مقاله پس از تبیین مفهوم جهانی شدن و توضیح رویکردهای سه گانه بدبینانه، خوش بینانه و تحول گرا به آن، رویکرد سوم یا میانه مبنی بر قلمداد شدن جهانی شدن به عنوان پدیده را اختیار می کند و با تشریح تمایز بین مدرنیته و مدرنیسم، معتقد است که انقلاب اسلامی با جهانی سازی که ادامه مدرنیسم به عنوان یک ایدئولوژی است، در تقابل و تعارض است؛ در حالی که با جهانی شدن به مثابه ادامه مدرنیته امکان هم خوانی، هم افزایی و تعامل انتقادی، ایجابی و آگاهانه دارد. درباره رویکرد انقلاب اسلامی به جهانی شدن، نگارنده به واکاوی رویکردهای «چندجهانی شدن» یا «جهانی شدن های متعدد» در «جهان چندمرکزی» کنونی، «جهانی شدن نامتقارن»، «جهانی شدن از وسط» یا «جهانی شدن افقی» و سرانجام «جهانی شدن معکوس» به معنای تمرکززدایی از ساختار سلسله مراتبی، با هدف ارائه «مدرنیته آلترناتیو» به منظور رقم زدن جهان آلترناتیو بر اساس پیوند آرمان خواهی و واقع بینی می پردازد. برای تحقق رویکردهای چهارگانه مزبور، مقاله اولویت انقلاب اسلامی را بر تمدن اندیشی و تمدن سازی با تأکید بر هویت ایجابی و چند سطحی استوار می داند. انقلاب اسلامی با اتخاذ رویکرد تمدنی به اسلام و با تأکید بر «مدیریت زمان» و «مدیریت تحول» می تواند اسلام تمدنی را بر اساس تصویرسازی ایجابی تحقق بخشد که نیازمند برنامه ریزی، آینده نگری و سناریوپردازی و نیز شبکه سازی، جریان سازی، الگوپردازی و کادرسازی است.