مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
صلح عادلانه
حوزههای تخصصی:
«صلح» به عنوان یکی از بنیادی ترین نیازهای بشر در طول تاریخ، همواره کانون توجه و معرکه آرای فیلسوفان و متفکران بوده است. یکی از طرح هایی که بر پایه انسان محوری محض در عصر مدرنیته مطرح شد و محرک بسیاری از گام های آغازین در عرصه صلح بین الملل تلقی گردید، طرح «صلح پایدار» کانت است. اما از بررسی گفتمان مبتنی بر اندیشه شیعه، که مقصد نظام هستی را در پرتو آموزه های شریعت اسلام و احکام الهی ترسیم می کند، رویکردی خاص نسبت به صلح استنباط می شود که در محور آن، انسان عاقل دین محور است که آن را «صلح عادلانه» می نامیم. این مقاله به مقایسه دو رویکرد، یعنی رویکرد لائیک کانت به صلح پایدار، که مبتنی بر الزامات عقلی و اخلاقی است و رویکرد متفکران شیعه به صلح عادلانه، که مبنای صلح را تأمین عدالت می داند، می پردازد. رویکرد اخیر، به دلیل ریشه یابی علل تحقق صلح و ارائه طرحی جامع در زمینه بسترسازی برای صلح، از کارآمدی بیش تر و چشم اندازی روشن تر برخوردار است.
امت گرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ تطبیق دکترین های «ام القرای» و تعامل فزاینده»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی و اتخاذ رویکرد «صدورانقلاب» در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، سه گونه اهداف «ناشی از ذات ملت- دولت»، «برخاسته از ذات ایدئولوژیک نظام سیاسی» و «مبتنی بر ذات دینی نظام» مطرح شدند. با بروز جنگ تحمیلی و رخداد 11سپتامبر، شاهد شکل گیری دو دکترین «ام القری» و «تعامل فزاینده» در سیاست خارجی ایران هستیم. در این نوشتار سعی شده تا به این سئواال اصلی پاسخ داده شود که چگونه رویکرد «صدور انقلاب» با معیار امت گرایی در دکترین های فوق جلوه گر شده است؟ بر این اساس، فرضیه مقاله مدعی است «سیاست خارجی ایران، تحت تأثیر شرایط محیطی (منطقه ای و بین المللی) ضمن حفظ آرمان ها به واقع گرایی و عمل گرایی تمایل پیدا نموده و از این رهگذر، محملی برای رسیدن به آرمان های خودساخته است». بر این اساس، به ارزیابی مفردات و شکل گیری دکترین «ام القری» و «تعامل فزاینده» پرداخته ایم که طی آن، ایران با مشارکت در نهادهای ببین المللی و با توسل به دو اصل «عدالت» و «صلح عادلانه» در پی مقابله با تهدیدات و خشونت های پنهان و نیمه پنهان به وجودآمده پس از 11 سپتامبر برآمد.
بررسی و تبیین مقوله صلح در نظریه مدینه المسالمه (شهرصلح) فارابی و نظریه صلح پایدارکانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان و مکاتب گوناگون بر اهمیت صلح و ضرورت تحقق آن به عنوان اصلی اساسی و ضرورتی بنیادی در حیات انسان، تاکید کرده اند. حکیمان مسلمان چون فارابی در جهان اسلام و فیلسوفان اخلاق گرای غرب معاصر چون کانت و پیروانش این موضوع را به صورت خاص مورد توجه قرار داده اند. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی و تبیین صلح پایدار در نگرش ابونصر فارابی و کانت به شیوه ای مقایسه ای است. پرسش اصلی تحقیق این است که با توجه به جهان نگری این دو اندیشمند، کدامیک از دو نظریه صلح کانت و فارابی در تبیین ماهیت صلح و تحقق آن در قالبی پایدار توانایی لازم را دارند؟ یافته های تحقیق نشان می دهد که در بررسی مقایسه ای، اتکای هردو نگرش بر انسان است و هردو به نحوی نگرش اخلاقی را در باب تحقق صلح مطرح ساخته اند؛ اما فارابی با نگاهی فراگیر و کمال طلبانه و فضیلت گرا، انسان و جامعه و نیازهای او چون صلح و آرامش را موردتوجه قرار می دهد. به علاوه مبانی صلح مطرح در فلسفه سیاسی فارابی به دلیل الهی- انسانی و فطری بودن، به عنوان یکی از سرچشمه های هویت انسانی و امنیت وجودی بشر، به مراتب قابلیت امکان و تحقق بالاتری در مقایسه با مبانی صلح پایدار موردنظر کانت در عرصه عمل دارد.
مفهوم و مبانی صلح در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به صلح، همواره یکی از آرمانهای بشری در طول تاریخ بوده است. با این وجود، درک و برداشت افراد و جوامع مختلف از مفهوم صلح بسیار متفاوت است و با فرهنگها و مبانی معرفتی متنوعی، معانی و شاخصه های مختلفی را از صلح ارائه نموده اند. در مغرب زمین، کانت بر مبنای آموزه های معرفتی و انسان شناسانه خود و مکتب اومانیسم، دریافتی حداقلی و پراگماتیکی از صلح، در چهارچوب اخلاق و دموکراسی مطرح می کند، در حالی که از منظر امام علی(ع) در نهج البلاغه</em>، برداشتی عدالت محورانه و توحیدی از صلح ارائه می شود که به مراتب متقن تر و کامل تر از برداشت کانتی از صلح می باشد. در این پژوهش، با رویکردی سازه انگارانه به مفهوم صلح، تلاش شده تا ضمن تعریف این مفهوم در هردو دیدگاه علوی و کانتی، به بررسی تطبیقی آنها نیز پرداخته شود. پژوهش حاضر به این یافته دست پیدا می کند که اگرچه مفهوم صلح در گفتمان علوی با گفتمان کانتی به لحاظ مبانی معرفتی و هستی شناسی متفاوت است، اما از لحاظ نگرش جهان وطن گرایانه با یکدیگر تشابهاتی دارند.
اندیشه صلح در منظومه فکری آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صلح و همزیستی مسالمت آمیز میان ملت ها و دولت ها ضرورتی انکارناپذیر، در راستای حفظ بقای انسان و مطابق با آموزه های اسلامی است. ارزش ذاتی مفهوم صلح در منظومه فکری آیت الله خامنه ای زمانی درک می شود که منتج به عدالت، امنیت، حفظ کرامت انسان و اخلاق گردد. مسئله پژوهش حاضر این است که اندیشه صلح مطلوب در منظومه فکری آیت الله خامنه ای دارای چه ویژگی هایی است که منتج به صلح عادلانه می گردد؟ مدعای مقاله آن است که صلح و همزیستی مسالمت آمیز در اندیشه سیاسی آیت الله خامنه ای اصالت داشته و مبنا و ریشه فکری آن، به آموزه های اسلامی بر می گردد و بر مؤلفه هایی مانند صلح ساختاری، نگاه غایی به صلح، اجرای عدالت و تاکتیکی پنداشتن مقوله «نرمش قهرمانانه» استوار است. در این مقاله سعی شده است با به کارگیری روش تحلیل محتوا مفهوم صلح و مضافات آنان که منتج به صلح عادلانه می گردد، پرداخته شود.
چالش ها و راهکارهای دستیابی به صلح عادلانه در جهان امروز
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
۹۶-۷۱
حوزههای تخصصی:
تحولات و وقایع اخیر در عرصه روابط بین الملل به خوبی نشان می دهد که در سده حاضر «صلح و عدالت» بیشتر از هر چیز دیگری در معرض خطر، تهدید و نقض قرار دارد. این تحولات، از اقدامات نظامی یکجانبه، قتل عام و محاصره شهرها و هژمون طلبی برخی رژیم ها و دولت های استکباری در اقصاء نقاط جهان گرفته، تا فقر و گرسنگی ها و عدم توزیع عادلانه امکانات حیات انسانی میان ملت ها و نهایتا فقدان حاکمیت عدالت بر روابط بین المللی، همه جوامع را با بحران روبرو نموده است. این در حالی است که عدم درک صحیح از چالش ها و عوامل تهدیدکننده صلح، پیامدهای دقیق این عوامل بر کم و کیف حیات بشری و همچنین وظایف و کارکردهای دولت ها و جامعه بین المللی در این رابطه، امکان واکنش به این مسائل را در نظام بین الملل ناممکن ساخته است. از اینرو شناسایی چالش های اساسی فراروی صلح و ارائه راهکارهای دستیابی به صلح عادلانه امری مهم است که در این مقاله به آن پرداخته می شود.
بررسی نسبت صلح عادلانه با جنگ و جهاد در اسلام با تکیه بر قرآن و نهج البلاغه
منبع:
صلح پژوهی اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
71-104
حوزههای تخصصی:
نسبت جنگ و جهاد با صلح عادلانه موضوع بحث مقاله حاضر می باشد که با نگرشی بر آیات قرآن و نهج البلاغه به رشته تحریر درآمده است. در این مقاله، درباره صلح عادلانه، مفهوم جهاد و اهداف آن بحث می شود و ارتباط جهاد با مفهوم صلح عادلانه در اسلام بیان می شود. سوال اصلی مقاله این است که نسبت جهاد با صلح عادلانه چیست؟ فرضیه مقاله که مورد تایید قرار گرفت، آن است که در اسلام، اصالت با صلح عادلانه است و جهاد، دعوت و تبلیغ تنها در فضا و محیط صلح عادلانه معنا و مفهوم پیدا می کند. نتیجه گیری مقاله این است که معارف اسلام درباره جهاد و اهداف آن هماهنگ با فطرت انسان و تامین صلح و عدالت است. اهداف جهاد شامل حاکمیت دین و دفاع از آن، دفاع ازکیان دین، مذهب و انسان ها، رفع فتنه و جلوگیری از فساد، حمایت از مظلومان، پایان دادن به درگیرى میان جوامع اسلامی و ضرورت مقابله و مبارزه با استکبار، همه موید آن است که جهاد در اسلام برای هوای نفس، قدرت طلبی، توسعه طلبی و کشورگشایی نیست بلکه با توجه به اصالت صلح عادلانه در اسلام، جهاد تنها در چارچوب صلح عادلانه معنا و مفهوم دارد.
«بحران ژئوپلیتیک یمن» نمونه ای از ناکارآمدی نظام بین الملل در برقراری صلح عادلانه و حفظ کرامت انسانی
حوزههای تخصصی:
«جامعه بین المللی»، مجموعه ای متشکل از بازیگران مختلف در عرصه جهانی است که بر اساس چارچوب های قانونی و پذیرفته شده ای به نام حقوق بین الملل و تعهدات آن، به یکدیگر پیوند خورده اند. در این جامعه گسترده و متنوع، رعایت حقوق بشر از جمله برقراری صلح، امنیت و حفظ کرامت انسانی که از اصول اولیه، بدیهی و فطری انسانها به شمار می رود، همواره مورد تأکید بوده است. وجود گستردگی و تنوع آراء و اندیشه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و ... و منافع متفاوت بازیگران جهانی، باعث شده است حقوق بین الملل در زمینه صلح عادلانه، رعایت حقوق بشر و حفظ کرامت انسانی مورد خدشه و آسیب قرار گرفته و به نوعی ناکارآمدی دچار گردد. یکی از نمونه های بارز این آسیب در مقطع کنونی، بحران یمن است. هر چند آغاز بحران یمن را به سال 2011 و همزمان با موج بیداری اسلامی ذکر می کنند؛ اما این بحران از سال 2014 و به دلایل داخلی آغاز و با حمله عربستان در مارس سال 2015 میلادی شدت گرفت. یافته های تحقیق که با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع مختلف گردآوری شده است، نشان می دهد وظیفه خطیر حقوق بین الملل و نهادهای بین المللی به دلایل مختلفی در حل این بحران، کارآمد نبوده است. منافع مختلف بازیگران داخلی و منطقه ای و بهره گیری از منابع مالی و نفوذ کشور عربستان، نوعی استثناگرایی ایالات متحده و عدم بی طرفی در مواجهه و حل بحران یمن به وجود آورده است. مسأله ای که ضمن نشان دادن ناکارآمدی سازمان ملل، صلح، امنیت منطقه ای و کرامت انسانی را مورد هجمه و آسیب قرار داده است.
نسبت صلح عادلانه با مکتب شهید سلیمانی و جبهه مقاومت
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
142-168
حوزههای تخصصی:
تلاش ها و مجاهدت های شهید سلیمانی در قالب سپاه قدس و جبهه مقاومت در منطقه غرب آسیا در برابر تجاوز، ظلم و بی عدالتی قدرت های استکباری بدون شک یکی از عناصر صلح ساز و ثبات ساز منطقه با تکیه بر نظریه استقرار صلح عادلانه به ویژه در منازعه فلسطین و اسرائیل و مقابله با نیروهای افراط گر، خشونت طلب و تروریست داعش و تکفیری بوده است. شهید بزرگوار در تداوم تقویت جبهه مقاومت و ایجاد صلح عادلانه که از آن تعبیر به صلح حقیقی می شود، ضمن تقویت نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین برای احقاق حقوق خود در برابر تجاوزات رژیم اشغالگر قدس، با ظهور داعش در منطقه و جنایات و خشونت های غیرقابل باور آن، با دعوت مقامات رسمی سوریه و عراق و تائید رهبری معظم انقلاب اسلامی برای کمک به این کشورها اقدام کرد و نقش اساسی در ریشه کردن تروریسم و داعش در منطقه و برقراری مجدد صلح و ثبات در عراق و سوریه داشت و در مسیر استقرار صلح عادلانه در منطقه جان خویش را فدا کرد. جهاد درراه خدا و مقابله با ظلم و بی عدالتی و استقرار صلح حقیقی (صلح عادلانه) هدف اصلی رویکرد شهید سلیمانی بود که از آن به عنوان "مکتب شهید سلیمانی" نام برده می شود. در این مقاله، با روش تحلیلی و توصیفی تلاش است تا به این سؤال پاسخ داده شوکه نسبت نظریه صلح عادلانه به عنوان یک نظریه متعلق به اندیشمندان مسلمان در حوزه روابط بین الملل با جبهه مقاومت و مکتب شهید سلیمانی چیست؟
کاربست نظریه صلح عادلانه در مورد تحولات افغانستان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن بررسی ناکامی های دو دهه گذشته در دستیابی به صلح در افغانستان و شکست ماموریت آمریکا در مبارزه با تروریسم و برقراری امنیت و صلح در افغانستان و پیشبرد نظریه صلح لیبرال در افغانستان که در نتیجه حملات 11 سپتامبر 2001 القاعده به برج های دو قلو صورت گرفت، کاربست نظریه صلح عادلانه در تبیین این شرائط و آسیب شناسی وضعیت گذشته و ارائه راهکار در مورد دستیابی به صلح در آینده در چارچوب نظریه صلح عادلانه مورد بررسی قرار گرفت. بر این اساس، ابتدا مبانی و اصول نظریه صلح عادلانه تشریح و سپس این اصول در ارتباط با تبیین علل ناکامی صلح در افغانستان مورد راستی آزمایی قرار گرفت و مشخص گردید که تلاش های صورت گرفته در دو دهه گذشته در جهت برقراری صلح در افغانستان به دلیل عدم برخورداری از حداقل معیارهای لازم برای برقراری صلح عادلانه در افغانستان با شکست مواجه گردید و تنها راه پیش رو در این کشور برای دستیابی به صلح، کاربست نظریه صلح عادلانه با عناصری است که مورد احترام از سوی همه قومیت ها، اقلیت ها، گروه ها و مذاهب باشد.