مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
سیاست گذاری منطقه ای
حوزه های تخصصی:
تخصصی سازی هوشمند، یکی از جدیدترین راهبردهای سیاست گذاری منطقه ای نوآوری است که پس از نظام منطقه ای نوآوری موردتوجه قرار گرفته است. این راهبرد بیان می دارد برای هر منطقه می بایست اولویت های مشخصی با توجه به پتانسیل های منطقه، به نحوی تعیین گردد که بیش ترین تناسب را در راستای تحریک و تقویت نوآوری در سطح منطقه ای و ملی داشته باشد. این مقاله به دنبال ارائه چارچوبی برای طراحی سیاست های نوآوری منطقه ای مبتنی بر راهبرد تخصصی سازی هوشمند با در نظر گرفتن تفاوت های موجود در وضعیت نوآوری استان های کشور است. بدین منظور با مطالعه و بررسی پژوهش های پیشین مبتنی بر روش فراترکیب، الزامات و مؤلفه های سیاست گذاری منطقه ای مبتنی بر تخصصی سازی هوشمند شناسایی شده است. در این گام 119 مقاله برگرفته از پایگاه داده های اسکوپوس، امرالد، ساینس دایرکت، اسپرینگر و پروکوئست مورد بررسی قرار گرفته و پس از سه مرحله غربالگری، 30 مقاله جهت تحلیل عمیق تر شناسایی شدند که نتیجه آن، طراحی چارچوبی برای اجرای راهبرد تخصصی سازی هوشمند بود. این چارچوب در سه گام 1) انجام مطالعات مقدماتی و وضع موجود منطقه و تحلیل قابلیت ها و توانمندی های منطقه، 2) شناسایی اولویت های تخصصی سازی هوشمند و 3) برنامه ریزی عملیاتی تخصصی سازی هوشمند ارائه می گردد
طرح های منطقه ای و تمرکزگرایی درساختار فضایی نظام های شهری (مطالعه موردی:استان کرمانشاه)
حوزه های تخصصی:
ساختار فضایی نظام سکونتگاه های شهری تحت تاثیر دودسته عوامل قراردارد. درگذشته نقش عوامل طبیعی در شکل دهی به نظام های شهری بسیار تاثیرگذار بود. اما در دوره اخیر مولفه های غیرطبیعی نقش بارزی در سازماندهی نظام های شهری بر عهده دارند. طرح های توسعه منطقه ای یکی ازاین مولفه ها است که تحلیل اثرات آن بر چهره پردازی نظام های شهری در مقیاس خرد وکلان بسیاراهمیت دارد.
استان و شهرکرمانشاه یکی از نمونه های بارز و برجسته زاگرس میانی است که در طول پنج دهه به عنوان قطب رشد منطقه ای کانون بسیاری ازتصمیمات، اقدامات و سیاست های توسعه منطقه ای درغرب کشور بوده است. نظام شهری این استان با توزیع اندازه بسیار ناموزون اکنون یکی از نامتعادل ترین و ناپایدارترین نظام های شهری کشوراست؛ شهرکرمانشاه با حدود یک میلیون نفرجمعیت قطب شهری متمرکز و مسلط چه در سطح استانی و چه منطقه ای است. در حالی که دومین شهر استان با کمتر از صد هزار نفر جمعیت اندازه ای معادل یک دهم کرمانشاه دارد و سومار در آخرین مرتبه نظام سلسله مراتب شهری فقط بیست نفر جمعیت را در خود اسکان داده است. شکاف وگسستگی موجود در این شکل از توزیع اندازه شهرها که شاخص نخست شهری 0/81 معرف آن است، نه تنها در مقیاس منطقه ای بلکه حتی درمقیاس ملی به مقدار زیادی بالا و غیرعادی است.
آنچه در این زمینه مورد توجه این مقاله است نقش آفرینی طرح های منطقه ای بر تمرکز در نظام شهری و در نتیجه ناموزونی در ساختار فضایی نظام سکونتگاه های شهری است. این مقاله درعین حال نقش شهرمحوری وشهرمداری یا تمرکزگرایی شهری دیدگاه های کلاسیک توسعه منطقه ای و بر همین اساس برنامه ریزی منطقه ای برآمده از آن به ویژه میل شدید این دیدگاه ها را به سطوح بالا و راس نظام شبکه شهری به خوبی نشان می دهد. بر این اساس میتوان یکی از علل ریشه ای توسعه شتابان شهرنشینی، قطبی شدن نظام شهری، ناهمگونی نظام سکونتگاهی و پیامدهای زیانبار آن را بر سازمان فضایی کشور و مناطق آن با رویکرد آمایشی آشکار ساخت.
ارزیابی و تحلیل شاخص جامع رقابت سیاسی در استان های ایران (1398-1379)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت سیاسی از عوامل مهم در بهبود عملکرد اقتصادی است؛ رشد رقابت سیاسی امکان حضور نخبگان در نظام سیاسی را افزایش می دهد و با محدود کردن رانت های سیاسی و تسلط بر منابع اقتصادی توسط گروه های ویژه، سیاست مداران را وادار به تنظیم سیاست های اقتصادی در جهت افزایش رفاه شهروندان می کند. بر این اساس استدلال می شود افزایش رقابت سیاسی، کارایی اقتصادی را بهبود می بخشد. چنین رویکردی گسترش رقابت سیاسی را مورد توجه حکومت ها قرار می دهد. این مقاله، موقعیت نسبی استان های کشور از حیث شاخص رقابت سیاسی و همچنین بررسی تغییرات آن در سطح استان ها را بررسی می کند تا وضعیت شاخص رقابت سیاسی، به عنوان یک مؤلفه مهم در عملکرد اقتصاد منطقه ای، ارزیابی شود. در فرضیه تحقیق اولاً پراکندگی قابل ملاحظه ای بین نواحی مختلف از حیث رقابت سیاسی وجود دارد و ثانیاً، عملکرد این نوع رقابت در کشور تاکنون مطابق انتظار نبوده است. در این راستا، بر پایه شاخص های مختلف رقابت سیاسی یک شاخص جامع رقابت سیاسی بر پایه روش ریشه میانگین مجموع مجذورات معرفی و اندازه گیری و سپس وضعیت شاخص رقابت سیاسی در سطح استان های کشور طی سال های 1379 تا 1398 ارزیابی می شود. نتایج نشان می دهند اولاً ازنظر شاخص رقابت سیاسی پراکندگی قابل ملاحظه ای بین نواحی مختلف وجود دارد به طوری که استان های کشور را به سه سطح رقابت سیاسی پایین، متوسط و بالا می توان طبقه بندی کرد. ثانیاً روند متوسط شاخص رقابت سیاسی طی دوره 20 ساله در استان های کشور عموماً نزولی است که با توجه به نقش رقابت سیاسی در عملکرد منطقه ای باید سیاست های لازم برای رشد رقابت سیاسی در سطح ملی و منطقه ای تدوین شود.
تحلیل عوامل مؤثر بر جریان رقابت پذیری توسعه شهری در جهت کاهش نابرابری های درون منطقه ای (مطالعه موردی: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سیاست های تعدیلی با هدف کاهش نابرابری و تقویت توان موجودیت مناطق، تأکید بر جریان رقابت پذیری مبتنی بر ویژگی های خاص قانونی، سیاسی، بوم شناختی، اجتماعی و اقتصادی بین کانون های شهری است. پژوهش حاضر در زمره تحقیقات کاربردی است که با روش تحلیلی و رویکرد کمی انجام گرفته است. به منظور تحلیل الگوی رقابت پذیری در سطح مناطق و شهرها ابتدا به بررسی و تجزیه و تحلیل شاخص های مطالعاتی مطابق آمار و اطلاعات اسنادی شامل منابع سرشماری، طرح ها و اسناد فرادست از جمله گزارش مطالعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان آذربایجان غربی به تفکیک حوزه در سال های 1389 الی 1399 پرداخته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Matlab 2019a ، SPSS و نرم افزار ArcGis و از طریق روابط موجود در این نرم افزار وضعیت پراکندگی شاخص های رقابت پذیری با استفاده از روش GWR و روش بهینه سازی ازدحام ( PSO ) تحلیل گردید. نتایج بدست آمده از بررسی ابعاد اجتماعی و فرهنگی، قانونی، تکنولوژیک، سیاسی، بوم شناختی و محیطی و اقتصادی در روند الگوی رگرسیون در تعیین توزیع پراکنش شاخص های یاد شده در نقاط شهری استان نشان می دهد که خروجی پارامترهای مدل به میزان بالایی، پیش بینی مورد نظر را تأیید می کند. باتوجه به ضریب بالای R 2 می توان گفت ابعاد رقابت پذیری جمعیت به میزان زیادی بر وقوع تمرکز در شاخص های کاهش نابرابری درون منطقه ای داشته است. از میان ابعاد 6گانه رقابت پذیری، شاخص های کیفیت زیرساخت های حمل و نقل (PS4) (0.0277) ، شاخص توسعه کشاورزی (0.0274) (IL2) ، مهاجرت (0.0265) (S4) و مزیت های رقابتی بخش گردشگری (0.0254) (F15) به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر بر رشد جریان رقابت پذیری شهری استان آذربایجان غربی شناخته شده اند.
سازوکار ارتقای حکمرانی و سیاست گذاری توسعه منطقه ای درایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصاد بخش عمومی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
37 - 58
حوزه های تخصصی:
بهبود سیاست گذاری توسعه منطقه ای از چالش های مهم کشورها محسوب می شود. در دهه های اخیر تئوری های سیاست گذاری توسعه منطقه ای با رویکرد تفویض و واگذاری اختیارات به مناطق به منظور بهبود کارایی بخش عمومی و ارتقای توازن و تعادل میان مناطق در ادبیات اقتصادی گسترش زیادی یافته است. در برنامه سوم توسعه با ایجاد نظام درآمد - هزینه استانی شکل جدیدی از تمرکززدایی اداری و مالی در ایران در راستای سیاست گذاری توسعه منطقه ای شکل گرفته است. هدف این مقاله بررسی مسائل و مشکلات سیاست گذاری توسعه منطقه ای و راه های ارتقای آن می باشد.با استفاده از روش دلفی مهم ترین چالش های سیاست گذاری منطقه ای شناسایی شده و سپس برای کاهش مسائل و مشکلات توسعه منطقه ای در ایران،راهکارهای اصلی و فرعی تعیین شده و برای تعیین و رتبه بندی آن ها از روش (تحلیل سلسله مراتبی[1]و تاپسیس[2]) استفاده شده است. بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی از بین شاخص های اصلی بهترین سازوکار برای ارتقای سیاست گذاری توسعه منطقه ای در ایران " طراحی سیستم جامع نظارت در نظام برنامه ریزی بودجه کل دولت در راستای رصد توسعه و توازن منطقه ای و پایش نحوه مصرف اعتبارات در استان ها" می باشد. بر اساس روش تاپسیس برای ارتقای سیاست گذاری توسعه منطقه ای بهترین شاخص ازنظر کارشناسان " بازطراحی نظام درآمد - هزینه استانی (شفافیت سازی در میزان نحوه توزیع منابع مالی و بودجه ای بین مناطق کشور) " و همچنین "طراحی سیستم جامع نظارت در نظام برنامه ریزی و بودجه کل دولت در راستای رصد توسعه و توازن منطقه ای و پایش نحوه مصرف اعتبارات در استان ها" بهترین راهکار می باشد؛ بنابراین باید سیاست گذاران و برنامه ریزان برای ارتقای سیاست گذاری منطقه ای به این راهکارها توجه داشته باشند. [1]. AHP [2]. TOPSIS