مطالب مرتبط با کلیدواژه

اسطورهﺯدایی


۱.

بررسی براندازی گفتمان ایﺪئولوژیک در بازآفریﻨی از ﺷکﺴﭙیﺮ: نمایﺸﻨﺎمهﻫﺎی ﻟیﺮ و روزنکرانتز و ﮔیﻠﺪنسترن مردهﺍند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادوارد باند اسطورهﺯدایی تام استاپارد روزنکرانتز و ﮔیﻠﺪنسترن مردهﺍند شکسپیر ﻟیﺮ گفتمان ایﺪئولوژیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۲۰۷
نویسندگان بیشماری به زندگی و آثار ویلیام شکسپیر و تأثیر آن در ترویج ادبیات انگلیسی پرداختهاند. اما در تئاتر معاصر، در پرتو جنبش دانشجویی سال ????، چهره شکسپیر به عنوان نمایشنامهنویسی که تحت تأثیر قدرت بوده و بر ایدئولوژی آن صحه میگذاشت، معرفی گشت. بیشتر نمایشنامهنویسان معاصر به بازآفرینی آثار او پرداختند تا در برابر گفتمان ایدئولوژیک در آنها به مخالفت برخیزند. ادوارد باند در نمایشنامه لیر (????)، شاه لیر شکسپیر را بازآفرینی کرده، و لیر را از خودکامهای بىتفاوت، به مبارزی بر ضد قدرت خودکامه کوردلیا ترسیم مىکند. تام استاپارد نیز در نمایشنامه روزنکرانتز و گیلدنسترن مردهاند (????)، با بازآفرینی هملت، دو چهره ناچیز در آن را به دو چهره اصلی بدل مىکند که سعی در رد نظرات اشرافی همچون هملت و کلادیوس دارند، اما در پایان درمىیابند که بازیچه دربار شدهاند. این نمایشنامهنویسان باور دارند که معرفی شکسپیر همچون چهره ملی با نوعی فاشیسم برابر است. بنابراین، پژوهشگران کوشیدند تا با بررسی این دو نوشتار مهم از دو نمایشنامهنویس مطرح که بیش از همه به شکسپیر پرداختند، و دو شاهکار وی را به نقد کشیدند، به بیان دلایل اسطورهزدایی از شکسپیر، همانند الگویی برای فرهنگسازی معاصر، بپردازند.
۲.

ارزیابی فرجام شناسی رودلف بولتمان در الاهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رودلف بولتمان فرجامشناسی الاهیات مسیحی اسطورهﺯدایی تاریخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۵ تعداد دانلود : ۲۳۵
خوانشهای سنّتی از آموزه فرجام جهان در الاهیات مسیحی شامل امید به تحقق قلمرو یا عالم دیگری است که فراتر از قلمرو زندگی در این جهان است و خبری از مرگ و رنج در آن نیست. الهیدانان مسیحی قرن بیستم نیز با وقوع جنگهای جهانی و فجایع ناشی از این وقایع به این آموزه توجه کردند. رودلف بولتمان الهیدان پروتستان با اشاره به خاستگاههای هلنی گنوسی، رواقی، ایرانی، عهد قدیم و جدید حاکم بر آموزه فرجام جهان با الهام از درونمایههای فلسفه مارتین هایدگر درباره وجود انسان و نظریه اسطورهزدایی خویش، خوانشهای سنتی از این آموزه را نقد و خوانشی اگزیستانسیالیستی از این آموزه ارائه کرده است. او معتقد است فرجام جهان، رخداد لحظهای یا جرقهای عرفانی نیست، یک وضعیت پیوسته است که مؤمن مسیحی در ایمان خویش بارها و بارها ظهور مسیح را تجربه میکند و از قید این جهان متناهی رها میشود. برای مؤمن مسیحی جهان قدیم در هر لحظه، تمام میشود و به انسانی رها از قید اضطرابهای این جهان متناهی تبدیل میشود. به باور بولتمان، این خوانش نهتنها با کتاب مقدس سازگار است، برای انسان معاصر مسیحی نیز فهمپذیر است و به نیازهای او پاسخ میدهد. ارائه خوانشی فهمپذیر و پاسخگو برای انسان مسیحی معاصر از امتیازات خوانش بولتمان است؛ ولی اسطورهزدایی او از مفهوم آخرالزمان مستلزم تقلیلهای گوناگون مانند تقلیل رستگاری به انسان و بیتوجهی به رستگاری غیرانسان، تقلیل رستگاری انسان به فرد انسانی و نادیدهگرفتن رستگاری جامعه انسان، تقلیل رستگاری انسان به رستگاری وجود / اگزیستانس انسان و بیتوجهی به امید مسیحی به زندگی پس از مرگ است.