مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
روایت
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
92 - 117
حوزه های تخصصی:
شیعه دوازده امامی، مکتب مذهبی اهل بیت (ع) است که همیشه بر تعامل سازنده با سایر مذاهب غیرخصمانه اسلامی تأکید دارد و هرگز علیه ظلم و در دفاع از مظلوم ساکت نخواهد ماند. اوج این عقیده در روایت کربلا متجلی شده است. در مقابل این تفکر جریان پادروایت از کربلا وجود دارد. بنابراین، تحلیل برایند جریان روایت و پادروایت کربلا از اهمیت خاصی برخوردار است. ازاین رو، این سؤال مطرح می شود که عوامل شکل گیری و اهداف جریان ضد روایت از کربلا چیست و راه های پیروزی در جنگ روایات کدام اند؟ یافته های این تحقیق که با استفاده از روش سند پژوهی استخراج شده حاکی از آن است که ضعف معرفتی و سیاسی از عوامل ایجاد این جریان است. راهکار پیشنهادی این تحقیق برای حل این مسئله، معرفت افزایی نسبت به جریان پادروایت، شیعه واقعی و جایگاه مرجعیت است.
بررسی صاحب خیار در بیع حیوان با رویکردی بر نظر امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲۵
28 - 9
حوزه های تخصصی:
خیار به معنای سلطه بر فسخ عقد است. خیار حیوان یکی از خیارات در فقه امامیه است که مورد آن، اختیار فسخ در مدت سه روز در بیع حیوان است. فقها در مورد صاحب خیار حیوان با هم اختلافِ نظر دارند. منشأ این اختلاف ِنظر، به تفاوت فهم ایشان از روایات موجود در خصوص خیار حیوان بر می گردد. این تشتّت آرا، اِعمال خیار حیوان را با چالش مواجه کرده است. به طورکلی دراین باره، سه دیدگاه وجود دارد. در این پژوهش پس از بررسی ادله هریک از دیدگاه ها به روش توصیفی تحلیلی، این نتیجه حاصل شده است که دیدگاه سوم یعنی نظر امام خمینی قوی تر است. طبق این دیدگاه که صاحب خیار در بیع حیوان را مالک حیوان بعد از عقد می داند، امکان جمع روایات مورد استناد هر سه دسته فراهم می شود.
نقد و تحلیل پیرنگ و گونه روایت در رمان «شب نشینی کفتارها» اثر معصومه افراشی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
19 - 37
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نقد و تحلیل پیرنگ و گونه روایت در رمان «شب نشینی کفتارها» اثر «معصومه افراشی» با تکیه بر الگوهای نوین ساختارگرایی و روایت شناسی می باشد. جامعه پژوهش آثار«معصومه افراشی» و نمونه مورد پژوهش رمان «شب نشینی کفتارها» بود. طرح پژوهش توصیفی – تحلیلی، که در بخش توصیفی اطلاعات از طریق اسنادی و کتابخانه ای گرد آوری شد ، و در بخش تحلیلی رمان شب نشینی کفتارها مورد مطالعه قرار گرفت. نخست، تاریخچه مختصری از ساختارگرایی و روایت شناسی در ادبیات داستانی معرفی و سپس به دو الگوی ارتباطیِ(پیوندی و گسستنی) در ساختار پیرنگ پرداخته شد. نتایج نقد و تحلیل ساختار پیرنگ و گونه روایت در رمان بر اساس نظریه های پژوهش نشان داد که می توان برای آن الگویی مشابه ترسیم کرد، زیرا ارزشی(هدف نهایی) به نام عمل به تکلیف انسانی و دفاع از اسلام و وطن دیده می شود. هم چنین «فرستنده» همیشه یک شخصیت نیست بلکه گاه یک حس و نیروی درونی نیز نقش شخصیت را ایفا می کند که برخاسته از اعتقادات دینی است و هیچ پاداش دنیوی یا شخصیت بیرونی در این امر دخیل نیست و نیروی فرستنده غیر شخصی است.
بررسی تطبیقی مفهوم واژه «انتزاع» در هنر اسلامی و هنر غربی (براساس نظریات سنت گرایان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۹۷
79 - 92
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: نظریه پرد ازان حوزه حکمت و هنر اسلامی نظیر «بورکهارت» هنر اسلامی را انتزاعی یا تجرید ی می د انند که با بیانی نماد ین، رموز الهی را د ر هنر شرقی بازتاب می د هد . از این رو هنر سنتی هنری قد سی با بیانی انتزاعی است که از بازنمایی فیگوراتیو و طبیعت نگاری می پرهیزد . از سوی د یگر، د ر اروپای قرن بیستم جنبشی د ر هنرهای تجسمی پاگرفت که «کاند ینسکی» مبد ع آن بود و د ر پی کشف امکانات بصری فارغ از د ایره د ید اری - روایی جهان واقعی تلاش می کرد . آن ها عقید ه د اشتند نقاشی باید همچون موسیقی خود ش را از بند میمه سیس Mimesis یا تقلید از طبیعت و روایت برهاند و صرفاً با اَشکال و رنگ، د ر مخاطب تأثیر کند . هرد و نگرش، د لایل و مبانی نظری خود را د ارند که با یکد یگر متفاوتند . د ر این تحقیق تلاش بر این است که بد انیم واژه «انتزاع» د ر هرد و د ید گاه د ارای چه مفهوم، کارکرد و ویژگی هایی است؟ مفاهیمی که سنت گرایان و هنرشناسان غربی از واژه «انتزاع» اتخاذ می کنند ، چیست و چه نسبتی باهم د ارند ؟روش پژوهش: این مقاله پژوهشی، بنیاد ی با روشی توصیفی-تحلیلی است که ابتد ا به شناخت د قیق واژه «انتزاع» می پردازد، سپس با بررسی ویژگی های هنر اسلامی نزد متفکران سنت گرا و نیز مفهوم واژه «انتزاع» نزد هنرشناسان غربی آشنا می شود . و در نهایت به تطبیق این د و مفهوم می پرد ازد .اهد اف پژوهش: این مقاله طرح بحثی هنرشناسی و سبک شناختی است که به حوزه نظری پژوهش هنر مربوط می شود و د ر امر توسعه بحث هایی د ر باب «چیستی هنر» مؤثر خواهد بود .نتیجه گیری: شباهت ها و تفاوت هایی د ر کاربرد از واژه «انتزاع» د ر هنر اسلامی و هنر غربی د ید ه می شود ؛ د ر هرد و هنرمند و مخاطب از جهان و ماد یات و عینیات جد ا می شوند . هر د و د ید گاه، چیزی را فراتر از آنچه ما می بینیم بر ما عرضه می کنند از این رو هنرمند ان برای این کار به رمز و راز و سمبل و نماد رو می آورند .
کارکرد تکنیک های بصری در روایت انیمیشن های بدون کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۲)
85 - 110
حوزه های تخصصی:
گذر از تجربه های ابتدایی و سینمای اولیه، فیلم سازان را به سوی مسیری هدایت کرد که برای جلب مخاطب، به چگونگی نمایش داستان در فیلم توجه کنند. سینمای صامت و سینمای ناطق، شیوه های مختلف روایت را در دوره های سینمای کلاسیک، مدرن و پست مدرن در فرم های گوناگون سینمای هنری، جنبش ها و سبک های سینمایی آزموده و تجربه کرده اند؛ که هر کدام ویژگی های منحصربه فردی دارند. سینمای اولیه، به دلیل عدم توانایی استفاده از صدا، قصه های بدون کلام را در تولیداتش مورد توجه قرار می داد، اما سینمای معاصر و به خصوص هنرصنعت رسانه انیمیشن، با در نظر گرفتن ارزش های بصری و خصایل زبیایی شناسی از ساختار بدون کلام، بهره می جوید. سینمای بدون کلام شکلی آگاهانه است که می تواند غالب های روایی گوناگونی را به شکلی تجسمی و بصری تولید کند و مخاطبان رده های سنی و فکری متفاوت را به سوی این نوع سینما جذب کند. این پژوهش با هدف کاربردی، ضمن مرور پیشینه روش های روایت پردازی در سینما، تلاش دارد به این مسئله بپردازد که فیلم های انمیشین معاصر چگونه از کارکردها و تکنیک های بصری در روایت آثار بدون کلام استفاده می کنند. روش تحقیق حاضر کیفی، با رویکردی فرمالیستی و با استفاده از مطالعه منابع کتابخانه ای و آرشیوهای شنیداری و دیداری به تحلیل انیمیشن داستان خرس، به عنوان انتخابی هدفمند از انمیشین های بدون کلام (1990-2017) پرداخته است. نتیجه حاصله نشان از آن دارد که در انیمیشن های بدون کلام، هجوم و انباشت عناصر بصری و صوتی در رساندن اطلاعات روایی تأثیر وافری دارند.
طبقه بندی ساختارگرایانه شیوه های روایتگری در هنرهای نمایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«شیوه های روایتگری» یکی از چالش های پیچیده و مداوم انسانی است. به ویژه، شاید اولین سؤال بشر در فرایند ارتباط این بوده است: «چگونه این مطلب را نقل کنم؟» این سؤالی که امروزه نیز همچنان پابرجاست. علاوه بر این، سؤالات دیگری نیز در ذهن روایتگران پدید می آید. «عناصر اصلی روایت داستانی کدام اند؟»، «شیوه های روایتگری چه هستند؟» و «بهتر است برای نقل این داستان از چه شیوه هایی استفاده کنم؟». شواهد نشان می دهد که به جز تلاش های جدی اما کلی افلاطون و ارسطو یا نظریه پردازی های فاقد طبقه بندی سایر پژوهشگران، اقدام دیگری در این زمینه صورت نگرفته و نظام جامعی برای طبقه بندی این شیوه ها ایجاد نشده است. پژوهش پیش رو که به عنوان یک پژوهش کیفی، با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع معتبر کتابخانه ای به انجام رسیده، با هدف دستیابی به طبقه بندی جامع شیوه های روایتگری برای استفاده روایتگران تدوین شده است. در نتیجه؛ ابتدا با تحلیل تعاریف جدی روایت، عناصر اصلی روایت داستانی، شناسایی و سپس، با بهره گیری از این عناصر و با توجه به طبقه بندی های پیشین و توصیف و تحلیل نظریات مهم ساختارگرایانه درباره روایت، الگویی جامع برای طبقه بندی شیوه های روایتگری در هنرهای نمایشی ارائه شده است.
تحلیل اخلاق و ادب عاشقی در داستان های مصطفی مستور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در رمان های عاشقانه اولویت اصلی توجه به روابط عاشقانه است. بیشتر قهرمانان در زوایای مختلف روایی مرتکب بی اخلاقی و بداخلاقی در عشق ورزی می شوند که باعث اصلی شکست عشقی آنهاست. این نوشته بر مبنای مقاله ای از «مصطفی ملکیان» با عنوان «اخلاق عاشقی، ادب عاشقی» این مسئله را تحلیل می کند. اخلاق عاشقی کاری به موفقیت یا عدم موفقیت ندارد؛ عاشق باید چونان عشق بورزد که فضایل اخلاقی را زیر پا نگذارد و در ادب عاشقی، باید در مقام عمل عشق بورزد تا به موفقیت فرایند عاشقی لطمه نزند. هدف این پژوهش بررسی «اخلاق و ادب عاشقی در داستان های عاشقانه مستور» و از نوع تحلیل محتوای کیفی و مضمونی است و برآنیم تا این داستان ها را با عواملی که در مقاله اساس برای برقراری ارتباط صحیح عاشقانه گفته شده است، تطبیق دهیم و به تحلیل آنها بپردازیم. از آنجایی که مستور نویسنده ای واقع گراست؛ پرسش این است: اخلاق و ادب عاشقی تا چه حد میان قهرمانان داستان های او رعایت می شود و چه تأثیری بر این شخصیت ها دارد؟ همچنین این رعایت یا عدم رعایت، چه اثری بر روایت دارد؟ و در پایان به این نتیجه رسیدیم که این رعایت نکردن ها از سوی عشاق آنها را دچار کشمکش و بحران روحی می کند و پایانی ناخوش برای روایت داستان دارد و از طرفی رعایت کردن روابط صحیح عاشقانه هم بر روی شخصیت ها تأثیری مثبت دارد و هم بر روی روایت؛ و در آخر مسیر عاشقی با سرانجامی خوش به پایان می رسد. این نکته نیز جالب است که رعایت نکردن ها از سوی مردان در نقش عاشق بیشتر از زنان است.
واکاوی رابطه فهم با استعاره، روایت و کنش در اندیشه ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۹ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
21 - 40
حوزه های تخصصی:
در مواجهه با متون ادبی، آثار هنری، فیلم ها و ... که سرشار از نسبت های میان استعاره ، روایت و کنش هستند، ممکن است همواره این پرسش مهم مطرح شود که نسبت آن ها با یکدیگر و نیز نسبت آن ها با فهم ما چگونه است؟ در پژوهش حاضر برای پاسخ به این مسئله، اندیشه ریکور را بررسی می کنیم. نظریه ما این است که فهم در تفکر ریکور، از ویژگی استعاری، روایی و کنش مندی برخوردار است. ویژگی استعاری فهم در تفکر ریکور را بر اساس ساختار «به منزله» در فهم و درک شباهت ها در عین تفاوت ها نشان خواهیم داد. در تلقی ریکور روایت و طرح روایی نیز مانند استعاره، امور همگون را از میان امور ناهمگون و متکثر گرد می آورد و وحدتی نظام مند به آن می بخشد. به نظر وی، ابداع و خلاقیت روایی در ارتباط با ارجاع به واقعیت، می تواند منشأ کنش های فرد و نمودار نسبت فهم و کنش باشد. به این ترتیب، می توان گفت در اندیشه ریکور، استعاره، روایت و کنش از وجوه ذاتی فهم هستند و در فهم، به نحو مبنایی در ارتباط با یکدیگر قرار دارند. از آنجا که وی در حوزه هرمنوتیک، متن و فهمِ متن را به فراسوی نوشتار بسط می دهد، تحلیل این مطلب، ما را از اهمیت نوع مواجهه مان با انواع متون، در مفهوم گسترده آن آگاه خواهد کرد.
رد پای هویت واژگانی در شفاهی سازی روایت (مقایسه دو رده سنی کودک و بزرگ سال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت واژگانی یعنی مفهوم یک واژه که می تواند در سرتاسر هر متن با واژه بیان شود یا با کلمه ها و ساختارهای متعدد به آن مفهوم اشاره شود. تمرکز این تحقیق جست وجوی ابزارهای زبانی است که با استفاده از آن ها در یک روایت هویت واحد و پیوسته ای از سوی عبارت های متناوب بیان می شود. برای انجام این کار 80 کودک و بزرگ سال مؤنث در پژوهش حاضر شرکت و فیلم بدون کلام داستان «گلابی» را روایت کردند. پس از ضبط و پیاده سازی، داده ها تحلیل آماری شدند. برای دسته بندی واژه ها و تحلیل کیفی از مفهوم سطح اصلی رُش استفاده شد. هر دو گروه در استفاده از واژه های کل یکسان بودند، اما کاربرد واژه ها در سطح جز در دو گروه تفاوت معناداری را نشان داد. علاوه بر این، در بررسی رد پای هویت واژگانی هم دو گروه تفاوت معناداری داشتند. به این ترتیب که پس از اولین اشاره به یک مفهوم، ارجاع به همان مفهوم را به شیوه متفاوتی تا انتهای روایت انجام دادند، هرچند عدم تغییر واژه و ارجاع واحد به مفهومی واحد در هردو گروه بسامد بالایی داشت. با اینکه به نظر می رسد در سن 9 سالگی مخزن واژگانی کودک بسیار شبیه بزرگ سالان شده باشد، اما بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، همچنان باید تفاوت دانش واژگانی این دو رده سنی را در تهیه محتواهای مختلف درنظر داشت.
سعدی، روایت و جاودانگی
حوزه های تخصصی:
جهان امروز ما سرشار از هیاهوهای سرعت، خبر، مصرف و داده های اطلاعاتی است. این هیاهو نتیجه ویژگی های دنیای مدرن و پست مدرن است. آیا در این زمان باید دست از متون مسلط و هنری کهن کشید و به ورطه این هیاهو و سراسیمه گی جهان امروز افتاد. از متون مسلط ادبی با چه رویکردی می توان از آفات این هیاهو رست و همچنان از آن آثار بهره برد. بازخوانی آثار مسلط ادبی چون گلستان سعدی ما را از این هیاهو می رهاند و به لحظه های ناب جاودانگی وآرامش درونی می رساند. روایت های گلستان با ایجاد زمان روایی ما را از زمان ناسوتی می رهاند و با ایجاد لذت خوانش مکرر به ما زمانی دیگرگونه و با خصایص دیگر پیشنهاد می کند. این لذت با درون مایه های روایی نیز همراه می گردد. اگرچه سعدی به آفات زمان دنیایی واقف است اما به ما توصیه می کند که با عشق روایت شده در حکایت ها به تجربه روایی عشق برسیم و لحظه های خود را در چشمه ناب روایت های او جاودانه و روشن سازیم. این روایت ها لبریز از زمان روایی، عشق و لذت روایی است که دنیایی جدید را در مقابل دنیای پرهیاهوی امروز بنا می کند؛ دنیایی که لازمه فرهنگ و احوال امروزی ماست.
زیسته در افق روایت؛ بررسی موردی تحلیل کارکرد روایت و روایت پردازی در آموزش و فهم دانش
حوزه های تخصصی:
روایت پردازی را می توان ازجمله مهارت هایی دانست که از آغاز زیست آدمی تاکنون که فضاهای مدرن و پست مدرن را تجربه می کند، روایی و اهمیت خود را از دست نداده است. روایت، متشکل از گزاره های ساختارمند است که با به کارگیری شخصیت ها و کنش های آنان، به طرح حادثه یا اتفاقی می پردازد. این جنبه از روایت نه تنها به کار آموزه های اخلاقی و فرهنگی می آید بلکه نقش مؤثری نیز در انتقال و تشریح علوم و دانش های تخصصی دارد. به کارگیری این نقش مؤثر، مسلماً نیازمند داشتن بنیان های علمی بنیادی و تخصصی و از سوی دیگر فراهم نمودن شایستگی های روایت پردازی و روایت شنوی معلمان و دانش آموزان در هر سطحِ دانشی است. این نوشتار با نقل تجربه روایی یک دانش آموز از خوانش کتاب «جهان های موازی» به بررسی و تأثیر روایت و کارکرد آن در انتقال مفاهیم علمی به دانش آموزان می پردازد و درنهایت به اثبات این نکته می پردازد که انواع فنون روایت چون روایت شناسی، روایت پژوهی و داستان گویی، مهارتی است بین رشته ای که بایسته و شایسته همه فضاهای آموزشی و دانشگاهی است.
کیمیای شمس (نوسان روایت در باره شمس در داستان کیمیا خاتون)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۲ زمستان ۱۳۸۹ شماره ۶
115 - 139
حوزه های تخصصی:
رمان کیمیا خاتون، نوشته خانم سعیده قدس از جمله رمان هایی است که درباره زندگی شمس نوشته شده و در مدت کوتاهی- پنج سال یعنی از 1383 که چاپ اول آن پخش شده تا 1388ش. - بیست چاپ از آن در جامعه کتاب خوان کشور پخش گردیده و این از یک سو موجب خوشحالی است و از سوی دیگر باعث نگرانی؛ نگرانی از اینکه مبادا خواندن آن باعث بیزاری خوانندگان از شمس- و طبیعتا مولانا که مرید او بود و آن همه غزل برای او سرود-و عرفان ناب و میراث عظیم عارفان نامدار ایرانی چون مثنوی و غزلیات شمس بشود و در حقیقت این کتاب به منزله چوب حراجی باشد بر ادب فارسی، عرفان و عارفان ایرانی چونان که پیشتر همه چیزهای خوب و مقدس و قابل احترام این کشور را با چوب حراج به ثمن بخس و دراهم معدود فروختیم بی آنکه به جایش حتی خزف و کندله ای[1] گرفته باشیم، آن هم در دوره ای که فرنگیان و غربیان چنان اقبالی به عرفان ایرانی عموما و مکتب مولانا خصوصا کرده اند که چند سال پی درپی اشعار او از پرفروش ترین کتاب ها در آمریکا بود و در کمتر از یک دهه نزدیک به یک صد میلیون نسخه از اشعار او را خریداری کرده اند!
به نظر می رسد خانم سعیده قدس در داستان پردازی خود درباره شمس و کیمیا خواسته است رفتار شمس را مبتنی بر انگیزه های روانی وسرکوب غرایز معرفی کند. ما در این مقاله به دو مطلب دست یافته ایم:
1- نویسنده این رمان واقعاً داستان زندگی شمس را از زاویه مکاتب روان شناسی امروزین غرب روایت کرده است .
2- روان کاوی، معیار درستی برای بررسی شخصیّت های عرفانی نیست زیرا با وارد شدن در حوزه روان کاوی بسیاری مسائل مطرح شده در عرفان نادیده گرفته می شود و با نادیده گرفته شدن آنها بسیاری از ابعاد شخصیّت های عرفانی، رنگ می بازد و قابل دریافت نیست. بدین منظور ما به بررسی نوسان روایت ها در داستان کیمیا خاتون و مقایسه آنها با منابع روایی تاریخی مانند مناقب العارفین و رساله سپهسالار می پردازیم و در نهایت علل این تفاوت ها را مورد بررسی قرار می دهیم.
بررسی شیوه ی روایت تمثیلی «پیر چنگی» در مثنوی از منظر پسامدرنیسم
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی از نظر نوآوری در شیوه های روایت در میان متون کهن ادب فارسی، اثری منحصر به فرد است. شگردهای بدیع مولوی در بازروایت حکایت ها – که پیش از مثنوی در آثار دیگر ادب فارسی ذکر شده اند- گاه تا به جایی پیش می رود که نزدیکی ها و شباهت هایی را به روایت های مدرن و پسامدرن به نمایش می گذارد. یکی از حکایت های متفاوت و نوآورانه ی مثنوی، حکایت «پیر چنگی» است. مولوی در پرداخت این روایت، تغییرات بسیاری ایجاد کرده و آن را از شکل اصلی که در کتاب اسرارالتوحید محمد بن منور ذکر شده دور کرده است. در پژوهش حاضر روایت تمثیلی مولوی از «پیر چنگی» از منظر نقد پسامدرن و با کمک آرای برایان مک هیل (Brian McHale) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه ی به دست آمده نشان می دهد که در این داستان شواهدی از مرگ مؤلف، خودمختاری شخصیت، افول کلان روایت، پایان باز و تداخل دنیاهای موازی (دنیای واقعی و تخیلی) را می توان مشاهده کرد.
بررسی پنج سروده ی تمثیلی و روایی مهدی اخوان ثالث در مجموعه ی «از این اوستا»
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، پنج سروده ی تمثیلی و روایی مهدی اخوان ثالث، در مجموعه ی «از این اوستا»، بازخوانی و بررسی می شود. این مقاله برآن است تا نشان دهد که شاعر، در این سروده ها، تنها روایت گر و قصه گو نیست، بلکه از روایت و حکایت برای گزارش رویدادهای اجتماعی و مفاهیم انسانی روزگار خویش بهره می گیرد. در این راستا، تمثیل های به کاررفته در سروده ها و شیوه ها و شگردهای روایت پردازی شاعر، تبیین و بررسی می شود. در این بازخوانی و بررسی دیده می شود که گفت وگوها، حوادث، توصیف ها، آغاز و پایان مناسب، پرداخت موضوع و شخصیت پردازی به شیوه ای استادانه در این سروده ها رعایت شده است. شاعر علاوه بر شگردهای روایت پردازی، هنر شعری خود را نیز در این سروده ها به نمایش می گذارد و از زبان، موسیقی، صورخیال و عاطفه ی شعری به خوبی استفاده می کند.
زن ایرانی به روایت بوف کور صادق هدایت
حوزه های تخصصی:
ادبیات هر ملت، در هر دوره، به مقتضای مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی شکل می گیرد. اما چگونگی انعکاس وقایع بستگی به دیدگاه نویسنده و جایگاه اجتماعی، ومحیط زندگی او دارد. قبل از مشروطه زنان خلق شده در اکثر آثار ادبی به شدت منفعل، محدود، مقلد و سطحی نگر است. در عصر مشروطه نیز با آنکه دایره اختیارات زنان افزایش یافته بازهم ادبیات ما مذکر است و زنان در حاشیه اند و نقش های فرعی دارند. با توجه به اهمیت نقش و جایگاه زنان در جامعه امروز، در این مقاله جایگاه و خصیصه های مثبت و منفی زن را در آینه بوف کور صادق هدایت بررسی کرده به این نتیجه رسیده ایم که؛ چهره زن در روایت بوف کور مخدوش است. هر دو زن (اثیری و لکاته) صامتند. جز این که زن لکاته تنها یک بار سخن می گوید و زن اثیری کاملاً ساکت است. راوی در ذهن خود عاشق زنی است که تن به تقدیر بسپارد و اعتراضی نکند و کاملا ًمقهور قدرت مرد باشد، شاید پرداختن به عشق با برداشتی فرویدی از دید شخصیتی روان پریش و ناتوان از برقراری رابطه ی طبیعی با زنان، سبب می شود که هدایت نتواند چهره کاملی از زن ایرانی زن محصور در حجاب جامعه و سنت تمثیل گونه ترسیم کند.
بررسی تمثیل های حماسی و اسطوره ای در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، تمثیل های حماسی و اسطوره ای به کاررفته در سروده های نیمایی مهدی اخوان ثالث (م. امید) و اهداف و شیوه های کاربرد آن ها در این سروده ها بررسی و توصیف شده است. هدف از این پژوهش آن است که دانسته شود شاعر این تمثیل های حماسی و اسطوره ای را چگونه و با چه هدف هایی در سروده های خویش به کار گرفته و این اشاره ها و تناسب های ذهنی چه تأثیری در پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر شاعر داشته است. بدین منظور، این مفاهیم اسطوره ای و اشاره های داستانی را در سه بخش تمثیل های حماسی و اسطوره ای ایرانی، اشاره ها و تلمیحات اسلامی و اشاره های داستانی غربی، دسته بندی و بررسی نموده ایم که در این میان، تمثیل های حماسی و اسطوره های ایرانی سهم بسیار چشم گیری در سروده های شاعر داشته است. این تمثیل های حماسی و اساطیری با اهداف گوناگون در شعر اخوان ثالث به کار رفته است؛ شاعر برای پرورش معانی و مفاهیم مورد نظر خود و اغلب برای بیان مفاهیم انسانی و مسائل اجتماعی روزگار خویش از آن ها بهره گرفته است. بهره گیری از این تمثیل های حماسی و اسطوره ای، زبان و بیان شعری او را نیز تشخّص و ویژگی بخشیده و بر قدرت تأثیر و القای آن افزوده است.
مطالعه تطبیقی روایت سبع سنین با نظریات تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از انجام این مطالعه، تحلیل روایت «سبع سنین» و بررسی مراحل تربیت فرزند و تطبیق آن با دیدگاه برخی از صاحب نظران علوم تربیتی بود. روش: این پژوهش کتابخانه ای و با روش تحلیلی- اسنادی انجام شده است. یافته ها: روش تربیتی ارائه شده توسط پیشوایان دینی(صلوات الله علیهم اجمعین) در روایت «سبع سنین» بر اساس نیازها و توانایی های کودک، در سه مرحله رشد هفت ساله قرار داشته و نظریات دانشمندان علوم تربیتی، تا حدود زیادی مطابق توصیه های ارائه شده در روایت مذکور است. نتیجه گیری: برای شکوفایی استعدادهای فرزندان و تربیت صحیح آنان، مدل ارائه شده توسط ائمه هدی، مدلی کامل است و برای رسیدن به این مهم لازم است والدین و مربیان تربیتی با این مدل و راهکارهای اجرایی آن آشنا و آموزش داده شوند.
سازه های فاصله ای راوی از روایت در داستان های قرآنی (با تکیه بر نظریه شلومیث ریمون کنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر چند انتظار ما از روایت این است که از نوع متعاقب، یعنی روایت رخدادی بعد از وقوع باشد، اما بررسی سازه های روایتی برخی داستان ها با تکیه بر نظریه فواصل روایتی شلومیث ریمون کنان، ثابت می کند که همیشه، وضع به این منوال نیست. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر نظریه مذکور، داستان های قرآنی را مورد بررسی قرار داده است. نتایج، نشان از وجود تشابهات و اختلافات معناداری، در شیوه روایتگری داستان های قرآنی با نظریه ریمون کنان دارد. برخلاف این نظریه، نکته قابل توجّه در داستان هایی که به شیوه مقدّم، روایت شده اند این است که اغلب این رخدادها با افعال ماضی بیان شده که نشان از قطعیت آن ها دارد و در زمینه نشانه های مستقیم مبتنی بر فاصله روایت مابعد، نکته حائز اهمیت این است که گرچه زمان زیادی از وقوع برخی داستان ها گذشته، ولی با زبانی هنری روایت شده اند. در نشانه های غیرمستقیم نیز دو شباهت عمده میان روایتگری داستان های قرآنی با نظریه مذکور وجود دارد: یکی اینکه گاهی راوی، کم یا زیاد، از رخدادها فاصله می گیرد امّا به هنگام ضرورت در بطن داستان وارد می شود؛ مانند داستان حضرت یوسف(ع) و حضرت موسی(ع). نکته دیگر اینکه در روایت برخی رویدادهای گذشته، از افعال مضارع استفاده شده و قصد راوی از کم نمودن فاصله روایت جاودانه کردن آنها و ایجاد حس در زمان بودن، برای مخاطب است.
بررسی و تحلیل رویکرد تاریخ نگاری دوره صفویه در قبال حملات شاه طهماسب به گرجستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۰)
45 - 64
حوزه های تخصصی:
گرجستان سرزمینی مسیحی نشین بوده که در دوران صفویه مورد توجه ویژه شاهان این سلسله قرار داشته است. بیشترین حملات صفویان به گرجستان در زمان شاه طهماسب رخ داده که این حملات برای نیل به دو هدفِ انجام جهاد در راه خدا و کسب غنایم صورت گرفته است. نوع و چگونگی بازتاب این حملات در تاریخنگاری صفوی موضوعی است که این پژوهش درصدد پرداختن بدان می باشد. پیش فرض پژوهش بر این نکته استوار می باشد که به سبب ماهیت مذهبی حکومت صفویان و به طورکلی جهان-بینی مذهبی حاکم بر آن دوره، تاریخ نگاری در آن دوره نیز تابع شرایط بوده و حملات شاه طهماسب به گرجستان به گونه ای مذهبی روایت شده است. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر شیوه گردآوری اطلاعات از منابع تاریخی، به انجام رسیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مورخان صفوی در روایت حملات شاه طهماسب به گرجستان دو شیوه را دنبال نموده اند: اول؛ بزرگ جلوه دادن موفقیت های شاه طهماسب که روی آوردن به استفاده از تعابیر حماسی در روایت حملات طهماسب به گرجستان، در همین راستا بوده است. دوم؛ توجیه قتل و غارت های روی داده در این حملات، با بهره گیری از استدلال هایی چون: -مشرک و کافر معرفی نمودن گرجیان که طبیعتاً در چنین حالتی، کشتار و غارت آنان نیز مشروع بوده –دفاع شاهِ صفوی از مرزهای اسلام و ترویج اسلام که وظیفه هر حاکم مسلمانی بوده –تقدیرگرایی به این معنا که چنین سرنوشتی برای گرجیان از ازل ثبت شده و از آن راه گریزی نبوده است.
استفاده از شعر به مثابه منبع تاریخی؛ بررسی مقایسه ای تاریخ نگاری روادیان آذربایجان در دیوان قطران تبریزی و منابع تاریخی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی مقایسه ای نحوه روایت تاریخ روادیان در منابع تاریخی و دیوان قطران تبریزی ، شاعر دربارِ شماری از فرمانروایان این سلسله، به بررسی تطبیقی این روایت ها در یک دوره تاریخی مشخص می پردازد. مسئله اصلی این پژوهش، نشان دادن اهمیت روایت شاعرانه قطران برای تکمیل، توسعه و تصحیح گزارش های منابع تاریخی از دوره روادیان است. با توجه به دوری آذربایجان از مرکز خلافت عباسی و استقلال نسبی روادیان از آل بویه و سلجوقیان، روایت منابع تاریخی از آن ها کوتاه، مقطعی و فاقد پیوستگی زمانی و مکانی است. افزون بر آن، این روایت از حوزه سیاسی و نظامی فراتر نمی رود و تنها مقاطعی را در بر می گیرد که بخشی از وقایع روادیان به عباسیان، آل بویه و سلجوقیان پیوند می یابد. برخلاف روایت منابع تاریخی، قطران تبریزی گزارشی از روادیان ارائه می دهد که دارای پیوستگی زمانی در حدود نیم قرن است. همچنین در گزارش او شخصیت های بیشتری از این سلسله گنجانده شده اند که در منابع تاریخی وجود ندارند. روایت قطران به تبار و طایفه روادیان اشاره نمی کند، اما به بخشی از تاریخ فکری، فرهنگی و اجتماعی آذربایجان در دوره روادیان می پردازد که در روایت منابع تاریخی وجود ندارد و حلقه مفقوده آن دوران محسوب می شود. روایت قطران از تاریخ روادیان هرچند در بخش هایی با گزارش منابع تاریخی مشابه و مؤید آن هاست، اما بخش اعظم آن به چالش کشیدن روایت منابع تاریخی و نشان دادن کاستی های آن است. این روایت معاصر و مستقیم تا حدودی می تواند امکان راستی آزمایی روایت منابع تاریخی را فراهم کند که عمدتاً با فاصله زمانی و مکانی زیادی از آن دوره نوشته شده اند. بررسی مقایسه ای روایت دیوان قطران تبریزی و منابع تاریخی نشان می دهد که ادبیات و به ویژه شعر شاعران معاصر فرمانروایان می تواند به عنوان یک منبع مستقل و دست اول در پژوهش های تاریخی به کار گرفته شود و بخشی از کاستی ها و خلأهای موجود در روایت منابع تاریخی را پر کند. از این زاویه، شاعران، هویت مستقلی از مورخان دارند و گزارش آن ها از وقایع تاریخی هم ویژگی های خاص خود را دارد، اما در تفسیری وسیع تر از تاریخ، می توان آنان را هم در زمره مورخان قرار داد و اشعارشان را نیز همچون روایتی منظوم از تاریخ در کنار روایت منابع تاریخی بررسی کرد.