مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
سیر و سلوک
حوزه های تخصصی:
غزالی در سیر حقیقت طلبی خویش پس از کلام، فلسفه و باطنیه به طریقة صوفیه روی می آورد. وی مرتبة صوفیان را تا جایی ارتقا می دهد که عقل توان درک آن را ندارد و همة حرکات و سکنات آنان را مقتبس از نور نبوت می داند. از این رو، برخلاف متکلمان، فلاسفه و باطنیه، انتقاد مهمی را متوجه آنان نمی کند. البته او خود در رتبة عارفان بزرگ قرار نمی گیرد و فاقد بسیاری از تجارب ایشان است. آثار عرفانی او نیز بسیار ضعیف تر از عرفای دیگر است. هر چند تربیتی صوفیانه داشته و در محیطی صوفیانه پرورش یافته ولی وجود پیر و مرشد که به اذعان خود او از لوازم سیر و سلوک عارفانه است در زندگی اش گزارش نشده است. وجود چنین گرایش ها و عواملی صوفی دانستن غزالی را دچار شک و تردید می کند.
نقش قرائت و استماع قرآن در سیر و سلوک (در متون عرفانی زبان فارسی تا پایان قرن ششم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا همواره به قرآن به عنوان سرچشمه اصیل و ناب عرفان اسلامی توجه داشته اند و بنای تمام مراحل و منازل سلوک را بر آن استوار کرده اند. علی رغم وضوح این موضوع که بنیاد زندگی، تفکّر و سیر استکمالی عرفا بر قرآن استوار است؛ اما برای تبیین نحوه نگرش عرفا به قرآن لازم است که دیدگاه ها و اقوال عرفا در باب قرآن بدقت بررسی و تحلیل شود. یکی از نکات مهم در متون عرفانی، توجه ویژه عرفا به تمثیل و استشهاد به آیات قرآن کریم برای اثر بخشی بیشتر کلام است. این موضوع سبب شده است که بعضی از این آیات به مشهورات خانقاهی تبدیل شود. علاوه بر آن از نظر عارفان، قرائت و سماع قرآن اهمیت بسزایی در سیر و سلوک عرفانی دارد. قرائت و سماع قرآن در مراحل مختلف سلوک و بویژه در طی مقامات و احوال عرفانی نقش پررنگی دارد. براین اساس سالک بوسیله این دو می تواند از عقبه های طریقت عبور کرده و به مقصود دست پیدا کند. این پژوهش بر آن است که با بررسی و تحلیل متون مهم عرفانی، جایگاه قرائت و سماع قرآن را در سیر و سلوک تبیین کند.
دل آدمی و مراتب آن در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرفا انسان را آیینه تمام نمای الهی می دانند. از نظر آنها همان گونه که خداوند دارای اسما و صفات مختلف و به تبع آن دارای جلوه های گوناگونی است، حقیقت انسان نیز واحد کثیری است که به واسطه تجلیات گوناگون، اسامی متعدد می یابد. بیشتر صوفیه دل آدمی را حقیقت وی می دانند و جلوه های آن را «لطایف سبعه» نامیده اند. این لطایف عبارتند از طبع، نفس، عقل، قلب، سِرّ، خفی و اخفی. در سیر و سلوک از این هفت مرحله، به عنوان مراحل ترقی و تکامل انسان نام برده می شود. نفس آدمی اگر استعداد خود را کامل کند، یعنی آنچه را که بالقوه دارا است، بالفعل گردد و آیینه تجلی الهی شود، «دل» نام می گیرد که مجمع البحرین و محل تلاقی دو عالَم ظاهر و باطن است؛ در این هنگام گنجایش حق را یافته، عرش الهی می گردد؛ بنابراین تمامی مراتب و لطایف انسانی را می توان جلوه های «دل» دانست. در این مقاله با اشاره به حقیقت دل از دیدگاه عارفان، کوشش می شود مراتب آدمی یا همان «لطایف سبعه انسانی» در دو قوس نزولی و صعودی، بررسی و تحلیل شود.
علم و نقش آن در کمال آدمی از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
در عرفان ابن عربی و فلسفه صدرایی، علم، از حیث بدیهی بودن مفهومش و در نهایت خفا بودن حقیقتش، حکم وجود را دارد. هیچ چیزآشکارتر و روشن تر از مفهوم علم نیست تا به واسطه آن بتوان علم را تعریف کرد؛ همچنان که حقیقتِ علم مانند حقیقتِ وجود، کاملاً مخفی است. بر اساسِ وحدت وجود، حقیقتِ علم، «وجودِ حق» است. در واقع، علم به عنوانِ صفتِ حق تعالی عینِ ذاتِ اوست و از آنجا که وجودِ او، فرد است و هیچ شریکی ندارد، علم نیز فرد است و مصداقی جز وجود خداوند نخواهد داشت. از این رو کمالِ آدمی معرفتِ به خویشتنِ خویش است که جلوه کامل الهی است؛ زیرا قلبِ آدمی که حقیقتِ اوست، گنجایشِ خداوند را دارد. فانی شدن در خدا و بقای بالله را می توان تعبیری دیگر از «علمِ حقیقی» دانست؛ زیرا معنای«فنای فی الله» این است که آدمی یقین حاصل کند که حقیقت او، حق تعالی است. بنابراین علمِ حقیقی و کمالِ غایی، مساوقِ یکدیگر و دو مفهوم برای یک مصداق هستند. از این رو هدفِ ابن عربی از سیر و سلوکِ عارفانه و غایتِ ملاصدرا از سیر و سلوک عقلانی، دست یافتن به علمِ حقیقی و به تعبیرِ ابن عربی «درکِ وحدت وجود» است
شناخت های لازم در سلوک عملی با نظر به آرای علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر در صدد تبیین اجمالی شناخت های لازم در سلوک عملی و شرایط، مبانی و مقدمات آن،بر محور آرای علامه جوادی آملی است. نیز کوشش شده است تا گامی در نظام سازی سلوکِ وحیانی در بُعد ایجابی برداشته و راهبردها و کاربردهای آن را نشان دهد و از این رهگذر عرفان های بشری، شبه عرفان ها یا عرفان های مونتاژ را برمی رسد. گفتمان حاکم بر سلوک عملی در آرای علامه جوادی آملی، توحید و عبودیت بر صراط مستقیم شریعت حقه محمّدیهB است که عنصر معرفتِ نفس شهودی و مؤلفه ولایت انسان کامل معصومA اُسّ و اساس آن است.
فلسفه عرفان عملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هنگامی که از بیرونِ یک علم دربارهٴ ساختار و چارچوب کلی آن می اندیشیم و در باب مسائلی چون چیستی، موضوع، مبادی، مسائل، روش و غایت آن می پرسیم، در قلمرو فلسفهٴ آن علم قرار داریم. یکی از علومی که در زمین فرهنگ اسلامی رویید، عرفان عملی است. علم عرفان عملی از سلوک عرفانی سخن می گوید و عناصر، مراحل و موانع آن را برمی رسد. سرنوشت عرفان و صحت و سقم و تکامل آن در گرو تنقیح مباحث عرفان عملی است. تنوع و تفاوت فِرَق و طریقت های عرفانی، اولا و بالذات به تفاوت در عرفان عملی آنها برمی گردد؛ چنانکه ارزش و اعتبار تجربه های عرفانی نیز تا حد بسیاری وابسته به برنامهٴ سلوکی سالک است. از این رو، تنقیح مباحث عرفان عملی در پیشبرد عرفان و تصحیح و تدقیق آن و پیشگیری از انحرافات ضروری است. برای تنقیح عرفان عملی، لازم است ساختمان کلی آن را مطالعه کنیم. تنقیح مبادی و مبانی و کاوش در حدود و ثغور و مداقه در منابع و روش و توجه به مناسبات این علم با دیگر علوم و بازکاوی ساختار و اصول کلی آن، راه را بر تحول و نوآوری در این حوزه می گشاید. برخی از مباحث یادشده در آثار سنتی عرفانی به اجمال مطرح شده است، اما وقت آن رسیده است که به «فلسفهٴ عرفان عملی» همچون دیگر فلسفه های درجه دوم، به نحو استقلالی و تفصیلی بپردازیم. پیدا است که چنین امری فراتر از گنجایش یک مقاله است. از این رو در این مقاله به برخی از مهم ترین عناصر این بحث به اجمال می پردازیم و سایر مباحث مربوط را به توفیق و مجالی دیگر وامی گذاریم.
استاد عرفان و معنویت ضرورت و کارکردها
حوزه های تخصصی:
بحث از استاد اخلاق، یکی از زمینه های پرچالش در تربیت معنوی است. سؤالات فراوانی در این زمینه، در اذهان طالبان طریق معنویت وجود دارد. این مقاله، به روش کتابخانه ای برای پاسخ به دو سؤال زیر صورت گرفته است: آیا برای رشد معنوی مراجعه به استاد ضروری است؟ استاد و راهنمای رشد معنوی، چه کارکردهایی دارد و چه انتظاراتی باید از او داشت؟
در پاسخ به سؤال اول، پس از بررسی ادله موافق و مخالف، این نتیجه به دست آمد که مراجعه به استاد ضروری است. در پاسخ به سؤال دوم، سه محور اصلی شناسایی شد: معرفت افزایی، ایجاد شوق و دستگیری عملی. البته ذیل هر کدام از این سه گانه، وظایف و کارکردهای جزئی تری نیز شناسایی و معرفی شدند.
استاد و نقش آن در سیر و سلوک با نگاه آسیب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل برجسته در عرفان اسلامی، نیاز سالک به مرشد به منظور راهنمایی و دستگیری در سیر و سلوک است. سنّت اهل تصوف این گونه است که سالک، آداب سیر و سلوک خود را نزد استادی فرا گرفته و تحت توجه او سلوک می نماید. این موضوع، موجب طرح رابطه مرشد و سالک، آداب مرید و مراد شده است. این موضوع بستر مناسب پیدایش آسیب هایی در مسیر عرفان و تصوف گردید و تا افراد شیاد در خانقاه ها با فریب دادن انسان های ساده دل، که قصد تهذیب نفس دارند را فریب دهند.
هدف این مقاله ضمن بررسی آیات و روایات، متون عرفانی و کلمات متصوفه، بیان ضرورت وجود استاد شایسته در مسائل معنوی است که وظیفه دارد سالک را در راه رسیدن به معرفت حق راهنمایی و دستگیری کند. در این زمینه آسیب هایی وجود دارد که مهم ترین آن، سرسپردگی به نااهل است که موجب گمراهی از مسیر کمال می شود. برای پیش گیری از این آسیب، شناخت کامل استاد در انتخاب و تبعیت کردن از او لازم است. روش تحقیق تحلیلی توصیفی است.
مبانی نظری مراحل سیر و سلوک عرفانی در مشرب الأرواح روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روزبهان بقلی در مشرب الارواح طرحی جامع در باب منازل سیر الی الله ارائه می دهد. هرچند که او در دیگر آثار خود به صورت پراکنده مطالبی را در باب مراحل سیر و سلوک عرفانی مطرح کرده است، اما در این کتاب به آراء پراکنده خود در این زمینه نظم و سامانی می بخشد. روزبهان بین بنده و حق هزار مقام در نظر می گیرد و به تشریح جزئیات آن می پردازد. تمامی مقام هایی که وی در مشرب الارواح از آن یاد می کند از یک نوع نیست. مقام از منظر او معنایی گسترده و فراگیر دارد و منحصر به منازل سیر الی الله نیست. پیش از روزبهان نیز این دیدگاه در بین عرفا مطرح بوده است که بین بنده و حق هزار مقام وجود دارد؛ اما روزبهان برای نخستین بار به نامگذاری و شرح جزئیات این مراحل می پردازد. طبقه بندی روزبهان از مراحل سیر الی الله وجوه اهمیت بسیاری دارد که آن را از دیگر تقسیم بندی هایی که در این زمینه صورت گرفته متمایز می کند؛ از جمله این که در این طرح بین مراحل سیر و سلوک و مراتب اولیا سازگاری و هماهنگی ایجاد شده است. روزبهان طبقات اولیا را به بیست گروه تقسیم می کند و جزئیات مقامات هر طبقه را به تفصیل بیان می کند. بین طبقات مختلف عرفا و مقامات هر طبقه در این طرح ارتباط معناداری برقرار است. با توجه به سیر کلی مقامات، هدف از مقاله حاضر بررسی مبانی نظری دیدگاه های روزبهان در باب مراحل سیر و سلوک عرفانی است.
حقیقت و چگونگی سلوک باطنی در قرآن از منظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
حقیقت سلوک، نوعی حرکت باطنی است که از عالم ماده آغاز، و به لقای حق تعالی منتهی می شود. علامه طباطبایی وجود چنین حرکت باطنی ای را در انسان با استناد به کلماتی همچون صراط، طریق، سبیل، باب سما، صعود و عروج به سوی خدا، سبقت، ضلال و اهتدا، کدح الی رب، لقاء الله و رجعت و مباحثی همچون ذومراتب بودن اسلام و ایمان، ذودرجات بودن مؤمنان، نکوهش توقف در مرتبة ظاهر، غایت داشتن حیات آدمی و لزوم حرکت به سوی غایت، از نگاه قرآن تثبیت می کند. ایشان این حرکت باطنی را در مسیر نفس می داند. انسان در این راه، ناچار به شناخت درست نفس است. شناخت حقیقی نفس متوقف بر توجه به خداوند به منزلة غایت و نهایت این مسیر است. دین الهی با تشریع عبادات، کیفیت سلوک را در این مسیر بیان کرده است و البته تنها کسانی که به مرتبة عبادت احرار رسیده اند، توان چنین سلوکی دارند.
تأثیر گریه در سیر و سلوک از منظر مثنوی مولوی
حوزه های تخصصی:
گریه نمودی از عواطف و احساسات انسان است که ریشه در حالات روحی او دارد. مولانا غم و گریه را موجب حیات جاوید می داند و از همین رهگذر معتقد است سالک باید در سیر و سلوکش از چنین گریه ای شاد شود. به اعتقاد او خداوند را می توان در قلب های شکسته انسان ها یافت. مولانا مناسب روحیه هر سالکی، با تکیه بر گریه او را تشویق می کند تا به سوی کمال و سعادت رهسپار شود. او تعادل روحی انسان را در خدادوستی و ترک خوددوستی و دوری از تمایلات نفسانی می داند. به همین دلیل، گریه را مثل اسلحه ای برای سالک در این راه به کار می گیرد. از نظر او گریه نشان این است که سالک به خدا عشق می ورزد. مولانا گریه را از ویژگی های انسان خوشبخت می داند، چه اشک گناهان سالک را شستشو می دهد، منتها اشک و گریه ای که از صدق دل باشد. این طرز تفکر در نهج البلاغه هم آمده است؛ آن جا هم از صفات متقین این است که قلب هاشان محزون است. به اعتقاد مولانا گریه نوعی اظهار نیاز است و به همین دلیل انسان را به یاد خدا می اندازد. خداوند در برابر گریه و سوز و گداز سالک به او حوض کوثر خواهد بخشید و همین گریه است که حتی آسمان را هم به ناله و فغان وا خواهد داشت. گریه عامل تسلط سالک بر نفس امّاره است که تمام بدبختی های انسان از اوست. در این مقاله تأثیر گریه بر چگونگی سلوک از منظر مثنوی بررسی شده است.
دیدگاه نسفی درباره سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیر و سلوک را می توان مهمترین رکن عرفان و وجه ممیزه آن از دیگر نظامهای معرفتی دانست. بر این اساس این موضوع همواره در کانون توجه اهل عرفان و تصوف قرار داشته است و به همین دلیل بخش معظمی از متون عرفانی به تبیین چگونگی سیر و سلوک اختصاص یافته است. وجود طرحهای متنوع و متعدد در باب مراحل و منازل سلوک نشان دهنده وجود سنتها، مشربها، نظامهای تربیتی و تجارب عرفانی گوناگون در عرفان اسلامی است بنابراین بررسی و تحلیل مبانی نظری و بنیانهای فکری عرفا درباره سیر استکمالی نقش بسیار مهمی در شناخت موضوعات مذکور دارد. عزیزبن محمد نسفی به عنوان عارفی مبتکر و نوآور در باب موضوعات خداشناختی، هستی شناختی و انسان شناختی، دیدگاههای مهمی درباره سیر و سلوک بیان کرده است. این مقاله، دیدگاههای مذکور را بررسی و تحلیل کرده و از خلال آنها بنیانهای فکری نسفی در باب سیر استکمالی را تبیین ساخته است. گرچه نسفی طرحهای متعددی از سلوک به دست داده است امّا بنیان همه این طرحها بر دو رکن استوار است: 1. توجه به درون سالک؛ 2. توجه به بیرون سالک. علاوه بر آن در طرحهایی که وی ارائه کرده است «به فعل رساندن بالقوه ها» برای رسیدن به کمال اهمیت ویژه ای دارد.
تحلیل حجاب عرفانی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حجاب عرفانی، یکی از موضوع های مهم در سنت عرفانی اول و دوم است. ابن عربی، عارف قرن هفتم، با کاربرد آیات و احادیث، وجود حجاب عرفانی را ثابت کرد. او عالم هستی را نتیجة تجلی اسماء و صفات خداوند می داند و از سوی دیگر همین اسماء و صفات خدا، خود حجابی بین بنده و پروردگار است؛ این حجاب ها سبب می شود تا انسان خداوند را نشناسد. ازنظر هستی شناسی، این حجاب ها زدوده نمی شوند؛ زیرا احدیتِ ذات خداوند را آشکار می کنند و این زدودن به نابودی ممکنات می انجامد؛ اما از دیدگاه سیر و سلوکی، سالک این حجاب ها را با پیمودن مقامات و احوال می تواند کنار زند و به قرب الهی دست یابد. رفع حجاب، به کشف و آگاهی سالک از امور غیبی و واردات قلبی می انجامد و سبب شناخت او از خداوند می شود. پس می توان گفت، حجاب های معرفت شناختی با سلوک و حجاب های هستی شناختی با معرفت زدوده می شوند. درنتیجه حجاب در سنت عرفانی اول یک کاستی و نقص است و سالک باید به زدودن آن توجه کند؛ اما در سنت عرفانی دوم، حجاب یک واقعیتی است که در چینش نظام هستی تأثیر می گذارد و درواقع کمال است؛ رفع حجاب در اینجا معنی ندارد و فقط رفت وآمد در حجاب و گذر از حجابی به حجابی دیگر منظور است. ابن عربی برای انواع حجاب و زدودن آنها دسته بندی ای ارائه می کند که درخور تفکر است؛ به همین سبب لازم است حجاب عرفانی در سیستم فکری او به روش توصیفی تحلیلی، بررسی و از ناسازگاری های ظاهری آن در نظام فکری اش گره گشایی شود.
تأثیرپذیری متقابل مکتب تصوف و فتوت دربارة نقش و کارکرد پیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فتوت یا جوانمردی عنوان یک مکتب دینی است که در طول تاریخ، ارتباط نزدیکی با مکتب تصوف برقرار کرد. این دو مکتب بر یکدیگر تأثیر متقابل گذاشتند. از اصول مهم تصوف و فتوت، در زمینة هدایت مریدان، انتخاب پیر و اطاعت و فرمانبرداری از او در طریقت است. پیر فردی نیک سرشت و آزاد از تعلقات است که با پیمودن راه معرفت و رستگاری، راهنمای سالکان در مسیر دشوار سلوک می شود. پیر با حمایت خود از مرید، مرتبة او را در نزد پروردگار بالا می برد. او با همت خود، مرید را از سستی ورزیدن در مسیر سلوک بازمی دارد؛ همچنین او را از هواهای نفسانی و دام های شیطان نجات می دهد و تا زمانی که مرید را به رستگاری نرساند از رسالت خود بازنمی ایستد. این مقاله می کوشد تأثیر متقابل این مسئله را در دو مکتب تصوف و فتوت بررسی کند؛ همچنین برای پژوهشگران آینده که در این زمینه پژوهش خواهند کرد، مسیری را هموار کند. این مقاله افزون بر واکاوی جایگاه پیر در مکتب تصوف و فتوت، تأثیر این دو مکتب را بر یکدیگر با توجه به سه وجه مشترک آنها در زمینة پیر بررسی می کند؛ این سه وجه عبارت است از: نقش و تأثیر پیران در تربیت مریدان، شرایط پیران واقعی، طبقه بندی پیران.
بررسی و تحلیل آموزه های عرفانی دعای عرفه امام حسین(ع)
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۱
97-134
حوزه های تخصصی:
عرفان و آموزه های عرفانی، یکی از راه های تکامل انسان و معرفت خداوند و رسیدن به ساحت ملکوتی اوست. از آن جا که کسب آموزه های عرفانی باید از راه صحیح به دست آید تا بتوان به درستی و خلوص آن اعتماد پیدا کرد، برای شناخت وسایل و مراحل این سیر و سلوک عرفانی ضروری است به کتاب و سنت و صاحبان معرفت الهی یعنی معصومان: مراجعه شود. امام حسین(ع) در دعای عرفه، مراحل سیر و سلوک إلی الله را به خوبی در قالب دعا بیان فرموده است که می توان با تحلیل آن، به آموزه هایی هدایت بخش دست یافت. این جستار درصدد است با روش توصیفی _ تحلیلی و بهره گیری از منابع مختلف لغوی و تفسیری و شروح مربوط به ادعیه، مهم ترین آموزه های عرفانی دعای عرفه را استخراج و تبیین نماید و به این نتیجه دست یافته است که در دعای عرفه، به آموزه های عرفانی عملی خاصی مانند توبه، فقر، رضا، ایمان، یقین، توکل، اخلاص و معرفت و توحید می توان دست یافت که هر یک باید در مرحله ای خاص طی شود تا به مرحله بعدی برسد؛ یعنی میان این آموزه ها ترتیب، تقدم و تأخر وجود دارد.
مطالعه مقامات عرفانی از منظر عطّار بر اساس مجموع آثار وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیر و سلوک را می توان مهم ترین رکن عرفان و وهم ممیآن ان ای رینر ا ها معرفتی را ست. سالک واقعی با عنایت حق و ییر ر پیر کارران ب ا ریاضت و مجاهدت، مراحل و مقامات طریقت را یکی پس ای رینر پشت سر می گاارر و تا یما ی کم حق یک مقا را بم خوبی ارا کررن باشد می توا د بم مقا رینر ران یابد. عطّار عارف بآرگی است کم رر تما اثار خور بم یبا ی سارن و شاعرا م، مقامات را مطرح می کند. او بم توبم، یهد و ورع نان خاصی رارر و مقامات رینر ون فقر، صبر، توکل و رضا را رر هایت پختنی و کمال مطرح می کند. این وشتار بر ان است تا بم مطالعم مقامات رر اثار مختلف عطّار بپررایر و شیون طرح، بسامد و یآ کمّ و کیف ا ها را بررسی ماید. یآ با استزارن ای رارن ها مطالعاتی بم رو توصیزی تحلیلی بم برخی ای ابهامات و سؤالات رر این یمینم، پاسخ رهد.
اسم کریم در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
129 - 146
حوزه های تخصصی:
این مقاله از منظر عرفانی به بررسی «اسم کریم» می پردازد. اسماء الله هم در عرفان عملی و هم عرفان نظری جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که بدون آنها نه شناخت عارفانه حاصل می شود و نه سلوک عرفانی. در این تحقیق به ابعاد مختلف معرفت شناختی، وجودشناختی و سلوکی اسم کریم پرداختیم. در این رابطه مشخص شد که از جهت معرفت شناختی، کریم به کسی اطلاق می شود که به خاطر شرافت ذاتی اش بخشش او دائمی بوده و حتی بدون درخواست، به دیگران می بخشد و از خطای آنها می گذرد. از منظر هستی شناختی، اسم کریم از اسمای صفات بوده و با اسم جلیل تناکح اسمایی دارد. در این تناکح که غلبه با اسم جلیل است، اسم کریم جلال خدا را که موجب دوری بندگان از اوست، تلطیف کرده و راه را به سوی حق باز می کند، همچنین این اسم سبب خلقت ممکنات و رساندن عطایای الهی به آنهاست. از منظر سیر و سلوکی، پیوند سه گانه تعلق، تخلق و تحقق در سلوک عرفانی جایگاه والایی دارد و مظهر اسم کریم سالکی است که مربّی عالم بوده، تمامی زشتی های خلقی را از او زدوده باشد و به مکارم اخلاق زینتش بخشیده باشد. چنین بنده ای چون به مظهریت این اسم نائل شده است، به عیان امتناع خروج خود از حکم ربوبیّت حق را درمی یابد و به کرم مولایش حسن ظن می یابد.
تبیین مسئلة «همّت» عارف و نقش آن در انجام اعمال خارق العاده
حوزه های تخصصی:
بررسی مسئلة «خوارق عادات» در عرفان اسلامی، از جنبه های گوناگون همواره مطمح نظر بوده است. آنچه محققان عرفان نظری را متوجه خود ساخته، تبیین نحوة صادر شدن این افعال از عارف است. آنها با توجه به مبانی عرفانی خود، تحلیلی متین از این موضوع ارائه کرده اند. این مبانی عبارتند از: نحوة چینش عوالم خلقی (عالم عقل، مثال و ماده)، نفس و مراتب آن، سیر و سلوک عرفانی. عنصر محوری در تبیین این پدیده، عنصر «سیر و سلوک» است که چنان قوتی به نفس عارف می بخشد که او را قادر به تصرف در ماده می گرداند. عارفان از این مرحله، به «همّت» یاد می کنند. جمع کردن توجه و اراده به واسطة قوت روحانیت نفس را «همّت» گویند. وقتی انسان با سلوک خود، از مرتبة نفس فراتر رفته، و به مرتبة قلب می رسد، به سبب روحانیتی که دارد، با عالم مثال و عقل سنخیت پیدا می کند و از طریق سنخیت، با آن عالم مرتبط شده، به آن قوا می پیوندد و نیروی خود را از آنها می گیرد یا حقایق را از آنها دریافت می کند. پس، از این طریق قادر خواهد بود در عالم تصرف کند یا از غیب اطلاع یابد.
سیر اعتلایی در داستان «گنبد سیاه» نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
121 - 134
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجه ای ازجمله منظومه سرایان برجسته ادبیات فارسی است که تأثیر شیوه داستان سرایی اش بر شاعران پس از او کاملاً مشهود است. هفت پیکر نظامی گنجه ای، چهارمین اثر برجسته اوست. وی در این اثر ازطریق داستانک های رمزی، سیر اعتلایی انسان را در قالب داستان بیان می کند. «سفر» یکی از مضمون های رایج در داستان های عرفانی است که در آن سالک طی مناسکی با خلع لباس بشری، از حضیض نفس به اوج قطب نورانی اش دست می یابد. گنبد سیاه اولین داستان برجسته این اثر ادبی است که در این داستان، سالک در پی یافتن علت سیاه پوشی مسافر سیاه پوش، مشتهیات دنیوی را رها می کند و برای دریافت پاسخ سؤال خود، سفری را آغاز کند. البته این سفر برخلاف پژوهش های پیشین، نه تنها نقشی در سقوط شخصیتی او ندارد، بلکه سالک با صعود به آسمان به دیدار معشوق ازلی نائل می شود؛ بنابراین این ضرورت ایجاب می کند تا ضمن اشاره به سیر اعتلایی سالک در این سفر، به روش تحلیلی و تفسیر داستان براساس مبانی عرفانی، به چگونگی دست یابی او به این مقامات و دلیل اصلی سیاه پوشی مردم شهر مدهوشان پاسخ دهیم.
اهمیّت مندله و نقش معرفت شناسی آن در منازل سلوک در طریقت وجره یانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
195 - 214
وجره یانه یکی از طریقت های راز آمیز بودایی است. در این طریقت یکی از آموزه های مهم مندله است. مقصود ما در این پژوهش نشان دادن اهمیّت و نقش معرفت شناسی مندله در منازل سلوک است. مندله در طریقت وجره یانه، نمادی است آئینی که مظهر وجه ازلی و طریق وصول به قلمرو ابدیّت است. این وجه ازلی ارتباط میان عالم کبیر و عالم صغیر را نشان می دهد. در واقع در طریقت وجره یانه از طریق فهم مندله است که می توان حقائق عالم را طبق ادراک خدایان شهود کرد. مندله در مناسک دینی و آیین های تشرّف جایگاه ویژه ای در مراحل سلوک و تفکر دارد. در طریقت وجره، مقصود نومرید رسیدن به نقطه ی مرکزی مندله و اتحاد با خدای بنیادین است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که مندله طریق سلوک و محیط مقدّسی را تعیین می کند و آن را از مخاطره نیرو های اهریمنی حفظ می کند. حضور در این قلمرو قدسی، به سالک اجازه می دهد تا نیروهای کیهانی را فرا خوانده، عناصر ناپایدار و شرارت آمیز جهان را به بند کشد. در نتیجه، سالک از طریق مراقبه و تفکر پیرامون مطلق از امور وهمی جهان ناپایدار رهایی یافته، به مقام شکوفایی معنوی و کشف حقائق متعالی نائل می آید. پرسش اصلی این پژوهش نشان دادن نقش معرفت شناسی مندله در منازل سلوک است که به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از ابزار کتابخانه ای صورت گرفته است.