مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
زنان متأهل
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل آسیب رسان به کیفیت زناشویی تعارض زوجین است. تعارض زناشویی سبب بروز مشکلاتی در ساختار خانواده، استحکام و عدم رضایت از زندگی و درنهایت اگر توجهی به این دو مقوله نشود سبب فروپاشی نظام خانواده می شود. ازاین جهت هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر درمان یکپارچه شده متمرکز بر شفقت و هیجان بر تعارض زناشویی زنان شهر اصفهان قرار گرفت. بدین منظور در این پژوهش که از نوع منفرد A-B-A بود از بین زنان متعارض مراجعه کننده به مراکز مشاوره (تماشا و رضوی) شهر اصفهان در سال 99 سه زن که شرایط شرکت در پژوهش را داشتند به صورت هدفمند انتخاب شد و توسط پرسشنامه تعارض (sanaii, barati & Bustani, 2009) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پس از احراز تعارض زناشویی بالا و دریافت رضایت جهت شرکت در پژوهش، ایشان در طی 3 ماه، هفته ای یک بار در جلسات درمانی مبتنی بر تلفیق درمان های متمرکز بر شفقت و هیجان (محقق ساخته) به مدت 60 دقیقه به صورت انفرادی شرکت نمودند. در اثنا این پژوهش، افراد شرکت کننده به منظور تعیین خط پایه و پیشرفت درمانی قبل، حین و بعد مداخله، 12 بار به پرسشنامه مذکور پاسخ دادند. برای تحلیل نتایج از شاخص توصیفی و آمار استنباطی تحلیل دیداری استفاده شد. درصد بهبودی تعارض زناشویی سه زن در مرحله مداخله به ترتیب 30-31-33 درصد به دست آمد که حکایت از تأثیر درمان یکپارچه شده مذکور بر تعارض زناشویی زنان شرکت کننده دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که درمان یکپارچه شده مبتنی بر شفقت و هیجان، منجر به تنظیم هیجان در یک بستر معنایی شده و کاهش تعارضات زناشویی را در پی داشته است. ازاین جهت می توان نتیجه گرفت که درمان یکپارچه شده مذکور برای کاهش تعارض زناشویی زنان متعارض مؤثر است. ازاین رو پیشنهاد می شود برای بهبود کیفیت زندگی و کاهش تعارضات زناشویی زنان متعارض از این درمان استفاده شود.
پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان بر اساس ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
89 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان بر اساس ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی زنان متأهل شهر تهران انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به فرهنگسراها و سراهای محله مناطق 1 و 3 شهر تهران در بازه زمانی 1400_1401 بودند که از بین آنها تعداد 264 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان کارول و نلسون (2006)، سنجش صفات پنج گانه شخصیتی فرم کوتاه نئو کاستا و مک کری (1985) و ناگویی هیجانی تورنتو باگبی و تیلور و پارکر (1994) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط مثبت و معناداری بین روان رنجوری و ناگویی هیجانی با پرخاشگری ارتباطی پنهان وجود دارد. از طرفی بین برون گرایی، گشودگی، توافق پذیری و با وجدان بودن با پرخاشگری ارتباطی پنهان، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که روان رنجوری، توافق پذیری و ناگویی هیجانی قادر به پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان زنان بود. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش با کاهش روان رنجوری و ناگویی هیجانی و افزایش توافق پذیری زنان، پرخاشگری ارتباطی پنهان آنها کاهش می یابد و می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی در افزایش پرخاشگری ارتباطی پنهان نقش دارند. ضر با هدف پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان براساس ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی زنان متأهل شهر تهران انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی_همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل مراجعه کننده به فرهنگسراها و سراهای محله مناطق 1 و 3 شهر تهران در بازه زمانی 1400_1401 بودند که از بین آنها تعداد 264 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان کارول و نلسون (2006)، سنجش صفات پنج گانه شخصیتی فرم کوتاه نئو کاستا و مک کری (1985) و ناگویی هیجانی تورنتو باگبی و تیلور و پارکر (1994) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار spss نسخه 26 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط مثبت و معناداری بین روان رنجوری و ناگویی هیجانی با پرخاشگری ارتباطی پنهان وجود دارد. از طرفی بین برون گرایی، گشودگی، توافق پذیری و با وجدان بودن با پرخاشگری ارتباطی پنهان، رابطه منفی و معناداری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که روان رنجوری، توافق پذیری و ناگویی هیجانی قادر به پیش بینی پرخاشگری ارتباطی پنهان زنان بود. نتیجه گیری: طبق یافته های پژوهش با کاهش روان رنجوری و ناگویی هیجانی و افزایش توافق پذیری زنان، پرخاشگری ارتباطی پنهان آنها کاهش می یابد و می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصیت و ناگویی هیجانی در افزایش پرخاشگری ارتباطی پنهان نقش دارند.
پیش بینی روابط فرازناشویی براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با میانجی گری احساس تنهایی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی روابط فرازناشویی براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با میانجی گری احساس تنهایی در زنان متأهل به روش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان متأهل ساکن منطقه 5 شهر تهران در سال 1401 بود که تعداد 400 نفر از ایشان بااستفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری در دسترس برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های احتمال روابط فرازناشویی، روابط ابژه، مرزهای زوجینی خانواده و پرسش نامه احساس تنهایی جمع آوری و با نرم افزار SPSS نسخه 26 و نرم افزار AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین روابط فرازناشویی با روابط ابژه، مرزهای زوجینی و احساس تنهایی در زنان متأهل رابطه معنا دار وجود دارد. براین اساس، روابط فرازناشویی در زنان متأهل را می توان براساس روابط ابژه و مرزهای زوجینی با نقش میانجی گری احساس تنهایی پیش بینی نمود. همچنین احساس تنهایی می تواند در رابطه فرازناشویی، روابط ابژه و مرزهای زوجینی، نقش میانجی ایفا نماید. ازاین رو، با رعایت و متناسب نمودن روابط ابژه و مرزهای زوجینی و همچنین رفع احساس تنهایی زنان متأهل، می توان زمینه های کاهش روابط فرازناشویی را فراهم نمود.
بررسی نقش واسطه ای سبک های ارتباطی زوجین در رابطه بین سبک های دل بستگی ایمن و ناایمن با بخشش در خانواده در زنان متأهل
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای سبک های ارتباطی زوجین در رابطه بین سبک های دل بستگی ایمن و ناایمن با بخشش در خانواده در زنان متأهل بود. این پژوهش از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل شهر شیراز بودند. نمونه این جامعه آماری به روش نمونه گیری در دسترس، 202 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های سبک های دل بستگی (بارتولومیو و هوروتیز،1991)، سبک های ارتباطی زوجین (مبلر-نانالی و اکمن، 2006) و بخشش در خانواده (پولارد و همکاران،1998) بود. یافته های حاصل از این پژوهش نشان دهنده آن است که سبک های دل بستگی پیش بین مستقیم و معنی دار بخشش در خانواده بودند. هم چنین سبک های ارتباطی زوجین نیز توانست بخشش در خانواده را به طور معنی داری پیش بینی کند. علاوه بر این سبک های دل بستگی نیز پیش بین معنی دار سبک ارتباطی زوجین بود. درنهایت نتایج بیانگر این بود که سبک های ارتباطی زوجین توانست در رابطه بین سبک های دل بستگی و بخشش در خانواده نقش واسطه ای ایفا نماید. نتایج حاصل نشان دهنده آن است که سبک های دل بستگی ایمن و ناایمن و سبک های ارتباطی زوجین ازجمله متغیرهای تأثیرگذار بر بخشش در خانواده می باشند و لازم است موردتوجه کارشناسان و متخصصان حوزه خانواده قرار گیرند.
پیش بینی سلامت روانی زنان متأهل براساس مؤلفه های هیجانی کیفیت زندگی
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی زنان می تواند سایر وظایف آن ها را تحت الشعاع قرار می دهد، بنابراین بررسی نقش عوامل تأثیرگذار در سلامت روانی از موضوعات با اهمیت به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مؤلفه های هیجانی کیفیت زندگی در پیش بینی سلامت روانی زنان متأهل بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. بدین منظور از جامعه زنان متأهل شهر شیراز ،240 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با استفاده از پرسش نامه کیفیت زندگی (SF-36) و سلامت روانی (GHQ-28) در فضای مجازی مورد آزمون قرار گرفتند. به منظور تحلیل داده ها، از روش تحلیل رگرسیون چندگانه (مدل همزمان) استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که مولفه های هیجانی کیفیت زندگی با سلامت روانی رابطه معنادار دارند. تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که در پیش-بینی سلامت روانی زنان متأهل، مؤلفه های انرژی/خستگی، بهزیستی هیجانی و عملکرد اجتماعی کیفیت زندگی نقش مثبت و مؤلفهی اختلال نقش بخاطر عدم سلامت هیجانی نقش منفی دارند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت چگونگی وضعیت بهزیستی هیجانی، شادکامی و سرزندگی زنان متأهل می تواند در سلامت روانی آنها نقش مهمی داشته باشد.
مقایسه شیوع اختلال کارکرد جنسی در زنان متأهل دارای نشانگان اختلالات شخصیت خوشه ب و زنان متأهل فاقد اختلال شخصیت شهر تهران
حوزههای تخصصی:
اختلال کارکرد جنسی از مشکلات شایع جنسی است که دارای اتیولوژی متعددی بوده و اختلالات روان پزشکی نقش مهمی در شکل گیری آن دارند. این مقاله با هدف مقایسه شیوع اختلال کارکرد جنسی در زنان متأهل دارای نشانگان اختلالات شخصیت خوشه ب و افراد فاقد اختلال شخصیت انجام شد. پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. به همین منظور 1000 نفر از زنان متأهل شهر تهران در شش ماهه نخست سال 1400 پایش شدند که 145 نفر دارای نشانگان اختلالات شخصیت خوشه ب بودند که 56 نفر از ایشان به روش در دسترس به عنوان نمونه داری اختلال انتخاب شدند و داده های 20 نفر از افراد فاقد اختلال نیز به عنوان گروه مقایسه تحلیل شد. از پرسشنامه های میلون (MCMI3)، اختلال عملکرد جنسی زنان (FSFI) و مردان (IIEF) برای گردآوری داده ها استفاده گردید. داده ها به روش آنالیز واریانس یک طرفه و با نرم افزار SPSS نسخه 26 تحلیل شدند. میانگین کارکرد جنسی در زنان متأهل فاقد اختلال شخصیت بیشتر از میانگین کارکرد جنسی در زنان متأهل دارای اختلالات شخصیت مرزی، نمایشی و خودشیفته بود (05/0>P). میانگین کارکرد جنسی در زنان متأهل فاقد اختلال شخصیت تفاوت معناداری با زنان متأهل دارای اختلالات شخصیت ضداجتماعی نداشت (333/0=P). نتایج یافته ها حاکی از آن بود که اختلال کارکرد جنسی در زنان متأهل دارای اختلالات شخصیت خوشه ب بیشتر از زنان متأهل فاقد اختلال شخصیت است. لذا به متخصصان حوزه روان درمانی پیشنهاد می شود در تشخیص و درمان اختلال کارکرد جنسی زنان، به نقش اختلالات شخصیت و مسئله همبودی توجه داشته باشند.
پیش بینی خرسندی زناشویی براساس سرمایه اجتماعی خانواده در زنان متاهل (دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش پیش بینی خرسندی زناشویی براساس سرمایه اجتماعی خانواده در زنان متاهل است. جامعه ی آماری کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس (حدوداً 1100 نفر) در سال تحصیلی 1402-1401 است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول گرین 164 نفر انتخاب شد و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار گردآوری در این پژوهش شامل پرسشنامه خرسندی زناشویی آزرین ناتان )1973)، پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) بود. در این پژوهش جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی(فراوانی درصد، میانگین) و آمار استنباطی (رگرسیون تک متغیره) استفاده شد. نتایج یافته های پژوهش حاکی از این است که بر اساس سرمایه اجتماعی خانواده می توان خرسندی زناشویی پیش بینی نمود.
مقایسه تأثیر رویکرد درمان یکپارچه توحیدی و رویکرد هیجان مدار بر بهبود احساسات مثبت زنان متأهل نسبت به همسر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه میزان اثربخشی گروه درمانی با رویکرد یکپارچه توحیدی و درمان هیجان مدار بر بهبود احساس مثبت زنان متأهل نسبت به همسرانشان انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری ۳ ماهه بود. نمونه پژوهشی را ۴۵ نفر از زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره خانواده پیوند انجمن اولیا و مربیان شهرستان نقده تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و با گمارش تصادفی در سه گروه ۱۵ نفره درمان یکپارچه توحیدی، هیجان مدار و گواه جای گرفته بودند؛ سپس اعضای گروه های آزمایشی در جلسات گروه درمانی شرکت کردند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه احساسات مثبت به همسر بود که در سه نوبت قبل، بعد و سه ماه پس از پایان مداخله اجرا شد. یافته ها: تحلیل واریانس دوراهه نشان داد میزان احساسات مثبت اعضای هر دو گروه آزمایشی به همسرانشان به طور معناداری افزایش یافته است (۰۱/۰>p). نتیجه گیری: می توان ادعا کرد که درمان یکپارچه توحیدی دست کم به اندازه درمان هیجان مدار می تواند احساس مثبت زنان متأهل به همسرشان را بهبود بخشد.
پیش بینی نگرش به روابط فرا زناشویی بر اساس ابعاد تاریک شخصیت و کیفیت دلبستگی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
17 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرش نسبت به روابط فرا زناشویی بر اساس ابعاد تاریک شخصیت و کیفیت دل بستگی در زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره رازی کرج در سال 1400 بود. تعداد 191 نفر از طریق روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نگرش روابط فرا زناشویی واتلی (2008)، مقیاس سه گانه تاریک شخصیت جانسون و وبستر (2010)، پرسشنامه سبک دل بستگی بزرگسال کولینز و رید (1996) استفاده شد. داده های این پژوهش با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان دادند نمره کل مثلث تاریک شخصیت و بعد سایکوپات به صورت جداگانه می توانند نگرش به روابط فرا زناشویی در زنان متأهل پیش بینی کنند. اما صفات ماکیاولی و خودشیفتگی همچنین سبک های دل بستگی توان پیش بینی نگرش روابط فرا زناشویی در زنان متأهل را ندارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت در افراد سایکوپات میزان صداقت، خوشحالی و حس انسان دوستی کم است و رابطه زیادی با روابط یک شبه و انواع خیانت جنسی بدون ایجاد رابطه حسی و عاطفی می باشد، افراد باصفت سایکوپاتی بیشتر راغب به ایجاد روابط کوتاه مدت هستند و به علت کمبود حس تعهد، خیانت در این گونه افراد زیاد است.واژه های کلیدی: نگرش نسبت به روابط فرا زناشویی، ابعاد تاریک شخصیت، کیفیت دلبستگی.
بررسی رابطه نشخوار فکری و استرس ادراک شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر باهدف تبیین رابطه ی نشخوار فکری و استرس ادراک شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل شهر شیراز بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمام زنان شهر شیراز بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 210 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه نشخوار فکری هوکسما ومارو (1991)، پرسش نامه استرس ادارک شده کوهن و همکاران (1983) و پرسش نامه رضایت از زندگی داینر آمونز لارسن و گریفین (1985) استفاده شد. بر اساس یافته ها بین ابعاد نشخوار فکری دو مؤلفه ی در فکر فرورفتن و افسردگی با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنی داری داشتند، اما بازتاب با رضایت از زندگی رابطه معنی داری نداشت. در نتیجه گیری می شود نهایت نمره کلی نشخوار فکری نیز با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنی داری داشت و درنهایت استرس ادراک شده پیش بینی کننده معنی دار رضایت از زندگی نمی باشد.
تبیین نوع رابطه هویت ملی و ابعاد آن با ابعاد شخصیت نئو در بین زنان معلم شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
189 - 207
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با عنوان «تبیین نوع رابطه هویت ملی و ابعاد آن با ابعاد شخصیت نئو در بین زنان معلم شهر کرمان» در بین زنان متأهل معلم شهر کرمان با جامعه آماری 5000 نفر صورت گرفته است. هدف از این پژوهش تبیین بعد هویت ملی بر ابعاد شخصیت است. حجم نمونه براساس روش خوشه ای و بر طبق جدول مورگان 274 نفر برآورد گردید. یافته ها نشان می دهد هویت ملی با ابعاد شخصیت دارای رابطه معناداری هستند. برای سنجش رابطه از آزمون پیرسون استفاده شده و برای بررسی فرضیه اصلی با عنوان بررسی رابطه هویت ملی با ابعاد شخصیت از معادلات ساختاری استفاده شده است. برازش مدل در حد قابل قبول بوده است. نتایج نشان می دهد هویت ملی با توجه به ابعاد ارائه شده هالت و کیلر (اقتصادی، میراث، اعتقاد، فرهنگی، مذهبی) توان تبیین 63 درصد از ابعاد شخصیت را دارد. بر طبق یافته ها متغیر مکنون هویت ملی دارای 79 درصد تأثیر بر روی متغیر مکنون ابعاد شخصیت است. در مدل اندازه گیری نیز تمام ابعاد دارای رابطه معنادار قوی با جهت مثبت هستند.
اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۱۲۲-۱۱۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رویکرد هیجان مدار بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان در زنان متأهل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل که از نیمه اول خرداد تا پایان مرداد ماه سال 1401 به مراکز سلامت و بهداشت شهر کرج مراجعه کرده بودند؛ که 35 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10جلسه (60-70دقیقه ای) تحت آموزش رویکرد هیجان مدار قرار گرفتند، در حالی که گروه گواه آموزش و مداخله ای دریافت نکردند. از مقیاس تحمل پریشانی (DTS، سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2006) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد رویکرد هیجان مدار در افزایش تحمل پریشانی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (001/0p<). همچنین رویکرد هیجان مدار در افزایش و بهبود تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (001/0p<). با توجه به یافته ها می توان بیان کرد که اثربخشی رویکرد هیجان مدار در افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم شناختی هیجان (افزایش تنظیم هیجان سازش یافته و کاهش تنظیم هیجان سازش نایافته) مؤثر بوده است.
تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر خشونت خانوادگی با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
378 - 396
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر خشونت خانوادگی با رویکرد نظریه زمینه ای بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از نظریه زمینه ای به مطالعه عوامل و پیامدهای خشونت علیه زنان در خانواده پرداخته است. برای گردآوری اطلاعات و انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و با پیشرفت مطالعه، نمونه گیری موارد مطلوب صورت گرفت که تا رسیدن به اشباع نظری با 21 نفر از زنان مورد خشونت قرار گرفته که به مرکز اورژانس اجتماعی شهر نهاوند مراجعه کرده اند، مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد. که بعد از تحلیل و بررسی محتوای مصاحبه ها، با کدگذاری باز 202 مفهوم اولیه و در کدگذاری محوری، 20 مقوله عمده و درنهایت یک مقوله مرکزی یا هسته ای استخراج گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهد که عواملی نظیر اعتیاد شوهر، مشکلات و اختلالات شخصیتی، ازدواج اجباری و زودهنگام، نگرش مردسالاری در خانواده، عدم حمایت خانوادگی، نقص جامعه پذیری و تربیت اجتماعی و شرایط نامناسب اقتصادی از عوامل مؤثر و عمده در افزایش و بروز خشونت علیه زنان در خانواده محسوب می شوند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج و یافته های به دست آمده از این پژوهش کیفی، برگزاری کارگاه ها جلسات مهارت های زندگی و مشاوره های پیش از ازدواج جهت افزایش آگاهی و شناخت زوجین از هم و برخورد با یکدیگر مخصوصاً در اوایل زندگی جهت مقابله و کاهش پدیده خشونت علیه زنان پیشنهاد می شود.
پیش بینی رضایت زناشویی بر مبنای برون گرایی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
61 - 74
حوزههای تخصصی:
ﻣﻘﺪﻣﻪ: این تحقیق با هدف پیش بینی رضایت زناشویی بر مبنای برون گرایی، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی در زنان متأهل صورت پذیرفت.روش: در پژوهش حاضر از روش توصیفی-همبستگی از نوع رگرسیون استفاده شد. با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، 840 زن متأهل ساکن در استان لرستان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های رضایت زناشویی انریچ، NEO-FFI، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی به عنوان پرسشنامه های استاندارد گردآوری شدند. با کمک نرم افزار SPSS داده های جمع آوری شده، بررسی و تجزیه و تحلیل شدند.ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎ: ضریب تعیین به دست آمده از آزمون رگرسیون خطی چندگانه برابر با 0.378 بود که نشان می دهد مدل 37.8 درصد از تغییرات رضایت زناشویی را توضیح می دهد. با توجه به ضرایب استاندارد، برون گرایی، همدلی و بخشش پیش بینی کننده های معنادار رضایت زناشویی بودند. از یافته ها می توان استنباط کرد که برون گرایی، همدلی و بخشش تأثیر مثبت و مطلوبی بر رضایت زناشویی دارند، به طوری که یک واحد افزایش در برون گرایی، همدلی و بخشش به ترتیب منجر به افزایش 0.121، 0.255 و 0.421 واحد در رضایت زناشویی می شود. مهم ترین متغیر تأثیرگذار بر رضایت زناشویی بخشش بود و پس از آن همدلی و سپس برون گرایی تأثیرگذار بودند.ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: برای تقویت رضایت زوجین، به ویژه زنان پیشنهاد می شود، برنامه های آموزشی ترتیب داده شود که افزایش آگاهی در مورد ویژگی شخصیتی برون گرایی و تقویت ویژگی های مثبت مانند همدلی و بخشش را در اولویت قرار دهد.
بررسی قدرت پیش بینی کنندگی توافق پذیری، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی بر رضایت زناشویی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
1 - 11
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تعیین قدرت پیش بینی کنندگی توافق پذیری، همدلی زناشویی و بخشش زناشویی بر رضایت زناشویی در زنان متأهل انجام شد. در این پژوهش، با استفاده از روش تحقیق همبستگی از نوع رگرسیون، مجموعه ای متشکل از 840 زن متاهل ساکن محدوده جغرافیایی استان لرستان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس رضایت زناشویی انریچ، پرسشنامه NEO-FFI، مقیاس همدلی زناشویی و مقیاس بخشش زناشویی به عنوان پرسشنامه های استاندارد برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. با استفاده از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده انجام شد. ضریب تعیین با مقدار 0.373 در آزمون رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که مدل 37.3 درصد از تغییرات رضایت زناشویی را تبیین می کند. ضرایب استاندارد نشان دادند که توافق پذیری، همدلی و بخشش پیش بینی کننده های معنادار رضایت زناشویی هستند. نتایج حاکی از آن است که رضایت زناشویی به طور مثبت تحت تأثیر توافق پذیری، همدلی و بخشش قرار می گیرد، به طوری که افزایش یک واحدی در توافق پذیری، همدلی و بخشش به ترتیب با افزایش 0.101، 0.252 و 0.433 واحدی در رضایت زناشویی مطابقت دارد. بخشش مهمترین نقش را در وضعیت رضایت زناشویی ایفا می کرد و پس از آن همدلی و سپس توافق پذیری نقش داشتند. به عنوان نتیجه گیری، به منظور افزایش رضایت زوج های متاهل، به ویژه زنان، برگزاری کارگاه هایی با تمرکز بر افزایش آگاهی در مورد ویژگی شخصیتی توافق پذیری و تقویت ویژگی های مثبت مانند همدلی و بخشش، توصیه می شود.
نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
149 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو بررسی نقش انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی در پیش بینی رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کلیه زنان متأهل شهر قم بود. برای تعیین حجم نمونه از قانون تاباچنیک و فیدل استفاده شد که تعداد 250 نفر از زنان متأهل به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها از چهار پرسشنامه رضایت زناشویی اینریج (EMS)، پذیرش و عمل − نسخه دوم (AAQ-II)، همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین (EES) و تجارب معنوی روزانه (DSES) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که رضایت زناشویی به ترتیب با انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. با توجه به تحلیل رگرسیون، انعطاف پذیری روان شناختی به میزان بیشتر و همدلی عاطفی و تجارب معنوی به میزان کمتر می توانند رضایت زناشویی را پیش بینی کنند؛ بنابراین می توان گفت انعطاف پذیری روان شناختی، همدلی عاطفی و تجارب معنوی نقش بسزائی در رضایت زناشویی زنان متأهل ایفا می کنند.
رابطه سلامت معنوی و کیفیت زناشویی در زنان متأهل شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سلامت معنوی و کیفیت زناشویی در زنان متأهل بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زنان متأهل شهر شیراز بود. نمونه آماری شامل 100 نفر که برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سلامت معنوی پولوتزین و الیسون و پرسشنامه کیفیت زناشویی باسبی بهره گرفته شده است. داده های گردآوری شده در دو سطح مورد تجزیه وتحلیل (آمار توصیفی و آمار استنباطی) قرار گرفت. در سطح آمار توصیفی از ضرایب همبستگی و در سطح آمار استنباطی از تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که بین سلامت معنوی و کیفیت زناشویی در زنان متأهل رابطه معناداری وجود داشت. سلامت معنوی در بین زنان متأهلی که کیفیت زناشویی خوبی دارند بالاتر بود.