مطالب مرتبط با کلیدواژه

اختیار


۲۶۱.

نوآوری علامه طباطبایی در مسئله نسبت اختیار و ضرورت علّی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختیار ضرورت علی موجَب بودن فاعلیت حق تعالی علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۱۸۲
یکی از اصول فلسفی متناقض با بحث اختیار، قانون ضرورت علّی است. جبر فلسفی از جوانب متعددی اختیار را تهدید نموده و سبب ایجاد شبهاتی در این زمینه شده است. فیلسوفان و متکلمان بر اساس مبانی فکری خود با این مسائل مواجهه متفاوتی داشته اند. این پژوهش در صدد است ضمن بیان نظرات علامه و نحوه مواجهه ایشان در خصوص مسائل پیرامون اختیار به نوآوری های ایشان در این زمینه اشاره کند. در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، شبهات وارده از جانب علیّت بر مسئله اختیار تبیین و با تدبّر و تفحص در آثار علامه و تحلیل بیانات وی، این مسائل بررسی گردیده و بدان ها پاسخ داده شده است. علی رغم شباهت سخنان علامه با سایر فیلسوفان در این زمینه، نوع پردازش مطالب و نقش مبادی ایشان در پاسخ های ارائه شده، وجه تفاوت دیدگاه علامه را از سایرین نشان می دهد؛ به صورت ویژه نظر ابداعی علامه در گزینه های زیر مشهود است: تلازم بین وجوب و امکان به جای تقدم و تأخر، منشئیّت وجود مطلق برای تمام عالم به جای علم، تعریف اختیار به رهاشدن از غیر و خودشکوفایی (وجود شکوفایی)، شکل گیری رابطه طولی از تمام حیثیّت، عینیّت فاعلیّت خداوند و فاعل مختار در فعل.
۲۶۲.

ابتکار فیض کاشانی در تبیین نظریه امر بین الامرین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیض کاشانی جبر اختیار اضطرار در اختیار تفویض اختیار به انسان امربین الامرین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹ تعداد دانلود : ۱۶۳
مقاله ی حاضر مسأله ی جبر و اختیار را از دیدگاه فیض کاشانی مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده است که وی طرفدار نظریه ی امربین الامرین است اما تبیینی که از این نظریه ارائه نموده با تبیین دیگران متفاوت است؛ او برای تبیین این نظریه، قائل به یک نظریه ی ابتکاری با عنوان «تفویض اختیار به انسان» شده و علی رغم تلاش برای نفی جبر و تفویض و اثبات امربین الامرین، به نظر می رسد به نوعی به نظریه ی تفویض نزدیک شده است هرچند تفویض مورد نظر او ظاهراً با نظریه ی تفویض مصطلح متفاوت است؛ چرا که نظریه ی تفویض به معنای استقلال انسان در افعال ارادی خود و نفی خالقیت و فاعلیت خداوند نسبت به آن افعال است در حالی که نظریه ی «تفویض اختیار به انسان» بنا بر ادعای صاحبش با خالقیت و فاعلیت خداوند منافاتی ندارد؛ زیرا همان گونه که خداوند قدرت دارد بنده را مجبور بر کاری کند، قدرت دارد اراده و اختیار را به او تفویض کند و این نه تنها با عمومیت خالقیت و قضا و قدر الهی منافات ندارد بلکه مؤکد آن نیز می باشد.
۲۶۳.

علم پیشین الهی و اختیار آدمی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم پیشین جبر اختیار بسیط الحقیقه وحدت شخصی وجود ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۱۳
در بحث جبر و اختیار، جبریون علم پیشین الهی را مستمسک خود قرار داده اند. فلاسفه بر مبنای اصول اعتقادی خویش پاسخ هایی بر این مسئله آورده اند. در این میان ملاصدرااز فلاسفه ای است که تحلیل نظریه وی می تواند در این مسیر راهگشا باشد. وی در موارد متعددی (وجود ذهنی، کیف، اتحاد عاقل و معقول) بحث علم را مطرح کرده است که از آن جمله طرح مبحث علم به عنوان صفت الهی است. ملاصدرا دشواری درک علم الهی را با به کارگیری از مبانی اختصاصی خود از جمله قاعده ی بسیط الحقیقه، حل می کند و علم واجب تعالی به ماسوا را علم اجمالی در عین کشف تفصیلی می داند. وی معتقد است خدا محصور در زمان نیست و در علم او هیچ جنبه امکانی وجود ندارد. ملاصدرا با اثبات اختیار برای انسان از طریق وحدت شخصی وجود می گوید علم و آگاهی خدا هر چند در سلسله ی اسباب صدور فعل از انسان قرار دارد ولی اقتضای علم او این است که فعل انسان با قدرت و اختیار او صورت گیرد و در نتیجه شبهه جبر از طریق علم پیشین الهی را به طور کلی نفی می کند. در این راستا پیروان مکتب ملاصدرا هر یک با بیان های مختلف بر جامعیت این اندیشه تأکید نموده اند.
۲۶۴.

حیثیت ذاتی، عقل و امانیسم؛ اسلام و غرب با تأکید بر "مطهری و هابز،لاک، اسپینوزا، برلین"(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: آزادی اختیار حیثیت ذاتی عقل عقیده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۱۲۶
پس از طرح آزادی به صورت مساله بعد از قرون وسطی در مغرب زمین و اهمیت دادن به آن به عنوان یک ارزش مهم، نسبت دین و آزادی در اسلام مورد بررسی فلاسفه و اندیشمندان اسلامی قرار گرفت. در این مقاله به زیربنای مساله آزادی میان فرق مختلف فکری اسلامی پرداخته شده است و به صورت استدلالی فرقه امامیه به عنوان فرقه موجود و دارای زیربنای تفکر آزادی معرفی گردیده است و ادله مختلف مکتب فکری اسلام در وجود داشتن حق طبیعی آزادی مورد بررسی  قرار می گیرد.در این مقاله سعی نویسنده بر آن است تا با مطالعه تطبیقی، ضمن بررسی مشابهت دو مکتب فکری فلسفی اسلام و غرب بر حق طبیعی و ذاتی آزادی، به اختلاف نظر این دو مکتب در منشاء حیثیت ذاتی انسان بپردازد. منشا این حق ذاتی در غرب، امانیسم است و در اسلام عقل انسانی است که بوسیله آن قابلیت تعالی و تکامل وجود دارد و این همان است که خداوند در خلقت انسان از دمیدن روح خود به وی یاد کرده است و نکته مهم آنکه در دیدگاه اسلامی، آزادی جزئی از هندسه سعادت می باشد و مساله به صورت پازل و هندسه دیده شده است و اینگونه نیست که ارزشهای آزادی، عدالت، امنیت، ثروت و غیره به صورت مستقل و هم عرض دیده شوند. تفاوت نگاه اسلام و غرب در منشا حیثیت ذاتی به تفاوت دیدگاه در حدود و ثغور آزادی می انجامد. در نگاه غربی بر پایه مبنا بودن امانیسم حد و مرز آزادی، آزادی دیگران است. اما در نگاه تفکر اسلامی بر پایه مبنا بودن عقل برای حیثیت ذاتی، حد و مرز آزادی علاوه بر آزادی دیگران، مصالح فرد و اجتماع و خروج از مرز عقل نیز در نظر گرفته می شود. همچنین عوامل نگهداشت آزادی مورد مطالعه قرار می گیرد.
۲۶۵.

تحلیل و نقد برداشت کانت از خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خدا عقل عملی اختیار امور فی نفسه کانت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۹۲
فیلسوفان پیش از کانت در مورد موضوع هایی اساسی بحث می کردند: آیا خدایی هست؟ آیا انسان روح مجرد و فناپذیر دارد؟  و آیا جهان موجودات متناهی است یا نامتناهی؟ کانت براساس عقل نظری به این نتیجه رسید که به این گونه موضوعات نمی توان شناخت قطعی یافت. البته این وی این گونه مسائل را مردود نشمرد ؛ کانت بانقد عقل عملی، اثبات کرد که ، حیات اخلاقی، وجودخدا را به عنوان اصل موضوع می پذیرد. زیرا فعل اخلاقی سرچشمه سعادت است؛ انسان بدون اخلاق  قادر به زندَگی نیست و اخلاق بی خدا هم به سوداگری منتهی می گردد. بنا بر این اخلاق الزاماً انسان را به طرف خدا و دین هدایت می کند.کانت در دلیل خود بر وجود خدا از واژه « اختیار» بهره می جوید. به این صورت که انسان مختار است، اختیار هم اساس اخلاق، یعنی انجام فعل نیک و پرهیزاز فعل بد است( = فضیلت). خلاف و عکس این، رذیلت است و چون در این جهان پاداش فضیلت و کیفر رذیلت بدست نمی آید باید نفس و روح باقی بماند تا پس از مرگ پاداش و یا کیفر خود را دریابد و باید ذاتی ( = خدایی ) باشد که به فضیلت پاداش مناسب و به رذیلت کیفر فراخور بدهد.روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و با استفاده از فیش برداری کتابخانه ای می باشد
۲۶۶.

تاملی در مسئله جبر و اختیار در کلام امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جبر تفویض اختیار تفویض تکوینی تفویض تشریعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳
مسئله جبر و اختیار از مسائل بنیادینی است که با مسائل مهمی همچون هدف از آفرینش انسان، بعثت پیامبران، نصب امامان علیهم السلام و معاد مرتبط است، به گونه ای که اتخاذ دیدگاه نادرست در این باره، می تواند مسائل یادشده را تحت الشعاع قرار دهد. آنچه در این پژوهش، مدنظر است، نگاهی مورخانه به تطورات این مسئله در تاریخ کلام امامیه است. اگرچه آموزه امر بین الامرین در سخنان پیشوایان راستین مذهب تشیع به روشنی بیان شده و امروزه نیز در کلام امامیه مقبول افتاده، نگاهی تاریخی به این مسئله نشان از این واقعیت دارد که آموزه یادشده در سنت کلامی متکلمان امامیه تا قرن های مدیدی جایگاه روشنی نداشته، بلکه متروک و مهجور بوده است.
۲۶۷.

دیدگاه لایب نیتس درباره اختیار انسان و نقد آن از نظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختیار ضرورت موناد لایب نیتس علامه طباطبایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۱۵
مسئله اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداخته اند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار می دهند. این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایب نیتس می پردازد و در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که ایا در نظام فلسفی لایب نیتس می توان انسان را مختار دانست یا نوعی ضرورت انگاری اسپینوزایی بر آن حاکم است ؟ لایب نیتس برای اینکه اختیار در انسان را نفی نکند ضرورت را دو قسم می داند: ضرورت مابعدالطبیعی(هندسی) و ضرورت مشروط (اخلاقی). او می گوید خداوند واجد صفت خیر است و در آفرینش موجودات اصل کمال را مراعات می کند و لازمه این مراعات این است که قدرت انتخاب در کار باشد؛ پس مخلوقات فقط از ضرورت مشروط برخوردارند و ضرورت ذاتی در کار آنها نیست و همین ضرورت مشروط مثبت اختیار آنهاست. علامه طباطبایی هم اختیار را امری فطری دانسته و بیان داشته است که قاعده ضرورت سابق الشی ما لم یجب لم یوجد هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.
۲۶۸.

بررسی انتقادی دیدگاه نائینی پیرامون ضرورت علّی در پرتو حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت متعالیه میرزای نائینی ضرورت علی اختیار طلب و سلطنت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰ تعداد دانلود : ۱۰۵
مسئله علّیت و فروع آن همچون ضرورت علّی از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد توجه متفکران بوده و به رغم چنین قدمتی اکنون نیز مورد ملاحظه و رقم زننده مناقشات زیادی است. طیف گسترد ه ای از آراء (از اثبات مطلق تا سلب مطلق) که در باب ضرورت علّی ارائه شده نشان از صعوبت و اهمیت بحث داشته و می طلبد مورد بررسی و تأمل دقیق قرار گیرند. در فلسفه اسلامی و از جمله حکمت متعالیه، ضرورت علّی به عنوان یکی از بنیاد های عام فلسفی پذیرفته شده به طوری که با تحلیل های مختلف، پذیرش یا ردّ آن به منزله قبول یا ردّ خود اصل علّیت تلقی گشته است. در مقابل، برخی از اصولیین همچون میرزای نائینی و تابعانش با تبیین های متفاوت، لازمه پذیرش اراده و اختیار انسان را نفی ضرورت علّی در فواعل مختار دیده و ضمن وجدانی و نه عقلی دانستن قاعده "الشیء ما لم یجب لم یوجد" تخصیص یا تخصّص آن را جایز شمرده اند و بر همین اساس، این قاعده را به علت های تامه موجَب و طبیعی فرو کاسته اند. از جمله دستاورد های مقاله حاضر که در پی بررسی تطبیقی این دو موضع مخالف می باشد عبارت اند از: تبیین عدم تفطن میرزای نائینی و تابعانش به مبانی حکمت متعالیه و پیشبرد بحث ایشان بر همان تلقی غیر صدرایی از مسئله ضرورت علی، غلبه نگاه عرفی بر اصولیین مخالف حکمت متعالیه در تحلیل مسئله، تبیین مبانی و منظومه فکری ایشان در نوع تحلیل هایی که در مسئله ارائه می کنند؛ امری که توسط خودشان صورت نپذیرفته است، بیان اشکالاتی بر ایشان که در نوع خود سابقه ندارد همچون نقد قول ایشان به خروج تخصصی فاعل مختار از شمول اصل ضرورت، نقد دیگاه هایی که از مشابهت تعابیر اصولیین حکم به یکی بودن دیدگاهشان با حکمت متعالیه کرده اند؛ در نهایتاًین مقاله نشان خواهد داد که اشکالات مبنایی و بنایی مختلف بر دیدگاه میرزای نائینی و تابعانش، حکایت از قوت و جامعیت موضع حکمت متعالیه در این خصوص دارد. کلی دواژه ه ا: حکمت متعالیه، میرزای نائینی، ضرورت علّی، اختیار، طلب و سلطنت.
۲۶۹.

بررسی تطبیقی جبر و اختیار در سعادت و شقاوت از دیدگاه ملاصدرا و آیت الله مجتبی قزوینی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: سعادت شقاوت جبر اختیار ملاصدرا مجتبی قزوینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۲۳
سعادت و شقاوت از آغاز پیدایش بشر، موضوع اساسی و دغدغه اصلی او بوده است. از نظر آیت الله مجتبی قزوینی، بحث سعادت و شقاوت چنان که در فلسفه و عرفان مطرح شده، مخالف معارف قرآنی است. این درحالی است که فلاسفه ای همچون ملاصدرا که در پی سازگار کردن قرآن، برهان و عرفان اند، چنین نظری ندارند. این نوشتار درآمدی است بر بررسی دیدگاه فلاسفه در این زمینه و تجمیع نظر آیت الله مجتبی قزوینی و ملاصدرا، و گام برداشتن در مسیر ایجاد هماهنگی میان فلسفه اسلامی با معارف قرآنی. ارزیابی سخنان این دو اندیشمند در این حوزه نشان می دهد که به طور کلی آیت الله قزوینی دلایل کافی و قانع کننده ای در مخالفت با فلسفه ارائه نداده و نظر او درمورد جبرانگار بودن فلاسفه ازجمله ملاصدرا درست نیست. استاد قزوینی سعادت و شقاوت را امری اختیاری می داند، اما به طبیعت ثانویِ شقاوت و تغییرناپذیری آن قائل است. از دیدگاه او، سعادت و شقاوت در فلسفه امری جبری و تخلف ناپذیر است، اما ملاصدرا عوامل ارادی سعادت را به صراحت برشمرده و موانع دست ساز بشر بر سر راه سعادت را گوشزد کرده است.
۲۷۰.

ملاک اختیار از نظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علامه طباطبایی اختیار ملاک اختیار عدم تقید به فعل و ترک امکان بالقیاس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۹۹
اختیار ازجمله مسائل پیچیده در الاهیات اخص است، مخصوصاً اختیار واجب تعالی که به ظاهر با ضروری دانستن تحقق فعل از او ناسازگار است؛ یعنی اگر او فاعل مختار است، نباید فعلش ضروی باشد و اگر فعلش ضروری است، نباید فاعل مختار باشد. ضرورت فعل، مستلزم موجَب بودن اوست، نه اختیار. هر یک از حکما درمورد ملاک اختیار، خواه در انسان و خواه در واجب تعالی، نظرات متشابه و متفاوتی ارائه داده اند. علامه طباطبایی یکی از این حکماست که در نوشته های خود ملاک های ظاهراً متفاوتی در این زمینه تعیین کرده است، اما بررسی و تحلیل این ملاک ها به این نتیجه می انجامد که همه آن ها بیان های متفاوتی از یک ملاک اند: مقید نبودن فاعل به هیچ یک از دو طرف فعل و ترک، یا تساوی فاعل نسبت به فعل و ترک که در اصطلاح آن را امکان بالقیاس می گویند.
۲۷۱.

پیوند آیین دادرسی به حقوق اساسی (نقد و بررسی رأی صادر شده از شعبه 12 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران)

کلیدواژه‌ها: دست رسی به عدالت دادخواهی محاکم دادگستری صلاحیت عام عدم استماع دعوا اختیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۲۳
اصل 159 قانون اساسی که محاکم دادگستری را به عنوان مرجع رسمی رسیدگی به تظلمات مردم معرفی می کند، بیانگر این قاعده است که در صورت تردید در صلاحیت محاکم دادگستری، این محاکم صلاحیت عام برای رسیدگی به دعاوی مختلف را دارند و تا زمانی که قانون گذار به صورت صریح محاکم قضائی را از رسیدگی به برخی دعاوی منع نکرده است، صلاحیت عام محاکم از پشتوانه قانونی و حقوق اساسی برخوردار است و رسیدگی به دعاوی در مراجع قضائی در زمره حقوق اساسی ملت است. بدیهی است حقی چنین اساسی و بنیادین، که خود تضمین کننده احقاق حقوق اشخاص است، نمی تواند با برداشتهای اشتباه از قوانین نقض شود و یا مورد خدشه یا مناقشه قرار گیرد. به این ترتیب، اختیارات برآمده از پاره ای قوانین که به موجب آن امکان مراجعه ابتدایی به مراجعی غیر از محاکم دادگستری را برای دادخواهان فراهم می سازد، نافی صلاحیت عام محاکم دادگستری نیست و نمی توان این اختیار را مبنایی برای نادیده گرفتن حقوق اساسی افراد در مراجعه به دادگاههای دادگستری قرار داد. بنابراین شایسته است در برخورد با قوانین و مقرراتی که متضمن چنین اختیاری برای دادخواهان است، با استناد به اصل 73 قانون اساسی و از طریق تفسیر این قوانین هماهنگ با اصل 159، حق دادخواهی و اصل دست رسی به عدالت و دست رسی به محاکم دادگستری به نحو شایسته ای تضمین شود.
۲۷۲.

چیستی معقولات اولی و نقش خیال در آن ها از نظرگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۳۲
در پژوهش حاضر، به چگونگی شکل گیری معقولات اولی و نقش خیال در آن ها ازمنظر فارابی پرداخته ایم. معقولات اولای عامل، اولین مرتبه فعلیت بخشی به عقل بالقوه، حدوث اختیار و تولد حیات خاص انسانی، و نخستین پله صعود به مراتب فراتر ادراکی- فعلی هستند. فرایند حدوث معقولات اولی، منوط به حدوث قوای ادراکی حاسّه و متخیل و ناطقه، گذار از معارف هریک از این قوا و فعلیت جزء نزوعی تابع معارف آن هاست. تأثیرات متقابل سوابق مرتبت حسی- خیالی بر حصول معارف اولی و حدوث اختیار، و به صورت متقابل، حصول معارف اولی بر مراتب بعدی معرفتی، شأن دهنده مراتب تشکیکی اختیار، عقل بالفعل و نقش تعین بخشی اختیار در مرتبت معرفتی هریک از انسان هاست. قائل شدن فارابی به اصناف معقولات اولی، تقدم دیدگاه او در گسترش دادن مبادی اولای علوم و مبناگروی تعدیل یافته را نشان می دهد. خیال در ابعاد مختلف از شکل گیری معقولات اولی، نقش دارد و به عنوان مخزن مشاهدات حدوث تجربه در مرتبت ثانوی اراده در حدوث معقولات اولی (اراده ثالث)، پذیرشگر معقولات اولی، و محاکات کننده کلیات و جزئیات افاضات عقل فعال است؛ همچنین ساختار معرفت شناختی انسان به علت ناتوانی او در معرفت یافتن به کنه اشیا ناشی از ملابست با هیولی و لوازم آن، ساختار حسی- خیالی و به تبع آن، تعلیم انسان ها نیز ازنوع تخییلی خواهد بود.
۲۷۳.

حکم اکراه به قتل و مستندات آن در فقه امامیه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۲۶
    بر اساس موازین فقه امامیه و حقوق کیفری ایران (از جمله ماده 151 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392)، یکی از عوامل رافع مسؤولیت کیفری، اکراه است. اکراه عبارت از: «فشار روانی است که بر یک شخص تحمیل می شود که در اثر آن اختیار و آزادی اراده (رضا) از شخص در لحظه ی ارتکاب آن رفتار سلب می شود». موضوع این نوشتار راجع به تبیین حکم قتل عمدی ناشی از اکراه و مستندات آن در حقوق ایران (مواد 375 تا 380 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392) و فقه امامیه است. نتایج این تحقیق نشان داده است که اولاً، مبنای عدم رفع مسؤولیت کیفری از اکراه شونده در حالت اکراه به قتل، قاعده ترجیح بلامرجح و اصل تساوی جان انسان ها می باشد. ثانیاً، مبنای رفع مسؤولیت کیفری از اکراه شونده به قتل در صورت صغیر یا مجنون بودن وی، قاعده سبب اقوی از مباشراست. ثالثاًً، دیدگاه فقهای امامیه درباره جواز یا عدم جواز قتل در باب اکراه در قتل یکسان نیست ولی نظر مشهور فقهای امامیه و به تبع آن قانون مجازات اسلامی 1392 نیز علی الاصول بر عدم جواز قتل در حالت اکراه به قتل می باشد.
۲۷۴.

تحلیلی بر قضا و قدر الهی و رابطه آن با اراده و اختیار

تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۱۵۷
پیامبران الهی از طرف خداوند برای هدایت بشر فرستاده شدند و با ارائه برنامه های مدون در زمینه توحید، معاد، عدالت و .... چراغ هدایت و راهنمای انسانها برای رسیدن به سعادت اخروی بوده اند. یکی از مسائلی که همواره در تعالیم دینی مطرح شده ، بحث قضاء و قَدَر است که از پیچیده ترین مباحث دینی و علمی به شمار رفته و در ادوار مختلف فلاسفه و علما روی آن و رابطه اش با اختیار انسان بحث کرده و نظرات مختلفی بیان نموده اند. قضاء و قَدَر یک بحث کلامی است که در آن مشخص می شود که حوادث جهان و سرنوشت انسان ها تا چه اندازه به خواست و مشیت الهی مرتبط بوده و تا چه اندازه به قدرت اختیار و انتخاب انسان ها باز می گردد. در این مقاله با توجه به برخی آیات قرآن، روایات و کتب مختلف ضمن معناشناسی قضاء و قَدَر و بیان اقسام آن، به تحلیل فلسفی و بیان رابطه سرنوشت با افعال اختیاری انسان می پردازیم.
۲۷۵.

جلال الدین بلخی بیرون از بازی جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۴ تعداد دانلود : ۱۲۵
مثنوی را چنان خوانده اند که گویی مولوی قائل به جبر یا اختیار بوده یا میان این دو تردّد داشته است. اینجا با تفسیری تازه آشکار می سازیم که وی چگونه از هر دوی این ها دوری می جوید. سخنانِ وی در این باره آنجا استوار و ایجابی است که خواسته باشد بر رخنه های یک طرف (گاه جبر و گاه اختیار) انگشت بگذارد و آن طرف را پس بزند؛ و این به معنای تأیید یا استوار ساختنِ طرفِ مقابل نیست. مولوی جبریون و اختیاریون را کارگرانِ مناقشه ای بی پایان می داند، مناقشه ای که مقدّرِ عزتِ حق تعالی است تا رازی مگوی را پوشیده بدارد. ما تا توانستیم کوشیدیم که سراسر مثنوی را بکاویم و همه ابیات متناسب را در یک بافتارِ پیوسته معنا کنیم، نه آنکه بیت یا ابیاتی را برگزیده و آن را بیرون و گسسته از جریانِ کلیِ متن تفسیر کرده باشیم. پس اساس کار ما متن خود مثنوی بوده، گرچه به آثار شارحان نیز اشاراتی داشته ایم تا بلکه تازگی و تفاوتِ خوانش ما با دیگر خوانش ها معلوم تر شود؛ خوانشی که مولوی را به راستی - و نه به تعارف - بر راهی می داند که جدای از راه متکلمان و فیلسوفان بوده است.
۲۷۶.

بررسی قضا و قدر از منظر آیات و احادیث با دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قضا و قدر اختیار عقل آیات و روایات مولوی مثنوی معنوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۳۱
پژوهش حاضر به روش تحلیلی - توصیفی به تشریح دیدگاه مولانا پیرامون جبر و اختیار و تبیین مواضع وفاق و اختلاف آن ها بدون رجحان یکی بر دیگری می پردازد که با هدف ایجاد بستری مناسب در قاب مقایسه و تحلیل، ذهن مخاطب را در این خصوص مشخصاً به سمت و سوی یک مطالعه منسجم و منطبق با مبانی دینی بین عرفان و آیات سوق می دهد. اعتقاد به «قضا و قدر» ناشی از اعتقاد به اصل علیّت عمومی در جهان است، براساس اعتقاد به این اصل، در عالم، هر پدیده ای علت و اندازه ای دارد و چیزی بدون علت و بدون اندازه گیری معیّن، به وجود نمی آید. هدف این تحقیق بررسی قضا و قدر در آیات و احادیث با دیدگاه مولوی است. در مثنوی معنوی مولانا، ارتباط عقل با قضا و قدر به شکلی زیبا و مناسب برجسته شده است. مولانا همانند گذشتگان خود تصوّر واحد و ملموسی از عقل و قضا و قدر ندارد، به همین خاطر در اثر معروف خود مثنوی معنوی به تشریح این موضوع می پردازد.
۲۷۷.

جلوه های جبر و اختیار در لزومیات معرّی و مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معری مولوی لزومیات مثنوی جبر اختیار

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۷۳
جبر و اختیار از دیرپاترین و مناقشه انگیزترین مسائلی است که همواره مورد بحث و جدال متکلمان و اندیشمندان اسلامی بوده است. از جمله این متفکران در ادب عربی ابوالعلاء معرّی شاعر و فیلسوف بنام سده چهارم و پنجم هجری است که اندیشه های خود را پیرامون قضا و قدر و سرنوشت آدمی در دیوان «لزومیات» که حاصل نزدیک به نیم قرن عزلت شاعر است گرد آورده است. در ادب فارسی نیز مولوی شاعر و عارف نام آور سده هفتم هجری در «مثنوی» از جبر و اختیار و مسائل مربوط به آن سخن گفته است. نوشتار حاضر بر آن است که در چشم اندازی تطبیقی به بررسی هم گونی ها و ناهمگونی های دیدگاه این دو شاعر نامی به مسأله جبر و اختیار در دیوان های «لزومیات» و «مثنوی» بپردازد. روش پژوهش کتابخانه ای است و داده ها با روش تحلیل محتوا بررسی و تحلیل شده است.
۲۷۸.

رد جبرگرائی براساس مکانیک کوانتومی: بررسی استدالل الهیاتی راسل و پوالرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جبر اختیار مکانیک کوانتومی ویلیام پولارد رابرت جان راسل اصل عدم قطعیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۶
مسئله جبر و اختیار در چارچوب فیزیک مدرن بیش از همه بر اساس مبانی مکانیک کوانتومی مورد بحث قرار می گیرد. در این میان ویلیام پوالرد و رابرت جان راسل، که هر دو فیزیکدانانی برجسته و در عین حال کشیش های مسیحی هستند، با تکیه بر استدلال های الهیاتی به رد جبرگرائی بر اساس یافته های مکانیک کوانتومی پرداخته اند که در آن با قبول عدم تعیّن به عنوان ویژگی ذاتی فرآیندهای اتمی و دفاع از نقش و قیومیت الهی در خلق این عدم تعیّن و کنترل آن، ادعای جبرگرایان در خصوص تناقض میان قبول اختیار برای انسان و ایمان به خدای عالم و قادر را رد نموده اند. در نوشتار حاضر پس از بررسی دیدگاه های ایشان نشان می دهیم که رویکرد حاضر گام مؤثری در ارائه یک دیدگاه سازگارگرایانه رضایت بخش و جامع، بخصوص در چارچوب استدلال های الهیاتی، است. البته برای رفع کاستی های این دیدگاه، مشکل تبیین کنندگی و تحویل گراییِ مفروض در این رویکرد باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
۲۷۹.

پیامدهای سیاسیِ فهم عین القضات همدانی از مقوله «جبر و اختیار»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی اندیشه سیاسی اختیار سعادت جبر عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۴ تعداد دانلود : ۱۴۳
 بحث از «جبر و اختیار» و دلالت های معرفتی آن، همواره یکی از مباحث موردِ مناقشه در تاریخ اندیشه ایران و اسلام بوده است. در این میان، عمده پژوهش های موجود، بر غلبه اندیشه تقدیر گرا در تاریخ تفکر سیاسی و عرفانی ایران تأکید داشته اند. عین القضات همدانی یکی از برجسته ترین متفکران سنت عرفانی در دوران میانه اسلام و نیز از جسورترین منتقدان حکومت سلجوقی است که به موضوع جبر و اختیار توجه داشته است. یکی از بنیان های مهم معرفتی که می توان با اتکاء به آن اندیشه سیاسی متفکران را بررسی کرد، درک هر اندیشمند از مقوله جبر و اختیار به عنوان وجه مهمی از انسان شناسی است؛ از این رو در پژوهش حاضر تلاش شده در چهارچوب رهیافت دلالتی، انسان شناسیِ عین القضات همدانی با هدف فهم دلالت های سیاسیِ درک وی از مقوله جبر و اختیار مورد واکاوی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که پیامدهای سیاسی فهم عین القضات همدانی از مقوله جبر و اختیار کدام اند؟ یافته ها حاکی از آن است که عین القضات پس از تعیین خصلت جبری برای عالم الهیّت و تفکیک ماهیتیِ عالم آدمیّت از آن؛ با تأکید بر ذاتی بودن اختیار در وجود آدمی، دیدگاه غالب و فضای تک اندیش و جبرگرای زمانه اش را مورد نقد و نکوهش قرار داده است. یافته های پژوهش، درعین حال، می توانند نمونه نقضی باشند بر روایت هایی که کلیّت تاریخ تفکر و فرهنگ سیاسی ایران را باورمند به تقدیرگرایی ارزیابی کرده اند.
۲۸۰.

تقدیرگرایی در قصه های ایرانی با تأکید بر قصه های هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جبر اختیار قضا و قدر ادبیات عامیانه هرمزگان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۶۰
اندیشه جبر و اختیار و نقش داشتن یا نداشتن تقدیر در حوادث زندگی همواره در ذهن و اندیشه متفکران وجود داشته و به گونه های مختلف و در آثار گوناگون منعکس شده است. عوام نیز در گیرودار میان این دو بُعد بوده اند و جلوه هایی از آن در ادبیات عامه و بومی هر سرزمین و ناحیه وارد شده است. هدف این مقاله بررسی بینش جبرگرایانه در قصه های عامیانه استان هرمزگان است که از منظرهایی چون ریشه ها و دلایل رواج این اندیشه، نزاع کنندگان با تقدیر، میزان تناسب میان تقدیر و شایستگی فرد و موضوعات مورد حمایت تقدیر و غیره بررسی شده است. دلایلی چون ناتوانی طبقه عامه از ایجاد تغییرات و دست یابی به مطلوب خود، ریشه های مذهبی، تاریخی و جلوه هایی بازمانده از برخی عقاید آیین زروانیسم از عوامل گرایش به این تفکر است. تأکید بر نقش تقدیر، از عوامل ضعف پی رنگ در این قصه ها و کم رنگ شدن کنش های منطقی است. از حیث تناسب قدرت تقدیر و توانایی فرد، در بسیاری موارد، ارتباط منطقی دیده نمی شود. در این قصه ها تقدیر در جایگاه یک شخصیت داستانی فعال و قدرتمند یا در مقام یک قاضی حضور دارد که کنش ها و نتایج آن ها را تنظیم می کند تا درنهایت، شخصیت مورد حمایت در برابر نزاع کنندگان قدرتمندی چون پادشاه غلبه یابد. از منظر موضوعی نیز پربسامدترین موضوع مورد حمایت تقدیر، ازدواج دو شخصیت است.