مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
حیات
حوزه های تخصصی:
حیات یکی از مهم ترین و بنیادی ترین مسائل فلسفی است که فیلسوفان هماره به واکاوی آن پرداخته اند. تحلیل حیات دنیا از دیدگاه ملاصدرا باید در چارچوب فلسفه وی و نگرش وجودی او به عالم هستی صورت پذیرد تا تبیینی جامع و دقیق به دست آید. حیات در فلسفه ی صدرا مساوق وجود و ساری در هر شی و امری مشکک است که در هر مرتبه ظهور و بروزی متفاوت دارد و دنیا ظهور وجود و حیات در پایین ترین مرتبه آن است. در نگرش وجودی ملاصدرا به عالم هستی، دنیا شأنی از شئون حق تعالی و مرتبه ای ضروری از مراتب هستی است. اصول مهم حکمت متعالیه همچون وحدت تشکیکی وجود و حرکت وجودی اشتدادی در تبیین حقیقت حیات دنیا از منظر ملاصدرا نقش مهمی را ایفا می کنند. بر این اساس حیات دنیا نه تنها باطل نخواهد بود بلکه شانی از واجب تعالی است که با حرکت اشتدادی به سوی کمال خود سیر می کند. گفتنی است این مقاله حیات را در دو نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود به روایت ملاصدرا مورد واکاوی قرار داده است.
تحلیلی بر کنترل ذهن و تأثیر آن بر حصول حیات طیبه
حوزه های تخصصی:
روزانه اندیشه های بسیاری، اعم از آگاهانه یا نا آگاهانه از ذهن آدمی می گذرد و خاطره های ناخوشایند سبب تحلیل قوا و از بین رفتن سرزندگی و نشاط انسان می شود و انرژی قابل ملاحظه ای را از او می گیرد. از این رو تصحیح و مدیریت اندیشه ها آرزوی دیرین اسانها بوده است. همچنین، اصلاح و کنترل اندیشه ها برای حاصل شدن حیات طیبه که هدف خلقت انسان می باشد اهمیت دارد. بحث ماهیت و حفظ خواطر از مباحث علم النفس در فلسفه است که فیلسوفان گذشته، مانند ابن سینا و فارابی و فیلسوفان معاصر، همچون میر داماد و صدر المتألهین به آن توجه خاصی داشته اند. راه نفوذ شیطان در انسان نیز از طریق همین اندیشه هاست؛ زیرا نفوذ گاه شیطان اندیشه بشر است، نه بدن وی. روش انجام این تحقیق تنها از طریق اینترنت و سایت های معتبر بوده است. آنچه از انجام این تحقیق حاصل شد این بود که حفظ ذهن از انحراف به سمت خطورات ذهنی غلط یا حتی اطلاعات درست ولی زیاد وبی ثمر برای انسان، موجب کند شدن و یا گاهی متوقف شدن حرکت انسان به سمت حیات طیبه می گردد.
بررسی تطبیقی رابطه هستی شناسانه حیات و شناخت در دیدگاه افلوطین و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه حیات و شناخت در دیدگاه افلوطین و صدرالمتألهین و تطبیق این دو دیدگاه از آن جهت دارای اهمیت است که پیوند هستی شناختی حیات (life) و شناخت (knowledge) در نگاه دو فیلسوف حکایت از قرابت فکری آنها دارد. «نظر» (contemplation) در نگاه افلوطین نوعی شناخت عام و فراگیر است که تمام مراتب هستی، آن را واجدند. اندیشه یا شناختی که افلوطین آن را عین حیات و زندگی می داند. در دیدگاه ملاصدرا نیز هم علم و ادراک (شناخت) و هم حیات، تابع وجود و بلکه عین وجود است. از این روست که علم و حیات در وجود، وحدت دارند. باور به عینیت وجودی دو صفت حیات و شناخت و بالتبع موجود حیاتمند و شناختمند، اعتقاد به تحویل حیات به شناخت و اشتراک مبانی رابطه هستی شناسانه میان حیات و شناخت -همانندی مبدأ و غایت حیات و شناخت، مشکک بودن حقیقت حیات و شناخت، عامل مشترک حیات و شناخت در طبیعت و حیاتمندی و شناختمندی عالم- در نگاه دو فیلسوف، زمینه را برای تطبیق دو دیدگاه فراهم آورده است. تطبیقی که نتیجه آن، یافتن قرابت های فکریِ دو فیلسوف درباره نوع رابطه حیات و شناخت است.
توضیح نسبت مرگ ارادی، معرفت و اخلاق در اندیشه صدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
99 - 120
حوزه های تخصصی:
مرگ به عنوان یکی از مفاهیم کلیدی در اندیشه صدرا به حساب می آید. در اندیشه صدرا مرگ به عنوان تعالی نفس از بدن معرفی شده است. از منظر وی مرگ تنها به ضرورت متافیزیکی واقع نمی شود، بلکه آدمی می تواند بر حسب تلاش خود میان نفس و بدن جدایی بیندازد. سؤال این است که مرگ چگونه از ضرورتی متعالی به امری انسانی تبدیل شده و چگونه با اراده آدمی نسبت برقرار می کند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی تلاش می کند که نشان دهد صدرا چگونه میان مرگ با فلسفه از یک سو و مرگ و اراده اخلاقی و تهذیب از سوی دیگر ارتباط ایجاد می نماید. با مراجعه به آثار صدرا روشن می شود که مرگ ارادی، اراده اخلاقی و فلسفه از جهت اینکه هر سه از یک سو دوری از تعلقات بدنی را لازم دارند و از سوی دیگر باعث استکمال وجودی نفس و رسیدن آن به مرتبه عقلانی می شوند، اشتراک دارند. این خصیصه مشترک و بنیادی زمینه ایجاد نسبت میان این سه مفهوم و گذار از یکی به دیگری را در اندیشه صدرا فراهم می آورد.
اعتبارسنجی روایات آفرینش نخستین چشمه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
4 - 27
آفرینش نخستین چشمه در روی کره زمین با عنوان اولین چشمه جوشیده، در روایتی مرسل که شیخ طبرسی در نقل آن متفرّد است، در مباحث تفسیری سوره شعراء در مجمع البیان ذکر گردیده است. با توجه به بررسی روایت مورد بحث به روش کتابخانه ای و توصیفی، این روایت از نظر سندی، به سبب ارسال و مفرد بودن، ضعیف است و توانایی مقابله با تعداد زیادی از روایات واحد که بر اساس نظریه آخوند خراسانی، دارای تواتر اجمالی هستند را ندارد. از نظر دلالت، با توجه به بررسی خانواده بزرگ حدیث یعنی مطالعه روایات مشابه و مخالف، ناسازگاری روایت ذکر شده با دیگر روایات مندرج در منابع شیعه مبنی بر نخستین بودن آفرینش چشمه حیات در میان چشمه ها که یوشع بن نون در آن ماهی را شست و زنده گشت و خضر علیه السلام از آن نوشید و عمر طولانی پیدا نمود، هویدا است. بنابراین پذیرش روایت نامبرده، مشکل است. نیز احتمال اسرائیلی یا منتقله بودن آن نیز وجود دارد.
کاربرد نمادین رنگ ها در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۳
163 - 179
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم کلام راستین الهی، علاوه بر اینکه یک مجموعه کامل از پیام های دینی- عقیدتی است، در زمره کتاب های غنی ادبی نیز محسوب می گردد. این کتاب الهی دارای تصویرهایی با خیالی گسترده و عمیق بوده که در گستره خیال آن ها، عناصری چون تشبیه، استعاره، موسیقی، حس آمیزی، رنگ و ... نقش اساسی دارند. یکی از ارکان و عناصر مؤثر در زیبایی ادبی این تصویرها، استفاده از رنگ می باشد؛ هرچند تنوع و گوناگونی رنگ ها در این کتاب آسمانی اندک است، اما همین تنوع اندک نیز در پروردن خیال مخاطب، نقشی ارزنده دارد. رنگ های بکاررفته در قرآن کریم یا به منظور توصیف یک چیز یا یک پدیده، مورد استفاده واقع شده اند یا دارای معانی استعاری، کنایی و گاه تشبیهی می باشند؛ پژوهش حاضر می کوشد با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تبیین و بررسی کاربردهای رنگ های موجود در قرآن کریم پرداخته و دلالت های هر یک را تبیین کنند.
نقد هایدگر بر فلسفه حیات برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
221 - 242
حوزه های تخصصی:
این مقاله در پی نقد هایدگر بر فلسفه حیات برگسون و تحلیل او از آن است. علاقه مندی هایدگر به این دلیل است که برگسون به دنبال راهی می گردد برای فهم حیات همان گونه که هست. هایدگر در تحلیل خود برخی آرای برگسون را امیدوارکننده می داند، مانند توجه به مفهوم زمان به عنوانِ کلیدی برای به چنگ آوردن حقیقت، اما برخی دیگر از نظریات برگسون مانند عدم کفایت زبان در فهم حیات را نقد می کند. به طورکلی، نتایج این تحقیق به سه بخش تقسیم می شود. در بخش اول، مفهوم زمان در فلسفه برگسون به عنوانِ کلیدی برای فهم حیات به دست داده می شود که در اینجا هایدگر برگسون را از پیشگامان فلسفه مدرن معرفی می کند. بخش دوم مقاله به موضوع زبان و عدم کفایت مفهوم در فلسفه برگسون اختصاص یافته است. در بخش سوم و پایانی، هایدگر با نقدِ نظریات برگسون دربابِ زبان، سعی می کند برای فهم حقیقت به وسیله مفهوم زمان راهی پیدا کند. توجه به آگاهی و ارتباط آن با دنیای خارج، ازطریقِ مفهوم زمان برگسونی یا دیرند، از دیگر مباحثی است که برای هایدگر از اهمیت بالایی برخوردار است. هایدگر باوجودِ تمام نقدهایی که بر فلسفه حیات دارد همچنان کار برگسون را امیدوارکننده ترین تحقیق و تلاش برای دستیابی به حقیقت می داند.
ولوج روح در کالبد جنین از منظر امامیه و آیین کاتولیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، مسئله ولوج روح در کالبد جنین را به روش توصیفی مقایسه ای از دیدگاه امامیه و کاتولیک به تحلیل پرداخته و به این نتیجه رسیده است که کاتولیک نفخ روح را مقارن با لقاح می داند. این دیدگاه از قرن هفدهم به بعد ظهور یافت؛ چه اینکه در قرن های قبل از آن، عالمان مسیحی میان جنین شکل گرفته و جنین شکل نگرفته تمایز قائل بودند. آنان بر این باور بودند که جنین زمانی شکل گرفته است که از نظر جسمی و فیزیکی کامل شده و آماده تعلق روح و پذیرش باشد. عالمان امامیه برای رشد و تکامل جنین مراحل مختلفی را برشمرده اند و معتقدند که دمیده شدن روح در مرحله کامل شدن اعضا و جوارح است؛ ولی برای آن، وقت معینی را ذکر نمی کنند. طبق برداشت از احادیث مأثور از اهل بیت، نفخ روح در جنین پس از کامل شدن چهارماهگی اتفاق می افتد. این نظریه با نتایج تحقیقات علمی نیز مطابقت دارد.
مطالعۀ تطبیقی آثار حقوقی حیات نباتی در حوزۀ حقوق خصوصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش حقوق خصوصی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۲
109 - 143
حوزه های تخصصی:
حیات نباتی یکی از انواع آسیب های مغزی است کﻪ علی رغم مرگ نیم کرﻩ ﻫﺎی ﻣﻐﺰ، ﺳﺎقه ﻣﻐﺰ ﺑﻪ ﻓﻌﺎﻟیﺖ ﺧﻮﺩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣی ﺩﻫﺪ. در این وضعیت بیمار هیچگونه عملکرد ذهنی و شناختی ندارد و قادر به ارتباط آگاهانه با محیط اطراف نیست. به لحاظ فقدان قوانین موضوعه در این عرصه در اکثر نظام های حقوقی، ابعاد حقوقی این وضعیت به نحو شایسته ای تبیین نشده است. تشخیص مرده یا زنده بودن این بیماران از جمله موضوعات مهمی است که تبیین وضعیت حقوقی آن ها را امکان پذیر می سازد. در این پژوهش با توجه به مفهوم شرعی و فقهی مرگ و با توجه به حرمت حقّ حیات و با وحدت ملاک از مقررات ناظر بر حجر، دیدگاه زنده بودن این بیماران مورد پذیرش قرار گرفته و با توجه به این دیدگاه و با رویکرد تطبیقی آثار حقوقی حیات نباتی مورد تحلیل قرار گرفته است. انتخاب قیّم و واگذاری امور مالی به آن ها، امکان درخواست طلاق توسط همسرِ بیمار نباتی، انفساخ قراردادهای قائم به شخص از جمله مهم ترین آثار حقوقی است که در این نوشتار مورد پذیرش قرارگرفته است
نسبت میان مابعدالطبیعه و اخلاق در اندیشه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شالوده های نظام فکری دکارت تعریف تازه ای است که از انسان به دست می دهد. در کتاب تأملات (تأمل دوم) و نیز در کتاب جست وجوی حقیقت، تعریف رسمی ارسطویی انسان در مقام «حیوان ناطق»، بر اساس وضوح و تمایز دکارتی، آشکارا دست خوش این چالش می گردد که در این تعریف، دو مفهوم مبهم «حیات» و «نطق» محوریت دارد. در تعریف تازه دکارتی، انسان «شیئ اندیشنده ناممتد» است. اما باید توجه داشت که اندیشنده بودن انسان دکارتی با ناطق بودن انسان ارسطویی بسیار فرق دارد، به این معنا که اندیشه تنها در ساحت «ذهن» تحقق می یابد در حالی که نطق متعلق به وادی «نفس» است. نظر به این که دکارت می خواهد خود را از هرچه مفهوم مبهم و کیفی است، برهاند، نه تنها نطق که حیوانیت انسان نیز دست خوش چالش می شود، چراکه «حیات» نیز مفهومی است که در دوگانه انگاری اندیشه/امتداد دکارتی جای نمی گیرد. حال، باید دید آیا انسانی که در او نفس به ذهن، نطق به سخن گفتن، و حیات به صرفِ حرکت و حرارت اندام های درونی فروکاسته می شود، می تواند مانند انسان ارسطویی به عالم، به دیگر انسان ها و به دیگر حیوانات نگاه اخلاقی داشته باشد یا خیر؟ آیا انسانی که در تعریف او، حتی احساس و تخیل نیز در زمره قوای درجه دوم اوست، می تواند وارد ساحت اخلاق شود؟ آیا چنین انسانی می تواند در قبال جهانِ یک سره ممتد و فاقد حیات، احساس تکلیف اخلاقی داشته باشد؟
واکاوی زمان ولوج روح در جنین با تأکید بر آیات قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
129 - 146
حوزه های تخصصی:
حکم تکلیفی مورد اتفاق نظر فقها برای سقط جنین با نظر به دلایل متقنی که در منابع اسلامیوجود دارد در دو فرض قبل و بعد از ولوج روح، حرمت است، و هرکسی که سبب سقط شده، مجرم محسوب گردیده و در نهایت، با نظر به مدتی که نطفه وارد رحم مادر گشته و مراحلی را طی کرده، دیه باید بدهد؛ اما فقها با بروز عناوین ثانویه موارد خاصی را قبل از ولوج روح از حکم حرمت استثنا نموده اند لذا تشخیص این زمان از اهمیت وافری برخوردار است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای اعم از حقیقی و سایبری، بدین ترتیب به نگارش درآمده، که ابتدا مفهوم حق حیات با توجه به آیات قرآن مورد مداقه قرار گرفته و آنگاه به روش تحلیلی سعی شده تا با استفاده از احادیث تفسیری و با بررسی واژه جنین در آن ها و همچنین طریقیت یا موضوعیت داشتن نحوه شکل گیری آن، زمان ولوج روح سنجیده شود. بررسی های صورت گرفته بیانگر آن است که عدم تفکیک میان روح حیوانی و روح انسانی در برخی روایات و احاله معنای روح به فهم عرفی، اقتضا می کند که از ولوج روح، معنای عرفی حیات و زنده شدن جنین برداشت شده، لذا به همین جهت در صورت شک و عدم حصول اطمینان به تحقق پدیده ولوج روح، قاعده احتیاط در دم اقتضاء می کند که در موارد مشکوک حکم به عدم جواز سقط بدهیم.
مسئله حیات در فلسفه ابن سینا: بررسی انتقادی دیدگاه تاوارا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی (مشکوه النور) سال ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۸
227 - 244
حوزه های تخصصی:
بحث درباره حیات و چیستیِ آن، یکی جنجالی ترین مباحث بین رشته ای درمیان محققان است که فلاسفه نیز ازنگاه خود بدان پرداخته اند. ابن سینا از اولین فیلسوفان اسلامی ای است که در آثار خویش به این بحث پرداخته و به مشکل اساسی تعریف حیات اشاره کرده است. تاوارا به عنوان یکی از معدود پژوهشگرانی که به بحث حیات در آثار ابن سینا پرداخته، بدون توجه به مشکل اساسی موجود در تعریف حیات نتیجه گرفته شیخ الرئیس در آغاز فعالیت فلسفی خود، با تعریف حیات به عنوان تغذیه و نمو، گیاهان را جزء موجودات زنده قلمداد کرده است؛ اما در ادامه و در سِیر تکامل فکری خویش با عرضه کردن تعریف دیگری از حیات و یکی دانستن آن با ادراک و حرکت ارادی، از این نظر روی گردانده و گیاهان را از دایره شمول موجودات زنده خارج کرده است. در مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل مفهومی و تحلیل متن، نخست، دیدگاه تاوارا را نقد کرده ایم. مهم ترین نقدهای مطرح شده درخصوص نظر وی عبارت اند از: برداشت ناقص از متن ابن سینا؛ توجه نکردن به مشکل اساسی تعریف حیات در فلسفه این فیلسوف؛ نبودِ تکامل زمانی و تاریخی در تعریف حیات در فلسفه بوعلی. پس از آن، در افقی گسترده تر، مسئله حیات در فلسفه شیخ الرئیس را بررسی کرده و نتیجه گرفته ایم وی در آثار خویش، نه دو تعریف، بلکه پنج تعریف متفاوت را درباره حیات به دست داده است و این تعاریف را نمی توان حاصل یک سِیر تکاملی در بستر زمان دانست؛ بلکه بازگشت این تعاریف متعدد به مشکل اساسی موجود در تعریف حیات است که بوعلی تا پایان زندگی فلسفی خود با آن مواجه بوده است.
انسان شناسی در آیینه قرآن
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
339 - 377
حوزه های تخصصی:
کلید انسان شناسی یکی از مباحث مهم هر مکتب و از جمله اسلام است. انسان شناسیِ مصطلح در غرب، با شناخت انسان در فرهنگ دینی متفاوت است. انسان شناسی در متون دینی به معنای خود شناسی است. انسان شناسی از جهت روش شناخت، چهار نوع است: تجربی، شهودی، فلسفی و دینی. مقاله حاضر برای شناخت انسان، روش دینی را برگزیده و با روش توصیفی - تحلیلی و از نوع کتابخانه ای به این سؤال پاسخ می دهد که انسان شناسی در آیینه قرآن چگونه است؟ یکی از ویژگی های اساسی روش دینی، جامعیت شناخت انسان است. همه ابعاد و ویژگی های انسان را در یک مقاله نمی توان معرفی کرد و این نوشتار به بررسی مهم ترین ارکان انسان شناسی از منظر قرآن پرداخته است. دستاوردهای نگارش کنونی این است که انسان، دو بُعدی آفریده شده و بُعد روحانی او از بُعد جسمانی اش مهم تر است و محدود کردن انسان به نیازهای مادی، ظلم به انسان است. مقام خلافت الهی، بارزترین مقام انسان است و جانشینی انسان از سوی خدا منحصر به حضرت آدم نیست. ستایش های خدا از انسان، ناظر به فطرت گرایی انسان و نکوهش های الهی درباره انسان و ناظر به طبیعت گرایی انسان است. کرامت انسان مربوط به خصوصیات ذاتی اوست. حق حیات از مهم ترین حقوق انسان است که دارای دو نوع مادی و معنوی است. نهایتاً زندگی انسان به دنیا محدود نمی شود و آخرت بازتاب زندگی دنیایی انسان است.
بررسی مبانی قرآنی «حیات طیبه»
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
281 - 306
حوزه های تخصصی:
مقوله ی حیات طیبه به معنای زندگی شیرین و آرام بخش، یکی از موضوعات بسیار مهم قرآن کریم برای حیات بشری است. بررسی ابعاد حیات طیبه با توجه به نیاز انسان به آن، در نیل به سعادت دنیوی و اخروی و از طرف دیگر، توان پاسخ گویی قرآن کریم، با لحاظ جاودانگی و جهانی بودن آموزه های آن در عالم بشریت، حائز اهمیت فراوان است. هدف نوشتار کنونی، یافتن پایه ها و مقولات زیرین حیات طیبه برای حصول حیات طیبه در فرد و جامعه است. نتایج تحقیق کنونی با روش تحلیلی - توصیفی به همراه شیوه ی استنطاقی از قرآن و با اسناد و منابع کتابخانه ای، ناظر به این حقیقت مهم است که عملیاتی شدن حیات طیبه به برخی پایه های نظری و روحی و رفتاریِ قرآنی، هم چون باور مندی به توحید، نبوت، معاد، میل به زیبائی، درهم تنیدگی دنیا و آخرت و غیره نیاز دارد که بدون ملاحظه ی آن ها، حیات طیبه در جامعه ی انسانی محقق نخواهد گردید. در واقع، موارد مذکور از زیرساخت های حیات طیبه شناخته می شوند که بنای حیات طیبه، روی آن ها امکان پذیر است.
الگوی آینده حمایت از حقوق مالکیت معنوی بیماران سرمازیست(مقاله علمی وزارت علوم)
در فرآیندی نسبتاً نوظهور، بیماران لاعلاج با این امید که در آینده درمان قطعی آن ها کشف شود، در حالت انجماد نگهداری می شوند. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی برای نخستین بار به بحث در مورد حقوق مالکیت معنوی این افراد پرداخته است. در مورد این بیماران، دو فرض موت و حیات مطرح است. جمهور فقها که اساس این روش را پذیرفته اند، به فرض حیات اعتقاد داشته و بنابراین می توان این نظریه قوی را پذیرفت. بنابراین می توان فرض اداره اموال معنوی بیمار توسط وکیل یا امین را طرح نمود. امین حسب عرف حقوقی می بایست جانب امانت را رعایت کرده و تنها در صورتی نسبت به واگذاری طرح اقدام نماید که اصول اقتصادی چنین اقتصاء دارد. اما اختیارات وکیل در قرارداد تعیین شده و مطلق است. در مورد توقیف اموال معنوی بحث های فراوانی مطرح است، اما رویه قضائی آن است که اگر عواید مادی مالکیت معنوی برای تسویه دیون کافی نبود، آنگاه نسبت به توقیف این اموال اقدام شود. در وضعیتی که مالک طرح توانایی اداره مال معنوی را ندارد، دغدغه حمایت از حق اداره اموال معنوی نیز وجود نداشته و لذا رویه قضائی به سمت توقیف مستقیم اموال معنوی حرکت می کند.
مفهوم شناسی «حیات» و جایگاه آن در سبک زندگی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجا که «حیات» واژه کلیدی در «سبک زندگی» است، هدف این مقاله تبیین معنای آن از نگاه فلسفه اسلامی و جایگاه آن در «سبک زندگی اسلامی» است. روش: در گردآوریاطلاعاتازروش کتابخانه ایودربررسیآنازروشتحلیلفلسفیاستفادهشدهاست. یافته ها: «حیات» از مفاهیم ثانویه فلسفی بوده که به آثار آن؛ یعنی رشد و نمو یا علم و قدرت تعریف شده است. «نفس» مبدء حیات است و نفس انسان در حیات دنیوی خود، دارای حیاتِ نباتی و حیوانی و انسانی بوده و موجودی انتخابگر است. نفس انسان با توجه به انتخابگر بودن و حرکت جوهری ای که دارد، در مسیر ساختن خویش حرکت می کند که بر اساس آن سبک زندگی تعریف می شود. نتیجه گیری: در این نوشتار با توجه به تعریف «سبک زندگی»، که مؤلفه اصلی آن، اراده و اختیار انسان معرفی شده، نتیجه گیری شده است که سبک زندگی اولاً، فقط در حیات انسان مطرح می شود و در حیات خداوند و موجودات مجرد و همچنین در حیات حیوانات و نباتات مطرح نیست. ثانیاً، سبک زندگی فقط در آن بخش از زندگی انسان که ارادی و اختیاری است (حیات حیوانی و حیات انسانی) مطرح می شود
نفس شناسی سلبی بررسی رویکرد سلب گرایانه ابن سینا به چیستی نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 102
حوزه های تخصصی:
برای شناخت هر شیء دو روش وجود دارد: الف) روش ایجابی (آنچه هست). ب) روش سلبی (آنچه نیست). شناخت نفس با روش نخست در آثار نفس پژوهان به نحو منسجم ارائه شده است، اما روش دوم سامان مند نشده است و گاه به نحو ضمنی در بررسی های ایجابی لحاظ شده است. هدف پژوهش حاضر ارائه تصویری روشن تر از چیستی نفس در اندیشه ابن سیناست و تلاش دارد مطلوب خود را از طریق بررسی اوصاف و احوال سلبی نفس تحصیل کند. در این راستا مغایرت نفس با جسم، بدن، مزاج، روح بخاری ، طبیعت، عقل (تام) و حیات بررسی می شود که مغایرت نفس با سه مورد اخیر مهم ترین آنها به شمار می رود. اهمیت مغایرت نفس با جسم از آن جهت است که به نحو ضمنی شامل مغایرت با مزاج، روح بخاری ، بدن و هر امر جسمانی دیگری می شود. مغایرت نفس با عقل از آن جهت مهم است که از خطاهای ناشی از همسان انگاری نفس انسانی با مجردات محض جلوگیری می کند. بررسی نسبت نفس و حیات نیز از جهت مشابهت چشمگیر آثار منتسب به نفس و حیات، همچنین طیف گسترده و گوناگون موجوداتی که متّصف به صفت حیّ شده اند اهمیت دارد.
ارزشمندی حیات جنین؛ تاملی انتقادی در باب نقش شخص بودگی در حمایت از حیات انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیات انسان امری خودبنیاد است و نباید آن را به یک حق تقلیل داد و تضمین حیات انسان در ابعاد مختلف، غایت حق هاست. از آنجا که جنین انسانی، ماهیتی بشری داشته (این نیز مورد پذیرش طرفداران تئوری شخص بودگی است) و حیات دارد، صرف این حیات باید مورد حمایت بوده و جنین از شانس زنده ماندن برخوردار باشد؛ چه اینکه رابطه پدر و مادر با جنین-فرزند، پیوندی مالکانه نبوده، بلکه ماهیتی امانی دارد. شخص بودن، یک ویژگی ذاتی در تعریف ماهیت انسان نیست و بلکه خصوصیتی اعتباری-انتزاعی است که انسان کسب می کند و نباید حمایت از هستی موجود انسانی را به شخص بودگی او فروکاست؛ همچنان که باید در نظر داشت، دیدگاه واحدی در مورد ویژگی های شخص بودگی و آغاز آن وجود ندارد و با توجه به اختلاف نظر موجود در این ارتباط، نباید حیات جنین را به عنوان امری قطعی در برابر امر غیرقطعی، مورد صدمه قرار داد.