مقالات
حوزه های تخصصی:
در یک دسته بندی، علوم به آلی و اصالی تقسیم می شوند. علومی مانند منطق، اصول فقه و جبر به مثابه علوم آلی و سایر علوم مانند فلسفه، فقه و حساب، به مثابه علوم اصالی مطرح می شوند. آلی و اصالی بودن دو اصطلاح اند که البته تعریف دقیقی از آن ها ارائه نشده است. برای فهم ملاک این دو علم، باید به فهم متعارف علم شناسان از این دو اصطلاح تکیه کرد. علوم مختلف با هم رابطه تعاون دارند و در حل بسیاری از مسائل علوم، از مسائل علوم دیگر استفاده می شود، با این حال نمی توان استفاده از یک علم در علم دیگر را ملاک آلی بودن دانست. همچنین اغراض شخصی تولیدگران و مطالعه کنندگان یک علم نمی تواند ملاک صحیحی برای این تقسیم بندی باشد. در این مقاله با رد شخصی و نسبی بودن، ملاک عامی برای آلی بودن یک علم ارائه شده است. فایده اصلی یک علم که عُقلا، به دلیل وجودِ آن فایده اصلی، بودن این علم را در مجموعه معارف بشری، عاقلانه می دانند، می تواند معیاری برای این دسته بندی باشد. در این مقاله دانش منطق به عنوان یک علم آلی محور بحث قرار گرفته است هرچند ملاک ارائه شده اختصاصی به منطق ندارد.
علم حضوری مؤثر در ادراک حسی و لوازم معرفت شناختی آن از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنگام ادراک حسی دو مرحله روی می دهد: یکی تأثیرپذیری عضو حسی و دیگری ادراکِ نفس. مرحله اول مادی و مرحله دوم مجرد است. براساس اتحاد نفس و بدن، نفس به تأثرات مادی که در اعضای حسی واقع می شود علم دارد و این علم، از سنخِ علم حضوری است. برخی از شارحان حکمت متعالیه همچون علامه طباطبائی و شهید مطهری به این دیدگاه گرایش دارند. از لوازم معرفت شناختی این نظریه، توانایی بر تبیین علتِ پیدایش برخی از خطاهای حس است همچنین این دیدگاه، بنایی معرفتی در دفاع از نظریه واقع گرایی غیرمستقیم در ارتباط با متعلق ادراک حسی است که بزرگان حکمت اسلامی بدان گرایش دارند. پذیرش حضوری بودن علم به تأثر مادیِ عضو حسی، با قول به حصولی بودن ادراک حسی قابل جمع است. ابن سینا و صدرا قائل به حصولی بودن ادراک حسی اند، در نقطه مقابل سهروردی و سبزواری قائل به حضوری بودن آنند. طبق دیدگاه اخیر، نفس خودِ خارج را می یابد، بنابراین عدمِ تطابق ادراک با خارج متصور نیست این در حالی است که هنگام مواجهه ابزار حسی با خارج، در برخی موارد صورتِ غیرمطابق با واقع بر نفس پدیدار می گردد، در نتیجه نمی توان قائل به حضوری بودن ادراک حسی شد.
دیدگاه لایب نیتس درباره اختیار انسان و نقد آن از نظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اختیار از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداخته اند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را مورد مداقه و بررسی قرار می دهند. این نوشتار به بیان، بررسی و نقد دیدگاه لایب نیتس می پردازد و در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که ایا در نظام فلسفی لایب نیتس می توان انسان را مختار دانست یا نوعی ضرورت انگاری اسپینوزایی بر آن حاکم است ؟ لایب نیتس برای اینکه اختیار در انسان را نفی نکند ضرورت را دو قسم می داند: ضرورت مابعدالطبیعی(هندسی) و ضرورت مشروط (اخلاقی). او می گوید خداوند واجد صفت خیر است و در آفرینش موجودات اصل کمال را مراعات می کند و لازمه این مراعات این است که قدرت انتخاب در کار باشد؛ پس مخلوقات فقط از ضرورت مشروط برخوردارند و ضرورت ذاتی در کار آنها نیست و همین ضرورت مشروط مثبت اختیار آنهاست. علامه طباطبایی هم اختیار را امری فطری دانسته و بیان داشته است که قاعده ضرورت سابق الشی ما لم یجب لم یوجد هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد.
تحلیل و نقد فلسفی-کلامی گناه نخستین در اندیشه آگوستین، آنسلم و ادو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه گناه یکی از اصلی ترین ارکان قرائت پولسی مسیحیت است که ضمن توجیه آموزه نجات، الوهیت مسیح را تأیید و تصدیق می کند. در واقع گناه، نجات یا فیض و الوهیت مسیح ارتباط ضروری و وثیقی با هم دارند که رد یا انکار یکی از آنها نظام استعلایی پولس را با چالش جدی مواجه می کند. بر همین اساس متکلمان و فلاسفه مسیحی از جمله: آگو ستین، آنسلم و ادو به منظور درک و فهم بهتر از آموزه گناه و دفاع در برابر نظرات منتقدان، ضمن حفظ چارچوب آنچه پولس در کتاب عهد جدید، در نامه هایش بیان کرده به شرح، تفسیر و توجیه فلسفی آن پرداختند. آگوستین از طریق توارث، آنسلم با تکیه بر طبیعت بشر و ادو به واسطه نسبت مصادیق با انواعشان می کوشند تا تبیین بهتری از مسئله گناه عرضه کنند اما به نظر می رسد که هیچ یک از آنها قادر به ارائه توجیهی متقن در این خصوص نمی شوند. این مقاله بر آن است تا ضمن تحلیل و بررسی به نقد آرای ایشان بپردازد.
تحلیل و نقد نگرش محمد شحرور درباره سنت نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محمد شحرور به عنوان یکی از فعالان گفتمان قرآن بسندگی معاصر، درصدد تضییق مح دوده سن ت نب وی در س احت دین داری اس ت. روزآم دس ازی دی ن با پی راستن آن از آموزه های اجتماعی سنت نبوی، آرمان مدافعان این جریان به شمار می آید. این جستار، با روش توصیفی- تحلیلی، این رویکرد نواندیشی دینی را به بوته نقد می گذارد. محمد شحرور از رهگذر جدا انگاری مفهوم «رسول» و« نبی»، القای عدم اصالت سنت نبوی و همچنین اعلام همگونی سنت نبوی با سنت های انسانی، بر ضرورت خوانش تاریخ مند سنت تأکید می کند. وی مانایی و کارآمدی آموزه های سنت نبوی را مخدوش اعلام می کند. از جمله ته افت های ای ن روی کرد با اندیش ه های ام امیه م ی توان به ناس ازگاری با ماهیت سنت، ناسازگاری با ماهیت عصمت و مغالطه تاریخ مندی سنت اشاره نمود. غالب متکلمان امامیه با تأکید بر جایگاه نبی در اخبار بی واسطه از خدا و ساماندهی حیات معنوی و اجتماعی مردم و همچنین برخورداری ایشان از کمال معرفت یقینی و مصونیت از گناه و خطا در عرصه اعمال شخصی و اجتماعی، تبعیت مطلق از نبی را ضروری می دانند. از این منظر سنت تشریعی نبوی کاشف از حکم الهی است و حجیت فراگیر سنت افاده می شود.
بررسی و تحلیل کلامی- فلسفی بازسازی بدن آدمی در آخرت (با التفات به مسئله "عَجبُ الذَّنب")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سخن پیرامون چگونگی بازسازی بدن در آخرت همیشه از مباحث چالش برانگیز و مهم در میان پیروان ادیان آسمانی، متکلمان و فلاسفه دین باور بوده است. لذا هدف از انجام این تحقیق ارائه تبیین فلسفی و کلامی از حدیث معروف به عجب الذنب است، بدین مضمون که پس از مرگ انسان همه اجزای بدن مادی از بین می رود مگر عجب الذنب که همانا آخرین مهره ستون فقرات است و از همین عضو مادی است که بدن اخروی آدمی پدید می آید. تا بتوان از این طریق به بیان یکی از قطعات پازل معاد جسمانی که همانا چگونگی بازسازی بدن در آخرت است، پرداخت لذا برای رسیدن به چنین مقصودی سعی شده تا از طریق روش کتابخانه ای دیدگاه های متکلمانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، غزالی و.. و از فلاسفه به نظرات ابن سینا، ملاصدرا و... بپردازیم که نتیجه برآمده از بررسی ها حاکی از قبول ظاهر محتوای حدیث مبنی برحشر بدن عنصری در قیامت از جانب متکلمان مسلمان و عدم پذیرش حدیث از سوی فلاسفه ای همچون ابن سینا و نیز تأویل حدیث و توجه به باطن آن از سوی ملاصدرا است که تمام این دیدگاه ها ربط وثیقی به چارچوب های فکریشان داشته است.