مطالب مرتبط با کلیدواژه

روش شناسی علم


۱.

بیزگرایی و چالش های نظریة تأیید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احتمال بیزگرایی قاعدة بیز منطق استقرا روش شناسی علم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۴۸ تعداد دانلود : ۱۱۹۱
بیزگرایان بر این باورند که راه حلی برای مسئلة تعیین منطق حاکم بر شواهد در اختیار دارند؛ این مسئله از اهمیت ویژه ای در فلسفة علم برخوردار است، چراکه درنهایت آن چه موجب تمایز افسانه و علم از هم می شود این است که ما گواه خوبی برای محتوا و مضمون علم داریم. ایده اصلی مشترک در نسخه های گوناگون نظریة تأیید بیزی، این است که باور ها با اندازه ا ی از احتمال تأیید می شوند و الحاق شاهد جدید، به وسیلة شرطی سازی و با استفاده از قاعدة بیز صورت می پذیرد. بیز گرایان همگی بر این باورند که رویکرد های کیفی در مورد نظریة تأیید، ناامیدکننده اند و یک رویکرد مناسب در روشی که شاهد از فرضیه ها و نظریه ها پشتیبانی می کند، باید کمّی باشد؛ که رویکرد کمّی، مستلزم استفاده از اصول حساب احتمالات است. هدف از این مقاله، بررسی چالش های نظریة تأیید به وسیلة رویکرد استاندارد بیزی است.
۲.

اصل بستار علّی فیزیک، حلقه واسط طبیعت گرایی روش شناختی و طبیعت گرایی متافیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۸۵۵ تعداد دانلود : ۶۱۶
مطابق طبیعت گرایی روش شناختی تبیین های علمی باید صرفاً از هویات و سازوکارهای طبیعی بهره ببرند و استفاده از هویات فراطبیعی یا گزاره های مبتنی بر وحی در تبیین های علمی مجاز نیست. از سوی دیگر طبیعت گرایی متافیزیکی، رهیافتی وجودشناختی است که مطابق آن هویات موجود در جهان محدود به هویات طبیعی می شوند و باور به آن مستلزم انکار وجود هویات فراطبیعی است. گروهی از فلاسفه معتقدند پذیرش طبیعت گرایی روش شناختی الزامی در باور به طبیعت گرایی متافیزیکی ایجاد نمی کند و این نظریه به عنوان رهیافتی روش شناختی، به لحاظ متافیزیکی خنثی بوده و پایبندی به آن امکان مشارکت عمومی در علم را فراهم می کند؛ ولی گروه دیگر میان این دو نظریه رابطه نزدیکی می بینند و معتقدند میان باور به طبیعت گرایی روش شناختی و متافیزیکی، رابطه ای شبیه استلزام وجود دارد. در این مقاله تلاش شده است تا با ارائه استدلال جدیدی، که مبتنی بر تشریح و تدقیق پیش فرض های طبیعت گرایی روش شناختی از جمله «اصل بستار علّی فیزیک» و «معرفت شناسی قرینه گرایانه» است، نشان داده شود که پذیرش طبیعت گرایی روش شناختی، باور به طبیعت گرایی متافیزیکی را اجتناب ناپذیر می کند و محدود کردن روش علم به روش طبیعت گرایانه با باور دین داران و خداباوران ناسازگار است.
۳.

رایشنباخ و گذار از تألیفیِ پیشین به پیشینِ نسبی شده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصول موضوعه ارتباط اصول موضوعه هماهنگی پیشین نسبی شده تألیفی پیشین روش شناسی علم رایشنباخ اینشتین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۱ تعداد دانلود : ۳۱۱
هانس رایشنباخ در نظریه نسبیت و معرفت پیشین (1920) و پیدایش فلسفه علمی (1951) از احکام تألیفی پیشینِ کانت دو برداشت یا خوانش متضاد دارد. کتاب نخست، خواستار بازاندیشی تألیفی پیشین از طریق نظریه نسبیت، اما اثر دوم، به دنبال ردّ این احکام است. رایشنباخ در 1920، با تفکیک میان اصول موضوعه ارتباط و اصول موضوعه هماهنگی، دو برداشت متفاوت از امر پیشین کانت ارائه نمود: 1. ضروری و غیرقابل تجدیدنظر، 2. سازنده متعلق شناخت. رایشنباخ با نپذیرفتنِ معنای نخست، معنای دوم را نگه می دارد و آن را آموزه ای اینشتینی می داند. او اثبات گرایی متقدم را به دلیل عدم توجه به نقش اصول موضوعه هماهنگی در فلسفه علم سرزنش می کند. اندیشه های رایشنباخ در باره پیشینِ نسبی شده از چند جهت قابل تأمل و بررسی است: 1. اتخاذ رویکرد مابین کانت و تجربه باوری متقدم در بازنگری تألیفی پیشین به پیشین نسبی شده، 2. دستیابی به یک ایده آل فلسفه علمیِ قطعی، علی رغم نقد به مطلق انگاری کانت، 3. بی توجهی به اختلاف در کارکرد مفهوم قرارداد نزد پوانکاره و اثبات گرایان منطقی، 4. غفلت از پیوند نظریه نسبیت اینشتین با احکام تألیفی پیشینِ کانت، 5. نداشتنِ الگویی مشخص جهت تفکیک اصول پیشین از اصول تجربی. هدف این نوشتار، بازسازی، تکمیل و توسعه نظریه پیشینِ نسبی شده رایشنباخی در روش شناسی علم است.
۴.

«واقع گرایی خلاق» و نقش آن در علم(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واقع گرایی خلّاق اتصال ساختاری برانگیختگی تخیلی روش شناسی علم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۴۹۳
بیشتر نظریه های علمیِ موفق با واقع گرایی خلّاق آمیخته اند و دارای مؤلفه های اصلی این رهیافت اند؛ یعنی آنها به لحاظ ساختاری با مسائل و مفاهیم واقع گرایانه مرتبط هستند و در عین حال الهام بخشِ تخیل اند، بدون اینکه برآمده از توهم یا مستقل از اصول تثبیت شده پیشین باشند. این مقاله در صدد است که بر مبنای الگوهای نظری و با روش تحلیلی و کتابخانه ای، تحلیلی بر رویکرد واقع گرایی خلّاق به عنوان بخشی از فرایند کشفِ نظریه ها و انگاره های جدید در علم ارائه دهد. دستاورد تحقیق این است که دستیابی به انگاره های واقع گرایانه خلّاق بدون اتصال ساختاری و برانگیختگی تخیلی امکان پذیر نیست؛ زیرا اتصال ساختاری حیاتی ترین شباهت ها و عمیق ترین ویژگی های انگاره پیشین را در انگاره فعلی حفظ می کند و برانگیختگی تخیلی نیز عواقب یک انگاره جدید و احتمالات علمیِ اثربخش و کارامد در آن حوزه از شناخت را پدید می آورد. معیارهای ارزیابیِ واقع گرایی خلاق ابزارهای معرفتیِ قدرتمندی هستند که دانشمندان و مخترعان با آگاهی از آنها می توانند به آن دسته از ویژگی های یک انگاره که موجب افزایش واقع گرایی خلّاق می شود دست یابند.
۵.

افزوده ای بر منطق کوانتومیِ پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق سه ارزشی انتخاب منطق صدق های ضروری روش شناسی علم پاتنم کریپکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۷۹
هیلاری پاتنم در آثارش از منطق کوانتومی دفاع می کند و اعتقاد دارد با توجه به مسائل به وجودآمده در مکانیک کوانتوم، منطق کلاسیک توان پاسخگویی به این مسائل را ندارد. از این رو، نیازمند یک طرح منطقیِ غیرکلاسیک (کوانتومی) هستیم. پاتنم سه دلیل اصلی برای گذار از منطق کلاسیک به منطق کوانتومی را برمی شمارد: 1. تردید در صدق های ضروریِ منطق، 2. امکان تغییر منطق و 3. طرح منطق سه ارزشی. دیدگاه های پاتنم درباره این گذار به منطق کوانتومی از چند جهت قابل نقد و بررسی است: 1. پاتنم به رغم انتقاد از منطق کلاسیک، به وسیله قواعد این منطق، از منطق کوانتومی دفاع می کند. 2. اطلاق منطقِ «درست» به منطق کوانتومی ادعای بزرگی است. 3. نتایج ضرب دکارتی در تحلیل پاتنم تغییر کرده است. 4. پاتنم در منطقش به جای تکیه بر «اصول موضوعه» به «شهود» توجه دارد. 5. ارزش صدق میانه، در منطق کوانتومی، ارزشی بی فایده و خطاانگیز است. به رغم این انتقادات، ما معتقدیم با نگاهی تحلیلی، تکمیلی و انتقادی می توان به بخش زیادی از این اِشکالات پاسخ داد. هدف این نوشتار، بازسازی نقاط قوت و ضعف دیدگاه های پاتنم در کاربست منطق کوانتومی است.