مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
بافت
حوزههای تخصصی:
موضوع وجوه قرآن، شناختن معانی مختلف یک کلمه در جای جای قرآن است. دانش وجوه و نظایر به بررسی دلالت های متعدد واژگان در بافت کلام وحیانی قرآن می پردازد. این در حالی است که هیچ یک از منابع وجوه به چگونگی دلالت این معانی اشارهای نداشته است تا درستی و نادرستی کارکرد آن ها در بافت و سیاق آیات مختلف روشن گردد. این پژوهش قصد دارد مصیب بودن یا نبودن صاحبان وجوه و مترجمان فارسی قرآن را در ارائه معانی در بخش واژگان به نقد بکشاند. میزان و معیار صحت و سقم معانی، بافت و سیاق آیات و تفاسیر معتبر است. برخی از رهیافت ها نشان می دهد که صاحبان وجوه در اشتقاق و ریشهشناسی هدایت در آیات قرآن اشتباه کردهاند، در حالی که بافت و سیاق آیات، معنایی فراتر از آن را نشان می دهند. همچنین مترجمان فارسی قرآن نیز معنای نهفته در واژه مذکور را درست و واضح تبیین ننمودند.
بررسی بافت متن از دیدگاه برجسته ترین زبان شناسان قدیم مسلمان بر اساس الگوی حازم قرطاجنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبانشناسان قدیم مسلمان به مقولة بافت، اعم از زبانی و غیرزبانی توجه داشتهاند. با بررسی و جمعبندی نگرش حازم قرطاجنی الگوی نسبتاً جامعی برای این مقوله میتوان ارائه داد. البته به طور کلی نگاه قدما در این خصوص یکدست و ثابت نیست و میان نگرش اجتماعی به زبان، یعنی توجه به مؤلفههای غیرزبانی و محدود شدن به ساختار زبانی محض در نوسان است، از اینرو باید به زبان شناسی قدیم به عنوان یک کلیت واحد نگریست تا بتوان در پرتو دیدگاههای مختلف، طرح جامعی در خصوص بافت و کارآمدی آن در حوزة کاربست ایجاد کرد. قدما از توجه به بافت اهدافی چون ارزشیابی سطح بلاغت کلام، تحلیل معنای متن و بازآفرینی بافت غیرزبانی مفقود از خلال بافت زبانی داشتهاند و از آن برای دریافت معنا استفاده کرده اند. در این تحقیق با محوریت الگوی استخراجی از کتاب منهاج البلغاء اثر حازم قرطاجنی، دیدگاه قدما در خصوص بافت را بررسی می کنیم.
معرفی و بررسی انواع روش های تهیه نقشه فرش در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش تبریز بخش اصلی شهرت خود را مدیون طرح و رنگ خویش است. تولیدکنندگان فرش تبریز در پی توجه به سلیقه مصرف کنندگان خارجی همواره گونه های جدیدی از طرح و رنگ را در محصول های خود به نمایش می گذارند. بافت این فرش ها با استفاده از نقشه هایی صورت می گیرد که به شیوه های مختلف برای ارائه به بافندگان آماده می شوند. این شیوه ها در فرش تبریز به دو گروه نقشه های حقیقی و مجازی تقسیم شده است. در این پژوهش با انجام مطالعات میدانی با هدف معرفی هر یک از شیوه های رایج تهیه نقشه فرش در تبریز، به دلایل ظهور این شیوه ها نیز پرداخته است. روش انجام پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی بوده و نتایج آن نشان می دهد که گرایش به نوآوری در بافت و تولید در کنار وجود بافندگان ماهر و خلاق، دستیابی به تنوع حاضر در طرح، رنگ و حتی بافت فرش تبریز را فراهم کرده است. این میزان تنوع در تولید با شیوه های سنتی تهیه نقشه فرش امکانپذیر نبوده است و تولید کنندگان فرش تبریز ناگزیر به استفاده از روش های متنوع هستند.
پژوهشی تطبیقی بر ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره در ترجمه سرخ و سیاه استاندل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی یکی از مهم ترین مسائل زبانی است که در حوزة علم معنا شناسی قرار دارد (ویکتوری، 1997، صص. 41). یک واژه در یک نظام زبانی بنا به شرایط و بافتی که به کار می رود، می تواند دربردارندة معانی گوناگونی باشد (یول، 2006، ص. 148)؛ از این رو است که گفته می شود بیشتر واژگان زبان از این ویژگی برخوردار هستند. تعاریف و معادل های مختلفی که در فرهنگ های زبان مقابل یک واژة وجود دارد، مؤید این امر است. در این پژوهش تطبیقی سعی بر آن است تا با بهره گیری از معنا شناسی واژگانی و استفاده از دلالت اولیه و دلالت ثانویه یک واژه، به مطالعه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره و بیان استعاری در دو ترجمة رمان «سرخ و سیاه» استاندل پرداخته شود. در این مطالعه، مهم ترین یافته نقش و اهمیت توجه به بافت زبانی هنگام روبه رو-شدن با واژه یا ساختاری است که قابلیت انتقال چندمعنایی متفاوت را به طور همزمان دارد و اینکه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری در اصل امری مطلق نیست؛ بلکه یک پیام را می توان به هر زبان طبیعی انتقال داد و تنها صورت پیام متفاوت است.
بررسی پیکربندی بافتی گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت زمینه ای است که متن در آن آفریده و فهمیده می شود. این زمینه محیط، زمان و مکان (بافت موقعیت) یا واژه ها و عبارات اطراف هر واژه (بافت زبانی) را در بر می گیرد. دربارة بافت موقعیت، مسأله این است که در متون کهن به ویژه متون ادبی که دریافت بی واسطة بافت موقعیت ممکن نیست، چگونه می توان بخش هایی از آن را بازسازی کرد. هلیدی و حسن (۱۹۸۵) بر این باورند که سه سازه در ساخت این موقعیت یا همان عوامل برون زبانی مؤثر در خلق متن نقش دارند و می توان با آن ها، بافت موقعیت را توصیف کرد. از این منظر سه مؤلفة زمینة سخن، فحوا یا عاملان سخن و شیوة سخن به عنوان سه نقطة ورود به هر موقعیتی تلقی می شوند و از میان گزینه های موجود امکان گزینش سبکی را به دست می دهند. از ترکیب هر یک از گزینه ها با دیگری، ویژگی های منفردی در متن ایجاد می شود. مجموع این سه عامل پیکربندی بافتی نام دارد که نقشی اساسی در وحدت ساختاری متن دارد و استمرار در آن، متنی یکپارچه خلق می کند. در این پژوهش تلاش شده ابتدا بافت و سازه های پیکربندی بافتی تبیین شود؛ سپس با این ابزار، سازه های موقعیت و اجزای پیکربندی بافتی گلستان بررسی شود. بدین منظور همة عوامل قابل بررسی و نیز شگردهای سعدی و عوامل زیبایی شناختی مؤثر در القای مفهوم بیان شد و در نتیجه مشخص شد پیکربندی بافتی گلستان عامل انسجام متن و تداوم ارتباط خوانندگان در قرون متمادی با متن کتاب است.
بررسی روانشناختی تشبیه در سوره ی بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشبیه یکی از پربسامدترین اسلوب های ادبی قرآن به شمار می رود که عمدتاً برای بیان مفاهیم انتزاعی بکار گرفته شده است؛ از آنجا که این اسلوب، مورد اهتمام بسیاری از لغویان و بلاغیان بوده است؛ در این جستار تلاش می شود تا ابتدا رویکرد قدما پیرامون این پدیده و نگاه ناقدان معاصر به این رویکرد، مورد بررسی قرار گیرد و برآنیم تا ضمن بررسی و نقد نگاه قدما به تشبیه، رویکردی ارائه دهیم تا در تحلیل تشبیه در کنار توجه به تناسب و تطابق بیرونی و حسی بین طرفین تشبیه، به بافت کلام و تناسب روانشناختی بین آنها نیز توجه شود. چرا که معتقدیم هر واژه و هر جمله در کنار معنای لغوی خود، دارای ظرفیت عاطفی و هیجانی ویژه ای است که از نظامی وراء نظام زبان بر این نظام تحمیل شده که صفوی از این نظام با عنوان نظام شناختی یاد می کند و آزگود (osgood) آن را معنای تلویحی (connotative meaning) می نامد که متأثر از بازخوردها و نگرش ها است. با بررسی این رویکرد در سوره ی بقره دریافتیم که گفتمان قرآن در بافت های گوناگون و با توجه به نوع مخاطب متفاوت است و تصاویر و واژگانی که برای این موارد انتخاب شده اند، ظرفیت های عاطفی و هیجانی بالایی دارند. یافته های پژوهش ضمن تأیید رویکرد ارائه شده، نشان می دهد که در تبیین تشبیهات قرآنی نباید نگاه جزئی و بریده از متن به آن ها داشت بلکه باید آن ها را به بافت متن ارتباط داد و به ایفای نقش و کارکردشان در ضمن ساختار عام یا تصویر کلی پرداخت.
فعل های کمکی وجهی در کردی سورانی
حوزههای تخصصی:
در کنار زمان دستوری و نمود، وجه نمایی از مفاهیم اصلی معناشناسی گزاره است که توسط دسته بزرگی از ابزارهای زبانی بیان می شود، اما هر زبانی، با توجه به ویژگی های خود، دست به انتخاب تعدادی از این اقلام زبانی می زند. زبان مورد مطالعه این تحقیق کردی سورانی است و ابزار زبانی مورد مطالعه آن افعال کمکی وجهی در این زبان است که عبارتند از ʔeše ’باید/شاید‘، bu:in ’شدن‘و twanin ’توانستن‘. با توجه به نقش گذر بودن این افعال، این تحقیق تلاش می کند نشان دهد هر فعل وجهی کدامیک از معناهای مختلف وجه نمایی را نشان می دهد. نتیجه به دست آمده بیانگر این است که هر یک از این افعال سه نوع وجه نمایی معرفتی، تکلیفی و پویایی را نشان می دهند و آنچه آنها را از هم متمایز می کند، مرتبه های وجه-نمایی (امکان و الزام) و انواع آنها (حدسی، استقرایی و فرضی برای وجه نمایی معرفتی، قانون و مقررات، عرف و هنجارها و اقتدار فردی برای منبع قدرت در وجه نمایی تکلیفی و میل و خواست و توانمندی برای وجه نمایی پویایی) است. همچنین، مشاهده می شود که زبان کردی سورانی فاقد فعل کمکی خ اصی برای بی ان وجه نمایی گواه نمایی است.
تحلیل گزاره های پرسشی در سوره «مؤمنون» بر اساس نظریه کنش کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزاره های پرسشی با کارکردهای کنشیِ متنوّعی که در زبان دارد، یکی از ابزارهای مؤثر زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، و ایجاد کنش های بیرونی است. با توجّه به اهمیت ویژه ی گزاره های پرسشی، در تأثیر و بلاغت کلام، بررسی موردیِ کنش های کلامیِ گزاره های پرسشی در قرآن کریم و تبیین نقش کنشیِ آنها در تأثیر و بلاغت قرآن، از ضروریات پژوهش در حوزه ی بلاغت و قرآن پژوهی است. در این مقاله به منظور تبیین جنبه های دیگری از بلاغت گزاره های پرسشی در قرآن کریم، بر اساس نظریه ی کنش کلامی(speech act)، به بررسی کارکردهای کنشیِ گزاره های پرسشی در قرآن کریم می پردازیم و برای دست یابی به نتایج دقیق تر در این زمینه، سوره ی «مؤمنون» به عنوان زمینه ی بررسیِ موردی انتخاب شده است. نتایج این تحقیق، کارکردهای هدفمند و پویای زبان قرآن در عرصه ی کنش های کلامی را نشان می دهد. از سوی دیگر، با توجّه به ابتنای مبانی نظریه ی کنش کلامی بر «زیان طبیعی» و کارکرد آن در جوامع انسانی، برخی مبانیِ این نظریه، در تضاد با ویژگی های کلام وحیانی قرآن و دیگر کتاب های آسمانی است، و در بررسی آیات قرآن کریم بر اساس نظریه ی کنش کلامی، باید نسبت به این مسأله دقت لازم را به عمل آورد.
اثر و جایگاه روابط متنی در دانش اعراب قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزههای تخصصی:
اعراب آیات قرآن کریم از مباحث مهم در دانش تفسیر است؛ به همین سبب مفسران در تبیین و تفسیر آیات از اعراب آیه سخن می گویند و حتی به دلیل اهمیت اعراب در فهم مراد آیه، کتب بسیاری پیرامون اعراب لقرآن نگاشته شده است؛ اما مطالعه این کتب نشان می دهد گاهی در بیان اعراب یک واژه، وجوه اعرابی مختلف یا عامل های گوناگونی برای کلمه ذکر شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر اساس این فرضیه که روابط متنی به عنوان قرینه ای معنوی در تعیین معنای نحوی مؤثر است؛ جایگاه روابط متنی را در دانش اعراب قرآن مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان با توجه به روابط متنی یکی از وجوه اعرابی آیه را بر سایر وجوه ترجیح داد یا یک عامل را از میان چندین عامل اختیار نمود؟ با توجه به ارتباطی که میان دانش نحو و معنا وجود دارد؛ و بر پایه اسناد و شواهد ارائه شده در متن، نتیجه می شود، روابط متنی که از آن با عنوان بافت و سیاق کلام نیز یاد می شود، می تواند در تعیین یکی از وجوه اعراب و عامل اثر داشته باشد؛ اما مفسران، معربان و نحوپژوهان به این موضوع اهتمام جدی نداشته اند و از میان مؤلفان کتب اعراب القرآن، عکبری و ابن انباری بیشترین توجه و اهتمام را به روابط متنی در تعیین اعراب و عامل داشته اند.
نقش تأویل در گسترش زبان عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث از زبان عرفان در گرو ارایه ویژگی هایی است که آن را متمایز از دیگر گونه های زبانی معرفی کند. تأکید بر وجود اصطلاحات حوزه تصوف و یا حضور عناصر هنری- ادبی در این زبان، نشان از برخوردی غیرمسأله وار با مبحث زبان عرفان در اغلب پژوهش های پیشین دارد. مقاله حاضر بر آن است تا تأویل را به عنوان ویژگی و اصل اساسی شکل گیری و گسترش زبان عرفان معرفی کند. زبان عرفان در روند حرکتی خود با گذر از مفاهیم و ساختارهای زبانی موجود، در فرایندی تأویلی به ارائه مفاهیم و ساختارهایی نو می پردازد. اهمیت نقش تأویل گذشته از گونه های آشکار و مرسوم آن، در تولید ژرف ساخت هایی است که عامل اصلی گسترش معنایی و صوری زبان عرفان بوده اند. این نگاه، «ظاهر» و «باطن» را نیز با صرف نظر کردن از معانی مرسوم هستی شناختی یا معرفت شناختی آنها، با تعبیری زبان شناختی و براساس خروج از بافت پیشین و ورود به بافتی نو معرفی می کند. ژرف ساخت های تأویلی و نقش آن ها در حرکت باطنی معنا، موجب می شوند تا زبان عرفان بیش از محور همنشینی بر روی محور جانشینی گسترش یابد؛ عاملی که برجستگی وجه ادبی در متون عرفانی را نیز در پی دارد.
پیش بینی بارش روزانه استان کرمان با شبکه های عصبی مصنوعی (مطالعة موردی: کرمان، بافت و میانده جیرفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف این پژوهش، پیش بینی بارش روزانه با استفاده از آمار روزانه هواشناسی ایستگاه های کرمان، بافت و میانده جیرفت، طی دوره مشترک آماری 23 ساله (2012-1989) می باشد.
روش: برای دست یافتن به هدف تحقیق، به آموزش شبکه های عصبی مصنوعی با ساختار پرسپترون چند لایه و شبکة عصبی تابع پایة شعاعی پرداخته شد. ترکیب های مختلف پارامترهای کمینه دما، بیشینه دما، میانگین دما، رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد و نیز میانگین فشار، به عنوان ورودی های شبکه های عصبی مصنوعی و بارش روزانه به عنوان خروجی شبکه درنظر گرفته شدند.
یافته ها/ نتایج: نتایج نشان داد شبکه های عصبی مصنوعی پایه تابع شعاعی از دقت بسیار بیشتر و خطای کمتری نسبت به شبکة عصبی پرسپترون، برای تخمین بارش روزانه در هر سه ایستگاه برخوردار هستند.
نتیجه گیری: در بهترین ترکیب با پارامتر های کمینه و بیشینه و حداقل دما و رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد و نیز میانگین فشار در ایستگاه کرمان با ضریب همبستگی 907/0 و جذر میانگین مربعات خطای 014/0، بهترین مدل پیش بینی بارش در این تحقیق شناخته شدند.
گونه شناسی بافت های روستاشهری؛ گام نخست در چشم اندازسازی روستاشهرها (مطالعه موردی گونه شناسی: بافت های روستاشهری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با رشد برون زای بافت های شهری به سوی روستاها و مراکز زیستی پیرامونی، علاوه بر بافت های مرکزی شهرها، روستاهای الحاقی نیز در جریان توسعه با جایگزینی جمعیت، نیل به حاشیه نشینی دارند و بافت های جدید مسئله دار شهری با ماهیت روستایی پدید می آیند. روستاها در جریان این الحاق مهلت سازگاری و تطابق و در یک کلمه، شهری شدن ندارند و این آغازگر مسئله در دو بستر متفاوت، یعنی شهر و روستاهایِ الحاقی به شهر است. به واسطه گستردگی این نوع الحاق ها، پژوهش در زمینه چرایی و چگونگی پیدایش بافت های روستاشهری و بیان پیشینه و رویکردهای گوناگون نسبت به این گونه بافت ها دارای ضرورت موضوعی، موضعی و زمانی است. برای امکان ارائه رهیافت هایی برای چشم اندازسازیِ بافت های روستاشهری، گونه بندی بافت های روستایی الحاقی گام نخست است. این نوشتار با هدف تعریفِ مبنایی برای گونه شناسی بافت های روستاشهری، با استفاده از روش پژوهش اکتشافی توسعه ای؛ اصول راپاپورت برای قاعده مندسازی گونه شناسی، ازجمله به کارگیری شاخص های متعدد (گونه شناسی چندشاخصه ای)، پرهیز از تشخیص گونه ایده آل و خالص و انتخاب معقولانه شاخص ها و تعمیم نظریه شکلِ شهریِ لینچ را مبنا قرار داده و رفتار روستا و شهر را در جریان الحاق 15 نمونه روستای الحاقی به شهر یزد پی جسته است. پس از دسته بندی محورهای منتج از بررسی ماهوی این بافت ها، با استفاده از روش پژوهش تطبیقی در سه گونه کالبدی (ترکیبی، خطی و فشرده طبیعت محور، ترکیبی، خطی و فشرده انسان ساخت)، موقعیت شناسی (اقماری فرودست و فرادست، پیوسته فرودست و فرادست، درونی فرودست و فرادست) و هویت انسانی (اقتصادمحور، مذهب محور و قومیت محور) طبقه بندی شدند و مبنایِ گونه بندی، 15 بافت روستایی الحاقی به شهرِ یزد قرار گرفت.
تحلیل آسیب پذیری بافت شهری در برابر زلزله (منطقه مورد مطالعه: منطقه دو شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم توسعة نظام های اجتماعی- اقتصادی و شهرنشینی، انسان ها به طور فزاینده از اثرات زیان بار بلایای طبیعی رنج می برند. زلزله یکی از مهم ترین مخاطرات طبیعی است که به دلیل خرابی ساختمان ها و زیرساخت های شهری، خسارات فراوانی را به اموال و دارایی ها، در نواحی شهری و اطراف آن وارد می آورد. از این رو نواحی آسیب پذیر شهرها، از جمله مناطقی هستند که می توان با شناخت، پهنه بندی و سیاست گذاری درست، آثار منفی بلایا را در آن ها کاهش داد. این پژوهش در دو بخش توصیفی– تحلیلی صورت گرفته است. در بخش توصیفی، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای - اسنادی، معیارهای متناسب با هدف تحقیق، انتخاب و سپس داده های توصیفی جمع آوری شدند. شاخص ها در سه بخش کالبدی، اجتماعی و محیطی قرار می گیرند و برای هریک از شاخص ها معیارهایی در نظر گرفته شده است. پس از بررسی، در مجموع، یازده معیار انتخاب گردید. در بخش تحلیلی، مدل هایی که در پژوهش حاضر برای تعیین آسیب پذیری منطقه در برابر زلزله استفاده شده، مدل ANP و عملگر Fuzzy هستند. پس از به دست آوردن وزن هریک از معیارهای تعیین شده از طریق مدل ANP، از تکنیک Fuzzy برای تلفیق لایه های مورد نظر، استفاده شده است. نتایج، حاکی از آن است که بافت شهری منطقة 2 شهرداری تهران به میزان متوسط و بالایی آسیب پذیر است و این میزان در مناطق شرقی و جنوبی، با توجه به نتایج حاصل از تکنیک فازی بیشتر است.
عوامل مؤثر بر تناوب سببی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از زبان شناسان، ساخت موضوعی و تظاهر موضوع ها را در تناوب های سببی/ خودانگیخته ازمنظر رویکردهای واژگان گرا بررسی کرده اند. در مقاله حاضر، انشعاب های مختلف رویکردهای واژگان گرا را بررسی، نقد و مقایسه می کنیم و سپس فرضیه اصلی این رویکردها را مورد آزمایش قرار می دهیم. در این رویکردها، فرض این است که ویژگی های معنایی و واژگانی فعل تعیین کننده ساخت موضوعی و تناوب موضوعی است. در این مقاله، مبتنی بر داده های زبان فارسی نشان می دهیم که ویژگی های معنایی فعل نقشی اساسی در تعیین تناوب موضوعی ایفا می کنند؛ اما نمی توانیم شرکت یا شرکت نکردن فعل در تناوب سببی را تنها به محتوای واژگانی فعل نسبت دهیم. به طور کلی، یافته های این پژوهش بر نتایج پژوهش های پیشین سایه تردید می افکنند و نشان می دهند که عوامل دیگری ورای ویژگی های واژگانی فعل در تعیین ساخت موضوعی و شرکت فعل در تناوب سببی ایفای نقش می کنند. در این ارتباط، هدف دیگر این مقاله تعیین عوامل مؤثر بر شرکت افعال زبان فارسی در تناوب سببی است.ازمیان این عوامل می توانیم به عوامل بافتی، همچون ویژگی معنایی موضوع های فعل و سازه های غیرموضوع و همچنین دانش دایرة المعارفی که در سطح بازنمون منطقی در تعامل با یکدیگرند، اشاره کنیم.
الگوی اقناعی استعاره در گفتمان اجتماعی سیاسی؛ تغییر، تلقین و تثبیت نگرش های اجتماعی سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت چند دهه از پژوهش های معاصر استعاره، استعاره مفهومی در میان سایر نظریه ها، جایگاه ویژه ای یافته است و پیوسته در پیوند با رشته های دیگر نگاه های تازه ای را وارد جریان پژوهش استعاره می کند. نظریه استعاره شناختی معتقد است که استعاره ها همه جا حضور دارند و ادراک افراد متأثر از ساختارهای استعاری است. از این رو ما با پرسش هایی از این دست مواجه ایم که ارتباط مخاطب با استعاره چگونه است؟ آیا استعاره در اقناع افراد برای پذیرش یا ردّ نگرشی دیکته شده می تواند مؤثر باشد؟ حضور کدام متغیّرها در توان اقناعی استعاره مؤثر است؟ این متغیّرها چه ویژگی هایی باید داشته باشند؟ برای نیل به پاسخ این پرسش ها، این نوشتار با پشتیبانی نظری پژوهش های پیشین، به عنوان نخستین گام، مدل اقناعی استعاره را بر اساس مدل اقناع هاولند ارایه می کند و ویژگی های متغیّرهای آن را از لحاظ نظری بررسی می کند و با الهام از چهار متغیّر مک گوایر، وود و ایگلی، با توجه به ویژگی های ارتباط استعاری، برای ارتباط اقناعی استعاره، پنج متغیّر معرفی می کند.
مبانی شکل گیری بناهای میان افزا در بافت های تاریخی بر اساس بیانیه ها و منشورهای بین المللی
حوزههای تخصصی:
ساخت و سازهای جدید در راستای تداوم حیات در بافت های تاریخی، ضرورتی گریزناپذیر هستند، اما امروزه به ویژه در کشورهایی مانند ایران به دلیل فقدان هدایت لازم، به نوبه خود به یکی از تهدیدهای جدی فرا روی بافت های کهن مبدل گردیده اند. با توجه به حساسیت و اهمیت حفاظت از بناها، بافت ها و شهرهای تاریخی، بیانیه ها و منشورهایی در مقیاس بین المللی شکل گرفته اند که به منظور جهت دهی به انواع مداخلات در بافت های کهن، قابل رجوع هستند. پرسش اولیه اینست که آیا این اسناد بین المللی، به مقوله ساخت بناهای میان افزا توجهی داشته اند؟ در این صورت، چه رهنمودهایی در راستای هدایت ساخت و سازهای جدید میان افزا در اسناد یاد شده قابل جستجوست؟ این نوشتار با رویکرد پژوهش در متن و تحلیل و تفسیر محتوایی آن شکل گرفته است و در آن با هدف پاسخ به پرسش های فوق و در جهت دستیابی به رهنمودهای یاد شده، ضمن بررسی و کاوش در متون تعدادی از مهم ترین اسناد منتخب بین المللی، گزاره های مؤثر و مرتبط با هدایت بناهای میان افزا در بافت های تاریخی استخراج شده اند. سپس از طریق بررسی و تحلیل گزاره ها در چارچوب دانش مرمت و به عبارت دقیق تر با نگاه مرمت و طراحی شهری، مبانی و معیارهای شکل گیری بناهای میان افزا در بافت های تاریخی، تبیین و ارائه گردیده اند. دستاوردهای این پژوهش نشان از افزایش روزافزون توجه اسناد و مصوبات بین المللی به مقوله بافت و شهر تاریخی داشته و اهتمام نسبت به «زمینه»، تلاش در جهت «تداوم» الگوهای کهن، «انسجام» و هم پیوندی اجزای جدید و قدیم در جهت ارتقای جذابیت سکونت در بافت های تاریخی و حفظ کلیت یکپارچه آنها را به عنوان مهم ترین مبانی و معیارهای شکل گیری ساخت و سازهای جدید در شهرهای تاریخی ارائه می نماید.
دراسه الخطبه الجهادیه لأمیر المؤمنین علی (ع)علی ضوء نظریه الأفعال الکلامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسی در مرحله تکامل خویش شاهد وجود بزرگ دانشمندانی چون آستین و سرل بود، به خصوص جان سرل که با بهره گیری از عناصر تحلیل گفتمان و تکمیل نظریه کنشهای گفتاری آستین رویکرد تطبیقی کاملی را ارائه کرد. این جستار به بررسی خطبه جهاد نهج البلاغه از طریق تعیین کنشهای گفتاری پنج گانه وامور مانند میزان تکرار، و مفاهیم مستقیم و غیر مستقیم آنها، بافت خطبه می پردازد. پس از ارائه آماری در موارد مذکور با در نظر گرفتن دو طرف گفتمان خطبه تحلیل هایی را ارائه می دهد. در میان آمار به دست آمده، میزان کنشهای گفتاری با مفهوم غیر مستقیم رقم بالای 93 درصد را نشان می دهد. این امر بیانگر یکی از ویژگی های اهل ادب است، به گونه ای که به طور مستقیم از ما فی ضمیر خود سخن نمی گویند، بلکه روشی را برمی گزینند که به تفکر مخاطب بیانجامد. در این میان، بالاترین درصد متعلق به کنش عاطفی است، با توجه به بافت خطبه درمی یابیم امام از کوفیان به سبب سستی، عصیان امر مولای خویش، عدم شرکت در جهاد و جنگ با دشمن گله و شکایت می کنند. کنش تعهدی و اعلامی در آخرین رتبه قرار می گیرند، به گونه ای که حتی یک بار در خطبه به کارنرفته اند، زیرا امام علی (ع) در این خطبه به دنبال بیان تعهد خویش به موضوعی در برابر مردم نیست، همان طور که هدف ایشان از ایراد این خطبه بیان شرایط جدیدی نیست.
بررسی و تحلیل نظریة نظم عبدالقاهر جرجانی در پرتوی نظریة نقش گرای هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی از جمله نظریات زبانی ارزشمند در میراث اسلامی ماست که در بسیاری از مبانی و مفاهیم، ارتباط تنگاتنگی با جدید ترین نظریات زبانی و نقدی معاصردارد. از جمله این نظریات، نظریه نقش گرای هلیدی می باشد آنجا که ما شاهد نقاط اشتراک فراوانی میان مفاهیم و اصول به کار رفته از جانب جرجانی و هلیدی می باشیم. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی – تحلیلی، در سه بخش اساسی به بررسی برخی از این اشتراکات پرداخته تا با درنوردیدن بعد زمانی بین دو اندیشه زبانی متعلق به دوران قدیم و معاصر، برخی جوانب نقش گرایانه نظریه نظم را آشکار ساخته و ثابت کند زبان به مثابه پدیده ای بشری، زمان و مکان و قومیت خاصی نمی شناسد. این سه بخش عبارتند از: نظریه نظم و دستور نظام مند، نظریه نظم و بافت، نظریه نظم و ساخت متنی. از یافته های پژوهش می توان به موارد ذیل اشاره کرد: تقارب بین مفهوم نظم (اراده معانی نحوی) نزد عبدالقاهر و مفهوم دستور نظام مند نزد هلیدی، اهتمام هر دو نظریه پرداز به بافت (زبانی و غیر زبانی) و نقش ویژه آن در تبیین معنای متن، اتفاق نظر هر دو نظریه پرداز در نقش بی بدیل متکلم و مخاطب بر چینش کلمات و تأثیری که این چینش بر بار اطلاعاتی کلام دارد.
قرآن و گذر از نظم خطی: یک بررسی زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عالمان غربی معمولاً ترتیب غیر خطی آیات را نشانی ازعدم انسجام و گسستگی متن قرآن دانسته اند؛ با این حال، به نظر می رسد طرح پرسش ِ انسجام و دیگر مفاهیم مرتبط با آن همواره یکی از ویژگیهای مهم متن قرآنی، یعنی«غیر خطی بودن» را از نظر پنهان داشته است. نگارنده بر این اعتقاد است که برای آشکار ساختن این ویژگی، آیات باید در رابطه با خداوندی در نظر آورده شوند که خود را در زبان همچون گوینده ای که کلامش آغاز و پایانی دارد، آشکار نمی سازد. خالق چون بشر سخن نمی گوید. قرآن در این مطالعه به منزلة متنی غیر خطی و بی زمان در نظر گرفته می شود که ماهیت الهی خود را از طریق در هم شکستن مداوم بافت زمانی مکانی و گذر از زبانِ خطی آشکار می سازد.
تحلیل خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خطبه فدکیه به عنوان یک ارتباط زبانی تحقق یافته در بافت و زمینه تاریخی مشخص، یکی از گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پس از رحلت پیامبر اعظم(ص) را تشکیل می دهد. یکی از روش های تحلیل این گونه متون، به عنوان بخشی از میراث دینی، استفاده از تحلیل کارگفتی و بررسی متن در چارچوب کنش گفتاری است. بر اساس این نظریه، گوینده که همواره در بافتی خاص سخن می گوید، هنگام سخن گفتن علاوه بر ادای کلمات و بر زبان جاری ساختن الفاظ در قالب گزاره های مختلف، کنش هایی هم انجام می دهد که آن ها را به پنج دسته بیانی، انشایی، تعهدی، احساسی و اعلامی تقسیم کرده اند. این جستار که به تحلیل متن خطبه فدکیه بر اساس نظریه کنش گفتاری پرداخته، به این نتیجه رسیده است که کنش های اعلامی و بیانی بیش از دیگر کنش ها در این خطبه به چشم می خورد و با توجه به بافت پیرامونی ایراد این خطبه و زمینه های تاریخی آن، این فراوانی را می توان بدین معنا گرفت که حضرت فاطمه(س) پس از رحلت پیامبر(ص) در صدد احیای سنت وی و تبیین احکام و دستورات اسلام بوده است.