مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
معانی
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
117 - 142
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه ملاصدرا، وهمْ مدرک معانی جزئی است و قوه ای مستقل نبوده بلکه عقل متنزل یا خیال متصاعد می باشد. وی بحثی مستقل در مورد چگونگی حصول ادراکات وهمی ننموده است ولی نگارندگان چگونگی وصول نفس به این گونه ادراکات را از جهت ادراکات خیالی و عقلی و اتحاد عالم با معلوم در هر مرتبه ای تحلیل و بررسی می کنند. مبانی صدرا در اثبات حدوث جسمانی قوه واهمه، اصالت وجود، ترکیب اتحادی ماده و صورت، و حرکت جوهری است. قضایاى وهمی چند دسته اند: جاری نمودن حکم معقول بر محسوس، مخالفت وهم با عقل در نتیجه قیاس، آرزوهاى دائم و مخوفات وهم. تأثیر وهمیات نیز سه مورد کلی است: قوّت متعارف نفوس، شرافت یا خباثت آنها
نقد کتاب بلاغت 1 (معانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
173-189
علم معانی به بررسی روشهای کاربرد مؤثر زبان می پردازد و بلاغیون می کوشند تا با استخراج اصول مؤثر سخن گفتن، فن سخنوری را به دیگران بیاموزند و رمز و راز سخن بلیغ را دریابند. بنای کتب بلاغی فارسی دری، بر ترجمة کتب بلاغی عربی با درج چند نمونه فارسی نهاده شده است و از دیر باز به نقل همان چند مثال مکرّر و مستعمل گذشتگان اکتفا گردیده است که نشان از عدم درک و فهم درست مؤلفان از بلاغت است. در این مقاله کتاب «بلاغت 1(معانی)» که کتاب درسی بزرگترین دانشگاه کشور، پیام نور، است؛ از لحاظ شکل و محتوا و روش و نظریه، نقد و ارزیابی گردید. از محاسن کتاب می توان به تدوین مباحث علم معانی بر اساس مقوله های دستور زبان فارسی اشاره کرد و از عیوب آن نیز می توان به تحمیلِ قواعد بلاغت زبان عربی بر زبان فارسی، عدم توجه به پویایی زبان، اختصاص علم معانی به زبان ادبی، نگاه صفر و یکی به بلاغت، عدم توجّه به کلیت اثر و عدم توجه به وجه شنیداری و شفاهی زبان اشاره کرد.
دلایل بلاغی ذکر نهاد در داستان شیخ صنعان از دیدگاه علم معانی به استاد عبچالحسین زرین کوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
47 - 68
حوزه های تخصصی:
نهاد، بخشی از جمله و رکن اصلی کلام است. برای ذکر نهاد باتوجه به احوال مخاطب دلایل بلاغی متعدد ذکر کرده اند. این مقاله بر آن است تا اغراض بلاغی ذکر نهاد را در حکایت شیخ صنعان، از منطق الطیر عطار ، بررسی و نقد کند. پژوهش حاضر براساس مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی انجام شده و یافته ها براساس تحلیل محتوا بررسی شده است. حاصل این پژوهش نشان می دهد عطار، به 25 غرض ثانوی در ذکر نهاد توجه داشته و گاهی اظهار معانی متعدد به طور توأمان نیز در یک جمله رخ داده است. اغراض بلاغی ذکر نهاد در این حکایت نشان می دهد که تعظیم، هشدار به مخاطب، اصل ذکر نهاد و نبودن سببی بر حذف آن، استغاثه و تثبیت حکم برای جلوگیری از انکار، بیشترین بسامد را داشته اند که متناسب با موضوع و هدف حکایت، بر مقتضای حال و مقام آمده اند. باید یادآوری کرد عطار به سایر کارکردهای بلاغی ذکر نهاد مانند اغراق و ادعا، تحقیر، بسط کلام، التذاذ، شگفتی، شمول حکم، تخییر، ملامت، تفاخر و ... نیز توجه داشته است؛ بنابراین راز زیبایی رازآلود و نهان این داستان، نغزکاری های زیباشناختی است که در علم معانی کاربرد دارند.
بررسی و نقد تعاریف حُسن تعلیل ارائه کارکردها و تقسیم بندی های تازه و پیوند آن با دیگر آرایه های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۹
73-108
حوزه های تخصصی:
حُسن تعلیل، یکی از آرایه های بدیع معنوی، همواره مورد توجه اهل بلاغت قرار گرفته و اغلب آنان در آثار خویش، به تعریفی کوتاه و ذکر چند شاهد مثال از آن بسنده کرده اند. در این پژوهش، ضمن تحلیل و نقد تعاریف مذکور و اشاره به برخی از نارسایی های آن ها ، دو تقسیم بندی تازه از این آرایه ارائه شده که برمبنای آن، این ظرفیت هنری شامل دو رکن اساسی و یک رکن غیراساسی است. در تقسیم بندی معنوی، این ارکان ممکن است به چهار حالت مختلف ظاهر شود. در تقسیم بندی لفظی، براساس وجود چند رکن در هر سوی حُسن تعلیل، به سه حالت پدیدار می شود که البته هریک از این ها ارزش بلاغی و هنری متفاوتی دارد. در این پژوهش، آشکار می شود که برخلاف نظر بلاغیان، حُسن تعلیل پیوندی خاص با علم معانی دارد؛ زیرا ساخت آن برمبنای جملات پرسشی و خبری است که هدف گوینده معانی ثانو ی نهفته در آن جملات است. به علاوه به مهم ترین اهداف به کارگیری حُسن تعلیل با ذکر شواهد پرداخته شده که شامل کارکردهایی همچون «مدح، توصیف، صحنه آرایی، حُسن تعلیل برای حُسن طلب و...» است. در بخش پایانی نیز، به پیوند حُسن تعلیل با دیگر آرایه های بلاغی اشاره و تأکید شده که این آرایه بدون حضور عناصر بلاغی دیگر موجودیت ندارد و درواقع کاربرد این آرایه ها در قالب جملات پرسشی و خبری به شکل گیری حُسن تعلیل می انجامد.
کارکردهای معنایی- منظوری جملات معترضه در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
1 - 14
حوزه های تخصصی:
مبحث جمله معترضه از مباحث مشترک بین دستور زبان و علم معانی است. منحصرکردن آن به دعا و نفرین، اطلاق حشو به آن و مواردی ازاین دست موجب شده است تاکنون به گونه ای بایسته به آن پرداخته نشود؛ درحالی که جمله معترضه ضمن افزودن بار عاطفی کلام، حضور راوی و نظرات و جبهه گیری های مشخص او یا به تعبیر دیگر گفتمان او را در متن روایت نمایان و اهداف متعدد دیگری را نیز دنبال می کند. پژوهش حاضر به بررسی کارکردهای معنایی - منظوری جملات معترضه در تاریخ بیهقی می پردازد و می کوشد با تبیین این کارکردها ضمن کمک به تغییر نگرش مخاطبان از این جملات، به درک بهتر رخدادهای تاریخی و درک بهتر گفتمان ابوالفضل بیهقی نیز کمک کند. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است و داده ها به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و به روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شده اند. نتیجه نشان می دهد این جملات در تاریخ بیهقی، خلاف تصور معمول تنها به جملات دعایی و بدلی محدود نمی شوند، بلکه کارکردهای مهمی چون، توضیح بیشتر، تأکید و برجسته سازی، توصیف و بیان حالت، ستایش و بزرگداشت، بیان علت ، مذمّت، استعطاف، اقناع مخاطب، استوارکردن کلام، اظهار تعجب و شگفتی، اغراق و بزرگ نمایی و موارد متعدد دیگری را دربرمی گیرد که به تفصیل بررسی می شوند.
نظره جدیده إلى المسائل المشترکه بین النحووالبلاغه وأثرهافی الدراسات البلاغیه والنحویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۱۵ سال ۱۴۲۹ شماره ۳
111-132
کانت البلاغه عباره عن نظرات متناثره فی الم صادر الن حویه وکانت الج هود النحویه متقدمه على علوم البلاغه ، حتى أن کثیراَ من المباحث التی بحثها أهل البلاغه تحدث عنها النحاه قبل تدوین البلاغه. وبعد استقلال العلوم البلاغیه دخل کثیر من المسائل التی هی من صمیم علم النحو فیها وعند التحقیق والتأمل یعلم أنها لاعلاقه لهذه المسائل بموضوع البلاغه وعلم المعانی . ومن هذه المسائل أحوال المسندالیه والمسند وأحوال متعلقات الفعل والقصر والفصل والوصل . فالبلاغیون عرفوا المعانی بأنها علم بأحوال اللفظ العربی التی بها یطابق مقتضى الحال ؛ وهذه المسائل بیان للأصول النحویه أو المعانی الوضعیه التی لاتتغیر . فالأبواب التی تتعلق بعلم المعانی قلیله جداَ ، حتى أنها تنحصر فی مباحث کالإیجاز والإطناب والمساواه وبعض مسائل الإنشاء والخبر.
معانی و بیان؛ از آشنایی تا جدایی (بررسی آراءِ شارحان مفتاح العلوم در خصوص نسبت میان علم معانی و علم بیان در قرن هفتم و هشتم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از پژوهش های معاصر درباره تاریخ بلاغت مسلمانان، اغلب جدایی دو علم معانی و بیان را به ابویعقوب سکاکی (ف 626 ق) و بعضی به جرجانی (ف 471 ق) نسبت داده اند. ضعف بزرگی این تاریخ نگاری آن است که معمولاً حوادث فکری تاریخ را به یک شخص خاص منسوب می کند، حال آنکه پیدا است که هر حادثه ای در تاریخ علم امری تدریجی است و پدیدآمدنش امری یکبارگی و به دست یک فرد نیست. جدایی این دو علم نیز نه تنها از پیش از سکاکی آغاز شده بود بلکه تا چند قرن پس از او نیز به طول انجامید. بر همین بنیاد نگارندگان این مقاله بر آن شدند تا شرح جدایی این دو علم را از یکدیگر در قرن های هفتم و هشتم -یعنی پس از سکاکی- پی گیری کنند. با بررسی شرح های این دوره آشکار شد که یکی از شارحان مفتاح به نام قطب الدین شیرازی (ف 710 ق) در پی آن است که به جای پرداختن به تفاوت های این دو علم، بیشتر به شباهت ها و یکسانی های آنها بنگرد درحالی که هرچه به اواخر قرن هشتم نزدیک تر می شویم شارحان، بیشتر به تفاوت های این دو علم نظر می کنند. در واقع در اواسط و اواخر قرن هشتم، این نگرش شیرازی، با نقد چند تن از شارحان برجسته، روبه رو می شود. اهمیت این نقدها در آن است که زمینه ساز جدی تر شدن و در نهایت قطعی شدن جدایی این دو علم می گردد. در این مقاله کوشش خواهد شد تا تقابل این دو نظرگاه، یعنی هواداران جدایی حداقلی معانی و بیان و هوادران جدایی حداکثری این دو علم، به تفصیل بیان شود
تداعی معانی و آفات آن در مثنوی مولوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولوی دارای شیوه های مختلف بیانی است، که ما در ابتدای مقاله بعضی از آن ها را بررسی می کنیم. یکی از اصلی ترین این شیوه ها، تداعی معانی است. در این شیوه بسط سخن به گونه ای است که مؤلف با یادآوری موضوعات جدید به صورت سلسله وار به دنبال آن ها می رود. درباره محاسن این شیوه در کتاب هائی که درباره مثنوی نوشته شده، صحبت شده است، ولی ما در این نوشته می کوشیم نشان دهیم که گاه این شیوه به یکدستی منطقی کلام مولوی آسیب رسانده و او را از محتوای بحث اصلی اش دور نموده و گاه رشته سخن را گسسته و در مواردی به پریشانی منطقی در مثنوی انجامیده است.
اصطلاح «مَعنیٰ» در کلام اسلامی (معنا، اثبات، نقد)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ خرداد و تیر ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۸۸)
175 - 218
حوزه های تخصصی:
اصطلاح «مَعنیٰ» یکی از اصطلاحات فنّی بسیار مهمّ و کلیدی در کلام قدیم اسلامی بهشمار میآید که در مسائل و مباحث مختلف کلامی فراوان بهکار رفته است. بهرغم اهمّیّت و کاربرد وافر این اصطلاح در دانش کلام، معنا و مفهوم آن با ابهام و پوشیدگی بسیاری همراه بوده است و چیستی معنای حقیقی آن نزد متکلّمان متقدّم به پرسشی بحثبرانگیز و مناقشهآمیز در تحقیقات کلامی معاصر بدل شده است. در پاسخ به این پرسش، تاکنون مقالات و جستارهای شایان توجّهی نشر یافته است و آراء و نظریّات گوناگونی در باب معنای اصطلاح «مَعنیٰ» پیش نهاده شده. در نوشتار حاضر، ضمن مروری موجز بر پژوهشهای پیشین در این مسئله، نِکاتی در خصوص مفهوم این اصطلاح ایراد میشود و سپس ادلّه باورمندان به نظریّه معانی و اشکالات ناقدان بر آن تبیین و بررسی میگردد.
بازتاب تعلیم نام ها و معانی قرآن در مثنوی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف "بازتاب تعلیم نام ها و معانی قرآن در مثنوی" است. مثنوی مولوی، شعر تعلیمی است. با مطالعه ی اخبار مسلمانان و دیرینه ی تاریخی آنان معلوم می گردد که آیات قرآن کریم و احادیث پیامبر راه گشای آنان در تمام شؤون و ادوار زندگی بوده است. بدین سبب بود که صحابه و تابعین برای نهادینه کردن آداب و سنن، قوانین و احکام الهی به حفظ و نگهداری کلام وحی و گفتار آن حضرت در حد یک واجب دینی می پرداختند، تا بتوانند با توسّل به این دو به سر منزل مقصود، نایل آیند و در نهایت علم قرائت و تفسیر قرآن و حدیث به عنوان علوم مقدّس جهت هدایت انسان ها در آمدند و درایت و معرفت بزرگان، به ویژه در حوزه ی دین، به وسیله ی فقها، متکلّمین و مفسّرین برای بیان عقاید مورد تعلیم و تربیت قرار گرفت و موج عرفان و تصوّف نیز که وارد حوزه ی زبان و ادب فارسی شد، آن را زیور بلاغت و چاشنی کلام گویندگان قرار داد و در بین سخنوران ایرانی کسی که بهتر از همه از عهده ی این تعالیم معرفتی بر آمده جلال الدّین محمّد بلخی (متوفی 672) است.
استفهام بلاغی در شعر پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در علم معانی جملات افزون بر معنای ظاهری، یک مفهوم و غرض ثانوی نیز دارند که منظور اصلی گوینده در آن نهفته است. یک دسته از این جملات که قابل صدق و کذب نیستند، جملات استفهامی اند. غرض اصلی از استفهام کسب خبر درباره امر مجهول است، اما علمای بلاغت برای آن اغراض ثانویه متعددی برشمرده اند. در این پژوهش مفاهیم ثانویه جملات پرسشی در دیوان پروین اعتصامی براساس روش توصیفی– تحلیلی بررسی شده است. باید گفت در دیوان پروین، در مجموع 964 مورد پرسش بکار رفته که943 مورد آن از نوع بلاغی محسوب می شود. برای این تعداد استفهام بلاغی می توان 41 مفهوم ثانوی مختلف درنظر گرفت. در این میان مضامینی همچون سرزنش، انکار، نهی و شکایت بیشترین کاربرد را دارند. همه این موارد برای طرح موضوعات اخلاقی مناسب می باشند. از ویژگی های سبکی پروین در کاربرد استفهام، همراه کردن جملات استفهامی با آرایه موازنه است. در این موارد، شاعر یک مضمون اخلاقی را در دو مصراع پیاپی تکرار می کند. این شیوه، علاوه بر افزایش ارزش های موسیقیایی کلام، در القای مضامین مورد نظر شاعر نیز تأثیر بیشتری دارد.
نقش ادبیات عرب در خوانش واژگان حدیث با تطبیق بر حدیث «اَبخَلُ النّاسِ بِعَرضِهِ اَسخاهُم بِعِرضِه »
حوزه های تخصصی:
ادبیات عرب، گروهی از دانش ها با هم پوشانی و کارآیی متفاوت برای تفهیم و تفهّم بهتر سخن عربی است. در این میان دانش بلاغت افزون بر ایجاد زیبایی در کلام، القای معنا را آسان کرده و ظرایفی را در سخن ایجاد می کند. «بدیع» یکی از شاخه های دانش بلاغت است. معمولاً تصوّر می شود که بهره بدیع، تنها آراستن سخن است. این نگاشته نشان می دهد که تسلّط بر ادبیات و از جمله قواعد بدیع، افزون بر فهمِ آراستگی سخن و لذّت بردن از کلام متکلّم، بر خوانش درست سخن و فهم معنا و قیود و گستره آن نیز اثرگذار است.
بررسی یک نوع ضمیر متصل به فعل در زبان فارسی با توجه به مبحث اشتغال در نحو عربی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال دوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۱ (پیاپی ۵)
113 - 123
حوزه های تخصصی:
مبحث اشتغال در زبان عربی عبارت است از این که اسمی مقدم شود و بعد از آن عاملی واقع شود که در ضمیر راجع به آن اسم عمل کند. هرچند در منابع دستور زبان فارسی مبحثی مشابه اشتغال عربی مطرح نشده است اما نظیر این نوع کاربرد در زبان فارسی نیز وجود دارد؛یعنی در آغاز جمله اسمی می آید و بعد از آن فعلی قرار می گیرد که ضمیری به آن فعل متصل است ومرجع این ضمیر همان اسم مذکوراست.با توجه به این که در تحلیل نحوی چنین جمله هایی میان دستورنویسان اختلاف نظر وجود دارد،در این مقاله با بررسی اقسام ضمیر متصل به فعل که مرجع آن در جمله مذکور است - بویژه در متون ادبی و نیز ترجمه های قرآن کریم - جایگاه اشتغال و کاربرد مشابه آن در دستورزبان فارسی تحلیل و تأثیر بلاغی آن از منظر علم معانی تبیین شده است.
حروف معانی مرکبه در نهج البلاغه
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال ششم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
101 - 112
حوزه های تخصصی:
تاریخ ادب عربی نام آوران بیشماری را در عرصه علم و ادب به تصویر کشیده است لکن بعضی از آنان همواره جاودانه اند و در این راستا مولی الموحدین أمیر المؤمنین علی (ع)، نبوغ سرشار و شخصیت عظیمش او را به نهایت رشد و کمال در همه زمینه ها رسانید بگونه ای که خود واضع علم و ادب گردید فکر مواجش، اندیشه زلالش، روح مصفایش، زیبائی بیانش ما را بر آن داشت تا در سایه سار سریان وجریان فیوضاتش شاهد قطره ای از این اقیانوس بیکران باشیم. این مقاله با رویکرد تحلیلی و توصیفی به حروف معانی مرکبه در بیان نورانی امام(ع) در نهج البلاغه می پردازد تا تحول معانی ناشی از ترکیب حروف را از نزدیک مورد پژوهش قرار دهد. حرف تنبیه واستفتاح (أَلاَ )، حرف جواب (بَلَى)، حرف تشبیه ( کأنَّ )، حرف استدراک ( لکنَّ )، حرف جزم ( لمَّ ا )، حرف نصب (لَنْ)، حروف تحضیض ( ألاّ ) و (هَلاَّ)ًّ و (لَوْلاَ)، حرف ردع و زجر (کلاَّ)، حرف عطف (إم َّا)، از حروف معانی مرکبه ی وارد شده در نهج البلاغه است. در این پژوهش، آراء و نظرات، پیرامون آنها، مورد بررسی نحوی قرار گرفت. و از یافته های پژوهش تغییرات معانی پس از ترکیب، و عدم استفاده از حروف معانی مرکبه "إذما" و "لوما" در نهج البلاغه است.
مطالعه تطبیقی نمادها در نشان های ملی دوره اول پهلوی ایران و جمهوری چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
84 - 100
از آن جا که دو کشور ایران و چین طی تاریخ، ارتباطات گسترده و روابط فرهنگی و هنری چشم گیری از طریق مسیر جاده ابریشم داشته اند و تعامل هایی بین هنر بودایی و اسلامی وجود داشته، بنابراین، ذهنیت طراحان دو کشور با سابقه تمدنی چندهزار ساله در انتخاب نمادها و نحوه طراحی نشان های ملی مطرح شان حایز اهمیت است. هدفِ پژوهش این است که، با روش توصیفی تحلیلی بر اساس مطالعات تطبیقی و با رویکرد تحلیل محتوا عناصر ساختاری نشان پهلوی و جمهوری چین را به وسیله طرح واره های تاملی برای تعیین میزان استفاده از نمادها و معانی و مفاهیم فراخوانده، مطالعه کند تا مضامین و آرمان های مشترک یا متفاوت فرهنگی و میثاق های سیاسی این دو کشور را به صورت تطبیقی در این برهه زمانی استخراج کند. پرسش این که: دو کشور ایران و چین در بازه زمانی تقریبا یک سان، چگونه و به چه میزان از نمادها برای طراحی نشان های ملی ، به هدفِ جهت دهی میثاق های ملی، سیاسی و مضامین اخلاقی استفاده کرده اند؟ پژوهش نشان می دهد: اگرچه دو نشان مذکور، عناصر ساختاری مشابه ای دارند، اما چین از مضامین آیینی بیش تری بهره برده و از عناصر طبیعی و حیوانی متعددی استفاده کرده است. نشان شیر و خورشید پهلوی مجموعه ای از مضامین میهن پرستانه، مذهبی و سلطنت محور را ارائه می دهد. نشان جمهوری چین مفاهیم سلطنت محور، میهن پرستانه و عقاید آیینی و مذهبی را با اشاره به پادشاه و ملکه، طالع بینی چینی، برابری زن و مرد، مفاهیم آرمانی چون اتحاد، برکت، حقیقت و معنویت، جاودانگی، طول عمر، سعادت، در پرتو سلطنت ارائه کرده است. در نتیجه عناصر ساختاری، نمادها و مضامین اخلاقی فراخوانده توسط عناصرِ نشان جمهوری چین بیش تر است.
انتقال معانی حرف جر «باء» به حرف اضافه «به»، مطالعه موردی: سوره آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
211 - 244
حوزه های تخصصی:
تحلیل معانی و ترجمه حرف جر «باء» در سوره آل عمران دو اصل بنیادی را درباره زبان ها مشخص ساخت: نخست اینکه، ترجمه می کنیم، اما زبان های مبدأ و مقصد را کاملاً درک نمی کنیم (اصل ارتباطی) و دوم اینکه، زبان ها در فرایند ترجمه با یکدیگر برخورد می کنند (اصل زبانی). به دو اصل ارتباطی و زبانی باید یک اصل سوم، یعنی ترجمه های ناهمگون، را افزود. برای مثال، زبان فارسی در برابر 16 معنای حرف جر «باء»، مگر تفدیه (و در این پژوهش، هشت معنای جدید بر آن 16 مورد افزوده شد)، 26 معنا را در حرف اضافه «به» تدارک دیده است، بنابراین ضرورت دارد که مترجمان قرآن (از جمله مترجمان مورد استناد در این پژوهش، یعنی آیتی، صفوی، مجتبوی و مکارم) در وهله اول با زبان فارسی و در وهله دوم با زبان عربی آشنا باشند. بدون تردید، شناخت زبان مادری به معنای شناخت بالقوه زبان های دیگر است. نتایج پژوهش نشان داد که ترجمه درون زبانی حروف جر سوره آل عمران به اندازه ترجمه بین زبانی آنها اهمیت دارد، زیرا این حروف با قرار گرفتن در بافت ویژه قرآن، مستعد خلق معانی متنوع و عامل مؤثر در پدید آمدن ترجمه های ناهمگون هستند. این نکته در کنار هم سطح نبودن دانش زبانی و فرازبانی مترجمان باعث شده تا ترجمه های قرآن با کیفیت های متفاوت عرضه شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و نیز آماری تحلیلی است. انجام این پژوهش ضرورت دارد، زیرا معانی حروف جر/ اضافه تأثیر قابل ملاحظه ای بر کیفیت ترجمه های عربی به فارسی و به عکس دارند.
بررسی تطبیقی احوال مسندالیه در ادبیات فروغ و اخوان با تأکید بر تولدی دیگر و زمستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
105 - 135
حوزه های تخصصی:
در زمینه زیبایی شناسی آثار ادبی، پژوهش های زیادی انجام گرفته اما از دریچه علم معانی کم تر به این آثار نگریسته شده است. در مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تطبیقی و بر پایه منابع کتابخانه ای، اغراض ثانوی در کاربرد بلاغی حالات مسندالیه در ذکر یا حذف، معرفه یا نکره، تقدیم یا تأخیر و معطوف، صفت و مقید بودن بر اساس کتب علوم بلاغی تجزیه و تحلیل شده است. تجزیه و تحلیل «تولدی دیگر» و «زمستان» نشان می دهد که ذکر مسندالیه بیش از حذف آن مورد توجه فروغ و اخوان بوده و به نظر می رسد هدف ایشان در هر دو حالت حذف یا ذکر، اغلب ابلاغ محتوا در کم ترین زمان با بیش ترین تأکید بوده است و در تقدیم و تأخیر مسندالیه، تقدیم مسندالیه، بیش از تأخیر مورد توجه است و ایشان از تقدیم و تأخیر مسندالیه برای اهداف «قرار دادن مسندالیه در ذهن مخاطب» و بیان «درد و اندوه» بهره برده اند. فروغ و اخوان برای تأکید بیش تر، مسندالیه را با افزودن به یک اسم، ضمیر یا صفت، معرفه می کنند و از مسندالیه نکره کم تر از مسندالیه معرفه بهره برده اند.
بررسی کاربست نشانه سجاوندی سه نقطه (تعلیق) در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ادبیات معاصر بویژه شعر نو، حوزه ی دلالت ها و انتقال معنا از دایره ی واژگان به نظام های گسترده ای چون آواها، نوع نوشتار جمله و پاره ها، نشانه های تصویری و ... گسترده شده است که در میان آنها، کاربردهای مجازی از نشانه های سجاوندی یکی از گزینه های مطرح در این زمینه است. در این میان، نشانه ی تعلیق بواسطه ی پتانسیل بالا و شمول معنایی، در میان شاعران معاصر از اقبال بیشتری برخوردار بوده و هست. لذا این پژوهش سعی دارد با نگاهی تحلیلی، معانی محتمل و مشترک شاعران در حوزه ی کاربردی سه نقطه را استخراج کرده و در دسته بندی آماری، به یک تحلیل جامع از آن دست یابد و با بررسی مجموعه ی آثار شاملو، ابتهاج، مصدق، براهنی، رویایی و گروس عبدالملکیان، هشت معنای مشترک و ویژه را در شعر معاصر تعریف نماید؛ در نتایج این پژوهش، هر کدام از آنان در بخشی از آثار شاعران برجسته تر بوده و قابلیت ترکیب و تلفیق با یکدیگر را نیز دارا هستند. از سوی دیگر، هر شاعر در گرایش به یک یا چند کاربرد نشانه-ی تعلیق، به تشخص سبکی رسیده که در قالب داده های آماری و تفسیر آن ارائه شده است. همچنین نوع و سیر کاربرد این نشانه، ارتباط مستقیم با گذار از مرحله ی مدرنیسم به پسامدرن در شعر معاصر دارد.
عوامل مؤثر بر شکل گیری حس مکان ماندگار در اذهان عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
63 - 74
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل مؤثر بر جاودانگی و مقبولیت یک اثر معماری در میان عموم از آن جهت لازم و ضروری است که امروزه بحران در زیستگاه های بشری ناشی از عدم توجه کافی به مقوله مکان و کیفیات آن در خلق فضاهای معماری و شهری قابل تأمل است. شرط لازم برای ماندگاری مکان در اذهان، برخورداری آن مکان از حس تعلق اکثریت مخاطبان است؛ لذا معنای مکان و عوامل تشکیل دهنده حس تعلق به آن، می تواند در دستیابی به هدف پژوهش، یعنی عوامل ایجاد حس مکان ماندگار در اذهان عمومی کمک شایانی نماید. در پژوهش حاضر با تعریف مکان و عوامل تشکیل دهنده حس مکان، بر پایه تحلیل محتوای متون به دست آمده از روش کتابخانه ای، مدلی با عنوان عوامل ایجاد مکان ماندگار در اذهان عمومی ارائه می گردد. نتایج تحقیق نشان می دهد، برای ایجاد مکان ماندگار در اذهان عموم، توجه توام به سه عامل محیط، تصورات و مدیریت ضروری است.
تحلیل رابطه معرفت امام به نورانیت با معرفت خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۸
225 - 242
حوزه های تخصصی:
برخی از روایات ائمه معصومین از نظر معاریض کلام و عمق آن جزء احادیث صعب مستعصب و دشواریاب است که برای درک حقیقت آن نیاز به فحص و دقت در روایات رسیده از لسان ائمه هدی علیهم السلام است. حدیث معرفت به نورانیت امیرالمؤمنین علیه السلام دارای فرازهایی است که برای دریافت صحیح آن باید با دقت و حوصله به استخراج منظور آن پرداخت. در این مقاله سعی ما بر این است تا از مطلع روایت نورانیت فراز «مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیهِ مَعرِفَهُ اللهِ وَ مَعرِفَهُ اللهِ مَعرِفَتِی بِالنُّورَانِیهِ وَ هُوَ الدِّینُ الخَالِصُ» را مورد بررسی و کاوش قرار دهیم چه اینکه بعضاً برداشت های سوء از این روایت موجب استیحاش افراد ناآشنا به زبان روایات و کلام اهل بیت علیهم السلام می شود و قطعاً با تأمل و دقت در روایات می توان بسیاری از این معاریض را با دلالت روشن گره گشایی نمود. زیرا نحوه صحیح تفسیر و ترجمه این گونه روایات باید مبتنی بر عدم تساوی معرفت خالق و مخلوق، تفاوت معنی و معانی اسماء و مخلوق بودن اسماء الله به نص و تصریح روایات باشد.