مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
معتزله
منبع:
قضاوت سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۸۶
125 - 151
حوزههای تخصصی:
پرسش مطرح در این نوشتار آن است که آیا افعال و کردار آدمی بدون این که شارع درباره آنها اظهارنظری کند، فی ذاته دارای ارزش و متصّف به خوب و بد است یا خوبی و بدی آنها بستگی به نظر شارع دارد؟ آیا ملازمه ای بین حکم عقل و حکم شرع وجود دارد؟ اگر عقل به حسن یا قبح کاری حکم داد، آیا همان عقل حکم می کند به این که لازمه این حکم آن است که شرع هم بر طبق آن حکم کند یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا «کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع» صادق است؟ علمای خاصه و عامه درباره حسن و قبح افعال در این که حکم کننده به حسن و قبح، عقل است یا شرع، اختلاف نظر دارند. در بررسی مقارن سعی شد که قاعده ای با کاربرد کلامی، اصولی و فقهی که در سکوت حقوق و قوانین امروزه نیز کارایی دو چندانی یافته است و در مناطق فراغ می تواند مورد استفاده باشد، تفقه شود. در این مقاله برآن هستیم که به این پرسش ها پاسخ دهیم و کارایی قاعده را در علوم مختلف بیان کنیم. به طور مختصر می توان گفت: همان گونه که عقل، حسن و قبح فعلی را درک می کند، این امر را نیز درمی یابد که آن فعل نزد شارع همان حکم را دارد؛ زیرا در صورت جایز دانستن مخالفت شارع با عقل، یا باید خطا و اشتباه را به خداوند نسبت دهیم یا به عقل، حال آن که هر دوی اینها غیرممکن است و با اثبات ملازمه بین حکم شرع با عقلِ سلیم، به بیان وجود مصادیقی از اعمال این قاعده در قوانین پرداختیم. این قاعده علاوه بر مباحث اخلاقی و کلامی، در علم حقوق امروز نیز کارایی دارد.
انگاره های معرفتی حقوق عمومی در نظریه عدالت قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طرحی بود که بر اساس آن شاید بتوان از طریق بازسازی نگرش عقلانی در امور شرعی غیر عبادی با رویکرد اعتزالی و توجه به مبانی معرفتی کلام اسلامی، استلزامات حقوقی را در جوامع سیاسی معاصر بیش از پیش فراهم آورد. روش: این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی به موضوعات «عقلانیت» و «اراده انسان» که در نظریه عدالت متکلم برجسته معتزلی، قاضی عبدالجبار نقش اساسی دارند، پرداخته است. سپس با عنایت به حوزه های مشترک آن با برخی انگاره های حقوق عمومی، به تحلیل داده های نظری اقدام شد. یافته ها: به نظر می رسد از این مدخل با تفسیری حقوقی از عناصر نظریه عدالت قاضی، راه برای زیستِ همساز احکام فقهی با برخی قواعد عرفیِ نظامهای حقوقی معاصر هموارتر شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش ضمن بازنمود چنین تحلیلهایی نشان داد که فهم اعتزالی از نظریه عدالت قاضی عبدالجبار از آن روی در حقوق عمومی نقش حیاتی می یابد که عقل و اراده و کارکردی که برای آنها در کلام قاضی منظور شده است، موجبات ایجاد الگویی اجرایی از این نگرش عقلانی، برای تبیین مبانی افعال و تنسیق حقوق و تکالیف افراد در نظامهای حقوقی مدرن است تا برای رسیدن به جامعه سیاسی مطلوب، راه برای التزام به مصوبات قانونی نظیر مالیات، در کنار پیروی از احکام شریعت نظیر خمس و زکات میسّر شود.
متافیزیک کلام الهی؛ هستی شناسی وحی در منظومه کلامی معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
5 - 38
حوزههای تخصصی:
در دوره میانه، بعد از توحید الهی، یکی از مهم ترین موضوعات مورد اختلاف فرق اسلامی بحث درباب ماهیت کلام الهی بود که هردوی معتزله و اهل حدیث آن را صوت و لفظ می دانستند با این تفاوت که کلام الهی نزد معتزله حادث و مخلوق خدا بود و نزد اهل حدیث، قدیم و غیرمخلوق. پایان این منازعه نه با منطق عقل و استدلال بلکه با قدرت و زور به محنت قرآن انجامید. فرجام ایدئولوژیک این ماجرا، مسائل بسیاری را بدون پاسخ باقی گذاشت که پرداختن به آن راه گشای بسیاری از مسائل دیگر خواهد بود. نظریه کلام الهی نزد معتزله مبتنی بر متافیزیک خاصی است که از رهگذر تبیین نوع رویکرد متافیزیکی به آن، می توان به فهمی بهتر از کلام الهی نائل شد این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی می کوشد رویکرد متافیزیکی معتزله به کلام الهی را درقالب چند مسئله به ترتیب منطقی بیان کند که ماهیت کلام الهی چیست؟ آیا امری هستی شناختی است یا معرفت شناختی و معناشناختی؟ دارای معانی واقعی است؟ امری انسانی است یا الهی؟ کلام الهی چه نسبتی با تاریخمندی دارد؟ رابطه ادیان با یکدیگر چگونه است؟ به طور خلاصه، کلام الهی، فعل گفتاری خداوند است که به لحاظ فاعلی، دو-عاملیتی و به لحاظ فعل بودن، چند-عملی است که از جهت منشأ صدور قصد، الهی و از جهت منشأ صدور لفظ، انسانیْ است و از سه جهت زبانی، فلسفی و کلامی، حادث و تاریخمند است و بر مبنای آن، رابطه ادیان ابراهیمی، به لحاظ ماهوی، استقلالی است.
شیئیت معدوم در دیدگاه معتزله و تحلیلی از نقدهای وارده بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
165 - 182
حوزههای تخصصی:
معتزله نظریه شیءبودن معدوم یا ثابتات ازلی را برای اثبات علم ازلی خداوند به موجودات ممکن قبل از ایجاد مطرح کرده اند. نقدهایی از سوی اشاعره و فلاسفه اسلامی بر این نظر وارد شده است. منجرشدن به قدم عالم، نفی تناقض و ناکارآمد بودن آن در اثبات علم ازلی خداوند به موجودات از نقدهای اشاعره و فلاسفه اسلامی است. با توجه به معناشناسی شیئیت و معدوم در دیدگاه معتزله نقد قدم عالم و نفی تناقض وارد نیست. کارآمدی این دیدگاه در اثبات هدف خود هم براساس مبانی و لوازم آن رفع شدنی است. شیئیت در این نظریه به معنای ثابتی است که می توان از آن خبر داد. معدوم در این نظریه چیزی است که در خارج و عین وجود ندارد؛ بنابراین، شیئیت معدوم ثبات چیزهایی است که در خارج و عین وجود ندارند؛ ولی در علم ازلی خداوند موجودند و این به معنای قدم و ازلیت موجودات عینی نیست. همین طور آنچه از بیانات معتزله برمی آید این است که ثبات اعم از وجود خارجی است و در تناقض با نفی وجود خارجی نیست. همچنین، لازمه این نظریه مغایرت وجود و ماهیت، وجود ذهنی و تعلق جعل به وجود است که فلاسفه اسلامی تأیید کرده اند؛ بنابراین، اصل این نظر ازنظر عقلی پذیرفتنی است. کارآمدی آن ازنظر ملاصدرا مبتنی بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن خواهد بود. این مقاله، ضمن تفکیک اصل نظریه و مسئله کارایی آن، با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی آن و نقدهای وارده بر آن می پردازد.
مقایسه غایتمندی آفرینش نزد متکلمین و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
361 - 396
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اساسی در تفکر اسلامی، مسئله غایتمندی آفرینش است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا خداوند در آفرینش موجودات غایتی را در نظر داشته و یا اینکه خداوند منزه و بی نیاز از غرض و غایت است؟ موضع اتخاذی هر یک از متفکران براساس مبانی خود، متفاوت است. نگارندگان درصد هستند تا به تبیین غایتمندی آفرینش از دیدگاه متکلمان و ابن سینا بپردازند. معتزله معتقد به غایتمندی آفرینش الهی و اشاعره قائل به عدم غایتمندی آفرینش خداوند جهت نفی هرگونه فقر ذاتی خداوند هستند. ابن سینا براساس دستگاه فلسفی خود، نگاهی متفاوت به این مسئله دارد. او همانند معتزله عدم غایتمندی آفرینش را عبث می داند و در عین حال همچون اشاعره وجود غایت در آفرینش را مخالف توحید می داند. ابن سینا با بیان طرحی نو، معتقد است به وجود آمدن این جهان، براساس غایت صورت نگرفته است. او قائل است علت تحقق موجودات، علم عنایی خداوند می باشد. روش این پژوهش از سنخِ توصیفی-تحلیلی است.
واکاوی زمینه های نگارش اولین کتب فضائل اهل البیت در آثار معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایات فضائل اهل بیت(ع) بعد از رحلت پیامبر اکرم (ع) دست خوش حوادث مختلفی گردید و مسئله جانشینی رسول الله(ع) تاثیر بسزایی در عدم نقل این دسته از روایات را در میان محدثان اهل سنت بر خلاف محدثان شیعه ایفا می کرد. اما با این حال با شروع قرن سوم هجری روایات فضائل اهل بیت (ع) خصوصا امام علی(ع) که قبل از این زمان به صورت جسته و گریخته در برخی از منابع اهل سنت نقل می شد به صورت کتاب مستقل به نگارش درآمد. پرسش بنیادین این پژوهش، آن است که مهمترین زمینه های نگارش اولین کتب مناقب اهل بیت(ع) توسط معتزله چه بوده است؟ در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی و پژوهش در منابع تاریخی و حدیثی، منشأ توجه محدثان معتزله به روایات فضائل اهل بیت (ع) و نگارش کتاب مستقل در این موضوع مورد پژوهش قرار گرفت که بررسی زمینه های مختلف، بیانگر آن است: برداشته شدن قانون منع تدوین حدیث، ضعف و انحطاط بنی امیه، روی کارآمدن بنی عباس با شعار (الرضا من آل محمد (ع))، پیگیری افضلیت امام علی (ع) توسط مامون برای جلب رضایت امام رضا (ع) و شیعیان، فضای سیاسی-اجتماعی بغداد و ارتباط معتزلیان با شیعیان خصوصا زیدیان، باقی بودن فضای مسموم بنی امیه و تعصبات عثمانیه، بیشترین تاثیر را در نگارش اولین کتب فضائل اهل بیت (ع) توسط ابوجعفر اسکافی معتزلی ایفا نموده است.
تأثیر جریان شعوبیه و معتزله بر محتوا و ساختار شعر عباسی
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
95 - 118
حوزههای تخصصی:
دوره ی عباسی یکی از پربارترین و باشکوه ترین دوره ها در ادبیات عربی است. این دوره، شاهد حضور جریان های مختلفی بوده که برخی تازه، پا به عرصه گذاشته و برخی از دوره ی اموی وجود داشته اند. هر یک از این جریان ها به طور گسترده به فعالیت های خود می پرداختند و همان گونه که علمای این جریان ها با یکدیگر در ستیز فرهنگی بودند، شاعران هر جریان نیز نقش برجسته ای در مجادله ی ادبی میان همدیگر داشتند. ازجمله ی این جریان ها، شعوبیه و معتزله بودند که بدون شک وجود این جریان ها تأثیراتی بر ادبیات این دوره داشته است. ازاین رو پژوهش حاضر بر آن است تا به روش توصیفی_تحلیلی، مؤلفه های ادبی دو جریان شعوبیه و معتزله را بررسی کرده و به بیان تأثیرات آن بر محتوا و ساختار ادبیات دوره ی عباسی بپردازد و درنهایت چنین نتیجه می گیرد که جریان شعوبیه توانسته است به لحاظ محتوایی مواردی چون غزل مذکر و مجون و به لحاظ ساختار ورود الفاظ و ترکیبات بیگانه و خروج از چارچوب قصیده عربی را وارد ادبیات این دوره کند و معتزله نیز از حیث محتوا مواردی چون تعبیر معانی علمی و فلسفی با اسلوب ادبی و تهکم و سخریه و گسترش استدلال و از حیث ساختار مواردی چون: به کارگیری الفاظ فلسفی در شعر و گسترش اسلوب جدل را بر شعر عربی برجای نهاده است.
تحلیل عقلی یا شرعی بودن ضرورت نظر در معرفت الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی یکی از مباحث مطرح در بین فلاسفه و متکلمان مسلمان می پردازد که آیا انسان می تواند با نظر در آیات الهی و از طریق استدلال به معرفت خداوند نایل شود یا خیر؟ اشاعره معرفت خداوند را بر مبنای عقل، غیرممکن و ناروا می دانند، ولی معتزله پایه همه معارف انسان را به عقل آدمی منتسب می سازند. از سوی دیگر، مطابق آموزه های دینی و صریح برخی روایات، «معرفت الله» صنع خداست و بشر راهی برای کسب معرفت خداوند ندارد. حاصل پژوهش این است که اصل «معرفت الله» در نهاد همه موجود است و همه با فطرت توحیدی به دنیا می آیند. لذا هیچ کس به تلاش عقلی برای کسب معرفت خداوند نیاز ندارد؛ بلکه اقرار به وجود معرفت خداوند و پذیرش ربوبیت او به حکم عقل صورت می گیرد.