مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
صدرا یک بار اشاره می کند که آنچه عارفان بدان اسم می گویند، نزد فیلسوفان به نام ""مشتق"" شناخته می شود. اما در مواضع دیگری، خود از واژه ی اسم استفاده می کند و حتی تقسیم بندی ظریفی میان اسم، صفت و ذات را معرفی می نماید. در باب معنای اسم، او در موضعی به صراحت اعلام می کند که اسم ها به ازای معانی کلی عقلی هستند و نه به ازای هویات عینی، و حتی برای نام ها در عالم اسماء، به موازات اشیاء، قائل به جنس و فصل می گردد. اما در موضع دیگری بیان می کند که اینطور نیست که تنها ماهیت های کلی دارای نام باشند، بلکه اشخاص و معقولات ثانی هم می توانند موضوع له نام باشند.
گویی برداشت صدرا از معنا گاهی بسیار تنگ و گاهی وسیع تر بوده است. این وسعت نظر هنگامی که او درباره ی نام های بی مسما و مسماهای بدون نام سخن می گوید بیشتر به چشم می آید و در هنگام بحث از امکان و چگونگی نامیدن خداوند به اوج می رسد. در اسفار، نام خداوند را نامی برای همه ی اشیاء و مسمای نام خداوند را مسمایی برای همه ی نام ها می شمرد. چنین قبض و بسطی در اشاره های صدرا به معنا، است که تلاش نویسندگانی چون سجاد رضوی را در تطبیق نظر صدرا بر [گوشه هایی از] نظریات معناشناسی معاصر نامطلوب می سازد. در واقع نظر به بنیادهای به کلی دیگرگون فلسفه ی اصالت وجود، ظهور هرگونه شباهت ظاهری میان معناشناسی معاصر و معناشناسی صدرایی را باید به دیده ی تردید نگریست.
بررسی تطبیقی مسئلة شر در فلسفة ملاصدرا و لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
مسئلة معروف شر از مسائل مهم و دیرین کلامی- فلسفی است که غالب ادیان به آن پرداخته اند و فیلسوفان دین نیز با نگاهی نو این موضوع را بررسی می کنند. این نوشتار به روش تحلیل گزاره ای به بیان و بررسی دیدگاه ملاصدرا و لایب نیتس در این باره می پردازد. ملاصدرا با توجه به مقتضیات زمانه با رویکردی سنتی دیدگاه خود را بیان داشته است. لایب نیتس با رویکردی سنتی و نو در این مورد بحث کرده است. مبانی و راه حل اصلی مسئلة شر در ملاصدرا و لایب نیتس یک سان است. از میان راه حل هایی که این دو فیلسوف ارائه داده اند راه حل سنتی و مناقشه برانگیز عدمی بودن شر مشترک است. در مقایسة راه حل مهم هر دو با سایر راه حل هایشان به این نتیجه می رسیم که درمجموع، راه حل های آن ها دارای انسجام مبنایی نیست؛ چراکه در یک راه حل، شر را عدمی می دانند در حالی که لازمة راه حل های دیگر آن ها وجودی دانستن شر است. درمجموع راه حل های ملاصدرا و لایب نیتس پاسخ گوی چالش های معاصرین در این باره نیست.
توحید خاصّی و تفسیر آیات متشابه از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیات متشابه در طول تاریخ علوم اسلامی از جمله مباحث چالش برانگیز بوده است. صدرالمتألّهین شیرازی در اصول هستی شناسی خود قائل به نظریه توحید خاصّی در مقابل دیدگاه توحید عامی است. وی معتقد است بدون آنکه نیازی به تأویل آیات متشابه یا قول به تجسم در باب ذات باری تعالی باشد می توان بر مبنای اصول فلسفی عرفانی دیدگاه توحید خاصّی ظواهر الفاظ آیات را حفظ کرد و همه آیات متشابه را بر ظاهر معنای آنها حمل کرد. اما بر مبنای نظریه توحید عامی نمی توان آیات متشابه را بر ظاهر الفاظ حمل کرد، بلکه یا باید آنها را تأویل کرد، یا قول به تجسم در باب واجب الوجود را پذیرفت. با توجه به چندتباری بودنِ مسئله متشابهات قرآن، ملاصدرا در این مسئله رهیافت میان رشته ای اخذ کرده است.
بازخوانی انتقادی دیدگاه مدرس زنوزی در مسئله ی معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا با براهین عقلی و برپایه ی مبانی فلسفی خود، توانست به گونه ای خاص، معاد جسمانی که مورد تصریح شرایع مقدسه قرار گرفته است، را مبرهن سازد. او معتقد شد که بدن عنصری با ارتقاء وجودی – زوال نقایص – و تبدیل به بدن مثالی، در نشئه ی دیگری مورد تعلق نفس قرار می گیرد. در عقیده ی صدرالمتألّهین با توجه به گره خوردن هویت شخصی، به بقای صورت و نیز حفظ بقای شخصی در مسئله ی اشتداد، عینیتِ بین بدن عنصری و بدن مثالی محفوظ است. این نظریه، با تمام اتقانی که داشت، مورد اعتراض برخی از صاحب نظران قرار گرفت. از جمله ی این معترضین آقاعلی حکیم معروف به مدرّس زنوزی بود. وی تعطیل بدن عنصری، را نپذیرفت و معتقد شد بدن عنصری بعد از عروض مرگ در اثر حرکت جوهری و با ارتقای وجودی، به افقی از وجود نائل می شود که می تواند دوباره مورد تعلق نفس واقع شود. در این مقاله به شیوه ی تحقیق کتابخانه ای نظریه ی حکیم زنوزی تقریر و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
تکون و تکامل نفس از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از منظر ملاصدرا، مبدأ تکون نفس انسان خاک است که از جمادی به مرحلة نباتی و، سپس، به مرتبة نفس حیوانی می رسد. وقتی که انسان متولد می شود، از ابزارهای حسی که در ذات او به ودیعت گذاشته شده استفاده می کند و در مسیر تکامل به سوی نفس انسانی حرکت می نماید تا از مرحلة حس و خیال عبور کرده به مرحلة عقل که ممیز انسان و حیوان می باشد برسد. چون کمال نهایی و غایت آفرینش انسان رسیدن به مقام شهود می باشد، در این مقاله، با روش تحلیلی و عقلی ثابت شده است که کمال انسان از جنس ادراک بوده، ادراک به پرورش عقل انسان مربوط می شود. تقویت عقل چه در حکمت نظری و چه در حکمت عملی موجب افزایش ادراک نفس و سیر آن از قوه تا اتصال به عقل فعال و شهود صور موجودات در عقل فعال می گردد. بنابر اتحاد عاقل و معقول هر کمالی که برای یکی از قوای نفس حاصل شود برای نفس هم موجود می باشد. در نتیجه، ادراک قوة عقل سبب اشتداد وجودی نفس و ترقی او در مراتب وجود است. هرچه قدرت ادراک انسان قوی تر می شود، مراتب وجودی برتری به دست می آورد. ازاین رو، برترین موجود عالم ترین موجود می باشد. البته، در این راستا، نقش عقل نظری و برتری او بر عقل عملی قابل انکار نیست؛ یافته های عقل عملی وقتی موجب ارتقای وجودی نفس می گردد که به شهود و ادراک تبدیل شده باشد. بنابراین، کمال نفس و اشتداد وجودی فقط از طریق افزایش ادراک می باشد.
ترابط عقل و ایمان از دیدگاه غزالی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلیات متکلمین
عقل، شأنی از شئون آدمی است که از طریق آن، هم کسب معرفت و هم عمل می کند. ایمان، تصدیقی قلبی به خداوند عالم است که علاوه بر آنکه چشم انداز جدیدی از عالم و آدم فراهم می آورد، انسان را به اطمینان و آرامشی درونی سوق می دهد. اما دو سؤال پیش می آید، اینکه دو عنصر عقل و ایمان چه رابطه ای با هم دارند؟ و آیا اعتماد به یکی از این دو ما را از دستیابی به دیگری بی نیاز می کند؟ نوشتار حاضر، به بررسی این مسئله از دیدگاه دو متفکر بزرگ اسلامی پرداخته که در اندیشه یکی از آنها صبغه ایمان گرایی و در دیگری عقل گرایی بارزتر است. غزالی ایمان را ارزشمندتر از عقل می داند؛ وی گرچه عقل نظری را پذیرفته، آن را در درک و فهم دین ناتوان دانسته است. به همین دلیل، حتی ایمان مردم عوام را به عقل فلسفی ترجیح می دهد. اما ملاصدرا، گرچه به محدودیت های عقل اشاره می کند، به مباحث عقلانی در حوزه دین بسیار ارزش می دهد و ایمان را نیز نه تنها مغایر با عقل ندانسته، بلکه آن را نوعی علم و تصدیق معرفی کرده است.
در این مقاله پس از بیان تفصیلی دیدگاه های این دو اندیشمند درباره عقل و ایمان، ضمن ارزیابی، نقد و بررسی آنها، به مقایسه تطبیقی این دو دیدگاه می پردازیم.
تبیین فلسفی کلام الهی از نظرگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود اتفاق نظر فرق کلامی و فلسفی بر سر اتصاف خداوند به تکلم، در کیفیت این اتصاف اختلاف نظرهایی مشاهده می شود. ملاصدرا، با این تلقی که کلام انشاء چیزی است که بر درون متکلم دلالت کند، می گوید کلام الهی شامل تمام موجودات و افعال خداوند است؛ فایده آفرینش آن ها، اعلان و اظهار غیب است. پس اطلاق کلمه و کلام بر جهان آفرینش صحیح است، و خداوند هم به این اعتبار متکلم است. صدرالمتألهین، با بیان مراتب سه گانه کلام الهی، معتقد است: کلام اعلی عالم امر است، کلام اوسط عالم نفس، و کلام نازل یا ادنی کلام تشریعی است. از نظرگاه صدرایی، تفاوت کلام و کتاب رتبی نیست، بلکه آن ها دو چهرهٔ یک واقعیت اند. کلام مربوط به چهره وجوب و مبدأ فاعلی و کتاب مربوط به چهره امکان و مبدأ قابلی است.
تمایز «وجود» و «موجود» در چارچوب نظریه دلالت غیرمستقیم (با تکیه بر آرای ملاصدرا و علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
این مقاله در چارچوب نظریة دلالت غیرمستقیم به تفاوت های «وجود» و «موجود» می پردازد و در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا گزاره «وجود موجود است» گزاره ای تحلیلی است. در این بررسی مشخص می شود که در سطح واژگان، هیچ یک از دو واژه «وجود» و «موجود» شامل مفهومی زائد نسبت به دیگری نیست. همچنین زمانی که مدلول اسمی «وجود» مد نظر است، مدلولات دو واژة «وجود» و «موجود» با یکدیگر این همان هستند. اما معانی این دو واژه، یعنی طریقة اظهار مدلولات یا روش دست یابی به آن ها با یکدیگر متفاوت است و به این دلیل نمی توان گزارة «وجود موجود است» را گزاره ای تحلیلی دانست. اما اگر منظور از «وجود» وجود واجب باشد، معانی آن ها نیز عین یکدیگر خواهند بود و گزاره مورد نظر تحلیلی است. به علاوه، مشخص می شود که معنی «موجود» در ساختار فلسفی ملاصدرا متفاوت با معنی آن در ساختار فلسفی علامه طباطبایی است.
ساختار تحلیل زبانی نظریات فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با به کارگیری روش تحلیل زبانی در بررسی آرای فلسفی ملاصدرا، نشان داده شده است که الگوی زبانی واحدی را می توان بر تمامی نظریات فلسفی وی منطبق کرد. بدین منظور بر اساس دو نظریه زبانی در مورد ساختار معنایی لفظ مشتق، نشان داده شده است که هنگامی که وی نظام فلسفی خویش را بیان می کند، نظریات فلسفی وی با الگوی زبانی بساطت معنایی مشتق انطباق دارد و هنگامی که بر مبنای قوم به دفاع از نظریات خویش می پردازد، از الگوی زبانی ترکب معنایی مشتق استفاده می کند. الگوی زبانی ارائه شده در این مقاله، بر آرای فلسفی ملاصدرا در مباحث زیر تطبیق داده شده اند: پاسخ به اشکال اعتباری بودن وجود، موضوع حرکت، اتحاد عاقل و معقول. همچنین نشان داده شده است که اگر نخست نظریه زبانی بساطت مشتق را بپذیریم و سپس به سراغ مباحث فلسفی برویم، در پذیرش نظریات فلسفی ملاصدرا نیازمند دلیل نخواهیم بود. همچنین برای مخالفت با نظریات فلسفی ملاصدرا حتماً باید به نظریه ترکب معنایی مشتق قائل باشیم.
نقد تفسیر عرفی از اصالت وجود صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از بعد از ملاصدرا تا کنون تفاسیر متعددی از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت صورت گرفته که می توان این تفاسیر را به سه دسته تفکیک کرد: الف) تفسیر عرفی، ب) تفسیر فلسفی، ج) تفسیر عرفانی. نگارنده بر این باور است که تفاسیر فلسفی و عرفانی تفاسیری صحیح از اصالت وجودند ولی تفسیر عرفی تفسیری ناصحیح از اصالت وجود است که ناشی از نگاهی غیردقیق به مقوله هستی است. در این مقاله با مراجعه به آثار متعدد ملاصدرا تفسیر عرفی از سه جهت مورد بررسی و نقد قرار گرفته است: الف) تعاریف و اصطلاحات ب) معنا و مفاد ج) بیان لوازم باطل این تفسیر.
تبیین تأثیر انسان شناسی ملاصدرا در تنوع معنای زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادعای این جستار آن است که معنای زندگی در فلسفه ملاصدرا مؤلفه ای مشکک و متنوع است نه متواطی، و تنوع یادشده برآمده از نگاه انسان شناسانه ملاصدرا است؛ نگاهی که بیان می دارد: انسان، نه نوع واحد متواطی، که نوع مشکک یا جنس مشتمل بر انواع متباین است. از این رو، مسئله محوری در مقاله حاضر بررسی تأثیر طرح تفاوت تفاضلی و تباینی انسان ها در تنوع و تکثر معنای زندگی است. نگارندگان با روش تحلیل محتوا درصدد خوانش مبانی یادشده در فلسفه ملاصدرا برآمده اند. از دستاوردهای جستار حاضر می توان به این مطالب اشاره کرد: عرضه سه تبیین از تفاوت تفاضلی و تباینی انسان ها در قالب ظهور متفاوت اسمایی خدا؛ تجرد سه گانه (تجرد ناقص، تام و اتم) و بیان این مطلب که در فلسفه صدرایی، معانی متنوع زندگی در درون انواع انسانی، و بی معنایی و پوچ گرایی در مرز انواع انسانی رخ می دهد.
تأملی در سازگاری درونی اندیشه فلسفی ملاصدرا درباره شناخت انسان از خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر ملاصدرا، تنها گونهٔ ممکن شناخت درست و معتبر نسبت به خداوند علم حضوری است. اما به نظر می رسد که علم حضوری انسان نسبت به خداوند خالی از اشکال و ابهام نباشد. با توجه به سایر اصول و مبانی ملاصدرا در حکمت متعالیه می توان گفت که قائل شدن به علم حضوری در منظومهٔ فکری و نظام فلسفی ملاصدرا با سایر بخش های فلسفهٔ صدرایی ناسازگار است. در این مقاله، شش مورد از این ناسازگاری ها تحت عنوان «تأمل» مطرح شده است: معضل صدق در علم حضوری به خدا، غفلت از خدا، شناخت غیرخدا، عدم شناخت واسطه های میان انسان و خدا، عدم امکان شناخت چیزی غیر از ذات خود در علم حضوری و عدم امکان شناخت ذات و صفات خداوند. به نظر می رسد ملاصدرا قصد دارد نشان دهد که راه حل این مسئله در قلمروی فراسوی تفکر فلسفی است، به طوری که ملاصدرا با نظام بزرگ فلسفهٔ خود در پی آن است که تمهیدی را برای ورود به آن عرصه مهیا کند. لذا حکمت متعالیه در نهایت چیزی نیست جز مقدمه ای برای تعالی انسان، که این تعالی از سنخ کاوش ها و فعالیت های نظری و فلسفی نیست، بلکه کاملاً عرفانی و نیازمند سیر و سلوک عرفانی است.
نگاهی جدید به عوامل مؤثر بر دسترسی(مطالعه موردی: شیراز،محله معالی آباد و ملاصدرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی از مهم ترین خصوصیات یک شهر خوب به شمار می رود و امروزه، حل مسائل دسترسی در شهرها و بهبودبخشیدن به کیفیت آن، از اهداف عمده شهرها و شهرسازی محسوب می شود. بسیار مهم است که بتوانیم قدرت انتخاب و تنوع را در دسترسی به فعالیت ها، منابع، اطلاعات و مکان های گوناگون، برای تمام اقشار جامعه فراهم کنیم. هدف از این پژوهش تعیین عوامل جدید تأثیرگذار بر دسترسی و شعاع دسترسی، به غیر از عوامل اشاره شده است که به ارائه تعریفی جدید از دسترسی می انجامد. همچنین فرضیه ای که نویسندگان آن دنبال می کنند، این است که به نظر می رسد برخی از ویژگی های فردی (مانند شرایط جسمی، سن، جنسیت)، وضعیت خانوادگی و عواملی چون سواد، دسترسی به اینترنت، شیوه های جدید تجارت و حضور دیگر افراد، همچنین عوامل وابسته مرتبط با حمل و نقل و عوامل محیطی، بر دسترسی و به تبع آن، بر شعاع دسترسی به کاربری های شهری تأثیرگذار است. این پژوهش با توجه به اهداف بیان شده، از نوع پژوهش های کاربردی بوده و روش جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات اسنادی است و همچنین، روش های میدانی (پرسش نامه) و دلفی (مصاحبه با متخصصان) در این پژوهش به کار گرفته شده است. از مهم ترین نتایج این پژوهش می توان به توجه بیشتر مردان نسبت به زنان به عامل شلوغی و حضور دیگر افراد در مکان های مختلف، بالاتر بودن سواد، میزان استفاده از شیوه های جدید تجارت و تأثیر عامل حضور دیگران در بین مجردان نسبت به متأهلان و همچنین عدم تفاوت در شاخص های بیان شده، بین محلات معالی آباد و ملاصدرا اشاره کرد.
امام صادق(ع) و حکمت الهی
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، توجّه دادن به نقش مهم و تعیین کننده تعالیم گرانبهای پیشوایان شیعه در پیدایش و گسترش علوم عقلی، اعمّ از حکمت الهی و کلام اسلامی از رهگذر مطالعه در احادیث حکمی حضرت امام صادق(ع) و شرح آنهاست؛ احادیثی که با روش عقلی و استدلالی درباره کلّیّات جهان هستی و آغاز و انجام آن و توحید ذات خداوند و معرفت اسمای حُسنا و صفات عُلیای او به دقیق ترین وجه بحث می کند و پایه آنها بر ابحاث عامّه حکمت الهی نهاده شده و توجیه و تبیین آنها جز در پرتو نتایج حاصل از مباحث عامّه حکمت اسلامی امکان پذیر نیست.
در نتیجه این پژوهش، روشن خواهد شد که چرا اندیشه شیعی در مرتبه ای ممتاز در مجموعه آنچه «حکمت اسلامی» نامیده شده است، اهمّیّت دارد و چگونه ذخایر علمی تشیّع، زمینه و ساختار حکمت الهی را فراهم کرده و موجب گردیده است تا فضای عقلانی و اجتماعی ای به وجود آید که حکمای اسلامی در آن به تفکّر حکمی بپردازند. آنچه در این جا جلب نظر می کند، خلاقیت حکمی سخنان ائمه هدی(ع) به ویژه امام صادق(ع) و نقش آنها در تأملات و ژرف اندیشی حکمی دوره های بعد است.
تحلیل اعتبار و ارزش معرفتی برهان های امکان و وجوب نزد ابن سینا و ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
برهان امکان و وجوب که گاهی به اختصار از آن به برهان ""امکان"" تعبیر می شود، یکی از استوارترین براهین عقلی بر اثبات وجود خداوند است.این برهان در میان حکمای اسلامی از اهمیت خاصی برخوردار است و به عنوان طریق فلاسفه در اثبات وجود صانع از آن یاد می شود.محور اصلی این برهان وجود ممکنات و معلولات است یعنی از طریق علم به ممکنات،بر وجود واجب و مسبب اقامه دلیل می شود.این نوع برهان بنابر تقسیم رایج میان منطق دانان،از نوع برهان انّی است. از طرفی به اعتقاد همه حکما علم به معلول محقق نمی شود مگر اینکه علم به علت قبل از آن تحقق یافته باشد. در این صورت اثبات علت از طریق دلیل انّی کاری بیهوده و بلااثر خواهد بود و براهینی که بر این پایه استوار باشند ارزش معرفتی نخواهند داشت.ابن سینا برای اثبات اعتبار معرفتی برهان امکان و وجوب،آن را نوعی برهان لمّی تلقی کرده و ملاصدرا با استفاده از دقت هایی که بوعلی در دفاع از این برهان دارد،این برهان را نوعی دلیل یقین آور در برابر دلیلی که یقین آور نیست، دانسته است.
ملاصدرا، تفسیر یا تأویل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن (طریق وحی) در کنار استدلالات عقلی و برهان و نیز تهذیب نفس و عرفان، یکی از مؤلفه های اصلی و در حقیقت مهمترین رکن حکمت متعالیه به شمار می آید.. صدرالمتألهین به عنوان فیلسوف، مفسّر و عارف بزرگ جهان اسلام، رسیدن و نایل آمدن به «حقیقت واحد» را از طرق مختلف ممکن دانسته، آن ها را مکمل یکدیگر تلقی می کند. به گونه ای که از سویی می توان تأثیر عمیق فلسفه وجودی ملاصدرایی، آگاهی از اصول و مبانی عرفانی و بهره مندی از شهود و اشراق را در فهم، تفسیر و تأویل آیات قرآنی توسط ملاصدرا به وضوح مشاهده کرد و از سوی دیگر تدبّر و تأمّل او در آیات وحیانی و قرآنی و نیز روایات معصومین (ع) را در کشف و طرح بسیاری از مبانی فلسفی و حکمی نظاره گر بود. حضور آیات قرآنی در نظام فلسفی ملاصدرا گاه به عنوان دلیل، گاه استشهاد و گاه اقتباس است. به نظر می رسد صدرالمتألّهین در به کارگیری کلام وحی، جهت استوار ساختن مبانی فلسفی خود و دستیابی به حقیقت، بیش از آن که از روش «تفسیر» و بسنده نمودن به معانی ظاهری و مفاد استعمالی آیات قرآن استفاده کند، از روش «تأویل» و درک باطن و یا بطن قرآن بهره برده است. وی با ضروری دانستن آن، تأویل صحیح را عروج از لفظ به معنا و تطبیق کتاب تدوین و تکوین تلقی می کند؛ گرچه ایشان در مواردی، متعهد به این مبنا نبوده و تأویلی ناسازگار با ظاهر آیات، سیاق آن ها و نیز اصول عقلائی محاوره ارائه نموده است.
بررسی مفاهیم «غنی» و «فقیر» از منظر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
اصطلاح «فقیر» و «غنی» نخستین بار در مباحث دینی، کلامی و عرفانی مطرح شد. پس از آن برخی فلاسفه مسلمان نیز این عناوین را در فلسفه وارد کرده، به تحلیل آن ها پرداخته اند. «غنی مطلق» از نظر ابن سینا و سهروردی موجودی است که در ذات، افعال و صفاتش به هیچ چیز نیازمند نباشد و هیچ موجودی نیز مستغنی از او نگردد. سهروردی «غنی مطلق» را همانند بوعلی مساوق مَلِک حقیقی دانسته است و از همین طریق درباره وحدانیت او استدلال می کند و در نهایت مطابق مبنای حکمت اشراقی خود، مصداق واقعی «غنی مطلق» را همان «نورالانوار» می داند. ملاصدرا نیز «غنی» و «فقیر» را بر مبنای اصالت وجود تعریف و تبیین می کند. بدین ترتیب «فقیر» در اصل وجودش نیازمند به «غنی مطلق» است. او با تحلیل اصل علیت و براساس اصالت وجود، به این نتیجه می رسد که تمام موجودات امکانی در اصل هستی خود به منشا هستی، عین فقر و وابستگی اند. معلول که ماسوی الله را شامل می شود، در هستی خود یکسره به علت حقیقی اش محتاج است؛ یعنی مجموعه ممکنات جز وابستگی به ذات «غنی» و مستقل مطلق، حقیقت دیگری ندارند. این نوع وابستگی در حکمت متعالیه با تعابیری چون فقر ذاتی و فقر وجودی بیان می شود. بنابراین همان گونه که در کلام خداوند متعال نیز اشاره شده است، فقر از خواص ذاتی مخلوقات و غنا منحصر در ذات احدیت است.
رابطه خیال و اراده در فلسفه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیال به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای ادراکی انسان، نقش موثری در رفتار انسان ها و سعادت آن ها دارد. مقاله حاضر با هدف تبیین ماهیت خیال، ماهیت اراده و چگونگی ارتباط خیال و اراده در نفس انسان تدوین گردیده است. روش مورد استفاده در این مقاله تحلیل متون صدرایی و استنتاج بوده است. خیال واسطه بین احساس و تعقل است و وظیفه حفظ، بازسازی و جعل (انشا) صور ذهنی را برعهده دارد. اراده به عنوان میل، خواست و قصد در افراد، اقتضای گزینش فعل و یا ترک آن تحت تأثیر عقل یا گمان است. اراده مانند علم وجه التفاتی دارد؛ یعنی باید به چیزی یا موضوعی تعلق گیرد.(مراد) تصور یا صورت خیالی، قالب و چهارچوب وجه التفاتی در اراده است. لذا تبیین کننده رابطه خیال و اراده است. تصور فعل، تصدیق به فایده آن، شوق انجام فعل و اراده و عمل مراحل شکل گیری فعل ارادی اند. ملا صدرا از معدود فیلسوفانی است که در تلاشی موفق بحث خیال و رابطه اش با اراده را مورد توجه قرار داده و نکات بدیعی را در این حوزه طرح نموده است.
تکامل و صیرورت نفس در پرتو تخلق به آموزه های اخلاقی با تکیه بر آراء صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انگاره تاثیر «حکمت عملی و اخلاق» در تکامل نفس، علاوه از اهمیَت فوق العاده اش در نیل به «مرتبه فوق تجرد عقلی» در حکمت ملاصدرا، از ترابط میان این دو رهیافت نزد وی خبر می دهد. توجَه به اندیشه های فلسفی صدرالمتألهین شیرازی هم چون «جسمانیة الحدوث بودن نفس، حرکت جوهری، تشکیک مراتب نفس و اتحاد عاقل به معقول»، که نقطه عزیمت پژوهش حاضر و مدخل آن نیز بشمار می روند، تاثیر بسزایی در طرح، درک و چگونگی تجرد نفس از ماهیت و فوق تجرد عقلی دارد. هم چنین در نظرگاه وی، التزام به حکمت عملی در کنار حکمت نظری، به منزله بال هایی برای عروج انسان تا مرتبه فوق تجرد هستند که وی را در مسیر قدس حقیقی و اتصال به عالم علوی همراهی نموده و او را کتاب علوی الهی می نمایند. از منظر ملاصدرا هر دو قسم حکمت دارای نتیجه واحدی هستند، بدین بیان که علیرغم برتری حکمت نظری بر حکمت عملی نزد وی، ملاصدرا غایت حکمت عملی را همان هدف از حکمت نظری، بلکه مکمل آن بر شمرده و آن را « سعادت انسان در دارین و تشبّه نفس به الله » معرفی می نماید. پس اگر سخن ملاصدرا مبنی بر تشبّه نفس به الله در جریان تهذیب اخلاقی دینی را با سخن دیگر وی مبنی بر اینکه «خداوند انسان را در ذات و صفات و افعال بر مثال خود آفریده است» - که این سخن مبتنی بر تشبّه ساختار وجودی انسان به حق متعال می باشد - جمع نماییم، می توان بیان کرد که از نظر وی التزام نفس بر علوم و ادراکات مکتسبه و نیز تهذیب اخلاقی، مسبب ترقَی نفس به مرتبه فوق تجرد عقلی می گردد.
تحلیل صدرایی از رابطه علّیت و حذف ماهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با اثبات اصالت وجود و اعتباریت ماهیت توسط ملاصدرا، وجود محور بحث ها قرار گرفت؛ اما رسوبات مباحث ماهوی همچنان در میان این مباحث به چشم می خورد. ملاصدرا بر مبنای اصالت وجود و نیز تحلیل رابطه علّی و معلولی، تقسیمی دو ضلعی از وجود ارائه کرد و بر اساس آن وجود را به رابط و مستقل تقسیم نمود. وجود معلول یا رابط، عین ربط و تعلق به علت خود به شمار می رود و در واقع یک حقیقت حرفی و ربطی است و هیچ گونه استقلالی از خود ندارد. این تحلیل، پیامدهایی در مباحث فلسفی خواهد داشت؛ از جمله اینکه وضعیت ماهیت به کلی دگرگون می شود؛ زیرا تمام وجودات ممکن که ماهیت از آن ها انتزاع می شود، مصداق وجود رابط خواهند بود و استقلالی نخواهند داشت. در این صورت دیگر نمی توانند در جواب چیستی اشیا بیایند؛ زیرا تا چیزی استقلال وجودی یا مفهومی نداشته باشد، شایستگی ندارد تا در جواب ماهو بیاید. این به معنای حذف ماهیات و اندراج آن ها در حوزه مفاهیم است. ماهیت به معنای «ما یقال فی جواب ما هو» مستلزم استقلال در مفهومیت است، در حالی که حقیقت ربطیِ ممکنات این استقلال را از آن ها سلب می کند. در نتیجه آنچه درباره ماهیات گفته می شود، به مفاهیم استناد می یابد. ماهیت به معنای «ما به الشیء هو هو» نیز به کار می رود که بر مبنای اصالت وجود، تنها شامل وجود می شود و از حیطه ماهیت خارج است.