مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
روسیه
حوزههای تخصصی:
از منظر نظریه های روابط بین الملل، نظام بین الملل محیطی است که تمامی رفتارها، جهت گیری ها، نیت ها و خواسته های اجزای تشکیل دهنده از آن محیط تأثیر می پذیرند؛ بنابراین هر تحولی که در این نظام صورت می گیرد، ممکن است قانونمندی های رفتاری بازیگران را تغییر دهد. تحولات اوکراین در سال 2013 که آثار آن تا به امروز نیز تداوم داشته است، یکی از جدیدترین تحولاتی است که آثار متعددی بر نظم منطقه ای و بین المللی داشته است. باوجود اهمیت بررسی پیامدهای منطقه ای تحولات اوکراین، شناسایی آثار این تحولات بر عرصه بین المللی بیش ترین اهمیت را دارد که هدف این پژوهش نیز بررسی همین آثار است. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که تحولات سال 2013 اوکراین چه آثار و پیامدی بر نظام بین الملل داشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که عمده ترین تأثیر این تحولات در سال 2013، نزدیکی روسیه و چین و تقویت توازن قوا در قرن بیست و یکم است. برخی عقیده دارند که توازن قوا استعاره ای قدیمی است که توان تحلیل پدیده های قرن بیست و یکم را ندارد، اما پژوهش حاضر استدلال می کند که آنچه بعد از تحولات اوکراین در عرصه بین المللی در حال وقوع است، توازن قوایی است که روسیه و چین از طریق نزدیکی به همدیگر در حال شکل دادن به آن هستند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است
علل و انگیزه های عملیات نظامی روسیه در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که روسیه یکی از مهم ترین مخالفان اقدام نظامی در سایر کشورها و احترام به تمامیت ارضی دولت های مستقل است، پرسش اینجاست که چه منافعی این کشور را به دست زدن به اقدام نظامی در سوریه قانع کرده است؟ از نظر نویسندگان این مقاله، تلاش روسیه برای ارائه تصویر خود به عنوان دولتی مقتدر در مناطقی که در حوزه امنیتی آن قرار می گیرند در سطح بین المللی؛ لزوم حمایت از محور سوریه، ایران، عراق و حزب الله لبنان در سطح منطقه ای و جلوگیری از احیای جریان های اسلام گرای افراطی در قفقاز شمالی در سطح ملی، می تواند توضیح دهنده رفتار روسیه در اقدام به عملیات نظامی در سوریه باشد.
تعاملات نظامی رژیم صهیونیستی با روسیه، هند و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش تعاملات نظامی با قدرت های بزرگ، یکی از اهداف کلیدی سیاست امنیتی اسرائیل در سال های اخیر بوده است. هدف این مقاله بررسی روند تحول در تعاملات نظامی رژیم صهیونیستی با چین، هند و روسیه به عنوان مهم ترین قدرت های در حال ظهور در یک دهه اخیر است. پرسش کلیدی مقاله آن است که چه عواملی، تحولات در تعاملات نظامی اسرائیل با هند، چین و روسیه در دوره کنونی را شکل داده است و چه دلایلی باعث شده درجه موفقیت در مورد این سه کشور متفاوت باشد؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش طراحی شده عبارت از این است که سیاست خارجی اسرائیل علی رغم تنش های گاه و بیگاه بین این رژیم و ایالات متحده، بخصوص در بعد دیپلماسی نظامی اش، هنوز متاثر از اهرم های فشار امریکا به عنوان پایه گذار اولیه صنعت دفاعی این رژیم و شریک تحقیق و توسعه نظامی آن و بالاخره اهداکننده میلیاردها دلار کمک نظامی به این رژیم است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اسرائیل در پیشبرد ابعاد مختلف دیپلماسی خود، هرچند دارای درجه ای از استقلال در تصمیم گیری است، اما در بعد دیپلماسی تسلیحاتی، به دلایلی که در مقاله تبیین می شود، عملا نسبت به فشارهای ایالات متحده حساس بوده است. به همین دلیل در بین سه کشور هند و چین و روسیه، تعاملات نظامی با هند از بیشترین توفیق برخوردار بوده است، اما تعاملات نظامی این رژیم با چین، به دلیل مخالفت امریکا با نوعی بن بست روبرو شده است
پویایی های امنیتی روابط روسیه و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با توجه به محدودیت های نظری و عملی نظریه وابستگی متقابل در تبیین روابط روسیه و ترکیه با بهره گیری از مفروضه های نظریه واقع گرایی همکاری و تعارض به دنبال تحلیل و تبیین پویش های حاکم بر روابط دو کشور در سال های 2001 تا 2015 است. با عنایت به روند همگرایی گسترده سیاسی و اقتصادی دو کشور بین سال های 2001 -2010 و همچنین روند واگرایی سیاسی و امنیتی آنها بعد از تحول در محیط استراتژیک مشترک منطقه ای (2011)، سئوال اصلی مقاله بدین گونه قابل طرح است که با توجه به محدودیت های نظریه وابستگی متقابل، الگوهای همکاری و تعارض در روابط روسیه و ترکیه براساس چه متغیرهایی قابل تبیین است؟ یافته های مقاله نشان می دهد که نقش تجارت و به ویژه انرژی در تقویت فضای مثبت همکاری بین روسیه و ترکیه به شدت مشروط به یک محیط مثبت امنیتی گسترده بوده و اولویت های امنیتی، الگوهای همکاری و تعارض روابط بین دو کشور را تعیین می کند. با وجود اینکه وابستگی متقابل اقتصادی همکاری سیاسی را تسهیل می نماید، همگرایی منافع امنیتی حاصل از تغییرات خارجی، متغیر و محرک اصلی در گسترش همکاری روسیه و ترکیه در سال های 2001 تا 2010 بوده است. ازاین رو، مشروط بودن همکاری روسیه و ترکیه به همگرایی منافع امنیتی در منطقه خاورمیانه، قفقاز و دریای سیاه، و عدم توازی منافع امنیتی دو کشور در محیط استراتژیک ایجاد شده بعد از تحولات انقلابی در خاورمیانه، موجب واگرایی سیاسی و تعارض در روابط دو کشور بعد از سال 2011 شده است.
پوتین، اوراسیاگرایی و دشواری های احیای موقعیت قدرت روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات جدید در مناسبات روسیه و غرب و نقش کرملین در حوادث جهانی، بار دیگر مسئله اهداف سیاست خارجی روسیه و چشم انداز جایگاه جهانی روسیه را به میان آورده است. در حالی که در دهه 1990، وداع با جاه طلبی های جهانی و تلاش برای همگرایی با بازیگران غربی، درونمایه اصلی سیاست خارجی کرملین بود؛ به دنبال به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین و در هزاره جدید، تلاش برای احیای موقعیت قدرت روسیه به عنوان بازیگری جهانی، ویژگی عمده سیاست خارجی روسیه بوده است. این احیای موقعیت، با چالش های منطقه ای و فرامنطقه ای مواجه شده است. در این نوشتار به این پرسش می پردازیم که گفتمان اوراسیاگرایی، چه اهدافی را در سطح منطقه ای و جهانی برای روسیه، حائز اهمیت می کند و کرملین در تحقق این اهداف چه فرصت ها و موانعی را در پیش رو دارد؟ در پاسخ می توان گفت اعاده موقعیت قدرت بزرگ در جهان و احیای بازیگری بی رقیب در منطقه « خارج نزدیک»، از اهدافی است که در چهارچوب گفتمان اوراسیاگرایی دنبال می شود؛ ولی واقعیات روابط قدرت و سیاست بین الملل، مغایر با اوراسیاگرایی است و در آینده می توان انتظار افول اوراسیاگرایی را در سیاست خارجی روسیه داشت
اقتصاد سیاسی خطوط لوله انرژی در آسیای مرکزی و قفقاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقة آسیای مرکزی و قفقاز از دیرباز به خاطر موقعیت ژئوپلیتیکی خود مورد توجه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. در دوران اتحاد جماهیر شوروی، به خاطر تسلط روس ها بر این منطقه امکان حضور دیگر قدرت ها کاسته شد، ولی پس از فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای این منطقه، امکان حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در این منطقه فراهم گردید. یکی از مواردی که زمینه حضور دیگر قدرت ها در این منطقه را فراهم کرده است، ذخائر نفت و گاز این منطقه می باشد. همواره کشورها برای سرمایه گذاری در حوزه نفت وگاز به سود اقتصادیِ ناشی از سرمایه گذاری و همچنین ملاحظات امنیتی و فنی مراحل استخراج و به ویژه انتقال آن توجه می نمایند. به دلیل محصور بودن کشورهای این منطقه در خشکی و عدم دسترسی آن ها به آب های آزاد و همچنین به دلیل بحران ها و درگیری هایی که بین برخی از کشورهای این منطقه وجود دارد باید دید که آیا قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای که پس از فروپاشی شوروی وارد این منطقه برای سرمایه گذاری در حوزه ذخائر نفت و گاز گردیده اند، ملاحظات اقتصادی، امنیتی و فنی را برای سرمایه گذاری در نظر گرفته اند؟ فرضیه این نوشتار بدین صورت است که برای کشورهایی که به سرمایه گذاری در این منطقه پرداخته اند ملاحظات سیاسی نسبت به ملاحظات امنیتی، اقتصادی و فنی از الویت بیشتری برخوردار بوده است.
سیاست خارجی ترکیه در قفقاز جنوبی و منافع ایران و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به قدرت رسیدن حزب"" عدالت و توسعه"" در ترکیه در سال 2002 میلادی، سیاست خارجی این
کشور در روابط منطقه ای و فرامنطقه ای دستخوش تغییرات جدی شد . سیاست خارجی ترکیه قبل از
2002 یک سیاست خارجی به مراتب غربگرا و تکبعدی بود و این کشور بخش عمده سیاست های
خود را در جهت رابطه با غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا و عضویت در اتحادیه اروپا شکل داده بود .
اما با رویکار آمدن دولت عدالت و توسعه، سیاست خارجی ترکیه از یک سیاست تک بعدی تبدیل به
یک سیاستخارجی چندبعدی، عملگرا و منافع محور در محیط پیرامو نی و جهانی شد . یکی از ابعاد
مهم این سیاست خارجیِ متحول شده، توجه به مناطق پیرامونی و کشورهای همسایه به منظور افزایش
نقش و جایگاه ترکیه در این مناطق از جمله قفقاز جنوبی میباشد . این مقاله در صدد است با روشی
توصیفی و تحلیلی به بررسی جنبه های سیاست خارجی ترک یه در قفقاز و تقابل منافع آن با دو کشور
قدرتمند ایران و روسیه در این منطقه از منظر جغرافیای سیاسی بپردازد. سیاستهای ترکیه در این منطقه
در تقابل با منافع ایران و روسیه می باشد و سبب تحدید منافع منطقه ای ایران و روسیه شده است . سئوال
اصلی مقاله این است که سیاستهای قفقازی ترکیه چه تأثیراتی بر منافع ایران و روسیه گذاشته است که
سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان آنها در قفقاز شده است؟ فرضیه مقاله حاضر نیز این است که،
سیاستهای ترکیه در قفقاز، به دلیل تأثیرگذاری مستقیم بر منافع منطقه ای ایران و روسیه و تحدید منا فع
آنها، سبب به وجود آمدن تقابل منافع میان ترکیه با ایران و روسیه در قفقاز جنوبی شده است
الگوهای رفتاری روسیه و آمریکا در مدیریت بحرانهای منطقه ای؛ مطالعه موردی بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت پدیده های بین المللی نشان داده است که قدرت های بزرگ در یک ساختار چندجانبه،
به موازات همکاری و رقابت، درصدد ثبات معادله قدرت در محیط بین المللی هستند . با وقوع
بحران در کشور سوریه نشانه هایی از این نوع روابط میان روسیه و ایالات متحده از سال 2011
مشاهده شده است. مهمترین ویژگیهای این روابط مفاهیمی همچون تشویق، مهار، کناره گیری،
ایجاد توافق و حلوفصل بحران میباشد. در این مقاله برآنیم تا کارکردهای هر یک از این مفاهیم
را براساس مدل کنترل بحران جورج مدلسکی مورد بررسی قرار دهیم. سؤال مقاله آن است که
مهمترین راهبرد دو قدرت مهم ساختار بین المللی یعنی روسیه و آمریکا نسبت به بحران سوریه
چیست؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که روسیه و آمریکا، مدیریت بحران یاد شده را در
قالبهای تعاملات دوجانبه میان خود و با در نظر گرفتن سایر علاقمند یهای بین المللی دنبال
میکنند و در این راستا، تا حدود زیادی به الگوی رقابت و همکاری - به جا مانده از دوران جنگ
سرد- نزدیک شدهاند
چالشهای سیاسی امنیتی خروج ازبکستان از پیمان امنیت جمعی تاشکند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی تحولات سیاست خارجی ازبکستان متوجه این امر می شویم که هر زمانی که روابط ازبکستان با غرب و نهادهای غربی خوب بوده، شاهد واگرایی این کشور نسبت به سازمان های امنیتی در منطقه آسیای مرکزی و به خصوص ساختارهای روس محور بوده ایم و زمانی که روابط این کشور با غرب دچار تنش شده، تاشکند سعی کرده تا با سازمان هایی روس محور همگرایی داشته باشد. اما این مساله مهم این است که به استثنای وقفه ای که در روابط ازبکستان و غرب در سال 2005 رخ داد، به طور کلی همواره شاهد روند رو به رشدی در روابط ازبکستان با آمریکا و به طور کلی غرب بوده ایم. اکنون نیز شاهد دور جدی همکاری ها میان آمریکا و ازبکستان هستیم، تا جایی که باعث شده این کشور از سازمان پیمان امنیت جمعی خارج شود. در مقاله حاضر تلاش خواهد شد که به سوال «آیا انزوای ازبکستان از پیمان امنیت جمعی تاشکند سبب ضعف این پیمان و در نهایت مقدمه ی گرایش دیگرکشورهای آسیای مرکزی به سمت غرب خواهد بود؟» به روش توصیفی – تحلیلی پاسخ دهیم. و این موضوع را از زمان تشکیل پیمان امنیت جمعی تاشکند پیگیری خواهیم کرد.
مقایسه تحلیلی سیاست خارجی ایران و روسیه در آسیای مرکزی
حوزههای تخصصی:
موضوع روابط ایران و روسیه با آسیای مرکزی به صورت جداگانه موضوع پژوهش هایی قرار گرفته است. اما مقایسه سیاست خارجی دو کشور در این منطقه کمتر مورد توجه بوده است. در چنین شرایطی شناخت نقاط اشتراک و اختلاف سیاست خارجی دو کشور در منطقه و نیز به دست آوردن درکی درست از علت های این اشتراک ها و اختلاف ها دشوار است. در این پژوهش به موضوع روابط ایران و روسیه در آسیای مرکزی از زاویه دیگری نگریسته شده است. در این چارچوب اختلاف های و اشتراک های موجود در سیاست خارجی ایران و روسیه در آسیای مرکزی از منظر ساختارها و پایه های نظری سیاست خارجی و نیز فرایندهای بکارگیری آن توسط دو کشور مورد بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب تبیین این ساختارها و بررسی نقش آنها در رفتارهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی هدف اصلی نوشتار حاضر را تشکیل می دهد.به این ترتیب تبیین این ساختارها و بررسی نقش آنها در رفتارهای ایران و روسیه در آسیای مرکزی هدف اصلی نوشتار حاضر را تشکیل می دهد.
جنگ روسیه و گرجستان: زمینه ها و محرک های اثرگذار
حوزههای تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی در سال 1991 و برهم خوردن ترتیبات امنیتی گذشته، سبب به وجود آمدن فضای ژئوپلیتیک تازه ای در منطقه قفقاز شد. در واقع شرایط ویژه جغرافیایی، تنوع قومی، نژادی و مذهبی، میراث دوران سوسیالیسم در ساختارهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و موقعیت راهبردی، رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای، دگرگونی های شگرفی را در حوزه قفقاز پدید آورده است. جنگی که میان روسیه و گرجستان بر سر اوستیای جنوبی روی داد، اگر چه با ادعای اعاده تمامیت سرزمینی گرجستان از یک سو و حفاظت از مردم و حمایت از حق تعیین سرنوشت یک قوم از سوی روسیه بود؛ اما در حقیقت منابع کشمکش و بحران قفقاز ریشه دارتر از این موارد و مباحث مربوط به جداییطلبی است. از این رو در این مقاله بدون پرداختن به تحولات جداییطلبی در گرجستان، به واکاوی و تحلیل زمینه های واقعی بحران در روابط روسیه و گرجستان پرداخته می شود.
همکاری های روسیه و ترکیه: هدف ها، گستره و چشم اندازها
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی همکاری های دولت روسیه و ترکیه، به مطالعه هدف ها، گستره و چشم اندازهای آینده این همکاری ها پرداخته است. تمرکز این نوشته بیشتر بر گستره همکاری ها و آنهم بیشتر از منظر روسیه است و به این دلیل بیشتر به منابع روسی در این زمینه اشاره شده است. مجموع بررسی ها نشان می دهد که روابط دو دولت در زمینه های گوناگون و به ویژه در زمینه اقتصادى در سال های اخیر روندی روبه رشد داشته است. درحال حاضر انگیزه های اقتصادی سبب شده دو دولت، همکاری را بر تعارض مقدم شمارند، به ویژه در حوزه انرژی که ترکیه واردکننده و روسیه صادرکننده بزرگی در این زمینه است. انرژى نقش بسیار مهمى در روابط دو کشور دارد و افزایش حجم روابط بین دو کشور به 42 میلیارد دلار در سال ?011، ورود بیش از سه میلیون گردشگر روس به ترکیه، حذف متقابل روادید سفر به دو کشور، نشان دهنده قوت روابط میان ملت های روسیه و ترکیه است.
روابط روسیه و آمریکا در پرتو سیاست «از سرگیری» اوباما
حوزههای تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، آمریکا درپی برقراری روابط همکاری جویانه با روسیه برآمد. ولی به جز دوره کوتاهی، افزایش تنش بین آمریکا و روسیه بر سر مسائلی مانند پیشروی ناتو به شرق و طرح سپر دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپا، جنگ روسیه با گرجستان در سال 2008 این همکاری ها را به حالت تعلیق درآورد. دولت اوباما تلاش کرد تا با سیاست معروف به «از سرگیری » روابط آمریکا با روسیه را بهبود ببخشد. این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که سیاست «از سرگیری» اوباما و به دنبال آن همکاری های دو طرف چه دستاوردهایی در روابط دو کشور داشته است؟ در مقام پاسخ گویی به این سؤال با بررسی چند حوزه حساس و مهم در روابط روسیه و آمریکا از جمله روابط دو جانبه و مسئله هسته ای ایران، جنگ افغانستان، کنترل تسلیحات، سپر دفاع موشکی، درپی آزمون این فرضیه هستیم. سیاست ""از سرگیری"" اوباما دستاورد مهمی برای روسیه نداشته است.
تحلیل بحران چچن درچارچوب رهیافت مطالعات امنیت انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری چچن قسمتی از سرزمین گسترده فدراسیون روسیه است که در سال های پس از فروپاشی اتحاد شوروی همواره محل تنش و درگیری بوده است. عناصر هویتی و پیوندهای فرهنگی از هم گسیخته موضوع مهم بحران به وجود آمده در روابط مردم چچن و روس ها است. رویکردهای متعدد نظری در عرصه روابط بین الملل به بررسی ابعاد گوناگون بحران چچن پرداخته اند. یکی از نوپا ترین رویکردهای نظری موجود در روابط بین الملل، رهیافت امنیت انتقادی است. رهیافت امنیت انتقادی به صورت ویژه موضوع امنیت و مرجع آن را با نگاهی منتقدانه مورد کنکاش قرار داده و انسان محوری را وارد فرهنگ امنیتی روابط بین الملل کرده است. بنابراین در این نوشتار با کمک از رهیافت امنیت انتقادی استدلال می شود که نبود شناخت هویتی و تحمیل برسازه های اختلاف برانگیز از سوی دولت روسیه و حاکمان چچن در برپایی بحران در سال های پس از فروپاشی مؤثر بوده است.
ایران و کشورهای قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران روابط نزدیک و دوستانه ای با جمهوری کوچک و مسیحی نشین ارمنستان دارد. این درست در نقطه مقابل روابط ایران با جمهوری به ظاهر با اهمیت تر و شیعه مذهب آذربایجان است. اگرچه روابط نزدیک ایران با ایروان ارتباط زیادی با انزوای جغرافیایی و اقتصادی ارمنستان دارد، روابط غیرصمیمانه جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان نتیجه بدگمانی و نبود اعتماد بین دو طرف است. از نظر تاریخی، روابط ویژه روسیه با ایران، نه در نتیجه وجود منافع مشترک حقیقی بین دو همسایه، بلکه محصول رقابت روسیه با قدرت های غربی بوده است. روسیه که هنوز در منطقه قفقاز جنوبی دارای نفوذ قابل توجهی است، مانع نفوذ اقتصادی ایران در ارمنستان و گرجستان می شود. از آنجا که ایروان روابط خارجی خود را با غرب و همچنین با روسیه گسترش می دهد، ایران نباید روابط نزدیکش با ایروان را همیشگی بپندارد.
روابط ایران و روسیه، همگرایی یا واگرایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روسیه و ایران یکی از تباری اروپایی و نژادی اسلاو و دیگری از تباری آسیایی و نژادی غیراسلاو هستند. متناسب با نوع برداشت از ظرفیت ها و توانایی های خود، به ایفای نقش در نظم سازی های منطقه ای و بین المللی می پردازند. تغییرهای ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک و تفاوت رویکردهای اعلامی و اعمالی، تغییرهای تاریخ سازی را در عرصه های تقابل یا تعامل میان دو کشور ایجاد کرده، به گونه ای که چگونگی و چرایی ناپایداری این رابطه را، در مقام پرسش این پژوهش نشانده است. در بیان چگونگی شکنندگی رابطه بین ایران و روسیه، باید به تفاوت سطح و تقابل ادراک دو کشور اشاره کرد؛ بدین معنا که نگاه روسیه به ایران، تاکتیکی و ابزاری و در سطح مسایل منطقه ای و دوجانبه است، درحالی که نگاه ایران به روسیه، آرمانی و مبتنی بر عقلانیت ایدئولوژیک و در سطح مسایل کلان است. اما در پاسخ به چرایی موضوع، باید به برتری نگاه ژئوپلیتیک بر ژئواکونومیک اشاره کرد. بدین ترتیب که، ماهیت سیاسی روابط ایران و روسیه، بر ماهیت اقتصادی آن سایه افکنده است.
دیپلماسی در میانه دو جنگ: سفارت ژنرال یرملوف به ایران و دستاوردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفارت ژنرال یرملوف در ایران (1817) در پاسخ به مأموریت ابوالحسن خان ایلچی و حل اختلاف های دو کشور پس از عهدنامه گلستان(1813) صورت گرفت. در این نوشتار ضمن توصیف و شرح رخدادهای این ماموریت به بررسی زمینه ها، هدف ها و دستاوردهای حاصل از آن پرداخته می شود.مجموعه عوامل زیادی مانند انتظارها و برداشت های متفاوت نمایندگان دو کشور از این سفارت، موافقت نکردن دربار ایران با پیشنهادهای یرملوف، برخورد نامناسب او با شاه و درباریان و نارضایتی ایرانی ها از رفتار او، بهره برداری نکردن مناسب اولیای امور ایران از فرصت پیش آمده برای تعیین خطوط مرزی، پیوند خوردن روابط دو کشور به ولایت عهدی عباس میرزا و رضایت نداشتن یرملوف به این ولایت عهدی و نیز ناهماهنگی یرملوف با سیاست رسمی دربار روسیه سبب شد این سفارت نه تنها گشایشی در روابط دو کشور ایجاد نکند، بلکه به گسترش اختلاف ها و در نهایت جنگ دوم با روسیه منجر شود.
حوزه های همکاری و اختلاف روسیه با ناتو پس از جنگ سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه روسیه و ناتو در سال های پس از جنگ سرد در زمینه هایی همچون تروریسم، مسئله افغانستان، سلا ح های کشتارجمعی و راهزنی دریایی همکاری هایی با همدیگر داشته اند، اما از سوی دیگر، افزایش منافع اختلاف زا ناشی از چالش هایی مانند سپر دفاع موشکی، گسترش ناتو به شرق و جهانی شدن فعالیت های ناتو نقش تعیین کننده ای را در روابط این دو بازیگر ایفا می کند. تلاش برای دستیابی به توازن راهبردی از سوی روسیه با هدف احیای نظام دوقطبی و جستجوی برتری راهبردی از سوی ناتو برای حفظ هژمونی غرب به رهبری آمریکا، بازی با حاصل جمع صفر را برای دو طرف تداعی می کند که هرگونه همکاری راهبردی در این مسایل را تحت تأثیرخود قرار داده است. بنابراین، روسیه در زمینه همکاری در این حوزه ها کاملاً به ناتو بی اعتماد بوده و تلاش خواهد کرد ترتیبات امنیتی را با محوریت خود و در چارچوب سازمان همکاری شانگهای، پیمان امنیت دسته جمعی و متحدانی چون چین مدیریت کند تا از این راه، ضمن جلوگیری از نفوذ ناتو و ایالات متحده در اوراسیا و آسیای مرکزی به توازن راهبردی با مجموعه غرب و ناتو دست یابد.
پیامدهای پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان جهانی تجارت در 22 اوت 2012 اعلام کرد که کشور روسیه پس از گذراندن فرایند پیوستن، در این روز به عنوان یکصد و پنجاه و ششمین عضو به این سازمان پیوسته است. پس از فروپاشی اتحاد شوروی، کشور روسیه در سال 1993 درخواست عضویت خود در موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت(گات) را ارائه کرد. سال 1995 با جایگزین شدن سازمان تجارت جهانی به جای گات روسیه دوباره درخواست عضویت خود را به این سازمان ارائه کرد. عضویت روسیه به عنوان یکی بزرگترین اقتصادهای جهان و یکی از پر جمعیت ترین کشورهای جهان، می تواند پیامدهای زیادی برای این کشور و این سازمان و شریک های بزرگ تجاری آن درپی داشته باشد. همچنین عضویت در سازمان جهانی تجارت دایره جهان شمولی این سازمان را گسترش می دهد و دامنه گسترش اصول و مقررات این سازمان بر مبادلات تجاری جهان را بیشتر می کند. همچنین پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی برای شریک های تجاری این کشور نیز به معنای ثبات و پیش بینی پذیرتر بودن رژیم تجارت و اقتصاد خارجی و سرمایه گذاری روسیه است. این نوشتار درپی بررسی پیامدهای پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی در این زمینه ها است.
نقش اسراییل در بحران های قفقاز(بررسی مناقشه گرجستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حضور و نفوذ اسراییل در برخی مناقشه های منطقه ای و جهان به وضوح دیده می شود. از مهم ترین این ابزارها، نفوذ امنیتی- اطلاعاتی و تکنولوژی برتر نظامی است. در جنگ اخیر گرجستان با روسیه هم با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک منطقه، این رژیم در صحنه منازعه حضور جدی داشت و حتی در مراحل مختلف مناقشه ایفای نقش کرد. مناقشه گرجستان ،علاوه بر تأثیر منطقه ای، به دلیل اهمیت ژئوپلیتیکی قفقاز پس از جنگ سرد وتبدیل منطقه به عرصه رقابت قدرتهای فرامنطقه ای به سرعت ابعاد بین المللی به خود گرفت . ازمهمترین ابعاد فعالیتهای اسراییل درگرجستان بعد نظامی-امنیتی (جاسوسی) آن است. گزارش های موجود نشان می دهد که نقش این رژیم در جنگ گرجستان تنها به فروش سلاح های پیشرفته به این کشور محدود نمی شود؛ بلکه افسران آن نیز در آموزش نظامی نیروهای گرجی مشارکت داشتند و شرکت های اسراییلی فعال در زمینه تولید اسلحه نیز در این کشور حضور پیدا می کردند. در این پژوهش«موازنه قدرت» به عنوان چارچوب نظری تحقیق در نظر گرفته شده است و سعی شده این موضوع با روش توصیفی-تحلیلی بررسی شود.در نهایت این تحقیق نقش اسراییل در بحرانهای قفقاز و چگونگی نفوذ این کشور بر ژئوپولیتیک پیرامونی ایران را روشن می کند و می تواند آگاهی های جدیدی برای پژوهشگران و تصمیم گیرندگان سیاسی فراهم کند.