مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نگارگری ایرانی
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیستم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
225 - 254
حوزههای تخصصی:
ابلیس، شخصیتی مهم در داستان آفرینش است. او که سابقه طولانی در عبادت پروردگار داشته، پس از تمرد از دستورات خداوند، از بارگاه الهی رانده می شود. در منابع مکتوب، او و یارانش پس از رانده شدن از بارگاه الهی، با نام کلی شیاطین نیز معرفی شده اند. در سنت کتاب آرایی ایرانی، نیاز به ساخت تصویر برای شیاطینی که در داستان های مکتوب مورد اشاره قرار گرفته اند، باعث شد تا هنر نگارگری شاهد نمونه های بدیعی از تصاویر ابلیس و یارانش باشد. این مقاله از طریق یک مطالعه توصیفی و تحلیلی و با رویکرد نشانه شناسی و به شیوه کتابخانه ای، یافتن وجوه بصری رایج برای تصویر کردن شیاطین و درک فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم این موجودات را در دستور کار خود داشته است. پرسش های مطروحه در پژوهش، چگونگی توصیف شیاطین در متون مکتوب، وجوه بصری رایج برای ترسیم ایشان و درک فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم این موجودات در نگارگری قدیم را مورد جستجو قرار داده است. نتیجه پژوهش، به رغم اعلام شباهت ظاهری شیاطین با آدمیان، دیوان و گروه هایی از جنیان و خازنان جهنم و ذکر دشواری تشخیص این موجودات در نگاره ها، آشنایی با موضوع و داستان هر نگاره را راهگشای تشخیص پیکره شیاطین دانسته است. فرهنگ بصری حاکم بر ترسیم شیاطین نیز به رغم وابستگی به آگاهی مخاطب از موضوع نگاره ها، در دو شکل دیوآسا و انسانی جلوه گر شده که هر یک مبتنی بر داستانی است که نگاره روایت می کند. بنابراین، نگارگران قدیم ایران، با توجه کامل به مضمون داستان ها، شیاطینی مطابق با فحوای کلام روایات را ترسیم می کرده اند.
ترکیب بندی در نگارگری ایرانی با تأکید بر مضمون و اصول سنت های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
21 - 42
حوزههای تخصصی:
دغدغه بازنمایی دقیق عناصر جهان پیرامون، در یک اثر نقاشانه تحت لوای تبحر تکنیکی هنرمند، گاهی تعامل میان این عناصر را برای حصول کلیتی مطلوب پس می زند؛ نتیجه آن که، تکیه صرف بر بازآفرینی دقیق عناصر صحنه و عدم پرداختن به اصول طراحی در اثر، برای نیل به تهییج احساس مخاطب، وافی به مقصود نخواهد بود. هنرمند با کاربست تمهیدات بصری لازم، حلول حس صحنه در جسم و جان نظاره گر را ممکن می سازد و به مدد تدابیر لازم، حس مضمون را منتقل می نماید. نمود اصول انتظام بصری و تمهیدات هنرمندانه در نگارگری ایرانی بالاخص مکاتب هرات و تبریز، نمایانگر آگاهی هنرمند ایرانی از اصول طرح بوده است و مطالعه بصری آثار ارزشمند هنر نگارگری ایرانی، گواه قابل رؤیتی از کاربست اصول طراحی در این حوزه است. لیکن، در نگارگری ایرانی برخلاف نقاشی در غرب، چنان تمهیدات بصری، تدابیر لازم هنرمندانه و ساختار کلی در آن نخست، مرئی نیست. مساله این که هنرمند نگارگر در مصور نمودن مضامین چندگانه، چه تمهیدات و ترفندهای هنری را برگزیده و کدام ساختار را متناسب با محتوای اثر تشخیص داده است؟ در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سعی بر آن است تمهیدات لازم، در جایگاه تدابیری هنرمندانه، قراردادی، نهادینه و اصیل از زاویه آفرینش حس مضمون در حوزه نگارگری ایرانی، مورد بحث قرار گیرد.
نقش و نماد اژدها در نگارگری ایرانی
منبع:
پیکره دوره دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۴
43 - 58
حوزههای تخصصی:
اژدها از بن مایه های اساطیری است که در شعر و ادب ایران تجلی بارزی داشته و منجر به ظهور ایده ها و نقوشی ظریف و بی بدیل در نگارگری شده است. مقاله حاضر با بررسی خاستگاه ادبی و اساطیری اژدها و بنیان فکری ایرانیان مبنی بر دو قطبی بودن جهان به دلالت حضور آن در نگاره ها، به عنوان نمادی اهریمنی پرداخته و در صدد پاسخ به این پرسش ها برآمده است که اژدها و جدال با آن در حماسه و عرفان چه جایگاهی داشته و ویژگی های تصویری و زیباشناسانه این موجود افسانه ای در نگارگری ایرانی کدام است. این پژوهش با اتخاذ روش تحلیلی-تطبیقی و با بررسی منابع کتابخانه ای و نسخ حاوی نگاره های اژدها، در تبیین چگونگی بهره گیری نگارگر در بازنمایی و پردازش صحنه های مهیج و پرتحرک این رویارویی از چیدمان و صحنه آرایی خاص، ترفندهای رنگ و بافت و تناسبات اندامی است.
بررسی آسمان در نگارگری از آغاز تا سده دهم هجری
منبع:
پیکره دوره سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۶
25 - 40
حوزههای تخصصی:
آسم ان همواره جای گاه وی ژه ای در باورهای که ن و دین ی ای ران داشت ه و تجل ی ق داس ت و پاک ی بوده است. ای ن مقال ه بر آن است تا نشان دهد این جای گاه تا چ ه اندازه در ن گارگ ری ایران ی متجل ی شده و توانسته است نق ش معن ای ی ایف ا کن د. یا با توجه به موضوع داست ان ن گاره ها به کمک بی ان معنا آید. همچنی ن شکل آسم ان در دوره های مختل ف دستخ وش چ ه تغییرات ی ش ده است. در این مقاله سعی شده نقش آسم ان از نظر ساختاری و معنای ی بررسی شود و تفاوت ها و تشابهات نمایش آسمان و عناصر مرتبط با آن همچون ست اره، خورشی د و ابر در دوره های مختلف ن گارگری مطالعه گردد. نت ای ج این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی بدست آمده نشان دهنده این مطلب است که نمایش آسمان در دوره های مختلف نگارگری از نظر ساختاری تفاوت هایی داشته است؛ این تفاوت ها در مقدار فضایی که به خود اختصاص داده، و زاویه دید و میزان هماهنگی با دیگر اجزاء موجود در نگاره مشهود است. که عناصر مرتبط با آسمان مانند شکل ابرها در ابتدا بر اساس قوانین خاص و خشکی طراحی شده اند در حالی که در دوره های بعدی انعطاف و حرکت بیشتری در کارها دیده می شود. مسأله مهم تر این که از دوره تیموری به بعد نقش آسمان از نظر معنایی نیز پر رنگ تر شده است.
بازخوانی ارتباط «انسان-طبیعت» از طریق بررسی نماد باغ در آثار نقاشی معاصر ایران
حوزههای تخصصی:
در یک قرن اخیر، برای رفع بحران ارتباط انسان با طبیعت و خسارات ناشی از آن، راهکار های گوناگون با رویکردهای متفاوت ارائه شده است. از آنجا که این بحران جهان شمول است، بسیاری از این راهکارها به صورت کلی و در مقیاس جهانی اعلام شده است. حال آن که به نظر می رسد، می توان ذهنیت انسان معاصر را در مورد طبیعت، در هر یک از فرهنگ های بومی به طور جداگانه بازشناسی کرد و راهکارهای متناسب با هر یک از آن ها را ارائه نمود. از آن جا که به طور معمول، پرسش مستقیم درباره نظر افراد در مورد طبیعت، منجر به دریافت پاسخ های کلیشه ای و شعارگونه از ایشان می شود، برای دوری از این معضل، در این تحقیق با بررسی آثار نقاشی معاصر تحت عنوان «جایگاه طبیعت و پدیده معمارانه باغ، در ذهنیت انسان ایرانی معاصر»، با روش نمونه گیری احتمالی در میان آثار به نمایش درآمده در «هفت نمایشگاه دوسالانه نقاشی معاصر ایران» و «پنج نمایشگاه نقاشی تجلی احساس» مورد بررسی و تحلیل کیفی و کمی قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهدکه مشکلات و راهکارهای آن ها در طبیعت مصنوع (باغ)، از طریق توجه به مفاهیم ذهنی انسان معاصر و عمق دریافت ها و پرداخت های او میسر می گردد.
مؤلفه های خردگرایی در نگاره های شاهنامه؛ موردپژوهی نگاره دیدار تهمینه و رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۸۰
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مضمون خرد از بن مایه های اصلی اندیشه فردوسی در شاهنامه است. او در اندیشه خردستای خود علاوه بر گرایش های فردی و اجتماعی به آموزه های مزدایی و فرهنگ اسلامی نیز توجه داشته و خرد را در ابعاد مختلف آن، چه در معنی خرد عمومی و ناب بشری، در دو نوع فطری و اکتسابی، و چه در معنای خرد حکمی، ستوده است. داستان های شاهنامه از سویی، همچون بستری مناسب برای اشاعه این مضمون بوده و از سویی دیگر، در ادوار مختلف به عنوان یکی از مهمترین منابع انگیزشی برای شکل گیری نگاره ها مورد توجه نگارگران قرار گرفته اند. از جمله این حکایات ماجرای دیدار تهمینه و رستم است که در مکاتب مختلف نگارگری با همین عنوان، مصور گشته است. در این میان مسئله اصلی در این مقاله چگونگی ترجمان بصری این مضمون کلیدی در نگاره دیدار تهمینه و رستم است. هدف: در این پژوهش، مطالعه مضمون خرد، بیان انواع آن در اندیشه فردوسی و چگونگی تدابیر تجسمی نگارگر در بازنمود تصویری این مضمون در نگاره «دیدار تهمینه و رستم» است. روش تحقیق: در مقاله حاضر، با روش مطالعه موردی، ابتدا توصیف نگاره دیدار تهمینه و رستم از بعد صوری و سپس تحلیل مفاهیم مستتر در ورای عناصر با محوریت مضمون خرد صورت گرفته است. در این راستا اطلاعات از دو طریق اسناد مکتوب و مشاهده گردآوری شده اند. نتیجه گیری: تأمل در مفاهیم مستتر در عناصر بصری نگاره دیدار تهمینه و رستم نشان از آن دارد که نگارگر به تأثیر از فردوسی با مضمون خرد آشنا بوده و به بیان و ترجمان بصری آن در روند طرح ریزی و مصورسازی نگاره اهتمام ورزیده است. از همین رو، نگاره در دو بعد صورت و محتوا متضمن بازنمایی مضمون خرد است که مواردی همچون موقعیت مکانی شخصیت های اصلی، نقوش و آرایه های تزئینی، رنگ پردازی و حضور ضمنی عدد سه تحقق این امر را فراهم نموده اند.
شادمانی در غزلیات سعدی و انعکاس آن در نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
49 - 66
حوزههای تخصصی:
شادی، به عنوان حسی درونی، در غزلیات شاعرانی همچون سعدی که از جمله سرآمدان غزل فارسی است، نمودهایی دارد. سعدی در غزلیاتش عواملی را برای شادی برمیشمارد و انسانها را به دوری از غم و اندوه، و به سرور و شادمانی دعوت می کند. در غزلیات سعدی مولفه های شادی بیرونی و آفاقی و نیز شادی درونی و انفسی قابل بررسی است. مولفه های بیرونی شادی همچون بهره مندی از زیبایی های طبیعت و بهار، تفریح و گردش در آن، و در جمع دوستان بودن، آواز و موسیقی خنیاگران و رقص است و مؤلّفه های درونی شادی احسان و نیکی، برقراری عدالت و ... . در این بین مهمترین عامل شادی عشق است. در این مقاله علاوه بر عوامل شادی بیرونی ذکر شده تنها به عامل عشق به عنوان اصلی ترین نمود شادی درونی می پردازد. چرا که عشق را نگین نگارگری ایرانی دانسته اند. به گونه ای که جدا نمودن مضمون از ساختار نگاره غیرممکن می نماید. این مقاله تکیه بر مطالعات کتابخانه ای داشته و روش بررسی آن توصیفی و تحلیل محتوی است. سوالات پژوهش: 1. بررسی انعکاس شادمانی های ذکر شده در غزلیات سعدی در نگارگری ایرانی. 2. بررسی و آشکار ساختنِ درهم تنیده بودن فرم و محتوی نگاره هایی با مضامین شادی در نگارگری. اهداف پژوهش: انعکاس و نمود شادی در نگاره های ایرانی در چه حد بوده است.؟ این مضمون در ساختار نگاره ها چه تاثیری بر جای گذاشته است؟
مقایسه تطبیقی تصاویر دیوهای محمد سیاه قلم با دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
186 - 220
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ نگارگری ایران چهره های برجسته ایی ظهور کرده اند که باعث ایجاد تحول و دگرگونی در عرصه نگارگری شده اند. کمال الدین بهزاد، سلطان محمد، رضا عباسی و ... در زمره این هنرمندان خلّاق هستند که کم و بیش اطلاعاتی درمورد زندگی نامه و شیوه کارشان در اختیار جامعه هنری قرار گرفته است اما «استاد محمد سیاه قلم» ازجمله هنرمندانی است که هویتش در هاله ایی از ابهام است. شاید یکی از دلایل مهم آن به غارت رفتن آثار این هنرمند است که همراه دیگر آثار فرهنگی و هنری ایران به دربار عثمانی منتقل شد. بررسی و تحقیق پیرامون استاد محمد سیاه قلم و آثارش چند دهه است که دغدغه پژوهشگران و هنرشناسان شرق و غرب شده است؛ مقوله ایی که سال ها در مورد آن پژوهش های بی شماری انجام شده است و کتاب ها و تحقیقات زیادی درباره آن نوشته شده اما تا کنون نظریه ایی شفاف و روشن در باب این موضوع ارائه نشده است که شخصیت و تعداد آثار استاد محمدسیاه قلم را برای محققین مشخص کند؛ لذا، در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ایی صورت گرفته است، این مسائل مطرح شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد استاد محمد سیاه قلم همان «غیاث الدین محمد نقاش» است که در کتابخانه امیر علیشیر نوایی کار می کرده است و یکی از دلایلی که باعث شد تا نگارگران ایرانی در به تصویر کشیدن تصویر دیو از محمد سیاه قلم تأثیر نپذیرند، این بود که آثار محمد سیاه قلم توسط سلطان سلیم به ترکیه منتقل شده است و نگاره ایی از او در دسترس هنرمندان وجود نداشته است همچنین محمد سیاه قلم به دلیل تغییر شیوه کاری اش از حمایت دربار محروم شد و کم کم سبک کار او منسوخ شد. اهداف پژوهش: بررسی هویت محمد سیاه قلم و تحقیق درباره آثارش و به طور خاص نگاره هایی حاوی تصویر دیو. بررسی تأثیرات نقش دیو در نگاره های استاد محمد سیاه قلم بر دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه) سوالات پژوهش: آیا محمد سیاه قلم در زمینه تصویرگری نقش دیو بر نگارگری ایرانی خصوصاً بر دو نسخه خطی معراج نامه و خاوران نامه تأثیرگذار بوده است؟ چه وجوه مشترکی بین تطبیق تصاویر دیوهای محمد سیاه قلم با دیوهای نگارگری ایران (معراج نامه و خاوران نامه) دیده می شود؟
واکنش تعجب (انگشت به دندان/دهان گرفتن) در شعر و نگارگری ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
177 - 195
حوزههای تخصصی:
Humans get enthusiastic when facing certain events and phenomena. One form of such emotions is the act of amazement and surprise which has physiological and cultural roots. It appears that one of the ways to express surprise in Iranian culture is the reaction of "placing a finger to the mouth or teeth" which is considered as a cultural act. In this article, it is sought to discover the history of this reaction, its possible changes in the context of time and why it is used in Iranian painting by applying the descriptive-historical method. To achieve this goal, the situations of astonishment in Persian poetry is investigated in libraries and documents over a period of nearly a thousand years, from the time of Rudaki until contemporary ages. Furthermore, its pictorial samples in Iranian painting in a history of nearly seven hundred years is examined. The results of the research indicate that the reaction to amazement and surprise in the cultural history of Iran is present in Iranian culture for nearly a thousand years without change in form and meaning whilst having a significant presence. It is believed that this reaction is the best method to express amazement with bearing in mind that according to the rules and style of painting, the emotions of the face should not be depicted in Iranian painting. Research aims: 1. A study on the background of the term "finger to tooth / mouth" expression and its possible changes in Iranian poetry and painting. 2. Understanding the reason for using this literary expression in Iranian painting. Research questions: 1. What is the contextual history of the expression "finger to tooth / mouth" and its possible changes in Iranian poetry and painting? 2. What is the reason for applying such an expression in Iranian artworks?
همگرایی معماری ایرانی با هنر نگارگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹۰
81 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از راه های فهم و احیای اصول موجود در معماری ایرانی-اسلامی، رجوع به نگارگری است. برای فهم این نگارگری ها، باید ویژگی های آنها را شناخت و به شیوه بیانی، به اصول حاکم در آن و تصویرکردن معماری دست پیدا کرد. بررسی چگونگی خلق فضا و استفاده از اصول معماری ایران در آثار هنرمند ایرانی، به درک هرچه بهتر نگارگری ایران کمک می کند . علاوه بر آن، عدم وجود روشی منسجم و نظام مند برای شیوه بیان و فهم تصاویر نگاره ها، که از آنها به عنوان اسناد تاریخی معماری اسلامی یاد شده است، لزوم شناساندن این دو هنر را بر یکدیگر بیش از پیش ایجاب می کند .پرسش تحقیق: با بررسی نقش نگاری از معماری ایران در نگاره های مینیاتور سنتی و تطبیق با آثار تاریخی هم دوره، به چه اصول و نکاتی می توان پی برد؟هدف پژوهش: هدف از بررسی تطبیقی مفاهیم بنیادی معماری ایرانی با هنر نگارگری، یافتن پرکاربردترین اصول و مفاهیمِ معماری ایرانی تجلی یافته در فضای نگاره هاست. روش تحقیق: روش پژوهش مقاله حاضر دارای ماهیت نظری-کاربردی است و از نظر اهداف نیز از نوع کیفی با رویکرد تطبیقی است. همچنین منابع از روش کتابخانه ای گردآوری شده و با استفاده از تحلیل کیفی و تحلیل گرافیکی، تجزیه و تحلیل شده اند.نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان می دهد نگارگران ایرانی با پیروی کامل از اصول موجود در معماری ایرانی و به صورت آگاهانه، با استفاده از تمهیداتی، آنها را به تصویر کشیده اند که نشان دهنده همگرایی و انطباق با اصول موجود در معماری سنتی است. درپی آن با اثبات همگرا بودن اصول موجود در هنر نگارگری با اصول معماری ایرانی، مشخص شد اصول رایج موجود در مفهوم سیر از کثرت در وحدت، که از مفاهیم پایه در معماری اسلامی ایران است، بیشترین تجلی را در خلق فضای نگاره داشته است.
بررسی زمینه های رویکرد آنتروپومورفیک در نگارگری ایرانی
حوزههای تخصصی:
نتروپومورفیسم، یا «انسان گونه انگاری» و یا «انساندیسی»، یکی از شاخه های انسان شناسی است، که در خصوص تشخّص بخشی انسانی به غیر انسان، اعم از دیگر جانداران یا اشیاء بحث می کند. این پژوهش با هدف دست یابی به الگویی ساختارمند در تبیین رویکرد آنتروپومورفیک در نظام زیبایی شناختی نگارگری ایرانی تدوین شده و با بررسی گزیده ای از نسخ مصوّر برجای مانده از تاریخ نگارگری ایران پس از اسلام، به روش تاریخی، توصیفی و تحلیلی، به گردآوری و تحلیل داده ها به روش مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی پرداخته و در مجموع با دسته بندی نمودهای آنتروپومورفیک در قالب های گوناگون، به تبیین سازوکارهای آنتروپومورفیستی در نگارگری ایرانی پرداخته و به طرح پرسش: «آنتروپومورفیسم در آثار نگارگری ایرانی با چه زمینه ها و کیفیاتی نمود می باید؟» پرداخته است. در راستای پاسخ به این پرسش، و با مطالعه نسخه های متعدد نگارگری و آراء اندیشمندان و نیز مطالعه آثار ادبی و نسخه های خطّی مصوّر ایران پس از اسلام، به این نتیجه منتهی شده که نگارگری ایرانی با بهره مندی از پیشینه اساطیری و نیز دیدگاه شرقی مبتنی بر وحدت انسان و طبیعت با تکیه بر مضامین ادبی و حکمی به عنوان تجلی گاه آنتروپومورفیسم شناخته می شود. پژوهش حاضر، از نوع بنیادی بوده و با بررسی پژوهش های پیشین در حیطه روانشناسی، اسطوره شناسی، جامعه شناسی مذهبی و تاریخ نگارگری تنظیم شده است.
مطالعه ارتباط دوسویه شمایل ها و ساحت معنا در نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاره «مستی لاهوتی و ناسوتی»، مربوط به برگی از دیوان حافظ سام میرزا، اثر سلطان محمد نقاش، نگارگر مکتب تبریز صفوی، از نظر آفرینش فضایی عرفانی، نمادین و نمایشی و نیز جاذبه های تجسمی، یکی از نمونه های غنی از شمایل های تصویری به شمار می رود. پژوهش حاضر از نوع نظری بوده و به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده و با گردآوری تصاویر و اطلاعات با مراجعه به منابع علمی معتبر در کتابخانه، نگاره یادشده را مورد تحلیل تصویری-معنایی قرار داده است. هدف از این پژوهش آن است که با رویکردی تاریخی و معناشناختی از شعر حافظ و نیز سیاق هنری سلطان محمّد، سعی در رمزگشایی از مفاهیم عرفانی و روایی مستتر در این نگاره، متأثّر از متن اصلی داشته باشد. پرسش بنیادین پژوهش عبارت است از: «چه مفاهیم حکمی، عرفانی، تغزّلی و اساطیری در پس روابط میان شمایل ها و فضای تجسّمی حاکم بر نگاره حکم فرماست؟» پیشینه های پژوهشی در رابطه با زندگی حافظ و نیز معناپردازی و سبک شناسی غزلیات او و همچنین تاریخ نگارگری مکتب ترکمانان و تبریز صفوی و شیوه نقاشی سلطان محمّد نقاش، که در مقالات و کتاب های نویسندگان ایرانی و خارجی نگاشته شده، به عنوان منابع پژوهشی مورد مطالعه قرار گرفته و نتیجه حاصل آنکه شیوه اغراق آمیز و طنزآلود سلطان محمّد در ترسیم شمایل ها با جهان بینی رندانه حافظ منطبق بوده و همچنین تقسیم بندی نگاره به سه ساحت مشخّص از پایین به بالا و در نظرگیری شمایل های متناسب با هر یک، با دیدگاه تفکیکی عرفانی مبنی بر ساحت های سه گانه ناسوت، ملکوت و لاهوت تناسب دارد.
مطالعه تطبیقی پوشش خسرو و شیرین در متن منظوم نظامی گنجوی و نگاره های آن
حوزههای تخصصی:
در هر فرهنگ و تمدنی، یک هنر بنیادین وجود دارد که سایر هنرها بر اساس آن ایجاد می شوند. در ایران، شعر، نقش هنر بنیادین را در ایجاد سایر هنرها ایفا می کند. از میان هنرهای مختلف، نگارگری، ارتباط فراوانی با شعر دارد و در بین آثار نگارگری، نقش داستان های عاشقانه قابل توجه است و حکایت خسرو و شیرین یکی از مشهورترینِ این داستان ها بوده و توسط حکیم نظامی گنجوی گردآوری شده است. اشعار در منظومه خسرو و شیرین رمزگونه هستند؛ بنابراین نیاز است که به تفسیر دقیق آنها پرداخته شود. در این مقاله سعی بر آن بوده است که توصیفات مرتبط با پوشش شخصیت های اصلی داستان خسرو و شیرین از منظومه استخراج و به مقایسه آن با پوشش موجود در نگارگری های مرتبط بپردازد؛ در نهایت، با بهره گیری از یافته های پژوهش به پاسخ این سوال دست یابد که اثرپذیری نگارگری از شعر چگونه است؟ روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، اسنادی و کتابخانه ای بوده و جهت تدوین و تنظیم آن از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. بیان چگونگی جنسیت پارچه ها شامل پرند، پرنیان، دیبا، خز، خارا، حریر، قَصَب و زر از گزینه های مورد توجه در منظومه برای توصیف پوشش خسرو و شیرین است. زرد، قرمز، سیاه، ارغوانی و آسمان گون، برای رنگ انتخاب شده و برای طرح، از کلاه، قبا، کمربند، سَلَب، شقایق، سرآغوش، طراز، مِعجَر، مقنعه، حمایل، برقع، نقاب و همچنین برای زیور از انگشتر، گوشواره، خلخال، گردن بند، نقش دست، عنبرینه، دست بند، فرق بند و گیسوبند نام برده است. با بررسی 14 نگاره از سبک های طلایی نگارگری ایران، مشخص شد که تأثیرپذیری نگارگر از منظومه، بیشتر در رنگ پوشش خسرو و شیرین است.
ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی رنگ آسمان روز و شب در نگاره های سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری قدیم ایران، بخصوص تا ابتدای سده یازدهم هجری، نوعی تصویرسازی نسخ معتبر شعر و ادب فارسی بود. ارتباط محکم میان نگارگری و ادب فارسی موجب شکل گیری این پیش فرض شد که نگارگری به تأسی از تمثیلات ادب فارسی، آسمان روز را به رنگ های طلایی یا زرد یاقوتی و آسمان شب را به رنگ لاجوردی ترسیم کرده است. با این پیش فرض، بررسی نمودهای رنگی آسمان در نگارگری ایرانی و ریشه های ادبی، محتوایی و زیباشناختی آن، هدف پژوهش حاضر قرار گرفت، اما به دلیل گستردگی کمّی آثار نگارگری ایرانی، پژوهش به شناخت این وجوه در آثار یکی از مهم ترین نگارگران تاریخ نگارگری ایرانی، یعنی سلطان محمد نقاش متمرکز گردید. از میان آثار منسوب به این هنرمند، تعداد هفده اثر متعلق به او تشخیص داده شده و همه این هفده اثر به عنوان نمونه های موردبررسی انتخاب گردید. با بررسی وضعیت رنگ آسمان در این نگاره ها و تطبیق رنگ ها با روایت داستان ها درباره روز یا شب بودن زمان وقوع اتفاقات، دورنگ طلایی و لاجوردی، رنگ های مورداستفاده برای آسمان های روز و شب تشخیص داده شد. همچنین در بیشتر نگاره ها، تبعیت کامل نگارگر از روایت متن یا تبعیت نگارگر از روح حاکم بر متن در تعیین روز یا شب بودن زمان وقوع داستان نگاره ها، امری ملموس تشخیص داده شد؛ اما در مواردی معدود، نگارگر کم توجه یا بی توجه به متن ادبی و متکی به تشخیص هنری یا زیباشناسی خود، مسیری متفاوت با این قواعد را پیموده است؛ مسیری که به دلیل عدم آگاهی ما از فضاهای منجر به خلق نگاره ها، در هاله ای از یک ابهام تاریخی باقی مانده است. به این ترتیب، پژوهش حاضر از طریق یک تحقیق توصیفی و تحلیلی و با یک رویکرد کمّی و کیفی به آثار سلطان محمد، ریشه های تعیین رنگ های طلایی و لاجوردی برای آسمان نگاره ها را در شعر و ادب فارسی تشخیص داد و معیارهای زیباشناسی این انتسابات را در تبعیت حداکثری از توصیفات متون ادبی و تبعیت حداقلی از ذوق شخصی نگارگر تشخیص داد.
نقد مفهوم سالک/عارف هنرمند از دیدگاه سنت گرایان بر اساس مطالعات تاریخ اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سالهاست که رویکرد سنت گرایان به خوانش آثار هنری سنتی تبدیل به پارادایم اصلی در فضای دانشگاهی ایران شده است. به باور سنت گرایان هنرهای سنتی و از جمله هنرهای مرتبط با کتاب آرایی به ویژه نگارگری، بازتاب دهنده عالم مثال هستند و تصاویر به کاررفته در آنها صرفاً بازنمایی عالم واقع نیستند. این دیدگاه باعث شده است تا بسیاری از ایشان نگارگر را فراتر از یک هنرمند معمولی بلکه در جایگاه سالک یا عارفی حقیقت بین بنشانند که توانسته است با درکی شهودی، صُور مثالی را ببیند و در اثرش آنها را بازنمایی کند. از این رو مسئله این پژوهش آزمون مفهوم «سالک/عارف هنرمند» است که عموماً سنت گرایان در تحلیل شخصیت هنرمند سنتی روی آن تأکید می کنند. از این رو در این پژوهش با ترکیب روش های تاریخی و توصیفی و با تدقیق در گزارشهای دست اول، نحوه زیست اجتماعی و اخلاقی هنرمندان نامدار ایرانی در عهد تیموری و صفوی، بررسی شده تا این ادعای سنت گرایان در ارتباط با جایگاه هنرمند به آزمونی تاریخی گذاشته شود. یافته های پژوهش نشان می دهد آنچه از زندگی نام آوران هنری ایران در متون دست اول تاریخی نقل شده است بیش از اینکه حاوی بیان سلوک اعتقادی یا عارفانه آن ها باشد تصویرگر انسان هایی عادی ولیکن توانمند و خلاقی است که گاه رفتاری مغایر با اخلاق عُرفی و حتی شرعی بروز می داده اند. در نتیجه برخلاف تصور رایج، می توان گفت که قائل شدن به مقام سالک/عارف هنرمند برای نگارگران ایرانی صرفاً مبتنی بر نگرشی ذهنگرایانه است و این ادعا با یافته های تاریخی قابل تأیید نیست .
تحلیل مفهوم خلاقیت در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
32 - 48
حوزههای تخصصی:
نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد یکی از آثار برجسته و ارزشمند در هنر نگارگری است. هنر نگارگری ایرانی دارای ویژگی ها و شاخصه هایی است که سبب تمایز و تفاوت آن با سایر سبک های نقاشی است. هم چنین، خلق آثار هنری به خلاقیت هنرمندان بستگی دارد و خلاقیت نقش محوری در انواع هنرها دارد. اهمیت ویژگی های هنر نگارگری و در محوریت آن، نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی سلطان محمد و جایگاه خلاقیت در هنر، ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاد نموده است. بنابراین، شناسایی ویژگی های نگارگری ایرانی و ویژگی های نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی و شناخت بازتاب مفهوم خلاقیت در ویژگی های نگاره نام برده اهداف پژوهش حاضر را تشکیل می دهند. پرسش های پژوهش به این شرح است: 1) نگارگری ایرانی چه ویژگی هایی دارد و این ویژگی ها چگونه در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی سلطان محمد به کار رفته است؟ 2) مفهوم خلاقیت در نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی سلطان محمد چگونه بازتاب یافته است؟ در راستای پاسخ گویی به پرسش های مطرح شده، اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی با رویکرد توصیفی-تحلیلی و استدلال قیاسی مورد بررسی قرار گرفته است و نمونه موردی نگاره مستی لاهوتی و ناسوتی اثر سلطان محمد می باشد؛ نتایج پژوهش نشان می دهد: در این نگاره، ویژگی منظره سازی در مقایسه با سایر آثار نگارگری ایرانی کم تر به کار رفته است و خلاقیت با مفاهیم ابداع، نوآوری و ابتکار، تخیل و به کارگیری خیال، روشی برای پاسخ گویی به استرس های روانی و ابهامات زندگی و . . . در ساختار مفهومی و بصری نگاره دیده می شود.
تعامل ویژگی های بومی نگارگری دکن با نگارگری ایرانی در نسخه فالنامه گلکنده/ خلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فالنامه های مصور مجموعه کتاب هایی پیرامون دستورها و آداب و آیین فال گیری هستند که بنا بر شواهد از پیشینه کهنی برخوردارند و قدرت گرفتن صفویان و به ویژه در زمان حکمرانی شاه تهماسب این فالنامه ها گستردگی ویژه ای یافتند. به طوری که تبدیل به یکی از گونه های کتاب آرایی درباری شدند و نه تنها در ایران بلکه در قلمروهای دیگری چون عثمانی و قطب شاهی هند توجه ویژه ای به آن ها شد. یکی از انواع فالنامه های به جامانده فالنامه ای ست که هم زمان با حکومت صفوی و در اواسط قرن یازدهم هجری/ 17 میلادی در منطقه گلکنده، واقع در جنوب هند تصویر شده است. مسأله اصلی این پژوهش ریشه یابی سنت های تصویری نگارگری ایرانی و شناسایی مؤلفه های بومی در سبک نگاره های فالنامه است. هدف اصلی نیز شناخت تأثیرات نگارگری ایرانی بر نگاره های فالنامه مصور قطب شاهی است. ازاین رو این پژوهش با ترکیب روش های تاریخی و توصیف سبک شناختی نگاره های فالنامه گلکنده و تحلیل آن ها براساس معیارهای نگارگری نیمه اول صفوی، به دنبال نحوه تأثیرپذیری سبک این فالنامه از هنر نگارگری ایران و تعامل آن با ویژگی های بومی دکن است. تحلیل ساختاری نگاره ها و بررسی نکات افتراق و اشتراک میان نگاره های موجود در این فالنامه با دیگر نگاره های عهد صفوی بیانگر این است که غالب عناصر موجود در نگاره های این فالنامه مانند فضاسازی و پوشش، تذهیب و تشعیر و همچنین استفاده از رنگ تخت و یکدست، سطوح دورگیری شده، کلاه قزلباش و مواردی ازاین دست تحت تأثیر سنت های نگارگری ایرانی هستند درعین حال علیرغم غلبه سنت های نگارگری ایران در این فالنامه الگوی سبک شناختی نگاره ها کاملاً ویژگی های نگارگری دکن را نشان می دهد ازجمله کاربرد وسیع رنگ طلایی، استفاده از پاورقی، رنگ مات و روحی و از همه مهم تر نوع چهره پردازی از ویژگی های بومی نقاشی دکنی هستند.
مطالعه تقابل عاشق مبتدی و عاشق منتهی در تمثیل آشنا شدن سلیم بغدادی با مجنون از خمسه نظامی و نگاره نسخه مصور ۸۳۵ هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۳
31 - 45
حوزههای تخصصی:
بیان مسأله: مطالعات نگارگری در ایران عمدتاً متمرکز بر وجه بصری آن ها بوده در حالی که پیوند میان نگارگری ایرانی، ادبیات فارسی و عرفان ایرانی-اسلامی امری غیر قابل انکار است و بدون در نظر گرفتن متن ادبی و عرفانی نگاره نمی توان به واقع گرا و یا عارفانه بودن آن رأی داد. بر این اساس مطالعه حاضر با تطبیق تمثیل نگاره «آشنا شدن سلیم بغدادی با مجنون» از نسخه مصور ۸۳۵ ه.ق بر بنیان کتاب سوانح العشاق احمد غزالی به موضوع تقابل عاشق مبتدی و عاشق منتهی می پردازد. دلیل تطبیق نگاره خمسه نظامی با کتاب سوانح العشاق، نزدیکی دوره زمانی نظامی به زمان زندگی احمد غزالی و آراء جامع غزالی در باب عشق الهی و همچنین همسویی اندیشه نظامی با احمد غزالی در باب عشق الهی است. چیستی تأویل تمثیل نگاره مذکور بر مبنای عرفان اسلامی و نیز مفاهیم عارفانه مورد اشاره این تمثیل از جمله پرسش هایی است که در این مطالعه به آن پاسخ داده می شود. هدف: مطالعه حاضر با هدف تأویل تمثیل آشنا شدن سلیم بغدادی با مجنون از خمسه نظامی بر مبنای عرفان اسلامی بخصوص آراء احمد غزالی در کتاب سوانح العشاق و بررسی چگونگی بازتاب آن در نگاره نسخه مصور ۸۳۵ ه.ق انجام شده است. روش پژوهش: مطالعه به روش تحلیلی-تفسیری انجام یافته و اطلاعات تحقیق به روش کتابخانه ای جمع آوری گردیده است. یافته های پژوهش: اولاً رسیدن به این رای است که نگاره مذکور وجهی عارفانه داشته و در نظر گرفتن آن در شمار نگاره های واقع گرا صرف امری نادرست است و در گام بعدی تمثیل مورد اشاره این نگاره از خمسه نظامی بر بنیان آراء احمد غزالی تأویل گردیده و تفاوت احوال و صفات عاشق در بدایت و نهایت عشق بیان گردیده است.
معرفی الگوی بهره گیری از نقاشی قهوه خانه در طراحی محیط بازی رایانه ای
منبع:
فردوس هنر سال اول بهار ۱۴۰۰ شماره ۴
104 - 120
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در میان صنایع مرتبط با وسایل سرگرم کننده برای جامعه، صنعت بازی های رایانه ای روند پرشتابی داشته است. کودکان، نوجوانان و تمامی افراد خانواده به تناسب سن و علایق خود زمان بسیاری را صرف این بازی ها می کنند. باتوجه به اینکه در نقاشی قهوه خانه مخاطب نقش مهمی در شکل گیری نقاشی دارد، به مخاطب آموزش داده می شود و داستان ها برگرفته از اساطیر ملی هستند، استفاده از آن در طراحی بازی رایانه ای که رسانه ای متکی به مخاطب و روایت است، موفق به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر تلاش برای طراحی یک الگو در جهت استفاده از مفاهیم نقاشی قهوه خانه شامل بینش، مضمون و تمهیدات بصری در طراحی فضا برای انواع ژانرهای بازی است. سؤالات: محققان در این پژوهش شامل 1. نقاشی قهوه خانه چه ویژگی های شاخصی در بینش، مضمون و تمهیدات تجسمی دارد؟ 2. از کدام یک از این ویژگی ها می توان برای ساخت فضای بازی های رایانه ای بهره برد؟ روش: این مطالعه به روش دلفی انجام شده است. بدین منظور ۴۹ پرسش نامه در میان متخصصان حوزه طراحی بازی و آشنا به نقاشی قهوه خانه توزیع شد که تنها ۱۶ تن حاضر به همکاری شدند. نظرات این افراد به وسیله پرسش نامه محقق ساخته، جمع آوری شد. متخصصان می بایست با مطالعه دو مفهوم بازی و نقاشی قهوه خانه، در صورت موافق بودن با ارتباط این دو مفهوم، فارغ از میزان این ارتباط اقدام به انتخاب نمایند. در ادامه تعداد این توافق ها شمارش و میانگین هر ردیف و ستون محاسبه شد. یافته ها: نظرات متخصصان برای استفاده از این نقاشی ها در طراحی بازی همگرایی دارد. نتیجه گیری: مطالعه نشان می دهد که استفاده از بینش این نقاشی در ژانرهای استراتژی، ماجراجویی و اکشن ماجراجویی موفق تر خواهد بود همین طور استفاده از مضامین این نقاشی در ژانرهای ماجراجویی، اکشن، اکشن ماجراجویی و نقش آفرینی به خوبی عمل خواهد کرد. در حوزه طراحی فضای بازی، استفاده از تمهیدات بصری این نقاشی برای طراحی محیط بازی چندان موفق نخواهد بود.
رمز گشایی معانی عرفانی رنگ در نگاره هایی از هفت گنبد (بر اساس آراء حکیمان اسلامی)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴
42 - 54
حوزههای تخصصی:
جهان هستی از دیدگاه هنرمندان مسلمان سرشار از نشانه ها و آیه های خداوندی است. رنگ ها نیز از جمله تجلی های آفریدگار در عالم امکان هستند. در واقع مبحث رمزگشایی معانی رنگ ها، خود مکاشفه ای از صورت های گوناگون وجود در دنیای مثالی قلمداد می شود که موجب اتصال انسان به حقیقتی ماورائی می گردد. بر این اساس به جرأت می توان گفت که نگارگران مسلمان نیز از وجه ی مادی و جسمانی صرف رنگ ها رهایی می یابند و قدم به عرصه ی ارزش های قدسی و روحانی می گذارند. لذا هدف اصلی این تحقیق، رمزگشایی معانی رنگ ها از منظر عرفان در آراء شیخ نجم الدین کبری ، شیخ نجم الدین رازی و علاءالدوله سمنانی ، در نگاره های « هفت گنبد » با توجه به اشعار نظامی است.همچنین در این وادی این پرسش مطرح می گردد که آیا با بررسی آراء حکیمان اسلامی می توان به رابطه ی رمزی رنگ ها در نگارگری ایران پی برد؟ یا می بایست چنین دیدگاهی را در بستر آثار دیگری جست و جو نمود؟ با توجه به یافته های این تحقیق نتیجه ی حاصل شده چنین است که؛ نه تنها هنرمند مسلمان از همان نظریه های عرفانی حکیمان اسلامی بهره می گیرد؛ بلکه از رنگ هایی سود می جوید که گویای وصل و اتصال و رهایی از غربت و وصول به قرب در عالم مثال هستند. روش تحقیق توصیفی _ تحلیلی است و گردآوری منابع نیز کتابخانه ای است.