف ارسطو نیز قلمداد کرد. این مقاله که با رویکرد اسنادی تنظیم شده است، در تلاش است تا به بازخوانی تعریف حرکت نزد ارسطو در آینه توصیف و تحلیل تفاسیر شکل گرفته پیرامون آن، بپردازد. نقد و بررسی این تفاسیر در نهایت نشان خواهد داد تفسیر دوم از اشکالات کمتری برخوردار است.
۲.

نسبت متافیزیک و دانش های هنجاری نزد فارابی و هیلاری پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متافیزیک دانش های هنجاری عینی گرایی نسبی گرایی فارابی پاتنم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
فارابی و پاتنم تأثیر مخرّب یا مولّد متافیزیک در دانش های هنجاری، مثل حکمت عملی و فقه در علوم قدیم و اخلاق و اقتصاد در علوم جدید را امری آشکار می دانند و معتقدند عدم توجه به این نقش، به اثرات غیر قابل جبران منجر می گردد. برای فارابی این نقش ضروری و حیاتی در قالب استفاده دانش های هنجاری از معارفی است که در متافیزیک تبیین و مبرهن شده است و بدین جهت حذف متافیزیک نزد فارابی، به معنای حذف برخی مبادی آن دانش ها و رد عینیت در ارزش ها و ورود به وادی نسبی گرایی است. در طرف مقابل، پاتنم منکر متافیزیک سنتی بوده و به دنبال حذف آن از دانش های هنجاری است. به همین جهت برای کارکردی که متافیزیک سنتی در دانش های هنجاری داشته است، جایگزینی معرفی می کند. این جایگزین، تفسیر و روایت خاص او از فلسفه پراگماتیسم است. پاتنم در این روایت، پراگماتیسم را نوعی از متافیزیک می داند که بدون مرز بوده و در نقش آسیب شناسی و اصلاح گری سایر فلسفه ها ظاهر می شود. بر این مبنای جدید، پاتنم تصویر دیگری از دانش های هنجاری و معیار عینیت و نسبی گرایی ارائه می کند. روش مورد استفاده در این پژوهش، تحلیل منطقی_فلسفی، اعم از تحلیل مفهومی، تحلیل گزاره ای، تحلیل سیستمی، با رویکرد تطبیقی، جهت تضارب آراء، تبیین و گفت وگوی آن دو اندیشمند است.
۳.

خوانش اشاعره و ملاصدرا از آیه شریفه «وهوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»: بررسی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حق تعالی خلق معیت اشاعره ملاصدرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
با مطالعه رویکردهای کلامی و فلسفی محرز می شود که متکلمان و حکمای اسلامی تبیینات متفاوتی از «معیّت» حق تعالی با خلق ارائه داده اند. اشاعره با توجه به مبانی خود، معیّت وجودی حق تعالی و مخلوقات را بر نتابیده و با ارائه تفاسیر مختلف از معیّت در آیه شریفه «و هوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»، نوعِ معیّت را معیّت علمی دانسته اند. حال آنکه از منظر ملاصدرا در این آیه شریفه هم معیّت علمی قابلیت طرح دارد و هم معیّت وجودی. متکلمان در تبیین معیّت علمی حق تعالی، از براهین اتقان صنع و برهان قدرت و اختیار بهره می گیرند. آن ها اغلب معیّت علمی خداوند را فرع بر قدرت او می دانند. در حالی که بر مبنای اصول حکمت متعالیه، معیّت فرع بر وجود و وجود نیز با علم مساوق است. معیّت علمی حق تعالی هم بر مبنای اصالت وجود وحدت تشکیکی و هم بر مبنای اصالت وجود وحدت شخصی، قابل تفسیر است. ملاصدرا در تبیین معیّت قیومیه حق تعالی با دیگر وجودات هستی، از قاعده بسیط الحقیقه و وجود رابط معلول و روایات دینی بهره می گیرد و رابطه نفس و بدن را بهترین مثال برای تقریر معیّت حق تعالی ذکر می کند. در این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی سعی بر این است که به بررسی و تحلیل آیه شریفه «و هوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ» از دیدگاه اشاعره و ملاصدرا پرداخته شود و نقاط اشتراک و افتراق آن ها در این زمینه تبیین گردد. ملاصدرا در تبیین معیّت مطرح در این آیه شریفه، به معیّت علمی مطرح در اقوال متکلمان بسنده نمی کند، بلکه با طرح معیّت وجودی و قیومی، رابطه حق با خلق را تبیین می کند. بر مبنای احاطه قیومی، معلول خالی از وجود علت نیست و علت نزدیک تر از معلول به ذات معلول است.
۴.

تبیین نظریات معرفت شناختی محمدحسن الهی طباطبائی در «رساله الإشتباهات» و تطبیق آن بر مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طباطبایی حکمت متعالیه رساله الاشتباهات نفس معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
محمدحسن الهیِ طباطبائی از شاگردان میرزاعلی قاضی است. از معدود آثار به جای مانده از ایشان، رساله ای کوتاه به نام «رساله الإشتباهات» در موضوع ادراک و برخی مسائل معرفت شناختی است. وی در این رساله به برخی از مسائل مهم معرفت شناسی، نظیر توهم انقطاع و استقلال وجودی موجودات به مثابه خطایی معرفت شناختی؛ علم، تنها راه شناخت و ارتباط انسان با خارج؛ نفس و علیت آن نسبت به معلومات و زمینه سازی آن برای اثبات اتحاد علم و عالم و معلوم؛ اقتدار نفس نسبت به ایجاد تغییر در صور منشئات؛ انحصار عالَم انسان در معلومات و نیز عاملیت حکم و اراده انسان در وقوع حوادث» می پردازد. بررسی این مسائل در این رساله، ممکن است در برخی مواضع، این تصور را در پی داشته باشد که این نظریات از اتقان و استحکام کافی برخوردار نباشند. در این مقاله سعی شده است با روش تحلیل محتوا، ضمن تبیین نظریات ایشان و تطبیق آن ها با مبانی معرفتی حکمت متعالیه، نشان داده شود که می توان دیدگاه ایشان را  در برخی مواضع، تبیین نوینی از مسائل معرفت شناختی نیز دانست.
۵.

بررسی لوازم ذهنی-عینی نظریه وحدت وجود در اندیشل پاراماهانسا یوگاناندا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شهود وحدت وجود خداوند عقل حکمت متعالیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
نظریه وحدت وجود نزد پاراماهانسا یوگاناندا به منزله محور تمام نگرش ها و کنش های انسان است؛ زیرا نه تنها آن را مؤید و موجب اتحاد با خدا می داند، بلکه عامل تحقق موفقیت را در سیطره این نگرش به حساب می آورد. ازاین رو، پرسش مقاله این است که تا چه اندازه الزامات ذهنی عینی نظریه وحدت وجود در اندیشه یوگاناندا اعتبار دارد؟ یافته های پژوهش که با روش تحلیلی انتقادی انجام شده است، نشان می دهد این نظریه که برمدار تبیین وی از اصالت شهود و اتحاد وجودی فراهم می شود، از انسجام کافی برخوردار نیست؛ چراکه در مقام اعتباربخشی به شهود، نه تنها آگاهی حسی را نامعتبر می داند، بلکه کلیت فرآیند اندیشه و عقلانیت را نیز بی اعتبار می خواند. ازیک سو، خوانش «حلولی» او از نظریه، به لحاظ منطقی امکان پذیر نبوده و برداشتی سطحی قلمداد می شود و ازسوی دیگر، در سیطره نظریه، به منزله عامل موفقیت دچار تسری حکم و سفسطه می شود؛ چون غفلت می ورزد که اعتقاد به این نگرش، قرین کوشش های متناسب با مصادیق موفقیت است.
۶.

شهود از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شهود ملاصدرا حدس قوه قدسیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
شهود در علوم مختلف روشی برای رسیدن به پاسخ بدون حل گام به گام مسأله است. این نوع تفکر در  روانشناسی فلسفی با ویژگی هایی همچون خودگواهی، برون گرایی، انکشافی و سرعت معرفی می شود. سوال محوری این تحقیق، بدین قرار است که آیا شهود در حکمت متعالیه مورد ملاحظه قرار گرفته است؟ در صورت پاسخ مثبت، معادل آن در حکمت صدرایی چیست و چه مشخصاتی دارد؟ ارتباط شهود با شهود عرفانی و حدس از دیگر مسائل این تحقیق است. بنابر یافته های این تحقیق تحلیلی- تطبیقی، معادل شهود در حکمت متعالیه، «حدس کشفی» است که در علوم مختلف منجر به دریافت پاسخ بدون حل گام به گام مسأله و حدود وسط است. این روش شناخت، باعث سریع تر رسیدن به نتایج و نظرات نو و جهش های علمی است. این تفکر، نیازمند استعداد ذاتی (قوه حدس) و دارای خصوصیات برآمده از نفس، اشراقی و سرعت است. محتوای شهود، شامل بدیهیات و مقولات ماقبل تجربه نیست و امکان خطا در آن وجود دارد. نیل به بینش ها و مقامات عرفانی نیازمند هوش معنوی است و پرورش آن نیازمند تعلیم و سیر و سلوک برای تزکیه است. اما حدس کشفی منجر به جذبه و تسریع در شهود عرفانی است.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۸۵