مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
رخداد
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
407 - 428
حوزه های تخصصی:
دلوز در نقد هستی شناسی ذات در کتاب منطق معنا به ارائه «هستی شناسی معنا»ی خود می پردازد که مفهوم «معنا» به عنوان نقطه مرکزی این هستی شناسی به منظور پیوند هستی و اندیشه در آن طرح می شود. وی با استفاده از منطق رواقی و مفاهیمی همچون لکتا، رخداد، اثر، بیان، و ... و همچنین با به کارگیری مفاهیم نسبت واگرایی و هم گرایی بین سِری های تکینگی-رخدادهای لایب نیتس، جایگاه هست-منطقی «معنا» را اثبات می کند. بدین ترتیب، هدف از این مقاله بررسی مفهوم «معنا» در کتاب منطق معنای دلوز و ارائه تبیینی از هستی شناسی/منطق معنای اوست. بدین منظور، پس از نظری اجمالی بر بستری که نظریه معنا در آن طرح می شود و از این نظریات گسست می یابد، در جهت موضع یابی معنا در اندیشه دلوز پیش می رویم و با ترسیم پیوندهای معنا با مفاهیم و ایده های دیگر می کوشیم به فهم هستی شناسی/منطق معنا نزدیک تر شویم و موضع دووجهی معنا را روشن سازیم. بر این باوریم که این گام ها در نهایت می تواند نسبت زبان و هستی را در فلسفه دلوز آشکارتر کند.
یه حبه قند: بازآفرینی دیالکتیک رخداد و روزمرگی در حیات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یه حبه قند ، از منظر جامعه شناسیِ هنر و با نگاهی نئوفرمالیستی، بیانگر نکات بدیعی در مورد حیات اجتماعی فرد ایرانی است. این فیلم، با فرمی مشابه با فرم آثار امپرسیونیستی، تکه پاره های زندگی روزمره ایرانی را به آشناترین وجه با هم ترکیب می کند، اما درعین حال، با برجسته سازی عنصر رخداد و نمایش دیالکتیک رخداد و روزمرگی، از این زندگی آشنایی زدایی می کند. عملِ آشنایی زدایی در چارچوب یک پس زمینه تاریخی اجتماعی انجام می شود: تصویری از بافت سنتی جامعه ایران که در معرض تهدید عناصر مدرن است. تحلیل نئوفرمالیستیِ اثر (یعنی تحلیل قواعد فرمیک و اصول ساختارِ رواییِ اثر به منظور ایضاح معانی ارجاعی، آشکار، تلویحی و دلالت گر) و نیز تفسیر نتایج این تحلیل در پرتو رویکرد نظری تحقیق نشان می دهد رخدادی که امر روزمره را منهدم می سازد خود، جزء جدایی ناپذیر آن است. رخداد در کُنه روزمرگی لانه کرده است و حتی بالا انداختن یک حبه قند می تواند کام جمع انبوهی را تلخ کند: زندگی روزمره آبستن ضدِ خویش است و بداهت آن در چشم به هم زدنی به هم می ریزد. همه چیز از دل زندگی برمی خیزد و ورای آن چیزی وجود ندارد. با وقوع هر رخداد و به هم ریختن سیر طبیعیِ امور، روزمرگی از نو آغاز می شود و خودِ آن رخدادِ منهدم کننده به تدریج بخشی از امر روزمره جدید می گردد.
رخداد زن، زندگی، آزادی و نبرد بر سر تسخیر فضا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
65 - 100
مقاله حاضر در آبان 1401 و در میانه رخداد زن، زندگی، آزادی نوشته است. نوشتن در میانه رخداد امکان نوشتن درباره وضعیت اکنون است وقتیکه جریان معمول تاریخ از مسیر خودش خارج شده است و وضعیت آینده در هاله ای از ابهام به سر می برد. بنابراین نوشتن در میانه رخداد برای وضعیت اکنون امکان ایجاد تحلیل احتمالی را می دهد و منحصربه فرد بودن نوشتن در میانه رخداد همین دادن جنبه احتمالی به نوشته تحلیلی است. در میدان رخداد انبوهی از نیروهای مختلف برای پیشنهاد و ساختن موقعیتی جدید کارکرد پیدا می کنند. بنابراین، هدف اصلی این مقاله بررسی کارکرد رخداد زن، زندگی، آزادی است. برای این منظور ما از استدلال ابداکتیو استفاده کردیم تا کارکردی احتمالی را برای رخداد زن، زندگی، آزادی پیشنهاد دهیم. بر این اساس، مقاله استدلال های داده محور و نظری را جمع آوری و ارائه می دهد تا مبتنی بر آنها احتمال کارکرد رخداد زن، زندگی، آزادی را در تسخیر ملاء عام اسلامی تفسیر و تبیین کند.
دیالکتیک رخدادی سوژه- هنرمند و هنر در رمان های «هیاهوی زمان» جولین بارنز و «چشمهایش» بزرگ علوی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر بر آن است تا نشان دهد جولین بارنز و بزرگ علوی در دو اثر منتخب هیاهوی زمان (The Noise of Time) و «چشمهایش» به نقش رهایی بخش هنر در مقام مولد حقیقت توجه ویژه ای دارند. هر دو نویسنده که دغدغه های اجتماعی و سیاسی از درون مایه های اصلی آثارشان است، تقابل سوژه در برابر انقیاد را به تصویر می کشند. فرضیه اصلی این است که در منظر هر دو نویسنده هنر یکی از ابزار مهم مبارزه با استبداد است که در آن سوژه-هنرمند در رابطه دیالکتیکی خود با سلطه حاکم، در وقوع یک گسست به اهمیت رخدادی هنر پی می برد، و تا پایان به آن وفادار می ماند. دیمتری شوستاکوویچ موسیقی دان شهیر روسی، و قهرمان رمان بارنز، در کشمش با قدرت حکومت استالینی، با تمام وجود به یکپارچگی درون خویش با هنرش اهتمام می ورزد، گرچه برخی او را خائن می دانند. استاد ماکان نقاش، قهرمان رمان «چشمهایش»، در کارگاه نقاشی خویش دغدغه مند دردهای رعیت مظلوم در برابر ستم و بی عدالتی، سرانجام در تبعید با زندگی مبارزاتی خود وداع می گوید. این تحقیق که پژوهشی تطبیقی و مقابله ای است، در چارچوب نظری، رویکردی میان رشته ای با تمرکز برخوانش پسامارکسیستی به کار گرفته است و از آرای کلیدی آلن بدیو همچون نظریه ارکان (Conditions)، هنر مولد (Art as Truth generator)، دیالکتیک (Dialectics)، گسست (Rupture) سوژه و سوژه شدگی (Subjectivisation)، وفاداری (Fidelity)، و مهم تر از همه رخداد (Event) استفاده کرده است.
مطالعه ای بر رخداد لیوتاری در فراسینما نمونه های موردی: فیلم های «کلوزآپ» و «زیر درختان زیتون»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۲شماره ۶۱
163 - 182
حوزه های تخصصی:
لیوتار در بحث نقد و تحلیل هنر، از مفهوم «رخداد» با ویژگی هایی مانند غرابت و منحصربه فرد بودن، رها از امور پیشین و مرسوم، نامتعین و لحظه ای بودن، بهره می جوید تا به واسطه آن قواعد ژانرهای از پیش مقرر را متلاشی و «گواهی دادن بر وجود امر نمایش ناپذیر» را به عنوان رسالت اثر هنری پسامدرن محقق کند. در این مقاله به شیوه کیفی، با روش کتابخانه ای و با تکیه بر فیلم های کلوزآپ (1369) و زیر درختان زیتون (1373) از ساخته های عباس کیارستمی، به عنوان آثاری فراسینمایی، تلاش شد تا به این پرسش در آثار فراسینمایی پاسخ داده شود که چگونه رخدادها موجب نمایش «امر نمایش ناپذیر» می شوند. نتایج این پژوهش در مورد تلفیق فراسینما و مفهوم رخداد نزد لیوتار با تکیه بر نمونه های سینمایی ذکر شده با ویژگی هایی مانند وقفه های فنی در صدا، تصویر و شگردهای نوآورانه در روایت و اشاره به فیلم و فرایند فیلمسازی که بارها فرم متعارف روایت گری کلاسیک و سنتی را به چالش کشیده نشان می دهد که در فراسینما، به میانجی رخداد و از طریق خلق فرمی سینمایی که از سنت ها و قواعد مرسوم در فیلمسازی پیروی نمی کند، گواهی دادن بر وجود و نمایش امر نمایش ناپذیر به عنوان ایده اصلی آراء لیوتار در باب هنر محقق می شود.
زیباشناسی امر والا ازمنظر لیوتار (مطالعه موردی: آثار بارنت نیومن)
منبع:
مطالعات نظری هنر سال دوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳
91 - 112
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تاکنون، والایی در کنار زیبایی، برای توصیف تجربه هایی مانند نامتناهی، هراس، شکوه، مرگ و ... به کار رفته است. در میان اندیشمندانی که به موضوع والایی پرداخته اند، ادموند برک، با تمایز قائل شدن میان امر زیبا و امر والا، سنت اندیشه ی غربی را در باب زیبایی و والایی دگرگون کرد. کانت نیز در تلاش برای کشف بنیان های پیشین تجربه ی لذت و رنج، بخشی از کتاب نقد سوم خود را به بررسی تجربه ی زیباشناختی امر والا اختصاص داد.در میان فیلسوفان معاصر، «لیوتار» اندیشمند فرانسوی و چهره ی شاخص فلسفه پست مدرن، آموزه ی کانت درباره ی والایی را برگرفت و با ارائه ی تفسیری نو از آن، والایی را وارد قلمرو دگرگونی های فرهنگی کرد و آن را برای توصیف جامعه پسامدرن و نیز تجربه ی زیبا شناختی هنر، به کار گرفت. نزد لیوتار، والایی در مقام یک رخداد، قادر است بازی های زبانی مستقر را به چالش گرفته و قواعد رایج و کلان روایت های مدرنیته را در هم شکند.مقاله حاضر برآن است که ضمن بررسی آراء لیوتار در باب والایی و با توجه به تفسیر وی از آثار هنرمند نقاش، بارنت نیومن، وجه زیباشناسانه ی تجربه والایی را نزد وی، آشکار سازد. از این رهگذر هم چنین روشن خواهد شد که چرا لیوتار فیلسوف والای پسامدرن نامیده شده است.
مطالعه ای بر رخداد و ناسینما در اندیشه لیوتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم آذر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
61 - 68
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: ژان فرانسوا لیوتار، از اندیشمندان فلسفه انتقادی، با تعریف دو بدیل مدرنیسم و پست مدرنیسم برای واقع گرایی ضمن ارائه تعریفی جدید و رها از چارچوب های تاریخی، مؤلفه هایی برای اثر هنری پسامدرن برمی شمرد. او در سویی دیگر به مدد احکام تأملی نزد کانت، انگاره رخداد را چنین در نظر می گیرد که ژانرهای گفتمان مستقر را به چالش کشیده و موجب خلق گفتمان جدید در یک اثر هنری پسامدرن می شود؛ گفتمانی که شیوه ادراک جدیدی را نسبت به آنچه در قبل بوده می طلبد. او در نوشتار ناسینما، حرکت را ماده خام سینما قلمداد و ناسینما را سلب کلیه حرکت های متکی به تولید اثر فیلمیک صورت بندی می کند. در این مقاله به تشریح روابط جدید میان رخداد، ناسینما و هنرپسامدرن در اندیشه لیوتار پرداخته شده و در نهایت به این پرسش که انگاره رخداد نزد لیوتارچگونه می تواند بر پیدایش پسامدرنیسم به مفهوم امر کلی غیرتاریخی و ناسینما در مقابل سینما مؤثر باشد پاسخ داده شده است.
هدف پژوهش: این پژوهش ضمن صورت بندی نسبت میان دو مفهوم رخداد و ناسینما به عنوان دو مؤلفه مهم نقد هنر و سینما نزد لیوتار، این هدف را دنبال می کند که نشان دهد چگونه پسامدرنیسم به مفهوم سبکی و امر کلی غیرتاریخی در سینما متجلی و ناسینمای لیوتاری محقق می شود.
روش پژوهش: روش تحقیق کتابخانه ای و تشریح روابط میان گزاره ها با رویکرد توصیفی تحلیلی بوده است.
نتیجه گیری: با وقوع انگاره رخداد در فیلم ها، ژانر مستقر در هر اثر مضمحل و ژانرهای جدید و غیرمنتظره پدید می آیند و در پی آن نمایش امر نمایش ناپذیر ممکن شده و ناسینما درمقابل سینما بروز می یابد و به این ترتیب پسامدرنیسم نه به عنوان یک دوره تاریخی بلکه در شکلی سبکی آشکار می شود.
هستی شناسی سینمای مستندنمایی؛ ارائه رویکرد تازه در تحلیل سینمای مستندنما بر اساس نظریات آلن بدیو: بررسی موردی چهار فیلم شاخص در سینمای جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی شده با مطالعه نظریات معاصر و بررسی و جمع بندی آن، رویکردهای نو در سینمای معاصر بررسی و تحلیل شود. نظر به مطالعات پیشین که در این زمینه صورت گرفته، در این مقاله سعی شده تا علاوه بر توصیف این نظریات، زمینه های شکل گیری آن، و تمایز آن با رویکردهای اصلی فلسفه معاصر، راه برای ارائه یک رویکرد تحلیل فیلم هستی شناسانه باز شود و در نهایت چهار فیلم مستندنمایی بر این اساس با رویکردی توصیفی-تحلیلی بررسی شود. ابتدا با بررسی ریشه های نظری آلن بدیو در میان نظریات اصلی فلسفه معاصر، خاستگاه ها و تمایزات آن ها، سعی می شود یک صورت بندی کلی از فلسفه بدیو بر مبنای مفاهیم کلی هستی شناسی، ارائه شود؛ سپس مفاهیم و تقابل های اساسی در نظریه آلن بدیو و چگونگی تولید حقیقت، بررسی شده و قابلیت آن برای ارائه یک رویکرد نظری تحلیل فیلم در حوزه سینما بررسی می شود. در انتها نیز با بررسی موردی چهار فیلم شاخص در حوزه مستندنمایی، به عنوان یک عرصه نو در سینمای عصر حاضر، به وسیله ی این رویکرد تحلیلی، یک تحلیل کلی از سینمای مستندنما ارائه می گردد. نتایج نشان می دهد که الگوی به دست آمده از نظریات بدیو می تواند در تحلیل سینمای مستندنمایی به کار گرفته شود و برای توصیف و تحلیل عناصر ساختاری فیلم ها مؤثر واقع شود.
خانه و دانشگاه مجازی در میدان رخداد شیوع ویروس کویید-19: تنیدگی دو موقعیت ناهمگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ایران، با همه گیری ویروس کووید-19 ارتباطات روزمره و رودررو به هم ریخت و به فضای مجازی انتقال یافت؛ هم چنین، درهای دانشگاه هم به ناگه بسته شد و کلاس های مجازی به سرعت شروع به کار کرد. دانشجویان هرکدام در خانه های خود توسط لپ تاپ ها یا گوشی های موبایل به کلاس های مجازی وصل می شدند و پیوندی بین اندرونی ها و بیرونی شکل گرفت. دوگانه اندرونی (روابط) و بیرون (ضوابط) در بعد از انقلاب 1357 به شاخصی مهم برای ضرورت رعایت ضوابط اسلامی در ملأعام و آزاد بودن نسبی در روابط اندرونی تبدیل شد. پس پیوندخوردن اندرونی به بیرونی موجب مجاورت ناهمگون و تداخل مناسبات اندرونی و بیرونی شد. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی کارکرد مجازی شدن دانشگاه و آمدن آن به درون خانه ها و پدید آمدن موقعیت ناآشنا و جدیدی است که از آن برآمد. این جستار از نوع پژوهش دیجیتالی با حضور میدان پژوهشگر در شبکه اجتماعی اینستاگرام است که محتواهای تولیدشده درباره دانشگاه مجازی و پیوند آن با خانه جستجو شدند و در این میان، صفحه اینستاگرام یک استاد دانشگاه خوارزمی با توجه به تعداد بالای مخاطب هایی که در آن از تجربه زیسته پیوند دانشگاه مجازی و خانه نوشته بودند به مثابه مطالعه موردی انتخاب شد. براساس نتایج تحلیل داده ها، در پیوند دانشگاه مجازی و خانه، فضای روابط آزاد اندرون و ضوابط اداری بیرونی بر یک دیگر تأثیر می گذاشتند که به واسطه کانال های ارتباطی دیداری، شنیداری، و صوتی تلاش می شد تا تأثیرات آن ها بر یک دیگر کنترل شوند.
ژست و صیرورت سوژه در غزلی از مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جستار حاضر به مفهوم ژست و صیرورت سوژه در غزلی از مولوی با رویکردی پدیداری و ژستیک می پردازد. برای تبیین چگونگی عملکرد ژست به عنوان پدیدار، ابتدا تعریف و کارکرد آن در جهان هستی سوژه مورد بررسی قرار گرفته است؛ سپس ژست در جهان درونی سوژه، به مثابه پدیدار در جهان بیرونی نشان داده شده و برای این مهم از پدیدارشناسی هگل بهره گرفته شده است. مسئله و هدف این است که چگونه سوژه در فرایند صیرورتی، ساحت های مختلف را طی می کند و در این مسیر چه عاملی سبب می شود او ژست های خود را شناسایی کند و سپس آنها را بزُداید. فرض اصلی پژوهش این است که سوژه به میانجی و معیت سوژه ژستیک (دیگریِ خود) که عامل اصلیِ حرکت سوژه است، ساحت های حضور را طی می کند. بدین سیاق، از وضعیت ناآگاهی عبور می کند و در مسیر استعلا قرار می گیرد. در این مسیر سوژه با صیرورت و رخدادهای پی در پی به آگاهی و سپس به خودآگاهی می رسد. نتیجه پژوهش نشان می دهد هستی شناسی و استعلا یافتن به نقطه ای ساکن منتهی نمی شود، بلکه استعلا و شناختِ هستی منوط به صیرورت استعلایی سوژه هست مند می باشد؛ سوژه ای که در این فرایند، سه ساحت حضوری، پیشا-رخداد، رخداد و پسا-رخداد را رقم می زند. این سه ساحت حضوری، معادل ساحت های پدیدارشناسی است که مسیر نوینی در موقعیت هستی شناختی سوژه می گشاید.