مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
مدیریت یکپارچه
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۱
۳۲۵-۳۰۹
حوزه های تخصصی:
سرعت و اندازه رشد جمعیت شهری و افزایش تعداد شهرها در کشورهای درحال توسعه به صورتی بوده که عموم شهرها به ویژه کلانشهرهای را گرفتار مسائل و مشکلاتی متعددی نموده است. این مشکلات به طور عمده، به سبب تطابق نداشتن نیازهای گسترده و روزافزون شهری با توانایی مدیریت شهری در پاسخگویی و رفع آنها پدید آمده اند. در این میان، نقش مدیریت شهری بعنوان سکاندار اداره شهرها بیش از پیش رخنمون می گردد. نقطه بحرانی مساله آنجاست که خلاء های ناشی از عدم تدقیق نقش و جایگاه مدیریت شهری در دل مجموعه حاکمیتی کشور و نیز فقدان یکپارچگی مدیریت شهری، بر ناکارامدی های متعدد دامن می زند. کلانشهر تهران بعنوان پیشرو در شهرنشینی ایران، در کشاکش حساس تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حول ارزشهای دموکراسی در عصر مدرن و پسامدرن، نیاز به تغییرات و تحولاتی را به مجموعه حاکمیتی گوشزد می کند. از همین رو این تغییرات حول محور تعیین کننده جایگاه مطلوب مدیریت کلانشهر تهران در ساختار سیاسی مدیریتی کشور می چرخد. پژوهش حاضر به همین منظور و با استفاده از شیوه پژوهش اسنادی و میدانی تلاش نموده است تا الگوی مناسبی را برای چنین نقش و جایگاهی ارایه نماید. نتایج پژوهش نشانگر آن است که در ترسیم مدل بهینه مدیریت شهری کلانشهر تهران و جایگاه شایسته آن در ساختار سیاسی و مدیریتی کشور، ضمن ترسیم وضعیت عمومی سیاسی و مدیریتی در کشور و انجام مطالعات تطبیقی مدیریت کلانشهرهای دنیا که در دل نظام های مختلف (متمرکز و غیرمتمرکز) قرار دارند، لازم است در یک نگاه سیستمی، فرایندهای بالا به پایین و پایین به بالا و روابط مدیریت شهری با شهروندان، حکومت مرکزی و نهادهای غیردولتی و دولتی محلی و بازار به عنوان بازیگر اصلی مدیریت شهری به درستی تنظیم گردد. این اتفاق و نقطه مطلوب، اگر بخاطر محدودیت های ناشی از ساختار سیاسی و قانون اساسی، در شمایل دولت محلی قابل تحقق نباشد، دست کم اجازه پوشیدن ردای مدیریت محلی را جهت سوق به سمت مدیریت واحد و یکپارچه شهر دارد.
سامانه فرماندهی حوادث در مواجه با بحرانهای طبیعی
حوزه های تخصصی:
با وجود تلاش های اثربخش بسیاری که در گذشته برای مدیریت شهر انجام شده است، اما در برخی موارد نبود قوانین، مقررات و دستورالعمل های کارا و اجرایی و نیز ناهماهنگی بین شهرداری ها، سازمان های دولتی و ارگان های ذی نفع، نواقصی را در بخش های مختلف اداره شهر در مواجه با بحران به همراه داشته است. امروزه شهرنشینی شتابان، موقعیت جغرافیایی نامناسب مراکز جمعیتی، عدم توجه به پهنه بندی خطرات، عدم تحقق برنامه های توسعه منطقه ای، رشد نامتوازن مناطق، نزدیکی مراکز جمعیتی به یکدیگر و افزایش تراکم جمعیتی سبب شده است تا در زمان وقوع بلایای طبیعی، با سوانحی بزرگ مقیاس مواجه شویم که این موضوع چالش های جدی را ایجاد می نماید. از طرفی به جهت هزینه بر بودن اقدامات پیشگیرانه در مواجه با سوانح طبیعی به ویژه در کشورهای درحال توسعه، لزوم پرداختن به مدیریت حین بحران جهت پاسخگویی سریع واثربخش به سوانح، به امری غیرقابل انکار بدل شده است. رشد شتابان شهرنشینی وگسترش بی رویه شهرها، معضلات و پیچیدگی هایی را به همراه داشته است. از پیامدهای این پدیده، شدت یافتن ضرب اهنگ تغییر فضایی_ کالبدی شهرها به طور اعم در مرا کز شهری، بافت های کهن و اصولاً بخش های مرکزی شهرها بطوراخص بوده است که اغلب سبب افت منزلت های اجتماعی، نابسامانی در سازمان فضایی_کالبدی، زوال اقتصادی و نا کارآمدی کارکردی در این محدود ه ها شده است؛ و در نتیجه می توان گفت وسعه شهر و مدیریت بحران مروری بر گذشته نشان می دهد که وقوع بلایای طبیعی نظیر سیل، زلزله و غیره، معمولاً تأثیرات مخرب و زیانباری بر سکونتگاه های انسانی باقی گذارده و تلفات و خسارات سنگینی به جا گذاشته است. لذا از دیدگاه ایمنی، بهترین و مناسب ترین اقدام لازم، جداسازی انسان از منطقه خطر است؛ چرا که نمی توان خطر را محدود یا به طور کامل تحت کنترل درآورد.
ارائه الگوی مطلوب مدیریت حریم کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انرژی های تجدید پذیر یکی از مهم ترین منابع تأمین انرژی پاک و عاری از اثرات مخرب زیست محیطی هستند که می تواند به طور مطلوب در مناطق دوردست، به ویژه مناطق روستایی که دور از منابع اولیه تولید انرژی هستند، مورد استفاده قرار گیرد. در این پژوهش پتانسیل انرژی های تجدید پذیر از جمله انرژی باد و خورش طی چند دهه اخیر روند رشد جمعیت و فعالیت در پسکرانه های تهران شتاب بی سابقه ای گرفته و در نتیجه، گستره حریم پایتخت دچار چالش های اساسی شده است. تغییرکاربری زمین به ویژه اراضی با پوشش طبیعی، باغ ها و زمین های کشاورزی به نفع ساخت وسازهای مجاز و غیرمجاز، نمود این چالش هاست. جمعیت روزافزون شهر تهران در کنار نیازهای گسترده به زمین و ناتوانی در پاسخ به تقاضا در محدوده رسمی شهرهای موجود و نارسائی در سازوکارهای مدیریت حریم، دامنه تغییرات منفی به وجودآمده را دوچندان نموده و اگرچه تا به امروز راهکارهای متفاوتی برای مدیریت حریم پایتخت پیش بینی شده، ولی این راهکارها نتوانسته اند در عمل خود را با ساختار نهادی_ سازمانی و مکانی_ فضایی موجود مطابقت دهند. حال سوال این است که برای غلبه بر مشکلات موجود در حریم پایتخت، الگوی مطلوب بایستی واجد چه ویژگی هایی باشد؟ برای پاسخ به این سوال از روش کیفی مبتنی بر تحلیل محتوای اسناد و مصاحبه با متولیان و صاحب نظران استفاده شد. نتایج نشان می دهد الگوی مناسب و موثر مدیریت حریم، مستلزم در بر داشتن لایه های مختلف مدیریتی از سطح ملی تا محلی، ایفای نقش حداکثری بخش ها و سازمان های مختلف در حریم، مشارکت بخش های غیردولتی و تدارک سازوکار نظارت و پایش مداوم حریم طبق سیاست ها، جهت گیری ها و ضوابط و مقررات اسناد و برنامه های موضوعی و موضعی می باشد چراکه در صورت تداوم نارسائی های موجود در سازوکارهای مدیریت حریم، دیری نخواهد پایید اندک فضاهای باارزش زیستی و طبیعی پیرامون کلانشهر تهران و شهرهای اطراف آن نیز از بین خواهند رفت.
امکان سنجی تحقق پذیری نظام برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه ی بازآفرینی بافت های تاریخی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
193 - 211
حوزه های تخصصی:
امروزه بافت تاریخی شهرها به رغم پیشینه ی درخشان، با مشکلات پیچیده و متعدد ناشی از بی هویتی شهر معاصر روبه رو بوده و از پرمسئله ترین نقاط شهری به شمار می روند که گستره ی مشکلات پیچیده ی آن تمامی شهر را دربر می گیرد. در این راستا، به منظور ارتقای بافت های تاریخی در دهه های اخیر رویکردهای متعددی ارائه شده است که سیر تکاملی آنها بازآفرینی بوده که نیازمند الگوی برنامه ریزی و مدیریتی یکپارچه می باشد. با توجه به اهمیت بافت تاریخی شهرها از منظر برنامه ریزی و مدیریتی، هدف از تحقیق حاضر امکان سنجی تحقق پذیری نظام برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه ی بازآفرینی بافت های تاریخی در کلان شهر تبریز می باشد. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی بوده که به منظور تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی Q و آزمون آماری T تک نمونه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق نیز شامل مدیران شهری و نخبگان دانشگاهی و کارشناسان آشنا به مسائل بافت های تاریخی است که حجم نمونه با استفاده از روش دلفی 100 نفر تعیین گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظام برنامه ریزی و مدیریت یکپارچه ی بازآفرینی بافت های تاریخی در کلان شهر تبریز در ابعاد مختلف ساختار مدیریتی (تفرق های تصمیم گیری و عملکردی)، ظرفیت های سازمانی و بهره گیری از رویکردهای متنوع و مشارکت (عدم مشارکت مردم و نهادهای خصوصی و عدم مشارکت افقی (بین سازمانی) و عمودی (درون سازمانی) در سازمان ها) دارای کاستی های اساسی است. در این راستا، سه الگوی تأثیرگذار بر تحقق پذیری مدیریت یکپارچه ی بازآفرینی، مدیریت واحد و سیستمی، نونهادگرایی و مشارکت و تنوع گرایی می باشند که ارزش آنها بر اساس مدل تحلیل عاملی Q به ترتیب 843/3، 651/2 و 798/1 به دست آمده است.
بررسی راهکارهای بهبود و سازماندهی یکپارچه بافت فرسوده ساحلی؛ نمونه موردی بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲۸
۹۲-۸۱
حوزه های تخصصی:
بافت ساحلی بندر عباس به عنوان لبه یک شهر ساحلی و از آن مهم تر به مثابه پیشانی ارتباطات برون مرزی ایران از اهمیت بسزایی برخوردار است. این بافت به دلیل موقعیت سوق الجیشی خود می تواند به عنوان تجلیگاه فرهنگ و تمدن ایرانی مطرح گردد. علیرغم طرح های موضوعی و موضعی متعددی که در سال های اخیر در ساحل بندر عباس تعریف شده و نیز برخلاف تلاش های بی شائبه طراحان و سازندگان در راستای به روز کردن طرح های در دست احداث ساحلی، سیمای فرسوده و آکنده از اغتشاش این بخش از سواحل کشور نشان از فقدان مدیریت یکپارچه در سازماندهی این بافت دارد. آگاهی از مقتضیات طراحی در بافت های ساحلی، مشخصات فرهنگی، شرایط اقلیمی، مسائل هویتی، ملاحظات اقتصادی و الزامات زیست محیطی و همچنین اشراف به فناوری های روز و مصالح نوین در سازماندهی بافت فرسوده و واجد ارزش تاریخی ساحل بندر عباس بسیار حائز اهمیت است. بدین منظور مقاله حاضر اقدام به بررسی شرایط وضع موجود ساحل بندر عباس در کلیه محورهای فوق نموده و سعی دارد در راستای سازماندهی ساحل با رویکرد مدیریت یکپارچه راهکارهایی را ارائه دهد. روش تحقیق مبتنی بر مطالعه میدانی و هدفمند در شهر بندر عباس است. در این مقاله پس از معرفی الگوها و معیارهایی چند، ارزیابی و تحلیل داده ها بر اساس جدول SWOT صورت گرفته و در نهایت براساس این معیارها مبادرت به استخراج چند استراتژی اساسی شده است. سپس به منظور تحقق بخشیدن به استراتژی ها در بازه های زمانی کوتاه، میان و بلند مدت به تعیین راهکارها و اقدامات اجرایی پرداخته ایم.
مدیریت یکپارچه شهری در ساماندهی سکونتگاههای غیررسمی شهرهای میانی ایران؛ مورد پژوهی: زنجان و همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۶۸-۵۳
حوزه های تخصصی:
مدیریت یکپارچه شهری مدیریتی است هم افزا،با حضور تمامی ذی نفعان و ذی نفوذان شهری در چارچوب نهادی، سازمانی و قانونی مشخص به منظور ارتقاء سطح مدیریت شهری و پایدار نمودن زیست پذیری شهر. این مقاله سعی بر آن داشته است با بررسی ساختار مدیریت شهری شهرهای میانی ایران (زنجان و همدان) در ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی با نگرش مدیریت یکپارچه بپردازد. روش تحقیق پژوهش از نوع پیمایشی- کمی بوده که با استفاده از روش اسنادی و میدانی گردآوری داده ها صورت پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل اعضای ستاد توانمند سازی اسکان غیررسمی، (بخش دولتی و عمومی) نهادهای مردمی و مردم ساکن در بافتهای اسکان غیر رسمی و فعالان اقتصادی (بخش خصوصی) مستقر در این بافتها می باشد. حجم نمونه برآورد شده برای بخش دولتی و عمومی 18 سازمان، برای بخش مردمی 620 نمونه و برای بخش خصوصی510 نمونه بوده است که با استفاده از روش آزمون میانگین و مدل تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل داده ها صورت پذیرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد در شهرهای میانی ایران مدیریت یکپارچه شهری عملکرد نیافته و مدیریت شهری دارای نگرش و کارکرد سنتی است و نتیجه این نوع نگرش ناکارمدی طرح های ساماندهی و گسترش مسائل شهری در بافتهای اسکان غیررسمی است. از طرف دیگر تشریک مساعی نهادی (هم افزایی نهادی) بعنوان پیش شرط پیاده سازی مدیریت یکپارچه در حال حاضر در این شهرها نامناسب و در پایه چرخه حیات مدیریت یکپارچه شهری واقع شده است.
طراحی مدل مدیریت یکپارچه صنعت گردشگری ورزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۲۹
59 - 77
حوزه های تخصصی:
وجود انواع تفرق های قانونی، نهادی، وظیفه ای، ساختاری همچنین انواع بازیگران با قدرت های متفاوت و در برخی اوقات نابرابر سبب شده که تحقق یکپارچگی به یک مسئله اساسی در گردشگری ورزشی تبدیل شود. این پژوهش در راستای طراحی الگوی مدیریت یکپارچه در گردشگری ورزشی ایران صورت گرفت. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته(کیفی-کمّی) و با استراتژی اکتشافی(توسعه ابزار) انجام شد. دربخش کیفی؛ شاخص های مدیریت یکپارچه صنعت گردشگری ورزشی ایران از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته با متخصصان و کلیه صاحبنظران درگردشگری، گردشگری ورزشی و مدیریت ورزشی شناسایی و با بهره گیری از نظریه داده بنیاد(رویکرد گلیزر) با سه مرحله کدگذاری تجزیه و تحلیل شد. به این ترتیب پرسشنامه ای براساس هشت معیار: همچنین 29 زیرمعیار، در مقیاس پنج ارزشی لیکرت با 119سؤال تدوین شد. روایی و پایایی پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی اکتشافی و آلفای کرونباخ(96%) بررسی شد. جامعه آماری بخش کمّی شامل 600 نفر از کارشناسان و مدیران وزارت های میراث فرهنگی، ورزش و جوانان همچنین سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان هواپیمایی کشوری، کمیته ملی المپیک و پارالمپیک، دفاتر خدمات مسافرتی و فعالان بخش خصوصی همچنین دانشجویان و اساتید دکتری مدیریت ورزشی بود. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش توصیفی از روش های فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد استفاده شد. نرمال بودن داده ها با آزمون کلومووگروف-اسپیروف(0.05<) بررسی شد. در بخش آمار استنباطی از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری، آزمون فریدمن(0.001=P) و ضریب همبستگی پیرسون با کمک نرم افزار های AMOS و SPSS استفاده شد. برمبنای یافته ها هشت شاخص سیاستی - برنامه ای، وظیفه ای، مدیریتی، قانونی، نهادی، ساختاری، ذینفعان، ابزار و منابع به عنوان عوامل مؤثر مدیریت یکپارچه گردشگری ورزشی ایران شناسایی شدند. در این بین؛ شاخص قانونی با آماره(13.077= t) و زیر معیار بودجه" با مقدار آماره(27.606= t) بیشترین تأثیر را دارند. همچنین بین معیارهای اصلی پژوهش ارتباط معنی داری در سطح99% وجود دارد. به این ترتیب پیشنهاد می شود، مسئولین و سیاست گذاران در این حوزه با بهره گیری از نتایج پژوهش، در راستای کاربست مدیریت یکپارچه در تمامی ابعاد، زمینه را برای قرار گرفتن گردشگری ورزشی ایران در مدار توسعه همه جانبه، فراهم کنند.
سنجش تأثیر مدیریت یکپارچه شهری بر توسعه حمل ونقل و ترافیک در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
133 - 155
حوزه های تخصصی:
مدیریت یکپارچه شهری، یکی از راهبردهای توسعه حمل ونقل پایدار و سازگار با محیط زیست است. این رویکرد کمک می کند تا بتوان به نیازهای حمل ونقلی روزافزون شهرها به صورت امن تر، مقرون به صرفه تر، قابل اعتمادتر و پایدار پاسخ داد و نقش این سکونتگاه ها در اجرای سیاست ها و تحقق اهداف توسعه پایدار در سطوح مختلف جهانی، ملی و محلی افزایش یابد. ازاین رو، امروزه دستیابی به سیستم حمل ونقل عمومی یکپارچه، یکی از مهم ترین راهبردها و اهداف مهم مدیریت شهرها است و هماهنگی بین خطوط مختلف حمل ونقل عمومی لازمه آن است. یکپارچگی را می توان هماهنگی بین اجزای سیستم حمل ونقل و خرده سیستم های موجود تعریف کرد. بنابراین یکپارچه سازی درون سیستمی به هماهنگ سازی سیستم حمل ونقل با سیستم های دیگر نیز می پردازد. هدف پژوهش حاضر، سنجش تأثیر مدیریت یکپارچه شهری بر توسعه حمل ونقل و ترافیک در کلان شهر اهواز است. تحقیق حاضر ازنظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی با رویکرد پیمایشی است. جهت گردآوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی (پرسشگری) استفاده شده است. در تجزیه وتحلیل داده و اطلاعات از فنون آماری آزمون مدل سازی معادله ساختاری واریانس محور و مدل سازی معادل ساختاری کوواریانس محور استفاده شده است. یافته ها و نتایج نشان می دهد که شاخص های ارزیابی کلیت مدل معادله ساختاری درمجموع بیانگر این است که داده ها مدل نظری این پژوهش را حمایت می کنند. به عبارت دیگر، برازش داده ها به مدل برقرار است و شاخص های برازش دلالت بر مطلوبیت مدل معادله ساختاری دارند. همچنین، تقویت مدیریت یکپارچه حمل ونقل شهری منجر به افزایش یا تقویت توسعه حمل ونقل و ترافیک و تضعیف آن موجب کند شدن روند توسعه حمل ونقل و ترافیک شهری در کلان شهر اهواز می شود.
طراحی الگوی مدیریت پسماند با رویکرد داده بنیاد (مطالعه موردی: شهر اصفهان)
منبع:
اکولوژی سرزمین سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴
304 - 319
حوزه های تخصصی:
همزمان با رشد جوامع و تغییر الگوی مصرف شهروندان فرآیند مدیریت پسماند شهری نیز باید خود را با این تغییرات هماهنگ نموده و رویه های جایگزین و به روزتری را طراحی و پیاده سازی نماید. رشد جمعیت، تغییر الگوی عدم مصرف و سبک زندگی مردم، میزان تولید پسماند، انواع و تنوع خصوصیات زباله را افزایش داده است. بر این اساس، هدف از این تحقیق تدوین و تبیین الگوی مدیریت پسماند در کلانشهر اصفهان بود. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و به روش نظریه پردازی داده بنیاد برای طراحی الگو انجام و از نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته که بین 12 نفر از خبرگان و کارشناسان سازمان مدیریت پسماند کلانشهر اصفهان انجام شد.نتایج نشان داد پدیده محوری در حوزه مدیریت پسماند، عدم مدیریت یکپارچه در این فرآیند بوده که به جهت پیشرفت و توسعه سازمانی و حرکت به سمت اهداف و استراتژی های از پیش تعیین شده نیازمند حل این معضل می باشد. . عدم مدیریت یکپارچه ، به عنوان پدیده محوری ناشی از عدم توجه به ثبات مدیریتی، عدم اهتمام به نتایج تحقیق و توسعه، آماده و محیا نبودن زیر ساخت های مدیریتی و ساختاری بعنوان شرایط علَی شکل خواهد گرفت. مدیریت پسماند، پیامدهای مثبت و منفی در پی خواهد داشت.هر چند در این مدل، عوامل زمینه ای (نظیر توسعه پایدار، آموزش و فرهنگ سازی، تشویق و تنبیه، سرمایه گذاری بخش خصوصی و سیاستگذاری کلان) و شرایط مداخله گر(نظیر تکنولوژی های روز دنیا،گرانی ارز و تحریم ها، ارزان بودن انرژی وابزارهای قانونی) روابط را تحت تأثیر قرار می دهند.