مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
فرزندپروری
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
475-493
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین الگوی ساختاری احساسات شرم و گناه بر اساس شیوه های فرزندپروری والدین با نقش واسطه ای سبک های دلبستگی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 به تعداد 124083 نفر بود. با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای مناطق جغرافیایی 1، 2، 4، 6 و 16 و از هر منطقه دو دبیرستان و از هر دبیرستان دو کلاس انتخاب شدند. بر اساس پیشنهاد گاداگنولی و ولیسر 1998 حجم نمونه 420 نفر به همراه پدر یا مادر آن ها در نظر گرفته شد که از مدارس فاطمیه، آزاده، نیکان، ایران، قیاس، شریعتی، کمال الملک، شریعتی1، خوارزمی و رازی نمونه گیری شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های احساسات شرم و گناه کوهن، ولف، پنتر و اینسکو (2011)، سبک های دلبستگی کالینز و رید 1990، سبک های فرزندپروری بامریند 1991 جمع آوری شد. شاخص مهلنوبایس نشان داد که داده پرتی وجود ندارد. پس از حذف 26 پرسشنامه مخدوش داده های 394 نفر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد الگوی پیشنهادی برازنده داده ها است. ضرایب مسیر غیرمستقیم ابعاد فرزندپروری سهل گیرانه بر احساس گناه از طریق دلبستگی ایمن (013/0-=β، 006/0=P)، فرزندپروری مقتدرانه بر احساس گناه از طریق دلبستگی ایمن (016/0=β، 006/0=P)، فرزندپروری سهل گیرانه بر احساس شرم از طریق دلبستگی اضطرابی و اجتنابی (065/0=β، 017/0=P) و فرزندپروری مستبدانه بر احساس شرم از طریق دلبستگی اضطرابی و اجتنابی (122/0=β، 003/0=P) معنی دار بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود شیوه فرزندپروری مقتدرانه به والدین آموزش داده شود تا با شکل گیری سبک دلبستگی ایمن و به تبع آن افزایش هیجان انطباقی گناه، احساس شرم کاهش یابد.
اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۹
99 - 122
حوزه های تخصصی:
دوران کودکی بدلیل شکل گیری شخصیت فرد، از مهم ترین و موثرترین دوران های زندگی هر فرد است. در این پژوهش، هدف، تدوین و بررسی اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران بود و فرض بر این بود که آموزش برنامه فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی جامعه هدف موثر است. روش پژوهش مورد استفاده در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش، جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزندان زیر شش سال و نمونه آماری، از روش نمونه گیری در دسترس و شامل کلیه مادران دارای فرزندان زیر شش سال مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری تهران در مناطق 3، 5، 14 و 20 بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های رابطه والد-فرزندی (CPRS) پیانتا (1994) و رضایت از زندگی (SWLS) داینر و همکاران (1985) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و تعمیم یافته-ها، از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی مادران تاثیر معناداری دارد. مقدار اتا محاسبه شده نشان داد که 62 درصد از تغییرات رابطه والد-فرزندی و 19 درصد از تغییرات رضایت از زندگی، مربوط به عامل آموزش می باشد. بنابراین می توان گفت که این برنامه می تواند در بهبود رابطه والد-فرزندی و رضایت از زندگی، موثر باشد.
ابعاد سلامت و آسیب شناختی فرزندپروری در خانواده های ایرانی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ابعاد سلامت و آسیب شناختی فرزندپروری در خانواده های ایرانی بود. طرح این پژوهش کیفی و شیوه مورد استفاده در آن، طرح داده بنیاد است. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین مسلمان دارای فرزند بالای ده سال ساکن تهران و کرج در مقطع زمانی تابستان 1395 تا تابستان 1396 بود. نمونه مورد بررسی 44 نفر از والدین مسلمان ایرانی بودند که با مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های حاصل از مصاحبه ها، بر اساس الگوی پارادایمی یا مدل اشتراوس و کوربین از طرح داده بنیاد مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در نهایت، حاصل کدگذاری های باز، محوری و گزینشی، 216 کد اولیه، 9 مقوله 3 مضمون بود. در تجزیه و تحلیل محوری کدهای اولیه، 9 مقوله اصلی عبارت بودند از: طرد کردن، محبت/حمایت، مراقبت افراطی، انعطاف ناپذیری، ساختار متعادل، آشفتگی، اجبار، قاطعیت/حمایت از خودمختاری، و اهمال/ انفعال. این مقولات را می توان به لحاظ مفهومی از هم متمایز نمود؛ هر چند وجوه مشترکی نیز با هم دارند. در ادامه تحلیل و در کدگذاری گزینشی، 9 مقوله اصلی، حول 3 مضمون انسجام یافتند که عبارت بودند از: صمیمت (طرد کردن، محبت/حمایت، مراقبت افراطی)، ساختار/قانون (انعطاف ناپذیری، ساختار متعادل، آشفتگی)، خودمختاری/آزادی عمل(اجبار، قاطعیت/حمایت از خودمختاری، اهمال/ انفعال). از مقولاتی که حول هر مضمون سازمان می یابند، مقولات میانی، حالتی متعادل و سالم را ترسیم می کند و دو مقوله اول و آخر نشان دهنده جنبه های آسیب شناختی آن مضمون هستند. نتایج این پژوهش نشان داد که بیشتر والدین مورد مطالعه، از نوعی سبک استبدادی در فرزندپروری (ترکیب مراقبت افراطی، انعطاف ناپذیری و اجبار) استفاده می کنند و فرزندپروری سالم (ترکیب محبت/حمایت، انعطاف پذیری و حمایت از خودمختاری) در رتبه دوم قرار داشت.
پیش بینی اعتیاد به بازی آنلاین با توجه به تحریف شناختی، سبک فرزندپروری و ویژگی شخصیتی خودشیفته در دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف بازی های آنلاین در سال های اخیر با توجه به ویژگی های متنوع و جذاب خود به یکی از پرطرفدارترین سرگرمی ها بین نوجوانان تبدیل شده است. هدف از این پژوهش بررسی نقش تحریف شناختی، سبک فرزندپروری و ویژگی شخصیتی خودشیفته در اعتیاد به بازی آنلاین در دانش آموزان دبیرستان های پسرانه شهرستان صحنه است. مواد و روش ها این پژوهش، مطالعه ای پیمایشی و از نوع همبستگی است. نمونه های این پژوهش شامل 200 نفر از دانش آموزان پسر دبیرستان های شهرستان صحنه هستند که به صورت تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه اعتیاد به بازی آنلاین، پرسش نامه تحریف شناختی، پرسش نامه سبک های فرزندپروری و پرسش نامه ویژگی شخصیتی خودشیفته استفاده شد. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از همبستگی متعارف و رگرسیون چندگانه استفاده شد. داده ها با استفاده از نسخه 21 نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها نتایج نشان داد اعتیاد به بازی آنلاین را می توان با ترکیب خطی متغیرهای پیش بین، پیش بینی کرد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون، سبک فرزندپروری (001/0 ≥P، 46/0=β)، ویژگی شخصیتی خودشیفته (001/0 ≥P، 34/0=β) و تحریف شناختی (025/0 ≥P، 11/0=β) به طور معناداری پیش بینی کننده اعتیاد به بازی آنلاین در دانش آموزان هستند. نتیجه گیری از آنجا که متغیرهای مذکور می توانند نقش مؤثری در اعتیاد به بازی داشته باشند، ضروری است مدارس و دیگر ارگان های آموزشی با درنظر گرفتن این متغیرها، برنامه های نظارت و کنترل مناسبی برای این مشکل شایع طراحی و اجرا کنند.
نگاهی به فواید و آثار فرزندآوری و فرزندپروری در آموزه های دینی با رویکردی اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال ششم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲۱ (پیاپی ۴۳)
33 - 65
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی دلایل نظری و معرفتی فرزندآوری و فرزندپروری در آموزه های دینی است. این پژوهش کیفی است و با روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیین نگاه اسلام درباره فرزندآوری و فرزندپروری، به تبیین آثار اجتماعی، اخلاقی، خانوادگی و معنوی آن نیز می پردازد و مباحث معرفتی را با رویکردی روان شناختی تحلیل می کند. نتیجه های این پژوهش نشان می دهد که فرزندآوری و فرزندپروری در نگاه دینی جایگاه والایی دارد و در آموزه های دینی نگرش مثبتی به آن ها وجود دارد و یکی از هدف های اساسی تشکیل خانواده، فرزندآوری و افزایش نسل صالح است. در بسیاری از آیات و روایات از فرزند با تعابیری زیبا یاد شده است؛ مانند مایه امید و خوشبختی، نور چشم، نعمت الهی، هدیه الهی، میوه دل، یاری کننده، علت ثواب و پاداش اخروی و رحمت و غفران الهی، باعث خیر و برکت، باعث قوّت قلب و شکفتگی. همچنین، محروم بودن و دوربودن از فرزند، باعث غم، اندوه، ناامیدی و اضطراب معرفی شده است. فرزندآوری و فرزندپروری باعث استحکام خانواده، رضایتمندی از زندگی، تأمین بهداشت روان، توسعه رزق، رشد اجتماعی، افزایش مهارت، شکوفایی استعدادها، کسب معنویت، رضایت الهی، تقویت روابط اجتماعی و ... می شود.
درآمدی بر اصول فرزندپروری با تأکید بر سیره علوی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال ششم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۲ (پیاپی ۴۴)
251 - 271
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر، تربیت فرزندان از اساسی ترین دغدغه های والدین است. دین آسمانی اسلام تعالیمی مناسب و امام علیA تعالیمی خاص درباره تربیت فرزندان دارند. ازاین رو، هدف این پژوهش درآمدی بر اصول فرزندپروری با تأکید بر سیره علوی بود. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و اسنادی بود. داده ها به روش کتابخانه ای و از طریق فرم های فیش برداری گردآوری و درنهایت به شیوه توصیفی تحلیلی و اسنادی ارزیابی شد. نتایج پژوهش حکایت از آن داشت که عزت، آزادی، محبت، تکریم، اخلاق مداری، توجه به تفاوت های فردی، تدریجی بودن تربیت، همه جانبه بودن تربیت و بازی از اصول اساسی امام علیA در تربیت فرزند است.
پیش بینی «حرمت خود فرزندان» بر اساس «سبک های فرزند پروری والدین» و «پایبندی مذهبی مادران»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، پیش بینیِ «حرمت خود کودکان» بر اساس «فرزند پروری والدین» و «پایبندی مذهبی مادران» بود؛ از کلاس های چهارم و پنجم ابتدایی شهر قم، 350 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند که به «مقیاس عزت نفس» روزنبرگ (1965) و مادرانشان، به پرسشنامه های «پایبندی مذهبی» جان بزرگی (1388) و «سبک فرزند پروری» بامریند (1973) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها، از طریق همبستگی و تحلیل مسیر، نشان داد که «فرزندپروری مقتدرانه»، «حرمت خود» فرزندان را افزایش داده ولی «فرزند پروری سخت گیرانه و سهل گیرانه»، اثر معنی داری بر «حرمت خود» فرزندان نداشته اند. «پایبندی مذهبی» مادران، «حرمت خود» فرزندان را افزایش و «دوسوگرایی مذهبی» و «ناپایبندی مذهبی مادران» آن را کاهش داده است. این دو متغیر بر اساس الگوی تحلیل مسیر به طور غیرمستقیم بر سبک فرزندپروری و از آن طریق بر حرمت خود فرزندان تأثیر دارد. با توجه به معناداری این الگو، می توان این دو متغیر را در سطح علّی برای متغیر وابسته تبیین کرد. بنابراین میزان پایبندی مذهبی به عنوان متغیر مثبت و دوسوگرایی مذهبی به عنوان متغیر منفی، سبک فرزندپروری را متأثر و بدین ترتیب حرمت خود کودکان را ارتقاء یا تقلیل می دهد
همبستگی کانونی ادراکات والدینی با بهزیستی روانشناختی و اجتماعی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سلامت صرفاً به منزله غیاب بیماری نبوده و بهزیستی روانی و اجتماعی را نیز در بر می گیرد. به نظر می رسد بهزیستی روان شناختی و اجتماعی از سبک های فرزندپروری والدین آنها تأثیر می پذیرد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی همبستگی کانونی ادراکات والدینی با بهزیستی روان شناختی و اجتماعی در دانشجویان انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری آن را دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه پیام نور مشهد در ترم پاییز ۱۳۹۷ تشکیل دادند. تعداد ۲۱۰ نفر از این دانشجویان با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های ادراکات والدینی (رابینز، ۱۹۹۴)، بهزیستی روان شناختی (ریف، ۱۹۸۹) و بهزیستی اجتماعی (کیز، ۱۹۹۸) را تکمیل کردند. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و همبستگی کانونی و با نرم افزار ۲۵ SPSS. تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که میان ادراکات والدینی و بهزیستی روانشناختی و اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. واریانس مشترک ادراکات والدینی و بهزیستی روانشناختی و اجتماعی ۳۴ درصد بود. نتیجه گیری : بر این اساس به نظر می رسد رفتار گرم و صمیمانه و توأم با محبت پدر و مادر نسبت به فرزندان می تواند تأثیرات نسبتاً پایداری بر سلامت روانی آنان بر جای بگذارد.
بررسی رابطه سبک های فرزندپروری ادراک شده با بهزیستی هیجانی و بهزیستی اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم مهر ۱۳۹۸ شماره ۷ (پیاپی ۴۰)
107-112
حوزه های تخصصی:
هدف از این بررسی رابطه سبک های فرزندپروری ادراک شده با بهزیستی هیجانی و بهزیستی اجتماعی دانش آموزان دوره اول متوسطه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال 96-95 تشکیل می دادند. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و با توجه به جدول مورگان تعداد 229 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به پرسشنامه ها پاسخ دادند. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش حاضر از پرسشنامه سبک فرزندپروری دیانا بامریند (1967) و پرسشنامه بهزیستی ذهنی توسط کییز و ماگیارمو (2003) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون استفاده شد و نتایج تحلیل داده ها بیانگر آن بود که بین سبک های فرزندپروری با بهزیستی اجتماعی و بهزیستی هیجانی رابطه وجود دارد و سبک فرزندپروری اقتدار منطقی با زیرمولفه هایی از بهزیستی اجتماعی (مقبولیت اجتماعی، واقع گرایی اجتماعی، مشارکت اجتماعی و پیوستگی اجتماعی) رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین بین سبک فرزندپروری اقتدار منطقی با بهزیستی هیجانی مثبت و منفی رابطه ی معناداری وجود دارد و این درحالی بود که بین سبک های فرزندپروری آزادگذاری مطلق و استبدادی با این مولفه ها ارتباط معنی داری به دست نیامد.
بررسی رابطه گفتگو محوری در خانواده با خودگردانی فرزندان و تبیین تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله، نخست، بررسی رابطه الگوی ارتباطی گفتگو محور در خانواده با خودگردانی فرزندان و سپس تبیین تربیتی آن بود. جامعه آماری این پژوهش، تمام دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان (162937 نفر) در سال تحصیلی94 95 درنظر گرفته، و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین شد. ابزارهای اندازه گیری شامل دو پرسشنامه ارتباط مبتنی بر گفتگوی والدین و خودگردانی فردی بود که روایی آنها به صورت محتوایی و سازه تأیید، و پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (پرسشنامه اول 91/0 و پرسشنامه دوم 75/0) محاسبه، و سپس داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته های بخش اول این پژوهش نشان داد که بین الگوی ارتباط گفتگو محور والدین با خودگردانی فرزندان رابطه معناداری هست. هم چنین بین سه بعد اول الگوی ارتباطی گفتگو محور در خانواده (میزان برقراری ارتباط با فرزندان، درک حضور فرزندان، مدیریت گفتگوی خانوادگی) با خودگردانی فرزندان رابطه معناداری وجود دارد. در بخش تبیین تربیتی و با بهره گیری از روش تحلیلی استنتاجی، پس از مروری اجمالی بر نظریه یادگیری شناختی، چنین نتیجه گیری شد که گفتگو در خانواده به عنوان نوعی محرک شناختی قوی و اثرگذار، فرزندان را دائماً به تفکر و اعلام موضع مجبور، و توانایی استدلال را در آنها تقویت خواهد کرد. از سوی دیگر، پذیرش فرزندان از سوی والدین و شرکت دادن آنها در مباحث خانوادگی، باعث ایجاد اعتماد فرزندان به توان فکری و استدلالی خود می شود و نهایتاً خودگردانی فردی را در آنها تقویت می کند.
نقش پیش بینی کنندگی افسردگی، اضطراب، تنیدگی و شیوه های فرزند پروری مادران در رفتارهای نافرمانی مقابله ای و سلوک فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
10.22051/psy.2019.23936.1818
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی افسردگی، اضطراب، استرس و شیوه های فرزند پروری مادران در رفتارهای نافرمانی مقابله ای و سلوک فرزندانشان انجام پذیرفت. جامعه آماری شامل مادران دانش آموز پسر مقطع ابتدایی با رفتارهای مخرب در شهرستان شیراز بود. جهت جمع آوری داده ها، 4 مدرسه ابتدایی پسرانه دولتی به روش خوشه ای مرحله ای تصادفی انتخاب گردید. سپس با استفاده از فرمهای معلم و والدین پرسشنامه علائم مرضی کودک، 105 مادر دارای کودک با رفتارهای مخرب انتخاب شدند. این مادران پرسشنامه های والدگری آلاباما و افسردگی، اضطراب، تنیدگی را تکمیل نمودند. داده های پژوهش با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون همزمان تحلیل شد .یافته های همبستگی نشان داد که نشانه های افسردگی، اضطراب، تنیدگی، عدم ثبات رفتاری، و ضعف در نظارت مادران با نشانه های نافرمانی مقابله ای و سلوک فرزندان همبستگی مثبت و معنادار دارد. همچنین روشهای فرزندپروری مثبت مادران با نشانه های نافرمانی مقابله ای فرزندان، رابطه منفی و معنادار داشت. با توجه به نتایج رگرسیون، افسردگی مادران، قویترین پیش بینی کننده نشانه های نافرمانی مقابله ای فرزندان و ضعف در نظارت مادران نیز قویترین پیش بینی کننده نشانه های سلوک فرزندان بود. در مجموع نتایج نشان داد، افسردگی، اضطراب، استرس و روشهای فرزندپروری والدین با رفتارهای نافرمانی مقابله ای و سلوک فرزندان روابط معناداری دارند. این یافته ها می تواند در شیوه های درمانی و یا درآموزش والدین کودکان با اختلالات نافرمانی مقابله ای و سلوک مورد استفاده قرارگیرد.
ارتباط سبک های فرزند پروری والدین با استعداد استعمال مواد مخدر در دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر زابل
حوزه های تخصصی:
اعتیاد یک مشکل بزرگ فردی و اجتماعی است که علاوه بر عوارض جسمی و روانی، سلامت جامعه را نیز از نظر اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مورد تهدید و آسیب قرار می دهد. عوامل متعدد خانودگی و اجتماعی در ایجاد استعداد اعتیاد و استعمال مواد مخدر نقش دارند که با شناخت آن ها می توان برنامه های پیشگیرانه را اجرا کرد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های فرزند پروری والدین با استعداد استعمال مواد مخدر در دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر زابل صورت پذیرفت. روش اجرای این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی می باشد.ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شیوه های فرزند پروری شیفر(1965)، پرسشنامه استعداد اعتیاد چندوجهی مینه سوتا (MMP1-2)(1386) می باشد جامعه آماری در این پژوهش شامل 25732نفر می باشد حجم نمونه با توجه به جامعه آماری و جدول کرجسی 1 و مورگان 2(1970)برابر با 364 نفر تخمین زده، تعداد 364 دانش آموز و والدین(182والدین) و (182دختر) به عنوان نمونه در دسترس در سنجش به واسطه پرسشنامه ها شرکت نمودند.. داده های پژوهش نیز با استفاده از نرم افزار spss و آزمون ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج نشان داد بین سبک های فرزند پروری والدین با استعداد استعمال مواد مخدر در دانش آموزان دبیرستانی دختر شهرستان زابل رابطه وجود دارد. نتایج تحلیل واریانس حاصل از تفاوت میانگین استعداد استعمال مواد مخدر به تفکیک میزان تحصیلات والدین نشان می دهد که هرچه تحصیلات والدین بیشتر باشد اعتیاد در خانواده کاهش می یابد.
تدوین و اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تدوین و اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی بود. روش شناسی: روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزندان زیر شش سال شهرتهران بودند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، نمونه گیری در دسترس بود. انتخاب نمونه از میان تمامی مادران دارای فرزندان زیر شش سال مراجعه کننده به خانه های سلامت شهرداری تهران در مناطق 3، 5، 14 و 20 در ماه های مهر و آبان 1396 بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه خودکارآمدی والدینی (PSAM) دومکا بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0 و نرم افزار spss بهره گرفته شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب، بر افزایش خودکارآمدی والدینی تاثیر معناداری داشت(001/0>P). مقدار اتای محاسبه شده نشان داد که 23 درصد از تغییرات خودکارآمدی والدینی مربوط به عامل آموزش بود. نتیجه گیری: برنامه آموزشی فرزندپروری با تاکید بر نظریه انتخاب بر افزایش خودکارآمدی والدینی موثر می باشد.
تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان بود. در مرحله اول «برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD)» تدوین شد. بخش دوم پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش در این بخش، شامل 30 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص (SLD) بودند که به روش دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استرس فرزندپروری (PSI) و پرسشنامه هیجانات تحصیلی بود. برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) در طی هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) برگذار شد و مدت هر جلسه، 60 دقیقه بود. داده ها با آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل از نظر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). با توجه به نتایج این پژوهش می توان اظهار داشت که برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان تأثیرگذار است.
اهمیت آشنایی با فرایند فرزندپروری با تأکید بر توقعّات تربیتی روان شناختی حداقلّی اسلام از والدین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از توقعّات مهم از والدین در نظام خانواده، آموزش و پرورش فرزندان به گونه ای هم تراز با هنجارهای اخلاقی، اجتماعی، دینی و فرهنگی است. در آموزه های اسلامی توقعات حداقلّی و حداکثری در رابطه با آموزش و پرورش فرزندان وجود دارد. پرسش اساسی این است که فواید آگاهی والدین از فرایند فرزندپروری چیست و توقعات (انتظارات) حداقلّی اسلام از والدین در فرایند فرزندپروری کدام است؟ در این پژوهش تلاش می شود تا افزون بر تبیین اهمیت آگاهی والدین از فرایند فرزندپروری از دیدگاه اسلام و دانش روان شناسی، به استخراج و استنباط توقعّات اسلام از والدین درباره فرزندپروری پرداخته شود. پژوهش حاضر از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی بهره برده است که از تتبع و ژرف اندیشی و اجتهاد در آموزه های اسلامی و آموزه های تربیتی−روان شناختی می توان نتیجه گرفت که توقعات مختلفی از والدین در مورد فرزندپروری وجود دارد. توقعات حداقلّی (نه حداکثری) اسلام در فرایند فرزندپروری عبارت است از: 1. لزوم تعامل مسئولانه با فرزند؛ 2. رعایت اولویت ها در فرزندپروری؛ 3. بهره گیری از تشویق و تنبیه هوشمندانه؛ 4. تأکید بر تحوّل شناختی؛ 5. تقویت خودکنترلی در فرزندان؛ 6. تغافل بجا؛ 7. رفتار صمیمانه با فرزندان؛ 8. رعایت هم ترازی با تحولات زیستی و روان شناختی فرزندان؛ 9. مدارا و نرم کُنشی با فرزندان.
اثر جنسیت کودک، شغل و تحصیلات والدین، تک فرزندی و سبک های فرزندپروری بر رشد معناشناسی، نحو و تولید کلمه در کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد زبان در کودکان تفاوت هایی با هم دارد و عوامل مرتبط با کودک و خانواده ممکن است روی تسهیل یا تضعیف رشد زبان اثر بگذارد. هدف مطالعه حاضر، بررسی اثر جنسیت کودک، تعداد فرزندان خانواده، شغل والدین (پدر و مادر)، تحصیلات والدین و سبک های فرزندپروری بر روی رشد مؤلفه های زبانی (معناشناسی، نحو و تولید کلمه) بود. جامعه شامل کودکان پیش دبستانی و خانواده هایشان در شهر کرج بودند. از 98 خانواده و کودک نمونه گیری انجام شد. آزمون رشد زبانی (نسخه سوم) روی کودک اجرا شد و پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش نامه اقتدار والدگری روی والدین اجرا شد. یافته ها نشان داد عملکرد دختران در مؤلفه های درکِ نحوی، تکمیل دستوری و استفاده از واژگان ربطی بهتر از پسران بود. تفاوتی بین خانواده های تک فرزند و چند فرزند در مؤلفه های رشد زبانی وجود نداشت. شغل پدر تأثیر معنا داری بر روی شاخص های رشد زبانی نداشت، اما عملکرد کودکانی که مادرانشان شغل بیرون از خانه داشتند نسبت به مادران خانه دار، بهتر بود. کودکانی که والدینشان تحصیلات بالاتری داشتند عملکرد بهتری در خرده آزمون های درک نحو، تکمیل دستوری و استفاده از واژگان ربطی داشتند. به علاوه، سبک های فرزندپروری مقتدرانه و سهل گیر رابطه مثبت با رشد نحو و معنا شناسی داشتند، در حالی که سبک فرزندپروری مستبدانه رابطه منفی با درک نحو و معنا شناسی داشت. می توان گفت وضعیت اقتصادی اجتماعی خانواده (به صورت خاص سطح تحصیلات والدین و شاغل بودن مادر) و سبک های فرزندپروری روی اکتساب زبان کودکان اثرگذار است و توانایی زبانی در حوزه معنا شناسی و نحو در دختران، در دوره پیش دبستانی، بهتر از پسران است.
تأثیر سبک فرزندپروری دینی در پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان (مورد مطالعه: شهر قم)
منبع:
رهیافت پیشگیری از جرم دوره سوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
13 - 40
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دوران کودکی، دوران شکل گیری شخصیت انسان است. از این رو خانواده، یعنی نخستین محیط اجتماعی که کودک با آن رو به رو می شود، اولین و مهم ترین نقش را در تربیت او بر عهده دارد. یک خانواده سالم می تواند از طریق مداخله در فرآیند رشد کودکان و بهبود بخشیدن شرایط زندگی آنان، موجب کاهش عوامل جرم زا و در نتیجه پیشگیری از بزهکاری شود. دین مبین اسلام به عنوان کامل ترین دین الهی، دربردارنده اصول و روش های غنی فرزندپروری است که رعایت آنها در ابعاد رشدی، جامعه پذیری و کنترلی، ضامن سعادت و خوشبختی فرزندان خواهد بود و ترک آنها، موجب گرایش اطفال و نوجوانان به سوی بزهکاری و در معرض خطر انحراف قرار گرفتن آنها خواهد شد. روش: در این پژوهش، در بخش نظری با استفاده از منابع دینی، مهم ترین شاخص های فرزند پروری دینی استخراج شد. در بخش میدانی، با متغیرهای حاصل از مبانی نظری و به روش پیمایشی، فرضیه های پژوهش آزمون شد. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که رعایت اصول و شاخص های سبک فرزند پروری دینی در بین اطفال بزهکار و غیر بزهکار از تفاوت معناداری برخوردار است. همچنین فرزندپروری دارای 3 حوزه اساسی رشدی، جامعه پذیری و کنترلی است و در هر یک از این حوزه ها، چندین متغیر تأثیرگذار، از آیات و روایات استخراج شده است. نتایج : برنامه های یادشده در زمینه آگاهی بخشی خانواده ها درباره دیدگاه دین نسبت به تربیت و اصلاح شیوه های نادرست فرزندپروری هستند تا بدین وسیله دستورات و سفارش های دین در متن زندگی مردم اعمال شود. همچنین در زمینه پیشگیری از جرم، می توان با شناسایی کودکان در معرض خطر، برنامه های پیشگیرانه را بر مبنای معارف دینی طراحی و در جامعه اجرا کرد.
بررسی رابطه شیوه های فرزندپروری و پرخاشگری: نقش واسطه گری غلبه اجتماعی و توجه اجتماعی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
191 - 204
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی پیشایندهای شناختی اجتماعی پرخاشگری در قالب یک مدل علی است. طرح پژوهش از نوع همبستگی و معادلات ساختاری است. روش: جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان نوجوان دختر متوسطه دوم شهر یاسوج در سال تحصیلی 98-1397 تشکیل دادند که تعداد 245 نفر از آنان از راه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس شیوه های فرزندپروری بامریند، مقیاس غلبه اجتماعی پراتو، سیدانوس، استالوورث و مال، مقیاس میزان توجه اجتماعی رید و آکینو و مقیاس پرخاشگری باس و پری استفاده شد. برای تحلیل داده ها از معادلات ساختاری و برای بررسی نقش واسطه گری از دستور بوت استراپ در AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، فرزندپروری آسان گذاری هم دارای اثر مستقیم و هم اثر غیرمستقیم با واسطه گری گرایش به غلبه اجتماعی و اجتناب از غلبه اجتماعی بر پرخاشگری بود. فرزندپروری استبدادی نیز دارای اثر غیرمستقیم با واسطه گری گرایش به غلبه اجتماعی و اجتناب از غلبه اجتماعی بر پرخاشگری بود. فرزندپروری دموکراتیک نیز دارای اثر غیرمستقیم با واسطه گری اجتناب از غلبه اجتماعی و توجه اجتماعی بر پرخاشگری بود.
تحلیل و کشف چالش های پرورش فرزند کم شنوا از دیدگاه والدین با شنوایی عادی و نوجوانان کم شنوا: یک مطالعه مقدماتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۶
283 - 301
حوزه های تخصصی:
نوجوانان کم شنوا یکی از گروه های مهم افراد با نیازهای ویژه محسوب می شوند که پژوهش درباره آن ها اندک و گاهی دارای نتایج متناقض است. این پژوهش با هدف تحلیل و کشف چالش های پرورش فرزند کم شنوا از دیدگاه والدین با شنوایی عادی و نوجوانان کم شنوا بر مبنای نظریه داده بنیاد انجام شده است. نمونه پژوهش 10 نوجوان کم شنوای پسر و دختر و 15 والد با شنوایی عادی دارای فرزند نوجوان کم شنوا بودند که به روش نمونه گیری نظری و هدفمند از انجمن خانواده ی ناشنوایان شهر تهران در سال 1399 انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق تا رسیدن به اشباع نظری جمع آوری و با کدگذاری نظری (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، کدهای باز حول 103 مفهوم، کدهای محوری شامل 15 مفهوم و کدهای انتخابی در چهار مفهوم تحت عناوین عوامل مربوط به والدین، عوامل مربوط به نوجوان، عوامل مربوط به خانواده و عوامل مربوط به جامعه شناسایی و استخراج شدند. با توجه به نتایج به دست آمده، توجه ویژه به چالش های پیش رو در پرورش فرزند کم شنوا اهمیت بسزایی دارد.
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد با نقش واسطه ای پرخاشگری و ناگویی خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۷
439 - 453
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای پرخاشگری و ناگویی خلقی در رابطه بین شیوه های فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد انجام پذیرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی از نوع رگرسیون ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دانشگاه باهنر کرمان و پیام نور رفسنجان بودند که از بین آن ها 250 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری بامریند، گرایش به اعتیاد، ناگویی خلقی تورنتو و پرخاشگری را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و رگرسیون ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که رابطه افزایشی (مستقیم) و و ناگویی خلقی (p=0/ معن ادار بین پرخاشگری ( 013 با آمادگی به اعتیاد مواد وجود دارد و (p=0/015) سبک های فرزندپروری علاوه بر تأثیر مستقیم، به طور غیرمستقیم و از طریق پرخاشگری و ناگویی خلقی نیز بر آمادگی به اعتیاد مواد تأثیر می گذارند. بر اساس محاسبات انجام شده فاصله اطمینان معنی داری از روش بوت استرپ برای بررسی نقش میانجی متغیرهای پرخاشگری و ناگویی خلقی در رابطه سبک فرزندپروری (مقیاس آزادگذاری، مقیاس آمرانه و مقیاس اقتدار منطقی) به دست آمد. بر این اساس، اثر میانجی گری پرخاشگری و ناگویی خلقی بر رابطه بین سبک فرزندپروری و آمادگی به اعتیاد مواد تأیید می گردد.