مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
توبه
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۲
225 - 242
حوزههای تخصصی:
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (618-540 ه.ق) آفریننده ی مثنوی های بزرگ عرفانی است. منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه و اسرار نامه عالی ترین آثار عطار نیشابوری هستند که اندیشه های عرفانی را با زبان رمز در خود جای داده اند. این مقاله با عنوان «بررسی اندیشه های عرفانی عطار نیشابوری» جهت وصول به اهداف به تبیین اقوال و آرای عطار نیشابوری در باب مسائل گوناگون عرفانی پرداخته است. وجود تناقض ها و پارادوکس های گوناگون، اندیشه ی عرفانی «موتوا قبل ان تموتوا»، داستان عرفانی شیخ صنعان، بحث توبه، تشبیه و تنزیه ذات اقدس الهی، وحدت وجود همه مباحث عرفانی نابی هستند که در آثار عطار مخصوصاً در چهار اثر ذکر شده به خوبی دیده می شوند. کوشش شده است با ذکر نمونه ها و شواهد شعری و ذکر ابیات و توضیح آن ها بحثی جامع به شیوه ی توصیفی و تحلیلی از این اندیشه ها و مباحث عرفانی ارائه شود.
بررسی انتقادی دیدگاه ابن تیمیه پیرامون عبارت «ما تقدَّم من ذنبک و ما تأخَّر»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۵)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
به باور ابن تیمیه، انبیا از گناه معصوم نیستند، بلکه از اصرار و پافشاری بر گناه معصوم اند. وی معتقد است آیات قرآن دلالت دارد که پیامبر اکرم(ص) مرتکب گناه شده و سپس استغفار و توبه می کنند. یکی از آیات مورد استناد ابن تیمیه در این باره، آیه دوم سوره فتح است که به گمان وی، این آیه عدم عصمت رسول مکرم اسلام(ص) در انجام گناه را اثبات می کند. وی با خدشه بر یک نظر تفسیری مربوط به این آیه، دیدگاه عصمت انبیا از ارتکاب گناه را مورد تقبیح قرار داده و افرادی را که بر اساس همین دیدگاه در پی دستیابی به مراد جدی از آیه اند، تحریف گر و دارای تأویلات باطل و فاسد قلمداد می نماید. در پژوهش حاضر تلاش شده تا به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی، دیدگاه ابن تیمیه و اشکالات وی بر این آیه مورد ارزیابی قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده که تفسیر وی خلاف تفسیر سلف بوده و نسبت های وی به شیعیان بی اساس می باشد.
استتابه در سیاست جنائی امام علی(ع): مبانی،کارکردها و نمودها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های حقوق کیفری بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
61 - 92
حوزههای تخصصی:
یکی از تأسیسات اختصاصی فقه کیفری اسلام که با مضامین شرعی و اخلاقی در گستره سیاست جنایی دینی باعث حضور فعال بزهکار در عرصه تعیین سرنوشت قضایی می گردد، توبه است که با نهادی به نام استتابه قابل تقویت و گسترش است. مدیریت بزهکاری از طریق تدبیر غیرکیفری استتابه، نوعی از سیاست جنایی، تقنینی و قضایی را رقم می زند که باعث طرح سه سؤال می گردد؛ چرا امام علیu از استتابه به عنوان یک شیوه برای مدیریت بزهکاری استفاده نموده اند؟ کارکردهای مترتب بر این نوع تدبیر چیست؟ و از نظر عملی، استتابه در چه جرائمی نمود داشته است؟ بر اساس نتایج این نوشتار، استتابه به عنوان یک وظیفه حاکمیتی، مبتنی بر عناصر انسان شناختی، سیاسی و اجتماعی، اخلاقی و جزایی است و دارای کارکردهای متنوعی همانند کیفرزدایی، اصلاحی و کرامت محوری است که در مجموع با آموزه های علوم جنایی نوین نیز همخوانی و تطابق دارد.افزون بر این، استتابه در سیاست جنایی امام علیu در جرایم مالی، عقیدتی و بدون بزه دیده اجرایی گردیده است؛ لیکن به دلایل مطرح در این نوشتار،امکان تسری آن به همه جرائمی که توبه در آن تجویز شده و نیز به عنوان یکی از شرایط بهره مندی مجرم از نهادهای ارفاق کننده کیفری و حمایت های پساکیفری وجود دارد.
مدت نفی بلد در مجازات جرم محاربه
منبع:
رسائل سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
83 - 101
حوزههای تخصصی:
در قانون مجازات اسلامی برای جرم محاربه، چهار نوع مجازات به صورت تخییری، لحاظ شده است. از این میان دو مجازات صلب و قطع عضو، بنا به دلایل سیاسی و حقوق بشری اجرا نمی شوند. تبعید محارب نیز غالباً با مفاسدی همراه است و تحت نظر قرار دادن وی نیز نمی تواند از این مفاسد جلوگیری نماید؛ به همین جهت، این مجازات نیز در عمل، تبدیل به حبس در تبعید می شود. بنابراین، مجازات محارب، منحصر در دو مورد اعدام و حبس در تبعیدگاه می شود. از سوی دیگر، فقها در خصوص مدت زمان تبعید یا همان نفی بلد در جرم محاربه، اختلاف نظر داشته و در این موضوع، سه نظریه مطرح نموده اند: اول، حبس نامشخص که دائر مدار توبه است؛ دوم، حداقل یک سال حبس و آزادی مشروط به توبه پس از یک سال؛ و سوم، حبس ابد. قانون گذار در این خصوص، مجازات حداقل یک سال را مشخص نموده و این موضوع سبب می شود تا قضات با این استدلال که تبعید با چنین شرایطی، برای جرایم امنیتی مانند محاربه، بازدارندگی و تنبیه کافی دربرندارد، مجازات تبعید را نیز کنار نهاده و غالباً با انتخاب گزینه اعدام، مجرمین محارب را مجازات می کنند.پژوهش حاضر با استفاده از این ظرفیت که تبعید نیز در مواردی می تواند به عنوان مجازات قرار گیرد، پیشنهاد می کند که نظریه سوم فقها در خصوص مدت زمان تبعید در محاربه، جایگزین نظریه فعلی قانون گذار شود تا با رعایت توازن و تناسب مجازات های محارب، قضات، مخیر بین اعدام و حبس ابد در تبعیدگاه شده و موارد اعدام کاهش پیدا کند. همچنین با عنایت به تبصره 2 ماده 278 می توان پذیرفت که توبه محارب محکوم به حبس ابد در تبعیدگاه، با مصلحت رهبری به عنوان حکم ثانوی می تواند سبب آزادی وی شود.
بررسی کیفیت اجرای مجازات رجم و موانع آن از منظر فقه و حقوق
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره سوم اسفند ۱۴۰۲ شماره ویژه حقوق جزا
299 - 310
حوزههای تخصصی:
حکم سنگسار، یکی از احکام مسلم اسلامی است که همه مکاتب فقهی، به دلیل مستندات غیر قابل انکار، بر اسلامی بودن آن اتفاق نظر دارند. باوجود این، این حکم مسلم اسلامی از ابتدای رحلت پیامبر اکرم (ص) و حتی در زمان آن بزرگوار مورد تشکیک، انکار برخی فرقه های عمدتاً سیاسی در بین امت اسلام قرار گرفت. برهمین اساس هدف مقاله حاضر بررسی این سؤال است که کیفیت اجرای مجازات رجم چگونه بوده و موانع آن از منظر فقه و حقوق کدام است؟ این مقاله نظری بوده و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و به صورت کتابخانه ای به بررسی سؤال مورد اشاره پرداخته است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که ممکن است امکان اجرای سنگسار وجود نداشته باشد. مطابق قانون مجازات اسلامی 1392 درصورت عدم امکان اجرای رجم با پیشنهاد دادگاه صادرکننده حکم قطعی و موافقت رییس قوه قضاییه چنانچه جرم با بینه ثابت شده باشد، موجب اعدام زانی محصن و زانیه محصنه است و در غیر این صورت موجب صد ضربه شلاق برای هریک می باشد. درخصوص موانع اجرای رجم و حد زنای مستوجب رجم و قتل باید اذعان داشت ممکن است تحت شرایطی مجازات رجم قابل اجرا نباشد. منظور قانون گذار از این عبارت (عدم امکان اجرای رجم) تلطیف مقررات مربوط به مجازات رجم باتوجه به اسناد حقوق بشر و فشارهای بین المللی باشد، ضمن این که نظر برخی از فقهای معاصر در توصیه به عدم اجرای مجازات رجم در حالتی که موجب وهن اسلام است، مد نظر قانون گذار بوده است.
پدیدارشناسی فضیلت اخلاقی «توبه» نزد غزالی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فضایل دینی در کنار فضایل عقلانی و اخلاقی، در زبان دینی نقش برجسته ای در سعادت و کمال بشر ایفا می کنند. فضیلت هایی از جمله توبه، صبر، شکر، توکل و مانند آن نظامی از ارزش ها را می سازند که اگرچه در طول فضایل عقلانی و اخلاقی است، اما ساختار معناشناختی، وجود شناختی و معرفت شناسی آن برگرفته از متون مقدس و مستقل از اصطلاحات رایج فضایل در عرف فلسفه اخلاق است. در عین حال تهی از تحلیل مفاهیم اخلاقی هم نیست. مفهوم «توبه» در زبان و ادبیات دینی نیز از این قاعده مستثنا نیست و می تواند به لحاظ هنجاری، روان شناختی و پدیدارشناسی بررسی گردد. فاعل اخلاقی به مثابه اول شخص، خود را در موقعیتی دینی می یابد که به لحاظ رفتار و موقعیت، همسو با موقعیت اخلاقی است. علاوه بر این، به لحاظ بیرونی خود را در برابر فشار وظیفه ای احساس می کند که از بیرون وی سرچشمه گرفته و نماینده هنجار صرف اخلاقی نیست، بلکه ناشی از معرفت دینی نیز هست. این نگاه که ویژگی بارز آن روش «اول شخص» است، به واسطه رویکرد «پدیدارشناختی» مطمح نظر قرار می گیرد. در میان اندیشمندان مسلمان، امام محمد غزالی روش های درون دینی متفاوتی برای پژوهش در قلمرو فضایل ارائه داده است. فضیلت «توبه» در دین و اخلاق و همنشینی آن با پدیدارشناسی تجربه اخلاقی، افقی است که غزالی در برابر ما می گشاید.
کارکردهای روان شناختی توبه بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف اساسی علوم روان شناختی و ادیان آسمانی تحول و دگرگونی انسان ها است. «توبه» مهم ترین و پرکاربردترین واژه ای است که در قرآن کریم گویای ضرورت بازسازی و دگرگونی انسان است. بر اساس آیات قرآن و سخنان پیشوایان دین، «توبه» دو کاربرد معنایی اساسی دارد: 1. توبه به معنای «روی آوری بنیادین به خدا (ایمان آوری)» که واژه هایی مانند «تَوَلّی» و «اِعراض» در برابر آن قرار می گیرد و در این صورت معادل «روی گردانی بنیادین از خدا» می شود؛ 2. توبه به معنای «روی آوری به خدا از خطا و گناه خاص» که در این صورت تعابیری مانند «اصرار بر گناه» در برابر آن قرار می گیرد. بر اساس کاربردهای معنایی توبه، دست کم چهار کارکرد روان شناختی را برای توبه می توان در نظر گرفت: 1. «ایجاد و ارتقاء معنای زندگی»، 2. «کاهش کشمکش ها و تعارضات روانی - معنوی»، 3. «افزایش سلامت روانی» و ۴. «ارتقاء رشد توحیدی». این کارکردها را می توان در الگویی سلسله مراتبی قرار داد، به گونه ای که کاهش کشمکش ها و تعارضات روانی - معنوی در سطح پایین، افزایش سلامت روانی و ایجاد و ارتقاء معنای زندگی در سطوح میانی و ارتقاء رشد توحیدی در بالاترین سطح این سلسله مراتب قرار گیرد.