ازخود بیگانگی یک مفهوم مهم در تحلیل های جامعه شناختی برای تبیین رفتار انسان در جامعه است و بیانگر رابطه ناقص و ضعیف فرد با خود و جهانی است که قادر به نفوذ و تاثیرگذاری بر آن نیست و او خود را مانند شیء در جریان فعالیت های زندگی در می یابد که تحت سلطه دیگری یا جامعه قرار گرفته است. این امر منجر به ضعف ها و ناکامی های روانی و شخصیتی در فرد و مهمتراز آن اختلال در روابط فرد با نهادهای اجتماعی می گردد. هدف از این تحقیق کشف و تفسیر آگاهی زنان در باب " ازخود بیگانگی" و ارائه یک مدل پارادیمی با استفاده از روش نظریه زمینه ای است. برای گردآوری داده ها از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که در نهایت 20 نفر از زنان متاهل و مجرد در سه طبقه برخوردار، نیمه برخوردار و کم برخوردار به دلیل اهمیت پایگاه اجتماعی و اقتصادی از 6 محله شهر مشهد انتخاب شده و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفته اند و داده های بدست آمده نیز طی سه مرحله کدگذاری تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد: مقوله های؛ محدودیت های اجتماعی، نابرابری جنسیتی، ضعف در روابط اجتماعی، فشارهای اجتماعی، نادیده گرفتن خود، غرق شدن درتفسیر عمومی، شرایط علی ایجاد و تشدید از خودبیگانگی در زنان هستند.