مطالب مرتبط با کلیدواژه

ادراک بدنمند


۱.

آیا مواجهه دیداری با نماد بدنمند بهبودی، سبب تسکین درد می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد تنظیم هیجان ادراک بدنمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۴ تعداد دانلود : ۵۲۸
روش های مداخله ای مهار درد، غالبا بر تنظیم گری هشیار رفتار و هیجان تاکید دارند. اما روش های جدید، مانند مداخلات مبتنی بر آماده سازی ادعا می کنند که تنظیم رفتار و هیجان مرتبط با درد را می توان مستقل از انتخاب هشیار، محقق ساخت. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه نظام های نماد ادراکی، تاثیر ناهشیار مواجهه با نماد دیداری بهبودی را بر شدت درد به صورت تجربی بررسی می کند. تعداد 71 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (44 زن، 27 مرد) تکلیف کلدپرسور را برای ایجاد درد حاد در محیط آزمایشگاه، در دو وضعیت مواجهه با نماد دیداری بهبودی و محرک خنثی، تکمیل کردند. یکی از شاخص ترین نمادهای دیداری بهبودی، حالت بدنی ایستاده با قامت راست و سر متمایل به بالا، در برابر حالت بدنی خمیده به عنوان نماد بیماری بود. نماد دیداری بهبودی و نیز محرک خنثی در فواصل زمانی معین در طول انجام تکلیف کلدپرسور به آزمودنی ارایه می شد و در هر دو وضعیت ارزیابی درد با استفاده از مقیاس شباهت دیداری (VAS) به صورت آنلاین، مکرر و با فواصل زمانی منظم انجام شد. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در وضعیت مواجهه با نماد دیداری، بهبودی بیشتری را نسبت به وضعیت کنترل گزارش کرده اند. این نتایج، علاوه بر حمایت از نظریه نظام های نماد ادراکی در توضیح نحوه اثرگذاری فرایندهای روانی در تغییرات جسمانی، از کاربرد روش های مداخله مختصر و مبتنی بر آماده سازی در برخورد با درد حاد حمایت می کنند.
۲.

رهیافت تحلیلیِ هنر دیجیتالی تعاملی با تاکید بر ادراک بدنمند مرلوپونتی (مطالعه موردی: نمایشگاه هنرمندان و روبات های پاریس)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مرلوپونتی ادراک بدنمند پدیدارشناسی بدن هنر دیجیتالی تعاملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۹ تعداد دانلود : ۲۰۴
نقش پر رنگ هنر دیجیتالی تعاملی به عنوان هنر روز دنیا موجب می شود، نیاز مبرمی به مطالعه این هنر احساس شود. پژوهش حاضر با توجه به چارچوب پدیدارشناسانه مرلوپونتی، به نحوه شکل گیری تجربه در فضاهای هنر دیجیتالی تعاملی از طریق ژست و حرکات بدن دقیق می شود. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی این مهم است که، چگونه بدن از طریق رابط فناوری به خلق تجربیات معنادار پرداخته و چطور این تجربیات ماهیت بدن را آشکار می سازند. برای نایل آمدن به این هدف، پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری به صورت اطلاعات کتابخانه ای با مطالعه موردی نمایشگاه هنر دیجیتالی تعاملی به نام «هنرمندان و روبات ها» که در سال 2018 در پاریس برگزار شد، انجام گرفته است؛ که دارای رویکری نظری به آرای ادراک بدنمند فلسفه مرلوپونتی، فیلسوف فرانسوی قرن بیستم است. این رویکرد نظری از آن جهت انتخاب شده است که مرلوپونتی، معتقد است ادراک، پدیداری بدنی یا جسمانی است. به زعم مرلوپونتی، این بدن است که ادراک می کند نه ذهن. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که با مطالعه آرای مرلوپونتی، صحبت کردن درباره تعامل صِرف، بی معنا می شود. چرا که در هنر دیجیتالی تعاملی مخاطب دیگر تنها یک نظاره گر صرف نیست؛ بلکه با انجام کنش، خود در فرآیند خلق تولید اثر شرکت می کند. یافته های این مطالعه نشان می دهد که، تعامل مخاطبان با آثار هنر دیجیتالی تعاملی از طریق ادراک بدنمند است که درک می شود؛ و این تعامل صورت گرفته موجب می شود تا در اثر هنر دیجیتالی تعاملی تمایزی میان سوژه و ابژه نباشد و هر دو در تعامل با هم شکل بیابند.
۳.

تبیین معنا گرایی بدنمند در کیفیت بخشی جغرافیای شهری از منظر اندیشه های مارک ال جانسون و جرج لیکاف (نمونه موردی: میدان های تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناس ادراک بدنمند جسمانیت معناگرایی میدان های تهران کیفیت مکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۸۹
فضاهای کالبدی و شهری معاصر به واسطه محرومیت حسی ارتباط انسان با جهان پیرامون با نتایجِ ناگواری مواجه است و تاکید بیش از اندازه بر ابعاد ذهنی و مفهومیِ معماری بیشتر به نابودی ماهیت فیزیکی، حسی معماری می انجامد.مارک ال جانسون و جرج لیکاف با مطرح کردن موضوع جسمانیت معنا و تاکید بر اهمیت جایگاه بدن در فرایند ادراک و شناخت، به توانمندی پدیدارشناسی معماری در معنا دار کردن مکان های خلق شده توجه ویژه ای قائل هستند.این پژوهش در پی پاسخ به این سئوال است که کیفیت بنیادی پدیدارشناختی تجربه ادراک بدنمند از منظر اندیشه های جانسون و لیکاف بر اساس چه الگوهایی شکل می گیرد؟ و چه مولفه هایی را به مثابه دریافت معنای برآمده از تجربه حضور کشف می کند؟ برای پاسخ به این سؤال از روش کیفی پدیدارشناسی و بر اساس الگوی ماکس ون منن و همچنین با روش کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی استفاده شده است که بر اساس آن از طریق مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته و باز با تعدادی از متخصصین انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ادراک حسی بدنمند، کانون تجربه و فهم ما از جهان پیرامون است . نتیجه این پژوهش حاکی از آن است که یازده مولفه در جهت تعیین الگوهای کیفی درک جسمانیت معنا درفضای شهری چند میدان تهران، مبتنی بر مفاهیم پدیدارشناسانه ادراکات حسی استخراج شد که شامل فضای رویداد، الگوپذیری فعالیت ها، غنای حسی، خوانایی، خاطره و تخیل، حضور، احساسی از تاریخ، جزییات، فرم و تناسبات هندسی، محیط پیرامون و نشانه ها بودند.