مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
توسعه منطقه ای
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۳
103 - 116
حوزه های تخصصی:
یکی از اصلی ترین عوامل مؤثر در توسعه مناطق، برخورداری از زیرساخت ها است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی توسعه یافتگی استان های کشور بر اساس شاخص های زیربنایی انجام شد و بر اساس 20 شاخص، 31 استان رتبه بندی شدند. ابتدا شاخص ها گردآوری شدند، سپس با استخراج وزن به روش تحلیل مؤلفه های اصلی، تلفیق شاخص با روش تاپسیس انجام شد و شاخص ترکیبی توسعه زیربنایی استان ها محاسبه شد. به منظور بررسی نابرابری منطقه ای از ضرایب تغییرات و ویلیامسون استفاده شد. همچنین پهنه بندی استان ها انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS، Excel و Arc GIS انجام شد. براساس نتایج بیشترین نابرابری مربوط به زیرساخت های مرتبط با حمل و نقل کشور و کمترین نابرابری مربوط به شاخص های مرتبط با زیربنای روستاها بوده است. یافته های شاخص های ترکیبی نشان داد، استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، گیلان و همدان بهترین وضعیت در حالی که سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و البرز به ترتیب پایین ترین رتبه را داشتند. براساس نتایج پهنه بندی استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، گیلان و همدان در سطح اول توسعه، بیشتر استان های شمالی، مرکزی و جنوبی در سطح دوم، استان های جنوبی و جنوب شرقی در سطح سوم قرار گرفتند. همچنین براساس تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی استان ها به سه گروه برخوردار، نیمه برخوردار و غیر برخوردار تقسیم شدند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که الگوی پراکنش فضایی توسعه زیربنایی در بین استان های ایران متعادل نیست و لازم است در هرگونه تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بخش زیربنایی، استان های غیربرخوردار و کم برخوردار مورد توجه بیشتر قرار گیرند.
تأثیر شهرهای دانش بنیان بر توسعه منطقه ای (نمونه موردی شهر پردیس)
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
55 - 79
حوزه های تخصصی:
برای کشور ایران که قصد دارد به کشوری توسعه یافته تبدیل شود، یکی از عناصر کلیدی دستیابی به توسعه یافتگی، توجه به رویکرد دانش بنیان در تمام زمینه های علمی و تکنولوژی در جامعه است. از جمله این موارد ایجاد و توسعه شهرهای دانش بنیان هستند که امروزه در جهان مطرح شده و دارای اقتصاد مبتنی بر دانش و شهرهای پایداری هستند. شهر پردیس به دلیل قرار گیری در 17کیلومتری شرق کلان شهر تهران، برخورداری از شبکه ارتباطی بزرگراهی، برخورداری از قابلیتهای گردشگری ، موقعیت خاص طبیعی، مراکز آموزش عالی همچون دانشگاه آزاد و از همه مهمتر پارک علم و فناوری ، شرایط لازم برای جذب سرمایه گذاران بخش خصوصی و به خصوص طبقه خلاق شهری را دارا بوده و پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به یک شهر دانش بنیان را دارا میباشد. هدف در این پژوهش تدوین مبانی نظری مستدل و مستحکم در رابطه با تأثیر شهرهای دانش بنیان بر توسعه منطقه ای و شناسایی معیارها و شاخص های شهر دانش بنیان در شهر پردیس میباشد، که با تحلیل نتایج پرسش نامه با روش طیف لیکرت و آزمون مطلوبیت از 60 نفر از افراد براساس نمونه گیری هدفمند مطابق با جامعه آماری صورت میگیرد. در ادامه با بررسی وضع موجود و شناخت قابلیتها و تنگناهای شهر پردیس به بررسی اینکه ،آیا این شهر قابلیت تبدیل به یک شهر دانش بنیان را دارا بوده ، میپردازیم و معیارها و شاخهای لازم برای این تبدیل را در شش بعد اجتماعی ،اقتصادی، مدیریتی ، ادراکی و سازمان فضایی وزیر ساخت شهری را از طریق مدل سلسله مراتبی AHP مورد ارزیابی قرار میدهیم . نتایح پژوهش نشان میدهد ، معیار اقتصادی در رتبه اول ، زیرساخت شهری در رتبه دوم و مدیریتی در رتبه سوم از نظر اهمیت در راستای ایجاد شهر دانش بنیان و توسعه منطقه ای در شهر پردیس قرار میگیرد.
ارائه راهکارهای سازماندهی فضا در برنامه ریزی و توسعه منطقه ای (مطالعه موردی: شهرهای استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وضعیت استان گیلان حاکی از دوگانگی و عدم تعادل های منطقه ای است. به نظر می رسد باید نسبت به عواملی که در توسعه متعادل فضایی شهرهای استان گیلان نقش دارند، شناخت کامل و کافی ایجاد شود.
هدف: هدف اصلی از انجام این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر توسعه متعادل فضایی شهرهای استان گیلان است.
روش شناسی تحقیق: در این پژوهش از تکنیک پرسشنامه و روش دلفی برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. در گام اول تعداد 60 عاملِ مؤثر بر توسعه متعادل فضایی شهرهای استان گیلان در سه بعد جمعیت، فعالیت و فضا شناسایی شد. سپس با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای میزان اهمیت این عوامل مورد ارزیابی قرار گرفت و 28 عامل با اهمیت خیلی زیاد شناسایی شد. سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی-اکتشافی، عوامل اصلی شناسایی شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهرهای استان گیلان می باشد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سه عامل اصلی در توسعه متعادل شهرهای استان گیلان نقش اساسی دارند. در حوزه حمل و نقل توانست 74/41 درصد از واریانس ها تمامی متغیرهای پژوهش را تبیین کند. موقعیت جغرافیایی و گردشگری و خدمات نیز به ترتیب 18/26، 51/18 درصد از واریانس تمامی متغیرهای پژوهش را تبیین کردند. در مجموع این سه عامل 43/86 درصد کل واریانس ها را تبیین کردند..
نتایج: این تحقیق نشان می دهد استان گیلان از انواع مختلف الگوهای حمل و نقلی برخوردار بوده و مجاورت با دریا و کشورهای حاشیه دریای خزر امکان توسعه فعالیت های بازرگانی بندری و گردشگری را برای استان به ارمغان آورده است. لذا آینده مطلوب استان با تکیه بر سه عامل حمل و نقل، پتانسیل های محیطی و جغرافیایی و تقویت زیرساخت های گردشگری حاصل خواهد شد.
اندازه گیری و رتبه بندی شاخص فرصت های توسعه در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۴
127 - 174
حوزه های تخصصی:
برابری فرصت های توسعه یکی از اهداف اجتماعی- اقتصادی و پیش نیازی اساسی برای حصول پایداری اقتصادی و پیشرفت یکپارچه کشور به شمار می رود. در این پژوهش 69 شاخص توسعه مربوط به بخش های فرهنگی- اجتماعی، آموزشی، زیربنایی، بهداشتی- درمانی، زیست محیطی و اقتصادی جهت شناسایی و مقایسه فرصت توسعه 30 استان کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور تعیین اوزان شاخص ها از روش آنتروپی شانون و برای رتبه بندی استان ها از لحاظ میزان دسترسی به فرصت های هر بخش از روش تاپسیس استفاده شد. در نهایت با بهره گیری از تکنیک تاکسونومی، درجه برخورداری استان ها از مجموع فرصت های شش گانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان از وجود اختلاف و شکاف عمیق در توزیع و تخصیص امکانات و فرصت ها بین استان های کشور دارد؛ به طوری که استان تهران برخوردارترین و استان های کردستان، خراسان جنوبی، لرستان، آذربایجان غربی و خراسان شمالی محروم ترین استان ها تعیین شدند. با توجه به اختلاف زیاد به مسئولان توصیه می شود اولویت های تخصیص بودجه را با توجه به درجه بهره مندی استان ها مشخص کنند.
سازوکار ارتقای حکمرانی و سیاست گذاری توسعه منطقه ای درایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصاد بخش عمومی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
37 - 58
حوزه های تخصصی:
بهبود سیاست گذاری توسعه منطقه ای از چالش های مهم کشورها محسوب می شود. در دهه های اخیر تئوری های سیاست گذاری توسعه منطقه ای با رویکرد تفویض و واگذاری اختیارات به مناطق به منظور بهبود کارایی بخش عمومی و ارتقای توازن و تعادل میان مناطق در ادبیات اقتصادی گسترش زیادی یافته است. در برنامه سوم توسعه با ایجاد نظام درآمد - هزینه استانی شکل جدیدی از تمرکززدایی اداری و مالی در ایران در راستای سیاست گذاری توسعه منطقه ای شکل گرفته است. هدف این مقاله بررسی مسائل و مشکلات سیاست گذاری توسعه منطقه ای و راه های ارتقای آن می باشد.با استفاده از روش دلفی مهم ترین چالش های سیاست گذاری منطقه ای شناسایی شده و سپس برای کاهش مسائل و مشکلات توسعه منطقه ای در ایران،راهکارهای اصلی و فرعی تعیین شده و برای تعیین و رتبه بندی آن ها از روش (تحلیل سلسله مراتبی[1]و تاپسیس[2]) استفاده شده است. بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی از بین شاخص های اصلی بهترین سازوکار برای ارتقای سیاست گذاری توسعه منطقه ای در ایران " طراحی سیستم جامع نظارت در نظام برنامه ریزی بودجه کل دولت در راستای رصد توسعه و توازن منطقه ای و پایش نحوه مصرف اعتبارات در استان ها" می باشد. بر اساس روش تاپسیس برای ارتقای سیاست گذاری توسعه منطقه ای بهترین شاخص ازنظر کارشناسان " بازطراحی نظام درآمد - هزینه استانی (شفافیت سازی در میزان نحوه توزیع منابع مالی و بودجه ای بین مناطق کشور) " و همچنین "طراحی سیستم جامع نظارت در نظام برنامه ریزی و بودجه کل دولت در راستای رصد توسعه و توازن منطقه ای و پایش نحوه مصرف اعتبارات در استان ها" بهترین راهکار می باشد؛ بنابراین باید سیاست گذاران و برنامه ریزان برای ارتقای سیاست گذاری منطقه ای به این راهکارها توجه داشته باشند. [1]. AHP [2]. TOPSIS
بررسی نابرابری توزیع شاخص های اشتغال در ایران با تاکید بر نواحی روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست ها و تحقیقات اقتصادی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
150 - 177
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش کمی و کاربردی حاضر که با ترکیبی از روش های توصیفی تحلیلی و همبستگی انجام گرفته است، تحلیل شاخص های اشتغال در بخش روستایی 31 استان ایران است. داده های موردنیاز از مرکز آمار ایران تهیه شده است. یافته های حاصل از مدل ماباک نشان داد به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال سه استان زنجان، اردبیل و قزوین به ترتیب با امتیاز نهایی 3337/0، 2373/0 و 232/0، رتبه های اول تا سوم و سه استان سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد و کرمان به ترتیب با امتیاز نهایی 3788/0-، 318/0- و 218/0-، پایین ترین رتبه ها را به خود اختصاص داده اند. نتایج توزیع فضایی شاخص های اشتغال نشان داد اگر کل کشور را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم نماییم، نیمه شمالی کشور به لحاظ برخورداری از شاخص های اشتغال در وضعیت بهتری نسبت به نیمه جنوبی قرار دارد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد میان برخورداری استان های ایران از شاخص های اشتغال و متغیر فاصله از مرکز در سطح 99 درصد اطمینان، ارتباط آماری معنادار و منفی وجود دارد. اولویت دادن به استان های محروم کشور از طریق سرمایه گذاری و حمایت موثر در راستای اشتغال زایی پایدار، مهم ترین توصیه سیاستی مطالعه حاضر است.
آینده نگاری توسعه منطقه ای به روش شناسایی عدم قطعیت های کلیدی (مورد کاوی: استان کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۸
۵۱۲-۴۹۷
حوزه های تخصصی:
به منظور آمادگی در برابر تغییرات محیطی، مطالعات آینده نگاری جایگزین تکنیک های پیش بینی و برنامه ریزی سنتی شده است. برخلاف بینی ها، فعالیت های آینده نگاری و سناریونویسی (به عنوان یکی از مهمترین روش های آینده نگاری)، بر عدم قطعیت هایی که تصمیم گیرندگان توانایی کنترل و یا کاهش آن ها را ندارند تمرکز می نمایند. برنامه ریزیی سناریو، تکنیکی است که با در نظر گرفتن عدم قطعیت های محیطی، آینده های متفاوتی را ارائه می دهد. سناریوها، آینده هایی که امکان وقوع آن ها محتمل است را در قالب داستان هایی بیان نموده و روایت های بدیلی درباره موقعیت های مرتبط با آینده ارائه می دهند. در این پژوهش به تدوین سناریوهای آینده توسعه استان کهگیلویه و بویراحمد پرداخته شده است. برای این منظور از روش دلفی و نظرخواهی از خبرگان استان، جهت شناسایی نیروهای پیشران توسعه استان و عدم قطعیت های احتمالی پیش رو استفاده شده است. سپس با استفاده از روش ماتریس تاثیرات متقاطع و بهره گیری از نرم افزار میک مک، پیشران های توسعه استان شناسایی و بر اساس روش پیشنهادی شوارتز، سناریوهای توسعه آتی استان تدوین شده است. نتایج نشان می دهد که استان کهگیلویه و بویر احمد با دو عدم قطعیت کلیدی ساختار اقتصادی و نظام سکونتگاهی درآینده روبرو است و با لحاظ نمودن منطق سناریوها، استان با چهار سناریو توسعه در آینده مواجه بوده که در ادامه پژوهش به تشریح آنها پرداخته شده است.
کاربست رهیافت پویش مختلط در شهرری از دیدگاه پدافند غیرعامل در برنامه ریزی توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۴ ۱۴۰۰ شماره ۱۵
15 - 29
حوزه های تخصصی:
ناکارآمدی برنامه های توسعه که با روشهای سنتی (منطقی) تهیه میشوند و روی آوردن تصمیم گیران به سمت اندک افزایی، ایجاب میکند تا به بررسی روش های برنامه ریزی توسعه در کشور بپردازیم. رهیافت های سنتی با ساختار و الزامات زمینهای کشور منطبق هستند و نمیتوان آنها را به طور کامل مطرود اعلام کرد. اندک افزایی هم محدود به حفظ وضع موجود است و به همین جهت راهکاری مناسب برای پیشبرد توسعه نیست. در این بین پویش مختلط ادعا میکند که با ترکی دو رهیافت پیشین و رفع نقایص آنها به وسیله همپوشانی میتواند برنامه ریزی منعطفتر و موفق تری در سطح اجرا ارائه کند. ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی امکان به کارگیری و تأثیرگذاری این رهیافت است. پژوهش ازلحاظ هدف ، کاربردی، نوع، توصیفی و ازلحاظ روش، تحلیلی- توصیفی است. ابتدا از طریق مطالعات میدانی، داده ها و اطلاعات مورد نیاز به وسیله پرسشنامه پویش مختلط و عوامل ایجاد کننده توسعه منطقه ای توسط مدیران شهرداری شهر ری و برخی ساکنان شهر ری گردآوری شده و سپس به منظور تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از روشه ای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. در این پژوهش به بررسی مناسبت کاربرد پویش مختلط به عنوان رهیافت جایگزین برای طرح های توسعه شهرها، پرداخته شده است. شهر ری به عنوان نمونه هدف برای بررسی کاربرد این رهیافت، با سه سؤال جداگانه روبه رو بوده است. در بررسی این سه سؤال، پویش مختلط در طراحی و توسعه منطقه ای، در سیاستگذاری توسعه منطقه ای و در بهره برداری از توانمندی های منطقه ای در شهر ری تأثیری مثبت داشته و امکان به کارگیری آن در این منطقه وجود دارد.
ابعاد، چالش ها و راهکارهای توسعه مناطق مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه منطقه ای بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۵
291 - 315
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی ظرفیت ها و چالش های توسعه منطقه مرزی سیستان و راهکارهای توسعه این مناطق در زمینه های مختلف است. این پژوهش با روش تحلیل مضمون انجام شده است و داده ها به روش مشاهده میدانی و مصاحبه عمیق با 14 نفر از خبرگان اجرایی و دانشگاهی جمع آوری شده است. یافته ها نشان می دهد استان سیستان و بلوچستان، ظرفیت هایی از قبیل: انرژی های تجدیدپذیر بادی و خورشیدی، همسایگی با کشورهای پاکستان و افغانستان و... را داراست. از سوی دیگر دارای چالش هایی از قبیل خشکسالی های پیاپی و عدم تأمین حق آبه کشور از طرف افغانستان، حاشیه نشینی و... می باشد. پس از توصیف و تحلیل موارد فوق با روش تحلیل مضمون، برای عبور از چالش ها و استفاده از ظرفیت های منطقه راه حل هایی در حوزه های مختلف نظیر ورود نهادهای حکومتی به بخش صنعتی جهت حمایت صنایع نوزاد منطقه، افزایش تعاملات اقتصادی با کشور همسایه در راستای تأمین منابع آبی، سرمایه گذاری در بخش آموزش مهارت محور و... ارائه گردیده است.
جایگاه برند ملی در مدل توسعه منطقه ای سواحل مکران (مبتنی بر تحلیل اسناد بالادستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اقتصادی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
51-78
حوزه های تخصصی:
امروزه بسیاری از کشورها با توجه به ظرفیت های داخلی و فرصت های بین المللی، در راستای ساخت برند ملی تلاش می کنند تا هویت ملی خود را ارتقا بخشیده و تصویر قدرتمند و الهام بخش در اذهان خارجی ارائه نمایند. پیشرفت و آبادانی سواحل مکران متکی به در اختیار داشتن استراتژی توسعه منطقه ای (RDS) منحصر به فردی است که الزامات آن از اسناد بالادستی و سیاست های کلی کشور حاصل می شود. پرسش اصلی پژوهش آن است که مفهوم برند ملی از چه جایگاهی در مدل توسعه منطقه ای سواحل مکران مبتنی بر اسناد بالادستی برخوردار است؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون، اسناد بالادستی و سیاست های کلی منتخب (سند چشم انداز 1404، سیاست های کلی برنامه ششم و هفتم توسعه، سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و پیش نویس سند الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت) کشور را مورد بررسی قرار داد و هشت الزام در مدل توسعه منطقه ای مکران را نتیجه گیری نمود. نتایج نشان میدهد که در نگاه سیاستگذار، تحقق توسعه سواحل مکران منوط به تدوین برنامه های ملی مبتنی بر مزیت های منطقه ای، تبدیل منطقه مکران به مجموعه مراکز بزرگ و قطب های اقتصادی با نقش بین المللی، رونق دیپلماسی اقتصادی (با اولویت همسایگان و کشورهای اسلامی)، فعال سازی نقش ترانزیتی (با تاکید بر راهگذر شمال- جنوب)، اهتمام به رفتار حمایت گرایانه دولت از توسعه منطقه ای مکران، اولویت به صنایع و کسب وکارهای دانش بنیان، ساخت برند ملی، تقویت گردشگری و صادرات صنایع دستی است. بنابر این نتایج، برندسازی ملی در مدل توسعه منطقه ای سواحل مکران مورد توجه جدی اسناد بالادستی و سیاست های کلی جمهوری اسلامی ایران بوده است و در مقایسه با دیگر الزامات مربوط به این مهم به جهت فراوانی تاکید، جزو سه الزام پرتکرار به شمار میرود.
واکاوی میزان تحقق الگوی توسعه یکپارچه منطقه ای (مطالعه موردی: استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
381 - 395
حوزه های تخصصی:
از آنجا که جامعیت و یکپارچگی توسعه می تواند نویدبخش بهره مندی کارآمد از پتانسیل های منطقه و بهبود شرایط زندگی باشد، پژوهشگران در پژوهش حاضر به واکاوی الگوی توسعه یکپارچه منطقه ای در سطح استان گیلان پرداختند. در این زمینه بر اساس تئوری زمینه ای نوع پاسخ گویی به این هدف کیفی و بر پایه مطالعات اسنادی و مصاحبه عمیق با 20 نفر از صاحب نظران استانی (شامل خبرگان سیاست گذار، علمی و دانشگاهی، بخش خصوصی و دولتی) بود. سپس با استفاده از نرم افزار MAXQDA به عنوان ابزاری مؤثر در تحلیل داده های کیفی اقدام به استخراج کدهای باز و محوری و در نهایت کدگذاری گزینشی با بهره گیری از پتانسیل های منطقه و نظر نخبگان شد. یافته ها و نتایج حاصل از مقایسه اجزای الگوی مورد نظر نشان می دهد مقولات محوری در بعد اسنادی میدانی در بخش های شرایط علّی، هسته کانونی، راهبردها، و پیامدها به ترتیب شامل موارد عدم هم افزایی و یکپارچگی فرایند و فرآورده، عدم چشم انداز وسیع و برون یابانه از تکامل بلندمدت منطقه، الگوی بخشی نگر با رویکرد حداقلی به مکان و فضای توسعه، دگردیسی سازمان فضایی نظام منطقه ای بوده اند. همچنین در بعد اندیشه ای نظری مهم ترین مقولات در بخش های چهارگانه به ترتیب شامل مواردی چون تأکید بر ساختار و الگوی تصمیم گیری (برنامه ریزی، سیاست گذاری، مدیریت)، یکپارچگی سیاستی قلمرویی سازمانی و بخشی، ضرورت تغییر مدیریت اجتماعی و نهادی، و نهایتاً به رسمیت شناختن ارگان های منطقه ای به عنوان بازیگران اصلی در هماهنگی برای اجرا، پیگیری، و بررسی روند توسعه پایدار بوده است. به علاوه ارتباط میان ابعاد انتزاعی و عملیاتی مبین هماهنگی و هم سویی در بخش های علّی و پدیده و عدم هم سویی مستقیم در بخش های راهبرد و پیامد بوده است. بدین منظور پیشنهادهایی چون ضرورت تفکیک گزاره ها و مؤلفه ها به تفکیک بخشی و قلمرویی (پهنه های فضایی)، لزوم بازنویسی و تبیین کدهای پیش تر تکرارشده، بازنگری در تعیین اولویت ها، توجه واقعی به یکپارچگی بین بخش ها و قلمروها و نهادها، و ... مد نظر قرار گرفته است.
برنامه ریزی استراتژیک توسعه استان لرستان بر پایه هویت رقابت پذیر منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر عبارت اند از: 1- شناسایی موقعیت استان لرستان در ابعاد گردشگری و کشاورزی در مقایسه با رقبا (استان های کرمانشاه، کردستان، همدان، خوزستان، ایلام، اصفهان، مرکزی) در بحث رقابت پذیری منطقه ای با توجه به منابع و قابلیت های درونی استان؛ 2- مشخص کردن عوامل کلان محیطی تأثیرگذار بر توسعه استان لرستان؛ 3- ترسیم نقشه راهبردی تناسبی که نشان دهنده میزان تناسب راهبردی بین منابع و پتانسیل های استان لرستان با عوامل کلان محیطی و اهداف تعیین شده در سند چشم انداز توسعه استان است. برای تدوین راهبردی توسعه و تشریح اهداف، منابع، توانایی ها و عوامل کلان محیطی از تکنیک تحلیلی Meta-SWOT استفاده شد. داده ها و اطلاعات موردنیاز به روش اسنادی و پیمایشی (پرسشنامه ای) تهیه شد. افراد نمونه 40 نفر از کارشناسان در دو حیطه کارکنان ادارات مرتبط و پژوهشگران دانشگاهی بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. اعتبارات اختصاص یافته به استان لرستان در نهادهای قانون گذار، مدیریت کلان کشور، تحریم های بین المللی، سرمایه گذاری نکردن بخش خصوصی، نگاه قومیت گرا در استان و تبلیغات منفی، به عنوان مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر توسعه لرستان هستند. در بحث رقابت پذیری منطقه ای در بعد گردشگری، استان های اصفهان با امتیاز 4 از 5 امتیاز ممکن و کرمانشاه با امتیاز 3، به عنوان مهم ترین رقبا شناسایی شدند و در بعد کشاورزی استان های خوزستان با امتیاز 80/3 و کرمانشاه و اصفهان با امتیاز 3 از 5 امتیاز ممکن، به عنوان مهم ترین رقبای منطقه ای برای لرستان شناسایی شدند. با توجه به منابع و قابلیت های موجود استان لرستان در ابعاد گردشگری و کشاورزی، این استان می تواند با برنامه ریزی و مدیریت مناسب، در سال نهایی سند توسعه کشور یعنی 1408 در جایگاه مناسب تری از لحاظ توسعه در منطقه قرار گیرد.
تحلیل فضایی سطوح توسعه یافتگی استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران به عنوان یکی از کشورهای درحال توسعه از نظر برخورداری از شاخص های مختلف توسعه دارای عدم تعادل زیادی است. نخستین گام در فرایند برنامه ریزی منطقه ای، شناخت سطوح توسعه مناطق کشور به منظور تشخیص و رفع تنگناها و محدودیت های مناطق می باشد. لذا هدف این پژوهش، تحلیل فضایی سطوح توسعه یافتگی استان های ایران می باشد. بر اساس آمار موجود در سال 1397، 84 شاخص در چهار بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیربنایی استفاده شد. روش مورداستفاده در این تحقیق مبتنی بر ساخت شاخص ترکیبی است. به این منظور از روش های تحلیل عاملی، تاکسونومی عددی و روش تاپسیس، برای ساخت شاخص ترکیبی توسعه استان ها، روش تحلیل مؤلفه های اصلی برای وزن دهی به شاخص های انفرادی، تحلیل سلسله مراتبی AHP نیز برای وزن دهی به ابعاد چهارگانه استفاده شد. در نهایت برای طبقه بندی سطح توسعه استان ها از قابلیت سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی استفاده شد. بر اساس نتایج وزن دهی ابعاد توسعه، به ترتیب وزن نسبی بعد اقتصادی 0.536، بعد زیربنایی 0.219، بعد اجتماعی 0.162 و بعد فرهنگی 0.083 به دست آمد. نتایج سطح بندی شاخص ترکیبی کل توسعه نشان می دهد الگوی فضایی ایران شامل مناطق توسعه یافته با شاخص ترکیبی بین 0.344-0.95 (شامل 3 استان)، مناطق با سطح متوسط توسعه یافتگی با شاخص ترکیبی بین 0.15-0.34 (شامل 11 استان) و مناطق توسعه نیافته با شاخص ترکیبی بین 0.011-0.15 (شامل 17 استان) می باشد. نتایج تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی نیز مؤید وجود شکاف توسعه بین استان های ایران است. بنابراین لازم است در هرگونه تخصیص بودجه برای برنامه توسعه، استان های کمتر توسعه یافته و توسعه نیافته موردتوجه برنامه ریزان و متولیان توسعه قرار گیرند.
تحلیل ساختاری پیشران های توسعه منطقه ای (مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
شناخت دلایل و عوامل مؤثر بر توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی یکی از مهم ترین موضوعات مطالعات اجتماعی و اقتصادی در نیم قرن اخیر می باشد. توسعه منطقه ای به عنوان یکی از پیش نیازهای توسعه یافتگی بر جنبه های گوناگون توسعه جهت دستیابی به توازن و تعادل منطقه ای، کاهش نابرابری های زیرساختی، تعدیل شکاف های ساختاری و سرزمینی تأکید می نماید. چنین الگویی از توسعه علاوه بر این که به لحاظ مدیریت بهینه منابع و توان بهره گیری از ظرفیت های منطقه ای بسیار کارآمد است، باهدف کاهش یا حذف تفاوت های بین منطقه ای و درون منطقه ای، انتظام مکانی - فضایی فعالیت های اقتصادی - اجتماعی و ساختاری را نیز بر اساس ظرفیت های محلی مناطق ساماندهی می کند. پژوهش حاضر باهدف تحلیل ساختاری پیشران های مؤثر بر توسعه منطقه ای در استان چهارمحال و بختیاری صورت گرفته است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کاربردی - نظری و از حیث ماهیت و روش، توصیفی - تحلیلی و پیمایشی می باشد. گردآوری داده ها و اطلاعات، به وسیله مطالعه منابع کتابخانه ای - اسنادی و برداشت های میدانی (مصاحبه و پرسشنامه) صورت گرفت. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل های کمی و نرم افزاری (روش تحلیل اثرات متقابل و نرم افزار میک مک) تعداد (20) عامل، به عنوان پیشران های کلیدی مؤثر بر توسعه منطقه ای در استان چهارمحال و بختیاری، استخراج و انتخاب گردید.
تبدیل روستا به شهر و نقش آن در توسعه منطقه ای و تحولات نظام شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۴ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۱۳
17 - 36
حوزه های تخصصی:
یکی از راهبردهای مهمی که در نیم قرن اخیر برای مقابله با عدم تعادل منطقه ای ناشی از رشد فزاینده ی شهرهای بزرگ مورد توجه قرار گرفته است، تقویت شهرهای کوچک و میانی در نظام شبکه شهری است. در ایران نیز در سالهای اخیر بررسی و تحلیل نقش و عملکرد شهرهای کوچک و میانی در توسعه منطقه ای مورد توجه جغرافیدان قرار گرفته و مطالعات متعددی در رابطه با این موضوع انجام گرفته است. اما در تحقیقات اندکی موضوع تبدیل روستا به شهر و بازتاب های فضایی آن در نظام شبکه شهری و توسعه منطقه ای مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس هدف اصلی این تحقیق بررسی و تحلیل اثرات تبدیل روستا به شهر و نقش آن در توسعه منطقه ای و نظام شبکه ی شهری در استان خراسان رضوی در طی نیم قرن اخیر(دوره 1335 تا 1390) است. پژوهش حاضر براساس ماهیت و روش انجام تحقیق جزء تحقیقات توصیفی- تحلیلی می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از شیوه ی تجزیه و تحلیل کمی با تکیه بر مدل ها و تکنیک های برنامه ریزی منطقه ای استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که سهم فرآیند تبدیل روستا به شهر در افزایش خالص جمعیت شهری استان خراسان رضوی؛ رقمی کمتر از20 درصد میزان افزایش کل بوده است. با وجود این روستاهای تبدیل شده به شهر توانسته اند در جذب و نگهداشت جمعیت موفق عمل نموده و در کل تاثیر مثبتی در بسامان سازی فضایی جمعیت و تعدیل نظام سکونتگاهی منطقه داشته باشند.در رابطه با تحلیل نظام شهری منطقه مورد مطالعه، شاخص های تمرکز شهری و نخست شهری نشان می دهند که در تمامی دوره های مورد مطالعه، با اضافه شدن شهرهای نوپا، نظام شهری منطقه به سمت تعادل نسبی حرکت نموده است.
تبیین جغرافیای سرمایه انسانی خلاق و با مهارت بالا به عنوان موتور محرکه ای توسعه منطقه ای استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
93 - 110
حوزه های تخصصی:
تبیین جغرافیای سرمایه انسانی خلاق و با مهارت بالا به عنوان موتور محرکه ای توسعه منطقه ای استان های ایرانقرن بیست ویکم، قرن شهرها، ایده ها و خلاقیت هاست. خلاقیت انسان و استعداد او به عنوان سرمایه انسانی خلاق، محرک اصلی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تلقی میشود که رقابت روزافزون شهرها، مناطق و کشورها به طور فزاینده به پرورش، حفظ و جذب آن وابسته خواهد بود. در حال حاضر رقابت فزاینده ای بین شهرها، مناطق و کشورها برای جذب استعدادها و افراد خلاق و با مهارت بالا وجود دارد. بدیهی است مکان هایی که بتوانند این طبقه خلاق را پرورش، حفظ و جذب کنند، در رقابت پذیری آینده دست برتر را خواهند داشت و رشد و شکوفایی اقتصادی و توسعه را به طورکلی برای شهر و منطقه خود به ارمغان خواهند آورد. هدف این پژوهش تبیین جغرافیای سرمایه انسانی خلاق و با مهارت بالا به عنوان موتور محرکه ای توسعه منطقه ای استان های ایران است. این پژوهش از لحاظ ماهیت یک تحقیق تبیینی است که با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در PLS انجام گرفته است. یافته ها تمرکز روبه رشد و جغرافیای واگرای سرمایه انسانی خلاق و با مهارت بالا را در استان های ایران را نشان می دهد. یافته ها همچنین نقش عوامل مکان محور را در توزیع سرمایه انسانی خلاق و با مهارت بالا نشان می دهد. تسامح، مدارا و تنوع؛ استعداد و خدمات مصرف کنند رفاهی مهم ترین عواملی هستند که توزیع سرمایه خلاق را توضیح می دهند. علاوه بر این یافته ها ما را به این نتیجه رساند که سرمایه خلاق تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد اقتصادی و فناورانه شهری-منطقه ای دارد و موجب شکوفایی اقتصادی و توسعه شهرها و مناطق می شود.
مروری بر جایگاه برنامه ریزی و توسعه منطقه ای در برنامه های توسعه قبل و بعد از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
9 - 19
حوزه های تخصصی:
براساس بررسی های انجام شده از دیرباز توسعه متوازن و پایدار از جمله اهداف اساسی کشور بوده است. به طوری که با نوساناتی توجهاتی در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های توسعه قبل و بعد از انقلاب اسلامی به مقوله "توسعه منطقه ای" صورت پذیرفته است و به تعبیری از جمله مولفه هایی بوده اند که تحلیل اثرات آنها بر چهره پردازی نظام ملی در مقیاس خرد و کلان بسیار اهمیت دارد. اگرچه با مشاهده وضعیت کنونی، به نظر می رسد کیفیت زندگی مردم و سطح رفاه اجتماعی ایشان دستخوش نابرابری های عظیمی از منظر توزیع منابع مالی، زیرساخت ها و امکانات رفاهی شده است. بنابراین می توان گفت عدم توفیق برنامه ریزی توسعه منطقه ای و تقسیم کار فضایی، موجب افزایش نابرابری و فاصله در بین مناطق مختلف کشور شده است. بنابراین توجه به مغایرت های منطقه ای و غلبه کردن بر آن در سطوح توسعه هر یک از مناطق به منظور ایجاد ساختار منطقی در تقسیم کار و ایجاد انواع تخصص که با بهترین وجه وظایف توسعه ملی را برآورد سازند، ارتباط برنامه ریزی ملی با برنامه ریزی توسعه منطقه ای را بیش از پیش ضروری می نماید.
راهبردها و پیامدهای کسب کرسی های ورزشی در مجامع بین المللی و اثرات آن بر توسعه مناطق پیرامونی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال سوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
25 - 44
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبردها و پیامدهای کسب کرسی های ورزشی در مجامع بین المللی انجام شد. روش پژوهش حاضر ماهیت اکتشافی - بنیادی داشته و رویکرد کیفی با راهبرد داده بنیاد مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار مورد استفاده نیز مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که از نظرهای 10 نفر از متخصصان و خبرگان کشور استفاده شد. جهت نمونه گیری از روش نمونه گیری هدفمند استفاده گردید. روش آماری تحقیق برای تحلیل داده ها، روش کدگذاری به کمک تحلیل فراوانی است و برای انجام تحلیل های ذکر شده با کمک نرم افزار مکس کیودا 2020 که مخصوص کدگذاری در روش کیفی می باشد، کدها مقوله بندی گردید و مدل مفهومی نیز ارائه شد. نتایج نشان داد که شرایط راهبردی برابر با 6 مؤلفه (اختصاص بودجه و اعتبارات ارزی، انتصاب مدیران شایسته، استمرار و تداوم حفظ صاحبان کرسی با فدارسیون های دیگر کشورها، نقش به جایگاه رسانه، کسب کرسی های بین المللی و افزایش توسعه تعامل و ارتباط با سازمان های بین المللی ورزش) و شرایط پیامدی برابر با 6 مؤلفه (توسعه دیپلماسی سیاسی با دیگر کشورها، نگهداشت صاحبان کرسی، توسعه مناسبات فرهنگی، ایجاد تفاهم نامه و مبادله، فراهم شدن حضور بانوان جهت کسب کرسی و شرکت و عضویت در مجامع بین المللی) می باشد. ورزش ایران از کرسی های بین المللی و تصدی مهم ترین های آنها بی نصیب هم نبوده اما بی تدبیری ها، اقدامات خودخواهانه و غرض ورزانه و حتی اشتباهات عجیب باعث از دست رفتن تدریجی آنها شده است.
سیاستگذاری توسعه منطقه ای مکران با رویکرد آینده پژوهی
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
از جمله معیارهای برنامه ریزی منطقه ای برای مشخص کردن نابرابری ها، تعیین وضعیت مناطق بر حسب برخورداری از شاخص های توسعه است. در ادبیات و سیاست توسعه، عموماً این باور رواج دارد که رشد تولید ناخالص ملی و بالابودن درآمد سرانه، محور اصلی توسعه است. هدف این تحقیق سیاستگذاری توسعه منطقه ای مکران است، پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس روش های آینده پژوهی با ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی صورت گرفته است. در این تحقیق برای شناسایی متغیرهای کلیدی مؤثر بر توسعه پایدار منطقه ای مکران پس از مطالعه اسناد بالادستی، از روش دلفی دومرحله ای استفاده شده است و داده های مورد تحلیل شامل 36 متغیر در قالب 8 حوزه به عنوان متغیرهای اولیه مؤثر بر توسعه پایدار می باشد. یافته ها نشان می دهد الگوی مطلوب نهادی برای توسعه مکران گذر از رویکردهای بخشی و حرکت تدریجی در مسیر ظرفیت سازی نهادی خواهد بود. الگوهای غیرنهادی مبتنی بر نظریه نومنطقه گرایی ظرفیت های بالایی را برای ظرفیت سازی نهادی مکران ایفا می نماید. در نتیجه در حکمرانی منطقه ای، سازمان توسعه مکران باید نقش راهبری و سیاستگذاری را به اعتبار پشتیبانی سیاسی حکومت مرکزی ایفا نماید.
ارزیابی عوامل اثرگذار بر رقابت پذیری صنعت گردشگری در فرآیند توسعه منطقه ای (نمونه موردی: شهرستان مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
1 - 17
حوزه های تخصصی:
رقابت پذیری، اتخاذ سیاست ها برای تقویت توسعه منطقه ای با مفروض داشتن نوعی از رقابت بین مناطق، بر سر جذب سرمایه های مادی و انسانی مؤثر به منظور نیل به تعالی و پیشرفت در گردشگری است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی و علی مقایسه ای است. نتایج آزمون تی نشان می دهد که بالاترین میانگین هریک از ابعاد اثرگذار بر رقابت پذیری گردشگری شهرستان مرند به ترتیب شامل کالبدی و زیرساختی (3.48)، اقتصادی (3.47)، اجتماعی فرهنگی (3.39)، بوم شناختی و طبیعی (3.25) و تجاری و سیاسی (3.00) می باشد. در بین عوامل، کیفیت نظام های کسب و کار گردشگری در بعد اقتصادی دارای بالاترین ارزش بوده است. همبستگی بین ابعاد با میزان اثرات گردشگری، ابعاد اقتصادی، تجاری و سیاسی بیشترین همبستگی را با عامل گردشگری رقابتی نشان می دهد. بررسی اثرات گردشگری رقابتی بر ابعاد توسعه در آزمون رگرسیون خطی چندگانه نشان می دهد که رابطه ی محکمی بین اثرات گردشگری رقابتی و و شاخص های اثرگذار موجود وجود دارد (R=0.99) . درمجموع ساختارهای 5 گانه توانستند 0.71 درصد از تغییر واریانس در گردشگری رقابتی را پیش بینی کنند ((F(9,74)= 41.22 p<0.05 . به جز بعد کالبدی و زیرساختی (1.125) که رابطه معنادار مثبتی با گردشگری رقابتی داشت، چهار شاخص اقتصادی (0.041- )، اجتماعی فرهنگی (0.054-)، تجاری و سیاسی (0.060-) و بوم شناختی و طبیعی (0.025-) فاقد این وضعیت بودند. بر مبنای 3192 ارزش محاسبه شده در ماتریس اولیه اثرات متقاطع، مزیت گرایی هوشمند به عنوان تأثیرگذارترین و بهره وری بخش گردشگری به عنوان تأثیرپذیرترین پیشران ها شناسایی شدند.