مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
محوطه های باستانی
حوزه های تخصصی:
باستان شناسی به عنوان نظامی علمی برای پردازش مدل ها و ایجاد قیاس های منطقی و بازسازی محیط طبیعی، وامدار جغرافیاست و به صورت جدایی ناپذیری در بازسازی محیط طبیعی گذشته استقرارهای انسانی با چشم انداز و محیط مرتبط است؛ چرا که الگوهای خاص زندگی شکل گرفته بر روی زمین ناشی از تأثیرات متقابلی است که بین انسان و محیط وجود داشته است. این ارتباط به ویژه در زمینه مسائل و موضوعات مربوط به خاک و زمین های رسوبی مؤثر در کشاورزی و یا منابع مورد نیاز برای تهیه غذا یا صنعت، به وضوح نمایان است. تأثیرپذیری انسان از این محیط طبیعی همواره موجبات تمایز فضایی از نظر تراکم جمعیت و سکونت را فراهم آورده و سبب شکل گیری الگوهای خاص سکونت در دوره های باستانی مختلف شده است. این مقاله بر آن است تا عوامل زیست محیطی و نقش آنها را در شکل دهی فضای زیستگاه های انسانی در دوره های باستانی مختلف استان مازندران مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. برای دستیابی به این نکته، ابتدا منطقه مورد مطالعه با روش بررسی عمومی مورد بررسی باستان شناختی قرار گرفت. نتیجه این بررسی شناسایی 2475 محوطه باستانی مربوط به دوره های مختلف (پیش از تاریخی، آغاز تاریخی، تاریخی و اسلامی) بوده است که مواد و جامعه آماری را در این تحقیق تشکیل می دهند. در مرحله بعدی که شاکله اصلی این مقاله را در بردارد با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و در قالب نظام اطلاعات جغرافیایی با استفاده از نرم افزار GIS، مطالعات اسنادی و تحلیل های فضایی به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری و پراکنش استقرارهای انسانی شناسایی شده در منطقه انجام گرفت. بعد از تشکیل پایگاه داده ای، پراکنش محوطه های باستانی شناسایی شده نسبت به متغیرهای ارتفاع، نوع آب و هوا، آب های جاری، دوری و نزدیکی به رودخانه های اصلی، پوشش گیاهی مرتعی و جنگلی و میزان بارش مطالعه شد. در نهایت، بعد از تجزیه و تحلیل توزیع فضایی محوطه ها، وضعیت توزیع آنها نسبت به این عوامل و تعیین همبستگی میان توزیع آنها با عوامل طبیعی، دو عامل ارتفاع و آب و هوا به عنوان مهم ترین و مؤثرترین عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای باستانی استان مازندران شناسایی شدند.
ارزیابی الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی در GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله پیش رو قصد دارد تا الگوهای مکانی زمانی محوطه های باستانی شهرستان سنقروکلیایی را در محیط GIS مورد ارزیابی قرار دهد. برای دست یابی به این مهم، نخست منطقه مورد نظر با روش بررسی عمومی از دید باستان شناختی مورد مطالعه قرار گرفت. نتیجه این بررسی شناسایی دویست وهشتادوشش محوطه باستانی مربوط به دوره های مختلف بود که مواد و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. پراکنش محوطه های باستانی شناسایی شده نسبت به متغیرهای ارتفاع، دوری و نزدیکی به رودخانه های اصلی، پوشش گیاهی مرتعی، شیب و جهت شیب و میزان بارش مطالعه شد. مطالعه به عمل آمده نشان داد که عوامل طبیعی مؤثر بر استقراهای انسانی و در پی آن، استقرارهای باستانی منطقه مورد مطالعه عبارتند از ناهمواری ها، منابع آب، پوشش گیاهی، نوع لندفرم و سازندهای زمین شناسی، شیب و جهت شیب که در این پژوهش به آنها پرداخته خواهد شد. همچنین بر اساس این پژوهش مشخص شد که عوامل طبیعی مختلف نقش متفاوتی را در توزیع محوطه های باستانی دوره های مختلف داشته اند و همه آنها از قانون مندی یکسانی پیروی نمی کنند. درنهایت پس از تجزیه وتحلیل توزیع فضایی محوطه ها، سه عامل ارتفاع، شیب و جهت شیب و نزدیکی به رودخانه، مهم ترین و مؤثرترین عوامل زیست محیطی در شکل گیری استقرارهای باستانی شهرستان سنقروکلیایی شناسایی شدند.
نوسانات آب دریای مازندران از هزاره سوم ق.م تا هزاره اخیر و تأثیر آن بر پراکنش مراکز استقراری در جنوب شرق دریای مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریای مازندران بزرگ ترین دریاچه روی زمین است و به دلیل بسته بودن حوضه آبریز، در طول زمان نوسانات زیادی داشته است. از بدو شکل گیری این دریا تا کنون، کمینه سطح آب آن به 113- متر و بیشینه آن به 50+ متر رسیده است. در خلال هر پیش روی و پس روی، اراضی زیادی از آب خارج شده و منابع جدیدی اضافه شده یا منابعی به زیر آب می روند. پس روی و پیش روی آب دریای مازندران در پژوهش های متعددی بررسی شده که بیشتر بر مبنای مطالعه و سن سنجی رسوبات مغزه های استخراج شده و در برخی موارد تلفیق این اطلاعات با دانسته های تاریخی است. بر مبنای این یافته ها و تلفیق آن با شواهد باستان شناختی موجود، اطلاعات پیش رو استخراج شده است. در واقع، در این مقاله با بررسی دقیق مقدار نوسانات آب دریای مازندران از هزاره سوم ق.م تا کنون و تلفیق آن با اطلاعات باستان شناسی، نشان داده شده که این نوسانات و به ویژه آخرین پیش روی عمدة دریای مازندران در 1300 میلادی، مهم ترین عامل مدفون شدن استقرارگاه های انسانی در زیر رسوبات در برخی نواحی جنوب شرق دریای مازندران است. این در حالی است که پیش تر، ترک منطقه را مهم ترین عامل این خلأ اطلاعاتی می پنداشتند.
آشکارسازی الگوهای توزیع فضایی محوطه های باستانی دوران گودین III در ارتباط با عوامل اقلیمی و فیزیکی در حوضه سیلاخور(مقاله علمی وزارت علوم)
عوامل محیطی و اقلیمی در شکل گیری جوامع باستانی می توانند نقش آفرین باشند. دوره گودین III یا عصر مفرغ جدید (1400-2600 ق.م) درواقع مهم ترین مرحله دوره مفرغ در غرب ایران است که نقش اساسی در شکل گیری ساختار فرهنگی و شهرنشینی غرب کشور داشته است. هدف اساسی این تحقیق آشکارسازی توزیع فضایی سایت های باستانی دوره گودین III در ارتباط با شرایط اقلیمی و جغرافیای طبیعی دشت سیلاخور استان لرستان است. نتایج حاصل از تحلیل خودهم بستگی فضایی بیانگر آن بود که توزیع فضایی سایت های باستانی دوره گودین III از الگوی خوشه ای خطی پیروی کرده و دو فاکتور اقلیمی بارش و پوشش گیاهی مهم ترین المان های محیطی شکل دهنده این ساختار خوشه ای بوده اند. توزیع فراوانی سایت های باستانی دوره گودین III هم بستگی فضایی برابر 75/0 با پوشش گیاهی در دشت سیلاخور نشان داد بیش از 75 درصد از سایت های مورد بررسی در طبقه بیشینه بارش قرار گرفته اند. نتایج بیانگر آن بود که 90 درصد از سایت های مورد بررسی در فاصله کم تر از یک کیلومتر از رودخانه های دائمی به ویژه رودخانه سیلاخور قرار گرفته اند. بارش، پوشش گیاهی و منابع آب سطحی، الگوی توزیع فضایی خوشه ای خطی سایت های باستانی دوره گودین III را در پایین ترین تراز ارتفاعی ایجاد کرده است. نتایج نشان داد که پایین ترین طبقه ارتفاعی سطح دشت سیلاخور بستر اصلی را برای ایجاد محوطه های باستانی دوره گودین III فراهم کرده است، که به نوعی عدم وجود تهدید عمده از طرف دشمن خارجی را نیز به ذهن القا می کند.
گزارش مقدماتی بررسی باستان شناسی حوضه آبگیر سد تالوار (بیجار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پروژه بررسی حوزه آبگیر سد تالوار با هدف شناسایی و نجات بخشی محوطه هایی که در حوزه آبگیر سد قرار دارند؛ در پائیز و زمستان سال ۱۳۸۶ تعریف و اجرا شد. بررسی مزبور به صورت پیمایشی فشرده در محدوده حوزه آبگیر سد انجام گرفت و حاصل آن شناسایی ۱۷ محوطه باستانی از دوران مس سنگی تا دوره های متأخر اسلامی بود. تاریخگذاری محوطه ها بر اساس گونه شناسی و مطالعات مقایسه ای مجموعه های سطحی گردآوری شده انجام شد. محوطه های باستانی شناسایی شده در قالب سه گروه کلی پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی طبقه بندی گردیدند. قدیمی ترین یافته های بررسی، آثار سفالی معرف فرهنگ مس سنگی شناخته شده در منطقه اند. پس از این مرحله، آثار محدودی از عصر مفرغ جدید و عصر آهن قابل مشاهده اند. منطقه با یک وقفه کوتاه روبرو شده تا این که بار دیگر زندگی در دوره تاریخی در آن به جریان افتاد و از این دوره تا دوره اسلامی شواهدی از وجود زندگی جوامع انسانی در آن به وفور مشاهده می شود. مقاله مذکور ابتدا به معرفی محوطه های مهم شناسایی شده در حوزه سد پرداخته و در ادامه با توجه به آثار سفالی به دست آمده، فرهنگ ها و تداوم سنت های سفالی حوزه سد را مورد مطالعه قرار خواهد داد.
باستان شناسی مسیرهای ارتباطی عصر مفرغ و عصر آهن حوزه بیرانوند و زاغه لرستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
41 - 58
حوزه های تخصصی:
شرایط مساعد جغرافیایی بخش های بیرانوند و زاغه لرستان طی ادوار مختلف عصر مفرغ و عصر آهن زمینه ساز شکل گیری محوطه های باستانی در این خطه گردید. این محوطه ها به واسطه راه مواصلاتی شمال به جنوب (شوش - هگمتانه) و شاخه های فرعیش توانستند با یکدیگر و دیگر محوطه های همجوار تبادلات فرهنگی اجتماعی و اقتصادی درون و برون منطقه ای برقرار کنند. بر اساس موقعیت قرارگیری محوطه ها نسبت به راه ها در هر مرحله از عصر مفرغ و عصر آهن که با کمک روش تجزیه و تحلیل GIS و مطالعه نقشه راه ها و پراکنش محوطه ها انجام پذیرفت گروه بندی چهارگانه ای حاصل گردید. این چهار گروه شامل قرارگیری محوطه ها در مسیر راه های فرامنطقه ای قرارگیری محوطه ها در حاشیه راههای فرامنطقه ای قرارگیری محوطه ها در مسیر راه های اصلی منطقه ای و قرارگیری محوطه ها در مسیر کوره راه ها یا راه های فرعی است. نتایج مطالعه این گروه بندی چهارگانه طی اعصار مفرغ و آهن، تأثیرات متقابل و دو سویه میان راه ها و محوطه های این محدوده را به اثبات رسانید.
گزارش مقدماتی بررسی و شناسایی باستان شناختی حوضه آبریز قزل اوزن در محدوده شمال شرقی استان زنجان، دهستان های آب بر و درام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
59 - 70
حوزه های تخصصی:
دره طارم علیا واقع در شمال استان زنجان با جریان رودخانه قزل اوزن در میانه آن توسط دو رشته کوه موازی از رشته کوه های البرز محدود شده که جهت امتداد آنها شرق به غرب است. در این پژوهش، با تلفیق نتایج حاصل از معدود پژوهش های باستان شناختی و مطالعات جدید می توان تصویری از وضعیت فرهنگی منطقه در دوران مختلف ارائه نمود و با تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده از این پژوهش، ارتباطات و برهم کنش های منطقه ای و فرامنطقه ای این ناحیه با نواحی همجوار و غیرهم جوار را مشخص کرد. به این منظور دهستان های آب بر و درام از بخش مرکزی شهرستان طارم علیا مورد بررسی قرار گرفتند. طی این بررسی تعداد ۳۹ محوطه و مکان باستانی شناسایی و ثبت شد که در این پژوهش معرفی و مطالعه گردیده اند. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش و با استناد به شناسایی تعداد زیادی محوطه عصر آهن (۱۶ مورد) و دوران تاریخی (۱۲) مورد شاهد گسترش کمی و کیفی شواهد سکونت و استقرار جوامع بشری در منطقه از هزاره دوم قبل از میلاد تا نیمه نخست هزاره اول پس از میلاد هستیم. رونقی که به نظر می رسد، با توجه به حجم انبوه مکان ها و محوطه ها و آثار فرهنگی ادوار مختلف اسلامی (۱۹) مورد در طول دوران اسلامی همچنان تداوم داشته است.
بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر تخریب محوطه های باستانی در ارتفاعات جنوب غربی ایران: محوطه های پیش از تاریخ در شهرستان لاران استان چهارمحال و بختیاری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
817 - 839
حوزه های تخصصی:
محوطه های باستانی یکی از مؤلفه های مهم تاریخ فرهنگی هر منطقه هستند که منابع محدود و تجدیدناپذیری هستند که در طول زمان در معرض تهدید مداوم نیروهای محیطی و انسانی قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل جغرافیایی و انسانی در تخریب محوطه های پیش از تاریخ در منطقه لاران می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و شامل 27 سایت می باشد که با استفاده از نرم افزار Arc GIS و Spss و با استفاده از روش تحلیل آماری همبستگی پیرسون و میزان همبستگی تخریب سایت ها بر اثر عوامل جغرافیایی و انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. و مشخص شد که از بین عوامل جغرافیایی و بین عوامل انسانی و تخریب محوطه های باستانی همبستگی بالایی وجود دارد. علاوه بر این، تحلیل رگرسیون چند متغیره در مورد تخریب محوطه های باستانی توسط عوامل انسانی و جغرافیایی نیز انجام شد و مشخص شد که متغیرهای انسانی 93 درصد و عوامل جغرافیایی 78 درصد از تخریب محوطه های باستانی را توضیح می دهند. در مرحله بعد، با استفاده از روش تحلیل آماری TOPSIS، مکان های ماقبل تاریخ اولویت بندی/رتبه بندی شدند تا مشخص شود کدام مکان بیشتر در معرض خطر است یا بیشتر تخریب شده است. و نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که منطقه خلک در رتبه اول، قندیل دره 1 در رتبه دوم، قخمیش چشمه در رتبه سوم قرار دارند و این مناطق بیشتر در معرض انواع تخریب هستند.