مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
تئوری انتخاب
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
148 - 163
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مقایسه اثر بخشی مداخله آموزشی رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهّد و رویکرد تئوری انتخاب به شیوه گروهی بر نشانگان اضطراب در نوجوانان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون و با گروه گواه و پیگیری یکماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم، دوره دوم متوسطه منطقه پنج آموزش و پرورش استان تهران در سال تحصیلی 98-99 بودند که 30 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد از بسته درمانی هیس و همکاران (1999) و گروه آزمایش تئوری انتخاب از بسته درمانی صاحبی (1394) به صورت هفته ای دو جلسه و به مدت ده جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. ابزار پژوهش پرسش نامه اضطراب کتل بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر مداخله رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (38/6=F، 022/0 =P) و مداخله تئوری انتخاب بر نمره اضطراب (73/6=F، 019/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: با توجه به اثربخش تر بودن تئوری انتخاب نسبت به رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهّد بر نشانگان اضطراب نوجوانان، می توان پیشنهاد کرد از این رویکرد در کاهش نشانگان اضطراب به ویژه برای نوجوانان بیشتر استفاده شود.
اثربخشی تئوری انتخاب بر وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در دوره بیماری کرونا ویروس در زنان خانه دار شهر همدان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی تئوری انتخاب بر وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در دوره بیماری کرونا ویروس در زنان خانه دار شهر همدان انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل، گروه برابر بود. جامعه آماری پژوهش را همه مبتلایان به وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در دوره بیماری کرونا ویروس تشکیل داد. روش نمونه گیری در دسترس بود. جهت انتخاب تعداد نفرات نمونه، پس از اجرای پرسشنامه وسواس فکری - عملی و نشخوار ذهنی در مورد زنان و غربال کردن 40 نفر از زنانی که در آزمون وسواس زیر 15 و در آزمون نشخوار نمره زیر 44 کسب کرده بودند به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره آزمایش و کنترل جایگزین، گروه آزمایش (هشت جلسه گروهی، به مدت 8 هفته و یک جلسه یک 90 دقیقه ای) تحت جلسه های آموزش گروهی تئوری انتخاب قرار گرفتند اما این آموزش برای گروه کنترل اجرا نشد. سپس از هر دو گروه به وسیله پرسشنامه های مذکور پس آزمون به عمل آمد. ابزار پژوهش شامل آموزش گروهی برنامه تئوری انتخاب و دو پرسشنامه استاندارد وسواس فکری هاجسون و راچمن (1997) و نشخوار ذهنی نولن هوکسما، مارو و فریدریکسون (1991) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات و بررسی فرضیه های پژوهش از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. تحلیل نتایج نشان داد مداخله آموزش تئوری انتخاب باعث می شود میانگین نشخوار ذهنی زنان خانه دار کاهش معناداری پیدا کند همچنین مداخله آموزش تئوری انتخاب تأثیری بر وسواس زنان خانه دار نداشته و تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل ایجاد نکرده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر تئوری انتخاب، می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش بر کاهش نشخوار ذهنی به کار رود.
آموزش توانمندسازی روانی - اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب در رفتارهای پرخطر و امیدواری دختران نوجوان: تدوین و بررسی اثربخشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۰۳-۱۰۷۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: دوره نوجوانی یکی از حساس ترین دوره های زندگی است که نقش بنیادی در موفقیت یا شکست افراد در آینده دارد. در این راستا نیاز است تا رفتارهای پرخطر که در این سنین رواج بیشتری می یابند، مورد بررسی قرار گیرند و همچنین امید به آینده در نوجوانان نیز تقویت شود. هدف: هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب در رفتارهای پرخطر و امیدواری دختران نوجوان بود. روش: در قالب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون- پیگیری با کنترل، 30 نفر از دانش آموزان دختر نوجوان مدارس متوسطه منطقه 3 آموزش و پرورش شهر تهران انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران، 1390) و پرسشنامه امیدواری (اشنایدر و جینروا و همکاران،2016) بودند. بسته آموزشی توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر تئوری، پس از تدوین طی هشت جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها:. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش توانمندسازی روانی- اجتماعی مبتنی بر نظریه انتخاب منجر به کاهش رفتارهای پرخطر (4/036=F و 0/001=P) نوجوانان دختر می شود و بر امیدواری (4/791=F و 0/001=P) آن ها تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: آموزش توانمندی های روانی اجتماعی مبتنی بر تئوری انتخاب می تواند میزان رفتارهای پرخطر و امیدواری در نوجوانان دختر را تحت تأثیر قرار دهد و استفاده از آن در کنار سایر روش های درمانی توصیه می شود.
اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و سازگاری اجتماعی در زندانیان اچ آی وی مثبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۹۱۲-۱۸۹۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: ابتلا به عفونت اچ آی وی پدیده ی اجتماعی جدیدی است که تقریباً همه ابعاد سلامت روانی، جسمانی، اجتماعی و اقتصادی فرد را در زندگی تحت تأثیر قرار می دهد. یکی از مشکلات زندانیان با اچ آی وی مثبت، سطح پایین نظم جویی هیجان و سازگاری اجتماعی پایین است که منجر به کیفیت زندگی پایین در آن ها می شود. همچنین تحقیقات نشان می دهد آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب بر بسیاری مشکلات روانشناختی بیماران اچ آی وی مؤثر بوده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی برنامه آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب بر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و سازگاری اجتماعی در زندانیان اچ آی وی مثبت بود. روش: این پژوهش، یک مطالعه ی نیمه تجربی چهار گروهی سالمون بود که ترکیبی از طرح های پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و طرح پس آزمون با گروه گواه در آن استفاده شد. بدین منظور، از میان زندانیان اچ آی وی مثبت زندان مرکزی شیراز در سال 1399، 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور مساوی و تصادفی در دو گروه آزمایش و دو گروه گواه (هر گروه 15 نفر) به تصادف جایگزین شدند. گروه های آزمایش طی 9 جلسه ی 90 دقیقه ای (یک جلسه در هفته)، در برنامه ی آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب (گلاسر، 2012) شرکت کردند، در حالی که گروه های گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (1961) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها نیز، با استفاده از تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شد. یافته ها: یافته های به دست آمده حاکی از آن بود که آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب بر افزایش سازگاری اجتماعی و بهبود مؤلفه های ملامت خویش، پذیرش، نشخوارگری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت، دیدگاه پذیری، فاجعه سازی و ملامت دیگران در زندانیان اچ آی وی مثبت مؤثر بوده است (0/05 >P). نتیجه گیری: به نظر می رسد آموزش گروهی مفاهیم تئوری انتخاب به واسطه تأثیر تکنیک های کنترل، نیازهای بنیادین، رفتار کلی، دنیای مطلوب، سیستم ادراکی، سیستم خلاق رفتاری و مسئولیت پذیری در بهبود راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و سازگاری اجتماعی زندانیان اچ آی وی مثبت می تواند در نمونه های بیشتر و فرهنگ های متفاوت مورد نظر توجه محققین قرار گیرد.
آموزش تئوری انتخاب بر افزایش سلامت روان و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر آموزش تئوری انتخاب برافزایش سلامت روان و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی بود. روش پژوهش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه شامل 40 دانش آموزان دختر دبیرستانی که به صورت تصادفی انتخاب شدند. آموزش تئوری انتخاب به مدت 12 جلسه 120 دقیقه ای روی گروه آزمایش اجرا شد و پس از اتمام جلسات پس آزمون اجرا شد. از پرسشنامه سلامت عمومی ( (GHQ و خود کارآمدی تحصیلی مورگان برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش تئوری انتخاب برافزایش سلامت روان و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر دبیرستانی مؤثر بوده است. نتیجه گیری: بنابراین با توجه به مؤثر بودن آموزش تئوری انتخاب بر ارتقای سلامت روان و خودکارآمدی تحصیلی به دست اندرکاران آموزش وپرورش توصیه می شود برنامه آموزش تئوری انتخاب به منظور بهبود حال دانش آموزان به کار ببریم.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر پرخاشگری مادران دانش آموزان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال ششم فروردین ۱۴۰۲ شماره ۵۸
78 - 89
تعاملات مادران با پسران نوجوانشان تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار می گیرد که یکی از آن ها پرخاشگری مادران است که میزان رابطه و تعاملات با فرزندانشان را کاهش می دهد. هدف از پژوهش حاضر اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر پرخاشگری مادران دانش آموزان بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری صورت گرفت و جامعه آماری آن شامل200 نفر از مادران و 200 نفر از فرزندان نوجوان پسر بود که در دوره اول متوسطه پایه هفتم و هشتم مدارس غیر انتفاعی پسرانه فرید و البرز در سال تحصیلی 1401-1400 واقع در منطقه 2 شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. از میان جامعه آماری تعداد 30 نفر از مادران دانش آموزان که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند با گرفتن پیش آزمون، پرسشنامه پرخاشگری آیزنگ برای مادران که دارای نمره بالاتر از خط برش بودند به روش در دسترس انتخاب شدند. سپس شرکت کنندگان به روش تصادفی ساده در دو گروه مداخله (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه مداخله به مدت ده جلسه آموزش تئوری انتخاب دریافت کردند و در این مدت گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده در نرم افزار آماری SPSS20 با روش تحلیل واریانس مکرر آنالیز شد. نتایج به دست آمده نشان داد نمرات پرخاشگری در گروه مداخله بعد از مداخله و در مرحله پیگیری با گروه کنترل تفاوت معنادار داشته است. بنابراین آموزش تئوری انتخاب بر پرخاشگری مادران پرخاشگر اثربخش بوده است.
تاًثیر هدف گزینی عملکرد به صورت خودکنترل و مربی کنترل بر یادگیری مهارت پاس فوتبال؛ کاربرد نظریه انتخاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف گزینی به عنوان یک مداخله شناختی موجب تقویت عملکرد می شود. با وجود این هدفگزینی به صورت خودکنترل در طول مراحل یادگیری بررسی نشده است. بنابراین هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر هدف گزینی عملکرد به صورت خودکنترل و مربی کنترل بر یادگیری پاس فوتبال با تمرکز بر تئوری انتخاب بود. روش پژوهش: شرکتکنندگان 30 پسر 18 تا 28 ساله بودند که به صورت سازمان یافته در تمرینات فوتبال شرکت نداشتند. ابتدا پیش آزمون از شرکتکنندگان گرفته شد و سپس آنها در یک طرح نیمه تجربی و به صورت سیستماتیک در یکی از سه گروه هدف گزینی عملکرد خودکنترل، هدف گزینی عملکرد مربی کنترل و کنترل شرکت کردند. پس از 15جلسه تمرین بلافاصله آزمون اکتساب و پس از 72 ساعت آزمونهای یادداری و انتقال گرفته شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس2*3) مرحله * گروه) نشان داد که در آزمون اکتساب عملکرد گروهها بهبود یافت، اماتفاوت معناداری بین آنها مشاهده نشد. همچنین تحلیل واریانس یک سویه نشان داد که در هر دو مرحله یادداری و انتقال بین گروهها تفاوت وجود دارد و آزمون تعقیبی توکی نشان داد که هر دو گروه مداخله هدف گزینی خودکنترل و مربی کنترل نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری دارند و تفاوتشان معنادار است. نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاکی از آن بود که عملکرد گروههای هدف گزینی به صورت خودکنترل و مربی کنترل نسبت به گروه کنترل بهتر بود و هدفگزینی خودکنترل مزیت بیشتری نسبت به سایر گروهها دارد. پیشنهاد می شود از راهبرد هدف گزینی به صورت خود کنترل در پروتکل های تمرینی استفاده شود.
کاربست تِئوری انتخاب بر افکار خودآیند منفی، آسیب عمدی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان تأثیر کاربست تِئوری انتخاب بر افکارخودآیند منفی، آسیب عمدی و کیفیت زندگی افراد مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به کلینیک های درمانی شهر اهواز بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به دو گروه آزمایشی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) تقسیم شدند. روش پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه افکار خودآیند کندال و هولون، مقیاس سنجس افکار خودکشی بک و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت بود. مداخله تِئوری انتخاب در 8 جلسه 90 دقیقه ای، روی گروه آزمایشی اجرا گردید و پس از پایان مداخله از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد، و پیگیری پس از یک ماه به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) و تک متغیره (آنکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد، تِئوری انتخاب باعث کاهش افکار خودآیند منفی، آسیب عمدی و افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به افسردگی گروه آزمایشی شد. این نتایج بعد از یک ماه نیز پایدار بود.
تاثیر آموزش خودباوری مبتنی بر تئوری انتخاب بر کمال گرایی و خودکارآمدی دختران بازمانده از ازدواج
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
77 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف : افزایش سن ازدواج در میان برخی از دختران به یکی از دغدغه های مهم اجتماعی در دهه های اخیر تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش خودباوری مبتنی بر تئوری انتخاب بر کمال گرایی و خودکارآمدی دختران بازمانده از ازدواج انجام شد. روش: پژوهش حاضر ی ک مطالعه نیمه آزمایشی، پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری متشکل از تمامی دختران بازمانده از ازدواج در سال 1399 در شهر اردکان یزد بود. 30 شرکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه). شرکت کنندگان به پرسشنامه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) و مقیاس خودکارآمدی شرر و آدامز (1983) در مراحل آزمایش پاسخ دادند. گروه آزمایش، مداخله آموزش خودباوری مبتنی بر تئوری انتخاب را در 8 جلسه یک و نیم ساعته و هر هفته دو جلسه دریافت نمودند، در صورتیکه گروه گواه هیچگونه مداخله ای طی مدت زمان انجام پژوهش دریافت نکرد. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس و در سطح 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات کمال گرایی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون با کاهش معنادار (001/0> p ) و میانگین نمرات خودکارآمدی با افزایش معناداری همراه بوده است (001/0> p ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، آموزش خودباوری مبتنی بر تئوری انتخاب می تواند به عنوان یک روش مداخله ای موثر در کاهش مشکلات روانشناختی دختران بازمانده از ازدواج مورد توجه قرار گیرد.
طراحی و اعتباریابی بسته آموزشی مدیریت رفتار مبتنی بر تئوری انتخاب برای والدین و دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: مدیریت رفتار به منظور کسب آرامش فردی و حفظ ثبات اجتماعی جزو ضرورت های هر جامعه ای است. هدف پژوهش حاضر نیز، طراحی و اعتباریابی بسته آموزشی مدیریت رفتار مبتنی بر تئوری انتخاب برای والدین و دانش آموزان می باشد. روش ها: روش پژوهش از نوع کیفی و به روش دلفی است که به منظور طراحی بسته آموزشی، از مبانی نظری کتاب تئوری انتخاب ویلیام گلسر (2013)، و جهت کسب اطمینان از روایی مطلوب بسته آموزشی، از روش روایی محتوایی با استفاده از مدل لاوشه (1975)، با پانل خبرگان 8 نفری و از دو ضریب کمیِ نسبت روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوایی (CVI) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمامی جلسات بسته طراحی شده ضروری است و محتوای تمامی جلسات، کاملا مرتبط با اهداف طراحی شده و یا مرتبط اما نیازمند بازبینی جزئی تشخیص داده شد. در ادامه، بازبینی های خواسته شده متخصصان که 6 درصد تمامی پاسخ ها را در برمی گرفت، اعمال و بسته نهایی در دوازده جلسه تدوین شد. بحث و نتیجه گیری: یافته های پژوهش، تلویحات عملی برای مداخلات تربیتی داشته و بسته آموزشی طراحی شده می تواند ب ه عن وان ی ک برنامه جامع و مورد تأیید برای مدیریت رفتار والدین و دانش آموزان در محیطهای مختلف، به ویژه خانواده و مدرسه کمک کننده باشد و به منظور بهبود کیفیت رابطه والد-فرزندی و همچنین کاهش بی انضباطی و بدرفتاری های دانش آموزان در محیط خانواده و مدرسه، استفاده از آن در جلسات و کارگاههای مشاوره خانواده و مدرسه، در قالب برنامه های آموزش گروهی اکیداً توصیه می شود.
تحلیل کارکرد تعلیمی رویکرد واقعیت درمانی و تئوری انتخاب گلسر در داستان «شیر و نخجیران» دفتر اول مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس رویکرد واقعیت درمانی و تئوری انتخاب ویلیام گلسر افراد زمانی دست به انتخاب رفتاری می زنند که در ارضای نیازهای خود ناکام می شوند. یعنی رفتار و عمل خاصی را انتخاب می کنند تا شاید بدان وسیله نیازشان را برآورده کنند. وی معتقد است تمامی رفتارها همیشه در آن لحظه که انتخاب می شوند بهترین انتخاب فرد برای ارضای یک یا چند نیاز هستند؛ هر چند ممکن است به علت نیافتن روش های مؤثر دست به انتخاب رفتار ناکارآمد و نامؤثر زده باشد. این نیازهای پنج گانه در ژن های انسان تعبیه شده است و فرد برای ارضای این نیازها تصاویری را در ذهن خود جمع می کند. تفاوت بین مجموعه این تصاویر یعنی دنیای مطلوب با دنیای ادراکی است که فرد را به سمت رفتارهای کلی سوق می دهد که به هنگام کشمکش و تکاپو و به منظور رسیدن به خواسته ها توسط سیستم خلاق مغز پیشنهاد می شود. مولوی هفتصد سال پیش در داستان «شیر و نخجیران» دفتر اول مثنوی معنوی مناظره ای بین شیر، نخجیران و خرگوش چیده است که رفتارهای آنها به نظر نگارندگان با تئوری انتخاب گلسر همخوانی دارد. در مقاله حاضر برای اثبات این فرضیه، پس از مقدمه، پیشینه نویسی پژوهش و ذکر چارچوب نظری به تحلیل مصداقی رفتارها پرداخته و در پایان نتیجه گیری شده است که رفتارهایی که به تناسب موقعیت مناظره از حیوانات سر می زند با آموزه های تئوری انتخاب گلسر همخوانی داشته است.
مدیریت بحران نوجوانی بر اساس تئوری انتخاب در مدرسه
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
24 - 28
حوزه های تخصصی:
به دلیل تغییرات سریع دوران نوجوانی از آن به عنوان یک بحران یاد می کنیم. رویارویی با این تغییرات در بستر تئوری انتخاب به روشنی امکان پذیر است. بر مبنای تئوری انتخاب هر کاری که از هریک از ما در هر لحظه سر می زند یک رفتار است و هر رفتار هدفی دارد و هر هدف خواسته ای را تأمین می کند و هر خواسته حداقل یکی از پنج نیاز اساسی ما را ارضا می کند. ویلیام گلاسر معتقد است که هر انسان با پنج نیاز اساسی متولد می شود که شدت و ضعف آن در افراد متفاوت است. 1- نیاز به بقا 2- نیاز به عشق و تعلق خاطر 3- نیاز به آزادی 4- نیاز به قدرت 5- نیاز به تفریح. با ارضاء یک نیاز احساس خوب و با ارضا نشدن نیازمان، احساس بد را تجربه می کنیم. تئوری انتخاب که توسط گلاسر در سال 1945 مطرح گردید، به ما می گوید که دست از کنترل بیرونی برداریم، زیرا مادامی که از کنترل بیرونی استفاده می کنیم، نتایج پایدار بدست نخواهد آمد. گلاسر در مقابل کنترل بیرونی کنترل درونی را مطرح می کند، استفاده از 7 رفتار پیوند دهنده ی 1- حمایت 2- تشویق 3- گوش سپردن 4- پذیرش او همانگونه که هست 5- اعتماد 6- احترام 7- مذاکره می تواند به ایجاد رابطه ای صمیمی میان معلم و دانش آموز بیانجامد که نهایتاً موجب کاهش ناکامی در معلم و دانش آموز می شود.
مقایسه اثر بخشی آموزش غنی سازی زندگی زناشویی براساس تئوری انتخاب و نظریه گاتمن بر رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
279 - 287
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش غنی سازی زندگی زناشویی براساس «تئوری انتخاب» و «تئوری گاتمن» بر رضایت زناشویی زنان دارای اختلاف زناشویی انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی شامل دوگروه آزمایشی و یک گروه گواه با طرح پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان متأهل دارای اختلافات زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره تسنیم در شهرستان شوش در سال 1401 بودند که 60 زن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه شاخص رضایت زناشویی، جمع آوری شدند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس مکرر استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که هر دو گروه غنی سازی مبتنی بر تئوری انتخاب و تئوری گاتمن بر رضایت زناشویی زنان تأثیر معنی داری دارد (01/0>p) . همچنین در مرحله پیگیری، تأثیر دو روش در طول زمان نیز معنی دار بوده است اما تئوری انتخاب هم درمرحله ی پس آزمون و هم در طول زمان، پایداری درمانی بیشتری در مقایسه با آموزه های تئوری گاتمن دارد (01/0>p). با توجه به نتایج پژوهش، مداخله های مبتنی بر آموزش غنی سازی زندگی زناشویی (تئوری انتخاب و تئوری گاتمن) می توانند به عنوان یک پروتکل درمانی توسط مشاوران و متخصصان به کار گرفته شوند.
اثربخشی بسته اموزشی درس دین و زندگی مبتنی برتئوری انتخاب پر مسئولیت پذیری و عمل به باورهای دینی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف سنجش اثربخشی بسته آموزشی درس دین و زندگی مبتنی بر نظریه انتخاب بر مسئولیت پذیری و عمل به باورهای دینی در دانش آموزان دختر پایه دهم در سال تحصیلی 1403-1402 بود.
روش: طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل به تفکیک جنسیت بود. جامعه آماری شامل 360 نفر از دانش آموزان دختر پایه دهم منطقه 18 تهران بودند، که نمونه آماری شامل دو گروه 30 نفره انتخاب شد. ابزار پژوهش، بسته آموزشی و پرسش نامه مسئولیت پذیری کردلو و پرسش نامه عمل به باورهای دینی معبد بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بود.
یافته ها: بسته آموزشی بر مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر در سطح اطمینان 95% اثر معنادار است. (266/15F=، 01/0P<) و مقدار اندازه اثر نشان می دهد که میزان اندازه اثر آموزش بر مسئولیت پذیری دانش آموزان دختر نوجوان برابر 35 درصد بوده است، هم چنین این آموزش برعمل به باورهای دینی دانش آموزان دختر نوجوان در سطح اطمینان 95 درصد اثر معنادار ندارد. (117/0F=، 05/0P>) و میزان اندازه اثر آموزش برعمل به باورهای دینی دانش آموزان دختر نوجوان کم تر از 1 درصد بوده است.
نتیجه گیری: مداخله پژوهش گر منجر به افزایش میزان مسئولیت پذیری دانش آموزان در نمونه آماری شد و با فراگیری اصول نظریه انتخاب، دانش آموزان دست به انتخاب های مسئولانه و مؤثر می زنند، این روش آموزش و مداخله منجر به افزایش میزان عمل به باورهای دینی دانش آموزان در نمونه آماری نشد.
مقایسه اثربخشی مراقبت معنوی و تئوری انتخاب بر شکوفایی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
227 - 236
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مراقبت معنوی و تئوری انتخاب بر سرزندگی تحصیلی و شکوفایی دانش آموزان دختر متوسطه اول تبریز بود. این پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. 45 دانش آموز با داشتن ملاک های ورود به مطالعه بعد از غربالگری به روش نمونه گیری خوشه ای از میان کلیه دانش آموزان دختر پایه هفتم و هشتم ناحیه یک تبریز انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش و یک گروه کنترل (هرکدام 15نفر) قرارگرفتند. گروه های آزمایش، مداخله مختص خود را در 12جلسه 70 دقیقه ای، به صورت گروهی دریافت کردند و گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی، مقیاس شکوفایی روان شناختی (HPFS) جمع آوری شد. تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی با کمک نرم افزار SPSS انجام گرفت .یافته ها نشان داد که مراقبت معنوی بر سرزندگی تحصیلی (241/0) و شکوفایی(425/0) و تئوری انتخاب بر شکوفایی(386/0) دانش آموزان دخترتأثیر دارند و تأثیرمراقبت معنوی بر رضایت و شادکامی و مشارکت اجتماعی بیشتر از تئوری انتخاب است. نتایج پژوهش حاکی از اهمیت آموزش مراقبت معنوی و تئوری انتخاب بر سرزندگی و شکوفایی تحصیلی می باشد. آموزش مراقبت معنوی و تئوری انتخاب با کاربرد فنون و روش های خاص خود، احتمالاً سبب پذیرش مشکلات و مواجهه آگاهانه با آن ها و درنتیجه افزایش سرزندگی تحصیلی و شکوفایی شده است؛ لذا می توان از یافته های این پژوهش در تدوین محتوای برنامه درسی نوجوانان بهره جست.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر دشواری تنظیم هیجان، ارضای نیازهای اساسی و علائم داغدیدگی در پسران نوجوان داغدیده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: نوجوانان داغدیده معمولاً گستره وسیعی از ناسازگاری های هیجانی و رفتاری را تجربه می کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر دشواری تنظیم هیجان، ارضای نیازهای اساسی و علائم داغدیدگی نوجوانان داغدیده انجام شد.
روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان پسر داغدیده تحت پوشش یکی از خیریه های شهر تهران در سال 1401 بودند، که از بین آن ها تعداد 30 نفر با روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. در گروه آزمایش برنامه تئوری انتخاب در 8 جلسه هفتگی (هر جلسه به مدت 1 ساعت) اجرا گردید اما گروه کنترل این مداخله را دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه های دشواری تنظیم هیجان (گراتز و رومر، 2004)، نیازهای اساسی (سالاری و صاحبی، 1383) و سوگ کودکان و نوجوانان (دایرگرو و همکاران، 2001) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد آموزش تئوری انتخاب باعث کاهش دشواری تنظیم هیجان، علائم داغدیدگی، ارضای نیازهای اساسی و کاهش مؤلفه های نیاز به امنیت، عشق و تعلق، آزادی، قدرت و تفریح در گروه آزمایش شد (05/0>P)، و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار و معنادار بوده است (05/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، می توان از آموزش تئوری انتخاب در مراکز درمانی جهت کاهش علائم سوگ، دشواری تنظیم هیجانی و بهبود ارضای نیازهای اساسی نوجوانان داغدیده استفاده کرد.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی شهر کرمانبود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خانواده شهر کرمان در سه ماه نخست سال 1402 بودند. 30 نفر از آن ها به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش تئوری انتخاب گلاسر در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تئوری انتخاب گلاسر بر دلزدگی زناشویی و ثبات خانواده در زوجین دارای همسر نظامی تاثیر معناداری داشت (001/0P<). مجذور اتا نشان داد آموزش تئوری انتخاب گلاسر 49 درصد از تغییرات دلزدگی زناشویی و 58 درصد بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی را تبیین می کند. نتیجه-گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از آموزش تئوری انتخاب گلاسر در کاهش دلزدگی زناشویی و بی ثباتی خانواده در زوجین دارای همسر نظامی، پیشنهاد نمود.
اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
149 - 158
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی بود.
روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر کرمان در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر به عنوان نمونه به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی و با روش قرعه کشی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب گلاسر (1395)، پرسشنامه اشتیاق به مدرسه ویگا (2016) و پرسشنامه سرسختی کوباسا (1979) بود. جلسات مداخله آموزش مبانی تئوری انتخاب ( طی 2 ماه و نیم و 10 جلسه) برای گروه آزمایش اجرا شد و در این مدت هیچ گونه آموزشی به گروه کنترل ارائه نشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS- 24 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد پس از آموزش مبانی تئوری انتخاب، اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت (01/p <). نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نیز نشان داد آموزش مبانی تئوری انتخاب بر اشتیاق به مدرسه 47/0 و بر سرسختی روانشناختی 53/0 تاثیر داشته است.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، از آموزش مبانی تئوری انتخاب می توان جهت افزایش اشتیاق به مدرسه و سرسختی روانشناختی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی استفاده نمود.