مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
اصل سادگی
حوزه های تخصصی:
ریچارد سوئین برن از جمله فیلسوفان معاصری است که به استدلال های استقرایی برای تبیین خداباوری روی آورده است. وی با استفاده از اصل زودباوری و سادگی، و با تفکیک نظم های زمانی از مکانی ، احتمال وجود خداوند را بسیار تقویت می نماید.سوئین برن سعی دارد از طریق فرضیه خداشناسی توحیدی به پرسش های مرزی پاسخ گوید. اما تمسک به مفاهیم احتمال، سادگی، زودباوری، پیش بینی پذیری، و نظم های زمانی در تقویت این فرضیه، در چالش با اشکال های متعددی است که این مقاله با نگاهی نقادانه به ارزیابی آنها می پردازد.
بررسی و نقد برهان جهان شناختی سوین برن با تکیه بر اصل سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان مسائل خداشناسی، اثبات وجود خدا از اهمیت خاصی برخوردار است. حاصل کوشش شمار زیادی از فیلسوفان و متکلمان، مجموعه متنوعی از براهین فلسفی در اثبات وجود خداوند است که یکی از قدیمی ترین آن ها، برهان جهان شناختی است. در این مقاله، تقریر سوین برن از این برهان موردبررسی قرار گرفته است. نقطه ی عزیمت او در اثبات وجود خدا، جهان پیچیده ی فیزیکی است. او تبیین های علمی از جهان را که بر مبنای قوانین ماده و انرژی عمل می کند و در تحلیل نهایی به تصادف می انجامد، ناکافی دانسته و پذیرش آن را به دور از عقل سلیم می داند. در برهانی که او ارائه می دهد، وجود جهان پیچیده، درمقام شاهدی بر وجود خداوند است که وجود خدا را محتمل تر از عدم او می سازد؛ از این جهت برهان خود را استدلالی استقرایی برمی شمارد و نه قیاسی. سوین برن با بهره گیری از اصل سادگی، فرضیه ی خداباوری را با اعتقاد به خدایی متشخص، واحد و با اوصاف متعالی، فرضیه ی بسیار ساده ای می انگارد که در مقایسه با نظریات بدیل ماتریالیستی، ساده ترین نظریه برای تبیین واقعیت جهان است. تبیین شخصی و اصل سادگی، نکات کلیدی برهان جهان شناختی سوین برن می باشند. تمسک به اصل سادگی و اینکه این اصل درنظر او به چه معناست، در چالش با اشکال هایی است که در این مقاله قصد داریم آن ها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
نظریه احتمال و کفایت دلیل از منظر ریچارد سوئین برن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۶
حوزه های تخصصی:
موضع معرفتی ریچارد سویین برن کسب باور محتمل از راه استقرا و دلایل تجربی است. سویین برن بر این باور است که باور محتمل تر، صدق محتمل تر دارد و محتمل ترین، صادق ترین است و در نتیجه معقول و موجه است. بر همین اساس باور محتمل برای دلیل کفایت دارد. سویین برن قرایت منطقی از احتمال را بر دیگر قرایت ها درباره احتمال ترجیح داده است. احتمال منطقی- قوانین منطق ریاضی همراه با اصول احتمالات - نقش محوری نزد سویین برن دارد. وی معیاری هایی برای احتمال منطقی در قالب دو الگو استنتاجی (استنتاج تنازلی و استنتاج تصاعدی) بیان می کند. معیار سادگی که مبتنی بر استنتاج تصاعدی است، اصل کارآمدی برای گزینش فرضیه محتمل تر است. سویین برن با اعمال اصل سادگی، پارادوکس ها را که در گزاره های محتمل وجود دارد، پاسخ داده است. احتمال منطقی و همچنین اصل سادگی که سویین برن در دیدگاه خود از آنها سود برده است، با معضلات جدی روبه رو هستند که به آنها در این مقالله پرداخته می شود.
اصل سادگی و نقش آن در اثبات خداباوری بررسی تقریر سوئینبرن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال هجدهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
22 - 50
حوزه های تخصصی:
سادگی یکی از مهم ترین معیارهایی است که در فلسفه علم برای ارزیابی نظریه های علمی و ترجیح آنها بر یکدیگر به کار می رود. امروزه برخی از فیلسوفان دین مانند سوئینبرن با سرخوردگی از استدلال های قیاسی و ترجیح استدلال های استقرایی برای تأیید خداباوری، کوشیده اند معیارهای مطرح در ارزیابی نظریه های علمی، از جمله معیار سادگی را برای ارزیابی خداباوری در برابر نظریه های رقیبی همچون طبیعت گرایی یا انسان گرایی به کار گیرند. در این مقاله، این تلاش را تبیین و بررسی و نقد کرده ایم. اشکال های مطرح در این رویکرد را در سه دسته اصلی آورده ایم. بی گمان این گام در مراحل آغازین است و هرچند تلاش کسانی مانند سوئینبرن بی نقص نیست، می توان در مراحل بعدی این بحث را غنی تر کرد.
فرضیه خداباوری و اصل سادگی از منظر ریچارد سوئین برن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
479-500
حوزه های تخصصی:
این نوشتار تأملی است بر دیدگاه ریچارد سوئین برن در باب فرضیه خداباوری؛ دیدگاهی که ادعا می کند فرضیه مذکور محتمل ترین تبیین برای عالم است و سعی دارد با توسل به اصل سادگی این مدعا را به اثبات رساند. برای این منظور، سوئین برن استدلال می کند که چون موضوع فرضیه موردنظر، خدای نامتناهی است و از طرفی مفهوم نامتناهی ساده تر از مفهوم متناهی است، لذا این فرضیه از هر فرضیه دیگری(شخصی و علمی) ساده تر خواهد بود، زیرا موضوع سایر فرضیات امری متناهی است و درنتیجه می توان فرضیه موردنظر را محتمل ترین تبیین برای عالم تلقی کرد. اما در ادامه سعی بر آن است تا نشان دهیم که تبیین سوئین برن درباره مفهوم نامتناهی، قابل تأمل است، زیرا مفهوم نامتناهی ای که او از حیث معرفت شناختی لحاظ می کند، مفهومی ایجابی و مشتمل بر تمام کمالات است که به طور مجزا از یکدیگر شناخته می شوند. درنتیجه این مفهوم نامتناهی متشکل از بی نهایت مؤلفه و درنتیجه پیچیده ترین مفهوم خواهد بود. بنابراین راه حل ما برای این اشکال، ترک مقام معرفت شناسی و ورود به حوزه هستی شناسی است، به این معنا که نامتناهی را صرفاً در مقام تحقق لحاظ کنیم. زیرا نامتناهی در مقام تحقق، وجودی مطلق و بسیط است. و ازآنجاکه وجود خاستگاه وحدت است، لذا در موجود نامتناهی کثرت بماهو کثرت راه نداشته و عین وحدت خواهد بود. و اگر خداوند را در این مقام، نامتناهی لحاظ کنیم فرضیه خداباوری ساده ترین فرضیه ممکن و بالتبع محتمل ترین تبیین برای عالم به شمار خواهد آمد.
اصل سادگی در آثار هیئت و نگاهی دوباره به انگیزه های ایجاد مدل های غیر بطلمیوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
229 - 258
حوزه های تخصصی:
قطب الدین شیرازی معتقد بود بطلمیوس در مقدمه مجسطی گفته: هر هویتی را که در نجوم نیازی به آن نباشد باید حذف کرد. این اصل با بعضی تعاریف مفهوم سادگی و صرفه جویی در فلسفه علم نزدیکی دارد. عبارت «حذف آنچه به آن نیاز نیست» در مجسطی نیامده. ظاهرا اسحاق یا ثابت آنرا درترجمه عربی آن افزوده اند. هیئت دانان جهان اسلام در ضمن بحثِ هیئت افلاک خورشید بارها به این اصل اشاره کرده اند و معتقد بودند که برای خورشید مدلی با افلاک کمتر قابل قبول است، چون «ساده تر» است. اما مدل های غیربطلمیوسی که منجمان مراغه، از جمله شیرازی، در آثار هیئت خود عرضه کرده اند دارای افلاک بیشتری نسبت به مدل های بطلمیوسی بودند. مدل های غیربطلمیوسی به خاطر حل تناقضات مدل های بطلمیوسی با اصل «حرکت یکنواخت» افلاک در فلسفه طبیعی ارسطو مطرح شده بودند. با اینکه در فلسفه طبیعی ارسطو حداقل دو اصل دیگر نیز برای حرکات افلاک وجود داشت که با هیئت بطلمیوس تعارض داشت، منجمان مکتب مراغه تعارض این دو اصل را مهم نمی دانستند و اشکالی از این جهت به مدل های بطلمیوسی نمی گرفتند. شاید علت این رفتار دوگانه این بود که فرض افلاک بیشتر با سرعت یکنواخت ساده تر یا ظریف تر از فرض افلاک کمتر با سرعت نایکنواخت حس می شد.
طبیعت گرایی هستی شناختی، بررسی و نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبیعت گرایی هستی شناختی از اهم مبانی الحاد جدید، بلکه بُن مایه اصلی و اساس آن است و لاجرم بررسی آن برای جویندگان مسائل اعتقادی ضرورتی حیاتی دارد. این قسم از طبیعت گرایی در فلسفه علم نیز مورد توجه قرار گرفته و شماری آن را به مثابه پیش فرض ضروری دانش تجربی قلمداد کرده اند. در نتیجه، تحقیق و بررسی در این مساله و سنجش آن برای متعاطیان حوزه فلسفه علم، به ویژه داعیه داران تحول علم و طلایه داران تولید علم دینی نیز امری اجتناب ناپذیر است. بدین روی، مسئله اصلی مقاله حاضر بررسی این رویکرد و ارزشداوری در باب آن است. روش تحقیق در مقام گردآوری اسنادی و در مقام داوری توصیفی تحلیلی است. نتیجه تحقیق نیز این است که طبیعت گرایی هستی شناختی نه منطقاً مدعایی منسجم و خردپذیر است، نه پشتوانه ای از طریق علم و فلسفه دارد، و نه پیش فرض ضروری دانش تجربی خواهد بود.
ارزیابی برهان واقعیت علامه طباطبایی از منظر اصل سادگی سویینبرن(مقاله علمی وزارت علوم)
برای اثبات وجود مبدایی برای عالم، استدلال های گوناگونی صورت گرفته است. برهان صدیقین گونه ای استدلال است که در آن، با تأمل در حقیقت وجود، مبدأ وجود استنتاج می شود. استدلال علامه طباطبایی به سبک برهان صدیقین است که «برهان واقعیت» نام گرفته است و تقریر ساده تری به نظر می رسد. مفهوم سادگی از آغاز درخشش بر لبه تیغ اکام، در دستگاه های فکری، معیار داوری میان تبیین های علمی و فلسفی در نظر گرفته و روایت های گوناگونی از آن ارائه شده است. در این میان، روایت ریچارد سویینبرن دقیق تر و پرمایه تر به نظر می رسد؛ زیرا او سادگی را هم به معنای نحوی و هم به معنای هستی شناختی آن در نظر گرفته و جنبه های گوناگونی برای آن بر شمرده است. سویینبرن سادگی را معیار محتمل بودن یک نظریه و دلیل صدق آن می داند. مقاله حاضر، نخست روایت سویینبرن از اصل سادگی را بازگو می کند و سپس در پرتو این اصل می کوشد نشان دهد تبیین علامه طباطبایی ساده ترین و بهترین تبیین درباره مبدأ هستی است.