مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
برنامه های نوسازی متمرکز دولتی گفتمان پهلوی دوم از آغاز دهه 1340، به دنبال تغییر ساخت قدرت اجتماعی - اقتصادی و سامان سیاسی به طبقه جدید با ایدئولوژی مطابق با نظام معنایی تبلیغی خود و نظارت بر گروه های منتقد با ایدئولوژی متضاد پیاده گردید. با رویکرد گفتمان انتقادی فرکلاف مقاله حاضر می کوشد به تبیین مفاهیم دوگانه مستضعفین – مستکبرین در منظومه فکری امام خمینی و دولت آرمانی مورد نظر ایشان بپردازد. امام خمینی (ره) با توصیف گفتار حکومت متناسب با سنن مذهبی کوشید در متن جامعه رفتارهای سیاسی گفتمان حاکم را متضاد با فرهنگ دینی رایج معرفی کند و زمینه های حرکت انقلابی را مهیا سازد. با تفسیر ژانرهای مستضعفین (اکثریت مردم)و مستکبرین(گروه حاکم) به عنوان نشانگان رایج در متن جامعه ایران و با دو قطبی سازی جامعه براساس متون دینی و تشبیه گروه حاکم با نمادهای منفور در حیات سیاسی و دینی به نفی رقیب حاکم مبادرت کرد و الگوی حکومت اسلامی و زعامت ولی فقیه سیاسی را به عنوان یک آلترناتیو مطلوب برای جامعه بازتفسیر و محقق نماید.
کارکرد نظریه عقلانیت سیاسی در انقلاب اسلامی ایران: مبتنی بر اندیشه و عمل حکومتی امام خمینی(ره)
حوزه های تخصصی:
نسبت بین عقلانیت سیاسی و پدیده هایی چون خیزش ها و مقاومت های مردمی و انقلاب ها ازجمله پرسش های پایدار در اندیشه و فلسفه سیاسی به ویژه در عصرجدید به شمار می آید. بدون شک عمل سیاسی مبتنی بر عقلانیت همواره به عنوان یکی از مقومات جامعه، در حیات گذشته و امروز بشر مورد توجه متفکران سیاسی قرار داشته و دارد. اما در قرون اخیر، وقوع انقلاب ها و خیزش های مردمی در کشورهای مختلف، معنای جدیدی از انقلاب را که مساوی با نوعی تندروی و رادیکالیسم و نیز مغایر با عقلانیت، در ذهن ها متبادر ساخته است، به گونه ای که امروزه این طور تصور می شود که عقلانیت سیاسی با مقوله انقلاب و عمل انقلابی قابل جمع نیست. حال آنکه به نظر می رسد انقلابی بودن و انقلابی عمل کردن خود فی نفسه می تواند کاملاً توضیح عقلانی داشته باشد. مقاله حاضر سعی دارد کارکرد نظریه عقلانیت سیاسی را در اندیشه و عمل حکومتی امام خمینی (ره)، در سه دوره استقرار، تثبیت و تعمیق جمهوری اسلامی نشان دهد. ازاین رو پژوهش حاضر ضمن تمرکز بر این پرسش که مؤلفه های اساسی عقلانیت سیاسی اندیشه و عمل امام خمینی (ره)چیست؟ می کوشد داده های لازم را از طریق مطالعه کتابخانه ای و اسنادی استخراج و به روش توصیفی- تحلیلی آن ها را مورد واکاوی و تجزیه وتحلیل قرار خواهد.
انقلاب اسلامی و تمدن سازی؛ نقشه راه، مسیر رفته و مسیر باقیمانده
حوزه های تخصصی:
نویسنده ابتدا با درنگی در عدد چهل در اندیشه ها و نظریه های متفکرانی از جریان حروفیه گرفته تا ابن خلدون تا آیات و روایات، با توجه به چهل سالگی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، متغیرات دخیل در ارزیابی کارنامه چهل ساله جمهوری اسلامی را مطرح می کند. بدون توجه به این متغیرات هرگونه داوری در باب نتایج و عملکردهای آن، غیرمنصفانه و شتاب زده و نامنطبق با واقعیت عینی خواهد بود. درواقع این متغیرات را در ارزیابی هریک از مقولاتی چون آزادی، عدالت، حقوق شهروندی و ازجمله تمدن سازی باید مدنظر قرار گیرد. در ادامه این نوشتار نگاهی کلان به پروژه تمدن سازی در جمهوری اسلامی دارد و مسیر پیموده شده یا موفق از یک سو و مسیر ناپیموده و ناموفق از سوی دیگر را به طور اجمالی بررسی می کند.
انقلاب اسلامی و جهانی شدن؛ از نظریه تا عمل
حوزه های تخصصی:
مقاله پس از تبیین مفهوم جهانی شدن و توضیح رویکردهای سه گانه بدبینانه، خوش بینانه و تحول گرا به آن، رویکرد سوم یا میانه مبنی بر قلمداد شدن جهانی شدن به عنوان پدیده را اختیار می کند و با تشریح تمایز بین مدرنیته و مدرنیسم، معتقد است که انقلاب اسلامی با جهانی سازی که ادامه مدرنیسم به عنوان یک ایدئولوژی است، در تقابل و تعارض است؛ در حالی که با جهانی شدن به مثابه ادامه مدرنیته امکان هم خوانی، هم افزایی و تعامل انتقادی، ایجابی و آگاهانه دارد. درباره رویکرد انقلاب اسلامی به جهانی شدن، نگارنده به واکاوی رویکردهای «چندجهانی شدن» یا «جهانی شدن های متعدد» در «جهان چندمرکزی» کنونی، «جهانی شدن نامتقارن»، «جهانی شدن از وسط» یا «جهانی شدن افقی» و سرانجام «جهانی شدن معکوس» به معنای تمرکززدایی از ساختار سلسله مراتبی، با هدف ارائه «مدرنیته آلترناتیو» به منظور رقم زدن جهان آلترناتیو بر اساس پیوند آرمان خواهی و واقع بینی می پردازد. برای تحقق رویکردهای چهارگانه مزبور، مقاله اولویت انقلاب اسلامی را بر تمدن اندیشی و تمدن سازی با تأکید بر هویت ایجابی و چند سطحی استوار می داند. انقلاب اسلامی با اتخاذ رویکرد تمدنی به اسلام و با تأکید بر «مدیریت زمان» و «مدیریت تحول» می تواند اسلام تمدنی را بر اساس تصویرسازی ایجابی تحقق بخشد که نیازمند برنامه ریزی، آینده نگری و سناریوپردازی و نیز شبکه سازی، جریان سازی، الگوپردازی و کادرسازی است.
انقلاب اسلامی و راهبرد عدم تعهدگرایی جهانی؛ از نظر تا عمل
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران با الهام از مکتب اسلام و جهان بینی و ارزش های اسلامی در ربع آخر سده بیستم میلادی با نفی نظام های فکری و سیاسی موجود به پیروزی رسید. لذا مهم ترین ویژگی آن عدم تعهدگرایی جهانی است که در این نوشتار متکی بر داده های کتابخانه ای و با رویکرد تحلیلی- نظری موردبررسی قرارگرفته است. یافته های تحقیق بیانگر این است که عدم تعهدگرایی جهانی در سیاست انقلاب اسلامی ایران، در اصل بی طرفی فعال و مثبت است که در عین نفی تعهد در برابر قدرت های مسلط، نوعی ائتلاف و پیوستگی جهانی را برای جلوگیری از بحران های بین المللی و مبارزه با ستم و سلطه می رساند. بر همین اساس اصول عدم تعهدگرایی جهانی انقلاب اسلامی در بعد نظری شامل نفی سیاست های سلطه محور، استقلال، خودکفایی، سیاست نه شرقی - نه غربی، تعهد در برابر جوامع برابر و هم آرمان و استکبارستیزی است که طول دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در عمل در قالب پیروزی انقلاب اسلامی، صدور ارزش های انقلابی، حضور فعال در جنبش عدم تعهد، حمایت از حرکت های آزادی بخش، مقابله با استکبار جهانی، اسرائیل ستیزی، نقش فعال در تحولات منطقه ای و حمایت از مستضعفان، نفی سلطه طلبی و رد تعهد در برابر غرب و عوامل آن تحقق یافته است.
انقلاب اسلامی ایران و بازتاب آن بر نظام بین الملل
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران به مثابه ی یک انقلاب بزرگ در تحولات نظام بین الملل اثرگذار بوده است. چرایی و چگونگی این اثرگذاری و نیز ابعاد و حوزه های آن موضوع این نوشتار است که با روش تفسیری به تحلیل داده های اسنادی و کتابخانه ای مرتبط می پردازد. انقلاب اسلامی ایران در یک نظام بین الملل دوقطبی مبتنی بر جنگ سرد روی داد که در آن ایران از اعضای حساس اردوگاه غرب به رهبری ایالات متحده به حساب می آمد. اولین منازعه ی جنگ سرد بین ابرقدرت ها بر سر موضع ایران اتفاق افتاد و ایران به عنوان عضو مرکزی پیمان مرکزی سنتو، حلقه ی وصل دو پیمان نظامی دیگر غرب یعنی ناتو و سیتو در برابر شرق به حساب می آمد. بعلاوه بیشترین کمک های اقتصادی، نظامی، فنی - کارشناسی و اطلاعاتی - امنیتی آمریکا در خارج از ناتو به ایران صورت می گرفت. درنتیجه ایران یک متحد تمام عیار غرب به حساب می آمد که به عنوان «ضربه گیر اول» در برابر شرق در شمال خود و «ژاندارم غرب» در خلیج فارس یعنی جنوب خود، به حساب می آمد. با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و خروج این کشور از سنتو، کمربند امنیتی - نظامی غرب در برابر شرق فروپاشید، دکترین دو ستونه ی نیکسون در خاورمیانه فروریخت، ژاندارم غرب در خلیج فارس از بین رفت، سیستم دفاعی غرب در شمال ایران از هم پاشید و محور اصلی سیاست آمریکا در منطقه یعنی اسراییل مورد تهدید جدی واقع شد. به علاوه با انقلاب اسلامی ایران این کشور از اردوگاه غرب خارج شد ولی به اردوگاه شرق نپیوست، باعث تحکیم و تقویت جنبش عدم تعهد و شکل گیری عدم تعهد واقعی گردید، ایده بلوک اسلامی مستقل را مطرح ساخت، الگوی جدیدی برای انقلاب در کشورهای جهان سوم ارائه کرد و باعث اوج گیری جنبش های اسلامی و تولد اسلام سیاسی به مثابه یک بازیگر غیردولتی مؤثر در نظام بین الملل گردید.
انقلاب اسلامی و تحولات نظام بین الملل: از نظریه تا عمل
حوزه های تخصصی:
با وقوع انقلاب اسلامی در بهمن 1357واستقرار نظام جمهوری اسلامی در طول چهار دهه گذشته سیاست خارجی نظام انقلابی در عرصه نظری و سیاست اعلانی همواره در تقابل با نظام بین الملل بوده و به لحاظ عملی ضمن مقابله با هنجارها و قواعد نظام بین الملل در مواقع اضطرار سازواری و هماهنگی خود را نشان داده است ولی همواره تلاش نموده «نقطه اتکای مقاومت در برابر نظام بین الملل و قدرت های سلطه گر» را به عنوان مهم ترین کار ویژه خود در عرصه نظری و عملی به نمایش بگذارد. البته قدرت های بزرگ نظام بین الملل از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی همواره تلاش کردند نظام جمهوری اسلامی را وارد کوچه بن بستی کنند که به تغییر ماهیت بنیادین یا فروپاشی آن منجر شود؛ اما رهبران و تصمیم گیرندگان جمهوری اسلامی در لحاظ حساس و بحرانی با تطابق و سازواری، کشور را از بحران خارج کردند. سؤال اصلی مقاله این است که نحوه مواجهه و میزان تأثیرگذاری انقلاب اسلامی بر جمهوری اسلامی با نظام بین الملل و بالعکس چگونه بوده است؟ در پاسخ به سؤال، این فرضیه مطرح می گردد که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی همواره به لحاظ نظری و سیاست های اعلانی در تقابل با نظام بین الملل بوده ولی به لحاظ عملی در مواقع اضطرار و بحرانی سازواری و انطباق حداقلی را با نظام بین الملل انجام داده است.
انقلاب اسلامی و هویت پایداری
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران را می توان به مثابه پیروزی هویت مقاومت در برابر هویت سلطه تحلیل کرد. در این رویکرد انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر مؤلفه های مذهبی ای که در سخنان رهبرانش وجود داشت و نیز با پشتوانه ی باورداشت های مذهبی کنشگران اجتماعی توانست ورود و فعالیت در عرصه ی سیاست را تسهیل کند. اعتراض به نظام سلطه و هویت مورد حمایت آن را مشروع دانسته و انقلابیون را در شورش علیه نظم اجتماعی ای که با هویت بومی و مذهبی آنان بیگانه بود جسارت بیشتری بدهد. پیروزی انقلاب اسلامی هویت مقاومت را در بیرون مرزها نیز تقویت کرد. به جنبش های مقاومت جانی تازه داد و مردم کشورهای مختلف را به دخالت بیگانگان در ساختار قدرت خود بدگمان کرد. درنهایت چهل ساله ی مقاومت انقلاب اسلامی، این انقلاب را از حالت هویت مقاومت خارج کرده و آن به یک هویت برنامه دار تبدیل کرده است.
نسبت نظام مردم سالاری دینی با تمدن غرب (تمدن موجود) و تمدن مهدوی(تمدن موعود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چند دهه ی اخیر، نظام مردم سالاری دینی، به مثابه ی نظام سیاسی برآمده از آموزه های اسلامی، مورد توجه متفکران در حوزه های مختلفِ علوم انسانی قرار گرفته و از زوایا و رویکردهای گوناگون بدان نگریسته شده است. یکی از رویکردهایی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، رویکرد تمدنی است؛ بدین معنا که این نظام به مثابه ی بخشی از سیر تکاملی انقلاب اسلامی، چه ظرفیت هایی برای شکل گیری تمدن اسلامی دارد؟ در این مقاله، با رویکردی تمدنی و روش ترکیبی توصیفی علّی، رهیافت های مختلف در نظام های مردم سالار بررسی شده و با اتخاذ رهیافت «هستی شناختی»، به بررسی ظرفیت ها و مؤلفه های تمدن ساز در نظام مردم سالاری دینی می پردازد. بر اساس این رهیافت، تمدن اسلامی و نظام مردم سالاری دینی همانند دوایر متحدالمرکز، دارای هسته ایی واحد بوده که همان ساماندهی، تعالی و تکامل روابط و مناسبات انسانی است. چنین تمدنی از جهت ویژگی های عمومی تمدن ها، همانند عقلانیت، نظم و امنیت، با تمدن غرب مشترک بوده؛ اما بنیان های معرفتی و هستی شناسی متفاوتی خواهد داشت. از طرفی، تمدن اسلامی در دوران غیبت نسبت به تمدن موعود مهدوی، به دلیل عدم حضور انسان کامل، در وضعیت حداقلی می باشد. نظام مردم سالاری دینی که در میانه ی دو تمدن موجود و موعود قرار گرفته، می تواند به عنوان مدلی انتقالی، به شکل گیری تدریجی تمدن اسلامی کمک شایانی نماید.
گفتمان هویت ملی جریان ناسیونالیسم قبل و بعد از انقلاب اسلامی (با تطبیق اندیشه احمد کسروی و عزت الله سحابی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تطور تاریخ نشانگر آن است که هویت سازی ملی فرآیندی همیشگی بوده و نباید تصور شود که وقتی ملتی شکل گرفت بخودی خود تداوم می یابد بلکه برعکس روح ملت بودگی در معرض فراز و فرود قرار دارد. از این رو فرآورده گفتمانیِ جریان های یک کشور می تواند بر فرآیند ملت سازی موثر اُفتند. هویتها، به مثابه سازه های اجتماعی در فرایند سازه گرایی اجتماعی تفسیر می شوند و همواره در سایه بازتفسیرها، از روش های مختلف برای تبیین آن استفاده شده است؛ لذا با سوال چیستی خوانش جریان ملی گرا- به عنوان یکی از عمده جریان های معاصر ایران- ازهویت ملی این مقاله با انتخاب جریان گفتمان به مثابه روشی برای شناسایی الگو در پی استخراج گفتمان هویت ملی جریان ناسیونالیسم در ایران معاصر است چرا که تبیین الگویی، به تحلیل درک و چیستی پدیده ازمناظر گوناگون کمک بیشتری می نماید. جریان فکری سیاسی ناسیونالیسم و نیروهای سیاسی متصف به آن، بعنوان یک از جریان های موثر در تاریخ معاصر ایران برای پژوهش انتخاب گردید. در این مقاله در نتیجه کاربست روش گفتمان، ضمن درک تطور هویت ملی در سیر تاریخی، به الگویِ گفتمانِ هویت ملی در جریان پیش گفته دست خواهد یافت.
بازنمایی سبک زندگی جوانان مبارز قبل از انقلاب به روایت مجموعه نمایشی «کیمیا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با توجه به نقش نمایش های تلویزیونی در ترویج سبک زندگی بومی و بهره گیری از رخدادهای تاریخی به منظور تقویت انسجام ملی، فصل نخست سریال کیمیا را بررسی می کند. از آنجا که این فصل با به تصویر کشیدن زندگی مبارزان جوان، روایتی از انقلاب اسلامی ارائه می دهد، مقاله حاضر، با ترکیب نشانه شناسی سلبی کاودری، فیسک و بارت، به بازنمایی سبک زندگی این مبارزان و نحوه تمایز آنها می پردازد. در این روش، «تصویر» و «روایت» به عنوان عناصر سازنده متن، تحلیل می شوند. یافته ها از نوعی تمایز قطب بندی شده، حکایت دارند که در یک سوی آن، سبک زندگی مبارزان جوان «مذهبی» بر پایه همگرایی، هماهنگی و خردورزی استوار شده است و در سوی دیگر، سبک زندگی مبارزان «غیر مذهبی» به عنوان نمادی از گسستگی، ناآرامی و انزوا معرفی می شود. این بازنمایی، پیشگامی مبارزان مذهبی را در متن جنبش انقلابی مردم ایران توجیه می کند و دلایل برتری آن را بر دیگر گزینه ها یادآور می شود.
ابعاد مفهومی مدارای سیاسی در جامعه اسلامی با تأکید بر سیره آیت الله مهدوی کنی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع نوشتار حاضر، مدارای سیاسی است که می توان آن را یکی از وظایف مهم حکومت ها و سیاست مداران برای تحقق اتحاد ملی و رشد اندیشه های مختلف اجتماعی به حساب آورد. برای شناخت مفهوم مدارا لازم است ابعاد مختلف آن مشخص گردد تا مخاطب بتواند فهم عمیقی نسبت به این موضوع پیدا کند. در این مقاله از نگاه آیت الله مهدوی کنی به تحلیل مدارای سیاسی پرداخته شده است. دلیل انتخاب ایشان برای این موضوع، باتوجه به جایگاه علمی و سیاسی ایشان و مشی مبتنی بر مدارای ایشان است که برای جامعه امروز می تواند الگو باشد. محققان نخست با بررسی تحلیلی متون اصلی در موضوع مدارای سیاسی، به هشت سؤال اساسی درخصوص مدارا دست یافته و سپس دیدگاه آیت الله مهدوی کنی را در این محورها با استفاده از روش تحلیل محتوای آثار ایشان استنباط و ارائه نموده اند. سؤالات محوری شامل این موارد است: مدارا (به چه معنایی، با چه مبنایی، از چه کسی، نسبت به چه کسی، درچه حوزه ای، با چه هدفی، تاکجا، با چه شاخصی). نتایج تحقیق نشان می دهد که: ایشان مدارا را به صبر، تحمل و نیکوکاری تعریف کرده اند. قدرت سیاسی، تقوای اجتماعی و تبعیت از ولایت را مبنای مدارا می دانستند. مداراکردن را وظیفه حاکمان جامعه اسلامی، و دوستان، مخالفان و حتی دشمنان را سه گروهی می دانستند که باید نسبت به آن ها با مدارا رفتار شود. مدارای بدون چارچوب را قبول نداشتند و هدف مدارا را ایجاد وحدت در جامعه می دانستند. برای مدارا حدومرزهایی قائل بودند و همچنین شاخص های مدارا در سیره سیاسی ایشان قابل مشاهده است. روش پژوهش، این تحقیق تحلیل محتوا است و نگارندگان در پی پاسخ به این سؤال بوده اند که ابعاد مختلف مدارا در سیره آیت الله مهدوی کنی چه مفهومی دارد. در چارچوب تحلیلی مقاله نیز به تبیین ابعاد مفهومی مدارا پرداخته ایم.
تحلیلی بر ساختارهای هویتی میدان در تجمعات انقلاب اسلامی (نمونه موردی: میدان شهدایِ مشهد)
حوزه های تخصصی:
میدان های شهری نقشی مهم در شکل گیری تجمعات سیاسی و اجتماعی داشته اند. توسعه و مدرنیته موجب شده است تا ساختار فضاهای شهری ازجمله میدان ها به شکل بنیادین تغییر کند. شهرها از زمان شکل گیری تاکنون شاخصه های هویتیِ ویژه ای داشته اند که طی سالیان متمادی به وجود آمده اند؛ از اسامی خیابان ها گرفته تا شکل گیری میدان ها و بناها، همه نشانه هایی از هویت شهری اند. میدان شاه مشهد که پس اَز پیروزی انقلاب اسلامی به میدان شهدا تغییر نام پیدا کرد، ازجمله میدان های شهری است که از زمان ساخت تاکنون شاهد تغییرات ساختاری و هویتی فراوانی بوده است. برگزاری تجمعات و مراسم های ملی در این میدان چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب سبب اهمیت ویژه این میدان شده است. ازبین رفتن هویت تاریخی این میدان براثر تغییرات انجام شده در معماری آن موجب شد تا در این مقاله به تحلیل کارکردهای هویتی این میدان و هم چنین مهم ترین وقایع تاریخی شکل گرفته در آن پرداخته شود.
چگونگی گسترش نهضت اسلامی در شهرستان نائین (1340-1357)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش پیشِ رو به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که چه عواملی زمینه ساز شروع و گسترش تحولات انقلابی در شهرستان نائین بودند؟ مدعای پژوهش این است که ترکیبی از عوامل کارگزاری و عوامل ساختاری به آغاز و رشد اندیشه و عمل انقلابی در نائین انجامید. براساس یافته های تحقیق، تبعید برخی از نیروهای انقلابی به نائین و انارک زمینه ساز آشنایی مردم این منطقه با نهضت امام خمینی (ره) شد. حضور برادر امام (آیت الله پسندیده) و شخصیت هایی همچون آیت الله مکارم شیرازی، حجت الاسلام خسروشاهی و... در انارک و آیات عبائی و انصاری شیرازی در نائین، نقطه آغاز فعالیت انقلابیون نائین بود. این نیروها از قشرهایی مختلف همچون بازاریان، فرهنگیان، دانش آموزان، دانشجویان و زنان تشکیل شده بودند. تجمع و فعالیت انقلابیون نائین در اماکن مذهبی همچون مسجد امام سجاد (ع) و امامزاده سلطان سیدعلی و نقش این اماکن در نظم و نسق دادن به این فعالیت ها، ترکیب عوامل کارگزاری و عوامل ساختاری را در پیشبرد فعالیت های انقلابی در نائین نشان می دهد.<br /> روش پژوهش توصیفی است و بر مصاحبه شفاهی با فعالان انقلابی، و منابع کتابخانه ای متکی است
آسیب شناسی روش های تجزیه و تحلیل در تاریخ نگاری انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
روش های تجزیه و تحلیل تاریخ انقلاب اسلامی به ویژه از سوی نویسندگان غربی، عرب، ضد انقلاب و دگر انیش متاثر از ذهنیتها و شیوه درک خاص آنان از پدیده انقلاب اسلامی و تحولات و ادوار ان بوده است. تکیهآنان به ضمیر و هندسه ذهنی یا برداشت.ادراکی و دانسته های گذشته خود از اتفاقات و حوادث پیشین برای تاریخ نگاری انقلاب اسلامی بیانگر آن است که کلیشه ها وچارچوب های ذهنی یا طرحواره ها و الگوهای ذهنی انان موجب معنادهی تحلیل گران مزبور به داده ها و بالمآل اختلال در درک واقعیات و تحولات عینی جامعه و حاکمیت ایران پس از انقلاب اسلامی شده است. بررسی آسیب شناسانه اثار تحلیلی تاریخ نگاران غیر معتقد به انقلاب اسلامی از زاویه معرفتی و روشی بیانگر کاستی هایی از قبیل:تقلیل گرایی ( به معنای رویکرد دوگانه و مطلق اندیشانه مبتنی بر سیاه و سفید دیدن پدیده های سیاسی)، خطای تایید خود (به معنایبلوکه کردن اطلاعات ناسازگار با مفروضات ذهنی خود به جای جستجو و درک واقعیت های تاریخی)، زمان پریشی (به معنای منطبقکردن انگاره های جدید تحلیلی بر تاریخ نگاری انقلاب اسلامی خارج از ظرف واقعی زمانی ان)، مکان پریشی (به معنای تحلیلانقلاب اسلامی خارج از ظرف مکانی و مختصات تاریخی و فرهنگی ان)، متن پریشی (به معنای تحلیل خارج از سیاق متن با برداشتگزینشی و یا تحلیل عبارات منقطع با اهداف خاص انتقادی)و اکنون انگاری (به معنای تاریخ نگاری و ارزیابی برخی مقاطع انقلاباسلامی بر اساس ملاکها و معیارها و ارزش های امروزین جامعه داخلی و جهانی) است.مقاله در پایان رویکرد تحلیلی - ترکیبی واقع بینانه را برای تاریخ نگاری انقلاب اسلامی بر اساس تعامل بافتار، ساختار، فرایند وکارگزار و سنتز افقی-عمودی تبیین و پیشنهاد می کند.
بررسی متغیرهای تبیینی در رهیافت سیاسی انقلاب اسلامی
حوزه های تخصصی:
انقلاب نقطه عطفی در تاریخ بشری است که به صورت دگرگونی های سریع و بنیادین اتفاق می افتد؛ به طوری که در مدت کوتاهی چارچوب و ساختارهای موجود در جامعه -به ویژه ساختار سیاسی آن- دگرگون می شود. تبیین انقلاب ایران نیز به عنوان یکی از پدیده های سیاسی مهم در اواخر قرن بیستم با رهیافت های متعدد فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی انجام شده است. نویسنده این مقاله سعی دارد با رهیافت سیاسی، متغیرهای ملی و فراملی مؤثر در وقوع انقلاب 57 را بررسی کند و مانند یکی از رویکردهای رایج در حوزه تبیین انقلاب، گونه های مختلف این رهیافت را بررسی کند. سؤال اصلی مقاله: متغیرهای ملی و فراملیِ سیاسیِ مؤثر در وقوع انقلاب اسلامی 1357 کدام اند؟ برای انجام پژوهش از روش تحلیلی و مطالعات اسنادی استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که متغیرهای ساختار استبدادیِ نظام سیاسی (شخصی بودن قدرت، فقدان آزادی سیاسی، سرکوبگری)، فساد دستگاه اداری–سیاسی (ارادت پروری و غیرِرسمی بودن روابط، فساد مالی و اخلاقی)، خنثی سازی و ناکارآمدی ارتش، توسعه نامتوازن سیاسی-اقتصادی، و وابستگی شاه به آمریکا در شکل گیری و تسریع انقلاب اسلامی نقش مؤثری داشتند
مبانی نظری و رهیافت های عملی سیاست خارجی نهضت آزادی ایران از 1357 تا 1368
حوزه های تخصصی:
با تشکیل دولت موقت پس از پیروزی انقلاب اسلامی روابط خارجی ایران با سایر کشورها با هدف شناسایی رسمی دولت برآمده از انقلاب، و دنبال کردن منافع ملی در مجامع بین المللی براساس ایدئولوژی، ارزش ها و شعایر انقلابی برقرار شد. دولت موقت با اعتقاد به گفت وگو و مذاکره در عرصه سیاست خارجی در چارچوب قواعد بین المللی، رقابت به جای نفی و طرد، عدم تعهد و اولویت منافع ملی بر آرمان گرایی انقلابی نتوانست ایدئولوژی خود را با شورای انقلاب و دیدگاه های رهبری هماهنگ کند و پس از استعفا به عنوان گروهی در حاشیه قدرت و منتقد سیاست خارجی مطرح شد. در سال های بعداز 1360 سیاست خارجی ایران بر آرمان های انقلاب اسلامی با مضامینی مانند دفاع از حقوق ملل محروم و مبارزه با نظام دوقطبی امپریالیستی، صدور ارزش های انقلاب و برپایی عدل جهانی و نظام ارزشی متناسب با معیارهای انقلاب مبتنی بود. هدف مقاله حاضر بررسی عوامل اختلاف نهضت آزادی با گروه های اصلی قدرت در دوران پساانقلاب است. کوشش پژوهش گر مقاله حاظر بر آن است تا با روش بررسی های تاریخیْ مبانی فکری و راهکارهای عملی نهضت آزادی را در بُعد سیاست خارجی در دوران پساانقلاب تبیین کند
نگرش سلسله مراتبی به ارزش های سیاسی انقلاب اسلامی در بین دو نسل والدین و فرزندان
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
57 - 92
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی سلسله مراتبی نگرش والدین و فرزندانشان نسبت به ارزش های سیاسی امام خمینی(ره) به انجام رسیده است. در این رابطه هفت بعد آزادی و نسبت دین بارأی مردم، وحدت اسلامی، تکلیف گرایی و رابطه آن با نتیجه گرایی، استقلال وعدم دخالت بیگانگان، پیوند دین و سیاست، استکبارستیزی و حمایت از گروه های مبارز انقلابی و در نهایت حمایت از محرومین و مستضعفین در سرتاسر جهان به عنوان ارزش های سیاسی مهم انقلاب از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) مورد سنجش قرارگرفته است. سپس داده های تحقیق که از بین جوانان 25-17ساله شهر ایلام به همراه والدینشان به روش نمونه گیری سهمیه ای جمع آوری شده بود، مورد ارزیابی و تجزیه وتحلیل آماری قرار گرفتند و در نهایت مشخص گردید که در بین والدین بیشترین میزان نگرش مثبت مربوط به بعد استقلال و بیشترین میزان نگرش منفی مربوط به بعد آزادی و همچنین در بین فرزندان آن ها بیشترین میزان نگرش مثبت مربوط به بعد استقلال و بیشترین میزان نگرش منفی مربوط به ابعاد آزادی و پیوند دین و سیاست بوده است.
تبیین نظری رهبری امام خمینی+، از زاویه نقد نظریه رهبری کاریزماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین ماهیت رهبری امام خمینی + و علت تأثیرگذاری عمیق آن، موضوع این نوشتار است و سؤال اصلی این پژوهش ناظر بر این است که: «چه تعاملاتی میان شخصیت و شیوه رهبری امام خمینی + و رعایت کرامات انسانی وجود داشته است؟ آیا این شیوه رهبری و نفوذ شگرف آن، بر مبنای الگوی رهبری کاریزماتیک بوده و براساس این قابل تفسیر است؟» یافته های این نوشتار براساس روش تحلیلی اسنادی، بیانگر تعامل کامل شخصیت و شیوه رهبری امام، با موضوع کرامت انسانی است و مشخص می نماید که امام + یکی از عالی ترین مظاهر کرامت انسانی و مشخصاً به عنوان انسانی کامل و در مقام مرجعی مهذب و بالنده در دامن تعالیم متعالی اسلامی و شیعی، در طول حیات و رهبری خویش به موضوع کرامت های انسانی توجه ویژه و زایدالوصفی داشته و اساساً یکی از دلایل نفوذ شگرف رهبری ایشان بدین خاطر و نه به دلیل الگوی رهبری کاریزمایی بوده است."
تأثیر انقلاب اسلامی ایران بر حوثی های یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی در ایران از حوادث اعجاب انگیز نیمه دوم قرن بیستم به شمار می رود ، به گونه ای که برخی آن را جزء انقلاب های بزرگ به شمار می آورند. ایران با رویه ای انقلابی در سیاست خارجی توانسته تأثیر زیادی بر کشورها، رهبران سیاسی و مذهبی، جنبش ها و رویدادها داشته باشد. مسلمانان یمن و به خصوص حوثی های این کشور، تأثیری غیرمستقیم (خودجوش و بدون دخالت ایران) از انقلاب اسلامی گرفته اند. در این مقاله تلاش شده است تا ضمن بررسی نظریه پخش و مؤلفه های مختلف آن، نشان داده شود که انقلاب اسلامی چه تأثیری بر حوثی های یمن داشته؟ میزان و شکل آن چگونه است؟ فرضیه اصلی ما این است که انقلاب اسلامی در ایران بر حوثی های یمن به خصوص در زمینه سیاسی، فکری، روشی و فرهنگی تأثیرگذار بوده است و حسین بدرالدین حوثی به عنوان فردی صاحب نفوذ در یمن، امام خمینی + را شخصیتی ممتاز در عصر معاصر برمی شمارد. این مقاله با روش کتابخانه ای و اسنادی و شیوه توصیفی- تحلیلی به بازتاب انقلاب اسلامی در یمن می پردازد."