مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
تحلیل تطبیقی
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
187 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف: آینده نگاری دولت الکترونیکی در ایران هنوز انجام نشده و در سطح جهان نیز مدل مشخصی برای آن وجود ندارد. هدف محققان از اجرای این پژوهش، ارائه چارچوب آینده نگاری دولت الکترونیکی است. روش: پژوهش بر مبنای تحلیل تطبیقی و ترازیابی تجربه های جهانی به اجرا درآمد. با مرور مطالعات انجام شده در دهه اخیر، 18 پروژه آینده نگاری دولت الکترونیکی شناسایی شد. این پروژه ها با هشت شاخص، شامل روش ها، سطح پروژه، پشتیبانان، مشارکت کنندگان، اهداف پروژه، عوامل تأثیرگذار، عدم قطعیت ها و خروجی ها و نتایج، استخراج و تحلیل شدند. به کمک روش آنتروپی شانون به بررسی پشتیبانی کمی پژوهش ها و پروژه های گذشته از مؤلفه های هر یک از این شاخص ها پرداخته شده است. یافته ها: برای پروژه های حکومت الکترونیکی، افق زمانی کمتر از 10 سال مناسب است و سطح آینده نگاری ملی، بهترین پشتیبان برای اجرای این پروژه دولت محسوب می شود. همچنین تعداد مشارکت کنندگان مناسب برای این پروژه، بین 51 تا 200 نفر است. روش پانل خبرگان، سناریونگاری و نقشه راه مناسب ترین روش ها هستند. مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر اجرای این پروژه، عوامل فرهنگی اجتماعی شناخته شدند و تدوین سناریو و ارائه چشم انداز مهم ترین خروجی ها بودند. نتیجه گیری: پیاده سازی پروژه های دولت الکترونیکی، به طرح آینده نگارانه و مبتنی بر اجماع ذی نفعان نیاز دارد. برای اجرای این پروژه، تجربه های جمع بندی شده سایر کشورها در این مقاله، راه گشایی برای سیاست گذاران و برنامه ریزان در ایران است.
بررسی صحت و سقم تحلیل تطبیقی دو دریاچه ارومیه و وان «طرح یک موضوع»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همجواری دو دریاچه ارومیه و وان و تشدید تغییرات سطح تراز آبی دریاچه ارومیه نسبت به دریاچه وان، سبب شده است که در بسیاری از بررسی ها، با فرض مشابهت دانستن ویژگی های طبیعی دو دریاچه، عامل انسانی را به عنوان مهم ترین عامل در رخداد کاهش تراز آبی دریاچه ارومیه دانسته شود. در این پژوهش، تلاش شده است تفاوت های طبیعی دو دریاچه فوق الذکر که به عنوان مهم ترین عامل در بقا و یا زوال دو دریاچه ارومیه و وان در عصر تغییر اقلیم شده است، پرداخته شود. بدین منظور در ابتدا به بررسی وضعیت پهنه آبی دو دریاچه فوق الذکر پرداخته و سپس جهت بررسی وضعیت دمایی و نم نسبی در سطح هر دو دریاچه، از پایگاه داده ای ECMWF به تفکیک فصول سال طی یک دوره آماری 39 ساله(2017 1979) استفاده شده است. بررسی ها نشان می دهد در فصول مختلف سال دمای هوا در سطح دریاچه وان بین 2 تا 4 درجه سانتی گراد کمتر از دریاچه ارومیه و نم نسبی آن به استثنای فصل زمستان، 2 تا 6 درصد بیشتر است. همچنین تفاوت های زیادی به لحاظ عمق، حجم آب، شیب کف بستر، بارش، تبخیر، رواناب ورودی و توپوگرافی در اطراف دو دریاچه وجود دارد؛ به طوری که عمق متوسط دریاچه وان در حدود 29 برابر عمق متوسط دریاچه ارومیه و حجم متوسط آب دریاچه وان بیش از 100 برابر حجم آب دریاچه ارومیه است.
تحلیل تطبیقی روش های تدریس و ارزشیابی در برنامه درسی هنر دوره ابتدایی ایران و کشورهای منتخب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۷
35 - 66
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تطبیقی روش های تدریس و ارزشیابی در برنامه درسی هنر دوره ابتدایی ایران، برزیل، یونان و کره جنوبی انجام شد. روش پژوهش تطبیقی کیفی و انتخاب کشورها هدفمند بود. داده ها از طریق اسناد بالادستی و مدارک ملی آموزش و پرورش، گزارش های پژوهشی و مقالات فصلنامه های علمی گردآوری گردید. تحلیل داده ها بر اساس الگوی چهار مرحله ای بِردی انجام شد. نتایج مربوط به روش های تدریس نشان داد به طور مشترک هر چهار کشور بر استفاده از روش قصه گویی، بحث و گفتگو، موسیقی و سرودها، اجرای نمایش، بازدید از گالری های هنری و موزه ها و بهره گیری از سایت های اینترنتی تأکید دارند، حال آن که ارائه مدل برای نقاشی، سرمشق دادن برای خوشنویسی و تعریف پروژه فردی و گروهی مختص به ایران، بازی با خاک رس و توده های کاغذ، ساختن اشیا با چوب، ساختن عروسک های بومی و گردش در طبیعت مختص به برزیل، بازی های آموزشی مختص به یونان، روایت-گری، برگزاری نمایشگاه از فعالیت های هنری دانش آموزان و استفاده از رسانه های اینترنتی مختص به کره جنوبی می-باشد. نتایج مربوط به روش های ارزشیابی نیز مشخص کرد که ترجیح رویکرد کیفی، استفاده از پوشه کار، ثبت گزارش و مشاهده و قضاوت معلم از جمله اشتراکات است، در حالی که از نمایشگاه کاردستی، مباحثه با دانش آموزان درباره کیفیت آثار هنری و سنجش نگرش های هنری دانش آموزان در ایران، از پرسشنامه های انشایی و نظرخواهی از والدین در برزیل، از ارزشیابی اقدامات درون کلاسی و ارزشیابی فعالیت های خارج از کلاس در یونان و از فرایندمحوری و استفاده از چک لیست های مصوب در کره جنوبی استفاده می شود.
تحلیل تطبیقی جغرافیای رسانه از تأثیر برنامه های تلویزیون شبکه دو سیما با موضوع سبک زندگی بر تاب آوری اجتماعی مناطق 1، 12 و 20 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور تحلیل مناسب از تأثیرات فرهنگی و جغرافیایی رسانه ها، استفاده از نتایج مؤلفه های تاب آوری اجتماعی، رهیافتی کلیدی است. در این راستا، مطالعه حاضر تلاش کرده است تا با هدف کاربردی و روش «توصیفی-تحلیلی» به تحلیل تطبیقی اثرگذاری برنامه های تلویزیون بر تحقق مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در مناطق 1، 12 و 20 کلان شهر تهران بپردازد. با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، نظرات 384 شهروند بر حسب فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه بندی شده، گردآوری شد. نتایج نشان می دهد که کیفیت تحقق و برخورداری از مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در سه منطقه مورد مطالعه براساس آنالیز واریانس چندمتغیره متفاوت است. همچنین تحلیل اولویت برنامه ریزی برای تحقق بخشی به مؤلفه های تاب آوری در سه منطقه یادشده براساس مدل تاپسیس فازی نشان می دهد که شاخص اعتماد عمومی در منطقه 1 به عنوان منطقه مرفه شهری، شاخص مشارکت غیررسمی در منطقه 12 به عنوان منطقه متوسط شهری و شاخص حس تعلق مکانی در منطقه 20 به عنوان منطقه فرودست از اولویت بیشتری برای برنامه ریزی در راستای ارتقای تاب آوری اجتماعی برخوردارند. و راهبرد رسانه ای تلویزیون و شبکه دو سیما و در جغرافیای رسانه ای هدف، می تواند در راستای ارتقای اعتماد عمومی شهروندان و افزایش همبستگی اجتماعی، ارتقای شاخص مشارکت غیررسمی ازطریق همیاری و همراهی در تشکل های اجتماعی مناطق شهری و بهبود حس تعلق مکانی در مناطق فرودست برای ایجاد حس انگیزه و تعلق و هویت مندی اجتماعی قرار گیرد.
تحلیل تطبیقی از تفاوت های فضایی گذران اوقات فراغت در مناطق کلان شهر تهران نمونه موردی: منطقه 19 و 22(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
43 - 57
حوزه های تخصصی:
اوقات فراغت جزء جدایی ناپذیر زندگی روزمره است. امروزه اوقات فراغت عرصه اجتماعی نوینی است که در آن افراد بدون دغدغه می توانند ارزش ها و علائق خود را نمایان ساخته، قدرت و مقاومت خویش را به نمایش بگذارند و به عنوان نماینده ای از طبقه اجتماعی خود اجرای نقش کنند. لیکن در این زمینه لازم است که موقعیت و پایگاه اجتماعی- اقتصادی افراد و ویژگی فردی آنان به عنوان عامل تأثیرگذار در نوع سبک زندگی و درنهایت در نوع متفاوت نحوه گذران اوقات فراغت موردبررسی قرار گیرند. لذا تحقیق حاضر نه تنها به بررسی عوامل مؤثر بر میزان و نحوه گذران اوقات فراغت در مناطق موردمطالعه پرداخت، بلکه اولویت ها و موانع گذران اوقات فراغت را نیز در مناطق 19 و 22 موردبررسی و شناخت قرار داد تا بدین طریق در ادامه بتواند به تحلیل کیفیت و سطوح دسترسی به کاربری های گذران اوقات فراغت دست یابد و میزان برخورداری مناطق به آن ها را مشخص نماید. در این راستا از مدل ها، نرم افزارها و روش های آماری متفاوت کمی و کیفی استفاده نمود تا برتری الگو و شیوه های فضاهای فراغتی و تفاوت های آن ها را در دو منطقه موردنظر با دو بافت متفاوت شهری یعنی جدید و میانی مشخص نماید. نتایج تحقیقات در بررسی رابطه بین جنس، سن، سطح تحصیلات و میزان درآمد بر اوقات فراغت نشان داد که میزان گذران اوقات فراغت در هر دو منطقه در بین مردان بیشتر از زنان می باشد. به ترتیب متغیر تحصیلات، متغیر درآمد و متغیر سن در منطقه 22 و متغیر درآمد، متغیر تحصیلات و متغیر سن در منطقه 19 دارای بیشترین میزان تأثیرگذاری ها برگذران اوقات فراغت هستند. نکته دیگر رشد گذران شیوه های فردی و غیرفعال گذران اوقات فراغت در منطقه 19 به نسبت منطقه 22 به دلیل سطح کمتر برخورداری از کاربری اوقات فراغت، سطح پایین دسترسی ها، عدم وجود بسترهای لازم فراغتی از نوع فعالیت های فراغتی فضا محور می باشد.
تحلیل تطبیقی شعر «آی آدم ها» ی نیما یوشیج و نقاشی «فریاد» ادوارد مونک با تأکید بر مؤلفه های اکسپرسیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
49 - 72
حوزه های تخصصی:
هنر مدرن پدیده ای است که با تشکیک در قراردادهای سنتی فرهنگ و تمدن غربی و همچنین پیچیدگی و انعطاف دنیای معاصر آغاز شد. این پدیده در تقابل با قوانین و سنن پیشین است و تلاش دارد تا به چیرگی و مهارت انسان بر زندگی فردی و اجتماعی و نیز تنوع طلبی های روانی و روحی او کمک کند. یکی از جلوه های هنر مدرن، مکتب اکسپرسیونیسم است که جریانی هنری و ادبی در اوایل قرن بیستم میلادی به شمار می آید. اساس این مکتب بر درون گرایی، فرار از واقعیت و طغیان برضد قراردادهای سنتی قرار دارد و به دلیل ماهیت فرامرزی و توجّهش به مخاطب عام، مورداقبال و تأیید هنرمندان و اندیشمندان قرار گرفت. نیما یوشیج، شاعر معاصر ایران که به دلیل تقابل با سنت ها و قواعد کهن و نیز طرح امکانات معنایی و تنظیمات ساختاری تازه در شعر فارسی او را بنیان گذار شعر مدرن ایران می دانند، اشعاری سرود که نمونه ی بارز سنت ستیزی و نوآوری در ادبیات فارسی بود. در مقاله ی پیش رو شعر «آی آدم ها»، سروده ی نیما یوشیج، را با یکی از نقاشی های معروف اکسپرسیونیستی به نام «فریاد»، اثر ادوارد مونک نروژی، با شیوه ای کیفی و تحلیلی - تطبیقی بررسی می کنیم. هدف مقاله، تحلیل مؤلفه های اکسپرسیونیستی و مشترک در دو اثر است تا نشان دهد که شعر آی آدم ها نه تنها شعر مدرنی است؛ بلکه رگه های اکسپرسیونیستی فراوانی دارد.
تحلیل تطبیقی منطق الطیر عطار و بهشت گمشده میلتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال بیستم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۸
91 - 118
حوزه های تخصصی:
یکی از آثار ارزشمند عرفانی که به زبان رمزی و سمبولیک سروده شده است، منطق الطّیر عطّار است که سفری پرمخاطره توسطّ مرغان به رهبری هدهد برای رسیدن به سیمرغ -رمز ذات احدیّت –را روایت می کند. بهشت گمشده میلتون نیز اثری سمبولیک است که به لحاظ طرح موانع رسیدن به کمال، مشابهت هایی با منطق الطّیر دارد. ویژگی های زبانی و داستانی مشابه و روح حماسی حاکم بر هر دو اثر است؛ با این تفاوت که در منطق الطّیر، حماسه، عرفانی و در بهشت گمشده، حماسه بیشتر ادبی است. عطّار و جان میلتون از منابع دینی مختص آیین خویش در آفرینش اثر خود بهره گرفته اند. شیوه بیان روایت حضرت آدم(ع) و نسبت دادن گناه آغازین به حوّا یا آدم وحوّا ، فاصله حقیقت تا مجازِ این دو متن را تا حدودی مشخص می کند. همسویی ها و ناهمسویی های نگرش های عطّار و جان میلتون، در این دو اثر ارزشمند برمبنای چه عواملی تعیین می شوند؟ تحلیل تطبیقی در این پژوهش از یکسو مبتنی بر بینش سیّاره ای یعنی نگریستن به تفاوت ها، بدون نفی دیگری و از سوی دیگر مبتنی بر شباهت ها بدون الزام همسان سازی با دیگری و شیوه کلّی پژوهش، تحلیل محتوای کیفی متن است.
تحلیل تطبیقی کیفیت تحقق شاخص های تاب آوری اجتماعی در شهر تهران (مطالعه ای در مناطق 1، 12 و 20 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۸۱
227 - 243
حوزه های تخصصی:
تاب آوری اجتماعی نقش مهمی در پایداری اجتماعی در برابر بحرانهای شهری داردلذا، پژوهش حاضر تلاش کرد تا با استفاده از روش «توصیفی- تحلیلی» از طریق ابزار پرسشنامه به تعداد 383 نفر به تحلیل تطبیقی کیفیت تحقق مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در مناطق 1، 12 و 20 کلانشهر تهران بپردازد. نظرات شهروندان بر حسب فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه بندی شده و تخصیص نسبی بر اساس حجم جمعیت گردآوری گردید. نتایج نشان داد که کیفیت تحقق و برخورداری از مؤلفه های تاب آوری اجتماعی در سه منطقه مورد مطالعه بر اساس آنالیز واریانس چند متغیره1 متفاوت بود ، و نتایج نشان داد که شاخص اعتماد عمومی در منطقه 1 به عنوان یکی از مناطق مرفه تهران و شاخص مشارکت غیررسمی در منطقه 12 به عنوان یکی از منطقه های متوسط نشین و شاخص حس تعلق مکانی در منطقه 20 به عنوان یکی از مناطق کم برخوردار از اولویت برخورداربودند و اما در تحلیل اولویت مؤلفه های تاب آوری در سه منطقه یاد شده بر اساس مدل تاپسیس فازی2 و در هر سه منطقه یاد شده، شاخص آگاهی به ترتیب با (منطقه 1 با 5518/0 وزن فازی) (منطقه 12 با 5675/0 وزن فازی) و (منطقه 20 با 6451/0 وزن فازی) بیشترین تاثیر را پذیرفته است. در نتیجه مشخص شدکه راهبرد ارتقای تاب آوری اجتماعی در کلانشهر تهران باید در راستای افزایش سطح آگاهی و مهارت های شهروندی در هر سه منطقه تهران باشد همچنین باید در راستای افزایش سازگاری و همبستگی اجتماعی شهروندان بوده ونیزموجب افزایش مشارکت غیر رسمی آنها گردد و همیاری و عضویت شهروندان را در تشکل های درون گروهی و اجتماعی افزایش دهد همچنین بهبود حس تعلق مکانی و هویت مندی اجتماعی در مناطق کم برخوردار شهری باید در اولویت قرارگیرد ، تا بتوان به تاب آوری اجتماعی همگن و پایدار در کلانشهر تهران دست یافت.
تحلیل تطبیقی اثرپذیری اشعار پارسی سرایان متقدّم از کتاب شایست ناشایست و آثار امام محمّد غزّالی (با تکیه بر احیاءعلوم الدّین و کیمیای سعادت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
95 - 120
حوزه های تخصصی:
شایست ناشایست، متنی به زبان پارسی میانه و اثری دینی، بازمانده از دوره زرتشت است. احیاءعلوم الدّین نیزکتابی دینی، اخلاقی و عرفانی مربوط به قرن پنجم است. مقاله حاضر می کوشد با تأکید بر دستورهای اخلاقی شعرای متقدّم، به مقایسه اشعار آنان با این متون دینی، یعنی شایست ناشایست و احیاءعلوم الدّین امام محمّد غزّالی و ترجمه فارسی آن، کیمیای سعادت، بپردازد. ادبیّات تعلیمی ما از آغاز شعر فارسی تا کنون، همواره بایدها و نبایدهای اخلاقی را مورد توجّه قرار داده، امّا در زمینه مقایسه اشعار شاعران متقدّم و متون دینی، پژوهش های کمتری صورت گرفته است. این نوشتار، به شیوه کتابخانه ای و با روش استقرایی، اندیشه های موجود در اشعار شعرای متقدّم را با شایست ناشایست و احیاءعلوم الدّین، مقایسه می کند و به این نتیجه می رسد که شعرای متقدّم، بنا به پیشینه باورهای اعتقادی که داشته اند و هم چنین به دلیل تأثیرپذیری از آموزه های اسلامی- قرآنی، بایدها و نبایدهای اخلاقی را در شعرشان، مطرح و به دیگر شعرا توصیه کرده اند و حلقه پیوند، میان اندیشه های اخلاق مدار قبل و بعد از اسلام در ایران شدند و با زبان شعر، اهمیّت دستیابی به تطهیر باطن و معرفت الهی را نزد ایرانیان، نشان دادند.
تحلیل تطبیقی روش شناسی استدلال های اخلاقی شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳)
79 - 97
برخی واقع گرایان، احکام اخلاقی را استدلال پذیر می دانند. طبق این دیدگاه، استدلال های اخلاقی در تعین مسیر تصمیمات اخلاقی و تشخیص خوب و بد نقش مهمی دارند؛ از این رو، میزان اتقان و باورپذیری آنها در پذیرش فاعل اخلاقی تأثیر مستقیم خواهد داشت. برای تعیین میزان درستی و اتقان استدلال هایی که برای احکام اخلاقی ارائه می شود لازم است استدلال ها هم از جهت ماده و هم از جهت صورت بررسی شوند. هر اندازه استدلال ها به قیاس برهانی نزدیک تر باشند میزان یقین آوری آنها بیشتر است. به این ترتیب، با روش شناسی استدلال های اخلاقی دیدگاه ها و اندیشمندان مختلف می توان اعتبار احکام اخلاقی آنها را ارزیابی کرد. در این پژوهش، برآنیم جهت شناسایی میزان اعتبار احکام اخلاقی شهید مطهری و آیت الله مصباح، به عنوان دو اندیشمند واقع گرای مسلمان، به روش شناسی استدلال های اخلاقی ایشان بپردازیم. در این راستا از روش تحلیل تطبیقی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد استدلال اخلاقی هر دو استاد به لحاظ صورت، از نوع قیاس اقترانی و به لحاظ ماده، از گزاره های غیراخلاقی بدیهی است. با وجود این، کبرای استدلال استاد مصباح از نظر شفافیت و حصول نتایج متقن، نسبت به استدلال اخلاقی استاد مطهری برتری دارد.
کودکی در ادیان: تحلیل کودکی در مسیحیت و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال مطالعه و شناسایی مفهوم کودکی در ادیان، با تمرکز بر مسیحیت و اسلام است. در این راه، با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوا به تجزیه و تحلیل اطلاعات پرداخته است. کودکی در مسیحیت پیرو گناه نخستین، ذاتاً شرّ پنداشته می شود. زیرا طغیان گر از امر الهی و گرایش به بدی دارد. پیرو این موضوع باید با تعمید گناه نخستین در ذات او شسته شود. چنین نگاه بدبینانه ای به کودکان با اسطوره ی دیونوسوسی مطرح شد. لذا کودک دیونوسوسی مستحق بد اخلاقی، بد رفتاری، سقط جنین، تنبیه سخت، به کار واداشته شدن، عدم حمایت، گرسنگی، فقر، بیماری، بی سوادی و جهل و... است. نگاه مسیحیت به کودکی به دلیل اقدامات اومانیستی دوره رنسانس به بعد از جمله تحولات کلیسا و اقدامات جهان مدرن در قرن بیستم، بخصوص اعلامیه ی حقوق بشر 1948م، و اعلامیه و کنوانسیون حقوق کودک 1989م، منجر به تحول رویکرد مسیحیت به کودکی و تضعیف رویکرد شرّانگاری و کودک دیونوسوسی شد. دین اسلام، کودک را ذاتاً خیر و الهی می پندارد، کودک آپولونی است، زیرا کودک روح خداوند را در خود داشته و معصوم و مقدس است. اما پیرو قدرت اختیار ممکن است به گناهان و آلودگی های نفسانی دنیا، آلوده شود. نیازمند مراقبت و تربیت مناسب است که آلوده به بدی ها و گناهان نشود و ذات الهی او مصون از هرگونه بدی بماند. هرگونه آسیب جسمی، روحی و روانی به کودک ممنوع است و باید با او بر اساس احترام و رعایت شأن انسانی برخورد شود و مورد حمایت همه جانبه در جهت رشد و تعالی قرار گیرد.
تحلیل تطبیقی الگوهای گردشگری در نواحی روستایی و پیامدهای اقتصادی اجتماعی آن(مطالعه موردی: شهرستان ماسال و سیاهکل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
781 - 800
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه توسعه گردشگری در شکل انبوه و خودجوش با اثرگذاری بر بنیانهای اقتصادی روستایی، اثرات و پیامدهای گوناگونی به دنبال داشته است.
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی الگوهای گردشگری و پیامدهای اقتصادی اجتماعی آن بر نواحی روستایی شهرستان ماسال و سیاهکل می باشد.
روش شناسی : پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت استقرایی-قیاسی است .جامعه آماری پژوهش کلیه دهیاران و کارشناسان روستاهای هدف گردشگری شهرستان ماسال و سیاهکل می باشند که برهمین اساس از هر شهرستان 20 روستا که گردشگران در آنجا دارای بیشترین بازدید و اقامت شبانه را داشتند به عنوان نمونه و هدفمند انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات در پژوهش حاضر به صورت اسنادی و میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات نیز علاوه بر مصاحبه و مشاهده استفاده از پرسشنامه می باشد که روایی شاخص ها در آن با نظر کارشناسی اساتید مربوطه تایید شد. همچنین با توجه به اینکه میزان آلفای کرونباخ برای تمامی متغیرهای تحقیق بالاتر از 7/0 و برابر(824/0) به دست آمد از این رو پایایی پرسشنامه نیز قابل قبول است. داده های به دست آمده در محیط نرم افزاری SPSS با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: محدوده مطالعاتِی پژوهش، شهرستان های سیاهکل و ماسال می باشد.
یافته ها و بحث: یافته های بدست آمده از آزمون فریدمن نشان داد که بین متغیرهای پیامدهای اقتصادی – اجتماعی ناشی از الگوهای توسعه گردشگری روستایی شهرستان ماسال و سیاهکل از دیدگاه مدیران و کارشناسان تفاوت معنی داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که شکل گیری و گسترش گردشگری در نواحی روستایی شهرستان های ماسال و سیاهکل و نواحی اطراف آن به صورت خودجوش و بدون برنامه ریزی و مدیریت مناسب بوده است و به این علت، با ترکیبی از پیامدهای مطلوب و نامطلوب همراه بوده است که بعضاً موجب برخی دگرگونی های فضایی و اجتماعی اقتصادی شده است.
مقایسه لیلی و مجنون نظامی با لیلی و مجنون در دیوان قیس بن مُلَوّح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
441 - 460
حوزه های تخصصی:
داستان لیلی و مجنون در اصل، یکی از داستان های قدیمی صحرانشینان سرزمین نجد در شبه جزیره عربستان است که مجموعه روایاته آن را ابوالفرج اصفهانی در «الأغانی» با ارائه سند نقل کرده است. مشهورترین داستان منظوم لیلی و مجنون در زبان فارسی سروده نظامی گنجوی است. در این جستار، محیط و تأثیر آن بر دو شاعر، نظامی و قیس بن ملوح ، در سرایش منظومه شان مورد واکاوی قرار گرفته، شخصیت های هر دو داستان با هم تطبیق داده شده و اختلافات و اشتراکات نمایانده شده است. به نظر می رسد علی رغم اینکه نظامی بسیاری از مضامین موجود در دیوان قیس بن ملوح را به کار برده اما با بهره گیری از ذوق و هنر شاعری تصرفاتی بسیار زیبا در داستان نموده است، به گونه ای که توفیق یافته مکتبی در عشق بنا نهد که با ذوق خوانندگان بسیار سازگار باشد و لیلی و مجنون او سبب شهرت جهانی این داستان گردد. داستان لیلی و مجنون، فقط داستان عشقی ناکام نیست بلکه تصویر جامعه ای بسته و محکوم به سلطه بی رحم سنت ها و قوانین خشک قبیله است. نظامی در سرتاسر داستان نشان می دهد که باید به قانون پروردگار یعنی اخلاق و عفت گردن نهاد و بر خلاف روایت های عربی در تصویر چهره داستان به لیلی برتری داده است.
تحلیل تطبیقی آموزه های نظام شهرسازی دوره صفویه در ایران با نظام شهرسازی دوره رنسانس در اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
در دوره صفویه به واسطه امنیت، رونق اقتصادی وتفکرات اسلامی زمینه مناسبی برای اعتلای فرهنگ ایرانی - اسلامی فراهم شد . این مساله باعث تشخّص و بالندگی هنر ایرانی - اسلامی خاصه شهرسازی و معماری دوره صفوی نسبت به دیگر دوره ها در ایران شد، چنان که حاصل آن را می توان در شکل گیری کالبدی نظام شهرسازی صفویه به صورت باغشهر، تمثیلی از بهشت روی زمین جست. نظام شهرسازی رنسانس نیز ریشه در مکتب اصالت انسان که الهام بخش و مبنای طراحی در همه سطوح کالبدی از اجزای معماری تا فضای شهری شد. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی آموزه های شهرسازی دوره صفویه و رنسانس و شناخت عناصر مؤثر در شکل گیری کالبدی شهر می باشد. لذا پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع از روش های ترکیبی اعم از تاریخی، تحلیل تطبیقی و پدیدارشناسی مورد استفاده قرار گرفته است. ابزار گردآوری داده ها، روش کتابخانه ای می باشد.تجزیه و تحلیل داده های آن به شیوه کیفی و استنباطی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد شهر آرمانی نظام شهرسازی دوره صفویه و رنسانس متأثر از نوع جهان بینی ناظر بر آن ها بوده است. تبلور کالبدی فضاهای شهری در معنا و شکل جدید از دل سازمان کهن در یک فرایند تاریخی و طبیعی پدیده آمده است. در حقیقت گذار از شهر - مکان به شهر - زمان بوده است. بنابراین نتیجه گیری می شود شهر مقوله ای فلسفی است چون ابعاد ذهنی - هویتی شهر در محدوده ارزش های فکری - اعتقادی مقام می گیرد. از سوی دیگر شهر پدیده ای " مکانی – زمانی " است که در هر مقطعی از تاریخ بتواند دگرگونی های کمی خود را با تغییرات کیفی موردنیاز عصر خویش تبدیل کند و مفهوم مکان و زمان را در همسویی با یکدیگر قرار دهد.
تحلیل تطبیقی از تأثیر برنامه های تلویزیونی شبکه دو و شبکه تهران بر شاخص حس تعلق مکانی شهروندان مناطق (1و12و20) کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش سعی شده از روش توصیفی و تحلیلی تأثیر برنامه های تلویزیونی رسانه ملی که در پیام و محتوای خود، سبک زندگی هویت منطقه ای و شهری را ترویج می کنند. بر میزان و سطح برخورداری از شاخص حس تعلق مکانی شهروندان مناطق 1، 12 و 20 کلانشهر تهران ارزیابی گردد لذا بر اساس مأموریت شبکه های تلویزیونی ، برنامه های شاخص شبکه های دو و شبکه تهران مورد ارزیابی قرار گرفت و از آنجا که مناطق منتخب، از نظر موقعیت جغرافیایی،شاخص های اقتصادی و درآمدهای شهروندان ونیز سبک زندگی شهروندی متفاوتند لذا منطقه یک به عنوان منطقه مرفه شهری و منطقه 12 بعنوان منطقه متوسط نشین شهری و منطقه 20 به عنوان منطقه کم برخوردار شهر تهران انتخاب شد. نتایج نشان داد، تأثیر برنامه های تلویزیونی بر شاخص حس تعلق مکانی در سه منطقه مورد مطالعه بر اساس آنالیز واریانس چند متغیر ANOVAمتفاوت است.همچنین بمنظورتحلیل اولویت رسانه برای ارتقاء شاخص حس تعلق مکانی در سه منطقه یاد شده از مدل تاپسیس فازی FTOPSIS استفاده شد و نتایج نشان دادکه ترویج و تبلیغ مؤلفه سبک زندگی شهروندی و در برنامه های تلویزیونی، بیشترین اثرکذاری را در هر سه منطقه منتخب دارد بنابراین رسانه تلویزیون می توانداز طریق برنامه سازی با رویکرد بهبود سبک زندگی شهروندی،احساس تعلق مکانی شهروندان را ارتقا دهد همچنین ازدیدگاه شهروندان تنها در منطقه 1 شهر تهران شاخص حس تعلق مکانی مطلوب می باشد. لذاپیشنهاد می شود ترویج مطالبات محلی و منطقه ای شهروندان مناطق 12 و 20 کلانشهر تهران باید. موضوع برنامه های تلویزیونی باشد.
تحلیل تطبیقی سبک شناسی زبانی در رزم رستم با اشکبوس شاهنامه و رزم عمروعاص با علی (ع) علی نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۶
79 - 119
حوزه های تخصصی:
علی نامه نخستین حماسه دینی ادب فارسی، بازمانده از قرن پنجم هجری، است. سراینده این منظومه، شاعری شیعی مذهب، متخلص به ربیع است که آن را در شرح مغازی امام علی (ع)، به ویژه جنگ های ایشان در جمل و صفین، و در مقابله با شاهنامه، سروده است. هدف پژوهش پیش رو که روشی توصیفی- تحلیلی دارد و با استفاده از منابع کتابخانه ای صورت می گیرد، مشخص نمودن میزان تأثیرپذیری این حماسه دینی کمتر شناخته شده، از عناصر سبکی شاهنامه فردوسی، در سطح زبانی است. رویکرد پژوهش تطبیقی است؛ به همین منظور ابتدا دو داستانِ «رزم رستم با اشکبوس» و «رزم عمروعاص با علی (ع)» از شاهنامه فردوسی و علی نامه ربیع انتخاب و از نظر مختصات آوایی، لغوی و نحوی بررسی و با هم مقایسه شده است تا ویژگی های مشترک و متمایز سبکی آن ها در سطح زبانی مشخص و تحلیل آماری گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علی نامه اگر چه هفتاد سال پس از شاهنامه و در مقابله با آن سروده شده است؛ اما از نظر سبک زبانی تا حد فراوانی تحت تأثیر شاهنامه قرار گرفته است؛ به گونه ای که بسیاری از مختصات آوایی، لغوی و نحوی موجود در شاهنامه و سبک خراسانی در آن به کار رفته است. تأثیرپذیری فراوان علی نامه از شاهنامه نشانگر این است که شاهنامه همواره به عنوان اثری شاخص و صاحب سبک الهام بخش دیگر حماسه سرایان بوده است.
تحلیل تطبیقی شاخص های کالبدی شهر ایمن در کلانشهر اهواز با استفاده از Geoda و GIS (مطالعه موردی: محله های کیانپارس، گلستان و سپیدار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۹
55 - 77
حوزه های تخصصی:
در چند دهه اخیر برای ایجاد، حفظ و افزایش ایمنی در شهرها راه های متفاوتی به کار گرفته شده است. از مهمترین آن ها که در بسیاری از شهرها، به ویژه در شهرهای توسعه یافته بکار برده می شود. شناسایی شاخص های شهر ایمن و ارتقاء سطح آنها در جهت ایمنی سازی می باشد. به عبارتی پیشگیری قبل از درمان است. این پژوهش درصدد است به تحلیل و ارزیابی شاخص های کالبدی شهر ایمن در محلات کیانپارس، گلستان و سپیدار در شهر اهواز بپردازد. پژوهش حاضر ازنظر ماهیت، نظری- کاربردی و روش مطالعه ی آن توصیفی – تحلیلی می باشد. شیوه ی گردآوری اطلاعات پیمایشی- کتابخانه ای می باشد و در فرآیند تحلیل از نظرات خبرگان بهره گرفته شد. در این پژوهش تعداد 8 شاخص که بیشترین درجه تکرارپذیری را داشته اند انتخاب شده اند.جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از روش خودهمبستگی فضایی موجود در نرم افزارGeoda استفاده شد و برای توزیع فضایی شاخص کالبدی شهر ایمن و ارزش گذاری آن ها، از نرم افزار ArcGIS و مدل چند متغیره(FAHP)، بهره گرفته شد. نتایج بدست آمده گویای آن است که 9/56 درصد بافت کالبدی محله کیانپارس در وضعیت کاملا ایمن و 5/10 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار گرفته اند. 34 درصد بافت کالبدی محله گلستان در وضعیت کاملا ایمن و 19 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار گرفته اند. 9/24 درصد بافت کالبدی محله سپیدار در وضعیت کاملا ایمن و 6/33 درصد نیز در وضعیت کاملا ناایمن قرار دارند.
بررسی تطبیقی تحلیل پدیدارشناختی تفسیریو ریزپدیدارشناسی در پژوهش کیفی: رویکردها، راهبردهای تفسیر و دامنه پوشش
این پژوهش از دو روش شناسی برجسته در زمینه پژوهش کیفی از جمله تحلیل پدیدارشناختی تفسیری و ریزپدیدارشناسی، یک بررسی تطبیقی جامع ارائه می دهد. هدف هر دو روش، درک تجربه های انسانی است. با وجود این، رویکردهای اتخاذ شده و راهبردهای تفسیر آنها متمایز است و هر کدام برای زمینه های بخصوص پژوهشی مناسب هستند. تحلیل پدیدارشناختی تفسیری تأکید ویژه ای بر جایگاه تفسیری پژوهشگر دارد. پژوهشگرانی که از این روش استفاده می کنند، به کاوش دقیق تجربه های زیسته شرکت کنندگان می پردازند و تلاش می کنند معانی ظریف منتسب به این تجربه ها را آشکار سازند. تفسیر صرفاً بخشی از این روش نیست بلکه سنگ بنای آن است و دیدگاه های ذهنی شرکت کنندگان را آشکار می کند. در مقابل، ریزپدیدارشناسی مدعی تلاش برای به حداقل رساندن نقش تفسیری پژوهشگر، به ویژه در هنگام جمع آوری داده ها است. این رویکرد در زمان توصیف و مستندسازی تجربه ها، موضع خنثی تری اتخاذ می کند. با این حال، دستیابی به بی طرفی کامل تفسیری چالش هایی را در پی دارد و بحث هایی را در مورد ماهیت غیرتفسیری این روش برمی انگیزد. علاوه بر این، دامنه پوشش و چارچوب زمانی این روش ها نیز به طور قابل توجهی متفاوت است. تحلیل پدیدارشناختی تفسیری ظرفیت بالایی دارد و با طیف گسترده ای از تجربه ها و پرسش های پژوهشی صرف نظر از مدت زمان یا جزئیات آنها سازگار است. از سوی دیگر، ریزپدیدارشناسی در بررسی نمونه های بسیار کوتاه تجربی و اغلب چند ثانیه ای کاربرد دارد و به همین دلیل، برای ثبت پدیده های خاص و لحظه ای مناسب است. همچنین، این روش ها در برخورد با تجربه های جسمانی متفاوت عمل می کنند. در حالی که تحلیل پدیدارشناختی تفسیری به نقش جسم در شکل دادن به تجربه ها اذعان دارد، ریزپدیدارشناسی برای تجربه های جسمانی اهمیتی دوچندان قائل است و بر تجربه های عینی و موقعیتی و همچنین تجلی جسمانی آنها تأکید دارد. در نهایت، این پژوهش بر نقش حیاتی انتخاب روش شناسی مناسب در پژوهش های کیفی تاکید می کند و اهمیت انتخاب دقیق رویکردی را برجسته می کند که به بهترین وجه با پرسش ها و اهداف پژوهش تناسب دارد. سرانجام، پیشنهاد می شود که بحث و کاوش در ارتباط با تفاوت های ظریف و مفاهیم عملی مرتبط با استفاده از تحلیل پدیدارشناختی تفسیری و ریزپدیدارشناسی ادامه یابد. این بررسی تطبیقی تلویحاتی عملی را به همراه دارد که از جمله مهم ترینِ آنها می توان به ارتقای درک پژوهشگران از چشم انداز پژوهش های کیفی و کمک به آنها برای انتخاب مناسب ترین روش شناسی اشاره کرد.
تحلیل تطبیقی مبانی اقتصاد جمعیت از منظر مکتب شیکاگو و آموزه های قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمعیت و منابع انسانی یکی از ارکان مهم و تاثیرگذار رشد اقتصادی است که فراهم کننده نیروی کار و سرمایه انسانی و موجد نوآوری ها و خلاقیت ها در فرایند رشد و پیشرفت اقتصادی می باشد. در این میان، اما نظریه های کاهش و افزایش جمعیت انسانی از منظر اقتصادی، اجتماعی و دینی، از دیر باز، یکی از مباحث چالش برانگیز در ادبیات اقتصاد جمعیت بوده است. هدف از این پژوهش، تحلیل تطبیقی دیدگاه های جمعیتی مکتب اقتصادی شیکاگو و آموزه های قرآن کریم می باشد که پس از ذکر بن مایه های نظری این دو دیدگاه، با روش تحلیل تطبیقی، پژوهشی نوآورانه را ارائه نموده است. یافته های پژوهش نشان می دهد: ادبیات اقتصاد باروری مکتب شیکاگو که مبانی آن برگرفته از نظریه کمیت – کیفیت جمعیت گری بکر بوده و پایه اصلی عمده نظریات اقتصاد باروری در اقتصاد متعارف می باشد، اختلافات جدی و اساسی با مبانی قرآنی در حوزه جمعیت دارد. همچنین از دیدگاه قرآن کریم، رویکرد هزینه-فرصتی در ازدواج و فرزندآوری مردود بوده و نوعی شرک و کفر به وعده خداوند متعال محسوب می گردد. و نگاه مکتب شیکاگو به فرزندان به هیچ عنوان از بعد نعمت الهی نبوده و تمایلات مالی در فرزندآوری را دارای اولویت نسبت به تمایل و اشتیاق فطری انسان می داند. بر همین اساس و در نظر گرفتن انتخاب عقلایی فرد مسلمان با فرض عقلانیت محدود، دیدگاه مکتب شیکاگو از منظر مبانی دینی مردود است.