مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۶۱.
۳۶۲.
۳۶۳.
۳۶۴.
۳۶۵.
۳۶۶.
۳۶۷.
۳۶۸.
۳۶۹.
۳۷۰.
۳۷۱.
۳۷۲.
۳۷۳.
۳۷۴.
۳۷۵.
۳۷۶.
۳۷۷.
۳۷۸.
۳۷۹.
۳۸۰.
پرخاشگری
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تعداد زیادی از دانش آموزان در سراسر دنیا بازی های رایانه ای انجام می دهند و با آن سرگرم می شوند. بازی های رایانه ای و الگو گرفتن از آن می تواند منجر به رفتارهای ضد اجتماعی شود از این رو هدف پژوهش حاضر بررسی نقش پرخاشگری و احساس تنهایی در بازهای رایانه ای بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره اول ناحیه 4 استان قم که حدود 560 نفر بودند که به کمک جدول و مورگان از بین آنان 172 دانش آموز پسر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و احساس تنهایی راسل، پیلوا وکورتونا (1980) بود.آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم مدل پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و بوت استرپ انجام گرفت. و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 21 استفاده شد. یافته ها:. نتایج پژوهش نشان داد مدل مورد آزمون از برازش قابل قبولی برخوردار بود و نتایج نشان داد بین بازی های رایانه ای با پرخاشگری (001/0P<)، پرخاشگری با احساس تنهایی (001/0P<)، و بازی های رایانه ای با احساس تنهایی (001/0P<) رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: سرگرم شدن دانش آموزان با بازی های رایانه ای منجر به پرخاشگری در دانش آموزان می شود بنابراین می توان با کاستن از سطح بازی های رایانه ای، ضمن کاهش پرخاشگری دانش آموزان، زمینه کاستن احساس تنهایی آنان را فراهم آورد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مراجعه کننده به مراکز مشاوره ناحیه 3 تبریز بود. نمونه به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شد و سپس برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، ابتدا پیش آزمون اجرا شد و سپس آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه روی گروه آزمایش اجرا و بعد از آن پس آزمون روی هر دو گروه اجرا گردید. به فاصله دو ماه بعد یعنی در مرحله پیگیری نیز هر دو گروه آزمایش و کنترل مجددا مورد آزمون قرار گرفتند. از پرسش نامه های پرخاشگری و تعامل با هم سالان برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که در گروه آزمایش میانگین نمرات پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معنی دار داشته است. ازطرف دیگر این تغییرات در پرخاشگری، قلدری و قربانی شدن از پس آزمون تا مرحله پیگیری تغییر معنی داری نداشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مشاوران می توانند برای پیشگیری و کاهش رفتارهای پرخاشگرانه، قلدری و قربانی شدن در این گروه از افراد از این مداخله بهره بگیرند.
اثربخشی تئاتر درمانی بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی – نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
101 - 128
حوزه های تخصصی:
اختلال بیش فعالی-نقص توجه ازجمله اختلالاتی است که منجر به بروز مشکلات متعددی برای کودکان مبتلا می شود، درمان های متعددی نیز برای بهبود این اختلال پیشنهادشده، اما پرداختن به درمان های غیردارویی که فاقد عوارض جانبی باشد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش اثربخشی تئاتردرمانی بر پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی - نقص توجه موردبررسی قرارگرفته. از طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون همراه با گروه کنترل و آزمون پیگیری برای اجرای این مطالعه استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی نقص توجه شهر رفسنجان بود که ازاین بین تعداد 16 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان اعضا نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه 8 نفره آزمایش و کنترل جای گذاری شدند. اعضای گروه آزمایش در جلسات گروهی تئاتردرمانی شرکت کردند، درحالی که برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی شهیم (1385) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از آزمون واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها حاکی از این بود که میزان پرخاشگری گروه آزمایش پس از انجام مداخله ی تئاتردرمانی و همچنین بعد از گذشت یک ماه (مرحله پیگیری)، نسبت به گروه کنترل کاهش یافته بود. (001/0>P) بنابراین می توان نتیجه گرفت که تئاتر درمانی موجب کاهش میزان پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی – نقص توجه می شود.
رابطۀ بین ابعاد دلبستگی و کنش تأملی مادر با پرخاشگری کودکان پیش دبستانی: نقش واسطه ای توان بد رفتاری با کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۶
387 - 400
حوزه های تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطهای تـوان بدرفتـاری بـا کـودک در رابطه بیـن ابعـاد دلبسـتگی و کنـش تأملـی مـادر بـا پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی بـود کـه در قالـب طـرح همبسـتگی بـا روش تحلیـل مسـیر، روابـط متغیرهـا را مـورد بررسـی قـرار داد. جامعه آمـاری پژوهـش مـادران دارای کـودک پیشدبسـتانی 4 تـا 6 سـاله شـهر مشـهد بـود. 337 نفـر از مـادران بـه شـیوه نمونهبـرداری در دسـترس انتخـاب شـدند و بـه پرسشـنامه کنـش تأملـی والدینـی (لویتـن، مایـز، نایسـنس و فوناگـی، 2017)، مقیـاس بازنگریٰشـده دلبسـتگی بزرگسـال (کالینـز، 1996)، فـرم کوتـاه سـیاهه تـوان بدرفتـاری بـا کـودک (آندرسـما، چافینـز، مولینـز و لیبرتـون، 2005) و فـرم والـد مقیـاس پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی (واحـدی، فتحـیآذر، حسینینسـب و مقـدم، 2008) پاسـخ دادنـد. نتایـج تحلیـل مسـیر بـا تأییـد بـرازش مـدل، نشـان داد اضطـراب دلبسـتگی از طریـق مسـیر پیشذهنیسـازی- تـوان بدرفتـاری بـر پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی اثـر غیرمسـتقیم دارد. اثـرات غیرمسـتقیم اضطـراب دلبسـتگی بـر پرخاشـگری کـودک بهواسـطه قطعیـت و علاقـه نسـبت بهحالتهـای ذهنـی نیـز معنـادار بـود. همچنیـن تنهـا اثـر غیرمسـتقیم اجتنـاب دلبسـتگی بـر پرخاشـگری بهواسـطه تـوان بدرفتـاری بـا کـودک بـود. یافتههـای پژوهـش حاکـی از نقـش سـازههای دلبسـتگی و کنـش تأملـی در شناسـایی تـوان بدرفتـاری مـادران و پرخاشـگری کـودکان پیشدبسـتانی اسـت.
اثربخشی آموزش درمان متمرکز بر شفقت به والدین بر کاهش پرخاشگری، مشکلات رفتاری و اضطراب فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
198 - 214
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش درمان متمرکز بر شفقت به والدین بر کاهش پرخاشگری، مشکلات رفتاری و اضطراب فرزندان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع طرح های کاربردی و نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه والدین و کودکان 8 تا 10 ساله مراجعه کننده به کلینیک روانشناسی شهر اصفهان در شش ماه دوم سال 1401 بود. نمونه این پژوهش شامل 30 نفر از مراجعه کننده به مراکز مشاوره که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی درمان متمرکز بر شفقت به والدین و یک گروه لیست انتظار جای داده شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری، مشکلات رفتاری، اضطراب به دست آمد. داده ها با استفاده از روش مانکوا و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد و تحلیل های آماری فوق با بهره گیری از نرم افزار SPSS-26 به اجرا درآمد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به والدین بر کاهش پرخاشگری، مشکلات رفتاری و اضطراب فرزندان موثر بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان متمرکز بر شفقت به والدین می تواند به عنوان روش مداخله ای موثری برای بهبود کاهش پرخاشگری، مشکلات رفتاری و اضطراب فرزندان باشد
بررسی رابطه بین شیوه های فرزند پروری والدین و میزان رضایت زناشویی با پرخاشگری کودکان
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین شیوه های فرزند پروری والدین و میزان رضایت زناشویی با پرخاشگری کودکان شهرستان لامرد می باشد. جامعه پژوهش شامل تمام نوآموزان پنج ساله 18 مهدکودک شهرستان لامرد و والدینشان که در سال تحصیلی 1399-1398 در مهدکودک های این شهرستان مشغول به فعالیت هستند می باشد. نمونه آماری آن شامل 50 نفر از کودکان مذکور و والدین آن ها بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده از جامعه فوق انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه استاندارد فرزند پروری بامریند، پرسشنامه پرخاشگری آرنولد باس و مارک پری اچ و پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ که پایایی و روایی آن توسط پژوهش های قبلی در ایران تأییدشده است، می باشد. عمده ترین نتایج تحقیق مبین آن است که بین سبک فرزند پروری دموکراتیک، سهل گیرانه و مستبدانه والدین با مؤلفه های پرخاشگری کودکان هیچ رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین بین رضایت زناشویی والدین با مؤلفه های پرخاشگری کودکان و بین رضایت زناشویی والدین با سبک فرزند پروری هیچ رابطه معناداری وجود ندارد.
بررسی تأثیر باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان اردل
حوزه های تخصصی:
باورهای دینی در همه ابعاد زندگی انسان، تأثیرات بسزایی دارد و تقویت این باورها باعث افزایش سلامت روان افراد می شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیر باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، از نوع تحقیق نیمه تجربی با پیش و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دخترانه دین و دانش گندمکار بود 30 دانش آموز دختر مقطع متوسطه بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. آن ها در دو گروه آزمایشی و کنترل تخصیص تصادفی شدند. با استفاده از پرسشنامه پرخاشگری (AGQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند، سپس افراد در گروه آزمایش به مدت 4 هفته طی 8 جلسه 45 دقیقه ای تحت آموزش باورهای دینی با رویکردشناختی-رفتاری با قرار گرفتند. یافته ها در نرم افزار SPSS-22 ثبت و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مورد تحلیل واقع شد، نتایج حاصل از تحقیق نشان داد باورهای دینی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان اثرگذار است.
بررسی رابطه پایگاه هویتی و ویژگی های شخصیتی با تربیت اخلاقی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهرستان دلفان
منبع:
علوم حرکتی و رفتاری سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
309 - 320
حوزه های تخصصی:
The present study investigated the relationship between identity base and personality traits with moral education of second grade elementary students in Delfan city. To investigate this relationship, a descriptive research design has been used. The study population was preschool students and educators. The tests were performed on a sample of 120 people. The identity database was measured by the objective extended test of the identity-review second database and each of the subjects was placed in one of the access, suspension, obstruction and dispersion databases. Personality traits were measured by 16-factor Cattell personality test and subjects in each of Cattell factors were divided into two groups: high (scores 8-9-10) and low groups (scores 3-2-1). The results of data analysis showed that there is a significant correlation between some personality traits and identity bases with moral education and individuals in the upper and lower groups of Cattell personality factors showed a significant difference in the scores of identity bases. In this study, a significant relationship was also found between identity databases and variables of birth order, marital status and field of study of educators.
بررسی تأثیر اعتیاد به اینترنت بر بهزیستی روانشناختی و پرخاشگری دانش آموزان
منبع:
پژوهش ملل دی ۱۴۰۲ شماره ۹۵
99-117
از آن جهت که اعتیاد به اینترنت یک مشکل شایع و فراگیر در بین نوجوانان محسوب می شود و تأثیرات مخربی بر بهزیستی روانشناختی و هم در خلق و خوی نوجوانان داشته است، لذا این مقاله به بررسی تأثیر اعتیاد به اینترنت بر بهزیستی روانشناختی و پرخاشگری دانش آموزان می پردازد. روش پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، همبستگی می باشد. مقاله حاضر، بر روی 290 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر همدان که در سال تحصیلی 1402-1401 در مقطع سوم متوسطه تحصیل می کردند، اجرا شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع سوم متوسطه 4 دبیرستان در شهرستان همدان و مجموعا 605 نفر بودند که از میان آنان، با روش نمونه گیری در دسترس، 290 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامه پرخاشگری اهواز و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی کارول ریف می باشد. نتایج نشان می دهد که بین اعتیاد به اینترنت و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان مورد مطالعه، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد، همچنین بین اعتیاد به اینترنت و میزان پرخاشگری دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بعبارت دیگر هرچه اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان بالاتر بوده، از میزان بهزیستی روانشناختی آنان کاسته و بر میزان پرخاشگری آنان افزایش یافته است
رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک با نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر در کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۶۰-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودکان 3 تا6 سال با میانجی گری ذهن آگاهی مادر بود. روش پژوهش توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران کودکان 3 تا 6 ساله در مراکز پیش دبستانی و مهد کودک های شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 290 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (RAAS، کولینز و رید،1990)، مقیاس رفتاری پیش دبستانی و مهد کودک (PKBS، مرل، 1994) و پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ، بائر و همکاران، 2006) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل به خوبی برازش شده است. براساس یافته های حاصل از پژوهش، رابطه بین سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک مثبت و معنادار بود (01/0p < و 05/0p < ) و همچنین سبک دلبستگی مادر به طور غیرمستقیم از طریق ذهن آگاهی مادر با پرخاشگری کودک رابطه داشت (05/0p < ). باتوجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی مادران نقش واسطه ای در رابطه بین سبک دلبستگی آنان و پرخاشگری کودکان ایفا می کند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر پرخاشگری و عزت نفس زنان آسیب دیده با سابقه سوء مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر پرخاشگری و عزت نفس زنان آسیب دیده با سابقه سوء مصرف مواد انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه زنان آسیب دیده با سوءمصرف مواد در مرکز زنان آسیب دیده بهزیستی شمیرانات در سال 1401 بودند. 24 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که به صورت تصادفی به 2 گروه 12 نفری (گروه آزمایش و گواه) تقسیم شدند. از پرسشنامه پرخاشگری (BPAQ، باس و پری، 1992) و پرسشنامه عزت نفس (RSE، روزنبرگ، 1965) و همچنین از پروتکل 12 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه بین 90 تا 120 دقیقه) درمان شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون پرخاشگری و عزت نفس در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). از یافته های فوف می توان نتیجه گرفت که رویکرد درمانی شناختی رفتاری گروهی مدیریت خشم بر فرآیند پرخاشگری و عزت نفس در زنان آسیب دیده موثر بوده است.
نقش میانجی ذهنی سازی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و پرخاشگری در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آذر ۱۴۰۲ شماره ۹ (پیاپی ۹۰)
۱۸۸-۱۷۹
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی ذهنی سازی در رابطه بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و پرخاشگری در نوجوانان انجام شد. این مطالعه توصیفی-همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر رشت در نیمه دوم سال 1401 بودند. 250 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای از سه دبیرستان دخترانه دولتی مشارکت داشتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ترومای کودکی (CTQ، برنستاین و همکاران، 2003)، پرسشنامه پرخاشگر ی (AQ، باس و پری، 1992) و پرسشنامه عملکرد بازتابی (RFQ، ها و همکاران، 2013) استفاده شد. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی برازش مطلوب دارد. نتایج نشان داد که اثر مستقیم تجارب آسیب زای دوران کودکی با پرخاشگری، عدم قطعیت و قطعیت در ذهنی سازی معنادار بود، همچنین اثر مستقیم عدم قطعیت و قطعیت در ذهنی سازی پرخاشگری معنادار بود (05/0>P). نتایج دیگر نشان داد که که قطعیت و عدم قطعیت در ذهنی سازی بین تجارب آسیب زای دوران کودکی و پرخاشگری نقش میانجی دارند (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که تجارب آسیب زای دوران کودکی به طور مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری ذهنی سازی می تواند بر میزان پرخاشگری در دوران نوجوانی تاثیر بگذارند.
اثربخشی بازی درمانی شناختی رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش پرخاشگری در دانش آموزان مبتلا به اختلال فزون کنشی/بی توجهی ADHD))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی بازی درمانی شناختی- رفتاری بر آلکسیتایمیا و کاهش پرخاشگری در دانش آموزان با اختلال فزون کنشی/ بی توجهی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانش آموزان با اختلال فزون کنشی/ بی توجهی شهر کرمانشاه بودند که از بین آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار این پژوهش شامل پروتکل بازی درمانی شناختی رفتاری، پرسشنامه ی پرخاشگری آیزنک (1975) و پرسشنامه ی آلکسیتایمیا تورنتو (1994) بود. برنامه ی درمانی به مدت 8 جلسه 30- 45 دقیقه ای به صورت دو بار در هفته برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته های تحلیل کوواریانس نشان داد که برنامه ی بازی درمانی شناختی- رفتاری موجب کاهش مشکلات هیجانی، آلکسیتایمیا و پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال فزون کنشی/ بی توجهی می شود (001/ 0>P). در نهایت انتایج نشان داد که بازی درمانی می تواند به عنوان روشی مناسب در کاهش مشکلات هیجانی و رفتاری کودکان به کار رود.
تدوین برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طلاق یکی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و فشار بر روی کودکان است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه مداخله ای مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و بررسی اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل مقالات و متون مرتبط با کودکان طلاق و همچنین کلیه اساتید دانشگاه و متخصصان اختلالات روانشناختی کودکان و بخش کمی شامل، کلیه کودکان دختر خانواده های طلاق شهر آستانه اشرفیه در سال ۱۴۰۱ بود، که تعداد ۳۰ کودک به روش هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برنامه مداخله ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای، هفته ای ۲ جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست رفتاری کودک آخنباخ (۲۰۰۱) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (۱۳۸۵) بود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روایی محتوایی برنامه مداخله معادل ۰/۷۵ تا ۱ است، و بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه در پرخاشگری تفاوت معنادار وجود دارد (۰/۰۱>P). به طور کلی برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق بر پرخاشگری کودکان طلاق تاثیر معنادار داشت (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: براساس یافته ها برنامه مداخله ای تدوین شده بر پرخاشگری کودکان طلاق موثر بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای موثر برای کاهش پرخاشگری کودکان طلاق استفاده نمود.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و پرخاشگری افراد دارای وسواس فکری- عملی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وسواس فکری- عملی اختلالی شدید و ناتوان کننده اما قابل درمان است که سیری مزمن دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب و پرخاشگری افراد دارای وسواس فکری- عملی انجام شد. روش: مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دختران دارای وسواس فکری- عملی در مقطع متوسطه اول و دوم مناطق ۱ و ۳ شهر تهران در سال ۱۴۰۱ بود، که از بین آن ها ۴۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های وسواس فکری عملی مادزلی (۱۹۷۷)، اضطراب بک (۱۹۸۸) و پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) استفاده شد. در گروه های آزمایش ۱ و ۲ به ترتیب، بسته های درمان شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک اجرا شد. تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ و روش تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیری انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو روش درمان شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود اضطراب (۵۰/۵۳۹=F) و پرخاشگری (۸۰/۸۷۸=F) افراد دارای وسواس فکری- عملی نسبت به گروه کنترل شد (به ترتیب با ۱۲/۷۵۹- و ۱۲/۶۵۴- =MD در متغیر اضطراب و ۲۰/۴۴۶- و ۲۵/۶۰۹- =MD در متغیر پرخاشگری، ۰/۰۵>P)؛ همچنین روش رفتار درمانی دیالکتیک در کاهش پرخاشگری از درمان شناختی- رفتاری مؤثرتر بود (P<۰/۰۵ ، MD=-۵/۱۴۳). نتیجه گیری: دو روش درمانی شناختی- رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیک سبب بهبود سطح اضطراب و پرخاشگری در افراد دارای وسواس فکری- عملی شد؛ بنابراین، با توجه به مؤثر بودن روش های درمانی، می توان از آن ها به عنوان مداخله روانشناختی مؤثر جهت کاهش اضطراب و پرخاشگری بهره برد.
بررسی نقش میانجی سبک مقابله ای مثبت و منفی بر رابطه بین پاسخ استرس روانی و پرخاشگری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی پس از پیک ششم شیوع کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
117 - 126
حوزه های تخصصی:
مقدمه: از دسامبر 2019، کشورهای سراسر جهان به شدت تحت تأثیر کووید-19 قرار گرفته اند. دوره های طولانی انزوا در خانه مشکلات زیادی را برای افراد بخصوص کودکان ایجاد می کند. این مشکلات ممکن است دانش آموزان را در برابر چالش های روان شناختی بیماری همه گیر مستعدتر کند. از این رو، پژوهشی با هدف بررسی نقش میانجی سبک مقابله ای مثبت و منفی بر رابطه بین پاسخ استرس روانی و پرخاشگری دانش آموزان دوره دوم ابتدایی پس از پیک ششم شیوع کووید-19 انجام شد.مواد و روش ها:پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ روش زمینه یابی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر شیراز در سال تحصیلی 01-1400، نمونه آماری 250 نفر و ابزار مورد استفاده نسخه فارسی پرسشنامه پاسخ استرس روانی (SRQ-20)(2008)، پرسشنامه پرخاشگری(AQ) (2000) و پرسشنامه سبک مقابله ساده (SCSQ)(1998) بود. یافته ها:یافته ها نشان داد مدل پیشنهادی ارائه شده مورد تایید بوده، چرا که مقدار ریشه میانگین مجذور خطای برآورد (RMSEA) در حد مطلوب قرار داشته و علاوه بر آن شاخص های برازندگی مطلوب بودند. مطابق یافته ها، پاسخ استرس روانی بر پرخاشگری با نقش میانجی سبک مقابله ای مثبت تاثیرگذار بوده است. همچنین سبک های مقابله ای مثبت رابطه بین استرس روانی و پرخاشگری را به طور قابل توجهی واسطه نمود. نتیجه گیری:بنابراین برای به حداقل رساندن اثر نامطلوب پاسخ استرس روانی بر پرخاشگری کودکان در طول بحران هایی مانند همه گیری، مداخلاتی با هدف افزایش تأثیر مهارت های مقابله ای مثبت مورد نیاز است.
اثر بخشی آموزش یوگا بر پرخاشگری دانش آموزان مبتلا به اختلال کاستی توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
195 - 216
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اث ربخشی آموزش یوگا بر پرخاشگری دانش آموزان مبتلا به اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه تجربی، پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری 60 دانش آموز پسر 7 الی 12 سال شهر زاهدان که در سال تحصیلی ۹۸-۹۷ به مراکز مشاوره ارجاع داده شده بودند و با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان گادو و اسپرافکین، 1994؛ غربالگری شدند. 40 دانش آموز دارای اختلال کاستی توجه/ فزون کنشی که هم زمان نمره پرخاشگری بالایی داشتند پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه شناسایی شدند و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 دانش آموز) و گروه کنترل (20 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و نیز برنامه آموزش یوگا به مدت 16 جلسه 45 دقیقه ای در 8 هفته به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش یوگا بر پرخاشگری کلی (74/21F=، 001/0P=)، پرخاشگری بدنی (70/13F=، 001/0P=)، پرخاشگری کلامی (41/10F=، 001/0P=)، خشم (86/7F=، 008/0P=) و خصومت (43/5F=، 026/0P=) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج حاکی از تأثیر آموزش یوگا بر کاهش پرخاشگری در مبتلایان به اختلال کاستی توجه/فزون کنشی بود. در نتیجه؛ برنامه ریزی برای استفاده از آموزش یوگا در کودکان ضروری و درمانگران می توانند از آموزش یوگا جهت کاهش پرخاشگری در کودکان استفاده کنند.
اثربخشی درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
169 - 178
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل نوجوانان دختر با اختلال افسردگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر بابل در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 نوجوان دختر با اختلال افسردگی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (15 نوجوان در گروه آزمایش و 15 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان حاضر در گروه آزمایش درمان مبتنی ذهنی سازی (10 جلسه) را طی 10 هفته (90 دقیقه ای) دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی نوجوانان (کوتچر، 2002)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گرتز و رؤمر، 2004) و پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی (0001>P؛ 54/0=Eta؛ 28/33=F) و پرخاشگری (0001>P؛ 63/0=Eta؛ 60/48=F) نوجوانان دختر افسرده تاثیر دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، درمان مبتنی ذهنی سازی با بهره گیری از افکار، هیجان ها و رفتارهای همراه با ذهن آگاهی، می تواند به عنوانی رویکردی موثر در جهت کاهش دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده مورد استفاده قرار داد.
اثربخشی قصه درمانی بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای با پیگیری یک ماهه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
295 - 303
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی قصه درمانی بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای با پیگیری یک ماهه بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان دختر با اختلال نافرمانی مقابله ای تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 99-1398 در مدارس شهر تبریز مشغول به تحصیل بودند که پس از غربال گری، تعداد 40 دانش آموز که نمره بالاتری در مقیاس نافرمانی مقابله ای به دست آورده بودند، انتخاب شده و به صورت جایگزینی تصادفی در دو گروه 20 نفری قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرخاشگری شهیم، اضطراب اسپنس و همکاران و ترس اجتماعی ماسیا و همکاران استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و آزمون اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که قصه درمانی بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای تأثیر دارد و باعث کاهش پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی در آن ها می شود. همچنین نتایج نشان داد که اثربخشی قصه درمانی بر پرخاشگری، اضطراب و ترس اجتماعی پایدار است. توجه به قصه درمانی نقش مهمی در بهبود مشکلات روان شناختی کودکان می تواند داشته باشد.
نقش اعتیاد به بازی های رایانه ای در هویت زدایی و پرخاشگری نوجوانان
حوزه های تخصصی:
تأثیر بازی های رایانه ای بر سلامت روانی، از ابعاد مختلفی قابلی بررسی است. نگارندگان در این مختصر تلاش می کنند تا به بررسی نقش اعتیاد به بازی های رایانه ای بر هویت زدایی و پرخاشگری در نوجوانان بپردازند. در این راستا با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، به بررسی تطبیقی این مفاهیم و اثر متقابل دو متغیر هویت زدایی و پرخاشگری پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که اعتیاد به بازی های رایانه ای و استفاده مداوم از این بازی ها، می تواند در هویت زدایی از نوجوانان مؤثر باشد و منجر به پرخاشگری نوجوانان شود. ضمن اینکه هویت زدایی از این قشر خود می تواند اثر پرخاشگری را تقویت کند و در این روند تأثیرگذار باشد. با توجه به روند رو به بالای استفاده از بازی های رایانه ای، نمی توان انتظار یا اقدام به حذف بازی های رایانه ای را برای مقابله با اثرات منفی آن داشت؛ بلکه باید با راهکارهای مدیریت استفاده و دسترسی به این بازی ها و نیز تولید نمونه باکیفیت مطابق با فرهنگ داخلی و ملی همراه افزایش سواد رسانه ای، به پیشگیری و کم کردن اثرات بازی های رایانه ای مخرب پرداخت.