مقالات
حوزه های تخصصی:
در قرن حاضر، نگرش و افکار، مفاهیم پذیرفته شده و آشنایی هستند و چنان جایگاهی در نظام های حکومتی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیداکرده اند که هر نوع تصمیم گیری بدون اندازه گیری آن ها دشوار شده است. از سوی دیگر تصمیم گیری بر پایه این مفاهیم مستلزم به کارگیری درست روش هایی است که دارای جایگاه و پشتوانه علمی هستند. استفاده نادرست در اندازه گیری این شاخص ها، نتایج نادرستی را به بار خواهد آورد. ازاین رو، نوشته حاضر درصدد مطالعه رویکرد ها و روش های سنجش نگرش دانش آموزان است با توجه به دامنه، ابعاد و ویژگی های وسیع و پیچیده مفهوم نگرش، روش نوشته حاضر از نوع کیفی و با استفاده از روش مرور نظام مند انجام شده است. جامعه موردمطالعه شامل تمامی کتاب ها، مقالات پژوهشی منتشرشده به زبان فارسی و انگلیسی بود که با جستجوی کلیدواژه های این حوضه صورت گرفت و عمدتاً بر نوع شناسی؛ مفاهیم، رویکردها، رویه ها، شیوه های اجرایی، فرصت ها و چالش ها و یافته های نوین و تجارب بین المللی متمرکزشده است.
بررسی رابطه ی توزیع درامد باوضعیت بهره مندی از آموزش عالی شهروندان استان اردبیل
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی رابطه ی بین توزیع درآمد با وضعیت بهره مندی از آموزش عالی شهروندان استان اردبیل پرداخته است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه ی افراد بزرگ سال مناطق شهری استان اردبیل طی سال های 89-80 می باشد. پژوهش حاضر توصیفی، غیرآزمایشی و کاربردی می باشد. متغیرهای پژوهش حاضر توزیع درآمد و وضعیت بهره مندی از آموزش عالی می باشد که به منظور مشخص کردن وضعیت متغیرهای مذکور، از منابع مرکز آمار ایران استفاده شده است. به منظور بررسی وضعیت هرکدام از این متغیرها از شاخص ضریب جینی و منحنی لرنز استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تجزیه وتحلیل این شاخص ها نشان می دهد که وضعیت توزیع درآمد بین شهروندان استان اردبیل طی سال های89-80 نابرابر می باشد. هم چنین وضعیت بهره مندی از آموزش عالی شهروندان از سال 80 تا سال 89 بهبود پیداکرده است ولی هم چنان توزیع بهره مندی از آموزش عالی بین دهک های مختلف درآمدی نابرابر می باشد. هم چنین بین وضعیت توزیع درآمد با بهره مندی از آموزش عالی شهروندان استان اردبیل ارتباط مستقیم معناداری وجود دارد؛ در حقیقت افرادی که دارای درآمد بالاترمی باشند از بهره مندی آموزش عالی نیز برخوردارند. یافته های پژوهش حاضر با یافته های اکثر تحقیقات مرتبط همسو می باشد.
بررسی نقش ابعاد غیرانطباقی کمال گرایی در افسردگی زنان متاهل شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ابعاد غیر انطباقی کمال گرایی در افسردگی زنان متأهل شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری شهر تهران است که از بین 4 منطقه (3،7،8،12) شهرداری شهر بزرگ تهران بودند. روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بود که جهت تعیین حجم نمونه با استفاده از فرمول فیدل و تاباخنیک (1991) تعداد 154 نفر از زنان انتخاب شد. که در نهایت 150 پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامه کمال گرایی هیل و همکاران (2004) و پرسشنامه افسردگی بک 2 (BDI-II) بودند. تجزیه وتحلیل داده ها به روش همبستگی و رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام گرفت. یافته ها نشان داد که بین ابعاد کمال گرایی و افسردگی رابطه و معناداری دارند. با توجه به یافته های این پژوهش مبنی بر رابطه ابعاد غیر انطباقی کمال گرایانه با افسردگی وجود مشاورین مجرب در خانه های سلامت به منظور ارائه آموزش و مشاوره به زنان متأهل جهت تعدیل خلق کمال گرایانه آن ها ضروری است.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر اضطراب اجتماعی کاربران سایت های پورنوگرافی
حوزه های تخصصی:
مطالب پورنوگرافی در اینترنت از طریق وبلاگ ها، وب سایتها، چت روم ها و پست های الکترونیکی در معرض کاربران قرار می گیرد. نوجوانان بیشترین قربانیان سایت های غیراخلاقی و پورنوگرافی به شمار می روند. و از این رهگذر به آثار هرزه نگارانه بیشتر گرایش یابند و بالطبع آسیب بیشتری ببینند. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان کاربر سایت های پورنوگرافی شهرآبادان پرداخت. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی بود و ازلحاظ روش، نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل نوجوانان کاربر سایت های پورنو گرافی ساکن شهرآبادان بود که به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. اعضای گروه آزمایش، به صورت گروهی تحت آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند که جهت آموزش راهبردهای تنظیم هیجان از محتوای جلسات آموزشی تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس (2014) استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها ﻣﻘیﺎس اﺿﻄﺮاب اﺟﺘﻤﺎﻋی ﺑﺮاى ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن (SAS-A، ﻻﺟﺮﺳﺎ، ١٩٩٨) بود. داده ها با روش های آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد آموزش تنظیم هیجانی در کاهش اضطراب اجتماعی و ابعاد آن مؤثر بوده است. بنابراین توجه به آموزش تنظیم هیجان در مدارس اهمیت زیادی دارد و عامل مهمی در کاهش اضطراب اجتماعی نوجوانان به شمار می رود.
پیش بینی فضای عاطفی خانواده در دانشجویان براساس تنیدگی ادراک شده و تفکرخودآیند در دوران کرونا
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی فضای عاطفی خانواده در دانشجویان بر اساس تنیدگی ادراک شده و تفکرخودآیند در دوران کرونا بوده است. جامعه ی آماری در این پژوهش عبارت است از کلیه ی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1401 است. حجم نمونه با استفاده از فرمول فیدل و تاباکنیک (۲۰۰۷) حداقل 186 نفر با روش نمونه گیری در دسترس تعیین گردید. در پژوهش حاضر علاوه بر اطلاعات دموگرافیک از سه پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات نیز استفاده شده است؛ مقیاس تنیدگی ادراک شده (کوهن، کمارک و مرملستین، 1983)، افکار خودآیند (ﻫﻮﻟﻮن و ﮐﻨﺪال، 1980)، جوعاطفی خانواده (هیل برن، ۱۹۶۴) مورداستفاده قرار گرفت. پس از جمع آوری پرسشنامه ها در بخش داده های توصیفی، از میانگین، انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی، از همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان استفاده شد. بین فضای عاطفی خانواده با تفکرخودآیند و تنیدگی ادراک شده رابطه ی منفی و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون همزمان حاکی از تائید فرضیه پژوهش مبنی بر اینکه تنیدگی ادراک شده و تفکرخودآیند در پیش بینی فضای عاطفی خانواده دانشجویان در دوران کرونا سهم دارند. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می گردد که دانشگاه ها و نهادهای دولتی، کارگاه های آموزشی در زمینه شناخت و کنترل تفکرخود آیند، کلاس های آموزشی برای آگاهی های لازم فرزند پروری برای ایجاد فضای عاطفی خانوادگی سالم و امن برای فرزندان و آموزش مدیریت تنیدگی و راهبردهای مقابله با تنیدگی در دوران بحرانی نظیر کرونا را برگزار کنند.
تحلیل اثر مدیریت دانش بر شناسایی عوامل سازنده توانمندسازی منابع انسانی با رویکرد معادله ساختاری
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به تحلیل اثر مدیریت دانش بر شناسایی توانمندسازی منابع انسانی با رویکرد معادله ساختاری پرداخته و هدف از انجام آن، ارائه مدلی برای بررسی تأثیر مدیریت دانش بر توانمندسازی می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی - پیمایشی است و از تحلیل تم برای طراحی مدل مفهومی و از معادلات ساختاری و نرم افزار Amos برای تبیین و بررسی نقش میانجی مدیریت دانش استفاده نموده است. در مرحله مصاحبه اکتشافی جامعه آماری شامل 16 نفر خبره حوزه منابع انسانی می باشد و برای تحلیل مدل، جامعه آماری را کارمندان و مدیران بانک ملی شهرستان اردبیل تشکیل می دهند و تعداد 46 نمونه به روش قضاوتی و هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه اکتشافی و پرسشنامه می باشد؛ جهت بومی سازی و سنجش روایی پرسشنامه، آن ها را در اختیار تعدادی از صاحب نظران مدیریت و رشته منابع انسانی قرار داده و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ که معادل0/87 به دست آمد، استفاده شده است. در فرایند تحلیل تم 8 تم فرعی و 2 تم اصلی «عوامل فرهنگی» و «ظرفیت سازی» شناسایی شد. نتایج نشان می دهد برای توانمندسازی کارکنان از طریق هم افزایی بین دودسته عوامل فرهنگی و ظرفیت سازی، متغیر میانجی مدیریت دانش نقش بسیار مهمی را در سازمان بازی می کند.
تجارب زیسته دانشجویان دانشگاه فرهنگیان از زندگی در خوابگاه دانشجویی
حوزه های تخصصی:
خوابگاه و زندگی دانشجویی در سراسر دنیا برای تمام دانشجویان چه خوب و چه بد تجاربی را به دنبال دارد. افرادی که برای تحصیل دانشگاه دور از شهر خود را انتخاب می کنند، اکثریت خوابگاه را برای زندگی در حین تحصیل انتخاب می کنند؛ چراکه خوابگاه از طرف خود دانشگاه تعبیه شده و اصولاً برای دانشجویان راحت تر است، چون تسهیلاتی را نیز برای دانشجویان در نظر می گیرند. دانشگاه فرهنگیان نیز از این امر مستثنی نیست. دانشگاه فرهنگیان دارای پردیس ها و مراکزی است، که تعداد محدودی از این پردیس ها و مراکز در هر استان وجود دارد؛ بنابراین، دانشجو معلمان از سراسر یک استان در چند شهر خاص به تحصیل می پردازند و نیازمند محلی برای سکونت هستند و غالباً به پیشنهاد خود دانشگاه نیز خوابگاه را برای سکونت انتخاب می کنند. هدف این پژوهش، بررسی تجربه ی زیسته دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان از زندگی در خوابگاه دانشجویی است. به همین منظور از رویکرد کیفی و از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش دانشجو معلمان دو رشته آموزش ابتدایی و آموزش تربیت بدنی دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان غربی (مرکز شهید مطهری خوی) بودند، که از این جامعه با روش نمونه گیری هدفمند از میان دانشجو معلمان ورودی مهر و بهمن ۱۳۹۷ که بیشترین میزان حضور در خوابگاه را دارند، نمونه انتخاب شد. اطلاعات لازم با استفاده از مصاحبه نیمه سازمان یافته کسب گردید. مدت زمان هر مصاحبه ۴۵ دقیقه تا ۱ ساعت متغیر بود و پس از ۱۲ مصاحبه، اشباع اطلاعاتی حاصل شد. پس از انجام مصاحبه ها و کدگذاری و تحلیل آن ها با استفاده از نرم افزار nvivo تجربه ی دانشجو معلمان از زندگی در خوابگاه دانشجویی در ۴ مضمون اصلی شامل: انتظارات و امکانات، بهداشت محیط، تعامل و ارتباط، کیفیت تحصیل و ۱۸ زیر مضمون قرار گرفت. نتایج بررسی نشان می دهد که خوابگاه دانشگاه فرهنگیان دارای کمبودهایی بود مانند نبود اتاق مطالعه، تعداد بالای افرادی که در یک اتاق زندگی می کنند، غذای نامناسب و برخی کمبودهای دیگر و اما به هرحال فرصت هایی نیز برای دانشجویان به دنبال داشت تا تجربه های جدیدی کسب کنند.
نقش طرحواره های ناسازگار در پیش بینی نگرانی و اضطراب مرگ در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف نقش طرح واره های ناسازگار در پیش بینی نگرانی با توجه به نقش میانجی گر اضطراب مرگ در افراد مبتلا به اضطراب فراگیر انجام گرفت. پژوهش حاضر بر اساس هدف از نوع بنیادی و بر اساس نحوه گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، مراجعی بودند که با نشانه های اختلال اضطراب فراگیر به کلینیک های تخصصی روان پزشکی، روانشناسی و مشاوره شهر ارومیه مراجعه کردند، و با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد 217 نفر برای پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه طرح واره های ناسازگار اولیه (یانگ و براون 1994)، پرسشنامه نگرانی پنسیلوانیا (مایر و همکاران، 1990) و پرسشنامه اضطراب مرگ (تمپلر،1970) بود. برای پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از روش همبستگی، تحلیل مسیر رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد بین طرح واره های ناسازگار با نگرانی و اضطراب مرگ رابطه معنی دار وجود دارد. بین اضطراب مرگ با نگرانی رابطه معنی دار وجود دارد. نقش میانجی اضطراب مرگ در ارتباط بین طرح واره های ناسازگار با نگرانی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین طبق نتایج رگرسیون، 1/43 درصد از واریانس نگرانی توسط طرح واره های ناسازگار و اضطراب مرگ تبیین شد.
بررسی رابطه گرایش به تفکر انتقادی و نیاز برای شناخت با مدارا با ابهام: نقش واسطه ای سبک های عقلانی-شهودی پردازش اطلاعات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه گرایش به تفکر انتقادی و نیاز برای شناخت با مدارا با ابهام: نقش واسطه ای سبک های عقلانی-شهودی پردازش اطلاعات است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه یاسوج بوده و حجم گروه نمونه با توجه به جدول مورگان و کرجسی برابر با 400 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس تعیین شد. روش تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش بوت استراپ و معادلات ساختاری استفاده شد. ابزارهای سنجش در این تحقیق، شامل چهار مقیاس گرایش به تفکر انتقادی استنویچ و وست (2007)، نیاز برای شناخت کاسیوپو، پتی و کائو (1984)، مدارا با ابهام هرمن و همکاران (2010) و سبک های پردازش اطلاعات اصلاح شده 20 آیتمی اپستاین (1998) بودند. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین گرایش به تفکر انتقادی و نیاز برای شناخت با مدارا با ابهام وجود دارد؛ نیز گرایش به تفکر انتقادی، تنها با سبک پردازش شهودی و نیاز برای شناخت، با هر دو سبک عقلانی-شهودی پردازش اطلاعات، رابطه مثبت و معناداری دارند. همچنین تنها سبک پردازش شهودی، نقش واسطه ای در رابطه ی بین گرایش به تفکر انتقادی و با مدارا با ابهام؛ و هر دو سبک پردازش عقلانی-شهودی پردازش اطلاعات، نقش واسطه ای در رابطه ی بین نیاز برای شناخت و مدارا با ابهام را در این پژوهش ایفا می کنند. که این را می توان به شرایط اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی و نوع شرایط حاکم بر آموزش جامعه ما مربوط دانست. براساس نتایج این پژوهش، تجدید نظر در نظام آموزشی مدارس و دانشگاه ها، می تواند به افزایش گرایش به تفکر انتقادی، نیاز به شناخت و سبک های پردازش اطلاعات و در نهایت به مدارا با ابهام دانش آموزان و دانشجویان، کمک کند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر خودکنترلی کاربران سایت های پورنوگرافی نوجوانان شهر آبادان
حوزه های تخصصی:
امروزه وابستگی زندگی مدرن به فناوری کامپیوتر در زمینه های مختلف واقعیتی انکارناپذیر اس ت. طبیعتاً هرگونه توس عه و نوآوری در ارتباط با فنّاوری های مدرن، زمینه و بستری را برای افراد سودجو و بزهکار فراهم می آورد. نوجوانان بیشترین قربانیان سایت های غیراخلاقی و پورنوگرافی به شمار می روند. درواقع، زمینه های کنجکاوی، تأثیرپذیری و یادگیری نوجوانان سبب شده تا نسبت به بزرگ سالان بیشتر به مسائل جنسی توجه نموده و از این رهگذر به آثار هرزه نگارانه بیشتر گرایش یابند و بالطبع آسیب بیشتری ببینند. این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان کاربر سایت های پورنوگرافی شهرآبادان پرداخت. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی بود و ازلحاظ روش، نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر شامل نوجوانان کاربر سایت های پورنو گرافی ساکن شهرآبادان بود که به مراکز مشاوره مراجعه نموده بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه کنترل) و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. اعضای گروه آزمایش، به صورت گروهی تحت آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند که جهت آموزش راهبردهای تنظیم هیجان از محتوای جلسات آموزشی تنظیم هیجان مبتنی بر مدل گراس (2014) استفاده شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه خودکنترلی تانجی (2004) بود. داده ها با روش های آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد آموزش تنظیم هیجانی در افزایش خودکنترلی و ابعاد آن مؤثر بوده است؛ بنابراین توجه به آموزش تنظیم هیجان در مدارس اهمیت زیادی دارد و عامل مهمی در خودکنترلی نوجوانان به شمار می رود.
ارایه مدل ساختاری رابطه ی اداراک دانش آموزان ازکیفیت تدریس معلم و ساختار کلاس با خودکارآمدی دانش آموزان: میانجی گری حمایت عاطفی معلم
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل علی برای پیش بینی خودکارآمدی دانش آموزان بر اساس متغیرهای کیفیت تدریس و ساختار کلاس با واسطه گری حمایت عاطفی معلم انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر پایه دوم دبیرستان شهر خوی در سال تحصیلی 99-98 است که تعداد کل آن ها 1901 نفر می باشد. حجم نمونه ی آماری، براساس فرمول کرجسی و مورگان (1970)، 320 نفر و با شیوه ی تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های کیفیت تدریس معلم کمپل (2000)، ساختار کلاس الیوت و چرچ (2001)، خودکارآمدی شرر (1982)، حمایت عاطفی ساکیز (2007) استفاده شد. برای تجزیه تحلیل داده ها روش تحلیل مسیر داده ها با نرم افزار Amos18، به کاربرده شد. مطابق با یافته های پژوهش، ادراک دانش آموزان از ساختار کلاس اثر مستقیم بر خودکارآمدی دانش آموزان دارد. همچنین اثر غیرمستقیم ساختار کلاس و کیفیت تدریس از طریق حمایت عاطفی معلم بر خودکارآمدی دانش آموزان معنادار است. در کل کیفیت تدریس و ساختار کلاس از طریق حمایت عاطفی می تواند خودکارآمدی دانش آموزان را افزایش دهد.