مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
مدیریت یکپارچه
حوزه های تخصصی:
گردشگری یک نظام پیچیده ای است که رقابت در عرصه ی آن بدون انجام تمهیدات لازم و بدون درک نیازها و اقتضائات آن غیرممکن است. بنابراین، کارآمد کردن هرچه بیشتر توسعه گردشگری و ارتقاء پیامدهای مثبت آن، نیازمند مدیریت یکپارچه ی آن می باشد. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از پرسشنامه و تحلیل های آماری به ارزیابی نقش مدیریت یکپارچه گردشگری، به عنوان راهبرد توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی بپردازد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق، کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی (130 نفر) می باشد که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی، مجموعاً 100 نفر به عنوان نمونه تعیین و انتخاب گردیده است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، از شیوه های آمار توصیفی و در بخش آمار استنباطی جهت آزمون فرضیات پژوهش، از آزمون کای اسکوار (خی دو) استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که میان مدیریت یکپارچه گردشگری و توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی و مؤلفه های مورد بررسی ارتباط معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون کای اسکوار، مؤلفه های تقویت سازمانی و ظرفیت سازی و مشارکت ذی نفعان، با مدیریت یکپارچه گردشگری رابطه معناداری دارند. در ضمن نتایج آزمون مدل ارائه شده برای متغیرها در محیط نرم افزار Amos22 نشان می دهد که مدل ارائه شده برای روابط متغیرها، 76 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش (توسعه منطقه ای) را پیش بینی می کند. برای توسعه منطقه ای در راستای گردشگری، تقویت سازمانی و ظرفیت سازی و ارتباطات و مشارکت تمامی ذی نفعان، به عنوان راهبردی اساسی مطرح است.
تحلیل راهبردی تحولات فضایی-کارکردی در پهنه حریم جنوبی کلانشهر تهران (مطالعه موردی: شهرستان های ری و اسلامشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیرات متقابل فضایی و روابط عملکردی بین شهرها با نواحی پیرامونی و از آن جمله نواحی روستایی واقع در حوزه نفوذ آن ها، به مرور منجر به تغییرات مختلف در عرصه های گوناگون آن ها می گردد. تغییرات ساختار جمعیتی (مهاجرت روستا-شهری، تخلیه جمعیتی روستاها و ....) و تغییرات ساختار کارکردی و اقتصادی (متزلزل شدن اساس و بنیاد تولید کشاورزی و گسترش فعالیت های حاشیه ای و غیرتولیدی و....) ازجمله ی آن هاست. در این میان، ازجمله تغییرات مهمی که عمدتاً متأثر از شهرها بوده و در دهه های اخیر بخصوص در نواحی روستایی کلان شهر تهران قابل مشاهده است، ادغام روستاهای حریم شهر در بافت فیزیکی شهرها، افزایش واحدهای صنعتی، تولیدی، خدماتی و مسکونی، زمین خواری و تغییر الگوی مصرف زمین و مهم تر از همه سوء مدیریت که باعث گستردگی بیش از حد فیزیکی شهرها و تغییر کاربری اراضی حریم آن ها شده است. هدف از این مقاله تحلیل راهبردی تحولات فضایی کارکردی شهرستان های ری و اسلامشهر در پهنه حریم جنوبی کلانشهر تهران می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش مطالعه مبتنی بر مطالعه میدانی و پرسشنامه می باشد. همچنین جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل ترکیبی (SWOT-AHP) بهره گرفته شده است. یافته ها نشان می دهد عدم انتقال پادگان های نظامی در جایگاه نخست، عدم هماهنگی بین دهیاری ها و روستاهای داخل محدوده در جایگاه دوم و مستقل بودن و افزایش بارگذاری ساختمانی و جمعیتی در مهروموم های آتی به عنوان مهم ترین نقاط ضعف تلقی گردیده، و همچنین مؤلفه هایی مانند توجه روزافزون به حریم شهرها و روستاها بخصوص در سال های اخیر و دسترسی مناسب به خدمات و بالا بودن سرمایه اجتماعی درون گروهی به عنوان مهم ترین نقاط قوت قابل ذکر می باشند. در همین راستا مهم ترین مؤلفه ها استفاده از پتانسیل های فضای باز در اطراف شهرهای اسلام شهر و غیره در جهت گسترش خدمات اجتماعی مانند بیمارستان و ...، رعایت اصول ساخت وساز در روستاهای مجاور حریم کلان شهر تهران به دلیل وجود ساختارهای مناسب نظارت و کنترل و لزوم اخذ مجوزهای قانونی جهت هرگونه ساخت وسازهای جدید در محدوده حریم، به عنوان نقاط فرصت شناخته شده و در نهایت مؤلفه هایی مانند عدم نظارت مستقیم شهرداری ها بر پادگان های نظامی، تغییر کاربری ها با انگیزه منافع اقتصادی و همچنین عدم مطالعات جامع در زمینه خطرات احتمالی (مخاطرات طبیعی) در محدوده حریم، به عنوان مهم ترین نقاط تهدید در منطقه شناخته شده اند.
ارزیابی فضایی توسعه پایدار شهری با رویکرد مدیریت یکپارچه و استفاده از مدلHDI (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
34-48
حوزه های تخصصی:
رسیدن به توسعه پایدار شهری قبل از هر چیز مستلزم سیستم مدیریت شهری یکپارچه در سطوح مختلف سیاست گذاری، برنامه ریزی، تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا بوده است. امروزه کشورهای در حال توسعه به منظور تقویت زیربناهای اقتصادی - اجتماعی خود، رهایی از وابستگی، رفع عدم تعادل های منطقه ای و در نهایت نیل به توسعه منطقه ای پایدار، نیازمند شناسایی امکانات و منابع کشورشان می باشند. بنابراین ابعاد گوناگون و پیچیدگی موضوع ضرورت شناخت میزان توسعه را بیان می کند. در ایران به علت چند جانبه بودن مدیریت شهری ساختار شهری نامناسب، هر روز مسائل پیچیده تری را بر مشکلات شهرها افزوده است. زیرا هر سازمانی با توجه به امکانات و بعدکاری خود به مسائل شهری نگاه نموده است. و دیدی جامع وجود نداشته است. بنابراین یکی از اصلی ترین موانع فراروی مدیریت شهری، بخصوص کلانشهرها مانند اهواز و غیره چندپارگی مدیریت شهری در عرصه سیاست گذاری، تصمیم سازی، برنامه ریزی و هدایت می باشد. بر همین مبنا در پژوهش حاضر با رویکرد توسعه ای – کاربردی به بررسی موضوع در کلانشهر اهواز پرداخته است. تا وضعیت توسعه و عدم آن در مناطق مشخص گردد. همچنین جهت ترسیم و تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل HDI و برنامه SPSS، EXCEL و دیگر برنامه های مورد نیاز استفاده گریده است. نتایج تحقیق نشان داده است مدیریت یکپارچه شهری در مناطق هشتگانه بر اساس میزان برخورداری و محرومیت در مناطق دارای تفاوت زیادی می باشد به طوریکه میانگین شاخص HDI برابر (566/0) درصد بوده است. که مناطق هفت، یک، پنج و شش از نظر میانگین برخورداری و مدیریت شهری نسبت به دیگر مناطق در شاخص مورد مطالعه در سطح بالای میانگین قرار دارند.
ارزیابی تأثیرگذاری عوامل مؤثر بر مدیریت یکپارچه شهری در ایران، مطالعه موردی: شهر اهواز
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
94-112
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر مسائل و مشکلات شهرها پیچیده تر شده است و مدیریت یکپارچه شهری به تحول و نگرشی فراتر از نگرش و عملکرد سیستم مدیریتی سنتی پیشین نیاز دارد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر مدیریت یکپارچه شهری در شهر اهواز به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است و اطلاعات موردنیاز آن با مراجعه به منابع معتبر کتابخانه ای – اسنادی و الکترونیکی گردآوری شده است. جامعه ی آماری آن متخصصان و کارشناسان برنامه ریزی شهری و منطقه ای است که 383 نفر از آنها براساس فرمول کوکران انتخاب شده است. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از تکنیک سوات انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد: نقش سیاست ها و راهبردهای اقتصادی، 3/28 درصد (بالا)، 3/28 درصد (نسبتاً بالا)، ۲۰ درصد تاحدودی و ۳/23 درصد (نسبتاً پایین) مشخص شده است. نقش سیاست ها و راهبردهای کالبدی - محیطی، 3/28 درصد (بالا)، 7/36 درصد (نسبتاً بالا)، 3/28 درصد (تاحدودی) و 7/6 درصد (نسبتاً پایین) ارزیابی شده است. نقش سیاست ها و راهبردهای نهادی، مدیریتی و حقوقی 7/16 درصد (بالا)، ۴۰ درصد (نسبتاً بالا)، 3/23 درصد (تا حدودی) و ۲۰ درصد (نسبتاً پایین) تعیین شده است. در نهایت می توان گفت امتیاز نقش سیاست ها و راهبردهای مدیریت یکپارچه شهری در کلانشهر اهواز در کل ابعاد، به صورت 3/28 درصد (بالا) ، 25 درصد (نسبتاًبالا)، 7/31 درصد (تا حدودی ) و 15 درصد (نسبتاً پایین) بدست آمده است. بدین ترتیب جهت تحقق و اثرگذاری مدیریت یکپارچه شهری شهر اهواز پیشنهادهایی ارائه شده است.
موانع و چالش های تحقق مدیریت یکپارچه گردشگری در کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
47 - 60
حوزه های تخصصی:
در یک مقصد گردشگری، ذینفعان و ذینفوذان مختلف با وابستگی های متقابل وجود دارند که گاهاً با یکدیگر همکاری نمی کنند و اغلب دیدگاه هایشان در مورد توسعه بسیار متفاوت است. البته، این تفاوت نگاه ها، در برخی مواقع که بستر نقد سیاست ها را بدنبال داشته باشد زمینه توسعه مقصد گردشگری را فراهم می نماید. اما، در اغلب موارد موانع و چالشهایی را برای آن بوجود می اورد. از اینرو، نقش مدیریت مقصد گردشگری در راستای همکاری بین سازمان های متولی گردشگری برای ایجاد بسترهای لازم به منظور توسعه پایدار گردشگری برجسته می گردد. لذا پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی چالش ها و واکاوی موانع تحقق مدیریت یکپارچه گردشگری مشهد این موضوع را از منظر همکاری سازمانی مورد مداقه قرار دهد. در این مطالعه از روش شناسی کیفی و برای جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه هدف، کلیه مدیران و کارشناسان ارشد سازمان های متولی گردشگری شهر مشهد در سال 1394 هستند که از بین آنها 15 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. نتایج حاکی است عمده ترین عوامل تأثیرگذار بر عدم همکاری بین سازمان های متولی گردشگری در شهر مشهد عدم مدیریت یکپارچه در گردشگری، ضعف نگرش سیستمی، ضعف ساختار حقوقی، ضعف نظام برنامه ریزی، و ضعف نظام سیاست گذاری است که چالش هایی از جمله عدم شفافیت در وظایف قانونی دستگاهی، برخورد سلیقه ای، کمبود منابع، فقدان نیروی انسانی متخصص، همکاری غیر رسمی و مقطعی، ضعف تقسیم کار، ضعف در توزیع و تخصیص بهینه منابع و عدم توانمندی مدیران را به دنبال داشته است.
تدوین الگوی ترتیبات نهادی مناسب برای مدیریت یکپارچه منابع آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم مدیریت منابع آب در کشور بیشتر به دنبال حل مسئله کمبود آب از طریق مسائل فنی- مهندسی، انتقال آب، سدسازی و طرح های سازه ای است در حالی که مشکل اصلی منابع آب در کشور، به وجود حکمرانی بد و نامطلوب و سیستم مدیریتی ناکارآمد مربوط می شود. ترتیبات نهادی نامناسب، مدیریت ازهم گسسته، نبود شفافیت و عدم مشارکت ذی نفعان در مدیریت از جمله ویژگی های نظام حکمرانی فعلی منابع آب در کشور است. هدف از مطالعه حاضر، تدوین الگوی ترتیبات نهادی در مدیریت یکپارچه منابع آب در سطح کلان می باشد. به این منظور، با استفاده از روش تحلیلی داده بنیاد و مصاحبه با استادان، کارشناسان و صاحب نظران و انجام تحلیل های مربوط، الگوی نهایی ترتیبات نهادی همراه با جزئیات آن برای حکمرانی مطلوب تر منابع آب تدوین شد. از مهم ترین نتایج و پیشنهادهای این الگو می توان به تدوین چیدمان نهادی مناسب، یکپارچه سازی مدیریت در سطح کلان، واگذاری مدیریت به مردم در سطح حوضه آبریز، افزایش شفافیت و پاسخگویی، مشارکت ذی نفعان در نظارت و اجرا، شیوه های جدید آبیاری و کشت، توجه بیشتر به اقدامات آبخیزداری و پخش سیلاب، انجام آمایش سرزمین و تعیین الگوی کشت متناسب با شرایط هر منطقه اشاره کرد.
ارزیابی ظرفیت مدیریت یکپارچه توسعه گردشگری شهرستان کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
81 - 103
حوزه های تخصصی:
توسعه صنعت گردشگری به عنوان صنعتی نوپا در جهان، در ردیف یکی از سه منبع درآمدی اول به شمار می آید ولی در ایران به دلایل فراوان هنوز جایگاه واقعی خود را پیدا نکرده است . در کشورهای توسعه یافته این صنعت، در حال گسترش بوده است. لذا برنامه ریزان بر آنند تا جهت توسعه فعالیت های گردشگری به مقوله ارزیابی ظرفیت مدیریت یکپارچه برای توسعه گردشگری شهرستان کاشان توجه کنند. بنابراین، بهره وری هرچه بیشتر توسعه گردشگری و افزایش پیامدهای مثبت آن، نیازمند مدیریت یکپارچه ی آن می باشد. این پژوهش با استفاده از روش های توصیفی تحلیلی و بهره گیری از پرسشنامه و تحلیل های آماری شامل تحلیل رگرسیون و آزمون T به ارزیابی ظرفیت مدیریت یکپارچه برای توسعه گردشگری شهرستان کاشان پرداخته است، جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق337 نفر که با روش تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند، می باشد. در این پژوهش از نرم افزار spss21 و Excel2013 جهت آنالیز داده های پرسشنامه استفاده شده است. نتایج حاصل از آمار استنباطی انجام شده، میزان معنادار در آزمون T 01/0، نشان دهنده معنادار بودن آزمون است، در نتیجه فرضیه های تحقیق «1) نبود تعامل و هماهنگی بین عناصر و بخش های مدیریتی گردشگری منجر به عدم مدیریت یکپارچه شهرستان کاشان شده است. 2) نبود تعامل و هماهنگی بین عناصر و بخش های مدیریتی گردشگری منجر به عدم توسعه متوازن سیستم گردشگری شهرستان کاشان شده است.» تعامل و هماهنگی در بخش های مدیریتی گردشگری سبب توازن خواهد شد.
بررسی و تبیین نقش تأثیر آموزش های الکترونیکی بر مدیریت یکپارچه و بهینه منابع انسانی در عملکرد مدیران حوزه ی ستادی وزارت آموزش و پرورش
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال اول پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱
46 - 53
حوزه های تخصصی:
فناوری اطلاعات به عنوان یک زیرساخت جدید توجه زیادی را به توانمندسازی کارکنان در سازمان ها به خود جلب کرده است. لذا هدف از این پژوهش، بررسی و تبیین نقش تأثیر آموزش های الکترونیکی بر مدیریت یکپارچه و بهینه منابع انسانی در عملکرد مدیران حوزه ی ستادی وزارت آموزش و پرورش می باشد. این تحقیق به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این مطالعه 487 نفر است. حجم نمونه مورد مطالعه در این تحقیق از طریق جدول مورگان جرسی 216 نفر است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش انحصاراً پرسشنامه محقق ساخته است؛ در این تحقیق به منظور آزمون فرضیه ها از t تک متغیره و خی 2 استفاده شده است. محاسبات آماری این تحقیق به وسیله SPSS انجام گردید. با توجه به تجزیه و تحلیل داده ها و نتایج آزمون فرضیه های تحقیق، اجرای دوره های آموزش های الکترونیکی بر مدیریت یکپارچه و بهینه منابع انسانی درعملکرد مدیران و بر کاهش هزینه های آموزشی و اداری تاثیر معنا داری دارد و در تغییر فرهنگ سازمانی و بر افزایش یادگیری موثر است و درنهایت بر عملکرد مدیران حوزه ی ستادی وزارت آموزش و پرورش موثر است.
بررسی و تحلیل روابط علّی و معلولی شاخص های تأثیرگذار بر مدیریت یکپارچه حریم پایتخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کلان شهر تهران در چند دهه اخیر شاهد دگرگونی های متنوع و متعددی در عرصه های مختلف جمعیتی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی- فضایی بر اثر سیاست تمرکزگرایی در فضای حریم بوده است. این موضوع از یک سو، با افزایش تمایل به ساخت وسازهای مسکونی و غیرمسکونی بیرون از محدوده قانونی شهر تهران و از سوی دیگر، با توجه به رویکرد کسب درآمد از اراضی پیرامون شهر تهران و ایجاد رقابت شدید برای تصاحب سهم بیشتر توسط ذینفعان مختلف، به بحران مبدل شده است. نوع پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. هدف پژوهش، سنجش حریم پایتخت به لحاظ شاخص های تأثیرگذار و اثرپذیر بر مدیریت یکپارچه حریم است. براساس آمار به دست آمده، از تعداد کل جامعه که شامل 30 نفر است، 11 نفر کارشناس اداره حریم و مابقی متخصصان و خبرگان موضوع پژوهش بودند. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار 0/8 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از روش دیمتل فازی بهره گرفته شد. مؤلفه های بررسی شده در این پژوهش، در4 عامل کالبدی، اقتصادی، مدیریتی و حکمروایی خوب شهری تقسیم بندی شدند. نتایج نشان داد عواملی چون مدیریت مجمع الجزایری حریم از لحاظ عملکردی، قلمروی و جغرافیایی، نبود حکمروایی خوب شهری، ضعف مدیریتی در تأمین زیرساخت ها برای عرضه مسکن مناسب و وجود اقتصاد غیررسمی در کانون های اسکان مستقر در حریم، بیشترین تأثیر را بر وضعیت حریم شهر تهران داشته اند. از سوی دیگر، نبود سامانه کنترل هوشمند، توسعه متراکم ساختمانی و ضعف بنیان های اقتصادی مبتنی برزمین در حریم، از اثرپذیری ترین عوامل بودند.
کاربست روش تلفیقی SOWT-DEMATEL در مدیریت یکپارچه حریم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۰
243 - 271
تحقق مدیریت یکپارچه حریم شهری یکی از علل اصلی مؤثر بر یکپارچگی ساختار مدیریت شهری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی جایگاه مدیریت یکپارچه حریم شهر تهران به روش توصیفی - تحلیلی تدوین شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تلفیقی swot-dematel استفاده شده است. با استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان؛ مهمترین نقاط ضعف، قوت، فرصتها و تهدیدهای پیش روی مدیریت یکپارچه حریم شهر تهران جامعه استخراج شدند. نتایج تحقیق در بخش D+R ،بین عوامل داخلی نشان میدهد که افزایش ناپایداری زیستمحیطی با کسب بیشترین امتیاز 7/88 و عدم تطبیق محدوده پیشنهادی با قوانین موجود با کسب امتیاز 7/40 در جایگاه اول و دوم واقع شده اند و اثرگذاری بیشتری در کاهش مدیریت یکپارچه این پهنه دارند. در بخش قوت ها نیز نتایج گویای آن است که عملیات سازی حریم مصوب پایتخت در طرح جامع شهر تهران و تنوع بسترهای محیطی در توسعه گردشگری با بیشترین وزن های حاصل از دیمتل در جایگاه های اول و دوم واقع شده اند و اثرگذاری بیشتری در مدیریت آن دارند. از سوی دیگر نتایج عوامل خارجی نشان می دهد که عدم یکپارچگی در مدیریت پهنه در جایگاه اول و عدم هماهنگی میان تصمیم گیران، مجریان و تصمیم سازان در مدیریت یکپارچه حریم پایتخت از عمده ترین و اثرگذارترین تهدیدات پیش روی محدوده مطالعاتی است. در نهایت از مهمترین فرصت های پیش رو می توان به مؤلفه های حمایت طرح های توسعه شهر تهران از پهنه مذکور و وجود مناطق گردشگری در این محدوده اشاره کرد.
مدیریت جلوگیری از تخلفات ساختمانی در کلان شهر تهران نمونه موردی منطقه 12 شهرداری تهران
حوزه های تخصصی:
کلان شهر تهران با مشکلات زیادی در زمینه مدیریت شهری روبرو می باشد که حل وفصل ریشه ای آن ها نیازمند کار کارشناسی و بر پایه مبانی علمی می باشد. یکی از این مشکلات موضوع تخلفات ساختمانی و نحوه کنترل و جلوگیری از آن می باشد. در طی سالیان متمادی و تجربه های گوناگون مدیریتی در شهر تهران، با زوایای دید مختلفی به این موضوع پرداخته شده و تدابیر گوناگونی در مواجهه با آن به کار گرفته شده است؛ اما همچنان شهر تهران با این معضل اصلی که بر منظر و نمای شهری تأثیر مستقیم گذاشته و در بسیاری از موارد ناقض حقوق شهروندی سایر شهروندان شهر می باشد دست به گریبان است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤالات است که آیا تخلفات ساختمانی در نتیجه نگاه درآمدزایی به آن و عدم توجه به اجرای ضوابط و مقررات تعیین شده در طرح های شهری می باشد؟ آیا عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری باعث بروز تخلفات ساختمانی گردیده است؟ تحقیق حاضر به شیوه توصیفی انجام شد و دیدگاه افراد مورد ارزیابی قرار گرفت، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارکنان و کارشناسان شهرداری در منطقه 12 تهران می باشد که تعداد آن ها 190 نفر است نمونه گیری به صورت تصادفی ساده از لیست ارائه شده از سوی سازمان می باشد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان 123 نفر می باشد. روش گردآوری اطلاعات در قسمت ادبیات پژوهش به صورت کتابخانه ای و فیش برداری است و در قسمت نظرسنجی به صورت میدانی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد به منظور اندازه گیری قابلیت اعتماد، از روش آلفای کرونباخ و با استفاده نرمافزار Spss انجام گردیده است. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نمونهها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است و با توجه به روش و هدف پژوهش از آزمون t تک متغیره و فریدمن برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. نتایج نهایی نشان داد عدم وجود مدیریت یکپارچه شهری، عدم توجه به قوانین و مقررات ساختمانی و درآمدزایی از عوامل مؤثر بر تخلفات ساختمانی می باشند.
ارزیابی تطبیقی بر ساز و کار های مدیریت زمین در مناطق آزاد ، مطالعه موردی : چین، امارات متحده عربی و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
1 - 16
حوزه های تخصصی:
امروزه مناطق آزاد اقتصادی یکی از ابزارهای نظام نئولیبرالیسم برای تحقق راهبرد برون گرا در پارادایم جهانی شدن، بر بستر اقتصاد سیاسی فضا و از اصلی ترین کانون های تمرکز حضور سرمایه گذاران محسوب می شود. حضور سرمایه در این مناطق منجر به توسعه کالبدی سریع تر این مناطق و نواحی شهری آنها نسبت به دیگر حوزه ها گردیده است؛ که این امر ضرورت توجه به برنامه ریزی و مدیریت کاربری زمین در توسعه مناطق آزاد را افزایش داده است. بر این اساس هدف تحقیق حاضر، ارزیابی ساز و کارهای مدیریت زمین در مناطق آزاد با توجه به سه نمونه چین، امارات متحده عربی و ایران می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و همچنین پیمایش است. جهت تفسیر از تحلیل محتوا و تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، استفاده شده است. نتایج تحلیل مقایسه ای در ایران و کشورهای امارات متحده عربی و چین نشان می دهد که اطمینان از کالبد زیستی، تحلیل تقاضای سرمایه گذاری و تأمین زیرساخت ها بر اساس طرح های بالادست از مهم ترین اصول مؤثر بر مدیریت کاربری زمین می باشد. ویژگی اصلی نظام مدیریت کاربری زمین در مناطق آزاد، مدیریت پایدار و یکپارچه منابع زمین است. در این راستا، ابعاد محیطی، اجتماعی و اقتصادی باید به دقت مورد ارزیابی قرار گیرد.
تبیین چارچوب مفهومی حکمروایی خوب شهری مبتنی بر مدیریت یکپارچه شهری(نمونه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش در تبیین چارچوب مفهومی مدیریت یکپارچه شهری مبتنی بر حکمروایی خوب شهر و نیز در وهله دوم تبیین روابط معناداری عوامل عملکردی، ساختاری و سازمانی مدیریت یکپارچه با توجه به اصول حکمروایی و تدقیق شاخص های مؤثر مدیریت یکپارچه شهری است. پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی بوده به لحاظ هدف کاربردی محسوب شده که چارچوب های مفروض از طریق ساختار مقایسه ای دسته بندی شده است که مؤلفه، زیر مؤلفه و شاخص های اصلی استخراج شده است و در ادامه تمامی این شاخص ها از فیلتر همسانی، همپوشانی و یکپارچگی رد شده که این مقدار در فرم یکتایی به میزان 74 زیر مؤلفه و 13 شاخص تقلیل و تدقیق یافته است. برای ارزیابی و تحلیل زیر مؤلفه ها و شاخص های استخراجی، از روش توزیع وزن با احتساب روش دلفی، استفاده شده است که در ابتدا با در نظر گرفتن میزان وزن برابر و بررسی اختلاف هر یک از آن ها را محاسبه شده و شاخص های با اولویت اصلی نظیر مشارکت، خدمات رسانی، شفافیت و اثر بخشی به عنوان شاخص های مدنظر در نوع رصد و بررسی گروه های تخصصی در نهاد و ارگان های ذی ربط عنوان شده اند. مشخصاً بعد از تبیین این روابط و تحلیل و تعیین چارچوب ایدئال می توان راهکار و سیاست سازی لازم در جهت تصمیم سازی ارتقا حکمروایی خوب شهری تهران با توجه اصول مدیریت یکپارچه شهری انجام داد. در نهایت می توان در پژوهش های آتی، میزان توزیع وزن و اختلاف آن را با وضعیت کنونی شهر تهران با استفاده از منابع معرفی شده سنجش و نتایج را گزارش نمود.
شناسایی و تحلیل چالش های مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین موضوع: به دلیل اهمیت سازمان دهی فضا در توسعه کشورها، دولت ها نسبت به تقسیم فضای سرزمینی خود به شکل مناسب جدیت خاصی دارند. هدف از پژوهش حاضر، آسیب شناسی مدیریت سیاسی فضا در کلانشهر تهران می باشد.روش: پژوهش حاضر به صورت کیفی وبه روش داده بنیاد و توسط داده های مستخرج از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان استفاده شد. پژوهش در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گردید. همچنین آسیب شناسی در پنج شبکه اصلی روش داده بنیاد شامل عوامل زمینه ای، عوامل علّی، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی گردیدند.یافته ها: در کدگذاری باز ابتدا 268 کد و در نهایت 60 کد از مصاحبه ها استخراج و وارد مراحل بعد شد. در کدگذاری محوری، 5 شبکه اصلی، 13 مقوله اصلی و 50 مقوله فرعی شناسایی گردید که توسط یک مدل در کدگذاری انتخابی معرفی شد. عوامل زمینه ای در مقوله های حاکمیت قانون، نبود قانون جامع، مدیریت چندگانه و ناآرامی ها و چالش های امنیتی؛ عوامل علّی در مقوله های تمرکزگرایی شدید و جامعه و فرهنگ؛ عوامل مداخله گر در مقوله های ازدحام جمعیت و مبارزه با فساد؛ راهبردها در مقوله های حق اظهارنظر و پاسخگویی و مشارکت سیاسی شهروندان و پیامدها در مقوله های اثربخشی دولت، بهبود کیفیت مقررات و ثبات سیاسی و عدم خشونت تقسیم بندی شدند.نتایج: به طورکلی می توان گفت که بر اساس نتایج بدست آمده عوامل زمین ه ای مشتمل بر 4 مقوله حاکمیت قانون، نبود قانون جامع، مدیریت چند گانه و ناآرامی ها و چالش های امنیتی، عوامل علّی مشتمل بر 2 مقوله شامل تمرکز گرایی و جامعه و فرهنگ، عوامل مداخله گر مشتمل بر 2 مقوله ازدحام جمعیت و مبارزه با فساد، عوامل راهبردها مشتمل بر 2 مقوله حق اظهار نظر و پاسخ گویی و مشارکت سیاسی شهروندان می باشد .
آسیب شناسی اجتماعی- فرهنگی و کالبدی بلندمرتبه سازی در کلان شهر مشهد (مطالعه موردی: منطقه9 شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بلندمرتبه سازی یکی از رویکردهای مبتنی بر نظریه های جدید توسعه شهری و استفاده حداکثری از اراضی ارزشمند شهرهاست و در پی پاسخگویی به نیازهای رو به تزاید جمعیت در حال افزایش شهرها، از سوی مدیران و سیاست گذاران شهری پذیرفته شده است. شهر مشهد دومین کلانشهر کشور پس از تهران و دارای کارکرد ویژه سیاسی-اداری و همچنین زیارتی- گردشگری است و ازین حیث جذابیت بالایی برای جذب جمعیت و گردشگر دارد. لذا بلندمرتبه سازی به عنوان راهبردی کلان، با هدف توسعه فضایی، با حداقل مصرف زمین و مصرف مجدد اراضی شهری در طرح ها و برنامه های توسعه شهری دنبال می شود. انطباق شیوه سکونت در بلندمرتبه ها با بافت اجتماعی و مذهبی شهر مشهد نیازمند شناسایی چالش ها و نقاط ضعف اجرایی این راهبرد است که پژوهش حاضر برای پاسخگویی به آن تدوین شده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت، در زمره تحقیقات کاربردی به شمار می آید. پژوهش حاض ر پیمایشی و نوع تحلیل آن، توصیفی– مقایسه ای است. به منظور کاربردی نمودن نتایج پژوهش، دستورالعمل پیشنهادی رفع آسیب های اجتماعی و فرهنگی بلندمرتبه سازی در شهر مشهد، در قالب مدل مدیریت یکپارچه زمین و ساخت بلندمرتبه های مشهد ارائه شده است.
ارزیابی ابعاد تغییر قلمروهای مدیریتی در منطقه کلان شهری تهران (مطالعه موردی: جداسازی سیاسی-اداری فردیس از شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
555 - 587
حوزه های تخصصی:
انتزاع و گسیختگی سیاسی و کالبدی-فضایی مقدمه بحث درباره حکومت های کلان شهری به انضمام تعداد زیادی از قلمروهای حکومتی و مدیریتی درون یک منطقه کلان شهری عملکردی بدون هیچ مرجع حکومتی واحد برای تصمیم گیری و عمل در گستره کل منطقه کلان شهری بوده است. بر این مبنا، یکی از چالش های موردبحث در نظام مدیریت منطقه ای ایران به ویژه در دهه اخیر، مسئله تقسیم کالبدی و انتزاع فضایی سرزمین در سطوح ملی، میانی و محلی بوده است. استان البرز سی ویکمین استان زایشی ایران است که در سال 1389 به طور رسمی شکل گرفت. تبعات فضایی چنین زایشی محدود به تقسیمات رده ملی و میانی نیست و در سال 1391شکل گیری شهر فردیس و انتزاع کالبدی این هسته از دو هسته دیگر (کرج و مهرشهر) آغاز شد. در این پژوهش، ضمن ارزیابی ماهیت این تصمیم و تبعات فضایی-کالبدی آن، به بیان مهم ترین پیشنهاد ها و بازخوردهای التزام به رویکرد مدیریت یکپارچه در منطقه کلان شهری تهران و کرج پرداخته می شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناختی توصیفی-تحلیلی است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش، تکنیک دلفی و همچنین تلفیق مدل SWOT-MetaSWOT استفاده شد. نتایج این پژوهش ضمن بازخوردهایی منفی درباره گسست فضایی منطقه نظیر تراکم بالای جمعیت، ناهمگونی بافت جمعیتی مناطق و محله ها، بروز اختلاف در سطح محدوده ها و نامشخص بودن حریم را نشان می دهد. همچنین مطابق نتایج، نهاد برنامه ریزی و مدیریتی یکپارچه در یک کل به هم پیوسته با دوازده منطقه شهرداری با سه هسته به هم پیوسته کرج قدیم، مهرشهر و فردیس و به صورت نیمه دولتی که فرای مدیریت محلی قرار می گیرد، دارای انعطاف پذیری و پویایی ذاتی است. این نهاد دارای حوزه های عملکردی معین در سطح منطقه کلان شهری یکپارچه است و ابزار کافی را برای اطمینان از اجزای تصمیمات خود دارد.
دستیابی به توسعه پایداردر سطح بین المللی با تأکید بربعد زیست محیطی باطراحی مدل مدیریت یکپارچه ناب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
183 - 204
حوزه های تخصصی:
تحقق اهداف حقوق بین الملل محیط زیست درجهان امروز با سازکارهایی که به منظور پیشگیری ازتخریب وآلودگی زیست محیطی طراحی شده است میسر می شود. در این رابطه یکی از رویکردهای مهم و اثرگذار، بکارگیری مدیریت یکپارچه ناب است که با تاکید بر استانداردهای بین المللی نه تنها می تواند بسترساز تحقق توسعه پایدار و در ادامه حفظ محیط زیست در کشورها به شمار رود. در این مقاله، تلاش نویسندگان ارائه مدل در راستای دستیابی به توسعه پایدار درسطح بین المللی با تاکید بر بعد زیست محیطی با طراحی مدل مدیریت یکپارچه ناب می باشد. روش تحقیق مقاله کنونی از نوع کیفی (گرندد تئوری) و جامعه آماری تحقیق شامل 80 نفر از نخبگان و خبرگان صنایع استان قزوین می باشد. روش نمونه گیری از نوع گلوله برفی بوده است و یافته های مقاله نشان گر این موضوع بوده است که روند دستیابی به توسعه پایدار در سطح بین المللی دارای چهار بعد کلان می باشد: بعد برنامه، بعد اجرا، بعد کنترل و بعد اصلاح. ابعاد مذکور در نهایت مبتنی بر پنج محور اصلی مدیریت یکپارچه ناب، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، پیامدها و راهبردهای بهبود مستمر می باشند. یافته های تحقیق در نهایت ازسوی نخبگان صنایع استان قزوین اعتبارسنجی و مورد تائید واقع شدند.
ارزیابی و تحلیل مدیریت شهری بافت تاریخی کلان شهرهای ایران؛ با تأکید بر مدیریت یکپارچه شهری (مطالعه موردی: کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت یکپارچه شهری «مدیریت افقی» است، نه مدیریت «عمودی»، یعنی اینکه تمام سازمان ها و نهادهای درگیر در مدیریت شهری به صورت افقی و هماهنگ در کنار یکدیگر قرار دارند. لذا این پژوهش ضمن بررسی و تحلیل ساختار مدیریت شهری بافت تاریخی کلان شهر شیراز به دنبال به کارگیری الگوهای جدید مدیریت شهری ازجمله مدیریت یکپارچه شهری در این سکونتگاه می باشد. روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق مطالعات میدانی و کتابخانه ای استخراج گردیده است. ابزار پژوهش نیز شامل مصاحبه و پرسشنامه می باشد. جامعه آماری شامل نهادهای دولتی و عمومی و ساکنین بافت تاریخی کلان شهر شیراز می باشد. حجم نمونه برای بخش دولتی و عمومی 128 و برای ساکنین 382 برآورد گردیده است. تحلیل آماری داده ها نیز از طریق نرم افزارهای SPSS و Amos Graphic و با استفاده از رویکرد مدل-سازی معادله ساختاری واریانس محور و کوواریانس محور صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تقویت هم افزایی و تشریک مساعی درون نهادی و برون نهادی می تواند منجر به تقویت مدیریت یکپارچه شهری در بافت تاریخی کلان شهر شیراز شود و برعکس کاهش آن منجر به مدیریتی عمودی و موازی می گردد. همچنین برای دست یابی به مدیریت یکپارچه شهری مبتنی بر حکمروایی خوب شهری در بافت تاریخی باید تمایل ساکنین به مشارکت در مدیریت شهری را افزایش داد که برای تحقق این امر باید ظرفیت و نهادسازی محلی را نیز تقویت نمود.
نحوه کاربرد شاخص های ارزیابی و مدیریت یکپارچه سند IOC در مناطق ساحلی خطه خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: براساس هدف 14 توسعه پایدار، جهان در جهت جلوگیری از کاهش ذخایر دریایی و آسیب به محیط های دریایی و ساحلی، خواستار تشکیل مجامع بین المللی با رویکرد مدیریت یکپارچه این مناطق شده است. این رویکرد جوامع را برای حفاظت و توسعه اکوسیستم ها و منابع ساحلی متحد می کند، و به عنوان ابزاری مناسب برای توسعه پایدار مناطق ساحلی شناخته شده است. در حالی که جوامع و محیط هایی که در آن فعالیت می کنند مداوم در حال تغییر است، بنابراین ضروری است که مدیریتی سازگار با ماهیت آنها ایجاد کنیم. این سازگاری از طریق به کارگیری شاخص های ICOM در ارزیابی و مدیریت مناطق ساحلی و دریایی ایجاد خواهد شد. روش: پژوهش حاضر حاصل از الگوی نظری بوده و برگرفته از گزارشات طرح تدقیق مدیریت یکپارچه مناطق ساحلی استان های شمالی کشور ICZM می باشد. این گزارشات به بررسی و کاربرد شاخص های 37 گانه سند IOC در مناطق ساحلی خطه خزر که شامل سه استان و 28 شهرستان، پرداخته است. یافته ها: نتایج پژوهش شامل بررسی 3 شاخص از 37 شاخص معرفی شده در سند IOC که شامل شاخص اشتغال کل، شاخص فشار انسانی بر زیستگاه ها و شاخص دسترسی عمومی در 28 شهرستان ساحلی خطه خزر می باشد. نتیجه گیری: در درجه نخست استان گیلان و سپس مازندران در سه شاخص بررسی شده دارای بیشترین امتیاز می باشند. به طوری که در بررسی شاخص اشتغال کل شهرستان رشت واقع در استان گیلان در فعالیت های عمده در حوزه مدیریت مناطق ساحلی و دریایی دارای بیشترین تعداد شاغلین می باشد. همچنین در بررسی دسترسی عمومی، تنها 9 درصد از کل خط ساحلی شمال دارای دسترسی مطلوب و 75 درصد آن دسترسی نامطلوب دارد. به طوری که شهرستان لنگرود واقع در استان گیلان دارای بیشترین سطح دسترسی مطلوب از مساحت کل و شهرستان نوشهر واقع در استان مازندران کمترین سطح از دسترسی مطلوب را به خود اختصاص داده است. و در نهایت در بررسی شاخص های فشارانسانی بر زیستگاه ها، نتایج حاکی از آن است که 9 شهرستان (نوشهر، چالوس، آستارا، بندرانزلی، رامسر، بابلسر، تنکابن، لنگرود، فریدونکنار) در 2 استان مازندران و گیلان دارای فشار حداکثری بر زیستگاه می باشند.
ظرفیت سنجی نهادی صیانت و توسعه پایدار حریم منطقه 19 شهر تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
61 - 77
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر یکی از مهمترین چالش های شهر تهران موضوع حریم و اداره آن است به طوریکه تغییر کاربری ها و پیدایش کانون های شهری جدید به ویژه در پهنه جنوبی وغربی تهران بسیار نابسامان و مغشوش شده است.در تحقیق پیش رودرنظر داریم ظرفیت نهادهای تاثیرگذار درصیانت وتوسعه پایدارحریم منطقه 19را بر اساس چهارمولفه ظرفیت توانایی نهادها، ظرفیت یکپارچه بودن نهادها، ظرفیت دانش نهادها و ترتیبات قانونی مناسب مورد بررسی قرار دهیم.نوع تحقیق بر مبنای هدف کاربردی و اکتشافی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی است.جهت تجزیه و تحلیل آماری در بخش یافته های توصیفی از درصد فراوانی و میانگین؛و در بخش استنباطی از آزمونهای تی تک نمونه ای و فریدمن استفاده شده است. نتایج نشان میدهد هیچ کدام ازظرفیت های مولفه های اشاره شده در سطح مطلوب وبالایی قرار ندارند. همچنین بررسی میانگین رتبه نشان می دهد که ظرفیت یکپارچه بودن نهادها بالاترین میانگین بین این مولفه ها با مقدار 3.15 را دارد