مقالات
حوزه های تخصصی:
شناخت (شخصیت) کمال گرا و مشکلات مربوط به آن در بین دانش آموزان از اهمیت خاصی برخوردار است. لذا هدف این پژوهش تدوین برنامه آموزشی مبتنی بر تجارب زیسته دانش آموزان کمال گرابود.جامعه آماری دانش آموزان کمال گرا مشغول به تحصیل در مدارس خاص ( مدارس خاص ترکیبی از دانش آموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی و غیر انتفاعی) استان یزد بودند که به صورت هدفمند ساده انتخاب شدند. فرایند نمونه گیری و مصاحبه ها تا زمان اشباع داده های نظری (15دانش آموز) ادامه یافت و مضامین اصلی تجربه ها از طریق روش کلایزی (Colaizzi) کشف شد. سپس بر اساس مضامین اصلی کشف شده به مطالعه مروری روش های آموزشی و درمانی مربوط به کمال گرایی پرداخته شد تا جلسات آموزشی ویژه کمال گرایی طراحی شود. در نهایت برنامه آموزشی طراحی شده با استفاده از روش گروه های کانونی متشکل از مشاوران تخصصی مدارس استان یزد مورد بررسی قرار گرفت. 9 مضمون اصلی، برتری جویی، افکار و احساسات منفی، انزوای اجتماعی، هدف گذاری، تجربه سرزنش، دستاوردهای مثبت، عدم اعتماد به نفس، مشکلات رفتاری، اهمال کاریو 19 مضمون فرعی به دست آمد. برنامه آموزشیمبتنی بر تجارب زیسته دانش آموزان کمال گرا در9 جلسهتدوین شد و این محتوای آموزشی بر اساس ترکیبی از مؤلفه های درمان شناختی- رفتاری و خود شفقت ورزی طراحی شد. از آنجا که برای طراحی این برنامه از تجارب دانش آموزان کمال گرا به عنوان مخاطبان اصلی و همچنین مطالعه مروری منابع علمی برای پاسخگویی به نیازهای آنان استفاده شده است و کلیه جلسات آموزشی مورد تأیید متخصصان مربوطه قرار گرفته، به این نتیجه می رسیم که برنامه طراحی شده از روایی محتوایی/ صوری قابل قبولی برخوردار است و می تواند در جهت برطرف کردن مشکلات کمال گرایی دانش آموزان مؤثر باشد.
شناسایی شایستگی های شخصیتی آموزگاران و تعیین رابطه ی این شایستگی ها با کارآیی آموزشی آنان
حوزه های تخصصی:
ویژگی ها و شایستگی های شخصیتی یک آموزگار می تواند در کیفیت و کارآمدی عملکرد آموزشی او نقش داشته باشد. هدف این پژوهش شناسایی شایستگی های شخصیتی آموزگاران و پیوند این ویژگی ها با کارآیی آموزشی آنان بوده است.روش پژوهش از نوع آمیخته (کمّی و کیفی) و جامعه آماری متخصصان روان شناسی تربیتی، مدیران و آموزگاران مدارس متوسطه دوم همدان (65 متخصص، 384 مدیر و 2415 آموزگار) بوده است. به منظور شناسایی شایستگی های شخصیتی آموزگاران 40 نفربا روش دردسترس به عنوان نمونه برای مصاحبه انتخاب شده اند. همچنین 13 مدیر و 60 آموزگار به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده و پرسشنامه شخصیت نئو (1983) و پرسشنامه محقق ساخته را پاسخ داده اند. پس از تحلیل محتوای مضمون مصاحبه های انجام شده و مشخص شدن شایستگی های شخصیتی، پرسشنامه های پژوهش توسط شرکت کنندگان تکمیل گردید. داده ها با روش همبستگی پیرسون و به کمک نرم افزار SPSS-25تجزیه و تحلیل شده است.نتیجه حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها، استخراج ویژگی های پرانرژی بودن، بردباری، مهارت های ارتباطی، همدلی، مدیریت، اشتیاق برای تجربه های تازه، سازگاری، مسئولیت پذیری و ویژگی های اخلاقی- رفتاری مثبت بوده است. همچنین همبستگی پیرسون نشان داده استکه بین شایستگی های شخصیتی آموزگاران با کارآیی آموزشی آنان رابطه مثبت وجود دارد (01/0 >P؛ 54/0= r) و مؤلفه مهارت های ارتباطی با کارآیی آموزشی آموزگاران بیشترین همبستگی را دارد (64/0 = r).هرچقدر ویژگی های پرانرژی بودن، بردباری، مهارت های ارتباطی، همدلی، مدیریت، اشتیاق برای تجربه های تازه، سازگاری، مسئولیت پذیری و ویژگی های اخلاقی- رفتاری مثبت در آموزگاران بالاتر باشد به همان اندازه کارآیی آموزشی آن ها نیز بیشتر خواهد بود.
مدل سازی ساختاری رابطه بین رویکردهای تدریس و اهداف پیشرفت تحصیلی: تبیین نقش میانجی خوش بینی تحصیلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدلسازی ساختاری رابطه بین رویکردهای تدریس و اهداف پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی خوش بینی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. این پژوهش کاربردی و روش توصیفی همبستگی از نوع تحلیل مسیر می باشد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان نکا به تعداد 2000 نفر در سال تحصیلی 1400 - 1399 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه برحسب جدول کرجسی و ومورگان 317 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس پایه تحصیلی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد رویکردهای تدریس معلمان کدیور، اهداف پیشرفت میگلی و خوش بینی تحصیلی توسط قاسمی بود. روایی صوری پرسشنامه ها با توجه به استاندارد بودن، توسط استاد راهنما و استاد مشاور مورد تأیید واقع شد. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رویکردهای تدریس کدیور (1399) 89 %، اهداف پیشرفت میگلی(2000)81 % وخوش بینی تحصیلی قاسمی( 1397) 86 % به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها توسط روش آمار توصیفی(جداول فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد)و آماراستنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری SEMتوسط نرم افزار SPSS22) و Smart PLS ) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین مؤلفه های رویکردهای تدریس با اهداف پیشرفت در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مؤلفه های رویکردهای تدریس با خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مؤلفه های خوش بینی تحصیلی با اهداف پیشرفت در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین دیگر یافته های پژوهش نشان داد بین رویکردهای تدریس و اهداف پیشرفت با نقش میانجی خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش مهارت های زندگی به دانش آموزان ابتدایی بوده است. این پژوهش از نظر اهداف، کاربردی توسعه ای و از نظر نوع مطالعه و ماهیت پژوهش در بعد کیفی، اکتشافی و از بعد کمّی، پیمایشی مقطعی و جامعه آماری در بخش کمّی معلمان ابتدایی شاغل به تدریس در شهرستان رفسنجان شامل 1457 نفر می باشند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد نمونه حداقل 304 نفر برآورد گردیدو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. به منظور تبیین بهتر نتایج و آشکار شدن موارد مغفول در فاز کمّی، 13 مصاحبه عمیق در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و به صورت گلوله برفی انجام شده است. ابزار جمع آوری داده ها در خصوص مؤلفه های آموزش مهارت های زندگی و عوامل سه شاخگی، پرسشنامه محقق ساخته است که روایی آن به وسیله تحلیل عاملی تأییدی و همچنین روایی صوری و پایایی توسط محاسبه آلفای کرونباخ به ترتیب با مقادیر 830/0 و 81/0 سنجیده و الگوی تحقیق با استفاده از داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه و همچنین بهره گیری از فنون آمار توصیفی، استنباطی و مدلسازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. الگوی پژوهش با 15 مؤلفه مهارت زندگی شامل مهارت های ارتباط، مهارت های قابل عرضه، خود مسئولیتی، اخلاق کاری، مدیریت، مهارت های زندگی سالم، تفکر انتقادی، همکاری، تصمیم گیری، تفکر خلاق، خودآگاهی، هدف گذاری، حل مسأله، توجه به دیگران، عزت نفس و 10 مؤلفه از عوامل سه شاخگی شامل کتاب درسی، تلویزیون، کارگاه آموزشی، خانواده، همسالان، جامعه، فضای مجازی، مشاور، کتاب غیردرسی و مدرسه ارایه شده است. آموزش مهارت های زندگی باعث ارتقای عزت نفس، سلامت، خودمسئولیتی، خودآگاهی و تفکر انتقادی در دانش آموزان ابتدایی می گردد.
تأثیرگذاری و تأثیر پذیری مهارت نرم بر تفکر انتقادی و رفتار نوآورانه مدیران مدارس (با رویکرد روش شناسی دیمتل)
حوزه های تخصصی:
داشتن رفتار نوآورانه و تفکر انتقادی در بین مدیران برای ترویج اثربخشی سازمان و بهره وری آن، دو عنصر ضروری و حیاتی می باشند. این پژوهش با هدف تأثیرگذاری و تأثیر پذیری مهارت های نرم بر تفکر انتقادی و رفتار نوآورانه مدیران انجام شده است. این پژوهش کاربردی – توسعه ای و از منظر روش شناسی، توصیفی – پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ناحیه 1 و 3 شهر تبریز در سال 1399 به تعداد 260 نفر هستند که حجم نمونه به وسیله فرمول کوکران به تعداد 84 نفر برآورد شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق ساخته ویژه روش دیمتل می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش دیمتل انجام شده است. نتایج یافته ها نشان داد که تأثیر گذارترین عامل، خلاقیت و حل مسأله می باشد و متغیر تفکر انتقادی در رتبه دوم تأثیر گذاری قرار دارد. از نظر شدت تأثیر گذاری مؤلفه های مهارت نرم، به ترتیب خلاقیت و حل مسأله، یادگیری مادام العمر، کارتیمی و گروهی، اخلاق حرفه ای و ارتباطات قرار دارند که بیشترین تأثیر گذاری را داشته اند. تأثیر پذیرترین متغیر، رفتار نوآورانه می باشد. همچنین از میان مؤلفه های تأثیر گذار مهارت نرم، یادگیری مادام العمر مهم ترین عامل می باشد که تأثیر زیادی بر رفتار نوآورانه داشته است. یادگیری مادام العمر همچون موتور محرکه ای است که در صورت کارکرد مناسب می تواند باعث حرکت پرشتاب رفتار نوآورانه، اخلاق حرفه ای، ارتباطات و حتی کار تیمی و گروهی گردد و موجب ارتقای پرستاران در دنیای پرمخاطره امروزی گردد.
بررسی اثر بخشی آموزش روانشناسی مثبت گرا بر بهزیستی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی (مطالعه موردی: دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان آباده)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش روانشناسی مثبت گرا بر بهزیستی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان دختر شهرستان آباده بود. روش شناسی پژوهش: روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بوده است. جامعه آماری این پژوهش را همه دختران دانش آموز مقطع متوسطه اول که در سال تحصیلی1400-1399 در شهرستان آباده مشغول به تحصیل بودند تشکیل داده اند. تعداد 30 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. به منظور گردآوری داده های پژوهش از مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و پیشرفت تحصیلی فام و تیلور (1999) استفاده شد. گروه آزمایش تحت آموزش روانشناسی مثبت گرا به مدت 10 جلسه قرار گرفتند و گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها: به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره با استفاده از نسخه 22 نرم افزار SPSS استفاده شد. نتیجه این تحقیق نشان داد که تفاوت معناداری P< 0.001)) در بهزیستی روانشناختی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان در بین دو گروه آزمایش و گواه مشاهده شد. بحث و نتیجه گیری: به عبارتی روانشناسی مثبت گرا باعث افزایش معنی دار بهزیستی روان شناختی و پیشرفت تحصیلی نوجوانان دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول شهرستان آباده شد.
مطالعه اسنادی مقالات آینده پژوهی در حوزه آموزش و پرورش
حوزه های تخصصی:
آینده پژوهی در آموزش وپرورش، یکی از ابعاد نوین این علم در جهان کنونی است که موردتوجه محققان این حوزه قرارگرفته و پژوهش های انجام شده در این عرصه به مرور در حال افزایش است. لذا این مقاله با هدف بررسی سیر تحولی مقالات منتشرشده در حوزه آینده پژوهی در آموزش وپرورش ایران و در وهله دوم شناسایی مسیرهای جدید در تحقیق و پژوهش برای توسعه این علم انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع مروری است که بر اساس آن، پایگاه های اطلاعاتی نورمگز، پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، سیویلیکا، علم نت، مگیران و... با استفاده از کلیدواژه های آینده پژوهی در برنامه درسی، مدارس، تدریس، آموزش وپرورش، آموزش از راه دور، کتاب و اسناد آموزش مورد جست وجو قرار گرفت. تمامی مقالات منتشرشده از سال 1390 تا 1400 مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. پس از مطالعه و ارزیابی محتوای مقالات، شکاف های پژوهشی در عرصه های موردتوجه قرارگرفته مقالات، بررسی و تحلیل شد. نشانگر آن است که موضوعات اصلی مورد بررسی در مقالات یک دهه اخیر شامل سند تحول بنیادین و برنامه درسی بوده و روش کیفی بیشترین فراوانی را دارا بود. همچنین پیشنهاد های پژوهش بر آینده پژوهی در کلاس های مجازی، کلاس های بین المللی، ربات های آموزشی و آموزش پایدار متمرکز بودند. حوزه های مغفول مانده می تواند برای عناوین پژوهشی جدید مورد استفاده پژوهشگران قرار گیرد.
مقایسه اثر بخشی چرخه تفکرو توضیح مستقیم بر دانش فراشناختی و سرعت یادگیری دانش آموزان پسر پایه ششم شهر ایلام
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت دو متغیر دانش فراشناخت و سرعت یادگیری در دانش آموزان، استفاده از روش های آموزش چرخه تفکر و توضیح مستقیم برای دست یابی دانش آموزان به این دو متغیر، مهم و ضروری است. چرخه تفکر و توضیح مستقیم از روش هایی هستند که می توانند موجب خود تنظیمی و ارتقای پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در دروس مختلف گردند.از این روهدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر چرخه تفکرو توضیح مستقیم بر دانش فراشناختی و سرعت یادگیریتحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است و از جامعه دانش آموزان پسر پایه ششم شهر ایلام، 60 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه های دانش فراشناختی و سرعت یادگیری بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزارSPSS-22 انجام شد. نتایج نشان داد چرخه تفکرو توضیح مستقیم بر افزایش دانش فراشناختی(61/0= Partialŋ 2 ، 001/0=p ، 15/106=F) تأثیر معناداری دارد، همچنین چرخه تفکرو توضیح مستقیم بر افزایش سرعت یادگیری (36/0= Partialŋ 2 ، 001/0=p ، 47/29=F) تأثیر معناداری دارد. همین طور، میزان اثربخشی آموزش متقابل بیشتر از توضیح مستقیم در دانش فراشناختی و سرعت یادگیری دانش آموزان می باشد (05/0>p). پژوهش حاضر نشان داد چرخه تفکرو توضیح مستقیم میزان دانش فراشناختی و سرعت یادگیری دانش آموزان را بهبود می بخشد. بر این اساس، دانش آموزان در فرایند چرخه تفکرو توضیح مستقیم (به خصوص در چرخه تفکر) می آموزند تا نسبت به حل مسایل در فرایند یادگیری با سرعت بالاتر عمل کنند و در این مسیر، میزاندانش فراشناختی و سرعت یادگیری شان را بهبود بخشند