مطالب مرتبط با کلیدواژه
۹۰۱.
۹۰۲.
۹۰۳.
۹۰۴.
۹۰۵.
۹۰۶.
۹۰۷.
۹۰۸.
۹۰۹.
۹۱۰.
۹۱۱.
۹۱۲.
۹۱۳.
۹۱۴.
۹۱۵.
۹۱۶.
۹۱۷.
۹۱۸.
۹۱۹.
۹۲۰.
اضطراب
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
281 - 289
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تعیین تأثیر تمرینات هوازی به همراه موسیقی بر میزان استرس و اضطراب ورزشکاران بود. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، نیمه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه ورزشکاران رشته فوتسال حاضر در مسابقات مختلف ورزشی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران در سال 139۸ بود. به منظور انتخاب حجم نمونه آماری، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. بدین منظور که 30 نفر از ورزشکاران در رشته فوتسال به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15) و گروه کنترل (15) جایگزین شدند. ابزارهای به کار رفته در پژوهش، شامل پرسشنامه ادراک استرس کوهن (1982) و پرسشنامه اضطراب ورزشی اسمیت و همکاران (1990) بود. پروتکل اجرایی نیز شامل برنامه تمرین هوازی همراه با موسیقی در 12 جلسه 60 دقیقه ای (سه جلسه در هفته) بود. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش به وسیله نرم افزار آماری اس پی اس اس نسخه 20 با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش با پس آزمون گروه کنترل، پس از کنترل تفاوت های اولیه در پیش آزمون در میزان استرس و اضطراب وجود دارد (001/0>P). بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته به دست آمده از پژوهش، می توان از برنامه تمرینی هوازی همراه با موسیقی به منظور کاهش استرس و اضطراب ورزشکاران در رشته های ورزشی از جمله فوتسال استفاده نمود.
تاثیر ارتقای عملکرد ورزشی مبتنی بر ذهن آگاهی (MSPE) بر مهارت های ذهنی، اضطراب رقابتی ورزش و عملکرد مهارتی فوتبالیست های نوجوان
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
173 - 184
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر ارتقای عملکرد ورزشی مبتنی بر ذهن آگاهی (MSPE) بر مهارت های ذهنی، اضطراب رقابتی و عملکرد مهارتی فوتبالیست ها بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون/پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه آماری پژوهش را 30 فوتبالیست با رده سنی 16-12 سال تشکیل میداد که به صورت دردسترس از مدارس فوتبال استان آذربایجان شرقی انتخاب شده و در دو گروه تجربی (ذهن آگاهی) و کنترل (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه تجربی، 6 جلسه (3هفته و هفته ای 2 جلسه) 45 دقیقه ای مداخلات ذهن آگاهی را دریافت نمودند و در گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نگرفت. هر دو گروه در شرایط یکسان و با استفاده از پرسشنامه های مهارت های ذهنی، اضطراب رقابتی ورزش و آزمون عملکرد مهارتی فوتبال در مراحل پیش-آزمون و پس آزمون مورد سنجش قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده های آماری از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین گروه تجربی و کنترل در اضطراب ورزشی تفاوت معناداری مشاهده نشد، اما تفاوت معناداری در مهارت های روانی و عملکرد مهارتی فوتبالیست ها مشاهده شد. پس می توان نتیجه گرفت آموزش مهارت های روانی مانند ذهن آگاهی می تواند یک روش مناسب و مقرون به صرفه برای افزایش عملکرد روانی و جسمانی ورزشکاران شود و زمینه موفقیت ورزشی آنها را ایجاد کند.
مقایسه عملکرد شناختی و روانی ورزشکاران و غیرورزشکاران مبتلا به ویروس کرونا (کووید ۱۹)
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
215 - 226
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مطالعه حاضر مقایسه عملکرد توانایی های شناختی و عوامل روانی ورزشکاران و غیرورزشکاران سالم و مبتلا به ویروس کرونا (کووید ۱۹) بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی ورزشکاران و غیر ورزشکاران شهرستان مشهد تشکیل دادند. از این جامعه، تعداد 60 نفر از افراد ورزشکار و 60 نفر از افراد غیر ورزشکار در دامنه سنی 20 تا 40 سال به صورت در دسترس و هدفمند به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. ملاک تشخیص بیماری کرونا تست مثبت پی سی ار بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشخصات فردی، پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392) و پرسشنامهDASS-21 استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره در سطح معنی داری کمتر از 5 صدم استفاده شد. . یافته ها نشان داد؛ بین عملکرد توانایی های شناختی و عوامل روانی ورزشکاران و غیرورزشکاران سالم و مبتلا به ویروس کرونا (کووید 19) تفاوت معنی داری وجود دارد. در شاخص توانایی های شناختی نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که گروه غیر ورزشکار مبتلا به کرونا بطور معنی داری نمرات پایین تری نسبت به سه گروه دیگر کسب کرده اند، در حالیکه بین سه گروه دیگر (ورزشکار مبتلا، ورزشکار غیر مبتلا و غیر ورزشکار غیر مبتلا) تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین در شاخص عوامل روانی (افسردگی، اضطراب و استرس) نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که گروه غیر ورزشکار مبتلا به کرونا بطور معنی داری نمرات بالاتری نسبت به سه گروه دیگر کسب کرده-اند، در حالیکه بین سه گروه دیگر (ورزشکار مبتلا، ورزشکار غیر مبتلا و غیر ورزشکار غیر مبتلا) تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی
حوزه های تخصصی:
حضور در مطب دندان پزشکی و قرار گرفتن بر روی یونیت برای معاینه، چندان آسان و توأم با آرامش نیست. یکی از مشکلاتی که باعث عدم مراجعه به موقع افراد به دندان پزشکی می شود، ترس و اضطراب است. این پژوهش با هدف ارزیابی معیارها ی مؤثر بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک ها ی دندان پزشکی، انجام شده است. ازین رو برای انجام پژوهش از روش مقایسه ای - تطبیقی استفاده شده و اطلاعات مورد نیاز نیز با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی جمع آوری شده است تا مؤلفه ها ی تاثیر گذار بر کاهش اضطراب در کلینیک ها ی دندان پزشکی مشخص و دسته بندی شود و پس از آن با توجه به این مؤلفه ها به بررسی چند نمونه از کلینیک ها ی دندان پزشکی پرداخته شده و در قالب جدول و نمودار در مقاله تحلیل گردیده اند و به طور مجزا در هر یک از نمونه موردی ها مطالعه و بررسی صورت گرفته است تا هدف پژوهش محقق گردد. نتایج حاصل از داده ها نشان می دهد که عوامل محیطی مانند نور، رنگ ، فرم و مبلمان دارای تأثیر بیشتری نسبت به عوامل انسانی همچون طراحی مناسب ورودی، خوانایی و دسترسی و ایجاد یکپارچگی بین فضای داخلی و خارجی، بر کاهش اضطراب در طراحی کلینیک های دندان پزشکی بوده و میزان این اثرگذاری در عوامل طبیعی مانند وجود آتریم و فضای سبز، طراحی حیاط متناسب با اقلیم، کنترل سروصدا با استفاده از موسیقی ملایم و تعامل با طبیعت به کمترین سطح خود نسبت به سایر عوامل می رسد.
ویژگی های روانسنجی سطح درونی پرسشنامه تحلیل ساختاری رفتار اجتماعی بنجامین (خود- پنداره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
427-440
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه خودپنداره در مدل تحلیل ساختاری و رفتار اجتماعی بنجامین (1974) در دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد بود. روش: مشارکت کنندگان این پژوهش را 324 دانشجوی (185 دختر و 139 پسر) در حال تحصیل در نیمسال دوم 1401 تشکیل دادند که از آنها خواست شد پرسشنامه-های خودپنداره بنجامین (1974)، افسردگی بک (1996)، افکارخودکشی بک (1988) و اضطراب بک (1988) را تکمیل کنند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی، ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی توسط از نرم افزارهای SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 25 محاسبه شد. یافته ها: نتایج، پایایی این پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ و ضرایب همبستگی اسپیرمن و گاتمن در روش دو-نیمه کردن و همچنین روایی آن از طریق ضرایب همگرایی ابعاد این پرسشنامه با سایر آزمون های روا و در نهایت روایی سازه از طریق تحلیل عاملی پرسشنامه تأیید کرد. بحث ونتیجه گیری: در مجموع می توان نتیجه گرفت پرسشنامه ی خودپنداره ی مدل تحلیل ساختاری و رفتار اجتماعی بنجامین از پایایی و روایی بسیار خوبی در دانشجویان ایرانی برخوردار است.
بررسی مقوله اضطراب در مجموعه داستان نمازخانه کوچک من هوشنگ گلشیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
۲۸۳-۲۳۷
حوزه های تخصصی:
محوریت نقد روان کاوانه، تعامل میان حوزه هنر، به ویژه ادبیات با موضوعات روان کاوی است که در این روش، سوژه متن به بستری برای شناخت نشانه ها، ریشه ها و عوامل روان نژندی در سه محور مؤلف، متن (ساختار و شخصیت ها) و مخاطب است؛ و در مواردی نادر به روش عبور از بحران و ابزاری برای روان درمانگری تبدیل خواهد شد. در این حوزه، مقوله اضطراب و وسواس از موضوعات مهمی است که در روان شناسی با رویکردهای شناختیِ متفاوتی بدان پرداخته شده است و می تواند یکی از موضوعات کاربردی در تحلیل متن محورانه آثار ادبی قرار گیرد. از سویی، آثار گلشیری به سبب آگاهی او از دانش روان شناسی و کاربست آگاهانه تکنیک ها و شاخصه های مهم آن در پردازش و تقویت شخصیت، از ظرفیت بالایی در جهت تحلیل روان کاوانه برخوردار است. لذا این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مقوله اضطراب در مجموعه داستان نمازخانه کوچک من پرداخته و نتیجه گرفته است که ریشه اضطراب در شخصیت های این داستان ها، ترس از وقوع یک حادثه ناگوار در آینده است و شخصیت ها اغلب به پاسخ ابتدایی اجتناب و گریز از موقعیت و مکانیسم های دفاعی ابتدایی روی می آورند. اکثر شخصیت ها در مواجهه با اضطراب، مبتلا به افسردگی، خشم و انزوا شده که در نشانه های رفتاریِ متعددی چون مصرف الکل، بی خوابی و بی قراری، پرخاش کردن و جیغ و فریاد کردن این بحران را بازنمایی خواهند کرد. درمجموع می توان اضطراب و افسردگی را در این مجموعه به عنوان وجه غالب در نظر داشت.
نقش واسطه ای اضطراب در رابطه میان سبکهای پردازش حسی با مشکلات یادگیری در دانش آموزان دبستانی عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵۵
۲۰۴-۱۸۷
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، مدل یابی روابط ساختاری سبکهای پردازش حسی با مشکلات یادگیری از طریق میانجی اضطراب در دانش آموزان دبستانی عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه 2200 والدین دانش آموزان پسر دبستانی عادی پایه سوم مدارس دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص دادن ضریب 10 برای هر متغیر مشاهده شده، 250 نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبکهای پردازش حسی کودکان دان (1999)، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) و پرسشنامه اضطراب اسپنس (1997) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS 18 و AMOS 23 استفاده شده است. نتایج نشان داد که مقدار RMSEA برابر با 0/035 است که نشان دهنده این است که میانگین مجذور خطاهای مدل مناسب و مدل قابل قبول است. مقدار کای دو به درجه آزادی (2/834) بین 1 و 3 است و میزان شاخصهای GFI، CFI و NFI نیز تقریباً برابر و بزرگ تراز 0/9 است که نشان می دهند مدل اندازه گیری متغیرهای پژوهش، مدلی مناسب است. سبکهای پردازش حسی و اضطراب توان پیش بینی 86 درصد از متغیر مشکلات یادگیری را داشتند. مسیرهای سبکهای پردازش حسی و اضطراب اثری مستقیم و معنادار بر مشکلات یادگیری دارند. مسیر غیرمستقیم سبکهای پردازش حسی با میانجیگری اضطراب بر مشکلات یادگیری مقادیر استانداردشده (β)، به دست آمده دارای اثرات معنادار است که با توجه به روش برآورد بوت استرپ مورد تأیید واقع شده است. پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی مانند سبکهای پردازش حسی و اضطراب در تبیین مشکلات یادگیری است.
اثربخشی تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی بر مشکلات یادگیری، اجتناب/ آمیختگی و اضطراب کودکان دارای اختلال خواندن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اضطراب پیامد اجتناب و آمیختگی است که مشکلات یادگیری را نیز به همراه دارد، بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی بر مشکلات یادگیری، اجتناب و آمیختگی و اضطراب کودکان دارای اختلال خواندن است. روش ها: . روش این پژوهش نیمه آزمایشی، پیش آزمون- پس آزمون و یک گروه کنترل با دوره پیگیری بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی که در پاییز و زمستان 1398 به مرکز اختلالات یادگیری شهرستان سراوان ارجاع داده شده بودند، تشکیل داد. مراجعان بعد از انجام تست وکسلر، پرسشنامه خواندن و نارساخوانی (نما) کرمی و همکاران و فهرست اختلالات خواندن میکائیلی و فراهانی (فرم معلم)، شناسایی شدند و 45 نفر بر اساس ملاک های ورود، به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر)، گروه اول؛ تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه توام با آموزش ذهن آگاهی، گروه دوم؛ تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه و گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های مشکلات یادگیری کلورادو ویلکات و همکاران، مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان مارچ و پرسشنامه اجتناب و آمیختگی گریکو و همکاران بود. تجزیه و تحلیل داده ها با اس تفاده از ن رم اف زار SPSS نسخه 25 و ب ه روش تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد در هر دو گروه مداخله، نمرات مشکلات یادگیری، اضطراب، اجتناب و آمیختگی در دوره پس آزمون نسبت به پیش آزمون کاهش یافته است (001/0P<) و این تغییرات در دوره پیگیری ثابت بوده است (05/0P>). نتیجه گیری: نتایج حاکی از اثربخشی تحریک مستقیم مغز بر کاهش مشکلات یادگیری، اضطراب، اجتناب و آمیختگی بود، بنابراین به مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت توصیه می شود که برای افزایش یادگیری و کاهش اضطراب کودکان با اختلال خواندن از تحریک مستقیم مغز از روی جمجمه استفاده کنند.
ارتباط معنویت با اضطراب ناشی از کووید 19 در طی آموزش بالینی دانشجویان دانشکده پیراپزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوع بالای کووید 19و شایعات در رسانه های اجتماعی درباره آن مشکلات روانی زیادی منجمله اضطراب را در جوامع ایجادکرده است. همچنین ثابت شده که معنویت ارتباط معکوسی با میزان اضطراب دارد. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط معنویت با اضطراب ناشی از کووید 19 در دانشجویان دانشکده پیراپزشکی انجام شد. روش کار: در این پژوهش توصیفی ﻣﻘﻄﻌی، 200 دانشجوی کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی گناباد در سال 1400 از طریق فراخوان اینترنتی و پرس لاین در پژوهش شرکت کردند و به پرسش نامه های سلامت معنوی پولوترزین- الیسون و اشپیل برگر پاسخ دادند. بمنظور تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 20 و روش های آماری من ویتنی، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن براون استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که اضطراب رابطه معکوسی (340/0- r=) با معنویت دارد. اکثریت دانشجویان (%93) مورد پژوهش اضطراب کمی داشتند و هیچکدام از اضطراب شدیدی برخوردار نبودند. معنویت اکثر دانشجویان (%80) در سطح مطلوبی بود. علاوه براین، دانشجویان زن از اضطراب بیشتر (022/0p=) و دانشجویان ترم هشتم از اضطراب کمتری (020/0p=) برخوردار بودند. همچنین دانشجویان ترم هشتم معنویت بالاتری نسبت به سایر ترم ها داشتند (002/0p=). نتیجه گیری: اکثر دانشجویان دانشکده پیراپزشکی اضطراب کمی داشتند و معنویت اکثر آنها مطلوب بود. اضطراب با معنویت رابطه معنی دار معکوسی داشت، بدین معنی که هرچه معنویت بالاتر بود اضطراب کمتر می شد و برعکس. محققین پیشنهاد می کنند که با طراحی برنامه هایی جهت افزایش معنویت دانشجویان از اضطراب آنها در شرایطی مانند پاندمی کرونا بکاهند.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مثبت اندیشی بر افسردگی، استرس و اضطراب مادران با سابقه ابتلا به کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شیوع بیماری کووید-19 منجر به تغییراتی در زندگی عادی خانواده ها شده و سبک زندگی را به طور خاص تحت تأثیر قرار داده است. از سوی دیگر، زنان به دلیل رویدادهای بحرانی و استرس زا (بارداری، زایمان و...) در زندگی خود خطر ابتلا به اختلالات روانی را افزایش می دهند. لذا هدف این پژوهش به بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مثبت اندیشی بر افسردگی، استرس و اضطراب مادران با سابقه ابتلا به کووید-19 بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه پژوهش کلیه مادران با سابقه ابتلا به کووید-19 شهر همدان در سال 1401 بودند. در ابتدا دو مرکز بهداشتی_درمانی به صورت تصادفی انتخاب شدند و سپس از بین مادران مراجعه کننده که سابقه ابتلا به کووید-19 داشتند، تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه اضطراب و افسردگی Beck و پرسشنامه استرس Cohen جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS-24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سن 5/42 درصد مادران بین 30 تا 40 سال و 65 درصد آنها دارای مدرک دیپلم بودند. بر اساس نتایج بین سن مادران و استرس (0/000=P) و اضطراب (0/024=P) رابطه معناداری وجود داشت. تفاوت افسردگی پیش و پس از درمان شناختی مثبت اندیشی معنادار نبود (0/310=P)، اما این درمان بر استرس (0/038= P،2/486=F) و اضطراب مادران (0/000= P،11/96=F) تاثیر داشت. نتیجه گیری: مداخله مثبت اندیشی باعث کاهش افسردگی، استرس و اضطراب می شود که منجر به سازگاری با بیماری و کاهش مشکلات مربوط به اختلالات روانی و به طور کلی افزایش شرایط روانی بهتر در رابطه با بیماری کرونا می شود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، استفاده از شناخت درمانی مبتنی بر مثبت اندیشی در کلینیک های روان شناسی به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر توصیه می شود.
اثربخشی آموزش مدیریت والدین (PMT) بر کاهش اضطراب کودک و خشونت خانگی علیه فرزندان طلاق شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۶۴-۱۵۵
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی آموزش مدیریت والدین (PMT) بر کاهش اضطراب کودک و خشونت خانگی علیه فرزندان طلاق ، شهرستان داراب در سال 1401 انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران مطلقه دارای فرزندان 5 تا 10 ساله بود که به مرکز مهر خانواده دادگستری شهرستان داراب در سال 1401 مراجعه کرده بودند و به صورت هدفمند 25 نفر از این مادران در گروه آزمایش و 25 نفر نیز در گروه گواه قرار گرفت. ابزارهای پژوهش مقیاس خشونت خانگی علیه کودکان ادلسون و همکاران (2008، CEDV) و مقیاس اضطراب کودک اسپنس (1999) برای والدین(SCAS) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات اضطراب کودک و خشونت خانگی و در پس آزمون گروه آزمایش و گروه گواه تفاوت معناداری در سطح (001/0≥P) وجود داشت. به عبارتی می توان گفت آموزش مدیریت والدین در کاهش اضطراب و خشونت خانگی علیه کودکان مؤثر می باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و تاب آوری در دانش آموزان پسر با اعتیاد به تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب و تاب آوری در دانش آموزان پسر با اعتیاد به تلفن همراه انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر بروجرد در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که از بین آن ها 30 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش در طول دو ماه تحت مداخله شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفت. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه اعتیاد به گوشی هوشمند (سواری، 1392)، مقیاس بازبینی شده اضطراب آشکار کودکان (RCMAS؛ رینولدز و ریچموند، 1978) و مقیاس تاب آوری (CD-RISC؛ کونور و دیویدسون، 2003) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها نشان داد که نمره اضطراب در گروه مداخله از پیش آزمون تا پیگیری کاهش یافته است (05/0>P)، اما در مقابل نمره تاب آوری از پیش آزمون تا پیگیری افزایش یافته است (05/0>P). در واقع می توان نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به کاهش اضطراب و افزایش تاب آوری در نوجوانان شده است.
مقایسه اثربخشی هنردرمانی و بازی درمانی شناختی-رفتاری بر اضطراب کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۵۰-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی هنردرمانی و بازی درمانی شناختی -رفتاری بر اضطراب کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 6-5 سال که از اواسط مهر تا اواسط بهمن سال 1401 به کلینیک مشاوره ندای آرامش روان منطقه 2 شهر تهران مراجعه کردند بود؛ که 45 کودک به صورت در دسترس انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. سپس کودکان گروه آزمایش اول و دوم به ترتیب طی 10 و 12 جلسه تحت مداخله ی هنر درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری قرار گرفتند. برای جمع آوری دادها از فرم والدین مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی (PAS) (اسپنس و همکاران، 2001) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون در سه گروه هنر درمانی، بازی درمانی شناختی-رفتاری و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P)، اما بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0P>). بطورکلی می توان نتیجه گرفت با بکارگیری هر یک از روش های مداخله هنر درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری گام مهمی در کاهش پیامدهای منفی ناشی از اضطراب در کودکان برداشت.
مطالعه تحلیلی انتقادی رویکردهای مختلف در درمان اضطراب کودکان و نوجوانان با دامنه سنی 3 تا 19 سال: مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش مروری حاضر با هدف بررسی مطالعه تحلیلی انتقادی رویکردهای مختلف در درمان اضطراب کودکان و نوجوانان انجام شد. روش: در پژوهش حاضر، با استفاده از جستجوی کلیدواژه های تخصصی A nxiety, Disorders, Treatment Randomized Controlled Trial, children and adolescents 3 to 19 years old در پایگاه های اطلاعاتی انگلیسی Google Scholar، PubMed، Scopus دربازه زمانی 2020 )از ماه ژانویه( تا 2021 )تا ماه دسامبر ( مورد جستجو قرار گرفتند. یافته ها: بررسی های انجام شده، حا کی از تأثیر درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر هدف و درمان های چهره به چهره و حضوری بر کاهش اضطراب کودکان و نوجوانان با اخت اللات اضطرابی بود. همچنین درمان آموزش کنترل توجه و تعدیل سوگیری توجه در کاهش اضطراب کودکان و نوجوانان مقاوم به درمان شناختی رفتاری، مؤثر بود. داروی ضدافسردگی سرترالین نیز موجب کاهش اخت الل اضطرابی نشد. روش های حواس پرتی مختلف مانند کارت های حواس پرتی، واقعیت مجازی، بازی های ویدیویی، حواس پرتی سمعی و بصری با هِد سِت، آمادگی روان شناختی قبل از عمل جراحی از طریق کتابچه و تصویر، و بازی های آموزشی و هنردرمانی مانند نقاشی و موسیقی درمانی نیز در کاهش اضطراب موقعیتی مؤثر بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، درمان های متنوعی را با توجه به سن و شرایط مراجع، برای کاهش اضطراب کودکان می توان به کاربست.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نگرانی، اضطراب، افسردگی و تنظیم هیجانی در بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر یک ترس از قرار گرفتن در موقعیت های مختلف اجتماعی است که ش ایع ب وده و باعث تغییرات جسمی و روانی فراوان ی در فرد می گردد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نگرانی، اضطراب، افسردگی و تنظیم هیجانی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مراجعین ۱۸ تا ۵۱ سال دارای اختلال اضطراب فراگیر شهرستان سنندج در سال ۱۳۹۷ بود. نمونه پژوهش شامل ۲۰ نفر از بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر که مبتنی بر ملاک های DSM-۵ با تشخیص و مصاحبه ساختاریافته توسط روانپزشک و روانشناس بالینی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک (۱۹۶۱)، پرسشنامه اضطراب بک (۱۹۸۸)، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (۱۹۹۰) و پرسشنامه تنظیم هیجانی (۲۰۰۸) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ تحلیل شد. یافته ها: طبق نتایج بدست آمده درمان فراتشخیصی یکپارچه بر کاهش نگرانی و افسردگی تاثیر داشت، اما در ارتباط با متغیرهای اضطراب و تنظیم هیجان بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر مؤثر نبود (۰/۰۰۱≥P). نتیجه گیری: درمان فراتشخیصی یکپارچه روشی موثر در بهبود نگرانی و افسردگی بیماران دارای اختلال اضطراب فراگیر بود، بنابراین پیشنهاد می شود در درمان نگرانی و افسردگی افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر استفاده شود.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و پرخاشگری افراد دارای وسواس فکری- عملی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وسواس فکری- عملی اختلالی شدید و ناتوان کننده اما قابل درمان است که سیری مزمن دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و پرخاشگری افراد دارای وسواس فکری- عملی انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران دارای وسواس فکری- عملی در مقطع متوسطه اول و دوم مناطق ۱ و ۳ شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بود، که از بین آن ها ۴۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های وسواس فکری عملی مادزلی (۱۹۷۷)، اضطراب بک (۱۹۸۸) و پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) استفاده شد. در گروه های آزمایش ۱ و ۲ به ترتیب، بسته های درمان شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش درمان شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود اضطراب (۵۰/۵۳۹=F) و پرخاشگری (۸۰/۸۷۸=F) افراد دارای وسواس فکری- عملی نسبت به گروه کنترل شد (به ترتیب با ۱۲/۷۵۹- و ۱۲/۶۵۴- =MD در متغیر اضطراب و ۲۰/۴۴۶- و ۲۵/۶۰۹- =MD در متغیر پرخاشگری، ۰/۰۵>P)؛ همچنین روش رفتار درمانی دیالکتیک در کاهش پرخاشگری از درمان شناختی- رفتاری مؤثرتر بود (P<۰/۰۵ ، MD=-۵/۱۴۳). نتیجه گیری: دو روش درمانی شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود سطح اضطراب و پرخاشگری در افراد دارای وسواس فکری- عملی شد؛ بنابراین، با توجه به مؤثر بودن روش های درمانی، می توان از آن ها به عنوان مداخله روانشناختی مؤثر جهت کاهش اضطراب و پرخاشگری بهره برد.
اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی-هیجانی بر اضطراب مرگ، وابستگی به دیگران و بهزیستی ذهنی زنان سرپرست خانوار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: زنان سرپرست خانوار به دلیل ایفای نقش های متعدد، فقر مالی و تنهایی، از اقشار آسیب پذیر روانشناختی جامعه می باشند و این مسئله اهمیت به کارگیری درمان های روانشناختی اثربخش را برای آن ها مشخص می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی- هیجانی بر اضطراب مرگ، وابستگی به دیگران و بهزیستی ذهنی زنان سرپرست خانوار بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. 30 نفر از زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان در سال 1401 با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای رفتاردرمانی عقلانی- هیجانی را دریافت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970)، وابستگی به دیگران هرشفیلد (1997) و بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (2003) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره با SPSS23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادند که مداخله رفتاردرمانی بر اضطراب مرگ، وابستگی به دیگران و بهزیستی ذهنی به ترتیب با اندازه اثر 60/0، 196/0 و 424/0 (001/0=P)، تأثیر معنی داری داشته و اثرات مداخله در مرحله پیگیری در سطح کمتر از 05/0 نیز باقی مانده است (05/0>p). نتیجه گیری: بنا بر نتایج پژوهش، رفتاردرمانی هیجانی-عقلانی، نقش مهمی در کاهش اضطراب مرگ و وابستگی به دیگران و ارتقاء بهزیستی ذهنی زنان سرپرست خانوار داشته است؛ بنابراین پیشنهاد می شود در مراکز مشاوره و روان درمانی از این روش برای بهبود ویژگی های روانشناختی زنان سرپرست خانوار استفاده شود.
اثر درمان ذهن آگاهی بر استرس و اضطراب در بین بیماران مبتلا به کووید 19
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ابتلا به بیماری کووید 19 پیامد های روانی منفی کوتاه مدت و بلند مدتی روی جوامع بشری داشته است. نتایج مطالعات متعدد حاکی از تأثیرات قابل توجه روی سلامت افراد مثل اضطراب، استرس، افسردگی، بی خوابی و استرس پساسانحه.است. هدف: هدف پژوهش حاضر اثر درمان ذهن آگاهی بر استرس و اضطراب بیماران مبتلا به کووید 19 بود روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود، جامعه ی آماری پژوهش شامل همه ی افراد مبتلا شده به بیماری کووید 19 شهرستان اصفهان بود که از طریق نمونه گیری در دسترس 30 نفر از افراد بهبود یافته از کووید 19 انتخاب و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) گمارده شدند. پرسشنامه های استرس بیماری کرونا) 18 - (CSS سلیمی، عابدینی چم گوردانی، قاسمی نفچی و تبشیر (2021) و اضطراب بیماری کرونا (CDAS) علی پور، قدمی، علی پور و عبدالله زاده (2020) در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل توسط شرکت کنندگان کامل گردید.. جهت تحلیل داده های پژوهش از تحلیل کواریانس تک متغیره استفاد شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین نمرات پس آزمون گروه کنترل و آزمایش وجود داشت. میانگین نمرات استرس و اضطراب گروه آزمایش در مقایسه با گره کنترل کاهش معنی داری داشت و مداخله درمانی ذهن آگاهی در کاهش استرس و اضطراب بیماران مبتلا به کووید 19 در مرحله پس آزمون مؤثر بود (01/0>P) . نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی بر بهبود استرس و اضطراب بیماران مبتلا به کووید 19 اثر مثبت و معناداری داشت و طبق یافته های پژوهش درمان ذهن آگاهی می تواند جهت کاهش اثرات و پیامدهای بیماری کووید 19 مطر گردد
اثر بخشی درمان مبتنی بر شفقت بر برخی از نشانه های روان شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان: کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف سرطان یک بیماری مزمن و تهدیدکننده زندگی است. بیش از 50 درصد از بیماران مبتلا به سرطان، از برخی اختلالات روانی رنج می برند. شفقت به خود و فراتر از آن، درمان مبتنی بر شفقت، رویکردی نسبتاً جدید در روانشناسی است. هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی درمان مبتنی به شفقت بر برخی از نشانه های روان شناختی و کیفیت زندگی بیماران مبتلابه سرطان است. مواد و روش ها این پژوهش یک کارآزمایی بالینی تصادفی با طرح پیش آزمون-پس آزمون است. جامعه آماری پژوهش، تمامی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بخش شیمی درمانی بیمارستان امام خمینی شهر تهران بودند که 30 نفر از آن ها به عنوان نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با گمارش تصادفی به صورت مساوی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 2 ساعته گروه درمانی مبتنی بر شفقت شرکت کردند. گروه کنترل هیچ نوع مداخله روان درمانی دریافت نکرد. کلیه آزمودنی ها در دو مرحله شروع مداخله و جلسه پایانی مداخله بعد از اتمام جلسات درمان به پرسش نامه های شفقت به خود نف، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و کیفیت زندگی مخصوص بیماران مبتلا به سرطان پاسخ دادند. تجزیه وتحلیل داده ها بااستفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانکووا) و تحلیل واریانس تک متغیره (آنکووا) در نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد. یافته ها یافته های پژوهش حاضر نشان داد، اضطراب، افسردگی و استرس گروه آزمایش بعد از درمان، کاهش معنا داری یافت (P<0/01). همچنین کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان بعد از درمان، افزایش معنا داری در مقایسه با گروه کنترل پیدا کرد (P<0/01). نتیجه گیری براساس یافته های پژوهش حاضر، درمان مبتنی بر شفقت، درمان مؤثری برای علائم افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به سرطان است. همچنین این درمان سبب بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان می شود.
اثربخشی روش تلفیقی طرحواره درمانی با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دانشجویان دارای طرحواره های ناسازگار اولیه: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
1840-1821
حوزه های تخصصی:
زمینه: افراد دچار افسردگی اساسی و اضطراب عموماً دچار طرحواره های ناسازگار اولیه متعدد و بیش کلی گرایی حافظه در بازیابی خاطرات هستند. از سوی دیگر بیش کلی گرایی حافظه، انتقال طرحواره های ناسازگار اولیه را از مادر به کودک تسهیل می کند. در مورد اثربخشی روش تلفیقی طرحواره درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دانشجویان دارای طرحواره های ناسازگار اولیه، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی روش تلفیقی طرحواره درمانی با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی، اضطراب و نشخوار فکری دانشجویان دارای طرحواره های ناسازگار اولیه بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع مورد منفرد با طرح ABA بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه اصفهان در سال 1401 بود. نمونه ی پژوهش نیز شامل چهار دانشجوی مبتلا به افسردگی اساسی با نمرات بالا در سطح اضطراب و نشخوار فکری بود. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته بر اساس DSM5، پرسشنامه طرحواره یانگ - فرم کوتاه 90 سؤالی (یانگ، 1999)، پرسشنامه افسردگی بک-II (بک، 1996)، پرسشنامه نشخوار فکری (نولن - هوکسما و مارو، 1991)، پرسشنامه اضطراب بک (بک، 1998) و آزمون حافظه سرگذشتی (ویلیام و برودبنت، 1986) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نمودار روند، درصد داده های ناهمپوش، درصد بهبودی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، روش تلفیقی طرحواره درمانی با آموزش اختصاصی سازی حافظه بر افسردگی شرکت کنندگان با میانگین درصد بهبودی 30/55 پس از مداخله و اضطراب با میانگین درصد بهبودی 30/65 پس از مداخله مؤثر است، اما مداخله بر روی نشخوار فکری شرکت کنندگان با میانگین درصد بهبودی 39/1 مؤثر نیست. همچنین این روش در کاهش بیش کلی گرایی حافظه شرکت کنندگان مؤثر است. نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی مداخله تلفیقی حاضر بر افسردگی و اضطراب و کاهش بیش کلی گرایی حافظه، استفاده از آموزش اختصاص سازی حافظه در خلال جلسات طرحواره درمانی به عنوان یک تکنیک در کنار سایر تکنیک های تجربی، هیجانی، شناختی و رفتاری پیشنهاد می شود.