مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
واژه
حوزه های تخصصی:
شکل گیری واژه ها و مفاهیم در ذهن افراد یکی از جنبه های پیچیده در زبان شناسی شناختی به شمار می رود. برای دستیابی به آنچه در ذهن می گذرد، از روش های گوناگونی ازجمله ارتباط بدنی استفاده می شود. در پژوهش حاضر، از این روش برای شناسایی چگونگی شکل گیری مفاهیم در ذهن افراد با خصوصیات روان شناختی و شخصیتی مختلف استفاده شده است. بنابراین با استفاده از آزمون های مربوط، خصوصیات روان شناسی مختلف شامل بهرة هوشی، درون گرایی/برون گرایی، اضطراب و عزت نفس 200 آزمودنی مورد سنجش قرار گرفت و از میان آنها 95 نفر به اجرای 30 واژة منتخب بر اساس راهکارهای ریسی بیتی و پگی (1991) برای مخاطبان خود پرداختند. طرحواره های تصوری استفاده شده توسط آنان مورد بررسی قرار گرفت، آن گاه رابطة بین نسبت استفاده از طرحواره های متفاوت و خصوصیات روان شناسی مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. آنچه حاصل شد، نشان دهندة رابطة معنادار در نسبت استفاده از طرحواره های برخی واژه ها با خصوصیات روان شناختی است. این رابطه در مورد خصوصیات روان شناختی باثبات تر بیشتر می باشد، بدین معنی که خصوصیات روان شناختی بهرة هوشی و درون گرایی/برون گرایی نقش مؤثرتری نسبت به عزت نفس و پس از آن اضطراب در ایجاد تفاوت معنادار در تنوع طرحواره های مورد استفاده برای نشان دادن واژه های مختلف ایفا می کنند.
حماسه آفرینی حافظ و تأثیرپذیری وی از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان حافظ چنان با باورهای ملّی در پیوند است که می توان گفت پس از شاهنامه هیچ اثری در حوزه ادب فارسی بیش از دیوان حافظ پرتوافکن روح ایرانی نبوده است. دیوان حافظ از لحاظ لفظ و معنی بی بدیل، از حیث ادبی پرتوان و از نظر هنری بی نظیر است. دیوان حافظ، قدرت خارق العاده حافظ را در بیان واقعیّت های عصر خود نشان می دهد. حافظ با دقّتی فراوان و دیدی موشکافانه مسائل عصر خویش را در می یابد و آن ها را به گونه ای هنرمندانه در شعر خویش جای می دهد و روح اصیل ایرانی را در آن بارور می سازد. حافظ به تاریخ و فرهنگ گذشتگان نگاهی عمیق و با متن های کهن ادب فارسی آشنایی دقیق داشته است و متأثّر از آموزه های ادبی و هنری آن ها از هر حیث قرار گرفته که شاهنامه فردوسی یکی از آن آثار است. حافظ در قالب الفاظ حماسی و صحنه سازی آن در میدان های رزم و بزم، آمیزش غنا و حماسه را چنان به زیبایی در جای جای دیوانش به تصویر کشیده که گویی خود یکی از آن شخصیّت های حماسی بوده و در میدان نبرد عشق و جنگ حضور داشته و زورآزمایی کرده است. حافظ توانسته با کاربرد واژگان و ترکیبات حماسی چون اسم، صفت، فعل و ترکیبات آن ها فرهنگ گذشته خویش را با روحیه مبارزه طلبی خود به نوعی متفاوت با دیگران آشکار کند. او به یاری زیورهای هنری چون اغراق، ایهام، تشبیه، تشخیص، تلمیح، تناسب، کنایه حماسی و ... بسیاری از واژگان غنایی را با واژگان حماسی در هم می آمیزد و نوعی غزل – حماسه بوجود می آورد. این پژوهش در پی آشکار کردن این جلوه های شعر حافظ است.
سبک شناسی تاریخ بلعمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی آثار گذشتگان موجب به دست آوردن درک بهتری از آن آثار و زبان به کاررفته در آن خواهد شد. تاریخ بلعمی یکی از قدیمی ترین کتاب ها به زبان دری است که تا امروز از دستبرد حوادث مصون مانده است. این کتاب بیشتر در زمینه استفاده های تاریخی کانون توجه بوده است. از این رو ، در این مقاله ، واکاوی زبان نویسنده هدف اصلی قرار گرفته و بدین منظور ، ابتدا به سبک دوره و سپس به سبک بلعمی پرداخته شده است. نتیجه این کار نشان می دهد که نویسنده حتی الامکان سعی در بهره گیری از واژگان فارسی داشته و در ترجمه تا جایی که توانسته تلاش کرده تا ترجمه او تحت تأثیر نحو عربی قرار نگیرد و معیار های زیبایی نثر در آن روزگار را نیز به خوبی رعایت کرده است. همچنین این اثر پژوهشی می تواند مقدمه ای برای سبک شناسی نخستین کتاب های منثور کهن باشد.
بررسی و نقد ترجمة کتاب «روش های میدانی در باستان شناسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله یکی از کتاب های ترجمه در حوزه ی باستان شناسی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. این نوشته به ماهیت و اهمیت کتاب اصلی نمی پردازد، که در نوع خود کتاب معتبری بوده است، بلکه هدف از آن، بیان کاستی ها و ابهاماتی است که در نسخة ترجمه شده دیده می شود. مشکلات و کاستی های ترجمة کتاب مورد بحث در چندین مقوله مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است، ازجمله ترجمة غیر دقیق، ترجمة نامفهوم یا اشتباه، خوانش دشوار و ناهم خوانی در ترجمه. ایراد اصلی کتاب، ترجمة واژه به واژه یا تحت اللفظی است که موارد متعددی به عنوان شاهد، همراه با ترجمة پیشنهادی این قلم، آورده شده است. نداشتن درک و دریافت درست از موضوع و مباحث کتاب، از دیگر ایرادات جدی کتاب مورد بحث است. این مورد نیز با مثال های متعدد، نشان داده و بحث شده است. از دیگر ایرادات کتاب، کاربست برابرنهاده های اشتباه، ناآشنا یا گاه به کلی اشتباه است که باعث شده سودمندی و اثرگذاری کتاب برای خواننده ی فارسی زبان به کمینه مقدار برسد. ترجمه، چاپ و انتشار کتابی از این دست، با چنین کیفیت نازلی، از سوی انتشارات «سمت» قابل تأمل است
نقش «به گزینی واژگان» در کمالِ هندسیِ شعرِ امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساساً کشف ظرفیت های معنایی، موسیقایی و زیباشناختی کلمات و کاربرد هوشمندانه آنها در بافت نحوی کلام، معیاری برای سنجش میزان انتظام و انضباط ذهنی شاعر است. در این مقاله، به شیوة تحلیلی- توصیفی و بر مبنای روش نقد فرمالیستی، دربارة نقش «به گزینی واژگان» در کمال بخشی به هندسه و هارمونیِ سروده های شاعران برجسته معاصر بحث و بررسی شده است. پژوهش حاضر حاوی این دستاورد است که مهم ترین کارکردهای زیباشناختی به گزینی واژگان در شعر معاصران عبارتند از: فضاسازی، ایجاد هارمونی و هندسه در بافت کلام، ایجاد تناسبات و تداعی های چندلایة لفظی و معنایی، و نقش القاگری. از این رهگذر، به گزینی کلمات به استحکام ساخت و بافت درونی شعر می انجامد و نظام هنری و هندسی شعر به کمال می گراید.
نظری به ترکیباتِ نو و معانی برخی واژگان در غزلیات شمس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
غزلیات شمس ضمن برخورداری از مفاهیم والا و گرانمایه در حوزة شوریدگی های عاشقانه و مضامین ناب عرفانی، در کاربرد لغات و ترکیباتِ خاص نیز، بی بدیل و ممتاز است. این اثر سترگ بنا به پژوهش های متعددی که تاکنون انجام گرفته از حیث برجسته سازی و هنجارگریزی واژگانی و معنایی، اثری منحصر به فرد شناخته شده است. پژوهش پیش رو به معرفی برخی ترکیبات نو و نیز معانی متفاوتِ برخی واژگان در غزلیات شمس پرداخته است. ترکیباتی که با استفاده از تشبیه و استعاره و کنایه های نوین، در زمرة هنجارگریزی معنایی قرار می گیرند و یا واژگانی که ساخت و معنایی متفاوت با هنجارهای دستوری دارند و از این رو جزو هنجارگریزی های واژگانی به شمار می روند. نتایج پژوهش نشان می دهد مفاهیم جان، عشق، روح و تن بیشترین بسامد و بیشترین تصویرسازی را در غزلیات دارند. همچنین مولانا آن جا که در حوزة واژگان و دستور، هنجارشکنی و برجسته سازی کرده، کوشیده تا مخاطب ضمن دریافت پیام و معنی شعر، متوجه عدول از هنجارها نشود ولی هنگامی که در حوزة بلاغت به ساخت ترکیباتِ نو دست زده، جسورانه و نقاش وار عمل کرده تا این تابلوی خوش نقش و نگار ترکیبات، مخاطب را بیشتر جلب کند.
بررسی واژگان مختوم به پسوندهای «-як(а)/-ак(а)» در زبان روسی با مقوله ی اسم جنس مشترک در این زبان و صفت فاعلی مرکب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تحقیق پیش رو بررسی اسامی مختوم به پسوندهای «-як(а)/-ак(а)» در زبان روسی با مقولة اسم جنس مشترک در این زبان و صفت در زبان فارسی و همچنین، تجزیه و تحلیل اشتقاق پذیری آن ها ازنظر علم واژه سازی و دستور زبان فارسی و روسی است. این کلمات معمولاً ازنظر معنایی تنوع گسترده ای دارند. در جریان تحقیق، نویسنده می کوشد مناسب ترین معادل ها را برای اسامی یادشده در بالا در زبان فارسی بیابد و همچنین، ویژگی های لغوی معنایی معادل های فارسی را بررسی کند. هدف از پژوهش حاضر، یافتن تمامی اسامی «جنس مشترک» بین افراد مؤنث و مذکر یا اصطلاحاً «общий род» مختوم به پسوندهای «-ак» و «-як» در زبان روسی، نحوة بیان آن ها به فارسی و نیز بررسی رابطة اشتقاقی این کلمات در این زبان است. برای بررسی دقیق تر، با آوردن مثال هایی از آثار ادبی روسی، ترجمة آن ها به فارسی، یافتن معادل های فارسی اسم های جنس مشترک روسی مختوم به پسوندهای «-ак» و «-як» و نیز تجزیه و تحلیل آن ها، کوشیدیم از ابزار واژه سازی هم زمانی یا معاصر بهره ببریم.
ستاک ساختواژی: مفهومی جدایی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
91 - 117
حوزه های تخصصی:
عنصرِ ستاکِ ساخت واژی، صورتی آوایی از یک واژه است که به عنوان واحدی انتزاعی، نقش عنصر پایه را در فرایندهای صرفی بر عهده دارد و مستقل از جنبه نحوی و معنایی واژه در این فرایندها عمل می کند. مسئله اصلی این مقاله، تحلیل مفهوم جدایی گرایِ ستاک ساخت واژی، از دیدگاهی نوین است که فرضِ وجود آن در توجیه عدم تطابقِ یک به یک بین صورت و معنای سازه های واژه های صرف شده و مشتق ضروری است. نبود رابطه ای ثابت و یک به یک بین صورت و معنای عناصر ساخت واژی موجود در واژه های غیربسیط، یکی از واقعیت های زبانی است که انگاره های صرفی تکواژبنیاد را در شماری از تحلیل های صرفی به چالش طلبیده است. چرا که انگاره های صرفی تکواژبنیاد نگاهِ تسلسلی به صرف دارند. در مقابل، رویکردهای واژه بنیاد به صرف، نگاهی جدایی گرا به رابطه بین صورتِ واژه و ابعاد نحوی و معنایی آن را اتخاذ کرده اند. از منظر فرضیه جدایی گرا که مهم ترین جنبه صرف واژه بنیاد است، بازنمونِ صرفیِ فرایند های صرفی، متمایز از جنبه نحوی و معنایی آن ها است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که صورت هایی از یک واژه، طیِّ فرایندهای صرفی، مقوله نحوی و معنای مشخصی ندارند، در واژگان ثبت نمی شوند و صورت آزاد هم نیستند، اما وجود آن ها الزامی است. این صورت آوایی، ستاک ساخت واژی (ساخت صرفیِ محض) نامیده می شود که جداسازی آن از سطح نحو و معنای واژه، در یک فرایند صرفی می تواند مسئله عدمِ تقارن ساخت واژی، مانند وجود یک ستاکِ مشترک در چند فرایند صرفی، یا چند ستاک برای یک واژه قاموسی را نشان دهد. همچنین قادر است اشتقاق بدون وند افزایی صوری را به شیوه دقیق تری از رویکرد صرفِ تکواژبنیاد، تبیین نماید.
نگاهی معنایی بر دو واژه «جُناغ» و «جُنا» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
124 - 99
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از نسخ شاهنامه، شرح ها و فرهنگ های نوشته شده بر آن، در باب معنای دو واژه «جُناغ» و «جُنا» اختلاف نظرهایی دیده می شود. معنای بیان شده این دو واژه چندان با ابیاتی که این دو واژه در آن ها آمده است، سازگاری ندارد. از این رو، در این مقاله در پی آنیم که با در نظر گرفتن «بافت موقعیتی» ابیات شاهنامه، «استفاده از نشانه های درون متنی» موجود در شاهنامه و «نگاهی کُل گرایانه و جامع» بر ابیاتی که دو واژه «جُناغ» و «جُنا» در آن ها آمده اند، به بررسی معنایی این دو واژه در شاهنامه فردوسی بپردازیم. از این رو، ابتدا معانی موجود در فرهنگ های مهم زبان فارسی، فرهنگ های تخصصی شاهنامه و شرح های نوشته شده در باب این دو واژه را دسته بندی کردیم و آنگاه با در نظر گرفتن این سه عامل مهم، معانی متعدد این واژه را در بوته نقد قرار دادیم تا به دو معنای اصلی دست یافتیم. از رهرو همین بررسی دریافتیم که برخلاف نظر محققان، واژه «جُنا»، ریخت دیگر واژه «جُناغ» نمی تواند باشد و در واقع، دو واژه مجزّا با دو معنای متفاوت است که نزدیکی معنایی و قرابت ظاهری آن باعث شده تا بسیاری این دو را یکی بپندارند و در تصحیح های شاهنامه، بدون در نظر گرفتن تفاوت معنایی آن ها، از آن دو به جای یکدیگر استفاده کنند.
تحلیل باستان شناسی سیر تحول واژگان تاریخ و آرکیولوژی در جوامع آسیای غربی و یونان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
134-154
حوزه های تخصصی:
زبان همواره به عنوان پدیده ای مهم در حوزه علوم انسانی مطرح بوده و خود بخشی از تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی مانند جامعه شناسی، انسان شناسی، زبان شناسی، تاریخ و باستان شناسی قرار گرفته است. تحقیقاتی در مورد ریشه شناسی و چگونگی ظهور کلمه «تاریخ» در منابع و متون تاریخی آسیای غربی و یونان انجام گرفته است. از آن جائی که کلمه آرکیولوژی یونانی با کلمه تاریخ شباهت ساختاری دارد، موجب ایجاد فرضیه هایی در این زمینه شده است. برخی ریشه این کلمات را در زبان های سامی و برخی دیگر در زبان های ایرانی و یونانی بیان کرده اند، ولی همه محققین در مورد منشاء اصلی آنها ابراز تردید کرده اند. این تحقیق با تکیه بر بستر تاریخی واژه تاریخ به خصوص در جوامع سومر و عیلام، منشاء این واژه را در شهر اوروک و حوادث اجتماعی- سیاسی آن جستجو کرده و آن را با ارخ یادشده در تورات مطابقت داده است. براساس یافته های تحقیق، نه تنها واژه یادشده بلکه کلیت و شاکله میراث تمدنی سومر و عیلام در جوامع ایرانی از طریق هخامنشیان، در جوامع عرب زبان از طریق اکدها، و در جوامع یونانی از طریق اسکندر و سلوکیان حفاظت شده و تا به امروز دوام آورده است.
گفتمان های بیگانه و بایستگیِ برنامه ریزی برای نوآوری واژگانیِ فرادانشی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال نوزدهم شهریور ۱۳۹۸ شماره ۶ (پیاپی ۷۰)
317-339
نیم نگاهی کارسنجانه بر برخی پژوهش ها و نگاشته های انتشار یافته درباب «واژه گزینی فارسی»، به ویژه در برخی شماره هایِ پژوهش نامه نامه فرهنگستان ، از وجودِ رویکردی بیش گرایانه به سویِ واژه گزینیِ دانشیک در پاسخ به سرریزِ روزافزونِ نام واژگانِ بیگانه، به ویژه انگلیسی، می گوید. از خوانش و بررسیِ این جستارها برمی آید که فرهنگستان زبان و ادب فارسی برجسته سازی برنامه «واژه گزینی علمی» از ره گذر کانونی سازیِ رویکرد «واژه گزینی علمی» را در دستور کار خود گذارده است. به گفتارِ دیگر، رویکرد بررسی ها و گفتارهای انتشاریافته ازسویِ این نهادِ برنامه گذار بَسابیش به سویِ کانونی سازی کُنشِ «واژه گزینی علمی» است. درحالی که برابرآوری برای درون دادِ فزاینده زبان های بیگانه تنها محدود به واژگانِ دانشیک/ علمی یا به بیان کارشناسانه تر اصطلاحات یا نام واژگانِ دانشیک / علمی نمی شود. بی گمان، برابرآوریِ زبانی پهنه گسترده تری از زبان را پوشش می دهد؛ به این معنا که دربرگیرنده گفتمان هایِ فرادانشی یا همگانی و واژه شناسی در پیوند با آن ها نیز است. بررسیِ روند کانونیِ برابرآوری در زبان فارسی و چگونگی و چه اندازگیِ نیاز به نوآوریِ واژگانی و برابرآوریِ نوواژه ساختی در دیگر زمینه های گفتمانیِ فرادانشیک در مقایسه با گفتمان هایِ دانشیک پرسشی است که پژوهش پیش روی در دو ترازِ نظری و عملی به آن پرداخته است.
هنجارهای عاطفی واژگان دلبستگی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تهیه هنجارهای عاطفی واژگان مرتبط با دلبستگی در زبان فارسی بود. این پژوهش در سه مرحله انجام شد. در مرحله نخست، 72 نفر (43 زن، 29 مرد) از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی جهت گردآوری واژگان مرتبط با دلبستگی و در مرحله بعد، از میان پژوهشگران و متخصصان قلمرو دلبستگی در شهر تهران، 35 نفر (27 زن، 8 مرد) به منظور ارزیابی ارتباط واژگان گردآوری شده با دلبستگی انتخاب شدند. در مرحله آخر، 124 نفر (65 زن، 59 مرد) از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران، واژگان غربال شده را بر اساس روی آورد ابعادی هیجان و نیز ارتباط با دلبستگی، در قالب یک آزمون رایانه ای مورد ارزیابی قرار دادند. انتخاب نمونه در هر سه مرحله با روش دردسترس انجام شد و از آزمون خودارزیابی آدمکی (برادلی و لانگ، 1994) به منظور بررسی ظرفیت هیجانی و برانگیختگی واژه ها استفاده شد. برای تحلیل یافته ها از آزمونهمبستگی پیرسون و تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. پس از چند مرحله غربالگری، 107 واژه مرتبط با دلبستگی، جمع آوری و ابعاد هیجانی آن به شکل توصیفی ارائه شد. نتایج نشان داد بین «مرتبط بودن واژگان با دلبستگی» با ظرفیت هیجانی و برانگیختگی به ترتیب رابطه مثبت و منفی و بین ظرفیت و برانگیختگی، رابطه منفی معنادار وجود دارد. مقایسه دو جنس نیز نشان داد که زنان واژگان مثبت را خوشایندتر و واژگان منفی را ناخوشایندتر از مردان ارزیابی می کنند.در ارتباط با برانگیختگی تفاوتی بین دو جنس مشاهده نشد. مجموعه واژگان تهیه شده در این پژوهش به دلیل همگنی بالا و هنجار ارائه شده می تواند ضمن بالا بردن قابلیت تکرارپذیری یافته ها، منجر به تسهیل ارتباط علمی میان پژوهشگران قلمرو دلبستگی شود و امکان مقایسه نتایج پژوهش های مختلف را فراهم سازد.
کارکرد معرفتی زبان نزد فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
چیستی «زبان» و و ویژگی های آن، از جمله مسائلی است که از دیرباز ذهن و اندیشه عالمان و متفکران را به خود مشغول داشته است. در این میان، فارابی نخستین متفکر اسلامی است که در آثار خویش به تفصیل به فلسفه زبان و زبان شناسی پرداخته است. اما نوشتار حاضر، ناظر به فلسفه زبان و زبان شناسیِ فارابی نیست که در این باره قبلاً تحقیقاتی به انجام رسیده است؛ بلکه مسئله اصلی آن، نقش و کاربرد زبان در معرفت یا شناخت است؛ یعنی اینکه مقوله زبان به طور کلی چه محصول معرفتی یا شناختی برای انسان به همراه دارد. از دید امروزین، در پاسخ به این مسئله، به ویژه باید به دو دانش توجه کنیم: زبان شناسی شناختی و معناشناسی شناختی، که البته فارابی به این دو دسترسی نداشته است. با این حال، مدعای نوشتار حاضر این است که او کارکرد معرفتی یا شناختیِ قابل توجهی برای زبان درنظر گرفته و ابعاد و ویژگی های مهمی از آن را مشخص کرده است و اگرچه یافته های او در این عرصه در قیاس با دستاوردهای معاصرین، ممکن است ناچیز به نظر آید، اما نقش کاملاً تأسیسی او در این عرصه غیرقابل انکار است. روش تحقیق در نوشتار حاضر، از جهت نحوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و از جهت نحوه تحلیل داده ها، عقلی است.
تحلیل مؤلفه های موسیقایی در غزلیات حافظ
حوزه های تخصصی:
ارتباط ساختاری حافظ با موسیقی به شیوه های مختلفی در غزلیات او مشاهده می-گردد. ادراک موقعیت حافظ در مقابل موسیقی به شکل دقیق آن، با توجه به استفهام فنی موسیقی کاملا واضح نیست. اما با استفاده از نشانه های موجود در ابیات دیوان وی، می توان میزان خویشاوندی او را با موسیقی سنجید. این تمایل به صورت همگن در همه ی غزل ها به چشم نمی خورد. تجزیه وتحلیل در استفاده از بحور مختلف در شعر حافظ، تنها یکی از نمادهای این گرایش است؛ اگرچه اوزان عروضی غزل های مختلف با مقیاس های زمانی (وزنی) در موسیقی ایران، خواص ریتمی یکسانی را از خود نشان می دهد. درحالی که استفاده از واژگان موسیقی نیز یکی از مهم ترین نشانه-های موسیقایی موجود در غزل های حافظ است. این مولفه می تواند به عنوان یکی از نمادهای توجه حافظ به موسیقی قلمداد گردد. باید تاکید کرد که تحلیل تلفیق شعر و موسیقی کنونی کلاسیک ایران، بیانگر خواص واژگانی است که امکان این هم-پوشانی را قویا میسر می سازد. این تلفیق خصوصا در واژه های یک سیلابی به-کارگرفته در غزلیات حافظ مشهودتر است. واژه هایی که با تغییر در ماهیت هجا، تغییر در معنی ندارند. باید اذعان کرد که این رویه، عموما در آواز کنونی ایران بسیار رایج است. ساختار آواز ایرانی این مجال را برای انطباق جملات موسیقایی آواز ردیف دستگاهی با غزلیات حافظ فراهم می سازد. اگرچه می توان آشکارا بر این نکته تاکید نمود که همه ی ابیات یک غزل، ظرفیت های موسیقی پذیری را به شکلی یکسان ندارند. با وجود اینکه ساختار موسیقی ایران از عصر حافظ تا دوره ی موسیقی دستگاهی (موسیقی صدوپنجاه سال اخیر) تغییراتی داشته است، اما خواص موسیقی-پذیری شعر حافظ را می توان در بررسی تلفیق موسیقی در موسیقی امروز ایران جست وجو نمود و برای ادوار پیش از آن به خواص واژگانی مراجعه کرد.
هویت یابی واژه ها در غزل های حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان یک جریان سیال و تاویل پذیر ، از توانش ها ی پنهان و آشکاری بر خورداراست .استمرار حیات واژگان یک زبان عمدتا با عدم تطابق سطوح زبانی آن ارتباط دارد،بنا بر این بعضی از شعرا با توسل به هنر استعاره ، ضمن تحکیم جایگاه واژه ها در زبان ، معنی آن را از هرگونه گمانه زنی های عجولانه دور نگه می دارند. غرض نگارنده ازهویت یابی واژه ها، توجه شاعر به اهمیت وجه کم رنگ سازی و بعضا پنهان سازی معنی قطعی واژه هاست که در پرتو استعاره حاصل می شود. حافظ از جمله شعرایی است ، که نه تنها برخی از واژه ها را از سیاه چاله های گمنامی نجات داد،بلکه با بازنمایی جدیدی از فضای عصر خود و با رویکردی مبتنی بر استمرار؛ مدل فرهنگی و اجتماعی نوی را بنا می نهد. در همین راستا در شعر او به واژه های متعددی از جمله:« وحشی و ضع ، هر جایی ، چشم دریده،دهان گشاده، انگشت نما،خود فروشی ، هرزه گرد، جماش و ....» بر می خوریم که با کم رنگ سازی معنای قاموسی؛ هر یک ازآن ها را بر صدر می نشاند..و بنا به تعبیر خود، قبای حسن فروشی را برازنده آن ها می نماید.لذا این مقاله بر آن است تا نمونه هایی از این جریان هنری را در غزل های حافظ تحلیل نماید.و به این پرسش پاسخ دهد که :چگونه می توان با توسل به هنر استعاره به چنین هویتی در واژه ها دست یافت؟
بررسی نقش استفاده از راهبرد آگاهی ساخت- واژه در یادگیری واژگان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۵۱
7 - 22
حوزه های تخصصی:
توانایی فکرکردن درباره تکواژها، آشنایی با قواعد واژه سازی انگلیسی و استفاده از دانش ساخت- واژه برای حدس زدن معنی واژگان جدید همواره یکی از راهبردهای مؤثر یادگیری واژگان، و مورد توجه محققان زبان شناسی کاربردی بوده است. هدف از اجرای این پژوهش بررسی اثر آموزش صریح ساخت- واژه بر پیشرفت یادگیری واژگان زبان انگلیسی دانش آموزان دوره راهنمایی تحصیلی است. بدین منظور 90 دانش آموز دوره راهنمایی شهر بندر ترکمن به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به سه گروه، دو گروه آزمایش و یک گروه گواه، تقسیم شدند. در حالی که در گروه گواه همان روش تدریس رایج و متعارف، که مبتنی بر ترجمه و ارائه معادل فارسی کلمات جدید است، استفاده شد، در گروه های آزمایش از آموزش تکواژهای اشتقاقی با استفاده از دو روش «تحلیل» در گروه آزمایش 1 و «تلفیق» در گروه آزمایش2، جهت افزایش سطح آگاهی ساخت- واژه دانش آموزان استفاده گردید. داده های به دست آمده از پس آزمون با روش آماری آزمون تحلیل واریانس یک عاملی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته های این تحلیل نشان داد که تفاوت معناداری در نمرات پس آزمون برای سه گروه مذکور وجود دارد که در آن میانگین نمرات دو گروه آزمایش به طور معناداری بالاتر از میانگین نمرات گروه گواه است. همچنین در آزمون متعاقب با استفاده از آزمون شفه مشخص شد که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش وجود ندارد. نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از راهبرد آگاهی ساخت- واژه بر روی پیشرفت زبان آموزان در یادگیری واژگان مؤثر است.
بررسی تأثیر ویژگی های صرفی اسم فارسی و عربی در ادبیت شعر با تکیه بر ملمعات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴ (پیاپی ۸۹)
۲۰۷-۲۲۳
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، مشخصه های صَرف اسم عربی مانع برداشت های گوناگون از متون ادبی دانسته شده است. ساختمان اسم عربی از ویژگی هایی ذاتی چون تذکیر و تأنیث، جامد و مشتق، وزن، تثنیه، انواع جمع، ضمایر دقیق، موصول، اسم های اشاره و... برخوردار است که تعیّن و تداعی دقیق معانی در ذهن مخاطب را به همراه دارد. هرچند دقت صَرف عربی در نثر علمی و فلسفی امتیاز به شمار می رود و دانشمندان می توانند مقصود خود را به کمک آن به روشنی بیان کنند، در متون ادبی، نقص به نظر می رسد و از چندپهلویی و لطف هنری اثر می کاهد. مسکوت بودن برخی از این ویژگی ها در صرف اسم های فارسی، به ابهام و ادبیت شعر کمک می کند. در دیوان حافظ هفت غزل ملمع وجود دارد که امکان چنین مقایسه ای را فراهم می آورد. وجود مصراع هایی به زبان فارسی و عربی در یک غزل حافظ به خوبی تفاوت امکانات صرفی در زبان فارسی و عربی را نشان می دهد. فقدان چنین مشخصه هایی یا وجود آن به صورت کلی در واژه فارسی طیف بیشتری از مخاطبان را با خود همراه می سازد و دامنه برداشت های گوناگون را وسعت می دهد.
از تکواژ تا واژه : رویکرد تطبیقی نام مشاغل در زبان فارسی و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
37 - 60
حوزه های تخصصی:
پژوهشِ حاضر در حوزه ساخت واژه به انجام رسیده است؛ علمی که به بررسیِ ساختارِ درونیِ واژه ها پرداخته و بر شناختِ تکواژها، معنایِ آن ها و دامنه فراوانی شان متمرکز است. برای بررسی و تحلیل، تکواژهای /–گر/، /-بان/، /-دار/ و /-چی/ را که در زبان فارسی، برای ساختِ نام شغل های پربسامد به کار می روند، را برگزیده ایم. به این منظور، واژه های مشتق با این ساختار را در حوزه نام شغل ها، در زبان فارسی و فرانسه گردآوری کرده ایم تا به بررسی و تحلیل ساختار آن ها بپردازیم. در این راستا، پژوهش خود را با نگاهی اجمالی به فرایند اشتقاق آغاز کرده ایم. سپس، چند تعریف بنیادین در علم ساخت واژه آورده شد تا به روشن تر کردن یافته های پژوهش کمک کند. با بهره گیری از مفاهیم موردِ اشاره، این فرایند پربسامد در زمینه تولید نام شغل ها را به صورت تطبیقی در دو زبان بررسی کرده ایم. پس از آن، به وجوه اشتراک و افتراق این جزء معنادارِ واژه، در موارد اشاره شده در دو زبان پی برده ایم. یافته های این پژوهش تطبیقی نشان داد که هر چهار تکواژِ بررسی شده در چهارچوب این مقاله، هر یک چند معادل در زبان فرانسه دارند. این امر نمایانگر گستردگی و پُرباری علم ساخت واژه در زبان فرانسه است.
گزینش واژگانی، رهیافتی به تحلیل شخصیّت قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر واژه با تکیه بر دو اصل گزینش و ترکیب، مشخصه های معنایی-زبانی و کنش های مفهومی-شناختی ویژه ای می یابد و خواننده با شناخت واژه ها علاوه بر دریافت متن، شاعر را نیز می شناسد. در مقاله حاضر مشخصه های معنایی-زبانی و کنش های مفهومی-شناختی واژه ها در اشعار قیصر امین پور به عنوان یکی از نمودهای شخصیّتی با تکیه بر جدول تیپ های پنج گانه دانیل ناتل بررسی شد و براساس نتایچ تحقیق، شخصیّت قیصر در اشعارش چند بُعدی است. او در تنفس صبح به سبب ویژگی هایی چون زودجوشی، پرشوری، هیجانی، شخصیّت برونگرا دارد. در آینه های ناگهان به خاطر کمال گرایی، سازمان یافتگی ذهنی، هدفمندی و واکنش های اجتماعی، شخصیّت دور اندیش دارد. در گل ها همه آفتابگردانند ، خلاقیت، تخیّل قوی، اعتقاد به ماوراءالطبیعه، علاقه مندی به گرایش های عرفانی و هنری او را واجد شخصیّت گشوده ذهن کرده و ویژگی های بیزاری از رنج های اجتماعی، عشق ورزی و مهربانی، شکیبایی، شیفتگی به فضایل اخلاقی در دستور زبان عشق ، شخصیّت او را درونگرا و سازگار نموده است.
سیاحت در جهان واژه کاوی
حوزه های تخصصی:
نویسنده در نوشتار پیش رو، به معرفی کتاب «داستان واژه ها (کاوشی در دویست و سی واژه و اصطلاح)» اثر بهروز صفرزاده که در سال 1398 توسط انتشارات کتاب بهار به زیور طبع آراسته شده، همت گمارده است. وی پس از آشنایی اجمالی خواننده با محتوای کتاب، به نقد و بررسی پاره ای از توضیحات مندرج در کتاب از قبیل توضیحات مطرح در مدخل بز اخفش، واژه های پاچه خار، تفنگ، روضه خوانی و مداد، اقدام کرده است.