مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۶۱.
۴۶۲.
۴۶۳.
۴۶۴.
۴۶۵.
۴۶۶.
۴۶۷.
۴۶۸.
۴۶۹.
۴۷۰.
۴۷۱.
۴۷۲.
۴۷۳.
۴۷۴.
۴۷۵.
۴۷۶.
۴۷۷.
۴۷۸.
۴۷۹.
۴۸۰.
نوجوانان
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۴
92-69
حوزه های تخصصی:
طرح مسئله: افزایش خودمتمایزسازی نقش مؤثری در سلامت روان نوجوانان دارد. پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر افزایش خودمتمایزسازی پسران نوجوان دبیرستانی ساکن شهر تهران انجام شد. روش: طرح مورد استفاده در این پژوهش، طرح تجربی حقیقی است.جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه نوجوانان پسر دبیرستانی ساکن منطقه سه است. با استفاده از پرسش نامه خود متمایزسازی( DSI ) 30 نفر از دانش آموزان دبیرستانی به طور تصادفی در دو گروه کنترل(15 نفر) و آزمایش(15) نفر انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 3 ماه، تحت 13جلسه آموزش مهارت های ارتباطی به صورت گروهی قرار گرفت. در نهایت از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد یافته ها: آموزش مهارت های ارتباطی به صورت گروهی باعث ایجاد تفاوت معنادار درمیانگین پس آزمون گروه آزمایش شده است. نتایج: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی به افزایش خودمتمایزسازی نوجوانان دبیرستانی منجرشده است و ابزار مناسبی برای افزایش خودمتمایزسازی در نوجوانان است.
بررسی عوامل مرتبط با سوء مصرف مواد در نوجوانان در چارچوب نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۴
۱۰۹-۹۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این مطالعه بررسی عوامل مؤثر بر قصد سوء مصرف مواد مخدر در نوجوانان در چارچوب نظریه رفتار برنامه ریزی شده است. روش: با استفاده از پرسش نامه ای حاوی سازه های نظریه یاد شده همراه با سئوالاتی در خصوص متغیرهای زمینه ای، اطلاعات لازم از 433 نوجوان پسر 15 تا 19 ساله مقطع دبیرستان شهر تهران جمع آوری گردیده و سپس با استفاده از آزمون های متناسب آماری ارتباط بین متغیرهای اصلی و زمینه ای با متغیر وابسته قصد رفتاری به منظور کشف عوامل مرتبط با سوء مصرف مواد مخدر بررسی شد. یافته ها: سایرسازه های نظریه رفتار برنامه ریزی (به جز کنترل رفتاری درک شده) قصد رفتاری را پیش بینی می کنند؛ ضمن این که در بررسی پیش بینی کننده، سازه های نظریه همراه با متغیر مصرف دخانیات، متغیر اخیر نیز همراه با سایر سازه ها (به جز کنترل رفتاری درک شده) پیش بین قصد رفتاری بودند. در بررسی ارتباط بین قصد رفتاری و متغیرهای زمینه ای نشان داده شد که متغیرهای وجود مصرف کننده دخانیات و مواد مخدر در میان اعضای خانواده و دوستان، سواد مادر، پایه تحصیلی، با قصد سوء مصرف مواد مخدر رابطه معنادار دارند. بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که نظریه رفتار برنامه ریزی شده در خصوص پیش بینی سوء مصرف مواد مخدر تأثیر گذار بوده و علاوه بر سازه های آن متغیرهای دیگری چون مصرف دخانیات و نیز برخی از متغیرهای زمینه ای می توانند بر قصد سوء مصرف مواد مخدر در میان نوجوانان اثر گذار باشند.
پیش بینی خطرپذیری نوجوانان بر اساس مواجهه آنها با خشونت خانگی در نوجوانان خرمآباد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۵
۱۹۷-۱۷۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طیف وسیعی از کودکان و نوجوانان در جهان شاهد خشونت فیزیکی یا تهدید به اعمال آن توسط والدین خود نسبت به یکدیگر هستند. بر اساس مطالعات قبلی مواجهه کودکان و نوجوانان با خشونت خانگی، با گرایش به رفتارهای برون گرایانه و ضداجتماعی و ارتکاب رفتارهای خشونت آمیز مرتبط است. هدف مقاله حاضر پیش بینی خطرپذیری در نوجوانان شهر خرم آباد از طریق مواجهه با خشونت خانگی است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی و تحلیلی از نوع همبستگی است. نمونه پژوهش شامل 379 نفر دانش آموز دختر و پسر کلاسهای دهم و یازدهم مقطع متوسطه شهر خرم آباد بود که به روش نمونه گیری طبقه ای و تصادفی از دبیرستانهای دو منطقه خرم آباد انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی استفاده شد. یافته ها: میزان شیوع مواجهه با خشونت پدر نسبت به مادر 14%، مواجهه با مشاجره والدین 9/35% و خطرپذیری 4/74% بود. بین همه ابعاد مواجهه با خشونت خانگی و خطرپذیری رابطه مثبت وجود داشت. میزان مواجهه با انواع خشونت در دانش آموزان پسر بیشتر از دانش آموزان دختر است. همچنین 18% از واریانس خطرپذیری توسط مواجهه با خشونت خانگی تبیین گردید. بحث: پژوهش حاضر گویای اهمیت مواجهه با خشونت خانگی و تأثیر آن بر افزایش خطرپذیری نوجوانان است.
عوامل خطرآفرین و پیشگیری کننده از بزهکاری کودکان و نوجوانان از دیدگاه قضات، مددکاران اجتماعی و مدیران مدارس استان مازندران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۴
۲۶۵-۲۲۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بزهکاری اطفال و نوجوانان یک رفتار غیرمعمول و از اشکال انحرافات اجتماعی بوده و گسترش آن حیات اجتماعی را به خطر می اندازد. از اینرو شناخت عوامل مؤثر در به خطر انداختن آنان در عرصه بزهکاری و سپس ارائه راهکارهای پیشگیرانه لازم و مناسب به ویژه از نگاه کارشناسان لازم و ضروری می باشد. روش: پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل مقامات قضایی، مدیران مدارس و مددکاران اجتماعی استان مازندران در سال 1399 می باشند. مطابق با فرمول کوکران 384 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته و این تعداد با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بوده که متناسب با هدف و سنجش نگرش جمعیت نمونه ایجاد شده است. از 22 شهرستان استان مازندران، به صورت تصادفی منظم 8 شهر انتخاب شده و از هر شهر 50 نفر به صورت تصادفی جهت پاسخگویی به پرسشنامه انتخاب شدند. جهت تعیین شناخت نظرات نمونه مورد بررسی و تعمیم نتایج به جامعه آماری از آماره های خی دو و فریدمن استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که از نگاه نمونه مورد بررسی، وضعیت اقتصادی خانواده، نظارت و کنترل خانواده و الگوهای اخلاقی و تربیتی خانواده بر بزهکاری اطفال و نوجوانان مؤثر می باشد. همچنین از نگاه آنان، کودکان و نوجوانان کاربر فضای مجازی بیشترین گرایش به ارتکاب جرائم مربوط به عفت عمومی و هتک حیثیت داشته و نیز یکی از بالاترین آمار بزهکاری کودکان و نوجوانان مربوط به جرم خشونت خیابانی می باشد. نوع تربیت و اخلاق خانواده مهمترین متغیر تأثیرگذار بر متغیر وابسته در نظر گرفته شد. بحث: یافته های پژوهش حاضر بنیادها و فرضیه های بسیاری از نظریه های اجتماعی، روان شناختی، اقتصاد و جرم شناسی را در خصوص عوامل موثر بر جرم تأیید کرده است. همچنین رویکرد نوین «پیشگیری اجتماعی» جهت جلوگیری از گذار از اندیشه به عمل مجرمانه از طریق وضع برنامه های اجتماعی کارآمد در زمینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مورد توجه است.
رابطه شکاف نسلی با آسیب های اجتماعی در نوجوانان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
۱۵۶-۱۲۳
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پدیده شکاف نسلی میان والدین و فرزندان، به منزله نسل دیروز و نسل امروز در دهه های اخیر، به یکی از مسائل اساسی در حوزه آسیب شناسی خانواده تبدیل شده است. به عبارتی، دگرگونی و تغییر در ساختار روابط بین والدین و فرزندان، در خانواده های امروزی به چشم می خورد. ازآنجایی که خانواده به عنوان نخستین کانون زندگی مشترک و جامعه پذیری فرزندان، همان گونه که می تواند در کنترل انحرافات اجتماعی نقش مؤثری داشته باشد، در صورت نابسامانی و بحرانی بودن روابط بین اعضاء، در بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی نیز تأثیرگذار خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف مطالعه رابطه شکاف نسلی با آسیبهای اجتماعی در نوجوانان شهر صورت پذیرفت. روش: این پژوهش از نوع پژوهش توصیفی تحلیلی و ازلحاظ روش، کمی و از نوع پیمایش و با در نظر گرفتن معیار زمان، مقطعی است. جامعه آماری شامل خانواده های دارای فرزند 10 تا 19 ساله شهر تهران است که با ن مونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای در بازه زمانی نه ماهه (خرداد تا اسفند 1399) به تناسب خانواده های ساکن در مناطق دو، نه و شانزده با بهره برداری از فرمول کوکران، تعداد 374 نفر انتخاب شدند. ابزار، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تعیین روایی پرسشنامه از روش اعتبار صوری، برای محاسبه پایایی از روش آلفای کرونباخ و برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و لیزرل استفاده شده است. یافتهها: شکاف نسلی با بروز آسیبهای اجتماعی در بین نوجوانان شهر تهران ارتباط معنادار و مستقیمی دارد. همچنین، شکاف نسلی با بروز آسیبهای پرخاشگری، سرقت، ترک تحصیل، خودکشی، مصرف مواد و فرار از منزل نیز ارتباط معنادار و مستقیمی دارد. بحث: آسیبها و مسائل اجتماعی محصول فرایند مختل شده جامعه پذیری و بازتولید آن در خانواده ها و جامعه است. عدم مدیریت شکاف بین نسلها از یکسو زنگ خطری است برای فروپاشی نظام خانواده که در آئین اسلام و فرهنگ ایرانیان از جایگاه خاصی برخوردار است. از سویی دیگر این شکاف همراه با بروز آسیبهای اجتماعی، یکی از موانع اصلی توسعه اجتماعی کشور خواهد بود.
رفتارهای پرخطر اجتماعی در دانش آموزان نوجوان گیلان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۵
۱۷۹-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفتارهای پرخطر در هر جامعه ای یکی از عمده ترین عوامل تهدیدکننده نظام سلامت تلقی می شود. ازآنجایی که خطرپذیری نوجوانان نسبت به دیگر گروههای سنی بالاتر است گرایش بیشتری به این نوع رفتارها در آنها دیده می شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان شیوع رفتارهای پرخطر اجتماعی در بین دانش آموزان نوجوان استان گیلان بود. روش: این پژوهش به روش پیمایش انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 182637 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه استان گیلان در سال 1399 بود که تعداد 384 نفر از آنان به روش خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده های موردنیاز از مقیاس خطرپذیری زاده محمدی و احمدآبادی (2008) استفاده شد. برای تحلیل داده ها در سطح توصیفی از روشهای آماری فراوانی، نمودار و در سطح استنباطی از آزمونهای ناپارامتری کروسکال والیس و یو من-وایت نی استفاده شد. تمامی عملیات آماری به وسیله نرم افزار SPSS.ver16 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: مصرف سیگار، رفتارهای پرخاشگرانه، مصرف مواد مخدر، رانندگی پرخطر، دوستی با جنس مخالف و رابطه جنسی با جنس مخالف به ترتیب بیشترین شیوع را در بین دانش آموزان داشت. همچنین نتایج نشان داد شیوع رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان بر اساس سن، جنسیت، رشته تحصیلی و پایه تحصیلی آنان تفاوت معناداری نداشت. بحث: جامعه دانش آموزی با رفتارهای پرخطری مواجه است و برای درمان این مشکلات باید از تمام ظرفیتهای سازمانها و متخصصان ازجمله روانشناسان و جامعه شناسان استفاده کرد.
نیادوستی و رابطه آن با گرایش به رفتارهای پرخطر با تعدیلگری وضعیت اقتصادی-اجتماعی در بین دانش آموزان شهرستان ملکان در سال 1399(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۶
۱۵۰-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
مقدمه: رفتارهای پرخطر به رفتارهایی گفته می شود که سلامت و بهزیستی جسمی، روان شناختی و اجتماعی افراد و جامعه را به خطر می اندازد. دوره نوجوانی که با تغییرات جسمانی، روان شناختی و اجتماعی گسترده همراه است، به دلیل خودمحوری و عدم درک مناسب نوجوانان از رفتارهای خود، مرحله مهمی برای شروع رفتارهای پرخطر محسوب می شود. رفتارهای پرخطر و گرایش به آن در نوجوانان از عوامل مهم به خطر افتادن سلامت جامعه است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نیادوستی و رابطه آن با گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان شهرستان ملکان صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان دختر و پسر مقطع تحصیلی متوسطه اول و دوم شهرستان ملکان بود. حجم نمونه پژوهش ۶۴۰ دانش آموز بود که از بین دانش آموزان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان ملکان به صورت سهمیه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در تحقیق شامل پرسشنامه گرایش به رفتارهای پرخطر محمدخانی، پرسشنامه رابطه نوه_پدر/مادربزرگ الدر_کانگر و پرسشنامه وضعیت اقتصادی_اجتماعی قدرت نما بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه و رگرسیون سلسله مراتبی انجام شد. یافته ها: بین نیادوستی و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان رابطه آماری معنادار و معکوس وجود دارد. همچنین بین وضعیت اقتصادی_اجتماعی و گرایش به رفتارهای پرخطر در بین دانش آموزان رابطه آماری معنادار و معکوس وجود دارد. نتایج پژوهش نشان داد که وضعیت اقتصادی_اجتماعی، رابطه بین نیادوستی و گرایش به رفتارهای پرخطر را تعدیل می کند. بحث: شکاف بین والدین و فرزندان، درک و فهم والدین و نوجوانان را از هم کم می کند و اختلافات بین آنان را دامن می زند. از طرف دیگر این شرایط سبب افزایش احساس تنهایی، انزوا، افسردگی، بزهکاری و انحرافات اجتماعی نوجوانان می شود و آنان را دچار انواع مسائل و مشکلات فرهنگی و اجتماعی می کند. بر اساس محاسبات آماری صورت گرفته و یافته های به دست آمده، با توجه به تأثیر انکارناپذیر رابطه نیادوستی و فرزندان بر وقوع رفتار بزهکارانه، افراد زمانی که دررسیدن به اهداف و آرزوهای خود احساس محرومیت و ناکامی می کنند، به منظور تأمین نیازهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود مرتکب رفتارهایی می شوند که از سوی جامعه مناسب تلقی نمی شود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر اضطراب اجتماعی کاربران سایت های پورنوگرافی
منبع:
ایده های نو در تعلیم و تربیت دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴
36 - 44
حوزه های تخصصی:
مطالب پورنوگرافی در اینترنت از طریق وبلاگ ها، وب سایتها، چت روم ها و پست های الکترونیکی در معرض کاربران قرار می گیرد. نوجوانان بیشترین قربانیان سایت های غیراخلاقی و پورنوگرافی به شمار می روند. و از این رهگذر به آثار هرزه نگارانه بیشتر گرایش یابند و بالطبع آسیب بیشتری ببینند. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان کاربر سایت های پورنوگرافی شهرآبادان پرداخت. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی بود و ازلحاظ روش، نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل نوجوانان کاربر سایت های پورنو گرافی ساکن شهرآبادان بود که به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. اعضای گروه آزمایش، به صورت گروهی تحت آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند که جهت آموزش راهبردهای تنظیم هیجان از محتوای جلسات آموزشی تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس (2014) استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها ﻣﻘیﺎس اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺑﺮاى ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن (SAS-A، ﻻﺟﺮﺳﺎ، ١٩٩٨) بود. داده ها با روش های آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد آموزش تنظیم هیجانی در کاهش اضطراب اجتماعی و ابعاد آن مؤثر بوده است. بنابراین توجه به آموزش تنظیم هیجان در مدارس اهمیت زیادی دارد و عامل مهمی در کاهش اضطراب اجتماعی نوجوانان به شمار می رود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر خودکنترلی کاربران سایت های پورنوگرافی نوجوانان شهر آبادان
منبع:
ایده های نو در تعلیم و تربیت دوره دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴
104 - 112
حوزه های تخصصی:
امروزه وابستگی زندگی مدرن به فناوری کامپیوتر در زمینه های مختلف واقعیتی انکارناپذیر اس ت. طبیعتاً هرگونه توس عه و نوآوری در ارتباط با فنّاوری های مدرن، زمینه و بستری را برای افراد سودجو و بزهکار فراهم می آورد. نوجوانان بیشترین قربانیان سایت های غیراخلاقی و پورنوگرافی به شمار می روند. درواقع، زمینه های کنجکاوی، تأثیرپذیری و یادگیری نوجوانان سبب شده تا نسبت به بزرگ سالان بیشتر به مسائل جنسی توجه نموده و از این رهگذر به آثار هرزه نگارانه بیشتر گرایش یابند و بالطبع آسیب بیشتری ببینند. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان کاربر سایت های پورنوگرافی شهرآبادان پرداخت. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی بود و ازلحاظ روش، نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل نوجوانان کاربر سایت های پورنو گرافی ساکن شهرآبادان بود که به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. اعضای گروه آزمایش، به صورت گروهی تحت آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند که جهت آموزش راهبردهای تنظیم هیجان از محتوای جلسات آموزشی تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس (2014) استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خودکنترلی تانجی (2004) بود. داده ها با روش های آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد آموزش تنظیم هیجانی در افزایش خودکنترلی و ابعاد آن مؤثر بوده است؛ بنابراین توجه به آموزش تنظیم هیجان در مدارس اهمیت زیادی دارد و عامل مهمی در خودکنترلی نوجوانان به شمار می رود.
نقش واسطه ای صفات سنگدلی_ فقدان همدلی در رابطه ی بین حمایت اجتماعی خانواده و قلدری نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳
45 - 65
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای صفات سنگدلی_فقدان همدلی در رابطه بین حمایت اجتماعی خانواده و قلدری نوجوانان بود. این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 99_1398 بود. شرکت کنندگان پژوهش شامل 200 نفر از دانش آموزان دختر پایه های دهم تا دوازدهم بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه شیوع قلدری (BPQ؛ ریگبی و اسلی، 1995)، مقیاس حمایت اجتماعی خانواده (PSS_Fa؛ پروسیدانو و هلر، 1983) و سیاهه سنگدلی_فقدان همدلی (ICU؛ فریک، 2004) پاسخ دادند. برای بررسی مدل پژوهش، از روش معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه بین متغیر حمایت اجتماعی خانواده با صفات سنگدلی_فقدان همدلی (001/0P<، 26/0_=β) و قلدری (001/0P<، 41/0_=β) نوجوانان منفی و معنادار بود. رابطه بین متغیر صفات سنگدلی_فقدان همدلی با قلدری نوجوانان مثبت و معنادار بود (001/0P<، 49/0= β). همچنین یافته های حاصل از روش تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای سنگدلی_فقدان همدلی در رابطه بین حمایت اجتماعی خانواده و قلدری بود (001/0P<، 13/0_=). نتایج این پژوهش به گسترش مفاهیم و فرضیه های موجود در زمینه حمایت والدین و قلدری با در نظر گرفتن نقش مفاهیم روان شناختی مانند سنگدلی_فقدان همدلی کمک می کند. این نتایج را می-توان در تدوین برنامه های پیشگیرانه در حوزه قلدری نوجوانان و درمان آن به کار برد.
نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
135 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پرخطر دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری است. این پژوهش از لحاظِ هدف در زمره ی پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مقاطع متوسطه اول و دوم (13 تا 18 سال) شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه-ی هوش هیجانی شات (1998) و آزمون های نرم افزاری خطرپذیری بادکنکی بارت لجئوز و همکاران (2002) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم بارون-کوهن و همکاران (2001) جمع آوری شد. در بخش تجزیه و تحلیل آمار استنباطی از مدل یابی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار ایموس استفاده شد. نتایج نشان داد که تئوری ذهن بر هوش هیجانی تاثیر مثبت و معناداری دارد(05/0 p< و با ضریب اثر23/0)، تئوری ذهن بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 13/0)، هوش هیجانی بر تصمیم گیری پر خطر تاثیر مثبت و معناداری دارد (05/0 p< و با ضریب اثر 0/18) و نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین تئوری ذهن و تصمیم گیری پر خطر معنادار شد (001/0 p< و با ضریب اثر 04/0). نهایتا یافته ها حاکی از آن بود که تئوری ذهن و هوش هیجانی نتوانستند عملکرد تصمیم گیری پرخطر را در نوجوانان بهبود بخشند.
تدوین و اعتبار سنجی مقیاس ترس از در حاشیه ماندن در جامعه ایرانی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
147 - 169
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف : هدف اصلی این مطالعه توسعه و بررسی ویژگی های روان سنجی سازگاری مقیاس ترس از در حاشیه ماندن در میان جمعیت نوجوانان و جوانان ایرانی بود. روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود ،جامعه پژوهش 380 نوجوان و جوان ایرانی 16 تا 24 ساله بودند که در سال 1400 در مدارس و دانشگاههای اردبیل مشغول به تحصیل بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.پس از ترجمه پرسشنامه اصلی به فارسی که شامل 10 سوال بود، پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن توسط یک پرسشنامه 18 سوالی اندازه گیری شد که نسبت به پرسشنامه اصلی تغییر یافته است. تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی برای بررسی شواهد اعتبار ساختاری آن انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن با سه خرده مقیاس فقدان،اجبار و مقایسه و 18 سوال، از لحاظ روانسنجی از پایایی(95/.) و برازندگی(62/.) خوبی برخوردار است.ساختار عاملی تاییدی نیز ،مدل سه عاملی پیشنهادی پرسش نامه یاد شده را تایید کرد. نتیجه گیری:ازپرسشنامه تحلیل عاملی شده ترس از در حاشیه ماندن می توان برای تشخیص و کمک به نوجوانان و جوانان در معرض خطر آسیب های شبکه های اجتماعی استفاده کرد.
مقایسه اثر بخشی درمان فعال سازی رفتاری و آموزش تلقیح استرس برهیجان تحصیلی و حل مساله اجتماعی دانش آموزان دارای اضطراب اجتماعی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان های فعال سازی رفتاری و آموزش تلقیح استرس بر هیجان تحصیلی و حل مسئله اجتماعی دانش آموزان با اضطراب اجتماعی بالا بود. روش پژوهش شبه ازمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و دوره ی پیگیری دوماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان 15 تا 18 ساله با اضطراب اجتماعی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400و 1401 بود. بدین منظور به شیوه نمونه گیری تصادفی از بین نواحی شش گانه آموزش و پرورش اصفهان ،ناحیه 2 انتخاب و به طور تصادفی تصادفی چند مرحله ای 8 دبیرستان انتخاب وبا اجرای پرسشنامه اضطراب اجتماعی نوجوانان پاکلک (۲۰۰۴) مورد غربالگری قرار گرفتند که از این میان تعداد ۶۰ نفر دارای اضطراب بالای 93 بودند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (هر کدام ۲۰ نفر) و یک گروه کنترل (۲۰ نفر) گمارده شدند. افراد گروه های آزمایشی به صورت موازی و همزمان در جلسات درمانی فعال سازی رفتاری و تلقیح استرس شرکت کردند؛ اما برای گروه کنترل، مداخله ای صورت نگرفت. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های هیجان تحصیلی پکران و همکاران(2002) و حل مسئله اجتماعی درزیلا و همکاران (2002) بودند که قبل و بعد از مداخله توسط گروه کنترل و آزمایش تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-24 استفاده شد. یافته ها نتایج نشان داد، درمان فعال سازی رفتاری بر حل مسئله اجتماعی و هیجان تحصیلی از روش درمانی تلقیح استرس برای دانش آموزان 15 تا 18 ساله با اضطراب اجتماعی اثربخشی نیرومندتری داشته است و اثرات مداخلات در طول زمان ثابت باقی مانده است (01/0p<). بر این اساس می توان نتیجه گرفت که درمان فعال سازی رفتاری می تواند به عنوان مداخلات درمانی بر حل مسئله اجتماعی و هیجان تحصیلی در نوجوانان با اضطراب اجتماعی به کارگرفته شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سطوح خودانتقادی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
23 - 37
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر سطوح خودانتقادی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای خودزنی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی بود که با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل نوجوانان پسر در دامنه سنی 13 تا 18 ساله شهر اردبیل در نیمه دوم سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نوجوان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در 2 گروه درمان پذیرش و تعهد (15 نوجوان) و گروه کنترل (15 نوجوان) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوروف و پرسشنامه افکار خودکشی بک استفاده شد. برای گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای درمان پذیرش و تعهد ارائه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد درمان پذیرش و تعهد بر کاهش خودانتقادی مقایسه ای، خودانتقادی درونی و افکار خودکشی نوجوانان دارای خودزنی تأثیرگذار است. براین اساس درمان پذیرش و تعهد می تواند میزان سطوح خودانتقادی و افکار خودکشی در نوجوانان دارای خودزنی را کاهش دهد. بنابراین مشاوران و درمانگران می توانند از روش درمانی مذکور برای کاهش سطوح خودانتقادی و افکار خودکشی نوجوانان استفاده کنند.
پیش بینی اختلال اضطراب فراگیر بر اساس سبک های دلبستگی با واسطه گری طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
121 - 138
حوزه های تخصصی:
اختلال اضطراب فراگیر جزء شایع ترین اختلالات روان شناختی در ﻣیﺎن کﻮدکﺎن و نوجوانان محسوب می شود که عمدتاً با اضطراب نسبت به عملکرد و رویدادهای روزانه مشخص می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی اختلال اضطراب فراگیر براساس سبک های دلبستگی با واسطه گری طرحواره های ناسازگار اولیه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقاطع مختلف دبیرستان سنین بین 18-13 ساله ساکن استان تهران در سال تحصیلی 1399-1398 بودند، که با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 297 نفر از آنها انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرانی پنسیلوانیا (PSWQ)، مقیاس بازنگری شده سبک دلبستگی بزرگسالان (RAAS) و نسخه کوتاه طرحواره یانگ (YSQ-SF) استفاده شد. داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری و در نرم افزارهای SPSS و AMOS ویراست 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که مسیر مستقیم دلبستگی ایمن و دلبستگی اجتنابی با اختلال اضطراب فراگیر منفی و معنی دار است (01/0p<) و سبک دلبستگی دوسوگرا ارتباط معنی داری با اختلال اضطراب فراگیر نداشت. همچنین نتایج تحلیل بوت استراپ نشان داد طرحواره های ناسازگار اولیه فقط اثر سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی را بر اضطراب فراگیر میانجی گری می کند و در رابطه بین سبک دلبستگی دوسوگرا، طرحواره های ناسازگار اولیه نقش میانجی ندارد.
مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
502 - 520
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهر کاشمر تشکیل دادند؛ و نمونه پژوهش شامل 45 آزمودنی که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده بودند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایشی 1 (15 نفر) و آزمایشی 2 (15 نفر) و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. برای آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی برای گروه آزمایشی 1 ازبسته آموزشی کرمی و همکاران (1392) استفاده شد؛ و برای اجرای مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در میان گروه آزمایشی 2 ازبسته آموزشی مداخلات چند بعدی مارتین (2008) استفاده شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین گرانت و برگ (1948) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری با اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در مقایسه با گروه گواه موجب بهبود نمرات تعداد طبقات صحیح (34/94=F، 001/0=P)، خطای در جاماندگی (78/44=F، 001/0=P) و خطای کل (91/104=F، 001/0=P)، شده است؛ همچنین بین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی در تعداد طبقات صحیح، خطای در جاماندگی و خطای کل دانش آموزان در مرحله پس آزمون و پیگیری از نظر آماری تفاوت معنادار نیست (05/0P>). نتیجه گیری: راهبردهای خودتنظیمی (شناختی و فراشناختی) و مداخلات چند بعدی انگیزشی-شناختی یک روش مؤثر در کارکردهای اجرایی دانش آموزان است. زمانی که یادگیرندگان در تکالیف درگیر می شوند و این درگیری منجر به حل مسئله و یادگیری می شود باعث می شود که سر زندگی بیشتری از خود نشان دهند و بعد از موفقیت در برابر چالش های تحصیلی موفق تر عمل کنند.
پیش بینی شایستگی اجتماعی عاطفی نوجوانان بر اساس ظرفیت تأملی مادر با درنظرگرفتن نقش میانجی جو عاطفی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
46 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر پیش بینی شایستگی اجتماعی-عاطفی نوجوانان بر اساس ظرفیت تأملی مادر با درنظرگرفتن نقش میانجی جو عاطفی خانواده می باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان مقطع متوسطه دوم ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر قم است که در سال تحصیلی 1400-1401 مشغول تحصیل بودند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، برابر با 363 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه شایستگی اجتماعی-عاطفی ژو و ای (2012)، پرسشنامه جو عاطفی هیل برن (1964) و پرسشنامه ظرفیت تاملی فوناگی و همکاران (2016) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها و ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS وLisrel انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ظرفیت تأملی مادر، شایستگی اجتماعی عاطفی نوجوانان را پیش بینی می کند (68/0=β، 001/0>P). همچنین بر اساس یافته های این پژوهش ظرفیت تاملی مادر از طریق متغیر میانجی جو عاطفی خانواده نیز نقش پیش بینی کننده بر شایستگی اجتماعی-هیجانی نوجوانان دارد (89/0=β، 001/0>P). نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش سطوح بالاتر ظرفیت تاملی مادران، شایستگی بالاتر نوجوانان در بازه سنی مورد مطالعه را مورد انتظار می سازد و برعکس. بررسی ظرفیت تاملی مادران در قالب ابزارها و سنجه های موجود و در اختیار داشتن تصویری از آن، می تواند در برگزاری دوره های مبتنی بر ذهنی سازی ایشان مفید باشد.
اثربخشی آموزش توانمندی های روانشناسی مثبت بر درماندگی روانشناختی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
145 - 157
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، تبیین اثربخشی آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت بر درماندگی روان شناختی در نوجوانان شهر شیراز بوده است. روش پژوهش: روش تحقیق این مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه نوجوانان تحت پوشش موسسات فرهنگی هنری شهر شیراز در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه آماری این پژوهش شامل 30 نفر از نوجوانان تحت پوشش موسسه فرهنگی و هنری وستا بودند که به روش نمونه گیری دردسترس هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش توانمندی های روانشناسی مثبت سلیگمن و رشید (2006) قرار گرفتند، لیکن گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس درماندگی روانشناختی (لاویبوند و لاویبوند، 1995) بود. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از SPSS-26 استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت توانسته است بطور معنی داری بر درماندگی روان شناختی نوجوانان شهر شیراز اثربخش باشد. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت، بر مولفه های درماندگی روانشناختی تاثیر معنی دار داشته است. نتیجه گیری: لذا آموزش توانمندی های روان شناسی مثبت می تواند رویکردی موثر جهت کاهش درماندگی روانشناختی نوجوانان باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در نوجوانان خود آسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در این تحقیق به مقایسه اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی در دانش آموزان خود آسیب رسان دوره دوم متوسطه پرداخته شد. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش نوجوانان پسر خود آسیب رسان (دانش آموزان مقطع متوسطه دوم مدارس ناحیه یک) شهر ساری بودند که در سال تحصیلی 01-1400 مشغول به تحصیل بودند که از بین آن ها، تعداد ۴۵ نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه ازمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش اول، طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی و براساس بسته آموزش شناختی رفتاری (بک، 1976) و گروه آزمایش دوم، نیز طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی و براساس بسته آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران، 2013) قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) و پرسشنامه خود آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2011) بود. داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و آزمون های آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس دو عاملی تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی (57/6=F، 002/0=P) دانش آموزان خود آسیب رسان تاثیر داشت و میزان اثربخشی آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر متغیرهای مورد مطالعه یکسان بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که آموزش شناختی رفتاری و آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی دانش آموزان خود آسیب رسان تاثیر داشت و می توان از هر دو آموزش در جهت بهبود مشکلات نوجوانان دارای مشکل خودآسیب رسانی بهره برد.
رابطه دلبستگی به والدین و دلبستگی به خدا با بهزیستی اجتماعی-هیجانی در دانش آموزان تیزهوش شهر قم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
84-97
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش های زیادی درباره ارتباط بین سبک دلبستگی به والدین و سبک دلبستگی به خدا با انواع بهزیستی (روان شناختی، اجتماعی و هیجانی) انجام شده است. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی دلبستگی به والدین و دلبستگی به خدا با بهزیستی اجتماعی و هیجانی در دانش آموزان تیزهوش شهر قم بود. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری تمامی دانش آموزان تیزهوش شهر قم بود که 299 نفر از آنان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سنجش دلبستگی به پدر و مادر و همسال (IPPA-R)؛ پرسش نامه دلبستگی معنوی مسلمانان (M-SAS)، مقیاس فرعی بهزیستی اجتماعی، عواطف مثبت و رضایت از زندگی؛ و برای تجزیه و تحلیل آماری از روش آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان) استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد بین دلبستگی ایمن به والدین با بهزیستی اجتماعی و بهزیستی هیجانی و همچنین بین سبک دلبستگی ایمن به خدا با بهزیستی اجتماعی و بهزیستی هیجانی در دانش آموزان تیزهوش رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. نتیجه گیری: افراد با دلبستگی ایمن در برقراری روابط صمیمانه احساس راحتی می کنند؛ تمایل دارند برای حمایت به دیگران تکیه کنند و مطمئن هستند که دیگران دوستشان دارند. در تبیین دلبستگی به خدا و بهزیستی اجتماعی و هیجانی می توان گفت ایمان و اعتقاد به خدا و توکل به او موجب حس خوش بینی و اطمینان درباره عملکردهای آینده فرد می شود و فرد با این حسِ خوش بینی وارد صحنه های اجتماعی می شود.