مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
آگاهی از تاریخ در علوم به طور عام، و در فلسفه به طور خاص، امری ضروری به نظر می رسد. زیرا با نگاه تاریخی به مباحث فلسفی نه تنها تکوین و سیر تطور آنها روشن شده و راه برای پیمودن ادامه مسیر همواره می گردد؛ بلکه قسمت عمده فلسفه همان تاریخ آن است و این امر، برخلاف فلاسفه مغرب زمین، در بین مسلمانان اندکی مورد غفلت قرار گرفته است و به نظر می رسد یکی از دلایل آن طرز تلقی ای است که حکمای مسلمان از فلسفه دارند.در این مقاله سعی کرده ایم با روش اسناد و تحلیل میزان توجه دو فیلسوف مسلمان یعنی صدرالمتالهین و علامه طباطبایی را به مباحث تاریخی فلسفه نشان داده و بیان کنیم که عقیده به حکمت نبوی، تاثیر خود را در نحوه مواجهه این دو فیلسوف با مباحث تاریخی نشان داده است؛ به طوری که علی رغم توجه صدرالمتالهین به آرای گذشتگان خود و بررسی عمیق آن مباحث، در طرح و انتساب آرا به اشخاص و مکتب های مختلف، گاهی مصاب نبوده است و در این میان علامه طباطبایی بیش از وی در معرض نقد قرار دارد.
ماهیت صفات خدا از دیدگاه ابن میمون و مقایسه آن با آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر بر آن است تا در حوزة معناشناختی صفات خداوند که از مهمترین موضوعات معاصر در عرصة زبان دین به شمار میرود، به دو مسألة مهم، یکی مقیاس شناخت صفات خدا و دیگری تحلیل ماهیت صفات خدا از دیدگاه دو فیلسوف برجسته (یکی از قرون وسطا یعنی موسی ابنمیمون و دیگری از قرن معاصر یعنی علامة طباطبایی) بپردازد. در این نوشتار کوشش شده است با تحلیل آرای این دو اندیشهور و در ضمن مقایسه بین آنها مشخص میشود که مبانی حکمت متعالیه که حاصل تلاش فیلسوفان مسلمان و برگرفته از آموزههای دینی اسلام است، معقولتر و موجهتر به این مهم پاسخ داده است.
مناط ارزش ادراکات از منظر استاد مطهری و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزه های تخصصی:
واقعنمایی ادراکات بشری که از آن با نام ارزش معلومات یاد کردهاند، از غامضترین موضوعاتی است که در برهههایی از تاریخ تفکر بشری، موضوع مجادلات فیلسوفان و اندیشمندان بوده است. در این بارة آرای گوناگونی از اندیشمندان یونان، فیلسوفان مسلمان و متفکران عصر روشنگری غرب بر جای مانده که حاکی از نوع نگرش ایشان به آدمی، نفس او و حقیقت علمش است. اندیشمند معاصر، استاد شهید مرتضی مطهری در مواجهه با اندیشه های نو در این باب و با بهرهبرداری از میراث فلسفة مشاء، اشراق و به ویژه حکمت متعالیه، تقریری نو از این موضوع ارائه کرده است. او همانند استاد خویش علامه طباطبایی، علم حضوری را ریشة همة علوم حصولی بشر دانسته و بر این باور است که آدمی پس از اتصالی حضوری با واقعیات به علم حصولی دست خواهد یافت. آنچه در این نوشتار خواهید خواند، تبیینی از نظر او در این باره خواهد بود، در ضمن به تفاوتهای ظاهری این نظر با نظر علامة طباطبایی خواهیم پرداخت.
تبیین مبانی وجودشناختی نظریه علامه طباطبایی در تفسیر «نفس الامر» و سنجش نقدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک ۱۳۸۸ شماره ۱
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، علاوه بر تحلیل کامل ظرایف نظریه علامه، با نگرشی بر تمام کلمات وی، به تبیین مبنای وی در پرداخت این نظریه؛ یعنی اصالت الوجود پرداخته شده و میزان کارآمدی آن در حل مشکلات ظاهری التزام به اصالت الوجود در تبیین صدق قضایای ماهوی و عدمی، موفقیت آمیز گزارش شده است و در ضمن سنجش نقدهای مربوط به مساله، موجبات این نقدها، غفلت از مبانی وجودشناختی علامه در بحث و نوع مواجهه وی با مساله ارزیابی گردیده است.
بررسی نظریه کلامی فخر رازی و علامه طباطبایی درباره رؤیت خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده
از جمله مباحث کلامی، رویت خداوند متعال، به ویژه در روز قیامت میباشد که امامیه، اشاعره و معتزله در خصوص آن دچار اختلاف نظر هستند؛ امامیه بر عدم جواز رؤیت و در مقابل اشاعره، بر جواز رؤیت خداوند در روز قیامت معتقدند؛ از جمله دلائل هر یک از آنها استدلال بر آیه « لاتدرکه الابصار » است. در این مقاله دیدگاه کلامی هر یک بررسی شده و ضمن بیان نظر علامه طباطبایی، مفسر بزرگ معاصر امامیه در خصوص عدم رؤیت، به نقد دیدگاه فخر رازی از مفسران بزرگ اشاعره پرداخته شده و بیان شده که رؤیت بصری خداوند ملازم با جسمانیت و جهت و حیز دار بودن خداوند است و منافات با مبانی واجب الوجود و تجرد ذات دارد.
تأملاتی در میزان کارایی روش تفسیر قرآن به قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفسیر قرآن به قرآن به عنوان یکی از کارآمدترین روش¬های تفسیری در قرن حاضر مطرح شده است. علامه طباطبایی در تبیین مبانی این روش کوشید و بر اساس آن در یک دورة کامل، قرآن کریم را تفسیر کرد. مقالة حاضر درصدد ارزیابی کارآمدی این روش در آشکار ساختن مفاهیم قرآن است و می¬کوشد نشان دهد که چه کاستی و ضعفی، به لحاظ روشی، بر آن وارد است و چگونه می¬توان آن را تکمیل کرد. این مقاله، پس از طرح مبانی و ادلة این روش، و نقد و بررسی جایگاه روایات تفسیری در این روش تفسیری به تبیین نقش روایات معتبر در فهم و تفسیر قرآن کریم پرداخته است.
بررسی و نقد نظرات پروفسور هانری کُربَن دربارة مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پروفسور هانری کُربَن (1903-1978 م) برجسته ترین مفسر غربی حکمت معنوی و فلسفه اسلامی است که به سبب آشنایی با مرحوم علامه طباطبایی به حقایق قابل توجهی در مکتب تشیع دست یافت؛ به طوری که گاهی مانند یک شیعه از مکت تشیع دفاع کرده، به مناظره میپرداخت.
هانری کُربَن در نگاه پدیدار شناسانه به مهدویت، به این موضوع میپردازد که مهدویت از منظر آموزه های دین اسلام، هانری کُربَن بر اساس این شیوه، تشخیص داد که مسأله مهدویت، بنیاد اصلی شیعه و عرفان است و موضوع امام دوازدهم از مهم ترین مباحث اعتقادی-عرفانی شیعه تلقی میشود. او معتقد بود نمیتوان برای تشیع، عرفان و حکمت معنوی قائل شد، و در عین حال، مسئله امامت و ولایت امام را که سر انجام به امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف ختم میگردد، نادیده گرفت.
وی فلسفه غیبت و ظهور امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را در شایستگی و ناشایستگی افراد و میزان معرفت آن ها میدانست، و معقتد بود تا زمانی که انسان، توان شناخت امام را نداشته باشد، سخن گفتن از ظهور او بیمعنا است.
البته، این انتقاد به جناب پرفسور کُربَن وارد است که او در بحث مهدویت، بعد اجتماعی و سیاسی ظهور آن حضرت را مورد توجه قرار نداده است.
تاثیر گناه بر شناخت، با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشته پیش روی، برآن است تا تاثیر گناه بر شناخت را، در قلمرو شناخت حضوری و حصولی، باتاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی بررسی کند؛ در قلمرو شناخت حضوری، به بررسی تاثیر عامل گناه بر شناخت حضوری از خود و شناخت حضوری از خداوند می پردازد و درشناخت حصولی نیز بحث را در حوزه عقل عملی و نظری، پیش می برد.
علامه طباطبایی، میزان فهم را در چارچوبِ علم النفس فلسفی، علم اخلاق تبیین می کنند؛ از این روی، در کنار عوامل اجتماعی و بیرونی نظیر دوری از مراکز علمی، ملکات واعمال ناپسند را نیز عامل تفاوت در فهم می دانند و بر نقش منفی ملکات رذیله در استعدادهای ذهنی و فراگیری علوم تاکید می کنند.
در واقع، از آن جا که، آیات و روایاتی بر تاثیر تقوا برشناخت و قوه تمییز انسان تصریح دارد، می توان تاثیر اعمال وملکات را در متون دینی، در چارچوبِ تاثیر تقوا به مثابه خودنگه داری در اعمال و داشتن همهملکات فضیلت مند دانست. لذا، علامه طباطبایی بین رعایت تقوای الهی و توان عقل در ادراک نظری قایل به ملازمه اند؛ این سخن بدین معناست که نه تنها توان عقل در میزان رعایت تقوای الهی مؤثر است، بلکه پای بندی به تقوا در مقام علم نیز تاثیر دارد.
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرحوم علامه علم را یک امر وجودی می داند و در این جهت با صدرالمتألهین موافق است و می گوید علم عبارت است از حضور شئ برای یک شئ، به این بیان که حصول علم برای عالِم عبارت است از حصول یک امر بالفعل که فعلیت محض است؛ زیرا وجداناً مییابیم که صورت علمی قوة تبدیل شدن به صورت دیگر را ندارد. صورت های حسی و خیالی و عقلی جوهرهای مجرد مثالی و عقلی هستند که در عالم مثال و عقل وجود دارند و نفس با مرتبه مثالی و عقلی خود در آن موجود است. صورت علمی، مجرد از ماده و قوه است و با وجود خارجی خود نزد مدرِک حاضر است. علم حصولی در واقع یک اعتبار عقلی است که از معلوم حضوری به دست آمده است.
اتحاد عاقل و عقل و معقول نیز در نزد علامه به این معنا است که نفس سعة وجودی پیدا می کند و حقیقت عقلی می شود و حقایق عقلی را شهود می کند، نه این که با آن ها متحد شود. این با ملاصدرا فرق دارد. صدرا می گوید: اول صورت معقوله پیدا می شود و این صورت معقوله هم عقل بالفعل و هم معقول بالفعل و هم عاقل بالفعل است. ولی علامه می گوید: اول علم اشراقی به حقیقت عقلی پیدا می شود بعد صورت معقوله؛ یعنی علم حصولی متفرع بر علم حضوری است.
چگونگی ارتباط میان بایدهای اخلاقی واست های علمی و فلسفی از دیدگاه اندیشمندان معاصر و علامه طباطبـایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اروپا، پیرامون گونه ارتباط میان علم و دین و به تبع آن چگونگی ارتباط علم با اخلاق و خاستگاه باید و نبایدهای اخلاقی گرایشی به وجود آمد که از هیوم فیلسوف اسکاتلندی آغاز شد. جدا انگاری حوزه های علم و اخلاق بسامد داعیه هایی بازنگرانه نسبت به رابطه خداوند با جهان است که گزاره های دینی و اخلاقی را برخاسته از احساسات درونی انسان به شمار می آورد و جدا افکنی آن از واقعیات عینی و خارجی را پی گیری می کند . از این نظرگاه عقل در کشف گزاره های اخلاقی ورود ندارد. زیرا منطقی نبوده و مسئول صحیح و غلط نیستند . هر چند این گرایش مورد پذیرش اندکی از اندیشمندان مسلمان نیز واقع شده است، اغلب نزدیک به اتفاق اندیشمندان مسلمان با این تفکر مخالفت ورزیده اند و در نادرستی آن به استدلال پرداخته اند . این گروه بر این باورند که هر چند اخلاق از علم و فلسفه زایش منطقی نمی یابد . اما اصولا ارائه یک گزاره اخلاقی بدون پشتوانه حقیقت عینی امکان پذیر نیست . از نظر اندیشمندان مسلمان میان بایدهای اخلاقی و هست های علمی و فلسفی ارتباط تقدمی و تاخری وجود دارد ؛ به این معنا که انسان پس از آگاهی نسبت به حقیقت علمی و نفس الامری به کمک عقل نظری، راه رسیدن به آن حقیقت عینی را در عالم واقع با استمداد از عقل عملی کشف می کند . آن گاه در قالب گزاره های توصیه ای و بایدهای اخلاقی بیان می کند .این گروه در حقیقت تولید ارزش از دانش را نه به معنای تولید منطقی که مبتنی بر دو گزاره ی یکی علمی و دیگری اخلاقی دانسته اند . از منظر آنها عقل عملی به عنوان یک ابزار پسینی از نیروی عقل نظری به عنوان ابزار پیشینی استمداد می جوید و به توصیه های اخلاقی دست می یابد و در قالب بایدها و نبایدها ارائه می دهد و این همان ارتباطی است که میان علم و فلسفه با اخلاق وجود دارد. چرا که عقل عملی بدون علم و اندیشه نمی تواند حکمی را اعتبار و صادرنماید. .
شرح و نقد روش انی ملاصدرا، در اثبات نظام احسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای اثبات «نظام أحسن»، به عنوان یکی از پاسخ های فلسفه اسلامی به مساله شرور، براهین لمی متعددی در فلسفه اسلامی و غرب مطرح شده است؛ اما ابتکار برهان إنّی نظام أحسن از ملاصدراست. در مقاله حاضر پس از شرح برهان إنّی ملاصدرا، نقدهایی مطرح شده است که در صورت وارد بودن آنها، برهان یاد شده توان اثبات نظام أحسن را نخواهد داشت. مهم ترین نقد شکلی به تقریر ملاصدرا، عدم رعایت ارکان برهان إنی است. در نقد محتوایی نیز به عدم توان تجربه و احساس بشر برای اثبات أحسن بودن تدابیر عالم ماده اشاره شده است؛ افزون بر اینکه ادعای نظام أحسن، فراتر از عالم ماده است. روش محقق لاهیجی، با دقتی که در انتخاب تعابیر داشته ، تایید شده است. تقریر علامه طباطبایی ظاهرا نقدی ندارد؛ اما تقریری که برخی شاگردان وی ارایه کرده اند، نقد شده است
بررسی دیدگاه تدئوس متز در باب خدا و معنای زندگی و نقد آن از دیدگاه علّامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه خدامحور معنای زندگی بر آن است که ربط و نسبت خاصّ با خداوند یکی از شرایط ضروری جهت معناداری زندگی میباشد. تفسیرهای مختلفی از این نظریه ارائه شده ، امّا مهم ترین تفسیر خدامحور نظریه هدف الاهی است. براساس این نظریه، تحقّق بخشیدن به هدف خداوند تنها سرچشمه معناداری زندگی است. بر نظریه هدف الاهی نقدهای بسیاری همچون تقابل هدف خداوند با اخلاقی بودن و قدرت مطلق خداوند وارد شده، امّا به اعتقاد تدئوس متز مهم ترین اشکال بر این نظریه، تقابل نظریه هدف الاهی با دیدگاه خدامحور معنای زندگی میباشد. براساس این اعتراض اوصافی که سبب میشود خداوند یگانه منبع معنا باشد (یعنی فرازمانی بودن، تغییرناپذیری، و بساطت) با هدفمند بودن خداوند در تعارض است. هدف این مقاله پاسخ دادن به این اشکالات براساس اندیشه های علّامه طباطبایی میباشد. از دیدگاه علّامه طباطبایی غایت خداوند از آفرینش، ذات متعالی خداوند است و انسان با حرکت ذاتی و ارادی خود مراتب وجود به سوی خداوند را سیر میکند و زندگی خویش را معنا میبخشد.
تقریری نو از مسئله شرّ براساس نظریّه ادراکات اعتباری علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله قرینه ای شرّ تنها استدلال ملحدان علیه خدا است؛ و نیز مسئله منطقی شرّ به مثابه مشکلی در میان خداباوران مطرح است. مسئله این مقاله این است که آیا نظریّه ادراکات اعتباری علّامه طباطبایی میتواند با اعتباری دانستن
شرور، پاسخی برای این مسئله باشد؟ از نظر علامه طباطبایی همه مفاهیم و گزاره های عملی در برابر ادراکات اخباری و حقیقی، اعتبار جعل و قراردادهای انسانیاند درجهت رفع حوائج و نواقصی زیستی و وجودی و فرونشاندن تمایلات و رغبات برخاسته از آن نیازها. ازجمله این اعتبارات حسن و قبح و به تبع آن خیر و شر است. ویژگی و معیار مهم در اعتباریات آن است که ما ناظر به غایات متصورمان آنها را مثلاً خوب یا بد، خیر یا شر محسوب میکنیم نه اینکه امور به لحاظ نفس الامری چنین باشند. البته ادراکات اعتباری به جهت اثر و کار کرد و غایتی که بر آنها مترتب است ونیز منشاء وجودی و زیستی فردی یا جمعی که دارند مرتبط و مترتب بر واقع هستند و لذا معرفت بخش و معقولند هرچند برهان بردار نیستند و البته عقلانیت آنها از نوع دیگری (عملی) است. در پرتو «اعتباری» دانستن شرور به نظر میرسد هم مساله منطقی شر و هم مساله قرینه ای آن و هم منافات نداشتن وجود شرور با نظام حکیمانه الهی، تقریری خردپذیرتر مییابد. علاوه بر اینکه احساس و تجربه شر هم به عنوان یک واقعیت بشری به رسمیت شناخته میشود و انکار نمی شود.
برهان صدیقین به تقریر مرحوم علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ادله ای که فلاسفه مسلمان در اثبات وجود خداوند اقامه کرده اند و عنوان آن ظاهرأ برای اولین بار توسط بوعلی به کاربرده شده ‘ برهان صدیقین است . استدلال بوعلی امروزه تحت عنوان برهان امکان و وجوب شناخته می شود. اما چند قرن پس از وی ‘ فیلسوف نامدار دیگر ‘ ملاصدرای شیرازی ‘ با تأسیس مبادی تازه فلسفی ‘ صورت دیگری از برهان صدیقین ارائه کرد . مرحوم علامه سید محمد حسین طباطبایی ‘ به تعبیر برخی از شاگردان ایشان ‘ کوشیده است برهان مزبور را به نحوی ارائه کند که اثبات وجود خداوند به عنوان اولین مسأله فلسفی قابل طرح باشد . مقاله حاضر ‘ گزارشی از رأی مرحوم طباطبایی ‘ و سپس بیان برخی نقدها برآن است که به نظر نگارنده مقاله رسیده است .
مبانی اخلاقی علّامه ی طباطبایی (ره)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق بهار ۱۳۸۷ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی:
در مورد این که چه چیز به یک فعل، ارزش اخلاقی – مثبت یا منفی می دهد، مبانی مختلفی وجود دارد. علّامه سیّد محمّد حسین طباطبایی(ره) از فیلسوفان مسلمان معاصری است که در این مورد بیش از همه ی حکمای مسلمان دیگر در این باره بحث کرده است.
علّامه در مورد این که «ارزش اخلاقی چیست؟»، «خاستگاه خوب و بدهای اخلاقی کدام است؟»، «قضایای اخلاقی چگونه قضایایی است؟» و «بین قضایای مربوط به واقع و قضایای مربوط به اخلاق چه تفاوتی دارد؟» نظر واحدی ندارد. ایشان گاه فعل را فی نفسه دارای ارزش مثبت یا منفی می داند، گاه خود فعل را دارای ارزش ندانسته، بلکه فعل را به اعتبار آثار و نتایج دنیوی، اخروی یا معنوی آن دارای ارزش می داند و گاه ارزش فعل را به این می داند که فرد آن را به نیّت کسب تعالی و فضیلت انسانی انجام دهد.
روش بحث ایشان در این مورد گاه برون دینی و عقلی و گاه درون دینی مبتنی بر قرآن کریم است، به گونه ای که از مجموع نوشته ها و بحث های ایشان پنج نظریه ی اخلاقی متفاوت می توان استخراج و هرکدام را در زمان و یا شرایطی مطرح نمود.
تلاش این مقاله مصروف این است تا این مبانی، از نقطه نظر علّامه ی طباطبایی، در مرحله ی اول گزارش شود تا نظریه ی ایشان وضوح و تمایز پیدا کند و در مرحله ی دوم با تجزیه و تحلیل آن مبانی، پیش فرض ها و لوازم اقوال ایشان کشف و در مرحله ی نهایی پیش فزض ها و لوازم آن نظریه ها نقد شود.
تاویل عقلی دین از دیدگاه علامه طباطبایی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه علامه طباطبایی در باب تاویل بر آیات قرآن استوار است. به عقیده وی تاویل از سنخ مفاهیم نیست، بلکه از امور عینی است. منظور وی از عینیت، عینیت مصداقی نیست، بلکه مراد وی، خارج از ذهن بودن است. به اعتقاد وی همه، آیات قرآن اعم از متشابه و محکم تاویل دارد. در دیدگاه غزالی تاویل دو جنبه دارد: جنبه ای که به معنای اصولی آن؛ یعنی، عبور از معنای ظاهری قرآن به شرط وجود قرینه مرتبط است و دیگری تاویلی که همانند تعبیر رویاست. نقش اصل موازنه در تبیین تاویل کشفی بسیار برجسته است. به عقیده وی، تاویل اولا و بالذات از سنخ مفاهیم است و بالعرض به مسمی نظر دارد.
بررسی رابطه اخلاق با دین از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل هستی شناسی، معرفت شناسی، مفاهیم و روان شناسی ازجمله مباحثی است که در باب رابطه بین اخلاق و دین از دیدگاه علامه طباطبایی قابل تحلیل و بررسی است.
علامه به استقلال اخلاق در سه زمینه مفاهیم، ثبوت و روان شناسی معتقد است و در مرحله اثبات به شرعی و عقلی بودن گزاره های اخلاقی معتقد است.
ایشان با طرح دیدگاه های خود در این حوزه بین اخلاق، دین و فطرت پیوند معناداری برقرار کرده و دو اصل مبدأ و معاد را ضامن افعال اخلاقی می دانند.
ساحت های وجودی انسان از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساحت های نفس از دیدگاه علامه طباطبایی موضوع تحقیق حاضر است. از منظر وی نمی توان برای ابعاد وجودی انسان حصر عقلی قائل شد؛ ولی با تامل خاص و نگاه ساختاری می توان، مهم ترین جنبه های وجودی انسان که به شخصیت او شکل می دهند و منشا سعادت و شقاوت او هستند را این گونه برشمرد: ساحت شناختاری، ساحت غریزی، ساحت اراده، ساحت عمل و ساحت الوهی (فطری). در یک تقسیم بندی دیگر در اندیشه علامه می توان هفت ساحت با کارکرد تقریباً مستقل و در تعامل با یکدیگر را برای انسان برشمرد که عبارت اند از: ساحت جسمانی، عقلانی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، هنری و دینی.
بررسی و نقد دیدگاه و نسان برومر در باب «تعارض دعا و نظام عالم» با تکیه بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله مورد بحث در این مقاله این است که آیا کارکرد دعا با نظام علیت و قانون حاکم بر طبیعت تعارض دارد؟ برومر و علامه درصدداند این دو را به گونه ای توضیح دهند که کارکرد هر دو در عالم بدون نفی دیگری، آن هم در متن علم و مذهب اثبات شود. برومر استجابت دعا را با قطعیت حاصل از علیت در تعارض می بیند و علامه در مقابل، اصل علیت را اثبات می کند و آن را با حوادث خارق العاده ای مثل تاثیر دعا در جهان و معجزه مخالف نمی داند.