مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
نفس
حوزه های تخصصی:
تناسخ یکی از راهکارهای توجیه و تبیین مطرح شده در حوزه ی جاودانگی و حیات ابدی است. هرچند در تعریف و تبیین آن وجه نظرهای مختلفی مطرح شده است اما، ابن سینا هرگونه قائل شدن به حلول نفس در کالبدی غیر از کالبد نخستین را به عنوان یک باور تناسخی معرفی می کند.از دید وی اگرچه اهل تناسخ ممکن است در باب سبب، چگونگی یا نوع کالبدی که نفس پس از مفارقت، بدان وارد می شود با هم اختلاف نظرهایی داشته باشند، اما همه ی آنها در تمایز قطعی نفس و بدن و وجود پیشینی نفس نسبت به بدن با هم اشتراک دارند. ابن سینا با تفسیر خویش از پیوند لزومیه ذاتیه میان نفس و بدن و حدوث نفس با بدن به دوگونه به نقد آراء اهل تناسخ می پردازد؛ در نقد اول با پذیرش مقدمات اهل تناسخ نشان می دهد که نظریه تناسخ حتی با پیش فرض های خویش ناسازگار و توجیه ناپذیر است و در نقد دوم بر اساس مبانی حکمت مشاء تناسخ را امری محال می داند . این جستار تلاش دارد باتکیه بر آثار ابن سینا بویژه «رساله ی اضحویه» با رویکرد توصیفی- تحلیلی از یک سو نگاه خاص ایشان را درباب تناسخ تشریح و تبیین نموده و از سوی دیگر به نحو منسجم انتقادات وی را بر این دیدگاه بیان دارد
روش شناسی مطالعه انسان در حکمت متعالیه گذار به هرمنوتیک صدرایی در مسئله نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال شانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
161 - 177
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل کلیدی مطرح شده در فلسفه ملاصدرا بررسی چیستی، ابتدا و انتهای انسان و ربط آن با وجود حقیقی است. مقاله حاضر با بررسی و تحلیل روش حاکم بر نفس شناسی ملاصدرا و ابزاری که وی استفاده کرده در پی کشف راز برتری حکمت متعالیه بر سایر مسلک های فلسفی یا تفاوت آن با این مسلک ها در انسان شناسی است. بررسی آثار گوناگون ملاصدرا به شیوه کتاب خانه ای و تحلیل محتوا نشان می دهد که او در بررسی مسئله نفس (که از مهم ترین و کلیدی ترین مسائل حکمت متعالیه است)، در کنار برهان (شاکله اصلی مباحث فلسفی در حکمت متعالیه) از ابزارهای دیگری همچون آیات و روایات، تجارب شخصی، شهود، عقاید، نقل و نقد اقوال، تشبیه و تمثیل، تأویل، اشارات و ... استفاده کرده است. روش ملاصدرا در انسان شناسی، التقاط، تلفیق و میان رشته ای نیست بلکه ذهن ذوب شده وی در دین و عرفان و اشراف او به فلسفه های موجود باعث تحقق هرمنوتیکی ترین تقریر از فلسفه قدیم و تبیین متفاوت او از انسان شده است. انسان شناسی ملاصدرا بروز حقیقت انسان در منظر و مرئای عقل انسان با رتبه وجودی ملاصدرا و تقویت شده با فهم والای انسان کامل است. لذا انسان شناسی حکمت متعالیه علی رغم استفاده از ابزارهایی همچون وحی و شهود، همچنان به عنوان نوعی روش اصیل عقلی و فلسفی باقی مانده است.
نفس، ساحت های نفس، و ارتباط انفسی میان خدا و انسان در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ی از پرکاربردترین واژ هها در نه جالبلاغه است. نفس در نه جالبلاغه دارای چهار « نفس » ساحت معرف تشناختی، هستی شناختی، عم لشناختی، و زبان شناختی است، که با ی کدیگر روابط دو یا چندسویه دارند. بیشترین فراوانی از نفس در نه جالبلاغه مربوط به ساحت عمل شناختی و ک مترین آن مربوط به ساحت زبا نشناختی است. در میان ساح تها تقدم و آغاز با ساحت معرفت شناختی است. ازمنظر نه جالبلاغ، ه خدا و انسان ارتباط انفسی و دوسویه دارند. خداوند در همه ساحت ها با انسان ها ارتباط و پیوند ایجابی بی واسطه انفسی برقرار کرده است و انسا نها هم این امکان را دارند تا با نفس خود با خداوند ارتباط ایجابی ب یواسطه هستی شناختی، معرف تشناختی، عمل شناختی، و زبان شناختی برقرار کنند. منظور از ارتباط انفسی میان خدا و نفس این است که خداوند در همه ساح تها از نفس یا خود ما به نفس یا خود ما نزدیک تر است و نفس یا خود ما هم می تواند با خدا ارتباطی نزدیک تر از ارتباط با خودش برقرار کند. ارتباط انفسی میان خدا و نفس در ذات الهی نیست در اسماء اوست، خداوند در ذات با ما بیگانه و نسبت به ما مطلقاً دیگری است اما در اسماء از ما به مانزدی کتر است.
برسی قاعده سلطنت و جریان آن در سلطنت بر نفس و اعضای بدن
منبع:
پژوهشنامه میان رشته ای فقهی (پژوهشنامه فقهی سابق) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۸)
5 - 26
حوزه های تخصصی:
یکی از قواعد مهم و پرکابرد فقهی در حوزه معاملات، قاعده «تسلیط» است. این قاعده مضمون حدیث مشهور نبوی (ص) است که فرمودند: «الناس مسلطون علی اموالهم». هرچند سند این حدیث مرسل است، لکن شهرت روایی و فتوایی این حدیث جابر ضعف سند آن بوده و فقها در کتب فقهی به کرات به آن استناد نموده اند. همچنین مضمون این قاعده از طریق ادله دیگری چون بنای عقلا قابل اثبات است. در میزان دلالت این قاعده و حدیث سلطنت آراء گوناگون وجود دارد. برخی آن را صرفا دال نفی حجر مردم بر تصرفات مشروع دانسته اند. برخی دیگر آن را دال بر تنفیذ عموم تصرفات دانسته اند. برخی دیگر آن علاوه بر این، آن را به معنای مشروعیت بخشیدن به اسباب تصرفات و جعل سلطنت برای مالک در اعمال انواع سلطنت دانسته اند. برخی دیگر علاوه بر این موارد آن را دال بر تسلط مالک بر تفاصیل اسباب مثل عربیت و معاطاتی بودن بیع دانسته اند. در این نوشتار علاوه بر بیان اشکالاتی بر نظر اول، ادله ای بر اثبات مشرع بودن این قاعده و امکان تمسک به آن هنگام شک در نفس تصرف و همچنین اسباب تصرف اقامه شده است. در ادامه مباحث دلالت این قاعده بر تسلط بر نفس و اعضای بدن اثبات شده است.
نوخاستگی زبان و جوهریت ذهن/ نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
67 - 95
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر موج فکری جدیدی در نظریه پردازی های فلسفی-علمی با غلبه بر ماده انگاری فروکاهش گرا و حتی فیزیکالیسم غیرفروکاهش گرا به نام نوخاسته گرایی ایجاد شده است. نوخاسته گرایی، دیدگاهی تکامل گرایانه، سیستمی و سلسله مراتبی است و بر اساس آن، کل واجد ویژگی ها و خصوصیاتی می گردد که اجزا فاقد آن هستند. نوخاسته گرایی طیف های متعددی دارد که رایج ترین آن در مسائل ذهن و بدن، نوخاسته گرایی ویژگی هاست. در این نگاه پدیده هایی- همچون ادراک، آگاهی، اراده، زبان- گرچه غیرقابل فروکاهش به اجزای بدن و سیستم شبکه ای اعصاب محسوب می شوند، ولی چیزی جز ویژگی هایی نوخاسته از کل سیستم فیزیکی و عصبی بدن نیستند و وجود جوهر ذهن/ نفس نفی می شود. در این مقاله با طرح این نگاه به زبان، با روشی تطبیقی تحلیلی، انتقادی و میان رشته ای (علمی-فلسفی) به نوخاستگی جوهر ذهن/ نفس از راه زبان (نوخاسته گرایی جوهری) پرداخته شد. از راه مطالعه زبان ثابت شد، گر چه نظریه نوخاسته گرایی از نظریه های رقیب –یعنی فطری گرایی و تعامل گرایی اجتماعی- مقبولیت بیشتری دارد، ولی نوخاسته گرایی ویژگی ها نیز خلأ تبیینی دارد؛ چراکه در سیر تکاملی و سیستمی، در سطحی فراتر از فیزیک و تعاملات سیستمی عصبی موجودی خودآیین نوخاسته می شود که فعالانه، آگاهانه و از روی قصد و اراده از زبان بهره می گیرد.
بررسی جاودانگی نفس و نسبت آن با سعادت از نظر اسپینوزا در مقایسه با دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
195 - 230
حوزه های تخصصی:
مسئله «جاودانگی» را (به عنوان یک امر فطری) می توان از ابعاد مختلف وحیانی، عرفانی، عقلی و فلسفی مورد پژوهش قرارداد. در این مقاله، ازمنظر فلسفی به بررسی انتقادی نفس شناسی و جاودانگی در اندیشه باروخ اسپینوزا با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه پرداخته شده است. اسپینوزا همچون صدرالمتألهین معتقد به خلود و بقای نفس است؛ با این تفاوت که از یک سو منکر جوهریت نفس است و ازسوی دیگر قائل به شمول-ناپذیری و اکتسابی بودن جاودانگی است. بنابراین حصول جاودانگی نزد اسپینوزا، متوقف بر احراز شرایط و رفع موانع است. براین اساس، تنها نفوسی به تجربه ابدیت نائل می شوند که شرایط لازم جاودانگی را در خود ایجاد کنند. ملاصدرا اما طبق مبانی خود معتقد است که جاودانگی یک امر تکوینی و ذاتی برای نفس بوده و درنتیجه همه افراد را در برمی گیرد. استنباط و تبیین عوامل حصول جاودانگی و نسبت آن باسعادت انسان در اندیشه اسپینوزا، در مقایسه با دیدگاه صدرالمتألهین، از مباحث مهم این نوشتار است. روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با رویکرد انتقادی است.
تبیین دوگانه انگاری مرتبه ای در نفس شناسی صدرایی و جایگاه آن در میان نظریات فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
121 - 129
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا نفس را به عنوان امری مجرد اثبات می کند. اما این گونه نیست که امری متمایز از بدن باشد و دوگانه انگاری جوهری لازم بیاید. یعنی اثبات نفس و یا قوای نفس مانند خیال، هویت انسان را دوگانه نمی کند. بلکه حتی فرض تجرد نفس با وحدت نفس و بدن هم سازگار خواهد بود. ملاصدرا حقیقت انسان را این گونه نیز نمی بیند که جوهری مادی است که از دو ویژگی حالات ذهنی و حالات بدن برخوردار است. حال این پرسش مطرح می گردد که با توجه به نظریات فلسفه ذهن، نظریه ی ملاصدرا در باب نفس، دوگانه انگاری جوهری است یا این همانی نفس و بدن یا دوگانه انگاری ویژگی ها؟ اساساً آیا می توان آن را در این نظریات موجود گنجاند و چه نسبتی با این نظریات دارد؟ ملاصدرا نفس را جوهری واحد می داند که در مرتبه نازل تر ظاهر شده است و در این مرتبه نازل همان قوا است. واکاوی نفس شناسی صدرایی جایگاه نظریه وی در میان نظریات فلسفه ذهن و تمایز آن را با نظریات مشابه مانند نظریه دوگانه انگاری جوهری، دوگانه انگاری ویژگی و تئوری این همانی ذهن و بدن، روشن می سازد. از نظریه ملاصدرا می توان با عنوان دوگانه انگاری مرتبه ای تعبیر کرد. در این مقاله این نوع دوگانه انگاری تبیین و تمایزش از تقریرهای گوناگون دوگانه انگاری جوهری و دوگانه انگاری ویژگی و این همانی ذهن و بدن مشخص شده است تا جایگاهش در میان نظریات موجود در خصوص نفس روشن گردد.
المرأه فی «المثنوى» لجلال الدین الرومی(مقاله علمی وزارت علوم)
بالرغم من النظره المتسامیه التی أطل بها جلال الدین الرومی على المرأه سواء فی حیاته العائلیه (حیال الزوجه، والبنت، وزوجه الابن) أو فی الحیز الاجتماعی، وعلى الرغم من اشعاره الکثیره الزاخره بالاماحات والنقاط المعمقه حول المرأه (زوجهً، معشوقهً، أماً) فی سفره الکبیر(المثنوی)، الاّ أن بالمستطاع أن نلاحظ الى جانب کل ذلک حکایات وابیات لاتتلائم مع اسلوبه فی الحیاه العائلیه، ولا مع شطر من نتاجه الشعری. وبالنظر الى أن القران والحدیث الشریف مصدران اساسیان من مصادر الالهام الشعری عندالرومی، یلوح أن الاشعار المذکوره تتسق مع الاحادیث والروایات التی استترت تدریجیاً فی مطاوی الأعراف التی سادت عصره، اکثر من استلهامها القرآن الکریم أو تناغمها مع آیاته.
بررسی و نقد دو راه حل صدرالمتألهین در تطابق نظریه جسمانی بودن حدوث نفس انسانی با متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های صدرالمتألهین ایجاد هماهنگی میان فلسفه و شریعت است. جمله «تبّاً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه» او، برای همه متعلمین حکمت متعالیه آشناست. با این حال صدرالمتألهین در مسئله حدوث نفس، خود راهی غیر از ظواهر برخی متون دینی (که ظهور در حدوث نفس پیش از بدن دارند) را برگزیده و قائل به حدوث جسمانی نفس شده است. صدرالمتألهین که خود متفطن به تعارض نظریه خود با ظواهر این دسته از متون دینی است، برای برون رفت از این تعارض و ایجاد هماهنگی میان نظریه خود با متون دینی، دو وجه جمع ارائه می دهد. یک راه حل او تمایز نهادن میان نفس و روح و همچنین نفوس کملین و غیرکملین بوده و راه حل دیگرش قائل شدن به کینونت عقلی برای نفس است. در این مقاله در پی آن هستیم که با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به بررسی و نقد راه حل های صدرالمتألهین پرداخته، عدم توفیق وی را در این مسئله روشن کنیم.
بررسی تطبیقی نظریه دوگانه انگاری نوخاسته(هسکر) و حدوث جسمانی نفس(صدرالمتالهین) در نحوه تعلق یا تکون نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
289 - 313
حوزه های تخصصی:
دوگانه انگاری نوخاسته از جمله دیدگاه های معاصر در فلسفه ذهن است که طی عطف توجه دوباره به مبحث نوخاستگی در دهه های اخیر مطرح شده است. ویلیام هسکر، مبدع این نظریه درخصوص رابطه نفس و بدن، تا حدود زیادی از سایر دیدگاه های موجود در فلسفه ذهن معاصر که عموماً به تحویل امور ذهنی به امور فیزیکی و نهایتاً فیزیکالیسم منجر می شود، فاصله می گیرد و به نظریه حدوث جسمانی نفس در حکمت متعالیه نزدیک می گردد. یک نظریه کارآمد درباره نفس باید به دو مسئله پاسخ دهد: مسئله جفت شدن یا تعلق و مسئله تداوم نفس پس از مرگ بدن. دوگانگی نوخاسته به برآمدن امری نوخاسته از امری پایه با ویژگی های ذهنی و غیر قابل تحلیل به امر مادی معتقد است که هویت مستقل واقعی دارد. اگرچه در نحوه تعلق یا تکون نفس قرابت هایی میان نظر هسکر و صدرالمتالهین وجود دارد، اما نحوه بیان و بسترسازی در حکمت متعالیه با دوگانگی نوخاسته متفاوت است به طوری که موضع آن دو را در مسئله بقای نفس با یکدیگر متفاوت می سازد.
چالش نقضی برهان قوه و فعل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکثر حکیمان مسلمان به تبعیت از ارسطو جسم را حقیقتی مرکب از دو عنصر جوهری به نام ماده اولی و صورت جسمیه دانسته اند و برای اثبات این مطلب براهین مختلفی اقامه نموده اند. یکی از این براهین برهان قوه و فعل است که در آن ترکیب جسم از ماده و صورت با استناد به دو حیثیت نفس الامری به نام قوه و فعل، اثبات شده است. برهانی که به اعتقاد بسیاری از فیلسوفان محکمترین برهان اثبات ماده اولی است که حتی در دقت و استحکام بر برهان فصل و وصل برتری دارد. بر این برهان نقدهای بسیاری وارد شده است اما آنچه کمتر بدان پرداخته شده بررسی اشکالات نقضی برهان مذکور است. در این میان نقض برهان قوه وفعل به هیولی اولی و نفس، نقض جدی تری است که این مقاله با بررسی آن، رویکرد دوگانه فیلسوفان در قبال جسم با هیولی و نفس را به تصویر کشیده و نقد کرده است.
جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
منبع:
کلام حکمت سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
41 - 53
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین و بررسی میشود. با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه ویژه نفس در آن هدف از این پژوهش تبیین جایگاه نفس در رسیدن انسان به کرامت برای اصلاح و ارتقای سطح بینش پژوهشگر و دیگر افراد جامعه نسبت به این موضوع از دیدگاه علامه طباطبایی یکی از برجستهترین اندیشمندان حکمت متعالیه در عصر حاضر است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با بهرهگیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه ابتدا سیر نزولی و صعودی نفس در رسیدن به کرامت، حرکت استکمالی نفس در سیر صعودی و جامعیت وجودی نفس در عوالم وجود را بررسی میکند و سپس حقیقت کرامت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی را بیان میکند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که از دیدگاه علامه طباطبایی حقیقت نفس از عوالم بالای تجرد است که در کمال پذیری و تکامل به بدن وابسته است و از کرامت جامعیت وجودی عوالم سهگانه وجود برخوردار است، یعنی نفس میتواند با حرکت اشتدادی خود همه کمالهای مادون و کاملتر از آن را به دست آورد و کرامتهای وجودی شدیدتری بهدست آورد. بالاترین مرتبه کرامت نفس رسیدن به تجرد عقلی و فوق عقلی است و حقیقت کرامت نفس رسیدن آن به کمال نهایى خود است که همان فناى ذاتى، وصفى و فعلى در حق تعالی است و انسان برای رسیدن به آن میتواند با علم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده و به مرحله فعلیت برسد.
مفاهیم شخصیت از دیدگاه اسلام
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
47 - 59
حوزه های تخصصی:
بحث درباره شخصیت و اظهار نظر در این زمینه، مستلزم شناخت ماهیت انسان است؛ زیرا ابتدا باید مشخص شود که انسان از چه ساحت های وجودی بهره مند است، چه صفات و انگیزه هایی در وجود او نهفته است، چه کشش ها و غرایز و فطریاتی دارد، کدام یک از این خصوصیات او ذاتی است و به طور طبیعی در وی یافت می شود و کدام یک از خصوصیات او اکتسابی است. از آنجا که ارائه الگو درباره شخصیت با نگرش به متون دینی از مباحث مهم و کلیدی است، بررسی جامع آن مستلزم آن است که دست کم در حوزه روان شناسی و دین، مورد مطالعه قرار گیرد. تاکنون مطالعات جدی و قابل توجهی درباره شخصیت با نگرش به منابع دینی انجام نشده است. این فقر پژوهشی باعث شده افراد سطحی نگر با برداشت های ناقص و نادرست به اظهارنظرهای خامی بپردازند و آن را به دین نیز نسبت دهند. از آنجا که روش های تجربی از بررسی پدیده های غیرمادی و نامحسوس عاجزند، برای مطالعه ساحت غیرمادی انسان باید از روش های غیر تجربی که امکان بررسی این بُعد از انسان را فراهم می کند، استفاده کرد. برای بررسی مفاهیم شخصیت از بعد دینی باید از مفاهیم اساسی درباره انسان مانند نفس، روح، فطرت و قلب آگاهی داشت تا به هدفی که همان شخصیت سالم و متعادل است، برساند. مقاله حاضر به بررسی مفاهیم شخصیت از دیدگاه اسلام پرداخته است.
تأثیر نگرش «فوق تجردی به نفس» بر سبک زندگی انسان بر اساس فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در زمینه فلسفه ملاصدرا به بررسی این پرسش از دیدگاه وی می پردازد که نظریه فوق تجردی نفس چه تأثیری بر زندگی فردی دارد؟ روشن است که سبک زندگی هر فردی رابطه تنگا تنگی با نوع تفکر و نگرش وی دارد. فردی که نگرش ملحدانه به زندگی دارد با فردی که دارای نگرش موحدانه است، سبک و شیوه زندگی مختلفی خواهند داشت. از نظر ملاصدرا نگرش افراد بسته به سعه وجودی آن ها متفاوت است. منظور از نگرش فوق تجردی به نفس آن است که نفس ناطقه انسان که انسانیت انسان به آن است، در سیر تکاملی خود از مرتبه تجرد و حتی اتصال به عقل فعال و عقول مجرده دیگر نیز فراتر رفته و به مرتبه فوق تجرد می رسد و با اصل خویش که همان ذات باری تعالی است، متحد می گردد؛ ذاتی که فوق تجرد و فارغ از هر ماهیتی است. با تحلیل نظرات ملاصدرا و با تاکید بیشتر بر اصل حرکت جوهری، برخی از نتایج و تأثیرات نگرش فوق تجردی به نفس بر شیوه زندگی انسان احصاء شد که عبارتند از: توحید محوری، عدم نگاه مادی صرف، آرامش درونی، تغییر در نحوه عبودیت و تعریف سعادت در پرتو سعه وجودی. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بیان تأثیر نگرش و تفکر فوق تجردی نفس بر زندگی فردی با تکیه بر آرای ملاصدرا پرداخته است.
مسوولیت کیفری در دفاع از غیر
حوزه های تخصصی:
هر انسانی حق دارد در موقع احساس خطر به دفاع از جان، مال و ناموس خود و افرادی که دفاع از آنان بر وی واجب است، اقدام کند. این اقدام دفاع مشروع نامیده می شود که علاوه بر فقه اسلامی، در قانون مجازات اسلامی هم آمده است. دفاع مشروع به عنوان یکی از عوامل موجهه جرم، در قانون مجازات اسلامی جدید (مصوب ۱۳۹۲) در مقایسه با قانون مجازات اسلامی قدیم، دستخوش تغییراتی شده است. موضوع تحقیق حاضر «بررسی مسوولیت کیفری در دفاع از غیر (موضوع تبصره ۱ ماده ۱۵۶ ق.م.ا) از منظر فقه امامیه و حقوق کیفری ایران» بوده و با توجه به مطالب مذکور می توان گفت: جان و مال، ناموس، آبرو و آزادی در قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ مجوز دفاع مشروع بوده که برای جواز آن لازم نیست حتما تجاوز بالفعل نسبت به موارد مذکور صورت بگیرد، بلکه حد تجاوز کافی می باشد. ضرورت دفاع، لزوم یا عدم لزوم، فرار در دفاع مشروع، توسل به قوای دولتی، متناسب بودن دفاع با خطر، از شرایط در ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ بوده که در بند الف، ب، پ، ت به آن تصریح شده، امّا آن چیزی که چالش برانگیز بوده و موضوع اصلی تحقیق حاضر است، تبصره یک ماده ۱۵۶ بوده که این ماده یک سری شرایطی از جمله: از نزدیکان دفاع کننده، مسوولیت دفاع، ناتوان از دفاع، تقاضای کمک نمودن داده که با اصول دفاع در فقه در تعارض می باشد. زیرا که در فقه اسلامی هرگاه کسی یقین داشت که هدف مقابل قصد آسیب رساندن به جان یا مال یا عرض کسی را داده، طبیعی که در چنین حالتی دفاع ضرورت داشته و واجب یا دست کم جایز می باشد. تبصره ۱ ماده فوق الذکر که با قید عباراتی انتقاد آمیز و غیرلازم شرایط دفاع از دیگری را بیان کرده است و نیز تبصره ۲ این ماده که در مورد بحث اثبات شرایط دفاع مشروع مقرر شده است، فضای این نهاد حقوقی را مبهم و تیره نموده است. بطور کلی این ماده با عباراتی مبهم و فاقد صراحت لازم و در غالب موارد، بدون پشتوانه محکم فقهی و حقوقی تدوین شده و تصویب آن بدین صورت امری جز سردرگمی محاکم و صدور آراء متناقض و پایمال شدن حقوق افراد را بدنبال نخواهد داشت
جایگاه «نفس» نزد سعدیا گائون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «نفس» از موضوعات مهمی است که در بین متفکران ادیان و مکاتب فلسفی مختلف بحث مفصلی درباره آن مطرح شده است. به دلیل اهمیت آن، فیلسوفان و متألهان در زمینه ماهیت و خصوصیات نفس به نزاع و کشمکش پرداخته اند. سعدیا گائون، فیلسوف یهودی قرون میانه، از جمله عالمان یهودی است که به این مسئله پرداخته است. دیدگاه وی در خصوص مسئله نفس، یکی از مناقشه برانگیزترین نظریات سعدیاست که اختلاف نظر را در بین پژوهشگران به وجود آورده است. وی پس از بیان دیدگاه های فیلسوفان یونانی، با استدلال عقلی و اشارات نقلی به رد نظریات ایشان می پردازد و سپس نظریه خویش را درباره نفس بیان می کند. در نوشتار پیش رو به بررسی آرای سعدیا گائون در زمینه نفس، و بسترهای فکری او و همچنین میزان وام داری یا اصالت تفکر وی در موضوع مورد بحث می پردازیم. آن گونه که به نظر می رسد، وی در مواجهه با مسئله نفس رویکرد تلفیقی (سنتتیک) دارد.
اوصاف شیعیان واقعی در وصایای امام محمدباقر علیه السلام (5)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله شرحی است بر کلام امام محمدباقر علیه السلام به جابربن یزید جعفی، در باب اوصاف شیعیان. آن حضرت یکی دیگر از اوصاف شیعیان را جهاد با نفس با هدف غلبه بر تمایلات نفسانی بیان می کنند. هرچند دل خوش و راضی بودن به رضایت الهی و نگرانی از آنچه خدای متعال بد می داند، به ظاهر ساده است، اما تحصیل آن بسیار دشوار می باشد. اگر انسان خدای متعال را دوست داشته باشد، آرزو می کند که خدای متعال نیز او را دوست بدارد. مؤمن در نبرد با نفس، گاه برای جلب رضایت خدا و در راه محبت او با هوای نفس مخالفت کرده و خود را از انحراف جلوگیری می کند و البته گاهی هم ممکن است مغلوب نفس و خواسته های آن می شود. توصیه تربیتی امام باقر علیه السلام این است که اگر مؤمن در مبارزه با نفس خود مغلوب شد، نباید ناامید شود، بلکه باید امیدوار بود و همه نیرو و توان خود را به کار گیرد تا بر آن چیره گردد. جلب رضایت الهی در همه امور، راز بندگی و تقویت ایمان و نیل به کمال است.
اوصاف شیعیان واقعی در وصایای امام محمدباقر علیه السلام (8)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۲۷۳
5-10
حوزه های تخصصی:
این مقاله شرحی است بر کلام امام محمدباقر علیه السلام به جابربن یزید جعفی، در باب اوصاف شیعیان واقعی. بهره گیری از راهنمایی عقل در سرکشی هوا و هوس، یکی از اوصاف شایسته شیعیان است. براساس مبانی مسلم دینی، انسان دشمن درونی دارد. دو دسته تمایلات و گرایش ها در انسان وجود دارد که یکی میل به صعود و کمال دارد و دیگری، میل به نزول و سقوط. گرایش نوع دوم، مشترک میان انسان و همه حیوانات است و به مجموع آن «تمایلات نفس» گفته می شود. در مقابل، به تمایلاتی که میل به تعالی و تقرب به خدا و کمال دارند، عقل گویند. این هر دو، همواره در حال مبارزه هستند. باید در میدان مبارزه مراقب بود نفس غافلگیر و مغلوبمان نکند. برای جلوگیری از پیروی از هوای نفس، پیروی از عقل ضروری است. لازم است به احکام عقل بیندیشیم، آنها را بیاموزیم و آمادگی لازم را برای مقابله با تمایلات نفس کسب کنیم. زمانی که عقل نتواند به تنهایی قضاوت کند، باید افزون بر بهره گیری از آن، به احکام شرع نیز مراجعه نمود. امام باقر علیه السلام می فرمایند: برای به کارگیری علم، عملت را خالص کن. پایبندی به دین و عقل و شرع و احکام شریعت، راه برون رفت از پیروی از هوای نفس است.
تحلیل انتقادی حدوث نفس در آراء شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۲۷۳
39-47
حوزه های تخصصی:
حدوث و قدم نفس ازجمله دغدغه های فیلسوفان مسلمان بوده است. شیخ اشراق، براساس مبانی فلسفی و دلایل ویژه خود، به حدوث نفس قائل است. او معتقد است نفس همزمان با حدوث بدن مادی، به صورت مجرد حادث می شود. شارحان سهروردی، اندیشه وی را با متون دینی ناسازگار دانسته و دلایل وی بر حدوث نفس را ناتمام دانسته اند. از طرفی شیخ اشراق در رسائل رمزی و تأویلی اش به حضور نفس در عوالم پیشین اشاره دارد و به نظر می رسد که نفس از بالا و عوالم مافوق، به این نشئه مادی آمده و عوالمی را پیش از این دنیا سیر کرده است. در این پژوهش برآنیم با رویکردی تحلیلی و نو اشراقی از مبانی فلسفی شیخ اشراق، ناسازگاری موجود در آراء سهروردی را توجیه کنییم و به این نتیجه رهنمون شده ایم که نفوس انسانی پیش از دنیا در ناحیه علت و رب النوع خویش به نحو کلی وجمعی وجود داشته اند و سپس در این عالم مادی به نحو جزئی و شخصی حادث شده اند.
واکاوی اهداف تعلیم و تربیت نفس در اندیشه روان شناختی فلسفی ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شناخت نفس انسان و ماهیت آن در روان شناسی به طور عام، و روان شناسی فلسفی به طور خاص می تواند منبعی مناسب برای استنتاج اهداف تعلیم و تربیت نفس به شمار آید. در این میان، با روان شناسی فلسفی صدرایی می توان به شناخت کامل ماهیت نفس نایل آمد و اهداف تعلیم و تربیت نفس را استنتاج کرد. نوشتار پیش رو با هدف واکاوی اهداف تعلیم و تربیت نفس بر اساس کمال غایی و میانی عقل نظری و عقل عملی در اندیشه ملاصدرا نگاشته شده است. نگارنده در این مقاله، از روش پژوهش «توصیفی تحلیلی» در تبیین گزاره های فلسفی و استنتاج مدلولات تربیتی بهره جسته است. یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که با توجه به کمال غایی نفس، هدف غایی تعلیم و تربیت نفس قرب الهی است. اما بر اساس کمال میانی نفس، اهداف میانی تربیت نفس کمال عقل نظری و کمال عقل عملی است. هر کدام از این دو هدف میانی نیز در بستر مراتب خود تحقق می یابد که در عقل نظری عبارت است از: دست یابی به مرتبه عقل بالملکه، بالفعل و مستفاد، و در عقل عملی عبارت است از: دست یابی به مرتبه تجلیه، تخلیه، تحلیه و فنا.