مطالب مرتبط با کلیدواژه

نگارگری ایرانی


۶۱.

بررسی مفاهیم به کاررفته در نگاره مکتب خانه لیلی و مجنون با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نماد نگاره لیلی و مجنون نگارگری ایرانی اسطوره سنجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۱۶۱
نگارگری ایرانی- اسلامی با زبان نمادین همواره با مفاهیم اسلامی، حکمی و ادبی نمود یافته است. از جمله نمودهای تصویری در هنرهای ایرانی و به ویژه نگارگری نقش مایه قندیل است. به تصویر کشیدن قندیل در نگارگری ایرانی بازتابی از تفکر دینی، ادبی و حکمی آنان در جهت رساندن مفهوم و باورهای عمیق فکری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی مفهوم نمادین نقش مایه قندیل در فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی است که با تامل در مفهوم نمادها در هنر ایرانی- اسلامی و با استفاده از رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران انجام یافته است. در این راستا نگاره ای از کتاب لیلی و مجنون مکتبی با رویکرد ژیلبر دوران در مورد اسطوره سنجی و مفاهیم مرتبط با نمادها مورد مطالعه قرار گرفته است. پاسخ به این سوالات ضروری می نماید که نماد قندیل در فرهنگ و هنر اسلامی- ایرانی چه مفهوم و کاربردی داشته ؟ نقش مایه قندیل در نگاره مکتب خانه چه مفهوم نمادین در ارتباط با سایر عناصر و مفاهیم نمادین نگاره دارد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه انجام یافته است. بررسی های انجام یافته حاکی از آن است که نقش مایه های نمادین برخاسته از کهن الگوها بیانگر مضامین حکمی و اسلامی بوده اند. در نگاره مکتب خانه لیلی و مجنون با استفاده از کاربرد نمادین نقوش تصویری و همچنین نحوه ترکیب آنها به کهن الگوی شکل دهنده این نقوش به مفهوم غایی دست می یابیم. نقش مایه قندیل در تناسب با سایر عناصر تصویری بیانگر پیوند بین تصویر و مفاهیم دینی، ادبی و حکمی آن است. براساس نظر ژیلبر دوران و توجه به کهن الگوها در شکل گیری نمادها و اسطوره ها، نقش مایه قندیل را می توان با مفهوم کهن الگوی نور در قرآن کریم و حکمت اشراقی پیوند داد. استفاده از تنوع عناصر نمادین چون(قندیل، محراب، گنبد و...) در ساختاری متوازن در جهت رسیدن به کهن الگوی "نور ازلی" که از جمله مضامین اصلی در حوزه اساطیر دینی ( ایرانی- اسلامی) بوده، بر اهمیت این نگاره افزوده است.
۶۲.

شیوه های بازنمایی معماری در نگارگری ایرانی: مطالعه موردی نگاره هایی از دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی بازنمایی فضا ترسیم معماری ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۳۵۰
نگارگران به ویژه از دوره ی ایلخانی به بعد به بازنمایی فضاهای معماری و شهری در نگاره ها پرداخته اند. شیوه بازنمایی فضا در این نگاره ها در مقایسه با ژرفنمایی و سنتِ نقاشی غربی دارای زبان خاص و ویژه ای است. اغلب پژوهش های حیطه نگارگری ایرانی به مبانی فلسفی به خصوص حول مفهوم عالم مثال، یا شیوه های بازنمایی در قالب روش های تحلیلی-زیبایی شناختی پرداخته اند. این پژوهش را می توان در زمره مطالعات تاریخی قرار داد که با روش تحلیلی-زیبایی شناسانه در پی کشف شیوه های بازنمایی معماری در آثار نگارگری ایرانی است. در این پژوهش چهل اثر نگارگری که اغلب متعلق به دوره سلجوقی، ایلخانی، تیموری و صفوی هستند مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که نگار ه ها از برهم نماییِ بازنماییِ نظام های مستقل معماری، منظر و رفتاری تشکیل می شوند. هر یک از این سه نظام بازنمایی، قواعد خاص خود را دارند. سه اصل کلی سازماندهی سطح نگاره شامل سازماندهی فضای کلی با خطوط و قاب بندی، جزء فضاهای مستقل و کلاژ آن ها، روایت فشرده فضایی (کلاژ واحدهای فضایی) و افق رفیع، و سه قاعده بازنمایی سطوح شامل قواعد نمایش سطوح جانبی، قواعد نمایش کف و سطوح داخلی ایوان و نمایش درون و بیرون بنا از یافته های این پژوهش هستند که با تمرکز بر نظام بازنمایی معماری حاصل گردیده است.
۶۳.

چیدمان کاخ های ایرانی در شیوه معماری آذری: مطالعه تطبیقی اثاثیه و عناصر معماری داخلی و نگاره های سده های 7 ه. ق تا 11 ه. ق (13 م. تا 17 م.)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاریخ معماری داخلی ایران سبک معماری آذری چیدمان فضاهای داخلی نگارگری ایرانی معماری کاخ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۲۶
آثار اندکی از کاخ های سبک آذری (از دوران ایلخانی تا انتقال پایتخت به اصفهان در دوره صفویه 7 ه. ق تا 10 ه ق /13 م. تا 17 م.) بجای مانده است. عناصر معماری داخلی آن ها با گذشت زمان و به دلیل عوامل فرسایشی از بین رفته و الگوی چیدمان اسباب و اثاثیه در آن ها دچار دگرگونی شده است. ازاین رو بیشتر پژوهشگران تاریخ معماری ایران به بررسی معماری کاخ های ایران پس از این دوره پرداخته اند و توجه چندانی به بررسی معماری داخلی مربوط به بناهای سبک آذری نکرده اند. این در حالی است که هنر نگارگری ایرانی در دوره ایلخانی تا اوایل صفویه (هم زمان با سبک آذری در معماری) در اوج شکوفایی خود بوده و نگاره های زیادی از این دوران بجا مانده است. در بسیاری از این نگاره ها ریزه کاری های فضاهای داخلی کاخ ها بازنمایی شده اند. با توجه به این که کاخ ها و اثاثیه ی باقی مانده از این دوران انگشت شمارند، به سختی می توان اعتبار بازنمایی های معماری کاخ ها در نگاره ها را سنجید. ازاین رو با مقایسه بناها و آثار معماری باز مانده از دوره های بعد (سبک اصفهانی) می توان همانندی های بسیاری میان عناصر فضایی بازنمایی شده در نگاره ها و بناهای معماری پس از سبک آذری یافت که این امر نشان دهنده پیوند میان حوزه های گوناگون هنری در مکاتب گوناگون است. این پژوهش با هدف شناخت ویژگی های معماری داخلی کاخ های ایران است. پرسش های اصلی این نوشتار چیستی ویژگی های اصلی چیدمان عناصر معماری داخلی کاخ های سبک آذری بر پایه نگاره های ایرانی همچون شواهد تاریخی است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پژوهش تطبیقی و تاریخی به بررسی اسناد تاریخی و واکاوی اصول چیدمان اثاثیه در فضاهای داخلی می پردازد. تلاش دارد با بررسی شیوه چیدمان اثاثیه و عناصر معماری داخلی ایران در بازنمایی نگاره های باز مانده از دوران ایلخانی تا اوایل صفویه و هم سنجی آن ها با اسباب و اثاثیه و آثار اندک معماری بجای مانده از این دوره به ویژگی های چیدمان فضاهای داخلی کاخ های این دوره دست یابد. بررسی ها نشان داد سه دسته از عناصر معماری داخلی ثابت، نیمه ثابت و متحرک را می توان از هم بازشناخت. چیدمان و معماری داخلی کاخ ها پیوند تنگاتنگی بین سلسله مراتب اجتماعی و معماری داخلی و چیدمان اثاثیه را نشان می دهد. این سلسله مراتب از طریق محورهای عمودی (بالا و پایین) و افقی (مرکز و دو طرف)، مکان ویژه، کف و اثاثیه اختصاصی و یا جمعی ارزش پیدا می کند.
۶۴.

تحلیل عناصر تشعیر در نگاره های نسخه مصور سلسله الذهب جامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عناصر تشعیر سلسلهالذهب جامی نگارگری ایرانی دوره ی صفوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۹۸
مکتب نگارگری مشهد در نیمه ی دوم قرن دهم هجری، با هدایت و حمایت ابراهیم میرزای صفوی فعال بود. در این دوره ی تاریخی، نسخه ی مصور سلسله الذهب جامی، به تاریخ 977 ﻫ.ق مصور شده است. این نسخه ی کمتر شناخته شده دوره ی صفوی، دارای 14 نگاره و محفوظ در گنجینه ی کاخ گلستان است که دارای تزئینات مختلف تشعیر در حواشی صفحات و نگاره هاست. در حواشی نگاره ها دو گونه ی تزئینات تشعیر و تزئین به روش زرافشان دیده می شود که نیمی از نگاره ها و تعدادی از صفحات تزئینات تشعیر با نقوش گیاهی و حیوانی دیده می شود. بر این اساس، سؤال اصلی این پژوهش بر این وجه نهاده شده که عناصر تشعیر نسخه ی مصور سلسله الذهب جامی دارای چه ویژگی های بصری و فرمی است؟ هدف اصلی این پژوهش، بررسی عناصر تشعیر نسخه ی مصور سلسله الذهب جامی است. این پژوهش از نوع بنیادین است که با رویکرد کیفی به تجزیه وتحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی- تطبیقی، پرداخته است. بنا به یافته ها و نتایج کلی پژوهش، می-توان عناصر تشعیر این نسخه ی مصور را در چند بخش دسته بندی نمود؛ عناصر تشعیر نسخه ی مصور سلسله الذهب جامی شامل انواع نقوش گیاهی (همچون درخت، گل، اسلیمی ماری)، حیوانی (پرندگان، آهو، بز، روباه، ببر، کایلین و سیمرغ) و نقوش تکمیلی (ابر، رود و موجودات خیالی است).
۶۵.

تحلیل شمایل شناسانه سیر استحاله نگاره اسکندر و درخت سخنگو از دوره ایلخانی تا دوره صفوی

کلیدواژه‌ها: درخت سخنگو اسکندر نگارگری ایرانی نقش واق شاهنامه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۳۱
استمرا ر حیات داستان «اسکندر و درخت سخنگو» در آثار هنری، که یکی به عنوان پادشاهی غیر ایرانی ولی محبوب و دیگری درخت پرآوازه پیشگو است، این روایت را پر اهمیت می نماید. از این رو بسزا است تحلیل بیشتری در سیر استحاله این روایت به عمل آید که متناسب با هدف پژوهش، سه نگاره از سه دوره مختلف همچون دوره ایلخانی ، تیموری و صفوی انتخاب شده است. این پژوهش به لحاظ ماهیت، توصیفی   تاریخی و از لحاظ هدف، بنیادی و رویکردی کیفی داشته و اطلاعات ضروری تحقیق با استفاده از روش های اسنا دی و منابع کتابخانه گردآوری شده است. با تجسس سیر استحاله در سه نگاره انتخابی که متأثر از جریانات اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی سه دوره زمانی مغول ، ترکی   مغولی و ایرانی است، به سیر تحولات و رمز گشایی نقش مایه اسکندر و درخت سخنگو بر اساس روش اروین پانوفسکی پرداخته شده است. از مهم ترین یافته های حاصله می توان این گونه بیان داشت که اسکندر مقدونی در این سیر تاریخی از یک شخصیت منفی و شوم به یک فرد افسانه و مقدس با ظاهری متفاوت تغییر شکل پیدا کرده است. دلیل این استحاله منطبق با اهداف حاکمان سه دوره نظیر تثبیت قدرت ، مشروطیت حکومت و رسیدن به ملّیتی ایرانی است. همچنین سیر استحاله درخت سخنگو در سه نگاره مورد بررسی قرار گرفته که در نهایت در نگاره سوم منجر به نقش واق شده است. این نقش که با زیبایی و قدرت در مقابل اسکندر جلوه می نماید و سعی در انتقال پیامی است که در لایه های زیرین معنایی نگاره ها قرار گرفته است. این تضاد معنایی نشان از پایدار نبودن قدرت این حاکمان است که به زیبایی در نگاره ها جانمایی شده است.
۶۶.

تحلیل معنایی نقوش ویژه سفالینه های هزاره های سوم تا چهارم ق.م. فرهنگ موسیان (با اتکاءِ بر جهان نگری و باورهای اجتماعی- فرهنگی مردمان پیش از تاریخ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارتباط جویی فرهنگ و هنر نگارگری ایرانی فرهنگ باورمندانه موسیان حرکات موزون آیینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۱۴۱
مستندات فرهنگی و هنری متعددی از بومیان فرهنگ موسیان، مردمانی که پیش از تاریخ در نقاطی از جنوب ایران قدیم زندگی می کرده اند، به جای مانده است. از این میان، نگاره های تصویرسازی شده ویژه ای بر روی سفالینه ها از این فرهنگ کشف شده است که بسیار جلب توجه می کند. آنچه باعث می شود این نگاره ها شاخص به نظر آید نقوش تجریدیِ بر روی آن سفال نگاره ها با محوریت انسان است. ترسیم این نقوش تجریدی و خاص نمی تواند بی معنا و مفهوم بوده باشد. سوال اساسی در اینجا این است که نقوش تصویرسازی شده این نگاره ها چه معنا، مفاهیم و پیام های پنهانی را در خود مستتر داشته و منتقل می کنند؟ با این توجه مسأله اصلی پژوهش حاضر، دریافت معنای پنهان در این نگاره ها با توجه به عناصر تصویری کاربردی در آنهاست. هدف پژوهش حاضر ضمن مطالعه بخش مغفول مانده از هنرهای تجسمی در فرهنگ ایران پیش از تاریخ، اثبات هم-گنی این نگاره ها در یک رسته و با یک نام موسومی بر اساس دریافت معنای پنهان نگاره-ها از جهان نگری اعتقادی_اجتماعی و فراروایت شده در فرهنگ پیشاتاریخ است. این مهم با اتکاء به شناخت و شناساندن زیست اجتماعی_فرهنگی مردمان پیش از تاریخ و تعمیم آن به عناصر تصویری نگاره های فرهنگ موسیان محقق خواهد شد. بر این اساس روش پژوهش حاضر کیفی_تحلیلی بوده که داده های آن با رویکرد تاریخی و با کاربست ابزار کتابخانه ای مهیا شده است. با تحلیل و تأویل متقن، معنای پنهان سفال نگاره های پیشاتاریخ موسیان آشکار و نگاره ها با عنوان و رسته نگاره های نمادین_اعتقادی فرهنگِ پیشاتاریخ موسیان موسوم می شود. این گزاره اخیر از نتایج بنیادین پژوهش است.
۶۷.

بررسی تطبیقی شکل و صور تزیینی صورت های فلکی در سه نسخه صور الکواکب عبدالرحمان صوفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صورت های فلکی صورالکواکب عبدالرحمان صوفی نجوم نگارگری ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۵۸
  اخترشناسی از قدیمی ترین دانش های بشری است. «ابوالحسن عبدالرحمن صوفی رازی فَسوی» ستاره شناس برجسته ایرانی سده چهارم است که در دوران دیلمیان در فارس می زیست. وی کتاب صورالکواکب را که نسخه تصحیح شده ای از المجسطی بطلمیوس بود، بر اساس مشاهدات رصدی خودش تالیف کرد. هدف از این پژوهش، شناسایی انواع صورت های فلکی مصور، تجزیه و تحلیل ساختار تصویری و صور تزیینی و واکاوی وجوه افتراق و اشتراک آن ها در سه نسخه مصور صورالکواکب عبدالرحمان صوفی مربوط به قرن های ۶، ۹ و ۱۲ هجری قمری می باشند. پرسش های پژوهش عبارتند از: 1) ویژگی های بصری در سه نسخه مصور صوالکواکب در جهت نمایش اشکال و بروج دوازده گانه کدامند؟ 2) شکل و صور تزیینی صورت های فلکی مصور دارای چه وجوه افتراق و اشتراکی هستند؟ این پژوهش براساس هدف، بنیادی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی با مطالعه تطبیقی است. داده ها با جستجو در منابع کتابخانه ای و از طریق مشاهده نسخ، به دست آمده اند. ابزار نمونه گیری ، شناسه، فیش، مشاهده و ابزار پویش گری نوین است. شیوه نمونه گیری مبتنی بر هدف غیراحتمالی است. جامعه پژوهش متشکل از تصاویر بروج دوازده گانه از نسخه های صورالکواکب عبدالرحمان صوفی موجود در موزه برلین، شامل ۵۴ تصویر، نسخه موجود در موزه متروپولیتن شامل ۲۵۷ تصویر و نسخه موجود در موزه متروپولیتن شامل ۷۸ تصویراست. هم چنین، روش تحلیل نمونه های منتخب کیفی است. نتایج پژوهش گویای آن است که، از ویژگی های بصری مشترک در هر سه نسخه، استفاده از عنصر خط در بازنمایی تصاویر است؛ به گونه ای که در هر سه نسخه به کیفیت و تندی و کندی خط و نیز بهره گیری از آن در نمایش عمق نمایی بهره گرفته شده است. اگر چه در بعضی صفحات کادر حالت معمول را دارد؛ اما هنرمندان در این ترکیب به فرا رفتن تصویر از کادر توجه نموده اند. هم چنین، نوع فضاسازی با ترکیب متن و تصویر همراه است که در صفحات مربوط به برج ها با غلبه تصویر در نیمه بالا یا پایین صفحه ترکیب بندی شکل گرفته است.  
۶۸.

کارآمدی خط افق در سازمان یابی فضا و بازنمایی عمق صحنه در نقاشی ایرانی (برپایه آثار ایلخانی تا پیدایی فرنگی سازی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی خط افق ژرفانمایی عمق صحنه صفحه تصویر ترازهای بصری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷ تعداد دانلود : ۱۲۳
حافظه دیداری بیننده امروز، مهم ترین کارکرد خط افق را سامان دهی خطوط فضاساز و جای دادن نقطه گریز (VP) در نقاشی می داند. از آن جا که، نقاشی ایرانی فاقد نقطه گریز به شیوه غربی است، کارکرد خط افق در آن محل پرسش است. شاید بپنداریم خط افق در نگاره های ایرانی، نقش موثری در ژرفانمایی و انسجام فضای تصویر ندارد، درحالی که واکاوی آثار از سده های گوناگون آشکار می کند، این خط به گونه ای متفاوت بر روند سامان بخشیِ فضایی و ژرفانمایی تاثیر داشته است. مهم ترین کارآمدی ترسیم خط افق در نقاشی ایرانی، مرزبندیِ دورترین نقطه قابل دید سطح زمین، جهت سامان دهی چینش های گوناگون ترازهای اصلی و فرعی بود. خط افق در جایگاه مرز آسمان/زمین با دور یا نزدیک شدن از کادر پایین نقاشی (نزدیک ترین تراز به بیننده)، گستردگی بصری و دامنه دید بیننده را تعریف می کرد و هنرمند را به شیوه های گوناگونِ ترازبندی و عمق نمایی، البته، متفاوت با هنر غرب تجهیز می ساخت. پژوهش نشان می دهد، کارکرد خط افق در نقاشی ایرانی دست کم در سه سویه دریافت می شود: نخست، نشاندن واقع نمایانه عناصر بصری بر سطح زمین که با تاکید بر مرز آسمان/زمین ممکن می گردد؛ دوم، گسترش میدان دید و عمق تصویر با افزایش فاصله میان دورترین نقطه سطح (خط افق) و نزدیک ترین نقطه (کادر پایین نقاشی)؛ سوم، ایجاد معیاری بصری برای تخمین فاصله میان ترازهای بصریِ میانی در سنجش با تراز افق که ژرف ترین بخش سطح زمین است. به دیگر سخن، جایابی سنجیده خط افق در نگارگری ایرانی، پرداخت نماهای باز (لانگ شات) رزم ها تا ازدحام در فضاهای کم عمق بزم ها را ممکن می سازد. پژوهش حاضر، شیوه ای توصیفی تحلیلی و رویکردی، استقرایی دارد؛ از این رو، با جستجو در شمار قابل اتکایی از نگاره های میانه ایلخانی تا صفویه پیشافرنگی سازی (270 نگاره از 35 نسخه ممتاز) به شناسایی و توصیف نظام سامان دهی فضا در نقاشی ایرانی می پردازد. نمونه های کتابخانه ای (نسخ خطی برخط از مجموعه های مالک) به شیوه هدفمند برگزیده شده است.  
۶۹.

مطالعه تطبیقی آیین سماع در سماع نامه ها و نگارگری ایرانی با رویکرد شمایل نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیین سماع سماع نامه نگارگری ایرانی موسیقی شمایل نگاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۷۵
سماع به مثابه آیینی در حیطه گفتمان عرفان اسلامی، به فرایندی اطلاق می شود که در وهله نخست، نمودِ ظاهری آن به واسطه کنش های جسمانیِ سماع کنندگان، تداعی گر گونه ای از رقص یا حرکات موزون است. از آنجایی که تکثر منابع مرتبط با آیین سماع، شامل حوزه های گوناگونی نظیر عرفان، ادبیات، موسیقی، نگارگری و غیره می شود، آنچه شناخت دقیق از این پدیده آیینی را تسهیل می کند، مقایسه و تطبیق منابع مذکور با یکدیگر است. هدف از این پژوهش، مطالعه ای تطبیقیْ میان «سماع نامه ها»، به عنوان منابعی نوشتاری و «نگاره های مرتبط با سماع»، در مقامِ منابعی دیداری است. مسئله اصلی پژوهش از رهگذر پرداختن به این پرسش ها پیگیری می شود: 1. منابع مکتوب و تصویریِ موردمطالعه، تا چه اندازه با یکدیگر هم پوشانی داشته اند و 2. عینیت یافتن مباحث نظری مطرح شده در سماع نامه ها به چه ترتیبی در نگاره های مورد بررسی بازنمایی شده است. لذا به منظور بررسی چگونگیِ نمود مباحث مطرح شده در سماع نامه ها و نیز عینیت یافتن آنها در نگاره هایی با محوریتِ سماع، به مقایسه منابع نوشتاری و دیداری پیرامون مقوله «سماع» پرداخته شده است. مقایسه منابع مذکور، شامل سه سطحِ «کنش های جسمانی»، «رفتارهای مناسکی» و «عناصر موسیقایی» می شود که متناسب با هریک از این سطوح، به منابع فرعی مانند رسالات موسیقایی نیز رجوع شده است. یافته ها با روش تطبیقی و مبتنی بر نظریه «شمایل نگاری» پانوفسکی مورد تحلیل قرار گرفته اند و شیوه گردآوری داده ها از طریق رجوع به منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که هریک از سطوحِ جسمانی، مناسکی و موسیقاییِ موردبررسی در منابع مذکور، دارای شباهت ها و تفاوت هایی اند که حاکی از هم پوشانی ها و در برخی موارد تمایزاتی میان این منابع است. همچنین، پایبندی نگارگر به مضامین یادشده در سماع نامه ها عموماً با انعکاس بارقه هایی از واقعیت در اثر وی همراه بوده است و برعکس، به میزانی که نگارگر از محتوای منابع مکتوب فاصله می گیرد خیال انگیزی در نگاره های مربوطه، تشدید و از نسبتِ آنها با واقعیت کاسته می شود.
۷۰.

مطالعه تحلیلی ساختار نگاره های نسخه خمسه نظامی سال 909 هجری موجود در کتابخانه بادلیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خمسه نظامی کتابخانه بادلیان ترکمان مکتب شیراز نگارگری ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۴۴
ادبیات و هنر هر ملتی از پایه های بنیادین فرهنگ آن ملت محسوب می شود. ادبیات حماسی، غنائی، تعلیمی، مذهبی و عرفانی ازجمله مضامین پرکاربرد در هنر هستند و سرمنشأ آفرینش آثار ماندگار و غنای نگارگری ایران به شمار می روند. یکی از منابع ادبی مشهور که در دوره های مختلف موردتوجه هنرمندان بوده و توسط نگارگران مصور شده، خمسه نظامی است. یکی از نسخه های ارزشمند از خمسه نظامی مربوط به سال 909 هجری قمری مصادف با سال 1504 میلادی موجود در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد است که در این پژوهش تلاش شده است ساختار طرح و ویژگی های شکلی و بصری نگاره های خمسه نظامی موجود در کتابخانه بادلیان بررسی و تحلیل شود. همچنین هدف دیگر، مطالعهٔ نسبت میان این نگاره ها با ویژگی های سبک شناختی مکتب شیراز است. پرسش های پژوهش عبارت اند از: 1. ویژگی های بصری و ساختار طرح و ترکیب بندی در نگاره های نسخه خمسه نظامی چیست؟ 2. نسبت میان این نگاره ها با ویژگی های سبک شناختی مکتب ترکمان شیوه شیراز چگونه است؟ پژوهش حاضر ازنظر هدف، بنیادی -نظری و از منظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. شیوه ی گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است و شش نگاره از این نسخه به روش غیر احتمالی انتخاب و به روش کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. یافته های پژوهش گویای آن است که ساختار و ویژگی های بصری این نگاره ها شامل، سادگی و هماهنگی در ساختار ترکیب بندی ، بی آلایشی آمیخته با دقت در رسم عناصر بصری، اهمیت به پیکره های انسانی و تبدیل آن به مهم ترین بخش از فضای تصویر، ترسیم ساده مناظر طبیعی در خدمت ساختار تصویر و رسم قالب بندی شده گیاهان و تبدیل آن به فضاهای پرکننده، است. همچنین ویژگی های موجود با خصلت سبک شناختی سنت نقاشی مکتب نگارگری ترکمان شیوه شیراز در تناسب بوده و کیفیت زیبایی شناسانه خاص نگاره ها، توسط شکل ها و ترکیب آن ها در کنار یکدیگر قابل درک است.
۷۱.

شناسایی و تحلیل وضعیت های نمایشی موجود در نگاره های لیلی و مجنون از خمسه طهماسبی (بر اساس سی و شش وضعیت نمایشی مطرح در آرای ژرژ پولتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی خمسه طهماسبی لیلی و مجنون وضعیت های نمایشی ژرژ پولتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۱۴۸
 نگارگری ایرانی به عنوان هنری وابسته به ادبیات از لحاظ موضوع و روایت و شخصیت پردازی، واجد یک سری وضعیت های نمایشی است. مقاله حاضر در بستر یک تحقیق توصیفی، تحلیلی و تطبیقی و با مبنا قرار دادن نظریه ژرژ پولتی (که همه وضعیت های نمایشی را در سی وشش وضعیت خلاصه کرده است) به واکاوی وضعیت های نمایشی در نگاره های لیلی و مجنون از خمسه نظامی گنجوی (نسخه طهماسبی) پرداخته است. هدف از انجام این تحقیق، بررسی وضعیت های نمایشی متبلور در هنر نگارگری ایران بوده است که با استناد به شناسایی و تحلیل دو اثر شاخص به انجام رسیده است. سؤالات مطرح در این مقاله، با تکیه بر وضعیت های نمایشی در روایت نظامی از داستان لیلی و مجنون، میزان تبعیت نگارگران از اشعار نظامی و میزان موفقیت آن ها در القای بصری وضعیت های نمایشی را مورد جست وجو قرار داده است. در جست وجوی پاسخ برای یافتن میزان تبعیت نگارگران از داستان ها، بازنگاری بصری عین به عین سه وضعیت نمایشی در شعر نظامی مردود دانسته شده و به جای آن ها وضعیت نمایشی شانزدهم، یعنی جنون مورد تصویرگری قرار گرفته است. به این ترتیب هر دو نگاره روایت گر زاویه دید خاص نگارگران بوده و ضمن ایجاد اثری مستقل، برداشت های دارای پیوندهای ظریف با متن مرجع را به نمایش گذاشته اند.
۷۲.

انتقاد از قشری گری در نگاره مستی در مسجد، برگی از بوستان سعدی، نسخه 883 ه.ق

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی دوره تیموری مکتب هرات بوستان سعدی قشری گری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۱۱۵
در دوران سلطان حسین بایقرا و وزارت خواجه نظام الملک خوافی، علیرغم شکوفایی شهر هرات، بروز نوعی قشری گری در جامعه مطرح و موجب نارضایتی بود. با توجه به نسبت داشتن هنر و ضرورت های سیاسی و اجتماعی در این دوران، نگارگری حکایتی از بوستان سعدی، با موضوع درگیری فردی مست و خواجه مؤذن، در نسخه سال ۸۸۳ هجری قمری، موضوعی قابل توجه است؛ در این نگاره بروز قشری گری مورد تذکر بوده و به نظر می رسد با وضعیت اجتماعی این دوران نسبت داشته است. بنابراین با هدف شناخت نسبت بروز قشری گری در دربار سلطان حسین بایقرا و نگاره مستی در مسجد، این پرسش طرح گردید که انتخاب حکایت مستی در مسجد از بوستان سعدی، برای نگارگری در نسخه سال ۸۸۳ هجری قمری بوستان سعدی، چه نسبتی با بروز قشری گری در دربار سلطان حسین بایقرا دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی اجتماعی هنر ایران است. در این مطالعه، روش تحقیق توصیفی  تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که با شکل گیری نگاره مستی در مسجد، ضمن تجسم بخشیدن به وضعیت اجتماعی بروز یافته در هرات، ناپسندی قشری گری و ضرورت توجه راستین به توحید مورد اندرز قرار می گیرد.
۷۳.

بررسی تأثیر نقاشی نگارگری ایرانی بر نگارگری معاصر پاکستان (2021- 1947م)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی نگارگری پاکستان گورکانیان هند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۵۷
با حضور هنرمندان ایرانی در دربار حاکمان گورکانی مغول در شبه قاره از سال 1549م، شکل جدیدی از هنر نگارگری مغولی، با ترکیب دو سبک هندو فارسی، ایجاد شد که آثار قابل توجهی از آن بر جامانده است. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر نقاشی های نگارگری ایرانی بر نگارگری پاکستان (2021-1947) می پردازد. هنرمندان پاکستانی پس از استقلال پاکستان و هند در سال 1947م، بنا به دلایل سیاسی در پی ایجاد شکل هنری جدیدی بودند که تأثیرات کمی از هنر هند در آن نمایان باشد. به این ترتیب تلاش هنرمندان پاکستانی برای رسیدن به استقلال هنری، با تاثیر پذیری از هنر مسلمانان هند و ایران در دوران گورکانیان همراه شد و از این طریق زمینه هویت هنری مستقلی برای خود ایجاد نمود. به همین دلیل، با مطالعه آثار نگارگری در پاکستان، می توان تاثیر هنر نگارگری ایرانی را در دوره های مختلف بر نگارگری پاکستانی به وضوح مشاهده کرد. هدف از این پژوهش نیز شناسایی و درک عمیق و غنای تأثیر نگارگری ایرانی بر نگارگری پاکستان و مطالعه عناصر هنری در نگارگری آن هاست، بنابراین مساله تحقیق بر این امر استوار بوده و تمرکز سؤالات بر این است که: چه عناصری از سبک ایرانی در هنر نگارگری جدید پاکستان وجود دارد؟ شیوه بازنمایی این عناصر در آثار نگارگری پاکستان چگونه است؟ نگارگری های پاکستان ازلحاظ بیان موضوع، متأثر از نگارگری های ایرانی هستند ؟روش تحقیق در این پژوهش, روش توصیفی –تجلیلی و جمع آوری روشی توصیفی تحلیلی با مراجعه به اسناد و منابع کتابخانه ای و مصاحبه میدانی با هنرمندان نگارگر معاصر پاکستانی و در کنار بازنمایی منتخبی از آثار نگارگری پاکستانی؛ تأثیر شگرف سبک ایرانی بر آثار پاکستانی به خصوص هنر جدید نگارگری پاکستان امروزی نمایان شد؛ نتایج حاکی از آن است که تاثیر نگارگری ایرانی بیشتر در جنبه های صوری و بیان بصری آشکار است ولی در جنبه های بیان موضوع اختلافات قابل توجهی وجود دارد، همچنین قابل ذکر است که اگرچه با گذشت زمان این تأثیر با کاستی و تغییرات مختلفی همراه بوده اما به طور کامل از بین نرفته است.
۷۴.

تأثیرات هنر چین در دوره یوان بر نگارگری عصر ایلخانی با مطالعه نقش مایه اسب

کلیدواژه‌ها: نقش مایه اسب دوره ایلخانی دوره یوان هنر چین نگارگری ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۰۴
در دوره زمامداری ایلخانان مغول، برخی از عناصر هنری ایران حل شده در فرهنگ چینی، به شیوه و سبک نوین مجدد وارد نگارگری ایرانی شد، به گونه ای که این تأثیرات در سبک کتاب آرایی و مصورسازی کتب تاریخی و علمی به وضوح قابل مشاهده است. کتاب های منافع الحیوان، شاهنامه دموت و جوامع التاریخ از جمله کتب مصور این دوره هستند که تأثیرات شیوه تصویرسازی چینی در آن ها دیده می شود. از همین رو می توان گفت دوران مغول فصل تازه ای در هنر ایران گشود. از آن جمله می توان به شیوه نقاشی چینی و ورود نمادهای بصری گیاهی و جانوری اشاره کرد، که در این دوره تاریخی به سبکی نوین وارد نگارگری ایرانی شد. مقاله حاضر این دوره مهم تاریخی را از نقطه نظر هنری، با نگاهی به کتب مصور مذکور و عناصر تأثیرگذار نقاشی چینی به ویژه نقش مایه حیوانی «اسب» در دوره یوان و با استفاده از شواهد بصری مورد بررسی قرار می دهد. پرسش تحقیق حاضر بیان این مسله است که: چه عوامل فرهنگی و یا  عناصر بصری بر نقاشی دوره ایلخانی تأثیرگذار بوده است و این تأثیرپذیری، صرفا الگوی محض بوده و یا به صورت اقتباسی و با مفاهیم تلفیقی ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است؟ این پژوهش با رویکرد تحلیلی   توصیفی و به روش کتابخانه ای انجام شده و بر آن است تا با تکیه بر  داده های تصویری از کتب مصور و با بررسی نقش مایه حیوانی اسب، تغییر سبک و تأثیرات نقاشان ایرانی پس از ورود ایلخانان مغول را مورد مطالعه قرار داده است، که بر اساس این مقایسه و با توجه به روابط فرهنگی و سیاسی دو کشور، زمینه همکاری هنرمندان و رونق نقاشی در دوره ایلخانی را فراهم آورده و الگوبرداری از طرح و نقش و مضامین و یا فرم ها به ویژه در نقش مایه اسب در این آثار، صورت گرفته است.
۷۵.

چالش فرم و محتوا و مقام تشبیه و تنزیه با رویکرد ابن عربی در نگارگری ایرانی: مورد مطالعه دو اثر از کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Simile Transcendence Persian miniature تشبیه تنزیه نگارگری ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۶۰
تعامل فرمی و محتوایی یا به عبارت دیگر صورت و معنا در هنر اسلامی به ویژه نگارگری ایرانی - اسلامی هماره مورد پرسش محققان بوده است. آیا این دو مقوله اساساً همانند هنر مغرب زمین قابل تفکیک است؟ پارادوکس میان مقام تشبیه و تنزیه چگونه توسط نگارگر حل می شود؟ این پژوهش با طرح پرسش های مذکور صورت پذیرفته است و ذکر فرضیه هایی ازاین دست که وجود فرم های جزئی در نگارگری، برمبنای فرم های کلان و برگرفته از حکمت و فلسفه هنر اسلامی، شکل گرفته و موجودیت یافته است. منظور از فرم های کلان، فرم های کلی و یا به عبارت دیگر روح کلی است که بر فرم های جزئی تری ازقبیل ساختار، رنگ، طرح و هندسه مبنایی، دلالت دارد و این فرم های جزئی نیز برمبنای فرم های کلان، که برگرفته از جهان بینی اسلامی در بستری ایرانی- اسلامی است، استوار می شود. یافته ها: رسیدن نگارگر به فرم معنادارِ معقول و محتوایی است که جلوه خارجی و داخلی یک پدیده را توأمان به روش تعادل ایجاد کردن میان مقام تشبیه و تنزیه آشکار می سازد. نوع آوری پژوهش در پرداختن به چالش فرم ومحتوا در مقام تشبیه و تنزیه در نگارگری است. روش پژوهش: توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی و ابزار گردآوری داده ها کتابخانه ای است.  
۷۶.

مطالعلأ تطبیقی نگارلأ موسیقایی «ضیافت فریدون و کندرو» در شاهنامه طهماسبی با متن ادبی شاهنامه فردوسی بر مبنای نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه طهماسبی شاهنامه فردوسی نگارگری ایرانی نگاره موسیقایی بینامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۵۰
در ادبیات ایران، شاهنامه فردوسی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و طی دوره های مختلف تاریخی بیشترین تأثیر و الهام از آن، در آثار نگارگران و نقاشان دیده شده است. در میان نسخ شاهنامه هایی که به فرمان شاهان صفوی تدوین گردید، شاهنامه طهماسبی از جایگاه مهمی برخوردار است. از بین نگاره های مختلف در شاهنامه طهماسبی، صحنه های بزمی با حضور نوازندگان مرد و زن قابل توجه است. در این پژوهش به مطالعه تأثیرپذیری متن تصویری شاهنامه طهماسبی از متن ادبی شاهنامه فردوسی با موضوع بزم و موسیقی پرداخته شده است. هدف از این مقاله تحلیل صحنه بزم و عناصر موسیقایی در نگاره «ضیافت فریدون و کندرو» از شاهنامه طهماسبی و مقایسه و تطبیق آن با متن ادبی (شاهنامه فردوسی) بر اساس نظریه بینامتنیت است. این مقاله در تلاش است به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: 1- نگارگر شاهنامه طهماسبی در مصورسازی صحنه موسیقایی چگونه پایبند به متن ادبی (شاهنامه فردوسی) بوده است؟ 2- چه نوع ارتباط بینامتنی میان صحنه موسیقایی در متن تصویری (شاهنامه طهماسبی) و متن ادبی (شاهنامه فردوسی) وجود دارد؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای است. تجزیه و تحلیل کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد هنرمندِ نگارگر ضمن قرار دادن متن ادبی به صورت کتیبه در متن تصویری و تأثیرپذیری از مضامین آن، در مواردی از خلاقیت های شخصی برای تصویرگری صحنه بزم و عناصر موسیقایی استفاده کرده است. نگارگر در به تصویر کشیدن مجلس بزم به صورت آشکار به متن ادبی شاهنامه اشاره داشته؛ اما در برخی موارد از جمله ارائه نوع سازهای به کار رفته در مجلس بزم تحت تأثیر موسیقی و سازهای عصر صفوی بوده است.
۷۷.

تحلیل بینانشانه ای فضاسازی در متن کلامی و متن تصویری معراج نامه میرحیدر با تأکید بر نقش نگارگر در خلق اثر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی مکتب هرات نگارگر معراج نامه ترامتنیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۷
آنچه در نگاره های معراج نامه میرحیدر حائز اهمیت است، توصیف تصویری دنیایی است که نگارگر تلاش کرده با بهره گیری از روایت کلامی، القای مضامین ماورایی آن را ممکن سازد. در مورد مضامین و شخصیت های آن، پژوهش های متعددی شکل گرفته است؛ اما فضایی که این عناصر بر پیکر آن نقش بسته و سهم نگارگر در بازتاب این فضای ماوراءطبیعی، مورد التفات پژوهش های پیشین واقع نشده است. هدف از این پژوهش: کشف تفاوت های فضا در متن کلامی و فضاسازی در متن تصویری معراج نامه میرحیدر و شناسایی سهم نگارگر به واسطه تفسیر وی در خلق اثر است. سؤال پژوهش عبارت است از: با مطالعه بینانشانه ای فضا در متن کلامی و متن تصویری معراج نامه میرحیدر چه تفاوت هایی را می توان یافت که حاصل تفسیر نگارگر است؟ پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و روش گردآوری داده ها به شیوه اسنادی و مطالعات کتابخانه ای با روش تطبیق و تحلیل بینانشانه ای و با رویکرد ترامتنیت ژنت صورت گرفته است. این رویکرد به دلیل خوانش و طبقه بندی روابط میان دو متن در تفکیک سهم مصوِّر از مؤلف رویکردی کارآمد است. نتایج نشان می دهد، نگارگر با تفسیر خویش از متن کلامی، خلق فضا در متن تصویری را با کاهش یا افزایش عناصر توأمان کرده و منجر به تراگونگی در بیش متنیت شده است. حاصل تفسیر نگارگر در قالب عناصر فضاساز در راستای بازسازی قصد مؤلف با افزودن بخش های متکی به حافظه بصری و فرهنگی او باعث شده، دریافت و ادراک سایر مخاطبین هدایت و کنترل گردد. سهم نگارگر در گونه جایگشت با تکثیری جدی در فضایی جدید، منتج به تبیین و توصیف متن کلامی، ماندگاری مفاهیم و ادراک بخش های ناپیدای متن کلامی گشته است.
۷۸.

مطالعه تطبیقی اعجاز پیامبران اولوالعزم در قرآن و متون تفسیری با متن و نگاره های نسخه روضه الصفا (جلد اول) محفوظ در کتابخانه ملی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روضه الصفا میرخواند قرآن اعجاز پیامبران اولوالعزم دوره صفوی نگارگری ایرانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۴۸
یکی از نسخه های تاریخی مصور کتاب «روضه الصفا فی سیرت الانبیاء و الملوک و الخلفا» نوشته میرخواند است که در موزه ملی فرانسه نگهداری می شود. بخشی از متن این کتاب به داستان اعجاز پیامبران اولوالعزم اختصاص دارد و پنج نگاره با موضوع معجزات پیامبران اولوالعزم در این نسخه به تصویر درآمده است. هدف از این تحقیق، شناسایی میزان مطابقت نگاره های اعجاز پیامبران اولوالعزم و متن نسخه روضه الصفا با روایات قرآن و متون تفسیری است تا مشخص گردد این نگارگران تا چه میزان از بیان تصویری معجزه به منبع اصلی آن یعنی قرآن کریم وفادار مانده اند. سؤال اصلی تحقیق حاضر این است: متن و نگاره های اعجاز پیامبران اولوالعزم در روضه الصفا با روایات قرآنی و تفاسیر تا چه میزان مطابقت دارند؟ این تحقیق به روش توصیفی، تطبیقی و تحلیلی به جستجوی ویژگی های تصویری و محتوایی آن ها می پردازد. نمونه های مطالعاتی و روش گِردآوری اطلاعات این پژوهش با استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای انجام شده است. از نتایج این مطالعه می توان پی برد، با توجه به این که منبع اصلی نگارش کتاب روضه الصفا، کتبی با مضامین تاریخی، مذهبی و قرآن است؛ با این وجود، تفاوت ها و شباهت هایی میان روایت متن و تصویر (روایت کاتب و نگارگران) این کتاب با روایت اعجاز پیامبران اولوالعزم در تفاسیر(شیعی و سنی) و آیات قرآن وجود دارد و میرخواند در بیان موضوع اعجاز پیامبران اولوالعزم از تفاسیر به خصوص تفسیر شیعی استفاده نموده است و هنرمند در ترسیم آن بیشتر به متن روضه الصفا و تفسیر شیعی وفادار مانده است. همچنین نگاره ای در این نسخه، تصویرسازی شده که از آن با عنوان معجزه شفای نابینایان و بیماران مبتلا به پیسی توسط حضرت عیسی(ع) یاد می کنند در حالی که با توجه به آن چه در این مقاله گفته خواهد شد این نگاره مربوط به معجزه زنده کردن مردگان آن حضرت است که بیشترین میزان انطباق را با متن روضه الصفا دارد و به تفسیر شیعی بسیار نزدیک است.
۷۹.

تاریخ نگارگری ایران به مثابه تابعی از تاریخ ادبیات فارسی: خوانش نگاره های نسخه هفت اورنگ براساس تغییر گفتمان ادبی در دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگارگری ایرانی هفت اورنگ جامی نسبت نگارگری و ادبیات مکتب وقوع گفتمان ادبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۴۷
ازآنجاکه بخش عمده نقاشی ایرانی پس از اسلام، در خدمت کتاب آرایی و مصورسازی متون قرار داشته است و عمده متونی که مصورسازی شده، کتب ادبی اند و با توجه به نقش ویژه شعر و ادبیات در تاریخ اندیشه ایران، به عنوان یک نظام دانایی و معرفتی، موضوعی که مطرح می شود این است که در ایران، نسبت میان تاریخ نگارگری و تاریخ ادبیات چگونه بوده و تغییر گفتمان های ادبی چه تأثیری بر تاریخ نگارگری داشته است؟ برای روشن شدن ابعادی از موضوع در این مقاله، تلاش شده است تا به برشی از یک مقطع زمانی پرداخته شود که در آن، تاریخ ادبیات دچار گسست و تغییر گفتمان ادبی شده است. در این راستا، نگاره های نسخه هفت اورنگ جامی که در دربار سلطان ابراهیم میرزا مصورسازی شده، مورد خوانش قرارگرفته است. در این بررسی از آموزه های نشانه شناسی فرهنگی مکتب تارتو و مفاهیم مطرح در ترجمه بینانشانه ای بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از این مقاله نشان داد که با تغییر گفتمان ادبی از زمان جامی تا ابراهیم میرزا، نگارگری نیز در ساحت فرم و محتوا دچار دگرگونی شده است. برخلاف جامی، هفت اورنگ برای سلطان ابراهیم میرزا نه ابزاری برای انتقال مفاهیم صوفیانه، بلکه متنی ادبی و هنری بوده و جنبه های ادبی و زیباشناختی اثر در اولویت اول او قرار داشته است. این جنبه های ادبی و زیباشناختی نیز براساس نگرش ها و مفاهیم مکتب وقوع شکل گرفته است.