مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
احتمال
حوزه های تخصصی:
در دنیای امروز از «اقناع» (متقاعد سازی) به عنوان یکی از کلیدیترین مؤلفه های «قدرت نرم» و «نفوذ اجتماعی» یاد میشود؛ زیرا از این طریق میتوان نظرات و اراده خود را بدون بهره گیری از زور و تطمیع بر دیگران تحمیل کرد و نظرات، نگرشها و رفتارهای آنان را دستخوش تغییر قرار داد. اهمیت اقناع در روابط اجتماعی، اعم از روابط بین فردی و روابط درون و برون گروهی و حتی در روابط سیاسی و دیپلماتیک، موجب شده در چند دهه گذشته چندین مدل و نظریه پیرامون این پدیده انسانی ارائه شود. مدل هاولند یکی از نخستین و البته پر استفاده ترین این مدلهاست. اهمیت این مدل از آن روست که تمامی عناصر یک ارتباط را مطمع نظر قرار میدهد و ویژگیها و مؤلفه های هر یک را نمایان میسازد. افزون بر مدل هاولند، چند مدل دیگر نیز به بحث پیرامون اقناع و مجاب سازی پرداخته اند. این مدلها به ویژه به سبب برخورداری از پشتوانه پژوهشی متقن و پرشمول، از غنای نظری و علمی فزون تری برخوردارند که از میان آنها مدل ناهماهنگی شناختی و مدل احتمال بسط از اشتهار بیش تری برخوردارند.
کاربرد توزیع آماری گاما در برنامه ریزی محیطی و هیدروژئومورفولوژی مطالعه موردی: ایستگاه مسجد سلیمان
حوزه های تخصصی:
متدهای ریاضی و توزیع آماری، نتایج قطعی در محاسبات اقلیمی و هیدرولوژی و ژئومورفولوژی ارایه می دهد، استفاده از توزیع آماری گاما جهت محاسبات و تعیین احتمالات بارش در هیدروژئومورفولوژی، برنامه ریزی روستایی و شهری و محیطی امری انکار ناپذیر است. در بررسی داده های ایستگاه مسجد سلیمان احتمالات متغییرهای بارش به روش تئوری و تجربی مطالعه شد و نتیجه ای که بدست آمد این بود که یک هماهنگی بین دو نوع احتمال (تئوری و تجربی) به ترتیب 206 میلیمتر با احتمال 50 درصد و 7/205 میلیمتر با احتمال 37/49 درصد وجود دارد.
معیار صدق گزاره های دینی
حوزه های تخصصی:
بنیادیترین مسئله در حوزه معرفت شناسی دینی، که دشوارترینِ آن ها نیز هست، معیار صدق گزاره های ظنی و جزمی دین است. از منظر ما برای معرفت به دین، جزم و علم متعارف و اطمینان کفایت میکند. بر اساس این نگرش، یعنی کفایتِ علم متعارف یا جزم، معیار صدق این گونه معرفت ها چیست؟ در پاسخ به این مسئله، چندین معیار برای ارزیابی معرفت های اطمینانی یا جزمی میتوان برشمرد. در این مقال، هر یک از راه حل های مزبور را بررسی کرده ایم، که مهم ترین آن ها دکترین حجیت در معرفت شناسی دینی و راهبرد شهید صدر در حل مسئله استقراست.
این راه حل ها در صورتی قابل استنادند که نتوانیم گزاره های ظنی، جزمی و یقینی بالمعنیالاعم دین را بر گزاره های یقینی بالمعنیالاخص مبتنی بدانیم. اما اگر بتوانیم آن معرفت ها و گزاره ها را بر گزاره های یقینی بالمعنیالاخص مبتنی بدانیم، نیازی به آن راه حل ها نیست. از نظر ما چنین ابتنایی ممکن است.
دیدگاه راسل درباره استقرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معضل استقرا از مهم ترین و دشوارترین مسائل فلسفی است که با حل آن بسیاری از معضلات فلسفی حل می شوند و استنتاج های علمی توجیه پذیر می شوند. برتراند راسل، یکی از فیلسوفان بزرگ تحلیلی قرن بیستم، تلاش کرده است معضل استقرا را حل کند.
از نظر راسل معضل استقرا پرسش از چگونگی توجیه احکام کلی، قوانین علّی، و معرفت غیر مستقیم است. او توسل به اصل یک نواختی طبیعت را برای حل این معضل کافی نمی داند؛ از نظر او چاره کار پذیرش اصل استقراست. بنابر اصل استقرا، هرچه تعداد موارد اقتران الف با ب بیش تر باشد احتمال اقتران همیشگی الف با ب بیش تر خواهد بود و هرگاه تعداد موارد اقتران به اندازه کافی باشد احتمال اقتران همیشگی الف با ب قریب به یقین می شود.
به اعتقاد راسل، اصل استقرا نه قابل اثبات تجربی است و نه قابل اثبات عقلی، بلکه این اصل را باید به استناد بداهت ذاتی اش و درنهایت به دلیل نتایج آن پذیرفت. بنابه نظر راسل اصول فرامنطقی یا اصول موضوعه پنج گانه باعث می شوند احتمالِ تعمیم به یقین نزدیک شود. سرانجام راسل خاطرنشان می کند هرچند استقرا به ما یقین نظری (منطقی و ریاضی) نمی دهد، اما احتمال قریب به یقین ناشی از آن بیش تر از یقین ناشی از جزم مابعدالطبیعی است.
مفهوم جهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم جهل در اغلب رشتههای حقوق بهویژه در حقوق خصوصی و حقوق کیفری و نیز در رشتههای مرتبط با حقوق مانند فقه و اصول از کاربرد زیادی برخوردار است. در این حوزه ها مفهوم جهل از شیاع و اهمیت ویژهای برخوردار است. تا کنون بحث جدیی درخصوص این مفهوم شکل نگرفته است. شاید عمده دلیل این وضعیت این تصوّر باشد که این مفهوم بهرغم اهمیتش چندان پیچیده و غامض نیست. لیکن با بررسی ابعاد مختلف این مفهوم و نوع ارتباط اقسام آن بهخصوص جهل بسیط و جهل مرکب بایکدیگر، میتوان ادعا کرد، این مفهوم تا کنون بهرغم ابتلایش از اعتنای کافی برخوردار نشده است. این تحقیق در صدد است تا با بررسی ابعاد مختلف این مفهوم(لغوی، فنی و تحلیلی، اصطلاحی در فقه، حقوق و اصول)، مطالب جدیدی را در این خصوص در اختیار صاحبنظران بگذارد.
قاعده وجوب دفع ضرر محتمل و کاربرد آن در قانون آئین دادرسی مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده وجوب دفع ضرر محتمل یکی از قواعد عقلی است که به موجب آن هرگاه انسان، احتمال ضرر در چیزی بدهد و یا عملی را موجب ضرر بداند به حکم عقل باید از آن اجتناب نماید تا از وقوع در ضرر وزیان محتمل، ایمن گردد، برهمین اساس چنانچه شخص به این احتمال اعتنا نکند و برعمل مزبور اقدام نماید و نهایتاً دچار ضررگردد، مورد مذمت عقلا واقع می شود لذا گفته می شود دفع ضرر محتمل واجب است، تبیین و تشریح قاعده فوق، مستلزم بحث از جهات زیر است: معنا و مفهوم ضرر، مراد از ضرر در اصطلاح، منظور از وجوب در قاعده، مستند قاعده، موارد تطبیق و مصادیق قاعده، تعارض قاعده دفع ضرر محتمل با قاعده قبح عقاب بلا بیان.
بررسی و نقد دیدگاه سوئین برن در باب وجود خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریچارد سوئین برن از جمله فیلسوفان معاصری است که به استدلال های استقرایی برای تبیین خداباوری روی آورده است. وی با استفاده از اصل زودباوری و سادگی، و با تفکیک نظم های زمانی از مکانی ، احتمال وجود خداوند را بسیار تقویت می نماید.سوئین برن سعی دارد از طریق فرضیه خداشناسی توحیدی به پرسش های مرزی پاسخ گوید. اما تمسک به مفاهیم احتمال، سادگی، زودباوری، پیش بینی پذیری، و نظم های زمانی در تقویت این فرضیه، در چالش با اشکال های متعددی است که این مقاله با نگاهی نقادانه به ارزیابی آنها می پردازد.
تحلیل ریسک مخاطرات چندگانه شهری در اثر سیل و زلزله (مطالعه موردی: منطقه بیست تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با گسترش جامعه (شهری) و اقتصاد، به تدریج نیاز به کاهش دادن مخاطرات، اطمینان در ارتباط با کنترل ریسک مخاطرات و دیگر اقدامات مهم و مدیریتی در جهت تهیه برنامه ها و پیگیری طرح های بازدارنده از بروز آسیب پذیری های بیشتر، زیاد شده است. با توجه به توسعه شهرنشینی و تراکم بالای ساختمانی در شهرهای بزرگ، به خصوص شهر تهران، ریسک خسارت مالی و تلفات انسانی توسط سوانح طبیعی نظیر سیل و زلزله به طور چشم گیری بالا می رود. در این تحقیق به بررسی ریسک مخاطرات چندگانه ساختمان های منطقه بیست شهر تهران بر اساس نتایج تحلیل خسارت پرداخته شده است. در راستای به دست آوردن ریسک خسارت های چندگانه، احتمال وقوع دو مخاطره سیل و زلزله محاسبه گردید. همچنین با توجه به اینکه عمر مفید سازه ها 50 سال است، احتمال خرابی سازه ها در سطوح مختلف هم برای مخاطره سیل و هم برای مخاطره زلزله با در نظر گرفتن این عمر مفید محاسبه شده است. در ادامه با در نظر گرفتن روش های احتمالاتی تعیین ریسک مخاطرات چندگانه، میزان ریسک خرابی تعیین گردید و در نهایت با استفاده از محیط GIS نقشه های ریسک مخاطرات چندگانه تولید شد. در این تحقیق، میزان درصد خرابی در ساختمان ها مشخص گردید و با توجه به نتایج به دست آمده، میزان درصد خرابی در ساختمان ها با توجه به سطوح خرابی مختلف در مخاطرات مجزا و چندگانه بدست آمد و تعداد ساختمان های آسیب دیده بنایی، فولادی و بتنی به ترتیب به میزان 25/1، 26/1 و 5/1 برابر افزایش می یابد.
روش شناسی ماکس وبر؛ بررسی انتقادی مبانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به روش «اسنادی»، ضمن تبیین اجمالی آراء و روش شناسی ماکس وبر، درصدد است به شکل روش شناسی بنیادین، با استخراج زمینه های فردی و اجتماعی، مبانی هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و افراد تأثیرگذار در شکل گیری اندیشة ماکس وبر، به ارزیابی انتقادی آن بپردازد.
در روش وی، عمل تاریخی و اجتماعی را باید از درون احساس کرد و برای آشکار شدن مؤلّفه های مهم و معنادار، از یک ساختة مفهومی ذهنی آرمانی، استفاده نمود و با ابزار تجربی آن را مورد آزمون قرار داد. وبر با تاریخی دانستن معرفت، شکل گیری نگاه تاریخی به معرفت را در اندیشه های پس از خود، از وینچ تا هایدگر سرعت بخشید.
با وجود نسبی بودن و سر از شکاکیت درآوردن اندیشة وبر، این ایده که باید به معانی رفتارها و پدیده های اجتماعی هم توجه کرد، به ضمیمة وحی، عقل، نقل و بازشناسی بنیان های متافیزیکی، می توان تبیینی درست و واقع بینانه از رفتارها و پدیده های اجتماعی ارائه داد.
بیزگرایی و چالش های نظریة تأیید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیزگرایان بر این باورند که راه حلی برای مسئلة تعیین منطق حاکم بر شواهد در اختیار دارند؛ این مسئله از اهمیت ویژه ای در فلسفة علم برخوردار است، چراکه درنهایت آن چه موجب تمایز افسانه و علم از هم می شود این است که ما گواه خوبی برای محتوا و مضمون علم داریم. ایده اصلی مشترک در نسخه های گوناگون نظریة تأیید بیزی، این است که باور ها با اندازه ا ی از احتمال تأیید می شوند و الحاق شاهد جدید، به وسیلة شرطی سازی و با استفاده از قاعدة بیز صورت می پذیرد. بیز گرایان همگی بر این باورند که رویکرد های کیفی در مورد نظریة تأیید، ناامیدکننده اند و یک رویکرد مناسب در روشی که شاهد از فرضیه ها و نظریه ها پشتیبانی می کند، باید کمّی باشد؛ که رویکرد کمّی، مستلزم استفاده از اصول حساب احتمالات است. هدف از این مقاله، بررسی چالش های نظریة تأیید به وسیلة رویکرد استاندارد بیزی است.
ابن سینا و گودل:«عدم برهان بر امتناع» یا «برهان بر عدم امتناع»؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق فرامنطق تصمیم پذیری (گودل و...)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق کلیات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
گودل امکان فرضیه تعمیم یافته پیوستار را از رهگذر برهان بر عدم امتناعِ آن ثابت می کند؛ این در حالی است که بر پایه سخن ابن سینا در بند ما قبل آخرِ اشارات، عدم برهان بر امتناعِ چیزی برای اثبات امکان آن بسنده است. اکنون شایسته است بپرسیم که آیا کار گودل بیهوده است، یا سخن ابن سینا نادرست؟ پاسخ این جستار گزینه سوم است: هیچ کدام. «امکان» در فلسفه اسلامی دست کم هشت معنا دارد:1 امکان عام؛ 2 امکان خاص؛ 3 امکان اخص؛ 4 امکان استقبالی؛ 5 امکان استعدادی؛ 6 امکان وقوعی؛ 7 امکان فقری؛ 8 احتمال. در سخن ابن سینا امکان به معنای احتمال است که امری ذهنی، انفسی، و سوبژکتیو است، و از این رو به چیزی بیش از عدم برهان بر امتناع نیاز ندارد؛ امّا امکان در کلام گودل امری عینی، آفاقی، و اُبژکتیو است که نیازمند برهان بر عدم امتناع است. بنابراین، نه کار گودل بیهوده است و نه سخن ابن سینا نادرست.
ارزیابی توان الگوی زنجیره مارکوف در برآورد و پهنه بندی احتمالاتی روزهای خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های دانش بشری که قادر است برخی رخدادهای اقلیم را نمایش و ترسیم کند، دانش احتمالات است. در این تحقیق، صلاحیت الگوی زنجیره مارکوف برای برآورد روزهای خشک و پهنه بندی احتمالاتی مورد ارزیابی قرار گرفت. بر این اساس، داده های شبکه ای بارش روزانه ایران با تفکیک زمانی روزانه از 01/01/1340 - 11/10/1389 و مکانی داده ها 15 15 کیلومتر موردبررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از زنجیره مارکوف به تحلیل احتمالی و پهنه بندی روزهای خشک ایران پرداخته شد. روزهای خشک پیش بینی شده در ماه های فصل زمستان و فصول دیگر به روزهای خشک واقعی اتفاق افتاده، نزدیک بوده است. بر اساس 48 نقشه مشخصات مارکوفی روزهای خشک، داده های مربوط به هر نقشه در کنار هم جمع آمدند. عملیات تحلیل خوشه ای بر این آرایه مشاهدات اعمال شد. بر اساس روش آزمون وخطا تعداد 6 پهنه استخراج گردید. پهنه های موردبررسی در این مطالعه ازنظر خشکسالی با همدیگر تفاوت داشته اند. پهنه اول دامنه های غربی زاگرس، پهنه دوم نواری از شمال شرقی، جنوب البرز، شمال غربی و تا حدودی غرب کشور، پهنه سوم بخش هایی از مناطق شمال شرقی و ارتفاعات لاله زار و هزار و قسمت هایی از جنوب، پهنه چهارم تقریباً نیمی از مساحت کشور در مناطق مرکزی، شرق و بخش هایی از جنوب، پهنه پنجم با کم ترین مساحت بخش های مرکز و غرب کرانه های خزری و گروه ششم بخش هایی از شرق دریای خزر و شمال غربی کشور را در برمی گیرد. درنهایت یافته ها نشان داد که صلاحیت الگوی زنجیره مارکوف در برآورد روزهای خشک (برای تمام فصول پهنه کشور) از صلاحیت بسیار بالایی برخوردار است.
رابطه ی حالات بارش با حالات دمای روزانه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای مطالعاتی در اقلیم شناسی، شناخت روابط عناصر اقلیمی است. در این راستا روش های پرشماری به کار گرفته شده است. یکی از این روش ها، به کارگیری دانش احتمال برای ردیابی روابط عناصر اقلیمی می باشد. هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه ی حالات دمایی - بارشی روزانه بر اساس روش احتمال شرطی است. برای دستیابی به این هدف داده های شبکه ای پایگاه داده اسفزاری، ویرایش نخست با تفکیک زمانی روزانه، از 01/01/1340 تا 11/10/1383 که براساس 1436 ایستگاه همدید، اقلیمی و باران سنجی و با روش میانیابی کریگینگ برآورد شده بود، با تفکیک مکانی 15×15 کیلومتر و تعداد 7187 یاخته، مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس توزیع احتمال مربوط به دمای هر یاخته، چندک های دما برآورد و صدک های 25 و 75 توزیع فراوانی دما برآورد گردید. در هر یاخته، روزهایی که دمای روزانه آن کمتر از صدک 25 بود، به عنوان روزی سرد، روزهایی که دمای آن یاخته برابر یا بیشتر از صدک 75 آن یاخته بود، به عنوان روزی گرم و دمای روزانه ی هر یاخته که بین صدک 25 و صدک 75 قرار گیرد، به عنوان روزی با دمای بهینه در نظر گرفته شد. بدین ترتیب مشخصات فصلی دما در این تعریف منعکس شد. براین اساس فصول گرم، سرد و انتقالی برپایه ی مشخصات چندکی تعریف شد. بارش نیز به سه حالت بدون بارش، روزهایی که بارش کمتر از میانگین توزیع مربوط به هر یاخته رخ داده (روزهای کم باران) و روزهایی که برابر یا بیشتر از میانگین توزیع هر یاخته (پربارش) بارش تجربه کرده اند، در نظر گرفته شد. بدین ترتیب فقدان، کمبود و زیادبود بارش نیز تفکیک شد. در گام بعد فراوانی توأم رویدادهای دمایی و رویدادهای بارشی هر روز در یک ماتریس ارائه شد. سپس ماتریس احتمال توأم هریک از رویدادهای بارشی- دمایی نسبت به هریک از حالات بارشی محاسبه گردید. براین اساس احتمال وقوع هریک از طبقات بارشی در هریک از سه فصل گرم، سرد و انتقالی برای هر یاخته ی نقشه ی ایران برآورد گردید. در نهایت احتمال شرطی هریک از رخدادهای دمایی با حالت بارش برای هر یاخته محاسبه و نقشه ها و تحلیل های مربوط به هر حالت ارائه گردید. این ویژگی، حالات بارش را برای هر فصل ارائه می کند. نتایج تحقیق حاضر ضمن بیان واقعیت های اقلیمی، دستاوردهای اقلیم شناسان ایرانی را به لحاظ کمّی - احتمالاتی تأیید و ترسیم نموده است.
بیشینه ی بارش های فصل سرد در 36 درصد از ایران زمین با احتمال 40-30 درصد و روزهای بدون بارش در حدود 43 درصد از ایرانرا در بر می گیرد. در فصل گرم، حدود 97 درصد از مساحت کشور 90-50 درصد روزها و 3 درصد از مساحت، 50-20 درصد از روزها بدون بارش بوده اند. در همین فصل حدود 17 درصد از سطح کشور 60-40 درصد روزها و حدود 56 درصد از سطح کشور 40-30 درصد از روزها را با بارش کم تجربه می کرده اند. فصل های انتقالی (پاییز و به ویژه بهار)، حدود 78 درصد از مساحت ایران، 90-60 درصد از روزها را بدون بارش و 30-10 درصد از این روزها توأم با بارش های سنگین و 30-20 درصد از این روزها با بارش های کم مقدار مشخص می شوند.
بررسی و نقد نظریه بسامدی شر(بر اساس تقریر وسلی سمون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله ی شر یکی از مهمترین مباحث در حوزه ی فلسفه ی دین است، تا حدی که برخی این مساله را پایگاه و پناهگاه الحاد نامیده اند. نوشتار حاضر می کوشد با استناد به متون اصلی، روایتی خاص از مساله احتمالاتی شر را مطابق با تقریر وسلی سمون به دقت روایت نموده، نقدها و پاسخ های ارائه شده از سوی خداباوران را در خصوص آن طرح نماید. در این مسیر، ابتدا مساله در چارچوب تفسیر بسامدی مورد بررسی قرار گرفته و نحوه تحلیل سمون از آن، بر اساس نحوه استفاده او از قضیه ی بیز تحلیل خواهد شد. سمون بر مدار طرحی ریاضیاتی، احتمال وجود خداوند را بر اساس روابط موجود در قضیه بیز اندک تشخیص می دهد و این رویکرد خود را الحاد تجربی می نامد. در این گونه از الحاد بنا است احتمال وجود عاملی هوشمند در آفرینش نفی شده و اندک تشخیص داده شود. در ادامه، تحلیل بروس رایشنباخ از روش سمون و تلاش او برای تقریر دقیق تر مساله بسامدی مطرح شده و سپس به نقدهای وارد بر مساله بسامدی شر پرداخته خواهد شد. این نقدها به طور عمده در قالب نقد روش تحلیل بسامدی و نقد نتایج حاصل از آن طبقه بندی شده است. در دسته نخست، از دیدگاه های الوین پلنتینگا در نقد روش مبتنی بر بسامد احتمالاتی استفاده شده است. دومین گروه از انتقادات به مساله بسامدی شر نیز با نظر به تحلیل رایشنباخ از رویکرد سمون و انتقادات کارت رایت صورت پذیرفته است.
واکاویِ ملاک های احتمالاتی در استنتاج بهترین تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق رویکرد رایج به استنتاج بهترین تبیین (IBE)، فرضیه ای که بهترین تبیین را برای پدیده های در دستِ بررسی ارائه می دهد، احتمالاً صادق است. یکی از مهم ترین چالش های پیش روی این نحوه استدلال” ایراد وُلتِر “ است. مطابق این اشکال، دلیلی نداریم که ملاک های انتخاب بهترین تبیین، موسوم به مزیت های تبیین گر، محتمل ترین تبیین- یعنی تبیینی که نسبت به دیگر تبیین های رقیب از احتمال صدق بیش تری برخوردار است- را به دست دهند. هدف اصلیِ این نوشتار، واکاویِ ملاک های احتمالاتیِ مرتبط با IBE در مواجهه با ایراد وُلتِراست. به بیان دقیق تر، در پی آنیم که چنان چه ضابطه های احتمالاتیِ ارائه شده برای ارزیابیِ فرضیه های تبیین گر، ملاک انتخاب بهترین تبیین قرار گیرند، آیا این اطمینان وجود خواهد داشت که محتمل ترین تبیین به دست آید؟ در این راستا، ملا ک های احتمالاتیِ مرتبط با IBE را در سه دسته ملاک های معطوف به قضیه بیز، ملاک های معطوف به نظریه تأیید و ملاک های معطوف به مزیت های تبیین گر بررسی می کنیم. این واکاوی نشان می دهد که هیچ یک از ضابطه های ارائه شده از پس تحدید بهترین تبیین - به گونه ای که محتمل ترین تبیین را به دست دهد- بر نمی آیند.
بیزگرایی و واقع باوریِ علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیا می توان خوانشی واقع باورانه از نظریة تأییدِ بیزی داشت. از آنجا که دست آوردِ کارِ دانشمندان شناخت های غیرقطعی است، واقع باوران باید نشان دهند شناختِ غیرقطعی چگونه می تواند دربارة واقعیتی مستقل از شناخت و شناسا باشد. و از آنجا که شناختِ غیرقطعی پذیرفته ترین صورت بندی اش را در نظریة تأییدِ بیزی یافته است، واقع باوران لازم است نشان دهند که آیا می توان این نظریه را واقع باورانه تفسیر کرد. در این نوشتار، پس از معرفیِ بیزگرایی و واقع باوری، چند استدلال له و علیهِ تفسیرِ واقع باورانه از نظریة تأییدِ بیزی طرح می شود. استدلال می شود که این نظریه در منازعة واقع باوران و پاد واقع باوران بی طرف و بی نظر است، یعنی نه می توان آن را واقع باورانه تفسیر کرد و نه برعکس پاد -واقع باورانه. با این حال، استدلال می شود که شهودی که به طور معمول با تأییدِ علمی همراه است می تواند ما را به سمتِ تفسیرِ واقع باورانه از بیزگرایی متمایل کند.
ناتوانی احتمال گرایی در پاسخ به «ایراد وُلتِر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۸
139 - 150
طبق رویکرد رایج به استنتاج بهترین تبیین (IBE)، فرضیه ای که بهترین تبیین را برای پدیده های در دستِ بررسی ارائه می دهد، احتمالاً صادق است. یکی از مهم ترین چالش های پیشِ روی این نحوه استدلال، «ایراد وُلتِر» است. مطابق با این اشکال، دلیلی نداریم ملاک های انتخاب بهترین تبیین، محتمل ترین تبیین را به دست دهند. هدف اصلیِ این نوشتار پرداختن به ایراد وُلتِر در چارچوب احتمال گرایی (بیزگرایی) است؛ اینکه آیا بر اساس اصل های موضوع احتمال و نتایج آن، از جمله قضیه بیز، می توان بهترین تبیین را محتمل ترین تبیین دانست؟ در این راستا نشان می دهیم با وجود این که به نظر می رسد می توان IBE را در چارچوب بیزگرایی جای داد، اولاً IBE و بیزگرایی دو گونه استدلال ناسازگار با یکدیگرند؛ ثانیاً در مواردی نظریه ای از سوی دانشمندان به عنوان بهترین تبیین انتخاب می شود که از احتمال کم تری نسبت به تبیین های رقیب برخوردار است و ثالثاً قضیه بیز شواهدی که رقابت فرضیه های تبیین گر در فرآیند IBE بر سر آنها در گرفته است را نادیده می گیرد. بدین ترتیب، نتیجه خواهیم گرفت احتمال گرایی پاسخ مناسبی برای ایراد ولتِر فراهم نمی آورد
بازخوانی و نقد شبهه های هیوم بر کبرای برهان نظم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر، دیدگاه رایج در میان متفکران این است که انتقادهای هیوم بر برهان نظم، تنها تقریرهای تمثیلی و استقرایی بر این استدلال را تضعیف و بی اعتبار ساخته است. ازاین رو، در این پژوهش برآنیم تا چالش های هیوم بر کبرای برهان نظم را بازخوانی و پاسخی درخور، برای آنها بیابیم . مقاله حاضر با روش تحلیی توصیفی درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا برهان نظم تاب مقاومت در برابر شبهه های هیوم را دارد و می توان دفاعی معقول از این استدلال داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشتر این چالش ها از جایگاه منطقی صحیحی برخوردار نیست، اما تبیین بدیل وی از نظم محسوسی که در جهان مشاهده می کنیم و علوم زیستی آن را تأیید می کند، براساس تصادف و شانس، هرچند نامحتمل، ولی ناممکن و محال نیست.
استقرا در سیر تحول فکری راسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
1-24
حوزه های تخصصی:
فلسفه راسل را می توان به دو دوره مجزا تفکیک کرد. در دوره اول او تحت تأثیر فلاسفه پیش از خود سعی در حفظ مبناگرایی دارد و لی در دوره دوم تلاش می کند این مبناگرایی را به حداقل برساند. او در آثار اولیه اش استقرا را به دلیل بداهت ذاتی و کاربرد وسیع آن در زندگی می پذیرد و استنتاجهای استقرایی را احتمالی و نه قطعی می داند. اما در دوره دوم همانند یک تجربه گرای محض از تحلیل پدیده های تجربی، اصولی را استنتاج می کند که اصول موضوعه علوم تجربی هستند. این اصول، ماهیت فرا منطقی دارند و جالب اینجاست که استقرا در زمره این اصول نیست. در واقع در نظر راسل ، علم وحتی فهم عادی که از طریق استنتاج نابرهانی حاصل می شود محتاج این اصول هستند. در این مقاله ما به دنبال شناخت دیدگاه راسل در باب استقرا هستیم لذا به تفصیل آنرا در دو دوره مجزا بررسی می کنیم. در دوره اول علاوه بر بیان دیدگاه راسل، به عنوان نمونه یکی از اثباتهای احتمالاتی ارائه شده برای آن خواهد آمد و در دوره دوم، علاوه بر بیان دلایل تغییر در نگرش او و تبیین دیدگاه جدیدش، اصول فرامنطقی حاکم بر استنتاج نابرهانی به همراه برخی ویژگیهای آنها ارائه می شود و در آخر، هرچند به اجمال به نقدهایی که به آن وارد شده، اشاره می شود.
ابعاد فقهی و حقوقی بیماری های واگیرِ خطرناک و سریع الانتشار (کرونا) از منظر قاعده وجوب دفع ضرر محتمل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۴
143 - 174
حوزه های تخصصی:
مهم ترین ملاک موضوعی در بیماری های واگیرِ خطرناک و سریع الاشاعه، مسری بودن و قابلیت انتشار این بیماری ها در سطح توده ای و انبوه و با سرعت زیاد است. از آنجا که انتقال این بیماری ها نیز با خسارات فردی و اجتماعی همراه است، اصل اباحه و آزادی اشخاص در رفتارهای اجتماعی در مورد بیماران مبتلا به بیماری واگیر با محدودیت مواجه می گردد. یکی از قواعد محدودکننده اصل مذکور، قاعده عقلی «وجوب دفع ضرر محتمل» می باشد. در قاعده مزبور معادله ای منطقی میان دو پارامتر رخ می دهد: پارامتر نخست درجه احتمال وقوع ضرر (انتقال بیماری) و پارامتر دوم میزان شدت و پیامدها ناگوار ضرر (بیماری منقوله) است. برقراری معادله میان درجه احتمالِ(وقوع ضرر: انتقال و سرایت بیماری) و اهمیت محتمل(شدت خطورات بیماری منقوله) از دقیق ترین مباحث اصولی است.این قاعده اقتضائات متعددی در حوزه احکام فردی، اجتماعی و حکومتی در بر خواهد داشت. در سطح کلان، قاعده مزبور وظایفی را بر عهده حکومت قرار می دهد تا مانع حدوث ضرر محتمل که همانا انتشار بیماری است گردد. در سطح میانی، نهادها و مجامع و موسسات اجتماعی قرار دارند که وظایفی را به منظور ممانعت از حدوث ضرر محتمل برعهده دارند. در سطح فردی، احکام متعدد حقوقی در حوزه رفتارهای شخصی و خانوادگی بر عهده شهروندان به منظور ممانعت از حدوث ضرر قرار می گیرد. اقتضائات حاصل از قاعده مزبور در هر سه حوزه فردی، اجتماعی و حکومتی با دو رویکرد مطرح می شود: نخست دفع ضرر محتمل از خود (ممانعت از انتقال بیماری به خود) و دیگری دفع ضرر محتمل از دیگران (ممانعت از انتقال بیماری به دیگران).