مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
پرخاشگری
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نشخوار خشم در رابطه ی بین عزت نفس و پرخاشگری با کنترل نقش خودشیفتگی بود. 285 نفر دانشجو از دانشگاه های خوارزمی، اصفهان و شهرضا به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و شرکت کنندگان به پرسشنامه عزت نفس (روزنبرگ،1965)، پرسشنامه خودشیفتگی (آمز و همکاران، 2006)پرسشنامه نشخوار خشم (سوکودولسکی و همکاران، 2001) و مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) پاسخ دادند. با کنترل متغیر خودشیفتگی و حذف موارد بی پاسخ تعداد 194 (64 درصد دختر و 36درصد پسر) نفر باقی ماندند. در مطالعه ی همبستگی حاضر به منظور بررسی روابط ساختاری در مدل مفروض میانجی گری نسبی نشخوار خشم در رابطه ی بین عزت نفس و پرخاشگری، از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مفروض با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند. در این مدل 47 درصد از واریانس نمرات پرخاشگری توسط متغیرهای مکنون نشخوار خشم و عزت نفس تبیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در صورتی که نقش خودشیفتگی مورد کنترل قرار بگیرد، عزت نفس می تواند پرخاشگری را کاهش دهد و در این رابطه نشخوار خشم می تواند نقش میانجی داشته باشد. از یافته های پژوهش حاضر می توان در راستای مدیریت نشخوار خشم و کاهش پرخاشگری استفاده کرد.
اثربخشی بازی درمانی والد- محور بر پرخاشگری و علائم اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۴۰-۱۲۶
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای در دوران کودکی و پیش دبستانی بروز پیدا می کند و در صورت عدم درمان، هزینه های بسیاری بر کودک، خانواده و جامعه تحمیل می کند؛ بنابراین انجام مداخله های مناسب برای کودکان با این اختلال ضروری است. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف اثربخشی بازی درمانی والد- محور بر پرخاشگری و کاهش علائم اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش: پژوهش حاضر شبه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. از جامعه آماری که شامل تمامی کودکان 5-4 ساله با اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به مهدکودک و پیش دبستانی ستاره شهر منطقه 14 شهر تهران در شش ماه دوم سال 1398 بودند،30 کودک واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم مرضی کودک گادو و اسپرافکین (2002) و فهرست رفتاری کودک آخنباخ و رسکورلا (2001) استفاده شد. مداخله آموزشی بازی درمانی والد- محور بارتون و لندرث (2006) برای گروه آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای ارائه شد، در حالی که گروه گواه آموزشی را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره در سطح معنا داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی والد محور در کاهش پرخاشگری و بهبود علائم اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان مؤثر بود (0/01>p). نتیجه گیری: بازی درمانی والد- محور، راهبردهایی کارآمد و سودمند برای کاهش پرخاشگری و بهبود اختلال نافرمانی مقابله ای، در اختیار والدین و مراکز روان درمانی کودکان قرار می دهد؛ بدین منظور به کارگیری الگوی یاد شده در مراکز درمانی و مشاوره ای، در جهت گسترش سلامت روانی، پیشنهاد می شود.
اثربخشی آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار بر مؤلفه های هوش کلامی و پرخاشگری دانش آموزان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از شکایت ها و دلایل مراجعه خانواده ها و اطرافیان کودکان پیش دبستانی به مراکز مشاوره و روان درمانی، مشکلات مرتبط با رفتارهای پرخاشگرانه و بی توجهی و عدم تمرکز آنان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار بر مؤلفه های هوش کلامی و پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی کودکان پیش دبستانی دختر 4 تا 6 ساله شهر کرمان در سال 1397 تشکیل می دادند. نمونه پژوهش شامل 50 کودک از جامعه آماری مذکور بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و گواه (هر گروه 25 نفر) تقسیم شدند. به کودکان گروه آزمایش ده جلسه آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار آموزش داده شد و گروه گواه در این مدت مداخله ای دریافت نکرد. دو گروه قبل و بعد از فرایند آموزش به پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1998) و ویرایش چهارم مقیاس تجدیدنظر شده وکسلر کودکان (2012) پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار بر مؤلفه های هوش کلامی (20/21= F) و پرخاشگری (33/98= F) کودکان پیش دبستانی در سطح 0/01P< تأثیر دارد. نتایج اندازه اثر نشان داد راهبردهای هیجان مدار 43 درصد بر مؤلفه های هوش کلامی و 51 درصد بر پرخاشگری کودکان تأثیر داشتند. نتیجه گیری: آموزش راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار به دلیل تأکید بر هیجانات پایه به عنوان افزایش دهنده مؤلفه های هوش کلامی و به دنبال آن تسهیل کننده یادگیری و عاملی مؤثر در کاهش پرخاشگری و مشکلات دانش آموزان پرخاشگر است.
نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های مقابله ای در پیش بینی پرخاشگری و آسیب پذیری در برابر استرس کرونا در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
157 - 178
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش تعیین نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های مقابله ای در پیش بینی پرخاشگری و آسیب پذیری در برابر استرس کرونا در نوجوانان بود. پژوهش حاضرازنوع پژوهش های توصیفی وهمبستگی و جامعه آماری نیز شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر تهران بود که درنیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 مشغول تحصیل بودند. حجم نمونه نیز با روش نمونه گیری داوطلبانه 352 نفر بود. پرسشنامه های سبک مقابله با کرونا، حمایت اجتماعی، پرخاشگری، و مقیاس استرس ادارک شده استفاده گردید. بافته های حاصل ازتحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی با پرخاشگری و استرس اداراک شده منفی و معنادار بود. درنتیجه سبک های مقابله ای سازگارانه و جستجوی حمایت اجتماعی با کاهش رفتارهای منفی ارتباط داشتند، در حالی که سبک های مقابله ای ناسازگارانه و دریافت نکردن حمایت اجتماعی راهبردهای غیر انطباقی مانند پرخاشگری را سبب می شدند. به عبارتی افراد در شرایط استرس زا، درگیر حالات و عواطف منفی شده، که این خود موجب پرخاشگری می شود. و اگر افراد از سبک های مقابله ناسازگارانه و اجتنابی استفاده کنند میزان پرخاشگری بالاتر می رود. پیشنهاد می شود سبک های مقابله ای سازگارانه به نوجوانان و حمایت اجتماعی به خانواده ها آموزش داده شود تا پرخاشگری و استرس نوجوانان کاهش یابد.
تأثیر افشای هیجانی نوشتاری در پرخاشگری و زودانگیختگی و دشواری تنظیم هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی افشای هیجانی نوشتاری بر زودانگیختگی، پرخاشگری وسختی تنظیم هیجانی سه نوجوان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در چارچوب یک طرح تجربی تک آزمودنی خط پایه چندگانه بود. روش: سه نوجوان براساس تشخیص مبتنی بر چهارمین ویرایش مقیاس درجه بندی سوانسون، نولان و پلهام، 5 DSM و ایشنباخ، انتخاب شدند. بمنظور سنجش پرخاشگری، زودانگیختگی و دشواری تنظیم هیجانی، پرسشنامه های پرخاشگری باس و پری (1992)، پنج عاملی زودانگیختگی لینهام و همکاران (2001)، و تنظیم هیجانی روئمر و گراتز (2004) در مراحل خط پایه، جلسات مداخله و پیگیری توسط آزمودنی ها تکمیل شدند. یافته ها: مقدار اندازه اثر پرخاشگری مقیاس باس و پری بر حسب شاخص کوهن برای آزمودنی های اول تا سوم به ترتیب برابر با 56/0، 41/0 و 47/0 و میزان بهبودی پس از مداخله 45، 35 و 49%و مرحله پیگیری با 47، 41 و 50% است . مقدار اندازه اثرزودانگیختگی مقیاس پنج عاملی، بر حسب شاخص کوهن برای سه آزمودنی به ترتیب برابر با 40/0، 53/0 و 52/0 و میزان بهبودی پس از مداخله 47، 52 و 47%و مرحله پیگیری 47، 51 و 50% است. مقدار اندازه اثر دشواری تنظیم هیجان، بر حسب شاخص کوهن برای سه آزمودنی به ترتیب برابر با 41/0، 38/0 و 37/0 و میزان بهبودی پس از مداخله با 35، 44 و 37% و مرحله پیگیری با 37، 41 و 35% است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد راهبرد افشای نوشتاری هیجان می تواند در مداخلات روانشناختی برای کاهش پرخاشگری، تکانشگری و سختی تنظیم هیجانی نوجوانان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مد نظر قرار گیرد.
بررسی پیشایندها و پیامدهای اعتیاد شغلی در دبیران مرد مقطع متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
105 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، طراحی و آزمون الگویی ساختاری از پیشایندها و پیامدهای مهم اعتیاد شغلی در دبیران مرد مقطع متوسطه اول شهرستان آبادان بود. متغیرها در این الگو شامل پیشایندها (کمال گرایی، کیفیت زندگی و اضطراب) و پیامدهای اعتیاد شغلی (پرخاشگری، علائم جسمانی و اختلال خواب) می باشند. پژوهش حاضر، از نوع توصیفی-همبستگی بود. روش: جامعه آماری این پژوهش شامل 210 نفر از دبیران مشغول به تدریس مرد مقطع متوسطه اول شهرستان آبادان در سال 1397-1398بوده که به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کمال گرایی اهواز (1999)، پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1991)، سیاهه اضطراب بک (1990) ، پرسشنامه اعتیاد شغلی لیبانو و همکاران (2010)، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992)، پرسشنامه علائم جسمانی پاول و انرایت (1991) و شاخص کیفیت خواب پیترزبورگ (1989) استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) انجام شد. یافته ها: یافته نشان داد که مدل ساختاری بجز در مسیر کمال گرایی به اعتیاد شغلی تائیدشده و معنی دار می باشد لذا مدل مورد نظر با حذف مسیر غیرمعنی دار اصلاح و درنهایت مورد حمایت واقع شد. نتایج مسیرهای غیرمستقیم نشان داد که کمال گرایی و کیفیت زندگی به پرخاشگری ، علائم جسمی و اختلالات خواب از طریق اعتیاد شغلی، معنی دار نبود. به علاوه، مسیر اضطراب به کمال گرایی و کیفیت زندگی از طریق اعتیاد شغلی معنی دار نبود. اما مسیر اضطراب از طریق اعتیاد شغلی تأثیر مثبتی در اختلالات خواب دارد. نتیجه گیری: با توجه به تأیید وجود رابطه معنی دار بین پیشایندها و پیامدهای اعتیاد شغلی در دبیران در این پژوهش، پیشنهاد می شود مدیران به شناسایی دبیرانی که میل شدید به کار نشان می دهند، بپردازند و وسعت اعتیاد شغلی به کار در درون سازمان خود را بررسی نمایند.
تبیین رابطه هوش معنوی و پرخاشگری با ملاحظه نقش میانجی تاب آوری در بین کنگ فو کاران آسیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تیببن رابطه هوش معنوی و میزان پرخاشگری با ملاحظه نقش میانجی تاب آوری در بین کنگ فوکاران آسیایی. می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی ورزشکاران حاضر در مسابقات آسیایی کنگ فو می باشند. تعداد ورزشکاران رشته کنگ فو، حاضر در مسابقات آسیایی، 150نفر، شامل (120 مرد ورزشکار و 30 زن ورزشکار)، بود که با توجه به محدود بودن جامعه آماری مورد مطالعه، از طریق روش سرشماری (کل شماری)، کل جامعه آماری به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز این تحقیق از ابزار پرسشنامه های تاب آوری کانر و دیویدسون(2003) ، پرخاشگری پری(1992) و هوش معنوی کینگ(2008) استفاده شده است. به منظور بررسی تحقیق از مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار لیزرل استفاده شده است. یافته های تحقیق، نشان داد رابطه ی معنادار بین هوش معنوی و میزان پرخاشگری با توجه به نقش میانجی تاب آوری در کنگ فوکاران آسیایی وجود دارد. بنابراین نتیجه می گیریم که برخورداری از تجربیات معنوی بالا به عنوان برترین حامی تاب آوری، کاهش پرخاشگری را تضمین می کند.
مطالعه جامعه شناختی رابطه بین هویت قومی و پرخاشگری با تأکید بر نظریه به رسمیت شناسی اَکسل هونت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ورزش فوتبال، از عناصر مهم در فرایند اجتماعی شدن کنشگران اجتماعی به ویژه جوانان محسوب می شود که هرگونه ضعف در این حوزه می تواند زمینه را برای بروز رفتارهای انحرافی فراهم آورد. پژوهش حاضر نیز با هدف مطالعه جامعه شناختی رابطه بین هویت قومی و پرخاشگری بین هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز به رشته تحریر درآمده است. چارچوب نظری پژوهش متأثر از مکتب مطالعات فرهنگی بیرمنگام، مکتب لیسستر و نظریه به رسمیت شناسی اکسل هونت است. روش پژوهش از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل همه هواداران تیم فوتبال تراکتورسازی حاضر در ورزشگاه یادگار امام شهر تبریز به تعداد 70000 نفر است که از این تعداد، 400 نفر براساس فرمول نمونه گیری کوکران برآورد و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج همبستگی بین متغیر هویت قومی و پرخاشگری هواداران نشان داد رابطه خطی بین همه مؤلفه های هویت قومی (علاقه به زبان و ادبیات ترکی، وابستگی قومی، علاقه به هنر و موسیقی ترکی) با مؤلفه های پرخاشگری (پرخاشگری روانی و فیزیکی) به لحاظ آماری تأیید می شود و نوع رابطه نیز مثبت و مستقیم است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چندمتغیره نشان می دهد متغیرهای حاضر در الگوی رگرسیونی 9/37 از تغییرات متغیر وابسته را تبیین کرده اند.
راهکارهای درمان پرخاشگری از دیدگاه قرآن و روایات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۳ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴
117-127
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: پرخاشگری یکی از ناملایمات جامعه ی امروزی است که می تواند دلایل بسیاری داشته باشد. قرآن کریم خشم را از صفات جاهلی می داند و در مقابل، کنترل آن را از ویژگی های متقین برمی شمرد. ازآنجایی که امروزه در بسیاری از انسان ها رفتارهایی مشاهده می شود که اطرافیانشان آن را پرخاشگری می نامند و به دنبال یافتن روش هایی برای درمان آن هستند؛ هدف این پژوهش نیز، یافتن راه حل مناسب قرآنی - روایی برای درمان پرخاشگری است. روش کار: این پژوهش که ازنوع توصیفی - تحلیلی است با رویکرد قرآنی - روایی به استخراج راه های مؤثر در درمان پرخاشگری ازجمله شناخت عوامل و راه های پیشگیری از بروز آن، راهکارهای مقابله با پرخاشگری دیگران و همچنین جلوگیری از عواقب سوء آن پرداخته است؛ برای جمع آوری اطلاعات پژوهش به بانک های اطلاعاتی مانند بانک نشریات کشور (magiran) و بانک نشریات جهاد دانشگاهی (SID) مراجعه شده است. در این پژوهش همه ی موارد اخلاقی رعایت شده است. علاوه براین، نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که برای تأثیرگذاری بیشتر لازم است هر سه راهکار شناختی، رفتاری و عاطفی با هم و در کنار هم به کارگرفته شود تا بتوان تا حد زیادی به درمان پرخاشگری کمک کرد. نتیجه گیری: از نگاه دینی نخستین راهکار برای درمان پرخاشگری، راهکار شناختی است؛ که امروزه شناخت درمانی نیز نامیده می شود. با تغییر نگرش فرد، تبیین درست مفهوم پرخاشگری و بیان آثار و عواقب آن در کنار تغییر نوع نگاه فرد به خود، جهان هستی و دیگران در سایه ی توحیدمداری، می توان شخص را به شناختی درست رهنمون کرد و او را از ورطه ی پرخاشگری نجات دارد. در گام بعدی لازم است از طریق راهکارهای عاطفی و رفتاری به شخص کمک کرد تا این شناخت به عمل درآید و در او نهادینه شود.
نقش میانجی عزّت نفس سازمانی در رابطه ی بین نگرش مذهبی و پرخاشگری کارکنان دستگاه های اجرایی شهر خاش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۵ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
101-111
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: پرخاشگری به طور عمده به پیامدهای مهم نهادی و فردی مرتبط است. هدف از این مطالعه بررسی نقش میانجی گری عزّت نفس سازمانی در رابطه ی بین نگرش مذهبی و پرخاشگری کارکنان دستگاه های اجرایی شهرستان خاش است. روش کار: مطالعه ی حاضر از نوع توصیفی با روش تحلیل مسیر است. جامعه ی آماری شامل تمام کارکنان (5000 نفر) ادارات شهرستان خاش در سال 1396 بود. بر اساس جدول کرجسی و مورگان، 355 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از سه پرسش نامه ی پرخاشگری، عزّت نفس سازمانی و نگرش مذهبی استفاده شد. همچنین، برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش حداقل مربعات جزئی؛ و برای آزمون فرضیه های تحقیق از روش آزمون معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد ضریب معنی داری مسیر بین نگرش مذهبی و پرخاشگری 449/12؛ و ضریب معنی داری مسیر بین نگرش مذهبی و عزّت نفس سازمانی 498/3 بود که بزرگ تر از 96/1 برآورد شدند. ضریب معنی داری مسیر بین عزّت نفس سازمانی و پرخاشگری نیز 544/1 بود که کوچک تر از 96/1 برآورد شد. بنابراین می توان گفت نگرش مذهبی بر پرخاشگری از طریق متغیّر میانجی عزّت نفس سازمانی تأثیر نمی گذارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده، نگرش مذهبی از راه افزایش عزّت نفس سازمانی موجب کاهش پرخاشگری می شود. بنابراین، پیشنهاد می شود با آموزش های مناسب و مستمر در زمینه ی افزایش آگاهی های مذهبی کارکنان اجرایی، تلاش شود تا از این رهگذر بتوان آینده یی موفق و سالم برای افراد و در نهایت جامعه ترسیم کرد.
اثربخشی مداخلات معنوی-مذهبی بر عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
53-64
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: ازآنجایی که بدرفتاری هیجانی شوهر می تواند موجب آشفتگی عاطفی و تنفر زن از او شود؛ این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخلات معنوی-مذهبی بر عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی شهر بندرعباس در سال 1398 بود که 28 نفر از آنان به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و اعضای گروه آزمایش تحت مداخلات معنوی-مذهبی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، پرسش نامه پرخاشگری (AQ) و پرسش نامه حالت های روان شناختی مثبت (PPSQ) استفاده شد و داده ها نیز از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیّری (مانکوا) تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که مداخلات معنوی-مذهبی اثر معناداری بر بهبود عاطفه مثبت (43/29F= و 05/0P<)، عاطفه منفی (84/F= و 05/0P<)، کینه توزی (57/12F= و 05/0P<) و بخشش (66/51F= و 05/0P<) در زنان دارای تجربه بدرفتاری همسر داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، مداخلات معنوی-مذهبی می تواند به عنوان روش مؤثر درمانی و آموزشی موجب بهبود عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر شود.
مقایسه کمالگرایی، سرسختی ذهنی و پرخاشگری ورزشکاران رشته های رزمی و نیروهای ویژه تیپ 65 ارتش جمهوری اسلامی ایران
منبع:
علوم ورزشی و توان رزم دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳
107 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به مقایسه کمالگرایی، سرسختی ذهنی و پرخاشگری رزمی کاران و تکاورانِ ارتش پرداخت. روش شناسی: شرکت کنندگان شامل 74 نفر از ورزشکاران مرد باشگاه های شهر تهران (منطقه 5، 9، 22) با بیش از 7 سال سابقه ورزشی در ده رشته رزمی (کاراته، تکواندو، ووشو، کیگ بوکسینگ، بوکس، جودو، کشتی، کیوکشین، هاپکیدو، کنگ فو) و 78 نفر از تکاورانِ نیروهای ویژه تیپ 65 ارتش ایران با بیش از 7 سال سابقه بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. پرسش نامه های استاندارد سرسختی ذهنی ورزشی (گلبی و شیرد)، کمالگرایی چندبعدی ورزشی ۲ (کالاتوس و همکاران) و خشم و پرخاشگری رقابتی (ماکسول و موریس) استفاده شدند. یافته ها: نتایج آزمون تی گروه های مستقل نشان داد دو گروه از لحاظ میانگین سنی و تجربه ورزشی تفاوت نداشتند. همچنین متغیرهای خشم، پرخاشگری و خشم کلی؛ و متغیرهای معیار شخصی، اهمیت به اشتباه، فشار مربی و کمالگرایی کلیِ گروه تکاوران بطور معناداری از گروه ورزشکاران رزمی بالاتر بود. اما سرسختی ذهنی ورزشی و خرده مقیاس های آن در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. نتیجه گیری: یافته ها تأکید می کنند که احتمالا متغیرهای روانشناختی تحت تأثیر رشته های ورزشی رزمی قرار نگرفته اند، بلکه شاید محیط، نوع و شدت تمرینات یا ویژگیهای شخصیتی تکاوران موجب بالاتر بودن میزان پرخاشگری و کمالگرایی آنان شده است.
اثربخشی آموزش گروهی همدلی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری بر پرخاشگری کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرخاشگری به عنوان واکنشی دربرابر فشارهای بیرونی در کودکی شکل می گیرد و درصورت اصلاح نشدن، به عنوان عادت رفتاری در بزرگسالی ادامه می یابد؛ بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی همدلی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری بر پرخاشگری کودکان پیش دبستانی انجام شده است. مطالعه حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دوره پیش دبستانی ناحیه چهار آموزش وپرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-۱۳۹8 هستند. 30 کودک از بین کودکانی که نمره پایین تری در مقیاس همدلی شناختی و عاطفی (فرم والدین) و نمره بالاتری در مقیاس پرخاشگری داشتند، انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه گزینش هم سالان نیز از آنها گرفته شد. گروه آزمایش 8 جلسه آموزش گروهی همدلی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری را دریافت کردند و پس آزمون برگزار شد. پس از 45 روز دوباره تست ها تکرار شد و نتایج آزمون ها با استفاده از SPSS-23 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد در پرخاشگری و هر سه مؤلفه آن شامل ارتباطی، آشکار و جامعه پسند، تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری معنی دار است (001/0>p)؛ بنابراین، می توان گفت که آموزش گروهی همدلی مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری در بهبود پرخاشگری و ابعاد آن در پس آزمون تأثیر معنی داری داشته است و اثرات آموزش در پیگیری هم باقی مانده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بر اثرگذاری آموزش گروهی همدلی با روش شناختی رفتاری در کاهش پرخاشگری و بهبود عملکرد رفتاری کودکان پیش دبستانی و ایجاد روش های نوین در مداخلات بالینی کودکان تأکید دارد.
مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان ویبرواکوستیک و لگودرمانی بر پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال طبف اتیسم انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 85 کودک 12-6 سال مبتلا به اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به دو مرکز توان بخشی اتیسم شهر تهران (مراکز شمیم و فریحا) در شش ماهه اول سال 1398بودند. از بین آنها 30 نفر (21 پسر و 9 دختر) به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش (1و 2) و گواه، هر گروه 10 نفر جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، درمان ویبرواکوستیک را به مدت 12 جلسه (20 دقیقه ای) و گروه آزمایش دوم، لگودرمانی را به مدت 12 جلسه (45 دقیقه ای)، دریافت کردند؛ گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (1385)، استفاده شد. به-منظور تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته های حاصل از پزوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات مؤلفه های پرخاشگری (پرخاشگری رابطه ای، کلامی و بدنی) افراد گروه آزمایش و گروه گواه در مرحله پس آزمون و پیگیری، تفاوت معناداری وجود داشت. همچنین، یافته ها نشان داد که درمان ویبرواکوستیک نسبت به لگودرمانی بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اتیسم کارآمدتر بود. نتایج این پژوهش نشان داد که توجه روان شناسان و مشاوران به مداخلات مناسب مانند درمان ویبرواکوستیک و لگو درمانی می تواند باعث کاهش رفتار پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم شود.
اثربخشی آموزش برنامه تعامل مثبت والد-کودک به والدین کودک دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی بر کاهش پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش برنامه تعامل مثبت والد-کودک بر پرخاشگری کودکان دارای اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی انجام شد. در پژوهش حاضر، از روش نیمه آزمایشی (طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شد. جامعه پژوهش، والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی بودند که در سال 1398، به مراکز مشاوره مناطق ۱ و ۳ شهر تهران مراجعه کرده بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود و آزمودنی ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. در گروه آزمایشی، والدین تحت آموزش برنامه تعامل مثبت والد-کودک قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه علائم مرضی کودکان-CSI-4 (گادو و اسپرافکین، 1994) پرسشنامه پرخاشگری کودکان (واحدی و همکاران، 1387) و پرسشنامه والد- کودک (پیانتا، 1994) بود. داده های حاصل از آزمون تجزیه وتحلیل کوواریانس با استفاده از برنامه spss نسخه 22 نشان داد که برنامه آموزش تعامل مثبت والد-کودک اثر معنی داری بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی دارد (05/0>P) . با توجه به نتایج می توان جهت کنترل و پیش گیری از پرخاشگری به عنوان یکی از پیامدهای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی کودکان و توانمندسازی والدینشان در تعامل مؤثر با فرزندان، برنامه آموزشی تعامل مثبت والد-کودک را به والدین این کودکان آموزش داد.
اثربخشی درمان تعاملی بر استرس والدگری، خودتنظیمی هیجانی و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده با و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی درمان تعاملی (والد کودک) بر استرس والدگری، خودتنظیمی هیجانی و پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده با و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی انجام شد. روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون وگروه کنترل بود. نمونه شامل 60 نفر از کودکان 5 تا 7 ساله مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده همراه با و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود که به شکل تصادفی انتخاب و در دوگروه کنترل و دوگروه آزمایش گمارش شدند. برنامه درمان تعاملی والد-کودک برای دوگروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودک، پرخاشگری شهیم، استرس والدینی آبیدین و خودتنظیمی هیجانی محقق ساخته جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری نشان داد که درمان تعاملی تنها بر استرس والدگری و خودتنظیمی هیجانی گروه های کودکان 7-5 ساله مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده همراه با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مؤثر بود. همچنین این روش درمانی بر استرس والدگری و خودتنظیمی هیجانی کودکان 7- 5 ساله مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده همراه با اختلال نقص توجه/ بیش فعالی مؤثرتر از گروه بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش این روش درمانی به عنوان یک مداخله مؤثر در مشکلات هیجانی و جانبی کودکان مبتلا به اختلال آمیختگی اجتماعی بازداری نشده با و بدون اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می تواند موردتوجه قرار گیرد.
مقایسه تداعی های ضمنی و آشکار پرخاشگری و اضطراب در نوجوانان پسر دارای رفتار قلدری و بدون رفتار قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
166 - 193
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه تداعی های ضمنی و آشکار مربوط به پرخاشگری و اضطراب در نوجوانان پسر دارای رفتار قلدری و بدون رفتار قلدری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل دانش آموزان پسر ۱۲ تا ۱۹ ساله شهر تهران در مقطع متوسطه اول و دوم بود که تعداد 113 دانش آموز از چهار دبیرستان پسرانه به روش نمونه گیری خوشه ای در سال تحصیلی 1398-99 انتخاب شدند. به منظور شناسایی دانش آموزان با و بدون قلدری، از فرم نامگذاری قلدری همسالان (پکاریک و همکاران، ۱۹۷۶) استفاده شد. برای جمع آوری داده های پژوهش نیز با استفاده از پرسشنامه قلدری ایلی نویز (اسپلیج و هالت، ۲۰۰۱)، چک لیست علاِئم بالینی Scl-90 (دراگوتیس، لیپمن و کوی، ۱۹۷۳) و آزمون تداعی ضمنی ( (IATبر اساس مدل گرینوالد و همکاران (۱۹۹۸) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از آزمون مقایسه میانگین، و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که تفاوت نمرات تداعی ضمنی پرخاشگری و اضطراب در دو گروه با و بدون قلدری معنادار است؛ اما تنها نمرات تداعی آشکار پرخاشگری دو گروه معنادار بود و تداعی اشکار اضطراب در دو گروه تفاوتی نداشت. یافته ها همچنین نشان داد که تداعی آشکار و ضمنی پرخاشگری، و تداعی ضمنی اضطراب می توانند رفتار قلدری را با اطمینان پیش بینی نمایند (0001/0p≥ ). این نتایج تایید کننده نقش تداعی های ضمنی و آشکار در عرصه بالینی است؛ و در شناخت بهتر رفتار قلدری کمک می نماید، تا در تدوین برنامه های آموزشی و مداخله های روانشناختی مورد ملاحظه قرار گیرد.
رابطه منش های اخلاقی و پرخاشگری در دانشجویان: نقش واسطه ای هیجانات شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجانات شرم و گناه در رابطه بین منش های اخلاقی و پرخاشگری بود.
روش : روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش 343 دانشجوی (142 مرد، 193 زن و 8 نفر جنسیت خود را مشخص نکرده بودند) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1398 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس منش های اخلاقی (خرمائی و قائمی، 1397)، پرسشنامه شرم و گناه (کوهن و همکاران، 2011) و مقیاس پرخاشگری (باس و پری، 1992) را کامل کردند. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها : نتایج روابط ساختاری نشان داد که منش های بخشش گرا و پارسایانه به گونه منفی پرخاشگری را پیش بینی می کنند و منش وظیفه گرا به گونه مثبت پیش بینی کننده پرخاشگری است. براساس یافته ها منش های صداقت گرا، آداب گرا و وظیفه گرا به شکل مثبت احساس گناه را پیش بینی می کنند، منش آداب گرا نیز به شکل منفی احساس شرم را پیش بینی می کند و منش پارسایانه رابطه مثبتی با احساس شرم دارد. همچنین، احساس شرم به شکل مثبت و احساس گناه به شکل منفی پرخاشگری را پیش بینی کردند. علاوه بر این، نقش واسطه ای هیجانات شرم و گناه در رابطه بین منش های اخلاقی و پرخاشگری تأیید شد (05/ > p).
نتیجه گیری : در مجموع، یافته ها نشان داد که منش های اخلاقی و هیجان گناه پرخاشگری را کاهش می دهند.
نقش واسطه ای مهارت های اجتماعی در رابطه بین ذهن آگاهی و پرخاشگری دانش آموزان پسر متوسطه دوم ناحیه دو شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش واسطه ای مهارت های اجتماعی در رابطه بین ذهن آگاهی و پرخاشگری دانش آموزان بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوم ناحیه 2 شهر شیراز که تعداد آنها بالغ بر 8115 نفر بوده است. برای تعیین حجم نمونه تعداد 360 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل سه پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، مهارت های اجتماعی ماتسون و ذهن آگاهی بائر بود که ضریب پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 ، 86/0 و 89/0 بدست آمد که نشان از پایایی مطلوب ابزار است. به منظور تحلیل داده ها از در سطح آمار توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح آمار استنباطی از آزمون معنی داری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ساده، تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان و همچنین رگرسیون سلسله مراتبی به شیوه بارون - کنی استفاده شد نتایج نشان داد که بین ذهن آگاهی قادر به پیش بینی معکوس پرخاشگری است. ذهن آگاهی قادر به پیش بینی مهارت اجتماعی می باشد. مهارت های اجتماعی نقش واسطه ای معناداری در رابطه بین متغیرهای ذهن آگاهی و پرخاشگری ایفا می کند.
رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
138 - 153
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین رابطه سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری دختران نوجوان انجام شد. روش پژوهش: روش این پژوهش همبستگی و جامعه آماری آن 1149 نفر از دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه شهرستان آمل در نیمسال اول سال تحصیلی 98-97 بود که تعداد 234 نفر به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب و به پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری والدین بامریند (1973)، هوش هیجانی شوت (1998) و پرخاشگری باس و پری (1992) پاسخ دادند. داده های حاصل به روش تحلیل پیرسون و رگرسیون چند متغیره با نرم افزار 21SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و پرخاشگری در دختران رابطه وجود دارد (01/0=P)؛ همچنین بین سبک فرزندپروری والدین با هوش هیجانی و بین سبک فرزندپروری والدین با پرخاشگری در دختران رابطه وجود دارد (01/0=P). نتیجه گیری: سبک فرزند پروری والدین می تواند هم دارای نقش حمایتی باشد و هم دارای نقش غیر حمایتی که پیامد به کارگیری آن می تواند بر تحول و رشد کودک در زمینه هوش هیجانی و بروز پرخاشگری مؤثر باشد.