مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۶۱.
۷۶۲.
۷۶۳.
۷۶۴.
۷۶۵.
۷۶۶.
۷۶۷.
۷۶۸.
۷۶۹.
۷۷۰.
۷۷۱.
۷۷۲.
۷۷۳.
۷۷۴.
۷۷۵.
۷۷۶.
۷۷۷.
۷۷۸.
۷۷۹.
۷۸۰.
پدیدارشناسی
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
63 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد تجربه زیسته نوجوانان پسر دارای سابقه مصرف مواد بود. در این مطالعه از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه موردمطالعه شامل نوجوانان پسر با سابقه مصرف مواد بود که در سال 1400 در کانون اصلاح و تربیت استان تهران تحت نگهداری بودند. نمونه پژوهش شامل 17 نفر بود که به روش نمونهگیری هدفمند ملاکی انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبههای نیمهساختاریافته استفاده گردید. برای تحلیل دادهها از روش هفتمرحلهای کلایزی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها منجر به شکلگیری سه مضمون هستهای شد: «عوامل گرایش به مصرف» (شامل دو مضمون اصلی «عوامل فرافردی گرایش به مصرف» و «عوامل فردی گرایش به مصرف»)، «عوامل موثر بر میزان مصرف» (شامل دو مضمون اصلی «عوامل تداوم و افزایش مصرف» و «عوامل کاهش مصرف») و «پیامدهای مصرف مواد» (شامل دو مضمون اصلی «پیامدهای مثبت مصرف مواد» و «پیامدهای منفی مصرف مواد»). به عبارت دیگر، مشارکتکنندگان پژوهش در مورد تجربه مصرف مواد خود به عواملی اشاره داشتند که آنان را بهسوی مصرف مواد سوق داده بود؛ آنها همچنین به عواملی اشاره کردند که موجب تداوم، افزایش و کاهش مصرف مواد در آنها شده بود. بعلاوه، مصرف مواد نوجوانان را با پیامدهای آسیبزا و متعددی روبهرو میسازد که ضرورت برنامهریزی و اقدامات پیشگیرانه و درمانی را بیش از پیش نمایان میسازد.
واکاوی پدیدارشناسانه تجربه روابط بین فردی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته آسیب پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
60 - 75
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت خودشیفته همواره با اختلال پایدار در عملکرد بین فردی همراه است، با این وجود مطالعات محدودی به ماهیت پدیدارشناختی روابط بین فردی در این افراد پرداخته است. از آنجایی که اختلال شخصیت خودشیفته آسیب پذیر پس از گذشت چند دهه هنوز جایی در طبقه ندی تشخیصی اختلالات روانی ندارد، پرداختن به ماهیت روابط بین فردی در این افراد می تواند به درک بهتر این اختلال کمک کرده و فرآیند تشخیص و درمان را تسهیل کند. مطالعه حاضر تحلیل کیفی روایت های 6 شرکت کننده مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته آسیب پذیر است که در یک مصاحبه نیمه ساختاریافته شرکت کرده و روابط خود با دیگران را آن گونه که تجربه و درک می کنند، توصیف کردند. متن پیاده شده مصاحبه ها طبق اصول تحلیل پدیدارشناسانه تفسیری تحلیل و یازده مقوله اصلی "فقدان جامعه پذیری/ روابط بین فردی شکننده/ انفعال بین فردی/ سانسور خود به دلیل ترس از قضاوت دیگران/ خودپنداره منفی/ تأیید و توجه طلبی/ نوسان بین خشم به خود و خشم به دیگری/ مکانیزم های دفاعی/ شخصیت قدرت طلب/ تعریف صمیمیت و حساسیت بین فردی" استخراج شد. به طور کلی، یافته های پژوهش حاضر بیان کننده آن است که علی رغم اینکه افراد خودشیفته آسیب پذیر برای ارضای نیازهای خودشیفته وار به شدت به روابط اجتماعی نیاز دارند، اما مکانیزم های دفاعی ایشان آنها را از روابط اجتماعی منع می کند. بنابراین داشتن یا نداشتن روابط اجتماعی برای این افراد همواره نقطه ای تعارض برانگیز است.
بازشناسی فرایند تجاری سازی شخصیت های پویانمایی کودکان (مورد مطالعه: پویانمایی فیلشاه)
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
101 - 124
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بازشناسی فرایند تجاری سازی شخصیت های پویانمایی کودکان انجام شده است. روش تحقیق کیفی از نوع اکتشافی، با رویکرد پدیدارشناسانه توصیفی است. جامعه پژوهش، متشکل از متخصصان موضوعی در حوزه تولید پویانمایی به روش نمونه گیری هدفمند وابسته به معیار است که باتوجه به معیارهای ورود به پژوهش با 12 نفر به حد اشباع نظری داده ها رسید. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. اعتبار اطلاعات گردآوری شده از معیار ارزیابی لینکن و گوبا (1985) و روش دنزین (1978) و پاتون (1999) تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها استقرایی و با استفاده از روش هفت مرحله ای کولایزی (1978) انجام گرفت. یافته ها نشان داد، مؤلفه های تجاری سازی شخصیت های پویانمایی کودکان تعداد 128 مقوله اولیه در قالب 27 مقوله فرعی و 7 مقوله اصلی شامل ایده یابی، امکان سنجی، توسعه، نمونه اولیه، مرحله رشد، مرحله تولید و مرحله فروش دسته بندی می شود. ازآنجاکه تجاری سازی شخصیت های پویانمایی درزمینه کسب وکارهای خلاق رده بندی می شود؛ شناخت قابلیت هایی که برای این امر در پویانمایی ها وجود دارد، ضروری است. شناخت فرایند تجاری سازی و عناصر درونی آن ازنظر سازندگان پویانمایی جنبه های واقعی آن را نشان خواهد داد. ازاین رو به نظر می رسد، واکاویی تجربیات متخصصان موضوعی منبع مهمی در درک ظرفیت ها و قابلیت های تجاری سازی پویانمایی کودکان به عنوان عرصه کسب وکاری صنایع خلاق باشد. توجه به جنبه های فرایندی تولید پویانمایی کودکان از ایده یابی خلاق تا فروش چالش های میان رشته ای را فارغ از عوامل مؤثر بر این فرایند نشان خواهد داد.
تجربه زیسته مادران از تعارضات خانوادگی در شرایط همه گیری بیماری کووید-19
حوزه های تخصصی:
پیدایش بیماری کووید-19 با تغییرات وسیع در سطوح مختلف زندگی خانوادگی، به بروز تعارض در سطح خانواده ها منجر شده و آثار قابل توجهی را در روابط بین فردی افراد خانواده از جمله روابط زوجی و والد- فرزندی به وجود آورد. از یک سو اعضای خانواده این فرصت را به دست آوردند تا زمان بیشتری را در کنار یکدیگر باشند و از سوی دیگر با چالش ها و تنش هایی رو به رو شدند. مطالعه حاضر با هدف درک و توصیف تجربه مادران از تعارضات خانوادگی در شرایط همه گیری بیماری کووید-19 طراحی گردید. روش این مطالعه کیفی و با استفاده از طرح پدیدارشناسانه به توصیف عمیق موضوع پرداخته است. شرکت کنندگان در این پژوهش 15 نفر از مادران در خانواده هسته ای بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها به روش مصاحبه عمیق و بدون ساختار جمع آوری و با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. در نهایت پس از تحلیل داده ها و طبقه بندی کدهای اولیه، 2 مضمون اصلی، تنش های زوجی و تنش های والد- فرزندی و 6 مضمون فرعی، حضور بیشتر در خانه، ظهور حساسیت های بهداشتی، کشمکش در مراودات، وابستگی به رسانه، برملاشدن نبایدهای رفتاری و درگیری با آموزش مجازی استخراج شد. نتایج پژوهش نشان داد بحران ویروس کرونا بهزیستی روابط زوجی و والد- فرزندی را تحت تأثیر خود قرار داده و سبب افزایش تعارض در عرصه های مختلف، بین افراد خانواده گردید. همچنین در ابتدای همه گیری، با بالا رفتن میزان حضور تمام اعضا در خانه، تضاد در خانواده پررنگ تر شد و انواع خشونت خانگی میان اعضا گسترش یافت. لذا با توجه به پیامدهای اجتناب ناپذیر کووید-19 بر روابط بین فردی و افزایش تعارضات خانوادگی، طراحی و برنامه ریزی راهبردهای مداخله ای- حمایتی و شناخت بهتر نیازهای افراد خانواده جهت آگاهی بخشی و بهبود روابط زوجی و والد- فرزندی توصیه می گردد.
تحلیل پدیدارشناختی ادراک نوجوانان تیزهوش کمتر موفق از شیوه های والدگری
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین چالش های فراروی محققان علاقه مند به قلمرو روان شناسی تیزهوشی، فهمِ عمیق و بافتاری پدیده تیزهوشان کمتر موفق، است. موافق با شواهد موجود، در پاسخ به چرایی پدیده تیزهوشان غیرموفق، در یک تقسیم بندیِ کلان، علل فردی از علل بافتی، تمایز می یابند. در این پژوهش، محققان با الهام از آموزه های نظریه سیستم های بوم شناختی اجتماعی و با اخذِ رویکردی پدیدارشناختی، با هدفِ اطلاع از نقش عنصر بافتاری شیوه های والدگری، تجربه زیسته نوجوانان تیزهوش غیرموفق را درباره بافت والدگری شان، مطالعه کردند. 33 دانش آموزِ تیزهوش غیرموفق از مدارس سمپاد در دو استان تهران و گیلان، به صورت هدفمند، انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق، گردآوری شدند. سپس، تحلیل متنی داده های کیفی حاصل از مصاحبه ها به کمک رویکردِ پدیدارشناختی توصیفی و با استفاده از روشِ استویک کلایزی کین، انجام شد. نتایج با شمول 9 مضمونِ دگرشفقت ورزی در برابر دگرستیزه گری، پاسخگویی همدلانه در برابر عدم پاسخگویی همدلانه، مواجه گری فعالانه در برابر رویارویی های نا انطباقی، چند جانبه اندیشی در برابر تک وجهی نگری، فرآیندی نگری در برابر بازده اندیشی افراطی، یادگیری از تجارب منفی در برابر شکست هراسی، تأملی نگری در برابر تکانش گری، دگرگویی های مثبت در برابر دگرگویی های منفی و عدم قضاوت گری در برابر قضاوت گری و 69 زیرمضمون، ادراکِ نوجوانان تیزهوش غیرموفق را درباره بافت والدگری شان، تصویرگری کرد. در مجموع، تعقیبِ رویکردی پدیدارشناختی به فهمِ پدیده تیزهوشان غیرموفق با تاکید بر مشخصه های بافتار والدگری، مجموعه ای غنی از دانشی شامل شونده نشانگرهای چندگانه سازه نوظهورِ و بسیطِ والدگری غیرتوانمندمحور تحصیلی را به مثابه ترکیب ویژه ای از رفتارهای والدگری غیرمراقبت گر و همچنین مشوقِ سبکِ زندگیِ تحصیلیِ بازدارنده سلامت در نوجوانان، فراهم آورد.
مؤلفه های اندیشه امام خامنه ای در تحقق پدافند غیرعامل در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
81 - 104
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه ها و ابعاد اندیشه های امام خامنه ای(مدظله العالی) برای تحقق پدافند غیرعامل در فضای مجازی است. نظر به اهمیت فضای مجازی و نقش ویژه آن به عنوان فناوری پیش ران در حوزه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور و نیز لزوم مدیریت فضای مجازی برای جلوگیری از نفوذ و سوءاستفاده دشمنان و مقابله با تهاجمات و کاهش آسیب های احتمالی، ارائه الگویی به منظور مواجهه با آسیب ها و تهدیدهای فضای مجازی امری ضروری به نظر می رسد. در این بین، ضرورت، اصول، مفاهیم و شیوه های پدافند سایبری به کرات توسط مقام معظم رهبری به صورت مبسوط مورد تأکید قرار گرفته است. در تحقیق حاضر، در ابتدا، ابعاد و مؤلفه های پدافند سایبری شناسایی و اولویت بندی گردید و در ادامه، کوشیده شد تا با تحلیل مضمون فرمایشات مقام معظم رهبری(مدظله العالی) به ارائه الگویی برای پدافند سایبری در عرصه های جنگ نرم و فضای مجازی پرداخته شود؛ بنابراین، روش انجام پژوهش شیوه کیفی پدیدار شناختی است. جامعه آماری پژوهش شامل یک گروه 800 نفری از خبرگان(اساتید و اعضای هیئت علمی)، مدرسان، مدیران، کارکنان، متخصصان و دانشجویان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، دفاع سایبری و جنگ در فضای مجازی است. از بین این افراد به روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از رابطه کوکران در جامعه محدود، نمونه آماری به تعداد 29 نفر به طور هدفمند برای مصاحبه عمیق انتخاب شدند. روایی یافته های مطالعه با استفاده از روش های تطبیقی تضمین گردید و برای تجزیه وتحلیل داده ها از شیوه های کدگذاری باز و محوری بهره گرفته شد و بدین ترتیب، 52 گزاره مفهومی اولیه با 9 مقوله فرعی و 5 گزاره مقوله ای تأثیرگذار بر پدافند سایبری از منظر امام خامنه ای(مدظله العالی) در قالب عوامل علی، زمینه ای و شرایط محیطی شناسایی و روابط بین آنها در چارچوب الگوی ساختاری ترسیم و ارائه گردید.
مبانی معرفت شناختی پدیدارشناسی حیات دینی هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
7 - 27
حوزه های تخصصی:
در تحقیق پیش رو با اتکا به روش توصیفی - تحلیلی درصدد پاسخگویی به این پرسش هستیم که آیا پدیدارشناسی حیات دینی هایدگر از زیرساخت معرفت شناختی برخوردار است؟ به نظر می رسد اساس پدیدارشناسی حیات دینی هایدگر مبتنی بر فهم دازاین از واقعیت حیات دینی و حصول آگاهی به ذات حیات دینی بر اساس مکانیسم تفهیم دازاین باشد. بررسی نقش وجود اگزیستانسیل انسان(=دازاین) در راهیابی به حقیقت حیات دینی در قالب نگرش پدیدارشناختی هایدگر به حیات دینی، انگیزه اصلی محقق است که ما را با مبنای معرفت شناسانه پدیدارشناسی هایدگر آشنا می کند. بر اساس ارزیابی انجام یافته، دازاین فاعل شناسا در رویارویی با حیات دینی است و معرفتی که از این طریق تولید می شود معرفت یقینی است که متعلَّق آن، ذات حیات دینی از طریق مکانیزم فهم دازاین خواهد بود. دازاین نقش مهمی در رویکرد هایدگر به حیات دینی دارد. دازاین است که با حیات دینی مواجه شده و خود را در پرتو آن به پیش می راند.
استخراج و اعتبارسنجی تعیین کننده های تجربه دیجیتال مشتری به روش آمیخته(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات مدیریت و توسعه پایدار سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
115 - 137
حوزه های تخصصی:
برای بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کارها، اهمیت مشتری در فضای اینترنتی به مراتب به منظور کسب مزیت رقابتی از مشتریان سنتی بیشتر است. از این رو، هدف اصلی این پژوهش استخراج و اعتبارسنجی تعیین کننده های تجربه دیجیتال است تا مشخص گردد چه عواملی تجربه دیجیتال مشتریان در فضای اینترنتی را شکل می دهند. این پژوهش به صورت کیفی و کمّی انجام شده که در بخش کیفی از شیوه پدیدار شناسی و در بخش کمَی از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. در بخش کیفی به صورت هدفمند و با 22 مصاحبه، اشباع نظری صورت گرفت. داده های مصاحبه به روش ون مانن تجزیه و تحلیل شد. بر اساس نتایج، تعیین کننده های تجربه دیجیتال مشتری در 19 مقوله فرعی، 7 مقوله اصلی شامل ارزش خرید، امنیت، تجربه دیجیتال هیجان، تجربه، سایت اپلیکیشن، آمیخته سنتی، خدمات پشتیبانی و پرداخت شناسایی و دسته بندی گردید. در بخش کمّی جهت اعتبارسنجی مؤلفه ها با استناد به یافته های بخش کیفی پرسش نامه تدوین و 432 پرسشنامه به صورت هدفمند جمع آوری شد. جهت اعتبار سنجی مؤلفه ها از تحلیل عاملی تأییدی به وسیله نرم افزار ایموس استفاده شد. بر اساس نتایج، کلیه مؤلفه ها مورد تأیید قرار گرفت. بنابراین، به مدیران و صاحبان کسب و کارها پیشنهاد می گردد برای ایجاد رضایت مشتریان به این عوامل توجه ویژه ای داشته باشند.
همبودی اگوی استعلایی و تجربی در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
131 - 158
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مسئله چالش برانگیز هویت اگوی استعلایی را در پدیدارشناسی هوسرل بررسی کرده است. موقعیت کانونی این نظریه از یک سوی، ابهامها و انتقادهای اساسی از جانب فیلسوفان وابسته به سنت پدیدارشناسی از سوی دیگر، ضرورت پژوهش در این باره را آشکار مینماید. هوسرل براساس تصویری که به طور کلی از سرشت زندگی اگوئیک و توانایی انشقاق آن ارائه میدهد به مسئله ارتباط اگوی محض و تجربی که به عنوان نقطه مرکزی انتقادها تلقی شده است، میپردازد. وی برپایه تز تولید اگوی استعلایی از طریق فعالیت اگوی خاص تجربی، این نظریه را بیان کرده است که اگوی تجربی این قابلیت اساسی را دارد که خود را به طرق مختلف از هم باز شناسد و به تولید انبوهی از اگوهای جدید مبادرت ورزد که هر یک از آنها جریان آگاهی منحصر به فرد خود را دارد. از این رو هوسرل ضمن ابراز اندیشه همبودی اگوی استعلایی و تجربی، بر دو گونه نگریستن نسبت به اگو تأکید ورزیده است. اگو را هم می توان بسان ابژه ای در جهان نگریست و یا از منظر رابطه تجربه – جهان به منظور کشف ساختارهای ذاتی تجربه. براین اساس اگوی استعلایی به عنوان تنها پس ماند پدیدارشناختی تقلیل استعلایی، به ما امکان دسترسی به منطقه ی هستیِ جدیدی را که مطلق است، میدهد.
پدیدارشناسی کنش زیارت امام رضا (ع)؛ مطالعه موردی در زمستان 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
25 - 57
حوزه های تخصصی:
با رونق گرفتن جامعه شناسی دین، زیارت نیز به عنوان کنشی دینی اجتماعی موردتوجه پژوهشگران علوم اجتماعی قرار گرفته است. در رویکرد پدیدارشناسانه به صورت خلاقانه، کنشگران اصل عمل اجتماعی را تجربه می کنند و این تجربه زیسته به صورت میان ذهنی در آگاهی دیگران نیز پدیدار می شود. این پژوهش باهدف پی بردن به آگاهی و فهم تجربه زیسته زائران و نحوه ساخت پدیدار زیارت و درک معنای تجربه زیارت از طریق توجه به اشتراک میان ذهنی زائران حرم امام رضا (ع) بر اساس رویکردی پدیدارشناسانه انجام گرفته است. اصلی ترین تکنیک مورد استفاده این پژوهش نیز مصاحبه است و موقعیتی فراهم آمده تا زائر دیدگاه خود را نسبت به دنیایی که تجربه کرده با استفاده از زبان و لغات خاص خود تشریح کند. مصاحبه ها بر اساس مدل مفهومی دیداری شجاعی زند با 5 نمونه مرد با تیپ های شخصیتی متفاوت انجام گرفته و نتایج ذیل حاصل شد: زیارت دارای ابعاد معرفتی، عاطفی و عملی است. زائران در بعد معرفتی در پی کسب معرفت نسبت به امام و شناخت این حقیقت هستند که امام واسطه ای است برای رسیدن به معبود خویش؛ بنابراین به جلب مهربانی امام نسبت به خود توجه دارند. در بعد عاطفی زیارت احساسی از آرامش و خشوع را از طریق انجام فردی و جمعی عبادات در حرم امام رضا (ع) و رعایت هرچه بیشتر اخلاقیات از سوی زائران را در پی دارد. در بعد عملی زائران با انجام آدابی معین و اهتمام در عمل به تکالیف فردی و جمعی، میزان پایبندی و متشرع بودن خود را به نمایش می گذارند.
رویکرد فلسفی پدیدارشناسی در پژوهش های حسابداری
حوزه های تخصصی:
حسابداری به عنوان پدیده ای اجتماعی و سازمانی همگام با پیشرفت اجتماعی و پیچیدگی روز افزون کسب و کار ها به سرعت در حال تغییر است. لذا در هر حوزه معانی متفاوتی پیدا می کند که درک چگونگی استفاده و واکنش بازیگران اجتماعی، و نحوه شکل گیری و بازسازی حوزه هایی که رویه های حسابداری در آن اعمال می شوند مهم تر از پیش شده است. به دلیل اینکه جریان اصلی پژوهش های حسابداری از پژوهش های کمی استفاده می کند، نیاز به ورود روش های فلسفی پدیدارشناسی به پژوهش های حسابداری جهت بررسی پدیده های جدید احساس می گردد. این مقاله برخی از پرسش های پژوهشی متناسب با روش های پژوهش کیفی و فرصت هایی را جهت بررسی پدیده های جدید حسابداری ارایه می کند. استفاده از رویکرد مسیر برای پژوهش های کیفی، به ویژه استفاده از پدیدارشناسی برای مسائل حسابداری، پژوهشگران را بر آن داشت تا جایگزین دیگری (با انتخاب روش های پژوهش پدیدارشناسی) جهت انجام پژوهش های کیفی خود داشته باشند. نتایج نشان داد که استفاده از این رویکرد در پژوهش -های کیفی پدیدارشناسی، می تواند پژوهشگران حسابداری را به سمت یافتن پاسخ در اولین قدم های پژوهش های کیفی و نیز کاوش در مفاهیم حوزه های مختلف حسابداری سوق دهد. همچنین این مدل می تواند روش شناسی های پدیده شناسی را برای پژوهشگران حسابداری غنی تر کند.
بررسی دیدگاه استادان درباره نظام رتبه بندی دانشگاه های کشور (مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی دانشگاه کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
37 - 62
حوزه های تخصصی:
در نظام های رتبه بندی دانشگاهی، جایگاه یک دانشگاه به عنوان کانون علم آموزی و توسعه در مقایسه با دانشگاه های دیگر بر اساس شاخص های از قبل مدون شده تعیین می شود. بر این اساس، هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی دیدگاه استادان دانشگاه کردستان درباره نظام رتبه بندی دانشگاه های کشور بود. این پژوهش از نوع پژوهش کیفی و مبتنی بر روش پدیدارشناسی کولایزی است. جامعه پژوهش شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه کُردستان در سال تحصیلی 98-1397 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (انتخاب نمونه های مطلوب)، از میان 348 عضو هیئت علمی دانشگاه کردستان، 15 نفر از استادان دانشکده های مختلف از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند به پرسش های پژوهش پاسخ دادند. برای سنجش اعتباراز روش اعتبار نهایی کولایزی استفاده شد. 397 دقیقه مصاحبه ضبط شده، پس از پیاده سازی، تحلیل مضمونی شد. در بخش مهم ترین چالش های نظام رتبه بندی، پنج مضمون اصلی کمّی گرایی آموزشی، کمّی گرایی پژوهشی، نامناسب بودن سطح بندی، سیاست محوری و اعتبارات، در بخش مهم ترین راهکارهای رفع چالش ها سه مضمون اصلی مقایسه های هم طراز، عدالت بخشی و توجه به ماهیت رشته ها، برای پیامدهای رتبه بندی، سه مضمون اصلی رقابتی کردن، ارتقابخشی جایگاه و جذب تسهیلات و در نهایت، در قسمت متغیرهای پیشنهادی برای بهبود رتبه بندی، دو مضمون اصلی وزن دهی شاخص ها و رتبه بندی موضوعی به دست آمد.
بررسی عوامل اثرگذار بر تجربه کارکنان در شرکت های تولید نرم افزار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه در سال های اخیر چهار نسل متفاوت از کارکنان در سازمان ها در کنار هم مشغول به کارند، راضی نگه داشتن و ایجاد تعلق خاطر نسبت به سازمان در کارکنان، به چالشی برای مدیران منابع انسانی سازمان بدل شده است. برخی محققان در پاسخ به این چالش، تغییر رویکرد سازمان، به مدیریت تجربه کارکنان را توصیه می کنند. اما آنچه اهمیت می یابد این است که در ساخت یک تجربه مثبت همکاری، چه عواملی اثرگذارند. هدف از پژوهش جاری، ارائه مدل تجربه کارکنان در شرکت های تولید نرم افزار است. پژوهش جاری یک پژوهش کاربردی است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی توصیفی، با روش تحلیل موستاکاس به توصیف پدیده تجربه کارکنان، در دو شرکت همکاران سیستم و داتین که دو شرکت تولید نرم افزار بزرگ در کشور هستند، پرداخته شده است، برمبنای یافته های پژوهش 7 عامل سازمانی، 2 عامل فردی و 4 عامل محیطی اثرگذار بر تجربه کارکنان شناسایی شدند. با توجه به اهمیت موضوع تجربه کارکنان در مدیریت منابع انسانی در عصری که چهار نسل متفاوت از کارکنان، با تنوع بالا مشغول به کار در سازمان هستند، یافته های این تحقیق به طراحان تجربه کارکنان در سازمان کمک خواهد کرد تا به بهبود تجربه کارکنان بپردازند.
مطالعه پدیدا شناسانه رفتارهای کاری معکوس با تأکید بر تجربه زیسته کارکنان پتروشیمی فناوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
69 - 102
حوزه های تخصصی:
در محیط رقابتی، رفتار کارکنان به عنوان یکی از دغدغه های مهم سازمان ها مطرح شده است. رفتار کارکنان را می توان به آن دسته از رفتارهایی که به نفع سازمان است و به آن هایی که به آن آسیب می رساند، طبقه بندی کرد. اولی به طور مثبت به عملکرد سازمانی کمک می کند. درحالی که مورد دوم برای سازمان ها مضر است. به این رفتارهای مضر یا ناکارآمد توسط محققان مختلف برچسب های متفاوتی مانند خشم و خشونت در محل کار، انحراف، تلافی و خرابکاری زده شده است. تجزیه وتحلیل این برچسب ها نشان می دهد که همه آن ها ماهیت معکوس دارند، به همین دلیل به عنوان رفتارهای کاری معکوس نامیده می شوند که می تواند به کارکنان، سازمان و ذینفعان آن آسیب برساند. با توجه به این مطالب و اهمیت رفتار کارکنان هدف از انجام این مطالعه بررسی و تحلیل عوامل و شرایطی است که باعث بروز رفتارهای کاری معکوس در صنعت پتروشیمی می شود. این مطالعه به منظور درک بهتر این نوع رفتارها و ارائه راهکارهایی برای پیشگیری و مدیریت آن ها انجام شد. راهبرد پژوهش، پدیدارشناسی تفسیری و مشارکت کنندگان در آن کارکنان پتروشیمی فناوران بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند و بر اساس اشباع نظری انجام شد که بعد از مصاحبه با 21 نفر به اشباع نظری دست یافته شد. نتایج این مطالعه به ارائه یک مدل با 6 بعد اصلی (رفتار معکوس فردی، رفتار معکوس شغلی، رفتار معکوس سیاسی، رفتار معکوس سازمانی، رفتار معکوس بین فردی و رفتار معکوس منفعت طلبانه) برای رفتارهای معکوس منجر گردید.
شناسایی ابعاد و پیامدهای تجربه دیجیتال مشتری به روش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
194 - 215
حوزه های تخصصی:
هدف: تجربه مشتری جنبه مهمی برای دستیابی به موفقیت است؛ به ویژه در حوزه اینترنتی و خرید دیجیتال که فرایندی پیچیده است و عامل های اثرگذار بسیاری دارد. با ظهور فناوری های جدید، شیوه های ارتباطی بین سازمان ها و مشتریان تغییر کرده است و روند دیجیتالی شدن، به مشتریان اجازه می دهد تا بدون مرز زمانی و مکانی، به اطلاعات زیادی در سراسر جهان دست یابند و تراکنش و خریدهای متعددی را در لحظه انجام دهند. امروزه مشتریان فقط به دنبال بارگیری یا جست وجوی داده ها نیستند و خودشان قادر به تعامل، بارگذاری و اشتراک گذاری محتوا هستند. رسانه های اجتماعی با به وجودآوردن دنیای مجازی آنلاین، ارتباطات را از شیوه سنتی، به پدیده اجتماعی بزرگ و آنلاین تبدیل کرده اند. این رسانه ها با بهره گیری از قابلیت های تعاملی، به تماس مستقیم با مصرف کنندگان، هزینه کمتر و بهره وری بیشتر منجر می شوند و رضایت خرید آنلاین و تکرار خرید آنلاین را افزایش می دهند و موجب تجربه خوشایند در مصرف کنندگان می شوند. تجربه دیجیتال مشتری، به موضوع مهمی در تحقیقات بازاریابی تبدیل شده است؛ زیرا کسب وکارها دریافته اند که موفقیت آن ها تا حد زیادی، به ارائه تجربه های خرید مثبت به مشتریان خود بستگی دارد. در این پژوهش تجربه دیجیتال مطلوب مشتریان، هنگام خرید اینترنتی در فضای پُر رقابت، به عنوان دغدغه اصلی پژوهش بررسی شده است تا مشخص شود که چه عواملی تجربه دیجیتال مشتریان در فضای اینترنتی را شکل می دهند.روش: رویکرد انجام پژوهش، از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی توصیفی است. جامعه آماری پژوهش افرادی بودند که در ماه، دست کم دوبار از طریق سایت خرید اینترنتی انجام داده اند و مبلغ خرید ماهیانه آن ها بیش از ۵۰۰ هزار تومان بوده است، در نتیجه کسانی انتخاب شدند که با خرید اینترنتی آشنایی کامل داشتند. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه با توجه به ماهیّت کیفی پژوهش تا حد اشباع داده ها، ۱۸ نفر تعیین شد. تجزیه وتحلیل داده های مصاحبه به روش ون مانن انجام شد و بر اساس مراحل سه گانه کدگذاری، یعنی کدگذاری های باز، محوری و گزینشی، داده ها به طور مستمر بازبینی و پالایش شدند.یافته ها: پس از تحلیل یافته ها، تعداد ۷۰۵ کد استخراج شد که در سه مؤلفه اصلیِ تجربه دیجیتال مشتری، رضایت از خرید اینترنتی و بازگشت مجدد، دسته بندی شدند. برای دسته تجربه دیجیتال مشتری، ۱۹ مقوله فرعی، ۵ مقوله اصلی و یک طبقه فرعی شناسایی شد. به همین صورت، برای دسته رضایت مشتریان از خرید اینترنتی ۲ مقوله و برای دسته قصد بازگشت مجدد نیز ۲ مقوله شناسایی شد.نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از تأثیر عوامل ذکر شده بر ایجاد تجربه دیجیتال مثبت در مشتریان و خرید اینترنتی است که با توجه به شرایط پُررقابت کسب وکارها، مدیران و صاحبان کسب وکارها برای ایجاد رضایت مشتریان، بایستی به این عوامل توجه ویژه ای داشته باشند.
پدیدارشناسی سکوت سازمانی (مطالعه موردی: دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
661 - 695
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه سکوت سازمانی یکی از مشکلات سازمان است که بی توجهی به آن، بر ابعاد فردی، گروهی و سازمانی آثار نامطلوبی می گذارد. پژوهش حاضر با هدف معناکاوی در ادراک و تجربه زیسته اعضای هیئت علمی و کارکنان، به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری سکوت سازمانی در دانشگاه فرهنگیان انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی و از لحاظ روش، مبتنی بر مطالعات پدیدارشناسی است. مشارکت کنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان منطقه ۹ شرق کشور بودند. برای شناسایی عوامل مؤثر بر سکوت سازمانی، به دلیل تفاوت نسبی مشارکت کنندگان در مدرک تحصیلی و همچنین، تجربه های فردی و برداشت های آنان از سکوت سازمانی، از روش نمونه گیری هدفمند با تغییرات بیشینه استفاده شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که پس از مصاحبه با ۱۶ نفر، اشباع نظری حاصل شد. برای اطمینان از قابلیت پایایی مصاحبه های انجام شده، از معیارهای گوبا و لینکلن (قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت اتکا و قابلیت تأیید) استفاده شد. برای تأیید قابلیت انتقال، یافته ها در اختیار متخصصان قرار گرفت و به منظور تأیید قابلیت اتکا، توافق بین کدگذاران انجام شد و از یک متخصص که بر موضوع این پژوهش اشراف داشت، درخواست شد تا به عنوان همکار پژوهش (کدگذار) در این پژوهش مشارکت کند. پایایی بین دو کدگذار ۸۶ درصد به دست آمد. قابلیت تأیید از طریق مرور و بازخورد همتایان انجام شد. تجزیه وتحلیل بر اساس تحلیل محتوای شش مرحله ای «اسمیت» و کدگذاری و بهره گیری از نرم افزار مکس کیودا انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها در ۳ مقوله برون سازمانی، درون سازمانی و فردی و ۱۱تم اصلی و ۶۴ تم فرعی سازمان دهی شد. در مقوله برون سازمانی تم های اصلی سیاسی و اجتماعی قرار گرفت. در مقوله درون سازمانی تم های اصلی ساختاری، ارتباطی، مدیریتی، منابع انسانی، نظارتی، اقتصادی و جوّ سازمان مشخص شد و در مقوله فردی تم های اصلی دانشی و انگیزشی به دست آمد. در بررسی بیشتر، مشخص شد که تم ساختاری متشکل از گستردگی سازمان، تمرکز در تصمیم گیری، ساختار سلسله مراتبی، بی توجهی به ارزش های سازمانی و قوانین و مقررات دست وپاگیر است. تم ارتباطی شامل تعاملات برون سازمانی، جریان ارتباطی یک طرفه، دیده شدن یک گروه خاص، حاکمیت روابط غیررسمی، استفاده از شبکه های اجتماعی در دانشگاه، واکنش منفی به اظهارنظر همکاران است. در تم مدیریتی عدم روحیه انتقادپذیری مدیران، عدم کاربست ایده ها، نادیده گرفتن واقعیت ها توسط مدیران، عدم شفافیت در تصمیم گیری، مدیریت استبدادی وعدم تحمل بازخوردهای منفی مطرح می شود. در تم منابع انسانی تبعیض جنسیتی در تفویض اختیار، عدم ارتقا بر اساس تلاش، عدم جذب و به کارگماری بر اساس خودگشودگی و خلاقیت، عدم وجود نظام شایسته سالاری وعدم قدرشناسی از فعالیت های شایسته کارکنان، عدم امنیت شغلی سازمان دهی شد. در تم نظارت و کنترل نتایج نشان داد که امنیتی شدن فضا، تأکید بر کنترل کارکنان، فرایندهای کنترلی دانشگاه، نهادهای نظارتی خارج از سازمان و تنبیه و به حاشیه راندن کارکنان در سکوت مؤثرند. در تم اقتصادی ارائه پاداش به پیشنهادهای کاربردی، وضعیت اقتصادی حاکم بر افراد، ضرورت های عاجل اقتصادی از قبیل افزایش حقوق و ادامه کار قرار گرفت. در تم جوّ سازمان نگرانی از آزادی بیان، تبعیت و اطاعت پذیری افراد، پایین بودن کیفیت محیط کار، عدم جوّ حمایت گرا، رواج فرهنگ بی تفاوتی، تملق و تمجید قرار گرفت. در مقوله فردی تم های دانشی و انگیزشی سازمان دهی شد. برای تم دانشی مؤلفه های نابسندگی دانش سازمانی، تجربه کم افراد در بخش اداری، توجه به شایعات به جای کانال های رسمی اطلاعات، تجارب زیسته از تبعات مشارکت وعدم توانمندی در تبیین موضوعات شناسایی شد. در تم انگیزشی در نظر گرفتن انتظارات فردی، در نظر گرفتن اهداف فردی، احساس ناتوانی کارکنان در تغییر، امنیت روانی، انگیزه کاری، بی اعتمادی، تاب آوری، کاهش اعتمادبه نفس، درماندگی آموخته شده، عدم احساس تعلق به سازمان، عدم اظهارنظر، عدم امنیت شغلی، عدم توانایی در انتقال موضوع، مشغولیت کاری، ملاحظات فردی از قبیل مصلحت اندیشی، حفظ موقعیت و مسائل منفعتی سازمان دهی شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، برای کاهش یا جلوگیری از سکوت سازمانی در دانشگاه فرهنگیان، به عنوان رفتار سازمانی منفی، این راه کارها پیشنهاد می شود: تقویت فرهنگ سازمانی قوی و ایجاد جوّ حمایت گرانه، امن و همدلانه؛ برنامه ریزی دوره های توانمندسازی اعضای هیئت علمی و مدیران در زمینه نظام اداری و آشنایی با قوانین؛ تمرکززدایی در دانشگاه و تفویض اختیار بیشتر به مدیران استانی دانشگاه؛ برقراری نظام پیشنهادها در دانشگاه؛ تنظیم قوانین اقتصادی لازم برای تشویق و ایجاد انگیزه در اعضا؛ حذف رفتارهای تبعیض آمیز و استفاده از ظرفیت همه افراد به تناسب تخصص و مهارت در اداره دانشگاه؛ تأکید بر برگزاری کرسی های آزاداندیشی و اعتمادسازی برای ارائه نظرها؛ به کارگیری نظام شایسته پروری، شایسته گزینی و شایسته گماری، به ویژه در پُست های ستاره دار دانشگاه.
تحلیل ادراک و تجربه زیسته معلمان ابتدایی از دلایل ناکارآمدی برنامه ارزشیابی توصیفی کیفی: مطالعه به روش پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۲
121 - 152
حوزه های تخصصی:
کیفیت نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در هر نظام آموزشی را می توان، زمینه ساز بینایی مستمر نظام آموزشی و معادل سامانه پایش سلامتی سازمانی و نظام تهییج پویایی و نشاط دانست. مقاله حاضر می کوشد، ضمن واکاوی در تجربه زیسته معلمان، ادراک آنان راجع به دلایل ناکارآمدی برنامه ارزشیابی توصیفی در مدارس ابتدایی را مورد بازنمایی قرار دهد. مطالعه حاضر مبتنی بر رویکردی کیفی و به روش پدیدارشناسی، با حضور 14 مشارکت کننده از میان معلمان زن و مرد دو شهرستان استان تهران به روش نمونه گیری هدفمند و با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی صورت پذیرفت.تحلیل عمیق روایت های معلمان، به شناسایی و دسته بندی سه مضمون اصلی و ده زیر مضمون منتج شد. نتایج نشان داد که معلمان نسبت به اهداف، شیوه اجرا، کارکرد، تجویز و تعمیم این برنامه، نقدها و گلایه های فراوانی دارند که مایلند شنیده شود. تدارک سازوکارهای منسجم و با ضمانت اجرایی بالا و پیگیری، پاسخگویی به نقدها و نگرانی های آنان در این خصوص و همچنین ارتقای شرایط موجود، می تواند به بهبود کیفیت نظام ارزشیابی در مدارس ابتدایی کمک شایانی کند.
شناسایی عوامل شکل دهنده تضمین کیفیت آموزش عالی ایران (مطالعه پدیدارشناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۳
153 - 199
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با بررسی روندهای اصلی تحولات آموزش عالی و کلان پیشران های اثرگذار بر تضمین کیفیت آموزش عالی از رهگذر بازخوانی و دریچه نگاه صاحب نظران و اندیشه های صورت گرفته، به سنخ شناسی نیروهای شکل دهنده تضمین کیفیت در آموزش عالی اقدام شده است. پژوهش حاضر به شیوه کیفی با رویکرد فنومولوژی و به روش نمونه گیری هدفمند اجرا شد. با 17 نفر از اعضای هیئت علمی، مصاحبه های نیمه ساختاریافته صورت گرفت. داده ها به روش استرابرت و کارپنتر (2003) تجزیه وتحلیل شد. یافته های به دست آمده در خصوص شکل دهنده های تضمین کیفیت در هفت مضمون اصلی شامل عوامل درون زا، محیطی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، بین المللی، زیرساختی و زیست محیطی و 17 مضمون فرعی خلاصه شد. یافته های این پژوهش می تواند افق های جدیدی را در خصوص اندیشه در زمینه خلق آینده مطلوب و معیاری برای اصلاح سیاست ها و برنامه های بلندمدت در حوزه مسائل مرتبط با کیفیت آموزش عالی بگشاید.
شناسایی عوامل مؤثر در شکل گیری فرهنگ ارزشیابی کاذب در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکل گیری فرهنگ ارزشیابی کاذب از مخرب ترین آسیب هایی است که پویایی و نشاط هر نظامی را با چالش های جدی همراه می سازد. پژوهش حاضر، با هدف واکاوی در ادراک و تجربه زیسته معلمان و مدیران در خصوص عوامل مؤثر در شکل گیری فرهنگ ارزشیابی کاذب در مدرسه های ابتدایی به انجام رسید. تلاش شد تا با بهره گیری از ظرفیت شگرف روش های کیفی به شناسایی و بازنمایی عمیق عوامل مؤثر در شکل گیری فرهنگ ارزشیابی کاذب در مدرسه های ابتدایی اقدام شود. برای گردآوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و راهبرد ملاکی، پس از 27 مصاحبه، اشباع داده ها حاصل شد. مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل شد. با تحلیل مصاحبه ها 7 مضمون اصلی شامل «عوامل فردی»، «عوامل آموزشی»، «عوامل مرتبط با مدیر»، «عوامل فرهنگی اجتماعی»، «عوامل مرتبط با مدرسه»، «عوامل مرتبط با سیاست گذاری و برنامه ریزی» و «عوامل مرتبط با فرایند اجرای برنامه ها» شناسایی شد. یافته ها نشان داد که نظام ارزشیابی آموزشی در مدرسه های ابتدایی با چالش های مضاعفی روبه روست و ضرورت دارد، به منظور انجام ارزشیابی معتبر و اصیل؛ تصمیماتی در سطح کلان اتخاذ شود. شواهد نشان می دهد، کم توجهی به اصول ارزشیابی در نظام آموزش ابتدایی، زمینه شکل گیری و تشدید فرهنگ ارزشیابی کاذب را ایجاد کرده است.
شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای اعتبارسنجی مدرسه های متوسطه نظری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
189 - 232
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر، شناسایی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای اعتبارسنجی به منظور تضمین کیفیت آموزش در مدرسه های متوسطه نظری بود. روش پژوهش، چندروشی[1] بود که از دو روش اسنادی و پدیدارشناسی استفاده شده است. برای دسترسی به داده های غنی پس از تحلیل اسناد (7 سند داخلی و 17 سند خارجی مرتبط با کلیدواژه های منتخب)، از مصاحبه با صاحب نظران استفاده شد. مشارکت کنندگان در پژوهش بر اساس رویکردی هدفمند و با استفاده از روش موارد مطلوب، از بین خبرگان تعلیم و تربیت، متخصصان اعتبارسنجی و مسئولان اجرایی آموزش و پرورش برگزیده شدند. اشباع نظری به عنوان شاخص کفایت داده ها پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 35 نفر از مشارکت کنندگان، به دست آمد. برای گردآوری داده ها از تحلیل اسناد و مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بهره گرفته شد. نتایج نشان داد چارچوب اعتبارسنجی مدرسه های متوسطه نظری دارای 7 عامل (ساختار سازمانی، ساختارفیزیکی، عوامل فردی معلم (کادر اداری و آموزشی)، عوامل فردی دانش آموزی، عوامل سیاسی، عوامل فرهنگی و هسته فنی تدریس و یادگیری) است. 60 ملاک و 266 نشانگر متناسب با ویژگی های مدرسه های متوسطه نظری برای عوامل هفتگانه فوق، شناسایی و درنهایت چارچوب پیشنهادی اعتبارسنجی مدرسه های متوسطه نظری معرفی شد.