مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
نفس
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۱
21-40
حوزه های تخصصی:
بعد نفسانی وجود انسان از سه ساحت معرفتی، عاطفی و ارادی تشکیل شده است. محبّت یکی از مهم ترین و شاخص ترین مؤلفه های ساحت عاطفی نفس محسوب می شود. این مقاله به تبیین جایگاه محبّت در ساحت های نفس و تحلیل ساز و کار تأثیر آن بر عملکرد انسان، به خصوص در رسیدن به کمال نهایی از دیدگاه علامه طباطبایی می پردازد. علامه به تأثیر نیازها و احساس های انسان بر ساحت معرفتی وی التفاتی ویژه دارد و این خود، موجب تمایز تحلیل ایشان در تأثیر عنصر محبت بر صدور نهایی فعل می شود. از دید وی، محبّت، حقیقتی وجودی و میلی تعلقی به کمال است که میان همه موجودات جاری است؛ اما صورت کامل محبّت در انسان ظهور و نمود پیدا کرده است. از آنجا که امور مختلفی متعلّق حبّ انسان قرار می گیرند، محبّت انواع مختلف مثبت و منفی، و خیالی، وهمی و عقلانی پیدا می کند؛ در صورتی که متعلّق محبّت امری روحانی و کامل باشد، نوع محبّت انسان مثبت خواهد بود. این محبّت به مثابه استاد راه، انسان را به کمال حقیقی اش رهنمون می سازد. محبت با یکسویه کردن حرکت کمالی دیگر ساحات وجودی انسان، آنها را به سوی هدف حقیقی واحدی سوق می دهد و ضمن شکوفایی استعدادها، بین قوا اتحاد ایجاد می کند. از سوی دیگر، به یاری عقل، فرد را به انتخاب هدف متعالی و استاد راه کامل رهنمون می سازد تا با برقرارسازی علقه با وی، مسیر کمالی درست و حقیقی را طی کند.
نفس ستیزی مولوی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان به عنوان شریف ترین مخلوق عالم، و جانشین ذات باریتعالی، در قید و بند جهان مادی گرفتار شده است. او براساس فطرت حق جویی و خصلت کمال طلبی، در صدد اتصاف به صفات ذات اقدس الهی است، تا بتواند با حرکت در مسیر تزکیه و تهذیب نفس، به مقام قرب ربوبی و اتصال به محبوب حقیقی دست یابد. تحقق این هدف متعالی، نیازمند پرهیز از اشتغال به جهان مادی و دوری از پیروی خواهش های نفسانی است. یکی از مکاتبی که انسان را در راستای چنین هدفی هدایت می کند، تا از مرحلة انقطاع از عالم تعینات تا مرتبة فناء فی الله نایل گردد، مکتب عرفان و تصوف است، و مولانا از جمله عارفانی است که در سراسر مثنوی به شرح و بسط آداب و شیوة سلوک الی الله پرداخته است. او مهمترین عامل و مانع دستیابی به کمال مطلق و حقیقت هستی را، نفس اماره می پندارد و مجاهدة با نفس را که در این مقاله به بررسی کیفیت آن پرداخته شده مایة تعالی روح و حیات جان آدمی محسوب می دارد. از منظر مولوی، ریاضت نفس و ممانعت از سرکشی آن، جهاد اکبر محسوب می گردد، و شرط ارتقاء سالک طریق حق، از عالم جماد تا مرحلة نفس مطمئنه، فنای عرفانی، یعنی کشتن نفس است.
سلامت معنوی نفس از دیدگاه زکریای رازی در کتاب طب روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ابعاد وجودی انسان بُعد روحانی اوست که اهتمام به سالم نگه داشتن آن توصیه دین مقدّس اسلام است؛ زکریای رازی در کتاب طب روحانی خود نیز توجه ویژه ای به این مسأله داشته است. هدف اصلی این پژوهش، بیان نحوه ی حفظ سلامت معنوی از دیدگاه رازی است که با روش اسنادی و تحلیلی به راه های تحقق سلامت نفس و نحوه ی پیشگیری و درمان بیماری های نفسانی از دیدگاه رازی پرداخته شده است. در آموزه های دینی هم علم و ایمان به خدا و عمل صالح از ارکان اصلی سلامت معنوی محسوب می شوند. یافته های تحقیق نشان می دهد که زکریای رازی، حاکمیّت عقل بر سایر قوا و مبارزه با هوای نفس و تهذیب نفس از رذایل اخلاقی مثل حسد، بخل و عُجب را از نشانه های سالم بودن نفس بیان می کند.
مضامین نفس ستیزی در اشعار آثار منثور عرفانی از سده پنجم تا هشتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلیم و تربیت یکی از اهداف تصوف است و مذمت دنیا و خواهش های نفسانی از تعالیم اولیه متصوفه به شمار می آید بحث و تکرار این مسئله چه در حوزه نثر و چه در حوزه نظم، نشان دهنده اهمیت موضوع است هدف از این پژوهش، معرفت نفس و معرفی راههای مبارزه با آن در اشعار آثار منثور عرفانی است. در این تحقیق با فرض بر این است که نفس بزرگترین دشمن انسان است و اشعار متصوفه در جهت تعلیم راههای مبارزه با نفس در آثار منثور عرفانی بکار رفته است وبا به روش توصیفی تحلیلی و شیوه کتابخانه ای به بررسی مضامین نفس ستیزی در اشعار سده پنجم تا هشتم هجری می پردازد بررسی مضامین اشعار موجود در آثار منثور عرفانی نشان می دهد که متصوفه در میان اقسام گوناگون نفس بیشتر به نفس اماره پرداخته اند و با معرفی صفات نفس همچون خودبینی، وابستگی، حرص و شره، کسالت و تنبلی و... سعی در شناساندن نفس کرده اند و ریاضت و مخالفت با هواجس نفسانی را بهترین راه مقابله با آن دانسته اند رعایت اصول اخلاقی و مکارم و فضایل اخلاقی چون تواضع، صدق و اخلاص و وارستگی را از بهترین راههای تهذیب نفس عنوان نموده اند.
انسان شناسی پولسی و ساحت های وجودی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله اقسام انسان شناسی، انسان شناسی دینی است که با تکیه بر متون مقدس ادیان، به بررسی ابعاد و سرشت انسانی می پردازد. با توجه به تأثیرپذیری انکار ناپذیر مسیحیت از آموزه های پولس، این مقاله تلاش دارد با مراجعه مستقیم به نامه های پولس در عهد جدید و همچنین با توجه به شواهد تاریخی، دیدگاه او درباره چندگانگی ساحت وجودی انسان را واکاوی نماید. بر اساس نتایج این تحقیق، می توان گفت: پولس به غیر از جسم، ساحت دیگری نیز برای انسان قائل است که بر خلاف جسم، مانا و ماندگار است و دارای آثار مختلف و متنوعی است. همچنین با اینکه پولس در بعضی عبارات خود بین نفس و روح تفکیک قائل شده است، اما سایر نوشته های وی، تمایز جوهری میان این دو را تأیید نمی کند. این اسامی مختلف، صرفاً به کاربردهای مختلف ساحت غیرجسمانی اشاره دارند و دلیلی بر مجزا بودن آنها در دست نیست.
بررسی تطبیقی واژگان قرآنی و اوستایی درباره ساحت غیرمادی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین زرتشت مانند اسلام، به دو ساحتی بودن انسان باور داشته، معتقد است: انسان علاوه بر ساحت جسمانی و بدن ظاهری، که قابل مشاهده است، دارای ساحت غیرمادی است. این پژوهش به توصیف و بررسی تطبیقی واژگان قرآنی و اوستایی درباره بُعد غیرمادی انسان می پردازد. در قرآن، از پنج واژه «روح»، «نفس»، «قلب»، «فؤاد» و «صدر» یاد شده است که اشاره به بعد مجرد انسانی دارند. در اوستا نیز پنج واژه «اَهو»، «دَئِنا»، «بَئوذَ»، «اوروان» و «فرَوَشی» واژگانی هستند که به ساحت غیرمادی انسان دلالت دارند. این مقاله با روش توصیفی تطبیقی و با تأکید بر قرآن و اوستا به ویژه گاهان زرتشت، نخست به توصیف این واژگان پرداخته، شباهت ها و تفاوت های این واژگان را برجسته کرده، سپس، تحلیلی نو در این زمینه ارائه می کند. افزون بر شباهت هایی که میان واژگان قرآنی و اوستایی وجود دارد، تفاوت های اساسی نیز به چشم می خورد، از مهم ترین آنها، می توان به تبیین و تحلیل عقلی صحیح از واژگان قرآنی و فقدان تحلیل محتوایی صحیح از تعدد واژگان اوستایی و منافات آن با بداهت عقلی دربارة وحدت حقیقی انسان اشاره کرد.
تحلیل واژگانی روح، نفس، قلب، فؤاد و صدر در قرآن و بررسی چندگانه یا متحد بودن آنها با تأکید بر دیدگاه های علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
واژه های روح، نفس، قلب، فؤاد و صدر در قرآن به ساحت دوم انسان اشاره دارند. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی چندگانه یا یکی بودن مشارٌالیه آنها می پردازد و با بررسی نظرات مفسران به ویژه علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی، معیاری نو برای تمییز مشارٌالیه آنها ارائه می دهد. حاصل اینکه امر مجرد، پیش از تعلق به بدن، روح و پس از آن نفس نامیده می شود. میان این دو و سه واژه قلب، فؤاد و صدر نیز تمایزی احساس می شود. این سه در کاربرد مطلق، همان معنای نفس یا روح را می رسانند؛ ولی قرین با اوصاف، به مرتبه ای از مراتب روح یا نفس انسانی اشاره دارند؛ یا اینکه روح و نفس همانند اسامی هستند که به تمام حقیقت انسان اشاره دارند، ولی قلب و فؤاد و صدر همانند اوصافی هستند که هرچند با نفس و روح متحدند، به تمام حقیقت انسان اشاره نمی کنند.
دلایل و شواهد قرآنی بر تجرد عقلی روح در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متفکران آرای مختلفی دربارة حقیقت انسان دارند. برخی از آنان حقیقت انسان را جسم ظاهری او دانسته اند و برخی دیگر علاوه بر بدن ظاهری، به حقیقت دیگری باور داشته اند. در اینکه این حقیقت دیگر چیست، در میان دانشمندان اختلاف نظر وسیعی دیده می شود. برخی این حقیقت دوم را نیز امری مادی و در داخل بدن دانسته اند و برخی دیگر آن را امری مجرد از ماده انگاشته اند. برای اثبات تجرد روح هم از روش عقلی و هم از روش نقلی استفاده شده است. در روش نقلی چند آیة معروف مورد استناد قرار گرفته است. به نظر می رسد می توان برای این منظور از آیات دیگری نیز بهره برد. در این پژوهش، تلاش ما این بوده است که با مراجعه به آیات قرآن و با توجه به ویژگی هایی که قرآن برای انسان ذکر کرده است، وجود ساحت عقلی مجرد از ماده را دست کم برای برخی از انسان ها اثبات کنیم. در این راستا به شواهد و ادله ای پرداخته ایم که از این منظر کمتر مورد توجه بوده اند.
نظریة مادی بودن ساحت مثالی انسان و شواهد آن در روایات و علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله تجرد یا مادیت نفس، همچنان مسئلة چالش برانگیزی برای متکلمان و فیلسوفان است. فلاسفه به تجرد، و شماری از متکلمان به مادیت آن معتقدند. این مقاله با طرح نظریة سه ساحتی بودن انسان و بررسی خصوصیات ساحت سوم به عنوان بُعد مثالی، درصدد حل اختلاف یادشده است که در صورت پذیرش آن، ظواهر متون دینیِ ناظر به مادیت روح، نیازمند تأویل نخواهند بود. انسان غیر از «نفس» مجرد و «بدن» مادی، «روحی» دارد که می توان آن را از سنخ حالتی از ماده دانست که امروزه با ویژگی هایی مثل ذرات بسیار ریز و باردار و بی شکل و درعین حال موج سیال بودن، پلاسما نامیده می شود. یکی از شواهد تطبیق «پلاسما» با تجرد برزخی، نظریة حرکت در مجردات است که از سوی برخی فیلسوفان متأخر پذیرفته شده؛ با این تبیین که اگر عالم مثال علاوه بر بُعد، از قابلیت تغییر برخوردار است، نمی توان آن را مجرد دانست. در این مقاله، به روش کتابخانه ای، نظریة وجود اجسام انرژیک و پلاسما به عنوان بدن مثالی مطرح گردیده و از روایات و مشاهدات تجربی فیزیکی و متافیزیکی، به عنوان شواهدی برای اثبات آن استفاده شده است.
واکاوی حقیقت روح در روایات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت انسان، به عنوان شریف ترین مخلوق خداوند، در گرو شناخت حقیقت وجودی اوست که با ابزارهای مختلف معرفتی، اعم از عقل، نقل، شهود، تجربه و... قابل تحصیل است. «نقل» معتبر، به جهت صدور از معصوم علیهم السلام و احاطه علمی ائمة اطهار بر کل عالم وجود و ازجمله انسان، همواره از بهترین طرق کسب معرفت بوده است. این مقاله با داده هایی روایی، حاصل از گردآوری اطلاعات کتابخانه ای با روش تحلیلی و توصیفی، به واکاوی روایات بیانگر حقیقت روح پرداخته است. در این مقاله، به هشت دسته از احادیث، به ترتیب از روایاتی که به ظاهر مثبِت جسمانیت روح بوده اند، تا روایاتی که جز با وجود روح مجرد سازگار نمی باشند، اشاره شده است. حاصل این پژوهش، بیان هماهنگی بین عقل و نقل در دو ساحتی بودن انسان و غیرمادی دانستن ساحت روحانی اوست.
بررسی چندگانه بودن نیروهای معنوی انسان در آیین زرتشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاید به ندرت بتوان کسی را یافت که قائل به دوساحتی بودن انسان نباشد؛ زیرا این مسئله ای وجدانی و فطری است. تمام ادیان آسمانی، با پذیرش اصل بحث، برای تبیین آن مطالبی بیان کرده اند که در کتاب های مقدس آنها نمود پیدا کرده است. آیین زرتشت، یکی از این ادیان است که در کتاب مقدس خود، یعنی اوستا مطالب قابل توجهی در مورد بُعد دوم انسان؛ یعنی روح و جان بیان کرده است. این نوشتار، به روش تحلیلی توصیفی ضمن بیان پنج گانه بودنِ نیروهای مینوئی (روحانی، معنوی)، که شامل «اَهو، دَئِنا، بَئوذَ، اوروان و فرَوَشی» هستند و بیان تعاریف و مستندات متون مقدسی آنها و بیان دیدگاه های نویسندگان و محققان آیین زرتشت و بیان برخی اختلافات جزئی در این زمینه، به بررسی و تحلیل فرض های مختلف، در باب یکی بودن یا چندگانه بودن این نیروها پرداخته است. فرض های پنج گانه در این زمینه مطرح شده و هریک به صورت جداگانه تحلیل و بررسی شده است. در پایان، با توجه به مستندات موجود در متون مقدس زرتشتی و دیدگاه های زرتشت پژوهان در این زمینه، بر چندگانه بودن این نیروها از دیدگاه زرتشتیان رسیده است.
تأثیر نقش نماهای گفتمانی «واو» و «فاء» در تحلیل معنی آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: تحقیق در نقش نماهای گفتمانی یکی از حوزه های مطالعاتی بکر در زمینه دانش زبان شناسی است. این واحدها عمدتاً ارزشی کاربردشناختی و فرادستوری دارند؛ یعنی در ساحت متنی و بینافردی نقش هایی را به عهده می گیرند. <strong>هدف</strong> از نوشتار حاضر بررسی نقش های به کار رفته در آیاتی از قرآن کریم است که به نحوی به سه حوزه نفس، قلب و روح اختصاص دارد تا از خلال آن روشن شود که نخست، میان موضوع آیات و روابط گفتمانی به کار رفته در آنها چه پیوندی برقرار است و دوم، هریک از این نقش نماها چگونه به بروز نقش و کارکردی آیاتیاری می کنند.<strong> روش:</strong> این مقاله با رویکرد کاربرد شناختی و با اتکا به روش تحلیل گفتمان صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد رابطه مستقیمی میان معنی آیه و برداشت مخاطب از آن بر پایه ادات گفتمانی به کار رفته در آیه وجود دارد. «فاء» در آیات نفس، هم جنبه استنباطی و هم جهت وجدانی دارد. بدین ترتیب که برای استنباط معنی آیه مخاطب را ناگزیر به استدلال و استنباط می کند. «واو» نیز در ساختاردهی و حفظ انسجام معنایی و صوری متن بیشترین تأثیر را دارد. <strong>حاصل</strong> تحقیق نشان می دهد معناشناسی قرآن از گونه معناشناسی پویا است که با استفاده نقش نماها به ایجاد حرکت در رویدادهای داستان و نوسازی اطلاعات مخاطب یاری می رساند.
معناشناسی نفس در قرآن کریم با تأکید بر روابط همنشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نفس از واژه های کلیدی در حوزه انسان شناسی است؛ ازاین رو، از دیرباز مکاتب کلامی، عرفانی، تفسیری و روایی به آن توجه کرده اند. این پژوهش با استفاده از روش معناشناسی، مفهوم نفس از دیدگاه قرآن کریم را تبیین کرده است؛ زیرا معناشناسی به دلیل نگاه تحلیلی و دقیق به متن، روشی سودمند برای دستیابی به معنای حقیقی کلمه است. با بررسی واژه نفس با رویکرد هم زمانی، روشن شد نفس بر محور همنشینی صفتی با مفاهیم واحده، مطمئنه، لوامه و اماره، بر محور همنشینی فعلی با افعال ظلم، کسب، تکلیف، توفی و مجازات و بر محور جانشینی با کلمات مرء، قلب و ید در یک حوزه معنایی قرار می گیرد؛ازاین رو نفس، حقیقت انسانى است که از روح برتر است و شعور، فهم، ادراک، اختیارو انتخاب و قدرت تمییز دارد و تعلق آن به بدن تدبیری است. این حقیقت با مرگ فانی نمی شود و علاوه بر دنیا در آخرت نیز مخاطب خداوند قرار می گیرد.
دیدگاه محمدباقر بهبودی بر ادّله جسمانیتِ مادّی اَبدان در رستاخیز و نقد آن از منظر علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۴
187-204
حوزه های تخصصی:
حشر جسمانی ابدان از مسائل مورد اختلاف میان متکلمان و حکمای اسلامی است. طبق نظر علامه، انسانِ محشور در قیامت به واسطه نفس او از یک سو عینیت با انسان دنیوی و از سویی به واسطه بدن او مثلیتی با انسان دنیوی دارد. مرحوم محمدباقر بهبودی جسمانیت ابدان در روز قیامت را پذیرفته و ادله ای برای این امر بیان می دارد؛ اما مبتنی بر رویکرد حکمی نقدهایی بر آن وارد است. این پژوهش با مقایسه تطبیقی هر دو دیدگاه درباره کیفیت اِلحاق اَبدان در رستاخیز و کیفیت زمین در قیامت به نقد دیدگاه جسمانیت مادّی اَبدان برای آیاتی که امکان وقوع مادّی آن را پنداشته اند، پرداخته و در نتیجه مهم ترین نتایج تحقیق حاکی از آن است که طبق نظر علامه اِعاده انسان به عینه از محالات است و محال، تحقق و هستی نمی پذیرد؛ ازاین رو به روش توصیفی تحلیلی به بررسی محتوای آن پرداخته شده است . .
سطح مشخص بودگی نفس در مفهوم سازی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۷
5 - 26
حوزه های تخصصی:
تصویرسازی اصل بنیادین دستور زبان شناختی است. یکی از ابعاد تصویرسازی سطح مشخص بودگی یا تشخص است که در آن یک موقعیت تفسیر می شود. تفسیر موقعیت بر اساس تعینی است که با کمک گرفتن از الفاظ یا ساختار جمله برای یک مفهوم به دست می آید. سطح مشخص بودگی را در دو ساحت واژگانی و ساختاری می توان بررسی کرد. در ساحت واژگانی، واژگان از دو طریق کسب تشخص می کنند؛ اول تشخصی است که با مفهوم خود به دست می آورند و دوم تشخص طبقاتی نام دارد که از طریق قیدها و صفات کسب می کنند. در سطح تشخص ساختاری به طبقاتی که یک واژه در ساختاری دستوری قرار دارد، توجه می شود. واژه نفس در قرآن تمامی سطوح مشخص بودگی را نشان می دهد. نفس در قرآن در دو مصداق تمام هویت یا هویت ترکیبی (بدن و فرابدن) و هویت اصلی انسان به کار رفته است و قاعده تشخص ساختاری و واژگانی در آیات مختلف تعین هر یک را نشان می دهد. در برخی آیات آثار و لوازمی به هویت ترکیبی انسان نسبت داده شده و از این هویت ترکیبی با نام «نفس» یاد شده است و در برخی دیگر بدن ملاحظه نشده و تنها به فرابدن انسان توجه شده و از آن نیز با عنوان نفس یاد شده است. آیاتی که در آنها از ساختار انفس استفاده شده است نیز به دو دسته تقسیم می شوند: دسته ای از این آیات بر تمام ماهیت انسان دلالت دارند و دسته دیگر هویت اصلی انسان را در کانون توجه قرار می دهند.
شرح و نقد دیدگاه صدرالمتألهین درباره آموزه وحیانیِ رجعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
25 - 38
حوزه های تخصصی:
از مسلمات تعالیم اسلامی، و به ویژه شیعی، اعتقاد به رجعت، به معنای عام آن است، یعنی زنده شدن برخی مردگان و بازگشت آنان به حیات دنیوی. از سوی دیگر، مبانیِ فیلسوفان مسلمان، و به ویژه مرحوم صدرالمتألهین، در باب موضوعاتی همچون نفس، تعریف و مراتب تجرّد، معیار نقص و کمال که به ماد یت و تجرّد بازمی گردد نحوه وقوع مرگ طبیعی و ... لوازمی به دنبال دارد که به نظر می رسد با برخی آموزه های دینی تعارض داشته باشد. یکی از این آموزه ها رجعت است. مقاله حاضر به این موضوع می پردازد که اولاً دیدگاه ملاصدرا درباره رجعت چیست؟ آیا آن را در مورد همه انسان ها می پذیرد، یا یکسره آن را انکار می کند و یا قائل به تفکیک می شود و آن را در مورد برخی انسان ها ممکن و در مورد برخی دیگر محال می داند؛ و در چنین صورتی معیار این تفکیک چیست؟ ثانیاً نظریات صدرالمتألهین در این مباحث چه قدر با هم سازگار است؟ و ثالثاً این نظریات از سویی تا چه اندازه مطابق با موازین عقلی است و از سوی دیگر آیا با ظواهر و نصوص صریح قرآن و حدیث همخوانی دارد یا خیر
نقش علم و عمل در تکامل آدمی از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نفس ناطقه» فصل ممیّز انسان از دیگر انواع و «کمال عقلی» فصل ممیّز آدمیان از یک دیگر است. نفس ناطقه دارای دو قوه عقل نظری و عقل عملی است. لطیفه ملکوتی نفس که سرّی از اسرار الهی است ظرفیت ترقّی و استکمال به سوی واجب تعالی دارد و اگر انسان آن را مُهمل رها کند به سوی ظلمت و تاریکی خواهد رفت. تحوّل پذیری و استکمال نفس از اصول مسلّم فلسفه صدرایی است و حرکت جوهری یکی از عمده ترین دلایل آن است. بر این اساس، آدمی پیوسته در حال پویایی و صیرورت است و هیچ توقّف و ایستایی ندارد. سخن اصلی ما در این مقاله این است که حرکت کمالی جز از رهگذر علم و عمل میسّر نخواهد شد. کمال و سعادت در فلسفه صدرایی برخاسته از وجود است و راه آن از طریق علم و عمل که بال های صعود به آسمان سعادت و قله هِرم هستی اند، می گذرد. علم و عمل لازم و ملزوم یکدیگرند و هر یک سبب رشد دیگری و تحقّق مرتبه کامل تری از آن برای انسان می شود. البته، در مقام ارزش گذاری، علم، برتر از عمل است؛ زیرا هم در مرحله ابتدایی، علم سبب عمل است؛ به گونه ای که در نبود نظر، عمل معنایی ندارد و هم در مراتب بالاتر، معرفت غایت عمل است و عمل مقدمه و مقوّم نظر است که موجب رفع موانع و حجاب های درونی و بیرونی می شود، یعنی زمینه ای فراهم می کند تا وجود ملکوتی انسان نمایان و به علمی که از آن تعبیر به «معرفت ربوبی» می شود، منجر شود.<br /> <br />
روح در دینِ جَینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین جِینی از ادیان کهن هندی است که بیش از بیست و پنج قرن پیشینه دارد و به اصطلاح از ادیان ناستیکه و یا غیر ارتدوکس هندی شمرده می شود . مسئله روح که در این مکتب از آن به عنوان جیوَه یاد می شود از مفاهیم مهم این دین به حساب می آید و یکی از دو مقوله اصلی هستی شناختی و نیز یکی از موضوعات اصلی فلسفه جَینی و نخستین آنهاست . جَین ها اصل وجود روح را امری شهودی می دانند ، با این همه، دلایلی نیز بر وجود آن اقامه کرده اند . در این مکتب، روح با آن که مادی شمرده نمی شود، دارای بُعد بوده و متناسب با بدن قبض و بسط می یابد . ارواح بی شمار هستند و همه موجودات و حتی عناصر دارای روح بوده که متناسب با بدنی که در آن می زیند، دارای یک تا شش حسّ ادراکی هستند. روح در حالت ناب و خالص خود دارای آگاهی و شهود بی مُنتها ، بهجت و سرور بی منتها و کمال مطلق است و علم و آگاهی نه صفت که ذات و سرشت آن است ، اما این گوهر نورانی در نتیجه برخی اعمال و احساسات با «کرمه» -که ماده ای لطیف است - پوشیده می شود و این آغاز اسارتِ انسان است . هدف یک سالک جَینی پیراستن روح از این قشرهای کرمه ای است که «لِشیا» خوانده می شود و این مهم با ریاضت و در طول زندگی های متوالی میسّر می شود . هدف این نوشتار، تبیین مسئله روح در دین جَینی است که به روش توصیفی۔ تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای معتبر به شیوه اِسنادی سامان یافته و نشان می دهد که آموزه روح در جینیزم تفاوت قابل ملاحظه ای با دیگر ادیان هندی دارد.
محدوده شناخت از نفس از دیدگاه ابن سینا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲
61 - 78
حوزه های تخصصی:
این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا ماهیت و وجود نفس از دیدگاه ابن سینا و کانت قابل شناخت است. به نظر می رسد ابن سینا علم ما به وجود نفس خود را، حضوری و نسبت به ماهیت نفس، با واسطه و از طریق استدلال می داند. اما کانت دیدگاهی متفاوت با ابن سینا دارد. به اعتقاد وی، ما صرفاً با وحدت آگاهی ها مواجه هستیم نه یک موضوع مشخص. وی حمل مقولات بر نفس و فراتر از محدوده تجربه ممکن را موجب مغالطه می داند. کانت، عقل نظری را قادر به شناخت نفس نمی داند، اما در نقد عقل عملی به گونه ای دیگر پیش می رود. ما نخست به بیان کیفیت حصول شناخت، سپس به بررسی چگونگی شناخت وجود نفس، و در انتها به احکام نفس از دیدگاه آن ها می پردازیم.
نیچه و مسئله جدایی نفس و بدن در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱
43 - 60
حوزه های تخصصی:
در فلسفه دکارت نفس و بدن به گونه ای پیچیده، هم به صورتی متمایز از هم جدا هستند و هم دارای اتحادی ریشه ای هستند. فیلسوفان معاصر و خلف دکارت به راه های مختلفی برای رفع این تناقض متوسل شده اند. شاید بتوان این مسئله را مهم ترین مسئله مدرن دانست، که در تمام شئون مدرنیسم خود را نشان داده است. پاسخ نیچه به این مسئله متفاوت است. طبق نگرش نیچه این تناقض نمایشی است که دکارت به گونه ای مقدر آن را ارائه می دهد. دکارت مجبور به ارائه این تناقض است، چرا که بدن به گونه ای متناقض به مثابه «چیز گم شده» و در عین حال هدفِ میل برای پیدا کردن آن، عمل می کند. در ادامه سعی کرده ایم تا این نگرش را به سمت یک انتقاد بنیادی از «ایده آلیسم» به صورتی بنیادی سوق دهیم.