مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
معتزله
حوزه های تخصصی:
از چالش انگیزترین مباحث مرتبط با فهم قرآن، مسئله ی «تأویل» است که در طی قرون متمادی پیوندی وثیق با نزاع های کلامی یافته و مکاتب کلامی مبتنی بر پیش فرض های معرفتی خود، از آن در فهم قرآن بهره برده یا با آن مخالفت نموده اند. اوج بحث از این مسئله، در فهمِ صفات خبری خداوند متجلی است که بیشتر فرقه های کلامی این صفات را متشابه می دانند و آن ها را تأویل می کنند. اما برخی دیگر با جمود بر ظاهر آیات، از تأویل خودداری می کنند. شناخت و احصاء رویکردهای مختلف در این زمینه و ارزیابی نقاط قوت و ضعف آن ها، نیازمند بررسی تطبیقی آن ها با یکدیگر است. این مقاله از رهگذر مطالعه ی منابع کهن فرق اسلامی و با استفاده از روش «توصیف و تحلیل» در پی ارائه ی تصویری روشن از رویکردهای کلامی گوناگون در مواجهه با مسئله ی «تأویل» است. نتایج تحقیق بیان گر آن است که دو رویکرد عمده ی کلامی در این باره وجود دارد: 1) رویکرد تشبیهی و 2) رویکرد تنزیهی که خود شامل سه قرائت تنزیهی اهل تفویض، معتزله و امامیه می باشد.
واکاوی نگاه انتقادی معتزله به جایگاه عقل در فهم دین
از مباحث مهم اندیشمندان اسلامی، بحث تعقل و جایگاه آن در اثبات و استنباط مسائل دینی و تفسیر متون دین است. متکلمان مسلمان پیرامون حد و مرز عقل بشر در شناخت حقایق دینی آراء مختلفی دارند که گرایش عقل محوری در معتزله، جریان فکری که در آغاز قرن دوم هجری پدیدار شد، بارزتر از دیگر فرق متکلمین است. دیدگاه تشیّع نسبت به امور عقلی در استنباط مسائل دینی به گونه ای است که در استنباط مسائل کُلی کمک عقل را نفی نمی کند و البته از عجز عقل منفرد-نه با کمک وحی- نیز در مسائل جزیی غافل نیست. برای نمونه؛ ناتوانی عقل از فهم جزئیات احکام شرعی مانند: نماز، روزه، جهاد و...، پیش از نظر وحی است؛ امّا پس از ارائه ی نظر وحی، عقل، نه تنها در برابر چنین احکامی مخالفت یا سکوت نمی کند، بلکه آن ها را تأیید می کند، حتی در مواردی که عقل از ادراک حقیقت احکام جزئی ناتوان است؛ زیرا از مولای حکیم صادر شده و امری صحیح است. واکاوی جایگاه تعقل در امور دینی از نظر مکتب کلامی معتزله با مراجعه به آثار اندیشمندان تأثیرگذار کلامی از اهداف مقاله حاضر است. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای با ابزار فیش برداری و روش پردازش در متن توصیفی است. یافته ها حاکی از آن است که متکلمین معتزله، عقل را در معنایی جدید، بازتعریف کردند تا با نظام کلامی و تکلیف محور سازگار باشد و تعقل را مبنای غالبی در امور مربوط به دین می دانند.
بررسی نشانه های تأثیر کلام اشاعره و معتزله در حدیقه سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
118 - 135
حوزه های تخصصی:
سنایی غزنویی به عنوان یکی از برجسته ترین شاعران کلاسیک ایران، با حدیقه الحقیقه بسیاری از آموزه های اعتقادی و اخلاقی اسلامی را وارد شعر فارسی نمود. بیشتر این آموزه ها متأثر از فضای کلامی و اخلاقی عصر سنایی می باشد. عصری که نحله های کلامی و اخلاقی فراوانی در آن رواج داشتند. در این میان، مثنوی حدیقه الحقیقه، از جمله مهم ترین آثار سنایی، جلوه گاه تأثیرات کلامی و اعتقادی متعددی در بطن خویش می باشد. حدیقه الحقیقه اثری می باشد که هم متأثر از مبانی کلامی-استدلالی معتزله است و هم متأثر از مبانی کلامی–نقلی اشعریون. این اثر از یک سو، در مسائل کلامی چون رؤیت الهی، به دیدگاه های معتزله نزدیک می باشد و در مسأله حدوث و قدم کلام الهی به اشاعره. اگر چه سنایی پژوهان، وی را عمدتاً اشعری مسلک دانسته اند، اما نمی توان در باورداشت سنایی به حب اهل بیت (ع)، توحید و امامت و آموزه های اخلاقی شیعی مسلکانه او، شک کرد. باری در تحقیق حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، تلاش شده تا تاثیرات کلامی دو فرق مهم جهان اسلام یعنی معتزله عقل اندیش و اشعریون نقل اندیش بر حدیقه الحقیقه سنایی مطالعه شود. عمده تمرکز تحقیق بر تأثیرات موضوعات کلامی و اخلاقی چون حدوث و قدم کلام الهی، رویت الهی، امامت، امر شر، حسن و قبح امور و ... در حدیقه الحقیقه سنایی است
تقابل جریان های فکری جهان اسلام مبتنی بر گونه شناسی ردیههای کلامی الفهرست ندیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظرات و مباحث فکری، از مدارس نخبگانی گرفته تا سطح عرصه سیاسی، همواره بخش مهمی از جریان های فکری جامعه بوده است. بخشی از بازتاب این مباحث، از کتاب ها و رسائل هر دوره درخور درک و دریافت است. ردیه نویسی، گونه ای نوشتار است که مضمون اصلی آن اثباتِ بطلان عقیده یا مدعایی ویژه است. مسئله این پژوهش بررسی ردیه های معرفی شده در فهرست ندیم است؛ ردیه هایی که بیشتر آنها از بین رفته اند؛ ولی تحلیل نام و گونه های آنها حامل اطلاعات ذی قیمتی، در تحلیل تقابل های جریان های فکری جامعه متقدم اسلامی تا سال 377ق/987م است. این پژوهش براساس تکنیک گونه شناسی، ردیه های کلامی را به سه بخش تقسیم کرده است: ردیه های گروه محور (بر ادیان، آیین های التقاطی، فرق و مذاهب)، ردیه های فردمحور (افراد یا آثار آنها) و ردیه های موضوع محور. حاصل پژوهش نشان می دهد معتزلیان پیشتاز ردیه نویسی بوده اند که بر سایرین و حتی در میان خود ردیه های بسیار نگاشته اند و پس از آن به فاصله بسیار، امامیه قرار دارد. در ردیه ها بر ادیان و آیین ها، بیشترین ردیه بر نصاری به نگارش درآمده است. در ردیه ها بر فرق و مذاهب، بر مجبره یا جبرگرایان بیش از همه نقد شده و این فرقه رد شده است. این امر نشان دهنده درگیری اندیشگانی جامعه اسلامی با مسئله جبر و اختیار است. در ردیه های فردمحور که بر فرد یا آثار افراد ردیه نگاشته شده است، ردیه ها بیش از همه متوجه معتزلیان و مناقشات کلامی میان آنهاست. بشربن معتمر و ابوعلی جبائی پرکارترین ردیه نگارانند. در ردیه های موضوع محور، به مسائلی همچون امامت، نبوت، معاد و قرآن بیشتر توجه شده است. بوم اصلی ردیه نویسان، بغداد است.
بیت الحکمه مأمون و عوامل شکل گیری و افول آن با محوریت نقش جریان اعتزال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«بیت الحکمه» مأمون کتابخانه ای سلطنتی بود که در عصر اول عباسی همزمان با خلافت هارون عباسی (170 193ق) و وزارت خاندان برامکه در سال ۱۸۷ق/۸۰۳م تأسیس شد و در دوران خلافت مأمون تا متوکل (198 232ق) به اوج شکوفایی رسید و از عصر متوکل (232 247ق) رو به افول نهاد. جریان اعتزال در شکل گیری، رونق و افول بیت الحکمه مأمون نقش بسزایی داشت. این پژوهش با هدف ارائه تصویری از نقش جریان اعتزال در شکل گیری بیت الحکمه ازیک سو و فروکاهش رونق آن ازدیگرسو، به عوامل مؤثر در شکل گیری و فروپاشی آن به شیوه توصیفی تحلیلی با تمرکز بر نقش اندیشه و جریان اعتزال می پردازد. براساس یافته های تحقیق، مقابله با نفوذ علمی و معنوی اهل بیت، با به جریان انداختن حرکت های جدید علمی و گرایش شدید مأمون و خلفای پس از وی تا متوکل به اندیشه اعتزال از جمله عوامل شکل گیری بیت الحکمه بود. کاهش رونق نهضت ترجمه، خروج دانشمندان از بغداد، تلاش گسترده مأمون در دفاع از اندیشه های اعتزالی، سخت گیری های فراوان نسبت به مخالفان اعتزال، سیاست های ضداعتزالی متوکل، اطرافیان او و خلفای پس از وی، ترویج حدیث گرایی به جای خردگرایی که شالوده جریان اعتزال بود و عدم تسامح و تساهل خلفای پس از مأمون با اندیشمندان و علمای مذاهب گوناگون و به ویژه معتزله به لحاظ اعتقادی موجب افول بیت الحکمه مأمون شد. البته شکل گیری قدرت های نیمه متمرکز و گاه کاملاً مستقل در شرق و غرب خلافت عباسیان و تقابل آنان با دستگاه خلافت را نیز به عنوان عامل سیاسی نمی توان نادیده گرفت.
اسماء و صفات الهی در تفسیر ابوالفتوح رازی
منبع:
تفسیرپژوهی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱
50 - 30
حوزه های تخصصی:
شهر ری در قرون پنجم و ششم هجری، یکی از پایگاه های فکری شیعیان و اهل سنت به شمار می رفت که در این مقطع تاریخی، عالمانی بزرگ را در خود پرورانده است. در این دوره، به خاطر تولید انبوه نوشته های کلامی و ردیه های فرقه های مذهبی مختلف علیه یکدیگر، علم کلام از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. در این میان، شیخ ابوالفتوح رازی با طرح مباحث اعتقادی، همراه با استناد به آیات قرآن کریم و روایات متواتر و ذکر دلایل عقلی، در تحکیم اندیشه های امامیه در ری نقش اساسی داشت. ابوالفتوح در کتاب ارزشمند «روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن» خود، با طرح برخی از مباحث کلامی نظیر توحید، صفات خدا، تکلیف، جبر و اختیار، قضا و قدر، گناهان، توبه، شفاعت، ایمان و کفر، ثواب و عقاب، امر به معروف و نهی از منکر، به غلات و مرجئه و قدریه تاخته است. او ضمن دفع شبهات مخالفان مکتب تشیع، در اکثر موارد به دو فرقه مهم موجود در عصر خود؛ یعنی معتزله و اشاعره، اشاره کرده و به رد آراء و دلایل آن ها می پردازد. هدف او، دفاع از عقاید امامیه و تبیین و تفسیر آیات، طبق نظریه ایشان است. نوشتار حاضر، بر آن است که دیدگاه ابوالفتوح را در مورد اسماء و صفات الهی در فضای کلامی حاکم بر قرن ششم هجری، تبیین کرده و نقش سازنده او را در دفاع از عقاید مکتب تشیع، آشکار نماید.
بررسی روش تفسیری ابوبکر أصم معتزلی
منبع:
تفسیرپژوهی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
177 - 198
حوزه های تخصصی:
آرای مفسران متقدم، به دلیل نزدیکی آنها به عصر رسالت، همواره مورد توجه مفسران متأخر بوده است. در این میان، بسیاری از آرای تفسیری متقدم، به دلیل اختلاف های عقیدتی کلامی و نزاع هایی که جهان اسلام با آن درگیر بوده، از میان رفته است و صرفاً بخش هایی از آنها در میان سایر آثار، بر جای مانده است. یکی از مفسران متقدم که آثار وی چنین وضعیتی پیدا کرده است، ابوبکر أصم، مفسر معتزلی قرن سوم هجری است. با وجود آنکه وی تفسیری درباره قرآن داشته است، اما مجموعه مکتوبِ مدوّن و مستقلی از او، در دسترس نیست. با این حال، آرای تفسیری این عالِم معتزلی، در برخی کتب تفسیری، مانند مفاتیح الغیب، تبیان و مجمع البیان، به صورت پراکنده نقل و گزارش شده است. شناخت این تفسیر، از آن جهت ضروری است که نمایان گر پایه تفکر معتزلی و بیان گر سیر تکاملی تفسیر قرآن کریم است؛ لذا این نوشتار در صدد است با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، به تبیین روش تفسیری او بپردازد. بر اساس آثار بر جای مانده از تفسیر ابوبکر أصم، وی مفسری معتزلی و عقل گراست که در تفسیرش از روش های عقلی و جدلی و نیز توجه به سیاق آیات، اسباب نزول، ادبیات عرب و نیز مسائل فقهی بهره گرفته است.
بررسی و نقد اختلاف اشاعره با معتزله قدیم و جدید و امامیه در رابطه با حُسن و قبح عقلی و ثمره ی اصولی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تحقیق در این نوشتار این است که آیا عقل می تواند مستقلاً بدون استعانت از شرع، حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد به این گونه که مناط تکلیف قرار گیرد؟ متقدمین اشاعره بر این باورند که عقل در شناخت احکام نیازمند تعالیم انبیا می باشد و مرجع حُسن و قبح صرفاً شرعی است. اما از نظر معتزله نخستین حجت در درک حسن و قبح، عقل است.از نظر امامیه حُسن و قبح عقلی است. اما عقل، بی نیاز از شرع نمی باشد. نو معتزلیان در اوایل قرن بیستم در صدد برآمدند تا با اتکای به عقل و تفسیری نو از مفاهیم قرآنی، اسلام را هماهنگ با مؤلفه های مدرنیته نشان دهند. در این مقاله تلاش شده تا تبیین شود که عقل اولاً: در تعیین حسن و قبح اعمال نمی تواند از شرع بی نیاز باشد. ثانیاً: در صورت بروز تعارض، نص شارع مقدم می باشد.
اصطلاح «اَکوان» در کلام اسلامی
حوزه های تخصصی:
شناخت صحیح و دقیق معانی اصطلاحات به کار رفته در دانش کلام اسلامی یکی از پیش نیازها و مقدّمات ضروری هرگونه مطالعه و تحقیق در متون کلامی است. با توجّه به دگرگونی ها و تطوّرات مفهومی بسیاری از اصطلاحات کلامی در ادوار و مکاتب مختلف، بررسی و گزارش تحوّلات معنایی واژگان فنّی دانش کلام در تاریخ این علم از اهمّیّت بسیاری برخوردار است. در این مقاله، معانی و تعاریف گوناگون یکی از اصطلاحات رایج علم کلام به نام «اَکوان» شناسایی و معرّفی می شود.
تحلیل و نقد دیدگاه معتزله و اشکال کلینی درباره «صفات حق» از منظر حکیم سبزواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
5 - 25
حوزه های تخصصی:
مبحث صفات یکی از مباحث مهم خداشناسی بوده و حکیم سبزواری بر اساس اصول و قواعد فلسفی به تبیین مسائل آن بر اساس «عینیت صفات حق با ذات او و با یکدیگر» و «تشکیک در صفات» و «اشتراک معنوی بین صفات» پرداخته و تفکرات و اشکالات برخی فرقه های کلامی و اهل حدیث را مورد نقد قرار داده است. حکیم سبزواری نظریه نیابت ذات از صفاتِ حق و نیز اشکال کلینی مبنی بر زیادت اراده حق تعالی از ذات را پاسخ گفته است. به نظر حکیم سبزواری، اصول بیان شده مبتنی بر قواعد فلسفیِ «بسیط الحقیقه کل الأشیاء و لیس بشیء منها»، قاعده «واجب الوجود بالذّات واجب الوجود من جمیع الجهات» و قاعده امکان اشرف می باشد. حکیم سبزواری اشکال کلینی را بر مبنای تشکیک در صفات کمالیه حق تعالی پاسخ داده است. همچنین در نقد نظریه نیابت ذات از صفات بر مبنای قاعده امکان اشرف، ذات را واجد صفات به نحو أتمّ و أعلی و اشرف می داند. به نظر حکیم سبزواری عدم تفطن به این اصول و قواعد فلسفی موجبات فهم نادرست از رابطه صفات و ذات را فراهم آورده است.
بررسی عوامل رشد و گسترش مکتب کلامی معتزله در خوزستان (سده 2 تا 4هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب کلامی معتزل یکی از مهم ترین مکاتب کلامی و فکری اسلامی است که از قرن دوم تا پنجم هجری در جهان اسلام هواخواهان بسیاری داشت. این مکتب فکری را در اوایل قرن دوم هجری واصل بن عطا (ف:131ق) در بصره بنیان نهاد و به سرعت در سایر سرزمین های اسلامی گسترش یافت. خوزستان نیز به دلیل پیوستگی جغرافیایی به بصره خیلی زود تحت تأثیر این جریان فکری قرار گرفت؛ به طوری که بنا بر تصریح منابع تاریخی و جغرافیایی، رواج این مکتب در خوزستان بیش از هر سرزمین دیگری بوده است. این پژوهش بر آن است تا با نگاهی تحلیلی به بررسی و تبیین دلایل رشد و گسترش این مکتب کلامی در خوزستان و فراز و فرودهای تاریخی آن در این منطقه بپردازد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که چه عواملی موجب رشد و گسترش اندیشه های اعتزالی در خوزستان شد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که عواملی چون پیوستگی جغرافیایی و فرهنگی خوزستان به خاستگاه معتزله (بصره)، تنوع و تکثر مذهبی خوزستان و اشتیاق عموم مردم آن اعم از خواص و عوام به مباحث کلامی موجب رشد و گسترش معتزله در خوزستان گردیده بود.
نگرش فقهی به مفهوم حق؛ از آغاز تاکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
341 - 362
حوزه های تخصصی:
چالش های ناظر بر فهم «حق»، نشان از این مطلب دارد که «حق» مفهومی مجمل است؛ به گونه ای که بیشترین سوءاستفاده ها و سوءبرداشت ها در فضای تاریخی و مدنی، متأثر از این مفهوم صورت پذیرفته است. مسئله این مقاله، تحلیل قرائت فقها از مفهوم حق و نیز بررسی این مفهوم در مذاهب و رویکردهای مختلف فقهی است تا بتوان به اثر مفهوم حق در تکوین دولت دینی و نیز گستره اختیارات آن نسبت به حق های شهروندان رسید. اهمیت و ضرورت این نوشته نیز از آن روست که مطالبات سیاسی-اجتماعی و نیز مشروعیت تشکیل و استمرار حکومت دینی ارتباط مؤثری با نوع برداشت از مفهوم حق و توسعه مفهوم «آزادی» و تغییر آن از معنای «رهایی و زدودن رذایل درونی» به «آزادی از موانع رسمی و غیررسمی بیرونی» دارد و ضروری است به عنوان مبنای همه حق های شهروندی در فقه سیاسی، نخست به تبیین مفهوم حق اهتمام داشت. از نتایج نوشته پیش رو که مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده است، می توان به مبانی و تکوین برداشت های فقهی از مفهوم حق و دگردیسی در آن (به معنای تغییر در ابزارها و فرایند استنباط حق) دست یافت؛ از جمله چهار نظریه «العاده»، «تولید»، «حق الطاعه» و «اعتبار قانونی». همچنین اثبات «نسبت مؤثر مفهوم حق بر ساخت دولت و نیز حوزه صلاحیت های دولت دینی در تصرفات نسبت به مردم» از جمله دیگر نتایج این نوشته است.
بررسی نظر و نگرش معتزله نسبت به معیارهای برتری و تساوی جویی انسانی با تاکید بر آراء و اندیشه های جاحظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی نظر ونگرش معتزله را در باره وطن ، قوم ونژاد، تساوی جویی انسانی را با توجه به مکتب معتزله با تاکید بر اندیشه های جاحظ معتزلی مورد بررسی قرار می دهد و در این راستا، معیارهای برتری را مورد بررسی قرار می دهد و دیوارهای تبعیضی که برخی از حکومت ها به عنوان معیارهای برتری مطرح می ساختند را مورد نقد قرار می دهد.دستاورد پژوهش نشان می دهد که نگرش معتزله نسبت به مسائلی همچون وطن،نژاد بر مبنای مساله برابری و برتری می باشد.در این بین جاحظ هم همانند سایر معتزلیان برابری و تقوا را به عنوان مهمترین ارزش های دولت اسلامی بر می شمرد اگرچه او در برخی اظهار نظرها با خلفای اولیه اموی به دلیل تثبیت جایگاه های اجتماعی و طبقاتی افراد و رعایت برخی ارزشهای اسلامی مورد نظر معتزلیان همسویی دارد.
نقد و بررسی تفسیر «رؤیت خداوند به تعلق علم ضروری به خداوند»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رؤیت پذیری خداوند یکی از مسائل مهم مطرح شده در میان پیروان ادیان ابراهیمی به شمار می آید. در جهان اسلام نیز طرح این موضوع در قرآن و سنت موجب شد تا مسلمانان در تبیین این مسئله چاره اندیشی کنند. غیر از عده ای از ایشان که به صراحت از اتصاف خداوند به صفات مختص ممکنات سخن می گفتند، بسیاری از مسلمانان خداوند را از صفات خاص ممکنات مبرا دانسته، معنای ظاهری رؤیت پذیری خداوند را با تنزیه خداوند از صفات امکانی سازگار نمی یافتند. تأویل «رؤیت خداوند به تعلق علم ضروری به او» یکی از مهم ترین تأویلاتی است که عمدتاً از سوی برخی از امامیه و معتزله مطرح شده است. در این نوشتار سعی می شود تا از طریق توصیفی تحلیلی، صحت این نظریه را باید از (1) بررسی صحت نامیده شدن «علم» به رؤیت؛ (2) بررسی امکان تعلق آن به خداوند؛ و (3) صحت تأویل رؤیت خداوند بدان نحو که در قرآن و سنت مطرح شده به علم ضروری مورد تأمل قرار گیرد. بررسی این سه عنوان نشانگر قوت تأویل مذکور است؛ اما در عین حال با اشکالاتی مواجه است که ما را به گرویدن به نظریه ای دقیق تر، یعنی «تأویل رؤیت به علم حضوری» متمایل می سازد.
فراخردی دین در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۹
1-26
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در دین پژوهی، سخن از وجود یا نبود گزاره های فراخرد در دین است. نوشته های صدرالمتألهین شیرازی آکنده از توجهات وی به این مسئله است. او ضمن اینکه به تفصیل ازجایگاه عقل و نقش آن در ساحت دین سخن می گوید، از مراتب نازلی از عقل که توانایی ادراک دین را ندارد و نیز موانع فعلیت یافتن ادراک عقلی و شرایط به فعلیت رسیدن این ادراک هم گفتگو می کند. او با کسانی که به مبالغه در نقش عقل در دین روی می آورند و وجود گزاره های فرا خرد در دین را نفی می کنند( معتزله) مقابله می کند و به تفصیل از وجود برخی گزاره های فرا خرد در دین پرده برمی دارد و البته در این میان با افراط کسانی چون باطنیه هم به رویارویی برمی خیزد. نوشتار پیش رو می کوشد دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی در باب فرا خردی دین را در قالب مباحث فوق مورد کاوش قرار دهد.
بررسی تطبیقی صفات خبری از دیدگاه علامه جوادی آملی و قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۲
111 - 132
حوزه های تخصصی:
صفات خبری پردامنه ترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاه ها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را می طلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادی آملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاه های مشهور، به مقایسه آن پرداخته است که وجه اشتراک آنان در مبانی ای چون؛ عینیت ذات و صفات، نظریه تنزیه، تنافی صفات انسان گونه با تجرد ذات خداوند، تأویل این صفات، عدم اعتقاد به تجسیم خداوند و بهره گیری از منهج واحدی چون تأویل، مجاز و لغت در رفع اشکال و توجیه صفات خبری است که به نتیجه واحد می انجامد و وجه اختلاف، در کمیت ابزار و کیفیت تبیین است که عبدالجبار در مسأله صفات خبری با نگاه "پاسخ به شبهه" و "رفع تعارض" با تکیه بر عقل؛ به عنوان محور و از نظر رتبی، اولین منبع معرفتی، به تبیین آن می پردازد در حالی که علامه جوادی با سیستمی اعتقادی، که در آن، عقل به عنوان یکی از منابع معرفتی، مستفاد از معارف و هدایت عقل معصومان به تأویل آیات صفات خبری می پردازد و با حذف لوازم، در پی دستیابی اصل معنا، معنای نهایی و جدّی کلام الهی در آیات، با در نظر گرفتن تمام قرائن، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی است که به همراه بیان عرفانی به تبیین صفات خبری پرداخته که دارای عمق و کیفیت قابل تأملی است.
نقد و بررسی دو موضع نفی و اثبات در توحید صفاتی و رفع تعارض از آن ها در نظام کلامی شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۰
۴۴-۲۷
مسأله صفات خدا و کیفیت اتصاف ذات الهی به آنها از مسائل اساسی معرفتی در باب مبدأ شناسی است. ابو علی جبائی معتزلی معتقد است ذات خدا، نائب مناب صفات خدا است، زیرا انکار اوصاف الهی به دلیل اتقان صنعش جایز نیست ولی چون واقعیت صفت، قیام به غیر است نه عینیّت، این قول صحیح نیست؛ چون سر از نفی مطلق در می آورد و برخی همچون اشاعره و معتزله به ترتیب قائل به زیادت قدیم یا زیادت حدوثی شده و به اثبات صفات رأی داده اند؛ زیرا اصولاً ذات خدا را نباید خالی از کمالات وجودی دانست. این دو قول نیز صحیح نمی باشد زیرا تعدد قدما یا نیاز، لازم می آید. در این میان شیعه علاوه بر اثبات صفات، به نفی صفات زاید و حدوثی نیز پرداخته که این مقاله در صدد است به صورت توصیفی و تحلیلی و به روش کتابخانه ای نشان دهد نه تنها تعارضی در بین نیست بلکه بهترین نظریه می باشد.
مطالعه تطبیقی اقوال شیعه امامیه و معتزله بصره در «وجوب قبول توبه» بر خداوند
یکی از معارف مهم و پربسامد قرآنی موضوع توبه است. توبه یا بازگشت، هم به خدا و هم به بنده نسبت داده می شود. در مباحث کلامی فرق، اگرچه در برخی مباحث بین شیعه و معتزله اتفاق نظر وجود دارد، اما در مسئله قبول توبه، چنین نیست. معتزله بصره قائل است که قبول توبه برخداوند واجب عقلی است، و اگر قبول نکند فعل قبیح انجام داده، در حالی که اشاعره و شیعه امامیه و معتزله بغداد معتقدند قبول توبه به دلیل تفضل خدا بر بندگان است. معتزله دو دلیل عقلی و یک دلیل قرآنی بر مدعای خود اقامه کرده، و اعتقادشان مبتنی بر مبنای «خلود در آتش برای گنهکار» می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش که با روش تحلیلی_توصیفی انجام شده حاکی از آن است که چنین اعتقادی منتج به «تأثیرپذیری خدا از خلق» و نیز «مستحق مذمت بودنِ خدا» خواهدشد که هر دو محال است. طبق آیات متعدد، خداوند به گنهکار وعده قبول توبه داده، و خُلف وعده قبیح است؛ پس قبول توبه عقلی نیست بلکه سمعی است، و چون خدا وعده قبول داده است، می پذیرد.
نقد و بررسی تطبیقی صفات الهی از دیدگاه ماتریدیه و معتزله (با تأکید بر صفات خبری و مسئله رؤیت)
یکی از مباحث مهم کلامی در میان فرق اسلامی از آغاز شکل گیری علم کلام تا به امروز که محل بحث و مناقشات بسیار بوده است، صفات الهی است؛ در این میان ماتریدیه در قرن چهارم هجری که به نظر می رسد با داعیه اتخاذ روشی میانه از معتزله و اشاعره توسط ابومنصور ماتریدی شکل می گیرد، در مباحث وجود شناختی صفات الهی برخلاف معتزله قائل به صفات زاید بر ذات هستند، و معتزله صفات زاید بر ذات را موجب تعدد قدما می دانند. در این مکتب عقل گرایی بر ظاهرگرایی غالب است و این سبب می شود به معتزله نزدیک باشند و در بحث معناشناختی صفات الهی آنچنانکه از تفسیرش در مورد آیات مربوط به صفات خبری مشخص است از حیث تنزیهی بودن دیدگاهش و تأویل و تفویض آن، با امامیه و معتزله هم نظر است. اما در مسئله رؤیت خداوند متعال در قیامت، از معتزله فاصله می گیرد و افزون بر دلایل نقلی به دلایل عقلی هم استناد می کند، و با پذیرش مسئله رؤیت خداوند در واقع دیدگاه تنزیهی اش را خدشه دار کرده و مانند اشاعره ظواهر آیات را اتخاذ می کند و قائل به رؤیت بدون کیفیت است.
بررسی انتساب نصر حامد ابوزید به مکتب اعتزال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۳
177 - 207
دکتر نصر حامد ابوزید، متفکر مصری است که همواره به عنوان یک چهره نومعتزلی قلمداد می شود، اخیراً برخی محققان از ترکیبی بودن نظرات وی نتیجه گرفته اند که ایشان روش منحصر به خود را داشته که محصور به هیچ جریانی نیست و یا تنها با اتکاء بر یک نظریه ابوزید، پیوند وی با نومعتزله را مورد تردید قرار داده اند. نوشتار حاضر، با نگاهی جامع به روش تحلیلی-تطبیقی درصدد ارزیابی صحت انتساب ابوزید به مکتب اعتزال قدیم و جدید است، بدین منظور ابتدا نظریات ایشان را در چند مبحث (فارغ از ارزیابی و نقد) بیان نموده و سپس با معتزله و نومعتزله مقایسه شده است. ضمن اذعان به تفاوت های معتزله با نومعتزله، مشخص شد دیدگاه های ابوزید به رغم رویکرد عقل گرایانه اش، در مواردی با معتزلیان قدیم تفاوت دارد و در موارد متعدّدی مشابه نومعتزلیان است، لذا همسویی ابوزید با مکتب اعتزال غیرقابل انکار است، اختلاف نظریات وی با معتزلیان قدیم و کثرت مشابهت آرائش با نومعتزلیان، قرابت آراء او با نومعتزلیان را نتیجه می دهد.