مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
عصر آهن
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
47 - 63
حوزه های تخصصی:
از نگاره های اسطوره ای روی مفرغ های لرستان زنی است که به نظر می رسد الهه باروری باشد. گاهی فقط چهره این زن به همراه انار، ماهی و... حک شده است و گاهی به صورت برهنه و در حال زایمان و به همراه قوچ و گل هشت پر مصور شده است. هدف از پژوهش حاضر رازگشایی از تصویر این بانوی منقوش روی سرسنجاق های برنزی محوطه سرخ دم لرستان بود. بنابراین، با روش توصیفی تحلیلی کوشیدیم نمادهای این سرسنجاق ها را بررسی و تحلیل کنیم. سؤالات تحقیق عبارت اند از: 1. الهه مادر در سرسنجاق های مفرغی لرستان چگونه تصویر شده است؟ 2. نمادهای مربوط به الهه سرسنجاق های برنزی لرستان چگونه ارزیابی می شوند؟ نتایج تحقیقات صورت گرفته نشان داد که علاوه بر تصویر زن، نقش های دیگری که همراه او هستند، همچون نقش ماهی، انار و حیواناتی مانند قوچ، نیز نشانه و نماد الهه باروری اند. گل های هشت پر و نیز عدد هفت بر فراوانی دلالت می کند.
هم سنجی نتایج بررسی آرکئوژئوفیزیک با کاوش های باستان شناسی در تپه خیبر روانسر، کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروژه باستان شناسی تپه خیبر از بهار 1397 آغاز گردید و تاکنون سه فصل از آن ادامه یافته است. با توجه به ابعاد و اندازه تپه خیبر و حجم بالای نهشته های باستان شناسی، باستان شناسان راه طولانی برای مطالعه این محوطه پیش رو دارند. در آغاز پژوهش های باستان شناختی در تپه خیبر، انتخاب محل کاوش یکی از موضوعات مهم در راهبرد کاوش این محوطه به شمار می رفت. از این رو، هیئت پیش از هر چیز مصمم بود تا در آغاز کاوش های میدانی، بررسی هایی به منظور پی بردن به وضعیت بقایای زیر سطح در محل هایی انجام دهد که ساختارهای معماری کاملاً مدفون شده اند. در همین راستا، فصل نخست به بررسی آرکئوژئوفیزیک اختصاص یافت که با روش مغناطیس سنجی در خرداد ماه 1397 به انجام رسید. یکی از اهداف این بررسی مکان یابی آثار و روشن نمودن وضعیت بقایای مدفون در رأس محوطه بود. به همین دلیل، محدوده ای به ابعاد سه هزار مترمربع بررسی شد که آنومالی های این بخش حاکی از وجود ساختارهای حرارت دیده ای بود که احتمالاً سازه های آجری را نشان می داد. با توجه به پراکندگی آجرهای عصر آهن در سطح این بخش و اهمیت تپه خیبر به عنوان یک مرکز مهم عصر آهن، هیئت امیدوار بود تا با کاوش در این بخش بقایای معماری از این دوره بیابد. با کاوش (1397) دو ترانشه 10×10 در محدوده آنومالی ها، بقایای سازه های آجری آشکار گردید که ظاهراً بقایای دو ستون (جرز) بزرگ مستطیل شکل آجری هستند که از آجرهای عصر آهن ساخته شده اند. نتیجه کاوش نشان داد که آجرهای عصر آهن در بافتی ثانویه و در یک بنای بزرگ دوره اشکانی مجدداً به کار رفته اند. این نکته نشان داد که هرچند بررسی های آرکئوژئوفیزیک به خوبی توانست در خصوص محل و ماهیت بقایای مدفون در محدوده بررسی شده اطلاعات سودمندی در اختیار قرار دهد، به کارگیری دوباره این مصالح در دوره باستان باعث دورشدن هیئت از دست یابی به پاسخ پرسش های خود شد. از این رو، باید توجه داشت که مسئله استفاده دوباره از مصالح قدیمی و فرایندهای و چرخه های استفاده و بازاستفاده از مواد فرهنگی در محوطه های چند دوره ای ممکن است به پیچیدگی مسائل کار میدانی بیفزاید و حتی در مواردی چون تجربه کنونی باعث سردرگمی شود.
بررسی محوطه های عصر آهن شهرستان بیجار، بر اساس مدلسازی پیش بینی باستان شناختی با روش رگرسیون لجستیک: ارزیابی داده ها، پردازش و کارایی مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های آماری غالب در مدل سازی پیش بینی باستان شناختی؛ رِگرسیون لُجستیک است. مدل احتمالی که این روش به وجود می آورَد، برای اهداف این نوشتار مناسب است. زمانی که متغیر وابسته به صورت ارزش باینِری قابل بررسی باشد، روش رِگرسیون لُجستیک قابل اجراست. در این رویکردِ آماری ارزش باینِری به عنوان متغیر وابسته با ارزش حضور/عدم حضور محوطه باستان شناختی مشخص می شود. نتایج مدل احتمال رویداد یا وقوع (محوطه باستان شناختی) را در ارزش احتمالی بین یک و صِفر نشان می دهد. عوامل زیست محیطی به صورت متغیرهای مستقل تعریف شده اند و رِگرسیون لُجستیک رابطه بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته و همچنین ارزش احتمالی متغیر وابسته را در همه نقاط نقشه محاسبه می کند. این نوشتار با چنین رویکردی به مفاهیم آماری و استفاده از مدل سازی به روش رِگرسیون لُجستیک با داده های حاصل از بررسی های میدانی باستان شناسی به تحلیل و تفسیر نتایج در محدوده شهرستان بیجار در استان کردستان پرداخته است. در مجموع، 71 محوطه عصر آهن به عنوان ورودی مدل سازی پیش بینی به ارائه پیشنهادی بهینه به منظور آماده سازی مدل برای این گونه رویکردها در باستان شناسی منجر شد. بااین حال، نتایج جدای از کمک به صرفه جویی در زمان، هزینه و افزایش دقت بررسی های باستان شناختی برای پروژه های آتی، نشان دهنده 90.4 درصد صحت پیش بینی با ارائه مناطق با احتمال بالا و کاهش محدوده بررسی است. همچنین نشان داده شده است که متغیرهای مستقل رودها و آبادی ها بیشترین تأثیرگذاری را بر نتیجه مدل و بر شکل گیری محوطه ها در چشم انداز داشته اند.
بررسی کارویژه کاوه آهنگر در شاهنامه فردوسی با رویکرد به اندیشه ایران شهری و اساطیر جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با کشف آهن افزون بر دگرگونی های مادی، سامان اندیشگی و فرهنگی جهان نیز دچار دگردیسی می شود. ارزش، ژرفا و پیامدهای این کشف سبب پدیداری عصری با ویژگی های برجسته و دیگرسان به نام آهن است که اسطوره ها و قهرمانان ویژه خود را می آفریند. ایران نیز به عنوان یکی از کهن ترین تمدن های جهان و نخستین مراکزی که به فناوری گدازش و برون آوری آهن دست می یابد از برآیندهای فرهنگی آن بی بهره نمی ماند. نام آورترین قهرمان ایرانی ِ این عصر کاوه آهنگر است که در هزاره تاریک و پرآشوب ضحاکی (روایت ایرانی آغاز عصر آهن) ظهور و زمینه را برای بازآفرینی جهان اَشامَند به دست فریدون فراهم می کند. کاوه برخلاف آوازه و نفوذ هماره اش بر اندیشه ایرانی، بازتاب درخوری در اسطوره های میهنی و دینی ایرانی نمی یابد. همین امر برخی از پژوهشگران را بر آن داشته تا وی را شخصیتی افسانه ای و برساخته گوسانان اشکانی و نویسندگان خدای نامه های روزگار ساسانی بپندارند که بی گمان باورپذیر نمی نماید، چرا که با بنیادهای فکری مردمان پیشا تاریخ در فهم هستی ناسازگار است. کاوه مانند دیگر شخصیت های اسطوره ای دارای خویشکاری های نمادین و کارویژه های استعاره گون است. در این پژوهش سعی می شود با بهره گیری از تحلیل کهن الگویی، نگرش تطبیقی و روش کتابخانه ای بن مایه های اساطیری میان وردِ کاوه در شاهنامه را بررسی کرده و با پی ریزی انگاره های تازه برآیندهای نوینی ارائه نموده و نشان دهد که کاوه قهرمانی پیشا تاریخی است که بنا به دلایلی از صحنه اساطیر ایران زمین محو می شود.
گونه شناسی سفال عصر آهن پیلاقلعه، رودبار گیلان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پیلاقلعه محوطه ای اس تقراری از دوره آهن در منطقه رودبار گیلان است که در ۵۰۰ متری گورس تان معروف مارلیک قرار دارد. نزدیک به پنجاه سال پیش دکتر نگهبان در این محل کاوش گسترده ای انجام داد. بر اساس اطلاعات محدود منتشر شده، این محل ادارای آثاری از عصر آهن، دوره تاریخی و دوره اسلامی است، ولی یافته های آن تاکنون منتشر نشده است. بخشی از این یافته ها، مجموعه سفالی حاصل از کاوش ترانشه «M» است که در موزه ملی ایران نگهداری می شود. در این مقاله سفال عصر آهن بدست آمده از این ترانشه معرفی و مطالعه خواهد شد. سفال های این محوطه در زمره سفال عصر آهن I منطقه رودبار بوده و دارای گونه های شاخص مشابهی با محوطه های مهمی چون مارلیک، قلعه کوتی، لمه زمین و لاسولکان است.
پیدایش نقوش حجمی در سفالگری و ارتباط آن با تغییرات فرهنگی در گذر از عصرمفرغ به عصر آهن در ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۶ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۱
1 - 32
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف پژوهش های باستان شناختی مطالعه تغییرات فرهنگی است و در این رابطه بررسی و تجزیه و تحلیل فرهنگ مادی گذشته از اهمیت ویژه ای برخوردار است. معمولاً فرض بر این است که تغییرات فرهنگی در مواد باستان شناختی نمود پیدا می کنند. در این زمینه می توان به رواج فرم ها و گونه های خاص سفالی در پیش از تاریخ اشاره کرد که همواره سوالات فراوانی را ایجاد نموده است. آیا بین رواج این گونه ها و تغییرات فرهنگی آن دوره ارتباطی وجود دارد؟ آیا این گونه های تازه ریشه در سنت های فرهنگی گذشته دارند و محصول پیشرفت های تکنیکی طی زمان هستند یا با ورود اقوام جدید در ارتباطند؟ در هزاره سوم پیش از میلاد سنت طولانی نقاش روی سفال منسوخ و اندیشه ایجاد نقش به صورت حجمی جایگزین آن می شود. در طول هزاره دوم پیش از میلاد این سنت تازه، رواج بیشتری پیدا می کند و به عنوان شیوه اینو در تزئین مطرح می گردد. همزمان با آن اندیشه دیگری که ساخت ظروف به شکل حیوانات است یا ظروف حجمی رایج می گردد. در این مقاله، به طبقه بندی و تجزیه و تحلیل مجموعه ای از سفال های دارای نقوش حجمی پرداخته ایم. با جمع آوری مجموعه ای در حدود ۵۰۰ نمونه سفال با نقش حجمی، تنها آن دسته از سفال هایی که دارای نقوش حجمی حیوانی، انسانی یا نقوش خاص بودند، انتخاب شده اند. سایر نمونه ها را می توان تحت عنوان نقوش برجسته هندسی مورد مطالعه قرار داد. مجموعه مورد مطالعه در این مقاله شامل ۹۵ نمونه سفال با نقوش حجمی است. علیرغم این که قدیمی ترین نمونه این مجموعه به هزاره پنجم پیش از میلاد تاریخگذاری شده است؛ اما با توجه به آمار مربوط به نمونه ها، شکل گیری این اندیشه به هزاره های چهارم و سوم پ.م می رسد و رواج اصلی این گونه در طول هزاره های دوم و اول پ.م بوده است. بنابراین، علاوه بر این که این نوع سفال ریشه در سنت های فرهنگی گذشته دارد؛ اما با توجه به رواج آن در طول هزاره های دوم و اول پ.م با تحولات فرهنگی این دوران می تواند مرتبط باشد.
مطالعه و توصیف آجرهای لعابدار مکشوفه از سه فصل کاوش محوطه ربط ۲(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۶ بهار و تابستان ۱۳۸۸ شماره ۱۱
47 - 68
حوزه های تخصصی:
تپه شماره ۲ ربط سردشت در استان آذربایجان غربی و در کناره شرقی رودخانه زاب کوچک قرار گرفته و تا کنون سه فصل از کاوش باستان شناسی آن می گذرد. موقعیت تپه شماره ۲ ربط در بخش جنوب غربی حوزه سرزمینی مانا و متأثر از دو حوزه امپراتوری آشور و اورارتو و تأثیر و تأثرات این حکومت ها بر یکدیگر و آشنایی با زوایای تاریک این قدرت ها در شمال غربی ایران، بر جنبه های باستان شناختی مطالعات و پژوهش ها در تپه ربط ۲ می افزاید. ماحصل سه فصل پژوهش در این محوطه دستیابی به مدارک سفالی، آجری و معماری است که برخی از آن ها برای اولین بار در شمال غربی ایران به دست می آیند. در این بین، آجرهای لعابدار محوطه ربط سردشت که نمونه های مشابه آن ها پیشتر از تپه قالایچی بوکان به دست آمده، جایگاه مهمی در زمینه مطالعات هنری، فنی و بازشناسی جنبه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی ساکنان این محل دارند. آن چه به اهمیت این آجرها می افزاید وجود نمونه های کتیبه دار لعابداری است که ترجمه آن حکایت از نام خدایان، سرزمین و ایالتی مانایی دارد. بی تردید شناخت جامع الاطراف آجرهای مکشوفه با عنایت به این که کاوش در این محوطه سال های نخستین خود را می گذراند، می تواند مبنای مناسبی جهت طبقه بندی علمی این یافته های ارزشمند باشد.
لایه نگاری بخش جنوبی تپه سگزآباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
77 - 96
حوزه های تخصصی:
کاوش های آموزشی پژوهشی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران در پاییز ۱۳۸۸ در تپه سگزآباد با هدف مطالعه لایه ها و توالی فرهنگی بخش جنوبی این محوطه، صورت پذیرفت. در این فصل دو ترانشه ۷ و ۸ به منظور دست یابی به هدف تعیین شده، مورد کاوش قرار گرفت. متأسفانه، لایه های فرهنگی تپه سگزآباد به دلیل حفاری های غیر مجاز گسترده به شدت مضطرب شده است، ولی به نظر می رسد بخش های جنوبی محوطه کمتر مورد تعرض قرار گرفته و لایه های فرهنگی در این بخش مخصوصاً در ترانشه ۷ توالی منطقی و منظمی دارند. در این ترانشه شواهدی از دوره های مفرغ جدید، عصر آهن و دوره تاریخی شناسایی شد ولی به دلیل کوچک بودن ابعاد ترانشه ها (۲ × ۲ متر)، تیم کاوش موفق به شناسایی معماری مشخصی نشد، ولی سفال های بدست آمده از این کاوش امکان ارائه گاهنگاری نسبی این بخش را میسر می سازد. ضخامت لایه های فرهنگی در این بخش، مخصوصاً در ترانشه ۷ نشان دهنده وسعت زیاد این محوطه است که لزوم انجام تعیین حریم بر مبنای گمانه زنی را ایجاب می کند. این نوشتار بر گونه شناسی، طبقه بندی، معرفی و مقایسه انواع سفال های بدست آمده از این دو ترانشه و لایه نگاری و ارائه گاهنگاری نسبی تاکید دارد.
گونه شناسی ساغرها و پیاله های عصر آهن ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۱۸
97 - 124
حوزه های تخصصی:
فنجان ها و ساغرها دو گروه از ظروف سفالی عصر آهن ایران هستند. از نظر شکل کلی و کاربرد مشابهت های زیادی میان آنها وجود دارد، به طوری که می توان آنها را با یکدیگر در یک گروه واحد قرار داد. تفاوت مهم آنها در ارتفاع ظروف است؛ چنان که فنجان ها معمولاً کوتاه تر از ساغرها هستند. این ظروف شاخص عصر آهن I و II هستند و اغلب از گورستان های این دوره به دست آمده اند. پراکندگی جغرافیایی آنها گسترده است و در شمال غرب، دامنه های شمالی و جنوبی البرز، مرکز فلات و زاگرس مرکزی دیده می شود. در مکان های باستانی عصر آهن این مناطق مجموعاً تعداد ۳۴۴ نمونه از این فنجان ها کشف و منتشر شده است. این پژوهش قصد دارد گونه شناسی جدیدی از این ظروف ارائه کند و پراکندگی جغرافیایی آنها را مورد مطالعه قرار دهد. معیار اصلی در این گونه شناسی شکل ظروف است. برای این منظور شکل کلی ظروف به چهار قسمت تقسیم می شود و بر اساس تنوع و ترکیب این چهار قسمت با یکدیگر، گونه هایی تعریف می شوند. پراکندگی جغرافیایی این گونه هادر مناطق مختلف مورد بحث، یکسان و همگون نیست. بطوریکه برخی گونه ها در همه مناطق دیده نمی شوند و برخی گونه ها فقط در برخی مناطق متداول بوده اند. این وضعیت می تواند نشانگر وجود نماد و گرایش های محلی و بومی در تولید این ظروف باشد.
باستان شناسی مسیرهای ارتباطی عصر مفرغ و عصر آهن حوزه بیرانوند و زاغه لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
41 - 58
حوزه های تخصصی:
شرایط مساعد جغرافیایی بخش های بیرانوند و زاغه لرستان طی ادوار مختلف عصر مفرغ و عصر آهن زمینه ساز شکل گیری محوطه های باستانی در این خطه گردید. این محوطه ها به واسطه راه مواصلاتی شمال به جنوب (شوش - هگمتانه) و شاخه های فرعیش توانستند با یکدیگر و دیگر محوطه های همجوار تبادلات فرهنگی اجتماعی و اقتصادی درون و برون منطقه ای برقرار کنند. بر اساس موقعیت قرارگیری محوطه ها نسبت به راه ها در هر مرحله از عصر مفرغ و عصر آهن که با کمک روش تجزیه و تحلیل GIS و مطالعه نقشه راه ها و پراکنش محوطه ها انجام پذیرفت گروه بندی چهارگانه ای حاصل گردید. این چهار گروه شامل قرارگیری محوطه ها در مسیر راه های فرامنطقه ای قرارگیری محوطه ها در حاشیه راههای فرامنطقه ای قرارگیری محوطه ها در مسیر راه های اصلی منطقه ای و قرارگیری محوطه ها در مسیر کوره راه ها یا راه های فرعی است. نتایج مطالعه این گروه بندی چهارگانه طی اعصار مفرغ و آهن، تأثیرات متقابل و دو سویه میان راه ها و محوطه های این محدوده را به اثبات رسانید.
گونه شناسی ظروف سفالی گورستان جیران تپه جزلان دشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
17 - 28
حوزه های تخصصی:
گورستان جیران تپه جزلان دشت در استان زنجان، شهرستان طارم و در نزدیکی روستای جزلان دشت قرار گرفته است. در نتیجه، دو فصل کاوش در این گورستان یافته های بسیار ارزشمندی از عصر آهن به دست آمد. این یافته ها سنت تدفین در این گورستان را منعکس می کنند که شامل زیورآلات، جنگ افزار و سفالینه ها می شوند. اگرچه تنها هشت گور در این گورستان کاوش شده، اما تنوع سفالینه ها از نظر فرم و تعداد قابل توجه است. در مجموع از کاوش جیران تپه ۴۴ ظرف سالم به دست آمد که بر اساس شکل و فرم در ۱۳ گونه طبقه بندی شدند. این گونه ها شامل دیگچه، فنجان، کاسه، ساغر، ملاقه، پیاله، خمره، ظرف کوچک با بدنه گرد و کف تخت، سبو، کوزه، لیوان و پارچ و ظروف لوله دار هستند. بعضی از این گونه ها خود به زیرگونه هایی تقسیم می شوند. این ظروف در رنگ های قهوه ای، خاکستری، سیاه، نخودی و اکثراً چرخ ساز هستند. سفال های خاکستری نسبت به دیگر سفال ها فراوانی بیشتری داشته و از کیفیت بالاتری نیز برخوردارند. بر اساس، مطالعه و مقایسه اولیه سفال ها، بین این محوطه و محوطه هایی همچون گودین، دیلمان، حسنلو، قلی درویش، خوروین، پردیس، گوی تپه، دین خواه، هفتوان، گورستان حسن بولاغی در استان زنجان و بسیاری از محوطه های دیگر عصر آهن شباهت و همسانی فراوانی دیده می شود. بیشترین شباهت با گورستان های عصر آهنی گیلان مانند مارلیک، قلعه کوتی و دیلمان دیده می شود. بر این اساس، می توان جیران تپه را گورستانی مربوط به عصر آهن I و II دانست. بر مبنای یافته های سفالی سطحی شواهی از استفاده از این گورستان در عصر آهن III نیز وجود دارد که درک صحت آن نیازمند کاوش های بیشتر است.
معرفی، گونه شناسی و گاهنگاری نسبی اشیاء فلزی گورستان صرم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
29 - 49
حوزه های تخصصی:
تپه صرم یکی از مهمترین محوطه های عصر آهن منطقه فلات مرکزی است. این تپه در ۱۶ کیلومتری جنوب شرقی قم در بخش کهک قرار دارد. گورستان عصر آهن صرم از بزرگترین گورستان های شمال مرکزی ایران است. اشیاء فلزی از جمله یافته های مهمی هستند که از این گورستان به دست آمده است. در این پژوهش تمام اشیاء فلزی گورهای گورستان صرم که تا کنون معرفی نشده اند مورد مطالعه قرار گرفته است. نگارندگان در پژوهش پیش رو تلاش دارند تا از طریق معرفی، گونه شناسی و طبقه بندی اشیای فلزی گورهای صرم آن ها را مطالعه نمایند. اشیاء فلزی این گورستان به دو گروه جنگ افزارها و زیورآلات تقسیم می شوند. جنس بیشتر این اشیاء فلزی از مفرغ بوده و درصد کمتری نیز از جنس آهن هستند. روش بکار رفته در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است. پس از معرفی، توصیف و طبقه بندی اشیاء فلزی، به مطالعه نوع، جنس، و فراوانی آن ها در گورها پرداخته شد و سپس با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، این اشیاء با نمونه های مشابه در فلات مرکزی مقایسه شده اند. این پژوهش نشان می دهد اشیاء فلزی این گورستان از نظر جنس، فرم و تکنیک ساخت با اشیاء فلزی سیلک A، سیلک B، قیطریه و خوروین در عصر آهن جدید منطقه فلات مرکزی قابل مقایسه اند.
بررسی تغییرات جمعیتی و پراکنش مکانی جوامع عصر آهن ایران با رویکرد باستان شناسی محیطی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
33 - 49
حوزه های تخصصی:
در مطالعات باستان شناسی عصر آهن ایران، پرداختن به تعاملات انسان و محیط تا اندازه زیادی مغفول مانده است و با توجه به وقوع نوسانات اقلیمی، طی این دوره فرهنگی، لازم است از این منظر نیز مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مهم ترین محدودیت های این مطالعه، کمبود تاریخ گذاری های مطلق و گاهنگاری های نسبی معتبر برای اغلب محوطه های عصر آهن است. همچنین، این محوطه ها که اکثراً ویژگی گورستانی دارند، فاقد قابلیت لایه نگاری فرهنگی هستند. در این پژوهش، فراوانی و پراکنش مکانی اغلب محوطه های گورستانی و استقراری کاوش/ بررسی شده این دوره در مناطق شمال ایران مرکزی، شمال، شمال غربی و غرب ایران طی مراحل سه گانه عصر آهن بر اساس تغییرات اقلیمی مورد تحلیل قرار گرفته اند. پژوهش های دیرین اقلیم در منطقه جنوب غربی آسیا نشان دهنده افزایش خشکی آب و هوا در عصر آهن II (۸۰۰ –۱۲۵۰ ق.م.) هستند. بنابراین، به نظر می رسد کاهش جمعیت در برخی مناطق و جابه جایی های جوامع انسانی وهمچنین، نظام معیشتی عمدتاً کوچ رو گله داری طی عصر آهن در ارتباط با رویدادهای اقلیمی خشک بوده اند.
مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر، کرمانشاه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
139 - 154
حوزه های تخصصی:
مهرها و اثر مهرها مدارک مهمی از روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع گذشته هستند که می توان با مطالعه آنها اطلاعات خاصی از سطح و میزان روابط ساکنان باستانی محوطه و منطقه را با دنیای پیرامون آن به دست آورد. کشفیات پیشین در منطقه زاگرس مرکزی و به ویژه استان کرمانشاه حاکی از این است که مهرها پیشینه طولانی و ریشه داری دارند که در تپه گیان حداقل به دوره مس وسنگ قدیم باز می گردد. به رغم اهمیت یافته های چغا ماران، دهسوار و تپه تیلینه، شمار محوطه های شناخته شده دارای مجموعه مهرها و اثر مهرها در غرب زاگرس مرکزی بسیار اندک است و همچنان تصویر روشنی از سطح پیچیدگی های محوطه های باستانی منطقه به ویژه به استناد مهرها و اثر مهرها و همچنین فناوری و سبک تراش مهرها در این منطقه در دست نیست. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند تا در این پژوهش بنیادی، با روش توصیفی و رویکرد مقایسه ای به معرفی مهرها و اثر مهرهای تپه خیبر روانسر بپردازند، تا ضمن نشان دادن اهمیت این محوطه در میان محوطه های منطقه، شواهدی از چند هزار سال استفاده از ابزارهای مالکیت در این مکان را در اختیار پژوهشگران قرار دهند. یکی از پرسش های اساسی در رابطه با این یافته ها این است که این یافته ها مربوط به کدام بازه زمانی هستند و تاثیر کدام یک از سبک های مهر تراشی را نشان می دهند؟ مجموعه کنونی تپه خیبر شامل ۶ مهر استامپی، ۴ مهر استوانه ای و یک اثر مهر است که به دوره مس وسنگ تا دوره اشکانی تاریخگذاری می شوند.
تحلیل توزیع زمانی- مکانی الگوهای استقرار سکونتگاه های عصر آهن شهرستان دیواندره با استفاده سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۰)
۱۶۷-۱۴۴
حوزه های تخصصی:
شهرستان دیواندره، یکی از مهم ترین مناطق جغرافیایی و اقلیمی ایران و کردستان، که در تقسیمات ژئومورفولوژیکی بخشی از واحد کردستان شرقی و سنندج- سیرجان را تشکیل داده است. از نظر منظر طبیعی با دشت های مرتفع که توسط سد کوهستانی احاطه شده است. براساس مطالعات باستان شناسی شهرستان دیواندره و مجاورت با محوطه های تاریخی زیویه و تخت سلیمان و نیز وجود محوطه های کاوش شده در منطقه مذکور بی شک یک منطقه تاریخی با داده های فرهنگی خاص خود است که تاکنون به صورت کامل مورد پژوهش قرار نگرفته است. پژوهش حاضر به مطالعه ۵۶ استقرار عصر آهن منطقه دیواندره (بخش کرفتو) که در بررسی های میدانی باستان شناسی سال ۱۳۹۷ شناسایی شدند می پردازد. مهم ترین پرسش های موجود، چگونگی شکل گیری استقرارها و متغیرهای محیطی مؤثر در شکل گیری سکونتگاه های عصر آهن است. در این پژوهش سعی بر آن است با روش مطالعات میدانی و کتابخانه ای و به کارگیری مدل تحلیل جغرافیایی، تفسیر روشمند و مناسبی از نحوه توزیع محوطه های عصر آهن بخش کرفتو ارائه گردد. بررسی ها نشان داد که الگوی مکان گزینی محوطه ها در ارتباط با عوامل محیطی همچون ارتفاع، منابع آبی در شکل گیری و برهمکنش فرهنگی زیستگاه های عصر آهن مشهود است. منطقه مورد پژوهش دارای آب و هوای مناسب، تپه های ماهوری کم ارتفاع در پهنه دشت، جهت کشاورزی و تأثیرپذیری متغیرهای محیطی، وابستگی استقرارها به منابع آبی به صورت خطی استقرارهای دائمی و کوچرو فصلی را نشان می دهد. همچنین بررسی عوامل محیطی تأثیرگذار در مدل تراکم کرنل بیشترین تراکم محوطه ها در بخش مرکزی و غربی منطقه را مشخص می کند.
تحولات اجتماعی عصر آهن و خاستگاه اسطورۀ کاوۀ آهنگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متن روایت اسطوره کاوه آهنگر، روایت کننده آهنگری است که به یاری فریدون پهلوان اساطیری می شتابد و پادشاهی اهریمنی به نام ضحاک را شکست می دهد و خود دگرباره از متن روایت ناپدید می شود. بر سر خاستگاه این اسطوره تا مدتها بحث های فراوان وجود داشت؛ تا جایی که برخی از پژوهشگران، این روایت اسطوره ای را افزوده شده به متن اسطوره اصلی نبرد با اژدها می پنداشتند. با گسترش دانش اسطوره شناسی تطبیقی، روایت های اساطیری همسان هند و اروپایی و دیگر ملل بررسی و بُن مایه روایت آهنگری بازیافته شد که به یاری قهرمانی اساطیری در نبرد با اژدها می شتابد. این همسانی روایی و نیز ریشه شناسی واژگانی مؤید خاستگاه کهن این اسطوره بود که به نظر می رسید سلاح آهنی در دوره آهن به متن اسطوره نبرد با اژدها افزوده شده بود. بر این مبنا، مسئله این پژوهش نیز بررسی تأثیر تحولات عصر آهن بر خاستگاه اسطوره کاوه آهنگر است. از این رو، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و واکاوی متون اساطیری اقوام هند و اروپایی و سایر ملل به این نتیجه دست می یابیم که اسطوره کاوه آهنگر، روایتی کهن از تحول بُن مایه نبرد خدای طوفان با اژدهای خشکسالی است که در دوره آهن در ساختار اجتماعی و آیینی بسیاری از اقوام و ملل باستانی رُخ داده است که طی آن ایزدی آهنگر با ساخت سلاحی آهنی، به یاری ایزدان طوفان در نبرد با اژدهای خشکسالی می پردازد.
تحلیل و سنجش عوامل زیست محیطی به منظور تبیین الگوهای استقرار عصرآهن دشت سرخس
حوزه های تخصصی:
تاکنون استقرارگاهی عصرآهن دشت سرخس مورد بررسی باستان شناسی قرار نگرفته است و ازسویی دیگر، عصرآهن دشت سرخس معرف فرهنگ یاز در منطقه است و نام خود را از محوطه یاز تپه واقع در جنوب غرب ترکمنستان وام گرفته است. مطالعات فرهنگ عصرآهن دشت سرخس می تواند اطلاعات بنیادی و اساسی این دوره را نمایان ساخته و به درک کلی عصرآهن فلات ایران و سرزمین ترکمنستان کمک کند. هدف از این پژوهش، ضمن شناسایی استقرارگاهی عصرآهن، تجزیه و تحلیل عوامل زیست محیطی به منظور تبیین الگوهای استقرار عصرآهن دشت سرخس است که به این منظور، یک فصل بررسی میدانی در دشت انجام شد و به وسیله مطالعه آثار گردآوری شده و مطالعات کتابخانه ای مشخص شد که 16 محوطه دارای آثار عصرآهن است. برخی استقرارگاه تک دوره و بعضی دیگر دارای توالی گاه نگاری هستند. ضرورت پژوهش حاضر، ناشناخته بودن فرهنگ یاز عصرآهن دشت سرخس است؛ از این روی، استقرارگاه شناسایی شده عصر آهن دشت سرخس ازمنظر عوامل زیست محیطی و نقش آن ها در تبیین الگوهای استقرار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. خروجی نقشه ها و داده های استقرارگاهی عصر آهن دشت سرخس نشان داد که ازمیان عوامل زیست محیطی مؤثر در تعیین الگوهای استقرار، دوری و نزدیکی در محدوده ارتفاعی بین 300 تا 900 متر از سطح دریا، قرارگرفتن استقرارگاه در امتداد مسیر رودخانه های دشت سرخس (الگوی استقرار خطی) و مراکز شهری یا روستایی بزرگ (میراحمد و بزنگان) بالغ بر 65 هکتار (مکان مرکزی)، راه های ارتباطی (راه ارتباطی خراسان بزرگ در عصرآهن)، در شکل گیری و پراکنش استقرارگاه بیشتر از سایر عوامل زیست محیطی تأثیرگذار بوده اند. از مهم ترین نتایج بررسی باستان شناسی صورت گرفته حاضر، شناسایی استقرارگاهی عصر آهن معرف فرهنگ یاز دشت سرخس است که در سنجش توزیع استقرارگاهی عصر آهن این حوزه به کار خواهند آمد تا چشم انداز بسیار دقیق و جامعی برای فهم نوع زندگی اجتماعی مردمان آن دوره ترسیم کنند.
زن خنیاگر بر اساس شواهد به دست آمده از تدفین گورستان عصر آهن گوهر تپه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
23 - 38
حوزه های تخصصی:
موسیقی نوعی رفتار انسان تلقی می شود که از نظر تأثیر بسیار نیرومند است. موسیقی را باید اولین ابزار بیان غریزی انسان دانست. آن چه که مسلم است انسان از همان آغاز آفرینش برای توصیف حالت های درونی خویش از رقص و آواز استفاده می کرده است. موسیقی در تاریخ ایران باستان سابقه ای بسیار طولانی دارد. بررسی آثار و مدارک نشان دهنده جایگاه والای موسیقی در ایران باستان است و موسیقی در تشریفات مذهبی ایران نقش موثری داشته است. هدف از این پژوهش، شناخت ابزار و ادوات موسیقی دوران باستان به ویژه ساز مکشوفه از گورستان عصر آهن گوهر تپه و اهمیت نقش زن در خنیاگری و موسیقی است. با توجه به کاوش ها و بررسی هایی که در محوطه های عصر آهن منطقه مازندران و گیلان صورت گرفته، تا به حال چنین سازی به دست نیامده است. زیرا این ساز از شاخ گاو ساخته شده و قسمت انتهای آن که از فلز نقره است با هفت میخ به بدنه ساز پرچ شده است. در کنار این تدفین علاوه بر ساز فوق ماسکی از جنس مفرغ، زیورآلات، اشیای فلزی، مهره های لاجورد و تعدادی ظروف سفالین کشف گردیده که نشان دهنده جایگاه والای شخص متوفی و نقش زن در خنیاگری و موسیقی عصر آهن ایران است. این پژوهش با روش تحلیلی – تجربی و با استفاده از مطالعات میدانی صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد ساز مکشوفه از گوهر تپه که شبیه به ساز نی است، جزو سازهای بادی محسوب می شود که از قدیمی ترین سازهای دوران باستان بوده است.
گورستان های عصر آهن دشت میانکوهی آسمان آباد استان ایلام در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
3 - 54
حوزه های تخصصی:
عصر آهن در زاگرس مرکزی همزمان با دوره حکومت آشوریان و کاسی ها و دیگر اقوام و حضور آنها در این ناحیه است. مطالعات باستان شناسی این دوره تقریباً بدون توجه به حضور این حکومت ها یا گروه ها، فقط به بررسی گورستان ها و شیوه تدفین و دیگر یافته ها پرداخته اند. هرچند شواهد باستان شناسی و نقش برجسته های به دست آمده از این ناحیه در کنار اسناد مکتوب آشوری نشان دهنده حضور قوی آشوریان و کاسی ها است. به هررو این مهم در مطالعات عصر آهن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. دشت میانکوهی آسمان آباد در شمال استان ایلام نیز از این موضوع جدا نیست. این ناحیه با وجود صعب العبور بودن و وسعت کم آن از نظر داده های باستان شناسی این دوره قابل توجه است، زیرا حلقه اتصال نواحی شمالی زاگرس مرکزی به نواحی جنوبی آن است. در بررسی این منطقه چندین گورستان متعلق به عصر آهن 1-3 شناسایی و بررسی شد. بررسی و مطالعه یافته ها و آثار این گورستان ها نشان دهنده تعلق آنها به گروه های نیمه کوچ نشین یا کوچ نشین است که در نزدیک یا کرانه های رودخانه آسمان آباد و ایل راه ها ایجاد شده اند. مطالعه و تحلیل و مقایسه معماری گورها و همچنین سفال های سطحی این گورستان ها علاوه بر روشن کردن وضعیت این منطقه در عصر آهن، بیانگر ارتباط دو سویه و همگونی این منطقه با نواحی دیگر زاگرس مرکزی است. ازطرف دیگر برخی شواهد سفالی حکایت از حضور کاسی در این ناحیه بعد از بازگشت از بین النهرین دارد.
شناخت فناوری و بررسی آسیب در یکی از سه مفتول مفرغی به دست آمده از گورستان تپه پردیس قرچک تهران
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
51 - 62
حوزه های تخصصی:
گورستان تپه پردیس واقع در قرچک استان تهران، محوطه ارزشمند تاریخی عصر آهن است که در کاوش های آن اشیای مفتولی مفرغی به دست آمده است. علیرغم به اهمیت تاریخی اشیای فلزی کشف شده در تهران، تاکنون مطالعه تخصصی ساختاری، فن شناسی و آسیب شناسی به صورت مستقل و با استفاده از روش های دستگاهی و آزمایشگاهی بر روی اشیای فلزی به دست آمده از این سایت صورت نگرفته است. هدف نگارندگان، مطالعه یکی از این مفتول های مفرغی به دست آمده از گورستان تپه پردیس از نظر فنی با پرسش هایی در زمینه ترکیبات عنصری و روش ساخت و همچنین بررسی آسیب هاس ت. بدین منظ ور از روش های دس تگاهی AAS, SEM- EDS برای ش ناخت ترکیب شیمیایی آلیاژ و ریزساختارنگاری به منظور شناسایی روش ساخت استفاده شده است. براساس مطالعات، این اثر مربوط به عصر آهن است. با توجه به داده های آنالیز عنصری، ترکیب به کاررفته در ساخت این اثر آلیاژ مس-قلع (مفرغ) است. بررسی ریزساختار نشان داد که شیوه ساخت عملیات پیوسته گرمایی/ مکانیکی است. همچنین نتایج آزمایش XRD، ترکیبات کوپریت، مالاکیت و نانتوکیت در محصولات خوردگی شناسایی شد که با توجه به حضور میزان فراوان نانتوکیت می توان گفت شیء خوردگی فعالی دارد.