مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
" توانمندسازی اعضای هیات علمی مراکز دانشگاهی در جهت توسعه حرفه ای و پیشبرد اهداف دانشگاه حایز اهمیت اساسی است و تحقق آن نیازمند برنامه ریزی هدفمند و تلاشهای نهادینه شده است. در این پژوهش عوامل تاثیرگذار بر بهبود فرصتهای مطالعاتی اعضای هیات علمی دانشگاه تهران تحلیل شده است. پس از بررسی مفهومی و نظری، با استفاده از روش تحقیق پیمایشی، پرسشنامه ای بر پایه مرور ادبیات تحقیق، اهداف مورد نظر و دیدگاههای صاحبنظران و تجربه محقق، برای گردآوری داده های میدانی تهیه و تدوین شد. پس از اطمینان از روایی و پایایی، پرسشنامه ها از سوی یک نمونه برگزیده (120 نفر) بر اساس روش نمونه گیری احتمالی ساده تکمیل شد. پس از گردآوری داده ها، از نرم افزار آماری SPSS برای تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج مربوط به تحلیل عاملی پیامدهای مثبت و منفی فرصت مطالعاتی برای اعضای هیات علمی و خانواده آنها از استخراج چهار عامل حکایت می کند. عامل اول با عنوان پیش نیازهای فرصتهای مطالعاتی، عامل دوم با نام خدمات حمایتی، عامل سوم با عنوان سازگاری فرهنگی/خانوادگی و عامل چهارم با عنوان مهارتهای حرفه ای پایه به ترتیب 2.3، 23.28، 22.3 و 10.4 از مجموعه واریانس تبیین شده (85 درصد) را تبیین کرده اند. بر مبنای عوامل استخراج شده پیشنهادهای مقتضی ارایه شده است.
بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و سبکهای رهبری در دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از ارائه این مقاله بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و سبکهای رهبری میان رؤسای دانشکده های نه دانشگاه بوده است. در این پژوهش 562 نفر از اعضای هیئت علمی به پرسشنامه های ارزیابی فرهنگ سازمانی، ارزیابی مهارتهای مدیریتی و سبک رهبری پاسخ دادند. جامعه آماری این مطالعه در هفت دانشکده مشابه از 3829 عضو هیئت علمی تشکیل شده است. به دلیل اینکه ممکن بود استادان دانشگاههای مورد نظر تمایل اندکی به همکاری داشته باشند، برای پرهیز از افت تعداد نمونه، پرسشنامه ها در میان همه استادان پخش شد. تحلیل داده ها نشان داد که میان فرهنگ سازمانی موجود و آرمانی اعضای هیئت علمی فاصله وجود دارد. اعضای هیئت علمی بر این باورند که در فضایی کار می کنند که دارای این ویژگیهای فرهنگی است: گرایش به پایداری، قانونها و سیاستگذاریهای رسمی، هماهنگی و کارایی، هدف محوری و تأکید بر پیامدها. با این حال، با بررسی پاسخهای اعضای هیئت علمی به پرسشنامه ها آشکار شد که فرهنگ سازمانی آرمانی آنها شامل انعطاف پذیری، آزادی عمل، همکاری، رشد منابع انسانی، نوآوری و آفرینش، خطر پذیری، رشد حرفه ای و کسب دانش و مهارتهای حرفه ای است. همچنین، تحلیل داده ها آشکار ساخت که اثربخشی مهارتهای مدیریتی زمانی بالاست که بین نوع فرهنگ سازمانی و سبک رهبری و مهارتهای مدیریتی همنوایی وجود داشته باشد.
جهانى شدن و آموزش عالى، گسست میان نظریه تا کنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار که در چارچوب مطالعات مقدماتی برای تدوین برنامه پنجم توسعه بخش آموزش عالی صورت گرفته، تلاش شده است تا با برجسته ساختن مفاهیم و رویکردهای گوناگون بر چالشهایی که جهانی شدن در دو روایت فراروی نظامهای آموزش عالی از جمله نظام آموزش عالی ایران قرار می دهد، راهبردهایی ارائه شود که راهنمایی علمی برای تدوین برنامه توسعه بخش آموزش عالی کشور در برنامه پنجم توسعه باشد. از این رو، نخست برای درک مفهوم پیچیده جهانى شدن که در بخش آموزش عالى از آن به مثابه بین المللى شدن دانشگاهها یاد می شود، فرایند تاریخى آن بررسى شده است. سپس، براى گسترش مفاهیم نظرى به عرصه کنش، آثار و پیامدهاى این پدیده در کشورهاى توسعه یافته، کشورهاى در حال توسعه و نهادهاى بین المللى مورد واکاوى قرار گرفته است. در پایان به منظور کاربردی تر ساختن یافته هاى این پژوهش در عرصه ملى، وضعیت نظام آموزش عالى ایران در فرایند جهانى – بین المللى شدن بر مبناى فراتحلیلى آسیب شناختى مورد مطالعه تطبیقى با دو رویکرد اساسى جامعه دانش و جامعه اطلاعاتى قرار گرفته است.
نقش زبان و هویت های قومی و محلی در توسعه نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران سرزمینی است با تنوع طبیعی - فرهنگی بسیار بالا که می توان از آن به نحو مطلوبی در روند توسعه و قدرتمند تر شدنش بهره برد. تکثر زبانها و قومیتها یکی از اشکال این تنوع است که به رغم تصویری که عموما به صورت منفی از آن ایجاد شده و گاه آن را به مثابه مشکلی احتمالی برای انسجام و فرآیند شکل گیری روحیه و ساختارهای دولت ملی مطرح کرده اند، می تواند درست برعکس به مثابه ابزاری اساسی برای تقویت این فرآیند به کار گرفته شود. در مقاله حاضر که حاصل بخشی از نتایج یک طرح تحقیقاتی است، تلاش شده است امکانات بالقوه ای را که این تنوع می تواند برای ارتقا سطح علمی کشور به ما ارزانی کند نشان داده شوند. تاکید اصلی مقاله بر تداوم سرزمینی و جهانی اقوام ایرانی است که به کشور ما امکان جذب و مبادله دانشجویان و اساتید و مشارکت در فرآیندهای جهانی تولید علم را در حوزه های جغرافیایی دیگر و شکوفا ساختن همکاریهای منطقه ای و بین المللی در سطوح دانشگاهی و موسسات پژوهشی می دهد. در این مقاله استدلال می شود که مدیریت و سیاست گذاری عمومی در زمینه آموزش و پژوهش استفاده لازم را از این امکانات بالقوه انجام نداده اند و راهکارهایی را برای خروج از این موقعیت در چهار منطقه زبانی - فرهنگی مورد مطالعه، یعنی حوزه های آذری، بلوچ، عرب و کرد ایرانی ارایه می دهد.
نقطه اتکای اصلی مقاله موضوع زبان است؛ زیرا زبان عمده ترین سطحی است که در آن هویتهای محلی تعریف می شوند. همچنین مساله نیاز به اتخاذ یک سیاست زبان شناختی مشخص در سطح آموزش عالی که بتواند ما را در موقعیت بهتری برای جذب و گسترش فرهنگی ملی و فرهنگ قومی و محلی مان قرار دهد.
دانشگاه های مجازی بین المللی رویکردی بین المللی / بین رشته ای در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
ملاحظات اساسی در باب سیاست گذاری توسعه برنامه درسی میان رشته ای در آموزش عالی از منظر فرایند تکوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا، با اشاره به ضرورت ورود به عرصه علوم میان رشته ای و نیاز به ارایه تبیین دقیق نظری از آن، هدف مقاله در همین راستا ارزیابی می شود. سپس موقعیت مساله ای علوم میان رشته ای، در آموزش عالی ایران و جهان توضیح داده می شود. از آنجا که تبار و پیشینه مباحث تلفیق در برنامه های درسی مقطع پیش از دانشگاه، یعنی حوزه آموزش و پرورش، است، بر ضرورت آشنایی سیاست گذاران آموزش عالی با این پیشینه تاکید شده و در بخش بعد، از طریق باز پردازش این پیشینه، شکل متفاوتی از تیپ شناسی تلفیق (سه وجهی) عرضه شده است. آنگاه منطق های متفاوتی تشریح شده است که در پس استفاده از رویکرد تلفیقی در آموزش پیش از دانشگاه، در مقایسه با آموزش دانشگاهی، وجود دارد و بر این مهم تاکید می شود که منطق تلفیق (و علوم میان رشته ای) در آموزش عالی، علی الاصول، پاسخ گویی به نیازهای معرفتی و اجتماعی نوظهور بشر از طریق خلق و تکوین رشته های جدید است. متعاقبا، در بخشی که می توان آن را مهم ترین بخش این نوشتار دانست، با ارایه بررسی های نمونه ای و اجمالی درباره تکوین علوم میان رشته ای، قواعدی که در جیان تکوین رشته های جدیدی باید به آنها ملتزم بود، توضیح داده شده است. در بخش نتیجه گیری، پیش از بخش پایانی، پنج گزینه سیاستی در توسعه علوم میان رشته ای توضیح داده شده است و بالاخره، در بخش پایانی یک گونه شناسی تلفیق در برنامه درسی آموزش عالی نقد و ارزیابی شده است.
نگاهی کلی به برنامه درسی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاح های میان رشته ای، آموزش میان رشته ای، و برنامه های میان رشته ای به طور روزافزون، در حوزه آموزش عالی به کار می رود. این اصطلاح ها اغلب، با مسامحه زیاد به کار می رود و معمولا، همراه با واژه های مشابه، از جمله چند رشته ای و فرا رشته ای، استفاده یا جایگزین آنها می شود. در دهه های پیش، رویکرد میان رشته ای به برنامه درسی، اهمیت خود را از دست داد و به مدت دو دهه، رویکرد رشته محوری مهم قلمداد شد، اما اندیشه تلفیق و برنامه درسی میان رشته ای اندیشه ای جدید نبوده است و تلفیق برنامه درسی در اندیشه ها و عقاید اندیشمندان پیشین ریشه دارد که دغدغه وحدت دانش، تشکیل علم منسجم، دانش عمومی و فراگیر، ترکیب و تلفیق دانش را داشته اند. در این مقاله، ضمن طرح مباحث تاریخی و نظری راجع به میان رشته ای، به بحث درباره برنامه درسی و نگاهی به تاریخچه برنامه درسی میان رشته ای، رشته های علمی، ترکیب های متفاوت رشته های علمی در برنامه درسی، نقد جامعه شناختی برنامه درسی تک رشته ای به عنوان زمینه حمایت از برنامه درسی میان رشته ای، تبیین زیست شناختی برنامه درسی میان رشته ای، الگوها، رویکردها و راهبردهای میان رشته ای، مزایای برنامه درسی بین رشته ای، مسایل و آسیب های برنامه درسی میان رشته ای پرداخته شده است.
پرورش تفکر میان رشته ای، پیش نیاز میان رشتگی در آموزش عالی با تاکید بر یادگیری مساله محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات مختلف، از جمله رشد فناوری و افزایش معضلات پیچیده بشری، همکاری های میان رشته ای را در عصر حاضر اجتناب ناپذیر کرده است. از سوی دیگر، تلقی سنتی از رشته های دانشگاهی و تخصص گرایی موجب شده است که آموزش عالی از ایجاد ظرفیت های لازم برای مواجهه با تحولات مذکور باز بماند و با چالش های تازه ای روبرو شود. بر این اساس، یکی از ضرورت های آموزش عالی در حال حاضر، پرورش مهارت های میان رشته ای در هر دو زمینه آموزشی و پژوهشی است. در این مقاله، با مروری بر مفاهیم رشته های تحصیلی و میان رشتگی در آموزش عالی، بر ضرورت پرورش تفکر میان رشته ای به عنوان پیش نیاز هر گونه فعالیت میان رشته ای تاکید شده است. در ادامه، با شرح و توصیف رویکرد «یادگیری مساله محور» این اندیشه مطرح شده است که این رویکرد نوین آموزشی قابلیت فراوانی برای پرورش مهارت های میان رشته ای دارد. در پایان، الگوی خاصی از یادگیری مساله محور با عنوان «الگوی حل مساله میان رشته ای» به عنوان الگویی کاربردی برای رشته ها و مقاطع مختلف تحصیلی به اجمال، معرفی شده است.
علوم بین رشته ای در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیشرفت سریع علم و فناوی در سالهای اخیر، شاخه های مختلف علم بیش از پیش از یکدیگر جدا شده اند. در نتیجه، ارتباط کمتری بین آنها وجود دارد. از طرف دیگر، حل مسایل پیچیده در قلمرو علم و فناوری نیاز به دیدگاه های جامع تری دارد. در سالهای اخیر توجه زیادی به مطالعات بین رشته ای شده است، و با توجه به نیازهای مربوطه توسعه آموزش بین رشته ای نیز مورد توجه قرار گرفته است. ولی بکارگیری مقوله بین رشته ای در رشته های کلاسیک، که هر یک ساختار خاصی دارند، بسیار دشوار است. این وضعیت غیرمعمول منجر به شکل گیری دیدگاه های مختلف و مجادله های بحث برانگیز در زمینه بین رشته ای شده است. به بیان دیگر، برخلاف دیدگاه معمول که بین رشته ای تنها ادغام رشته های مختلف است، این مقوله بسیار پیچیده ای است که نیازمند ملاحظات تخصصی است. در این مقاله مفاهیم اولیه بین رشته ای با تعریف واژه شناسی آن توصیف می گردد؛ سپس نیازهای ضروری برگذاری دوره های بین رشته ای (در سطح آموزش عالی) با استفاده از تحلیلهای مدون و مفاهیم موضوعه مطرح می شوند.
میان رشتگی و مسایل آن در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های میان رشته ای، مطلوبیت عام یافته است و در حوزه های نهادی «دانش» و اجتماعات سازمانی «آموزش»، گسترش یافته است و به مثابه مشخصه نوین شیوه تولید دانش و سیاست گذاری عرضه آموزش، از ارزش و اعتبار سیاست گذاری برخوردار شده است. به اعتباری، به رغم واکنش ها و مقاومت های پراکنده، «فعالیت های میان رشته ای» امروز جالب توجه و مطلوب نهادهای تولید و اشاعه دانش و نیز فضاهای سازمانی و اجتماعی آموزش است. با وجود این، آنها، به ویژه در عمل، با موانع پیچیده، چالش های جدی و انتقاداتی مواجه هستند.این مقاله توصیفی - تحلیلی، با تمرکز و تاکید بر علوم انسانی میان رشته ای، عمده ترین موانع و چالش هایی را که در سه دهه اخیر، فعالیت های میان رشته ای را با مساله اثربخشی و بهره وری مواجه کرده است، در قالب سه دسته اصلی موانع (چالش های) «سازمانی»، موانع «حرفه ای»، موانع «فرهنگی» بررسی و تبیین می کند. در پایان، تلاش خواهد شد موانع و چالش های خاصی تبیین شود که برنامه ها و فعالیت های میان رشته ای در حوزه علوم انسانی با آنها روبروست.
میان رشته ای ها در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسایل و مشکلات اجتماعی، گسترش دانش ها و پیشرفت فناوری های جدید نیاز برای راه اندازی رشته های میان رشته ای را مضاعف کرده است. در چهل سال گذشته، این گونه رشته ها دستاوردهای چشمگیری را برای جوامع به ارمغان آورده است و پژوهشگران نیز روش هایی را برای ترکیب علاقه مندی های علمی، بینش ها، و مهارت های گسترده طراحی کرده اند. چنین بوده است که اعضای هیات علمی و دانشجویان به طور افزایشی، به سوی این گونه رشته ها جذب شده اند. این مقاله ضمن بررسی ماهیت مفهومی و بیان برخی تجربیات، به نقاط قوت و ضعف این گونه رشته ها می پردازد. در پایان، پیشنهادهایی برای راه اندازی رشته های میان رشته ای می شود.
جایگاه علوم میانه رشته ای از نظر مباحث علوم تربیتی
حوزه های تخصصی:
نظام آموزش عالی به رغم رشد کمی، کارایی لازم را در حل مشکلات جامعه ندارد. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصمیمات متعددی را مانند طرح بازنگری برنامه درسی اتخاذ کرد و به اجرا گذاشت، ولی هنوز نتیجه لازم را به همراه نداشته است و شاهد موضوعات درسی و روش تدریس به سبک سنتی هستیم. آسیب شناسی شکست طرح ها، تلاش برای فهم مشترک از موضوعات میان رشته ای، اصلاح برداشت ها از برنامه درسی و تدریس و نیز بسترسازی مناسب برای آماده کردن اساتید برای نگاه به رشته های تخصصی، به صورت نظام مند، از راه های اجتناب ناپذیر برای حل مشکلات اجتماعی است. در این پژوهش، مبانی نظری دانش میان رشته ای با تاکید بر رشته علوم تربیتی و نیز ابعاد مختلف آن از دیدگاه صاحب نظران تعلیم و تربیت بررسی شده است.
ارزشیابی کیفیت در آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
کیفیت امروزه در راس امور سازمانها قرار دارد وبهبود کیفیت از دغدغه هاى اصلى آنها است . شناسایى نقاط ضعف وقوت ، تشخیص فرصتها وتهدیدها و تلاش براى بهبود وضع موجود ورسیدن به وضع مطلوب وکسب جایگاه برتر از اهم وظایف سازمانها از جمله دانشگاهها مى باشد . بهبود مستمر کیفیت نیاز مند ارزشیابی مستمر مى باشد. نظام دانشگاهى بایستى به طور مستمر به قضاوت در باره مطلوبیت عوامل درون داد ، فرایند وبرون داد خود پرداخته و حاصل آن جهت بهبود امور( آموزشى ، پژوهشى وعرضه خدمات تخصصى به جامعه) مورد استفاده تصمیم گیرندگان قرار گیرد. ارزشیابی فرایند کلی تحلیل نظامداراست که منجر به داوری یا ارایه پیشنهادات مربوط به کیفیت یک موسسه آموزش عالی می شود. این ارزشیابی باید شامل همه عوامل وعناصر برنامه درسی(Curriculum) باشد.
مدلهای مختلف ارزشیابی وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از:مدل تحقق یافتن اهداف ،،مدل Context ، Input، Process ،Product=CIPP ومدل اعتبار بخشی. اعتباربخشی :فرایندی است مبتنی بر خودارزیابی و ارزیابی همگنان، برای تضمین کیفیت مؤسسه یا دوره آموزشی دانشگاهی که با هدف ارتقای کیفیت، پاسخگویی و تعیین اینکه آیا مؤسسه یا برنامه مورد نظر، استانداردهای منتشر شده توسط سازمان اعتباربخشی مربوطه و نیز رسالت و اهداف خود را تامین کرده یا خیر، طراحی شده است.الگوی اعتبار سنجی دارای دوقسمت است:
1- ارزشیابی درونی(Internal Evaluation):. دراین مرحله نظام دانشگاهی به منظور خود در آینه دیدن اقدام به ارزشیابی می کند(قضاوت در باره خود) تا جنبه های قوت وضعف خودرا دریابد وبه اصلاح ضعفها به پردازد.(در ارزیابی درونی دانشگاه باید براساس حوزه ها ، شاخص ها ، استانداردها ی مورد پذیرش نهاد اعتباربخش خود را ارزیابی نماید ؛ اما در خودارزیابی حوزه ها ، شاخص ها و استانداردها توسط خود دانشگاه تعیین می گردد.)
2- ارزشیابی بیرونی( External Evaluation)
ارزشیابی بیرونى توسط کارشناسان خارجى یاهیات همگنان و پس از انجام ارزشیابى درونی و به منظور اطمینان از صحت کار و استفاده از نظرات متخصصین و کارشناسان خارج از موسسه انجام می شود. (2،3،5،7،9)
عناصر وحوزه های ارزشیابی درونی عبارتند از:
1- هدف ورسالت گروه آموزشی The aim and function of the department
2- مدیریت وسازماندهی The organization and management structure of the department
3- اعضای هیات علمی The academic staffs
4- دانشجویان The students
5- فرایند یاد دهی – یادگیری The teaching and learning process
6- برنامه آموزشی The curriculums
7- امکانات و تسهیلات آموزشی وپژوهشی The educational and research facilities
8- فعالیت های پژوهشی Research
9- دانش آموختگان Graduates
الگوهای برنامه درسی دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
برنامه های درسی ،یکی ازعناصریاخرده نظامهای اصلی، آموزش عالی هستندکه نقش تعیین کننده ای وغیرقابل انکاررادرراستای تحقق اهداف ورسالتهای دانشگاهها ازنظرکمی وکیفی ایفامی کنند. عدم توجه وبازبینی های دقیق ومداوم نسبت به برنامه های درسی می تواندیکی ازدلایل عمده نارسایی آموزش درهرجامعه ای باشدبه همین دلیل بایدزمینه های لازم رابرای بررسی وسپس ارائه برنامه های جالب تروپویاترفراهم نمودتادانشگاهها بتوانندجایگاه خودرادردنیای حاضربعنوان مراکزوپایگاه های دانش وپژوهش وتوسعه، حفظ نمایند. اهداف اساسی برنامه های درسی دردانشگاههابرمبنای توجه به اهداف ورسالتهای کلی آموزش عالی شامل حیطه زیر مى باشد: حیطه تخصصی، حیطه آموزش عمومی، حیطه پرورش وتوسعه دانش، حیطه پرورش معلمان ومربیان. جهت دستیابى به اهداف فوق و هرگونه تصمیم گیری درحوزه برنامه های درسی بایدبراساس الگوی مناسب وجامع عمل کرد.الگوها، ساختار، اهداف، محتوا و فرایند تحصیلات دورههاى آموزشى را به گونه اى تنظیم میکند که باعث پیشرفت در سطوح مختلف آموزشى مى شود.انواع متنوعى از الگوهاى برنامه ریزى درسى دانشگاهی ارائه شده است که در این مقاله سعى شده است ضمن توضیح اهداف وویژگیهاى برنامه درسی دانشگاهى ومعرفی انواع الگوهاى برنامه درسى در آموزش عالى ، الگوى برنامه ریزی راهبردی به عنوان یک الگوی مطلوب معرفى شود.
تحلیلی بر سیاست تمرکززدایی در دو وزارتخانه
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات که تولید علم در هر 5 سال دو برابر علوم گذشته میشود، راهبرد عدم تمرکز در مدیریت سازمانهای آموزشی بهخصوص آموزش عالی و آموزش پزشکی، که بدنه آن از نخبگان جامعه تشکیل شده، ضروری است. از لوازم موفقیت مدیریت غیرمتمرکز، تقویت مکانیزمهای خودگردانی در اجزای سیستم نظام آموزشی مانند سیستم برنامهریزی درسی است. رویکرد خودگردانی برنامه درسی، نگاهی پویا و زنده به مجموعه برنامه درسی است که ضمن تلاش برای بالندگی محتوای آموزشی، درصدد بازنگری مجدد به عملکرد گذشته خویش است. یکی از مشکلات مهم نظام آموزش دانشگاهی، کهنگی و عدم انطباق سرفصل دروس با نیازهای فعلی جامعه است. وزارتخانههای «علوم، تحقیقات و فناوری» و «بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» تلاشهای گستردهای برای تحقق سیاستهای برنامه توسعه چهارم در خصوص تمرکززدایی کردهاند. اگرچه موضوع آموزش در دو وزارتخانه از نظر ماهیت تفاوتهایی دارد، ولی از نظر سطح تخصص مباحث علمی و دانشگاهی، دارای همپوشانی زیادی است. هدف این مطالعه، تحلیل محتوای یکی از آییننامههای مهم وزارت «علوم، تحقیقات و فناوری» در راستای سیاست تمرکززدایی در برنامههای درسی بود.
نتیجهگیری: نتایج بیانگر مواردی از عدم انسجام بین مواد آییننامه و عدم انطباق این مواد با اهداف، سیاستها و راهکارهای اجرایی مندرج در آن است.
آموزش به شیوه چندرسانه ای
حوزه های تخصصی:
مقدمه. فرآیند آموزش عالی در هر جامعه از اهمیت زیادی برخوردار است. دانشگاه های عصر حاضر با دگرگونی عمده ای مواجه هستند. کمبود بودجه، افزایش شمار دانشجو، تغییر جمعیت دانشجویی، نیازهای آموزشی متنوع و جدید اجتماع به تغییرات سازمانی نیاز دارد، تغییراتی که با نیازهای جدید هماهنگ باشند. با آموزش مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا)، امکان «یادگیری بدون محدودیت زمانی و مکانی» متناسب با نیازهای دانشجو فراهم می شود. استفاده از فاوا نماد دوره جدیدی از آموزش است. فاوا، الگوی فکری آموزش را دگرگون، مدل های موجود آموزشی را غنی تر و شیوه های آموزشی جدیدی را نیز ایجاد می کند. این مدل ها ویژگی های آموزش مبتنی بر فناوری را به اشتراک می گذارند و شیوه های جدید آموزش و یادگیری را پیشنهاد می کنند که در آنها، یادگیرنده نقش فعالی داشته و بر یادگیری خودراهبر، مستقل، انعطاف پذیر و تعامل کننده تاکید دارد. نتیجه گیری.
خلاقیت در آموزش عالی؛ گامی اساسی در جهت توسعه پایدار
حوزه های تخصصی:
مقدمه: آموزش عالی معرف نوع مهمی از سرمایه گذاری در منابع انسانی است که با فراهم آوری و ارتقای دانش، مهارت و نگرش مورد نیاز فراگیران، به توسعه پایدار کمک می کند. آموزش عالی موجب ترویج دانش می شود و با پیشرفت های تحقیقاتی و علمی، دانش جدید نیز به وجود می آورد. دانش جدید، مدیون تفکر خلاق بشر است. بنابراین، خلاقیت در زمره مهم ترین و فراگیرترین فعالیت های انسان به شمار می رود. خلاقیت توانایی فرد برای تولید ایده ها، نظریه ها، بینش ها یا بازسازی مجدد علوم و سایر زمینه هاست. آموزش عالی به عنوان نمودی از فرهنگ هر جامعه نقش بسیار زیادی در پویایی خلاقیت فراگیران دارد. هدف از این مطالعه، معرفی خلاقیت در آموزش عالی و بررسی نقش آن در توسعه پایدار بود.
نتیجه گیری: با تغییرات فراگیر در نظام آموزش عالی و تربیت افراد خلاق و نوآور می توان گامی در جهت تحقق و گسترش توسعه پایدار برداشت. تعلیم دهندگان به عنوان رکن اساسی نظام تربیتی، نقش بسیار مهمی در پرورش خلاقیت دارند. از این رو کلید تربیت فرهنگی را که خود کلید توسعه پایدار و ترقی جامعه است، باید در دست معلمانی نوجو و نوآور یافت که به الگوهای مختلف خلاقانه تدریس وفادارند.
مطالعه زیرساخت های استقرار مدیریت دانش در دانشگاه اصفهان از دیدگاه اعضای هیات علمی
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی وضعیت موجود زیر ساخت های لازم (عوامل اجرایی) مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی دانشگاه اصفهان می باشد. جامعه آماری این پژوهش 466 نفر می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم تعداد 80 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش با 28 گویه بودکه ضریب پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 92/0 به دست آمد. یافته های پژوهش نشان می دهد که از نظر زیر ساخت های فنی و حرفه ای برای مدیریت دانش در دانشگاه اصفهان هم اکنون مشکلی وجود ندارد ولی از نظر مدیریتی و نیز از نظر فرهنگ سازمانی جو مناسبی وجود ندارد. با توجه به نتایج حاصله پیشنهاداتی برای بهبود بخشیدن به وضعیت مدیریت دانش دانشگا ه ها ارائه شده است.
برنامه ریزی درسی مبتنی بر شایستگی در آموزش عالی ؛ گامی در جهت اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاه ها
حوزه های تخصصی:
برنامه های درسی آموزش عالی که در زمان حاضر در دانشگاه های ایران وجود دارند واجرا می گردند محصول فعالیت عمده نهاد شورای عالی برنامه ریزی است که از اواخر سال 1363 فعالیت خود را آغاز نمود و اهدافی همچون ایجاد وحدت و یکپارچگی در نظام آموزش عالی، رعایت کلیه قواعد و اصول برنامه ریزی آموزشی و پژوهشی، ایجاد هماهنگی در برنامه های درسی و تحولات آموزشی و تربیت نیروی انسانی، ایجاد ارتباط بین نهاد تصمیم گیری و دستگاه های اجرایی و به روز نمودن برنامه ها و انطباق آن با نیازهای اجتماعی و اقتصادی کشور را دنبال کرده است...
چشم انداز علوم انسانی و معرفتهای میان رشته ای
حوزه های تخصصی:
بر اساس منطق فازی، مسائل عالم پیچیده و چند وجهی یا چند پارادایمی هستند. بر مبنای این رویکرد، اول آنکه برای امور، پدیده ها و مسائل این عالم پیچیده راه حل قطعی و واحدی وجود ندارد و دوم آنکه راه حل مسائل را نیز نمیتوان فقط در قالب پارادایم یک رشته علمی خاص جستجو کرد، بلکه باید به ابعاد مسائل از زوایای پارادایمهای رشته های مختلف نظر افکند. نکته دیگر اینکه موضوع اصلی رشته های علوم انسانی، انسان و جامعه انسانی است و این رشته ها در تعامل با نیازهای جامعه انسانی هستند و با توجه به تنوع نیازها و عوامل مختلف تاثیرگذار بر مسائل و امور جامعه انسانی، این قبیل رشته ها نمیتوانند متکی به خود باشند. از طرف دیگر، دیدگاههایی که علوم انسانی را صرفاً بر تجربه گرایی و حسیگرایی و فلسفه تحصلی قرار میدهند، هر چند جلوه هایی سطحی از تولید علم را پیش روی ما میگذارند، اما به دور از کاربردهای پژوهشی و ناتوان از حل ریشه ای مسائلی هستند که امروز در علوم انسانی برگرفته از سنت غربی، گرفتار آنیم. بدین ترتیب، فلسفه آموزش در گذشته صرفاً به انتقال مجموعه ای از یک دانش سازمانیافته محدود میشد که این رویکرد در چهارچوب و برنامه ای برآمده از یک نظام رشته ای با ساختار و زنجیره ای مشخص از مفاهیم، روشها و گامهای آموزشی عملی میشد. اما امروزه فلسفه آموزش و برنامه ریزی درسی به ویژه در حوزه علوم انسانی با محوریت انسان نگاشته و از طرف دیگر، زمینه برای بروز و ظهور خلاقیتهای فردی فراهم میشود. در هر حال، امروزه آشنایی با رویکردهای تلفیقی و میان رشته ای و تبیین آنها برای برنامه ریزان درسی به ویژه در دانشکده ها و مؤسساتی که در پی دستیابی به مرزهای جدید و خلق رهیافتهای مناسب در عرصه علوم انسانی هستند، مخصوصاً در تدوین و تصنیف کتب علوم انسانی، لازم و کارامد است.