مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
ابن سینا
حوزه های تخصصی:
بى گمان مسئله وجود ذهنى از مسائل پردامنه و بحث انگیزى است که ذهن انبوهى از فیلسوفان را به خود مشغول کرده است. تلاش هاى بى ثمر شکاکان و سوفسطاییان در طول تاریخ، اهمیت افزون این مسئله را که سویه معرفت شناختى بحث علم را نیز رقم مى زند، نمایان تر مى سازد. فیلسوفانى چون ابن سینا و فخر رازى که از طلایه داران بحث در این موضوع بوده اند، مجالى فراخ را جهت واکاوى مسئله فراهم آورده اند؛ اما از آنجایى که گاه کوشش فراوان ابن سینا در پرداخت مسئله وجود ذهنى مورد تردید واقع مى شود و یا به فیلسوفى چون فخر رازى نسبت انکار وجود ذهنى داده مى شود. از این رو، این پژوهش بر آن است تا هم تلاش گسترده ابن سینا را در این باب ارج نهد و هم ناروایى نسبت انکار به رازى را فاش سازد. این امر مهم از رهگذر تبیین ماهیت و اثبات وجود ذهنى از دیدگاه فیلسوفان یادشده و کشف قناع اضطراب از کلمات فخر رازى، به همراه سنجش تطبیقى میان دو دیدگاه دستیافتنى تر شده است.
بررسى نظریه والزر درباره فلسفه سیاسى اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر نخستین نوشتارى است که به بررسى نظریه ریچارد والزر درباره فلسفه سیاسى اسلامى مى پردازد. دغدغه اصلى والزر، فهم و تفسیر رابطه میان فلسفه سیاسى اسلامى با فلسفه سیاسى یونانى است. بنابر رهیافت والزر، همه مباحثى که فیلسوفان سیاسى اسلامى (یا به تعبیر وى فیلسوفان سیاسى عرب) تبیین کرده اند، برگرفته از مطالب فیلسوفان سیاسى یونانى است. حتى در صورت عدم یافتن منبع آن مباحث، مى توان فرض کرد که منبع اصلى یونانى، مفقود شده است. این نوع نگاه به فلسفه سیاسى اسلامى، متأثر از همان دیدگاه نادقیق است که فلسفه اسلامى را تقلیدى مى بیند و اساسا براى مسلمانان به لحاظ معرفتى، توانایى پرداختن به فلسفه و فلسفه سیاسى قایل نیست. بنابراین «منبع یابى یونانى»، «عدم تمایز فلسفه اسلامى و فلسفه عربى»، «ارسطوگرایى، افلاطون گرایى و نوافلاطون گرایى» و «تأثیرپذیرى از آموزه هاى یهودى و مسیحى»، عناوین برخى از مباحث والزرند که در این مقاله به بررسى آنها مى پردازیم.
بازاندیشی برهان صدیقین ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثبات واجب الوجود و امکان و چگونگی شناخت او، از اهمّ مسائل فلسفه است. در میان براهین متعددی که برای اثبات واجب از سوی متفکران ارائه شده، برهان صدیقین از براهین پرسابقه و مشهور به شمار میرود. در تاریخ فلسفه اسلامی، اولین کسی که این برهان را ارائه داد، ابن سینا بود و پس از او فلاسفه بسیاری به آن پرداختند و هریک تلاش کردند تا تقریر دیگری از برهان صدیقین ارائه دهند. از این رو، آشنایی با روش خداشناسی فلسفی ابن سینا، از اصلیترین اهداف طرح این مسئله است؛ چراکه توجه به الگوی خداشناسی متقدمان، تجربه تاریخی بسیار گران قدری را در اختیار ما میگذارد و نیز در گشودن راهکاری مناسب برای برخی از مشکلات فلسفی امروز پیرامون مسئله خداشناسی مفید خواهد بود.
این مقاله میکوشد تا براساس روش کتابخانه ای، مبادی برهان ابن سینا را از آثار فلسفی او استخراج و تصویر روشنی از «برهان صدیقین ابن سینا» ارائه دهد تا بدین وسیله، این برهان را در جایگاه اصلی و شایسته اش قرار دهد.
تشکیک خاصی از منظر ابن سینا و شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین دقیق و عمیق مسئله تشکیک که از آن به عنوان عدل و مکمل نظریه اصالت وجود یاد میشود، اگرچه در نظام حکمت صدرایی صورت گرفته است، لیکن نباید از تلاش علمی فیلسوفان گذشته که سرمایه ای غنی برای وی فراهم آوردند غفلت نمود. به مشّاء نسبت داده اند که وجودات را حقایق متباین دانسته و بر این اساس، تشکیک در حقیقت وجود را منکرند. از سوی دیگر، سهروردی با مبانی فلسفی نادرست خود، تشکیک را به متن خارج میبرد.
هدف این پژوهش که به روش تحلیلی و اسنادی سامان یافته، بررسی انتساب یادشده و نیز تبیین دیدگاه سهروردی میباشد و حاصل آن این است که مشّاء اگرچه در ابتدا به تشکیک در حوزه مفاهیم (تشکیک عامی) معتقد بوده است، این، سخن نهایی ایشان نبوده و میتوان قول به تشکیک خاصی را در آثار ابن سینا سراغ گرفت. البته معنون نبودن این مسئله در زمان وی موجب شده که برخلاف شیخ اشراق نتواند فروع و لوازم آن را نتیجه گرفته و در دستگاه فلسفی هستیشناختی منسجم و سازواری بسط دهد.
نگاه نقادانه صدرالمتألهین به تعریف نفس مشائیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علم خدا به مادیات در فلسفه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله علم خدا به مادیات از غامضترین مسائل فلسفی است که پیچیدگی آن به نحوه وجود متغیر اشیاء مادی باز میگردد. از اینرو چنین علمی باید بگونهیی تبیین گردد که رابطه علمی میان واجب تعالی با مادیات متغیر، منجر به راهیابی هیچگونه تغیر و تکثری در ذات وی نگردد. طرح کلی ملاصدرا در حل مسئله ارتباط علمی میان واجب تعالی و مادیات در مقایسه با ابن سینا از جامعیت ویژهیی برخوردار بوده و نقایص نظرات وی، از جمله حصولی دانستن علم خدا به ماسوی و ناتوانی از اثبات علم ذاتی واجب به غیر را برطرف ساخته است. ابتکار اساسی ملاصدرا در باب علم واجب به مادیات، بهره گیری از قاعده «بسیط الحقیقه» برای اثبات علم ذاتی ثابت حق تعالی است. ملاصدرا از طرفی علم فعلی واجب تعالی به مادیات را همان حضور خارجی مادیات نزد حق تعالی میداند و از آنجائیکه کمال علمی خدا را به علم ذاتی وی ارجاع میدهد، متغیر بودن علم فعلی را موجب اثبات هیچ نقصی برای ذات متعالی وی نمیداند. زیرا از نظر وی علم فعلی که عین فعل است، کمال علمی فعل محسوب میشود نه کمال علمی فاعل. البته صدرالمتألهین در تبیین علم خدا به مادیات عبارات بظاهر متناقض دارد که با بازگرداندن آنها به دو مبنای مختلف، قابل توجیه خواهند بود.
ابن سینا
حوزه های تخصصی:
شناخت فلسفه و حتی زندگی هر حکیم دانشمند بدون تعمق در زندگی و اوضاع و احوال زمانهیی که در آن میزیسته میسر نیست. این امر درباره فلاسفة بزرگی که ابداعات آنها فصلی جدید در تاریخ فلسفه گشوده است، ضروریتر مینماید.
دربارة زندگی و مکتب ابن سینا با اینکه تلاشهای مکرری صورت پذیرفته اما هنوز حق این حکیم بزرگ اسلامی ادا نشده است. یکی از مهمترین دلایل این شکست ها موثق نبودن منابعی است که در دسترس پژوهشگران است.
مقاله حاضر بر آنست با مطالعه احوالات ابن سینا در بستر تاریخی زمانه وی به شناخت درستی از وی برسد. این مقاله نشان داده است که ابن سینا نه فقط یک حکیم و دانشمند بلکه فعالی سیاسی بوده است که در زیر پوشش شبکه شیعی اسماعیلیه و باطنیه در راه اعتلای تشیع امامیه فعالیت میکرده است و چه بسا اگر شرایط زمانه فراهم میبود نقشی مؤثرتر از خواجه نصیر ایفا مینمود.
تأملاتی پیرامون دلایل مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیرامون مخالفت غزالی با فلسفه یا فلاسفه، هم از طرف خود غزالی و موافقانش و هم از طرف مخالفان او، انگیزه های مختلفی بیان شده است.
غزالی و موافقان او، آنگونه وانمود میکنند که او صرفاً با انگیزة دینی و شرعی و برای رضای حق، به مخالفت و در نهایت تکفیر فلاسفه اقدام کرده است؛ هر چند برخی مخالفان بر این انگیزه صحه گذاشته اند، لیکن مورد وفاق همه نیست و مخالفان معتقدند: اولاً، دین با فلسفه ـ بمعنای متعارف بین مسلمین ـ سر ناسازگاری ندارد که غزالی برای دفاع از دین، فلاسفه را تکفیر کند. ثانیاً، این انگیزه تنها انگیزه غزالی در مخالفت با فلسفه نیست، بلکه ـ چنانکه برخی مخالفان معتدلتر غزالی معتقدند ـ انگیزه های سیاسی هم بیتأثیر نبوده و حتی، برخی، بکارگیری انگیزه های دینی و منطقی عقلی را ابزاری برای رسیدن به قدرت و کامجوییهای سیاسی دانسته اند. علاوه برانگیزه های فوق، بسیاری از مخالفان، از آنجاییکه مخالفتهای غزالی را بیارتباط با دین و منطق و عقل دانسته اند، انگیزه های روانشناختی تربیتی را نیز دخالت داده و معتقدند که اگر غزالی نزد استاد، فلسفه را تلمذ میکرد، شاید به وادی مخالفت نمیافتاد.
مدعای این پژوهش آن است که گرچه انگیزه های دینی و شرعی در اولویت است، اما براساس مبانی مورد قبول خود غزالی، راههای دیگری بجز تکفیر برای مخالفت با فلاسفه وجود داشت که او آن راهها را طی نکرد.
لوکری آخرین فیلسوف مشائی سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابوالعباس، فضل بن محمد لوکری، ادیب، ریاضیدان و فیلسوف برجسته قرن پنجم هجری است. وی به یک واسطه، شاگرد شیخ الرئیس ابوعلیسینا، یعنی شاگرد بلاواسطه بهمنیار و به سه واسطه، استاد خواجه نصیر طوسی بوده است. لوکری ادیب صاحب نامی بود که به دو زبان فارسی و عربی شعر میسرود. او دیوانی داشته که تنها ابیات معدودی از آن بجا مانده است. علاوه بر این وی رسالهیی دارد که در آن، اصول همة علوم حکمی، یعنی منطق، طبیعیات، الهیات، ریاضیات و حکمت عملی را بزبان فارسی به نظم کشیده و به نثر سلیس فارسی شرح داده است.
لوکری ریاضیدان برجستهیی بود که با همکاری چند نفر از ریاضیدانان و ستاره شناسان معروف مانند: خیام نیشابوری، خازنی، اسفزاری و واسطی مأمور زیج و تنظیم تاریخ جلالی ملکشاهی شد و در رمضان سال 471 ﻫ .ق آغاز فروردین را به اول «حمل» بردند.
او یکی از فلاسفة بزرگ قرن پنجم هجری بود که به فلسفة مشاء تسلط کامل داشت و موجب اشاعه فلسفه در خراسان بزرگ شد و شاگردان برجسته و صاحب نامی را مانند قطب الزمان طبسی مروزی، عبدالرزاق ترکی و شرف الزمان ایلاقی و غیره آموزش داد. وی بعنوان کتاب درسی یک مجموعة کاملی از همة علوم حکمی فلسفه مشاء بنام بیان الحق بضمان الصدق تألیف کرد. این کتاب تلخیصی است از همة مسائل اصلی فلسفه مشاء ـ از ارسطو تا بهمنیار ـ و البته در عین تلخیص، شرح کاملی از همه این مسائل است که دانشجویان فلسفه را از همه کتب مفصل و مختصر بینیاز میکند.
حیات لوکری مقارن با دوران حکومت غزنویان و سلجوقیان یعنی دوره انحطاط علوم عقلی بود و درنهایت با ظهور ابوحامد محمد غزالی دشمن قسم خوردة فلسفه، سلسله فلاسفة مشاء با لوکری بپایان رسید و او آخرین فیلسوف مشائی بمعنای اخص بود. البته باید افزود با اینکه علوم عقلی از این حادثه آسیب فراوان دید ولی پس از مدتی مجهزتر بمیدان آمد.
مسئله آفرینش از نگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل مهم در تاریخ تفکر بشر مخلوق یا نامخلوق بودن عالم هستی بوده است. فیلسوفان پیش از ارسطو، هر یک به نوعی قائل به ازلی و غیر مخلوق بودن عالم هستی بوده اند. ارسطو با قائل شدن به ازلیت مقوله های حرکت، زمان، و ماده را مؤلفه های اصلی عالم هستی دانسته است و حکم به ازلی و غیر مخلوق بودن جهان هستی می دهد. از این حیث است که خدای ارسطو درمقام علت فاعلی عالم هستی، فقط محرک عالم است و هستی بخش آن قلمداد نمی شود. در ادیان ابراهیمی، ازجمله اسلام، خالقیت خداوند امری مسلم و بدیهی تلقی می شود. ازاین رو، ابن سینا در مسئله آفرینش عالم از ارسطو فاصله می گیرد. در واقع، تصویر سینوی از عالم هستی و خداوند و رابطه این دو با هم متفاوت با تصویری می شود که ارسطو ارائه می دهد. ابن سینا با تقسیم حدوث به ذاتی و زمانی مدعی می شود که ازلی بودن عالم ازحیث زمانی مستلزم آن نیست که عالم هستی مخلوق خداوند نباشد. از این حیث نزد بوعلی خداوند علت فاعلی عالم است؛ صرفاً محرک نیست، بلکه معطی وجود به عالم هستی نیز تلقی می شود.
تعریف های ارسطوییِ فرفوریوس از جنس و نوع: مقایسه برداشت ابن سینا و بارنز
حوزه های تخصصی:
فرفوریوس در ایساگوگه تعریف هایی دوری از جنس و نوع به دست می دهد و در توجیه کار خود، به پیروی از ارسطو، بر متضایف بودن این دو مفهوم و ضرورت دوری بودن تعریف متضایفان تکیه می کند. ابن سینا، اما، سخن ارسطو را به گونه دیگری تفسیر می کند و در چندین جا از نوشته هایش تعریف های فرفوریوس را به سختی وامی زند. این در حالی است که جاناتان بارنز، از برجسته ترین متخصصان فلسفه باستان، گزارش و سنجشی مغایر با گزارش و سنجش ابن سینا به دست می دهد. جستار فرارو مطالعه ای است تطبیقی میان ابن سینا و بارنز که هم رایی ها و جدانگری های این دو شارح را در این قلمرو ویژه بازمی نمایاند و برمی سنجد.
برهان وجوب و امکانِ ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از وجود خدا از بنیادیترین پرسش ها و دغدغه های فکری بشر بوده است. از رهگذر تلاش اندیشمندان برهان های زیادی در اثبات وجود خدا سامانیافته که یکی از استوارترین و مهم ترین آنها برهان وجوب و امکان است. این برهان به طورگسترده ای در میان فیلسوفان اسلامی و غربی مورد پذیرش واقع شده و از آن تقریرهای متعددی ارایه گردیده است. تقریر ابن سینا که صورت تفصیلی آن در کتاب اشارات و تنبیهات آمده است، یکی از تأثیرگذارترین آنهاست که در این مقاله رهیافت او در ارایه این برهان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و قوت و اعتبار آن مورد تأکید قرار میگیرد. این تقریر کامل ترین شیوه ای است که برای برهان وجوب و امکان ارایه شده و اساس بسیاری از تقریرهای دیگر است.
نبوت طبیعی از دیدگاه آکوئیناس و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توماس آکوئیناس ذیل بحث نبوت که خود ذیل بحث لطف الهی است، مفهوم نبوت طبیعی را به کار میگیرد و آن را از نبوت الهی که عطیه روح القدس است، جدا میکند. او تبیین فیلسوفان از جمله ابن سینا را از نبوت، تنها در حیطه نبوت طبیعی میگنجاند. این نوشتار میکوشد تا با تحلیل معنایی نبوت طبیعی ناظر به مبانی آکوئیناس، معنی دقیق آن را روشن کند؛ هم چنین در پی روایی نسبت نبوت طبیعی به تبیین ابن سیناست.
علاوه بر آنکه مفهوم نبوت طبیعی نزد آکوئیناس به رغم سعی او در شفاف سازی مبهم باقی میماند، این مفهوم در پیوند با نظر او آموزه ای قدسی است و هم چنین بستگی به نحوه اکتساب عقلانیات دارد. که در اینها با ابن سینا اختلاف مبنایی دارد. همین اختلاف رویکردها میتواند به این نتیجه رهنمون شود که تبیین ابن سینا حداقل از دیدی درونی، نبوت کاملاً الهی است و برآمده از طبیعت نیست. استفاده آکوئیناس از مفهوم نبوت طبیعی که در راستای مبانی اوست، در حقیقت راه را برای تبیین فلسفی نبوت میبندد.
بررسی تطبیقی چیستی جسم رستاخیز نزد ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عموم متکلمان و بسیاری از فیلسوفان مسلمان، اعتقاد به معاد جسمانی را دستکم بر اساس گفته و خبر گوینده صادق ضروری میدانند اما جسم رستاخیز نزد آنان، مفهوم سازیهای متفاوتی همچون جسم عنصری، جسم فلکی، جسم مثالی و جسم خیالی را در بر میگیرد. تدوین این مفهوم سازیها، رهگشای ارزیابی دقیق تر دیدگاه های مربوط به معاد جسمانی، به ویژه نسبت انکار عقلی معاد جسمانی به ابن سینا و همچنین دیدگاه متکلمان در زمینه سنخیت جسم معاد وجسم دنیایی است.
تحلیلی بر پیامدهای تربیتی عقل نظری از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله عقل نظری و مراتب آن بر اساس دیدگاه ابن سینا و تبیین پیامدهایی برای تعلیم و تربیت بررسی می شود. نتایج حاصل که با استفاده از روش
تحلیلی ـ استنباطی انجام شد ضمن آنکه گویای خصایصی برای هر مرتبة عقلی بود، نشان داد که علاوه بر لزوم تعریف دو نوع هدف واسطه ای و غایی برای تعلیم و تربیت، پرورش عقل باید به صورت تدریجی و با توجه به محدودة سنی فرد انجام شود. نظام تعلیم و تربیت نیز باید به گونه ای سازماندهی گردد که به فعلیت هر چه بیشتر استعدادهای بالقوه کمک نماید وتوجه به محیط به عنوان یک عامل مبنایی در رشد عقلانی، جهت دهی صحیح ودقیق فرد در فرایند اکتساب، در نظر گرفتن تفاوت های فردی، فراهم آوردن زمینه های بروز و رشد خلاقیت و ایجاد تنوع در برنامة درسی و محتوای آموزشی به منظور شکوفایی عقل از مشخصه های اصلی این نظام باشد. در بحث روش های تعلیم و تربیت نتایج حاکی از آن بود که روش های اتخاذی ضمن برخورداری از دو ویژگی تطابق با اهداف و محدودة سنی متربی، باید به گونه ای باشند که فرایند گذر از یک مرتبه به مرتبة دیگر را میسر سازد و باعث غنی سازی هر چه بیشتر مراتب عقل گردند. در پایان نیز الگویی برای رشد عقلانی، براساس دیدگاه ابن سینا در زمینة عقل و مراتب آن مطرح شد.
رابطة خدا با جهان در اندیشة ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة ""رابطه خدا با جهان"" در اندیشة ارسطو و ابن سینا، محوری ترین پرسش مطرح در این مقاله است. در این مقاله اثبات می شود که نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد خدا از جهات متعددی متفاوت است؛ ارسطو، با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقولة حرکت به اثبات محرک ثابتی دست می یابد که آن را جوهر
نام گذاری نموده و شارحان وی آن را خدا نامیده اند. از نظر وی جوهر علت غایی همة حرکات عالم است. در حالی که در اندیشة ابن سینا، خدا به عنوان واجب الوجود وجود محض، معطی وجود به همة کائنات، می باشد. از دیدگاه ارسطو خداوند علت است لیکن، علیت او صرفاً تحریکی است. از دیدگاه ابن سینا این علیت ایجادی است و نه تحریکی. وی با تقسیم موجود به واجب و ممکن و اثبات نیازمندی ذاتی ممکنات به واجب، تعالی، مدل نوینی از مناسبات خدا و جهان را مطرح ساخت که براساس آن، جهان باویژگی حدوث ذاتی به طور پیوسته از خالق سرمدی فیض هستی دریافت می کند(به عبارت دیگر جهان، همواره به وصف وجوب غیری موجود بوده است). از دیدگاه ارسطو، خدانه تنها خالق جهان نیست، بلکه به آن علم و التفاتی نیز ندارد. از دیدگاه ابن سینا خدا به عالم علم عنایی دارد که سبب افعال اوست. در این جستار که بررسی تطبیقی در خداشناسی فلسفی دو فیاسوف مشایی است، برتری و تفوق حکمت بوعلی بر فلسفة ارسطو آشکار
می گردد.
ابن سینا و موضوع مابعدالطبیعه؛ بازخوانی یک مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه» أولی یا مابعدالطبیعه یکی از دانشهای کهن در عرصه» تفکّر و اندیشه بشری است که از هنگام نظم و نسق گرفتن خاصّ آن در کتابهایی مشخّص و ممتاز تا به امروز، نظریّات آن همواره در معرض بررسی و نقد دانشمندان این حوزه بوده است؛ بگونهیی که بررسی و تحقیق درباره» چیستی موضوع این دانش نیز از نگاه نقّاد و موشکافیهای فیلسوفانه مصون نمانده است. پس از ارسطو، بسبب برخی از عبارات بظاهر متعارض وی، نزاعی درباره» چیستی موضوع مابعدالطبیعه درگرفت که در یکسو، برخی امور مفارق الهی را بعنوان موضو ع تأملات مابعدالطبیعی معرفی میکردند و در طرف دیگر، عدهیی نیز بررسی موجود بصورت مطلق را موضوع این دانش تلقّی میکردند. اما در این میان، برخی از متفکّران بسوی نظریهیی وحدتبخش سوق یافتند که بر مبنای آن میتوان گفت هیچگونه تعارض و تفاوتی در میان عبارات گوناگون ارسطو یافت نمیشود. یک تقریر و تحریر بینظیر از این نظریه» وحدتبخش، بصورتی منسجم در آثار ابن سینا مشاهده میشود. ابن سینا از یکسو بر این باور است که موضوع و محور تأملات مابعدالطبیعی، موجود من حیث انّه موجود است و از سوی دیگر، موجود چونان موجود را همان امور الهی و مفارق معرفی میکند و بر این باور است که حدّ و تعریف علم کلّی همان تعریف علم الهی است. در نظر ابن سینا، فلسفه» أولی علم یگانهیی است که تنها یک موضوع دارد و آن موجود مطلق است اما حیطه» شمول و گستره» این موضوع، به امور مفارق از مادّه اختصاص دارد. دقّت در عبارات ابن سینا مبیّن آنست که اختصاص خود و ذات «موجود» به مفارقات در تغایر با مادی دانستن برخی از موجودات نیست و این، تنها هنگامی میسر است که به مسئله مهم و کلیدی تخصّص «موجود» در اندیشه» ابن سینا دقت شود. تخصص موجود بمعنای تنزّل آن از مقام اطلاق خود و ظهور خصوصیّات طبیعی یا تعلیمی است که آن نیز تنها با همراهی عدم میسّر میگردد. امر مادی، موجودی است که از مقام ذات «موجود» بشدّت تنزّل یافته و به مرزهای عدم نزدیک شده است. در نظر ابن سینا، موضوع فلسفه امری ذهنی نیست، بلکه امری خارجی است که در عین تحقّق خارجی، برخوردار از سعه و شمول است؛ نظریهیی که بروشنی، مبیّن دیدگاه اصالت وجودی ابن سیناست.
مفهوم شناسی اوصاف الهی در فلسفه ابن سینا
حوزه های تخصصی:
ابنسینا در باب مفاهیم اوصاف الهی دو تعبیر متفاوت دارد. در مواردی، مفهوم اوصاف الهی را امری واحد و همة اوصاف را دارای معنایی یگانه دانسته است. میتوان این قول را بر این مبنا دانست که از حقیقت واحد بسیط، که هیچ کثرتی در آن قابل اعتبار نیست، انتزاع مفاهیم متکثّر ناممکن است. با این وجود، در مواردی دیگر، ابنسینا برای هر یک از اوصاف، مفهومی جداگانه در نظر گرفته که با سلب، اضافه و یا سلب و اضافة مشخصی تعریف میشود. در بادی امر به نظر میرسد که وی، در باب مفهوم اوصاف الهی، دو دیدگاه متناقض را طرح کرده اما با توجّه به عظمت علمی شیخالرئیس، لازم است به دنبال وجه جمعی برای این دو سخن باشیم؛ تا در عین حفظ دو نظر مذکور، با تناقضی مواجه نشویم. با سیر در آثار ابنسینا درمییابیم که وی، به هنگام بررسی مسائل دشوار - خصوصاً در مسئلة توحید و صفات باری تعالی که آنها را از مشکلترین مباحث حکمی دانسته است- به سطوح معرفتی مختلف مخاطب خود توجه داشته؛ و راه جمع میان این دو دیدگاه به ظاهر متناقض نیز در همین رویکرد نهفته است. دیدگاه ابنسینا دربارة صفات الهی، در دو سطح متوسط و عالی قابل بررسی است. در سطح متوسط، کثرت اوصاف و تبیین هر یک از آنها، با سلب یا اضافهای خاص صورت گرفته است؛ به نحوی که هر یک از اوصاف حقّ تعالی، مفهومی متفاوت با دیگری دارد. اما در سطح عالی بحث، وحدت مفهومی اوصاف و ترادف میان آنها مطرح است؛ به نحوی که این اوصاف، هم در مقام حقیقت و هم در مقام مفهوم، یگانهاند و تکثّر و اختلافی در میان نیست.
بررسی اشکال¬های فخر رازی بر دیدگاه¬های ابن¬سینا در اراده و فاعلیّت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه فلاسفة مسلمان دربارة اتّحاد مصداقی صفات باری تعالی و بازگشت اراده به علم ازلی، در نظر متکلّمان مقبول نیفتاده است. همچنین طرح فاعلیّت بالعنایه از سوی ابنسینا به عنوان فاعلیّت وجودی الهی و استفاده از آن در فائق آمدن بر برخی دشواریهای الاهیاتی، نظیر مسئلة شرور، زمینهای مناسب را برای نقض و ابرام آنان فراهم آورده است. در این میان، فخر رازی با تأکید بر مبانی کلامی اشعری و به این دلیل که اراده را به معنای عزم و قصدی زائد بر ذات که به ترجیح و تخصیص میانجامد، در نظر میگیرد، فلاسفه را در دستیابی به معنایی روشن برای ارادة ذاتی موفّق نمیبیند و آنان را به انکار اراده در خداوند متّهم میکند. در این نوشتار، ضمن پاسخ به اشکالهای فخر رازی، نشان داده شده که نتیجة گفتار ابنسینا در نفی غایت و غرض از فعل خداوند، سلب اراده و حکمت از او نیست؛ بلکه نتیجه این است که غایت در فعل واجب، چیزی جز ذات او نیست؛ و ارادة او، ابتدا به ذات او تعلّق گرفته، و همة موجودات به تبع ذات او مراد هستند.
قلمرو دین در آرای غزالی و ابن¬سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه پرسش از قلمرو دین و انتظار بشر از آن متعلّق به دوران معاصر است اما ریشههای آن را میتوان در آرای متفکّران مسلمان متقدّم واکاوی نمود. با نگاهی به آرای دو متفکّر جریانساز در جهان اسلام، یعنی ابنسینا و غزالی، رویکردهایی متفاوت در تبیین وجه نیاز آدمی به دین آشکار میگردد. در حالی که ابنسینا در تحلیل فلسفی خود بیشتر بر جنبههای حقوقی و کارکردهای اجتماعی دین تأکید میکند، تمرکز غزالی بر ابعاد معنوی و اخلاقی دین بیشتر است. البته این سخن به معنای نادیده گرفتن وجه معنوی دین از سوی ابنسینا و نیز حذف وجه اجتماعی دین نزد غزالی نیست؛ اما در یک نگاه کلانتر میتوان تحلیل ابنسینا از دین را به مدل جمع گرایانه دنیانگر، و تحلیل غزالی از دین را به مدل فرد گرایانه آخرتنگر نزدیکتر دانست.